


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


زمینههای اجتماعی کورسهای مرگبار
یک جامعهشناس به واکاوی دلایل تمایل بعضی جوانان به کورسهای شبانه مرگبار و راههای مدیریت آن میپردازد
شبها نظارت بیرونی کمتر است
این جامعهشناس درباره برگزاری چنین کورسهایی در شبها میگوید: «علت اینکه چنین کورسهایی در شب برگزار میشود، اولا خلوتی خیابانهاست. در ساعتهای پایانی روز، عبور و مرور خودروها خیلی کمتر میشود و امکان کورس شبانه محقق میشود. علاوه بر این، در ساعتهای پایانی شب، نظارت بیرونی هم کمتر میشود و تجربه سرعتهای بالا سهلالوصلتر است. نکته بعدی این است که در این ساعات، مهمانیهای شبانه در خانهها و باغهای بیرون شهر برگزار شده و متاسفانه بعضی از این رانندهها هم بعد از شرکت در آنها، حالت عادی نداشته مثلا الکل یا مواد مخدر مصرف کردهاند و دست به چنین کارهایی میزنند.»
هنجارشکنی برای جوانان جذاب است اما ...
«اگر بخواهیم یک تحلیل دقیقتر انجام بدهیم، باید بگوییم که هنجارشکنی و خطرپذیری برای جوانها جذاب است یعنی در دوره جوانی، انجام برخی رفتارها بهرغم خطرناکبودن و اینکه جان خود و دیگران را بهخطر میاندازد، باز هم برایشان جذاب است.» این عضو هیئتعلمی گروه جامعهشناسی ادامه میدهد: «اگر تعدادی مسیر، پیست یا باشگاه اتومبیلرانی وجود داشته باشد که علاقه جوانها به این هیجانها در آنجاها خالی شود یا به مقداری از تمایل به هیجان معقول آنها، پاسخ داده شود، قطعا شاهد کاهش چنین کورسهایی خواهیم بود. سرعت زیاد، بازیهای پرهیجان و ... همیشه مورد علاقه پسرهای جوان و نوجوان است؛ بنابراین زمینهسازی برای تخلیه این هیجان و علاقه و خطرپذیری در حد و اندازه معقول و عادی در مسیرهای امن و مطمئن ضروری است که در دستور کار قرار بگیرد. البته در حالت آرمانی هم به ریشهکنی کامل چنین کورسهای مرگباری، دست پیدا نخواهیم کرد؛ اما میتوان سفت و سختتر با آن مقابله کرد و امکان اینکه شاهد چنین کورسهایی در کف خیابانها باشیم، کمتر خواهد شد.»
نقش فضایاجتماعی و شبکههایاجتماعی را دست کم نگیریم
این جامعهشناس در پایان میگوید: «مقداری، فضای اجتماعی هم در این ماجرا موثر است. به این معنا که اگر در منظر عموم مردم چنین رفتارهایی زشت شمرده شود، آن وقت خیلی از افراد سمت آن نخواهند رفت؛ اما در همین موضوع کورس شبانه، اگر ناظران بگویند که چقدر دست فرمونت خوب بود، چقدر سرعت بالا رفتی، محشر رانندگی کردی و ... ، باعث میشود تا جوان و نوجوان انگیزه بیشتری برای تکرار آن رفتار اشتباه و خطرناک داشته باشد. در همین باره از نقش شبکههای اجتماعی و تمایل به لایک گرفتن و دیدهشدن بعد از چنین کورسهایی هم نباید غافل شد. پخششدن چنین ویدئوهایی در شبکههایاجتماعی که تا حدودی شاخص شرایط اجتماعی یعنی نظرات و عقاید مردم است، اگر با استقبال مواجه شود، آسیبزا خواهد بود؛ بنابراین اگر این رفتار در فضای اجتماعی زشت شمرده شود، خیلیها آن را انجام نمیدهند. به عبارت دیگر، برخی افراد برای دیدهشدن و دستیابی به تایید اجتماعی دست به چنین رفتارهای خطرناکی میزنند.
روش پرآسیب برای تخلیه هیجان
رانندگی با سرعت بسیاربالا، سبقت غیرمجاز و رفتارهای مخاطرهآمیز دلایل روانشناسانه متعددی دارد
دکتر رضا یعقوبی | روانشناس سلامت
اگر رانندگی یک نفر در جاده و خیابان به گونهای باشد که از رعایت قوانین تخطی و سلامت خودش و دیگران را تهدید کند، جزو رفتارهای خطرناک رانندگی محسوب میشود. درباره اصلیترین علتهای انجام چنین رفتارهایی که شرکت در کورس شبانه هم جزو آنهاست، باید به چند تیپ شخصیتی اشاره کرد. مثلا افرادی با تیپهای شخصیتی ماجراجو، تنوعطلب، هیجانی و دراماتیک، بیشتر احتمال دارد که دست به چنین رفتارهایی بزنند. همچین افرادی که شرایط روانی نامساعد دارند به دلیل مشاجره با همسر، جروبحث تلفنی و ... اضطراب و استرس مفرط و عصبانیت و پرخاشگری، قانونگریزی و جامعهستیزی، استفاده از مواد محرک و توهمزا و ... میتواند جزو عواملی باشد که فرد تصمیم به چنین رفتارهای پرخطری بگیرد.
این رفتار نوعی تخلیه هیجانی است
در واقع کسانی که با سرعت خیلی بالا رانندگی میکنند، هیجانطلب هستند. اگر این هیجان بهشیوهای مثبت بروز پیدا نکند، آثار بدی در پی خواهد داشت. بخشی از این امر به خود فرد و بخشی به دیگران ارتباط دارد؛ بنابراین فرد باید مراقب هیجانات خود باشد. در غیر این صورت، کودک درون فرد به شیوه اشتباهی تقویت میشود و فرد در مقاطع مختلف زندگی براساس هیجانات و احساسات تصمیمهای مهمی میگیرد. شایان ذکر است که شکل بیمارگونه این رفتار میتواند در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی هم بروز پیدا کند. این بیماران حالتهای شیدایی افسردگی دارند؛ یعنی در بعضی مواقع بیش از حد پرانرژی و در اوقات دیگر کاملا افسرده هستند و در زمان پرانرژی بودن رفتارهای هیجانی عجیب مثل رانندگیهای خیلی پرسرعت و شرکت در کورس شبانه را انجام میدهند.
واکنش اصولی به چنین رانندههایی
اگر با فردی روبهرو هستید که دست به چنین کارهایی میزند و سلامت او برای شما اهمیت دارد، باید بدانید که واکنش شما در مواجه با رانندگیهای خطرناک و کورسهای شبانهاش مهم است. افراد در چنین موقعیتهایی رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند. برخی در چنین شرایطی ممکن است بسیار جدی و قاطعانه رفتار کنند و حق خودشان را برای داشتن هر شیوه رانندگی بدون چون و چرا مطالبه کنند. معمولا ترساندن این افراد از عاقبت این کارها و نصیحت هم فایده چندانی ندارد. بهعنوان مثال، توصیه میشود که به چنین افرادی بگویید: «من میدانم که تو در رانندگی مهارت بسیار خوبی داری و به تو اعتماد دارم ولی من به هر حال از این مدل میترسم و نگران تو هستم که اتفاق بدی برایت بیفتد.» توصیه میشود در صحبت با این افراد، کاری به درست یا نادرست بودن رفتار آنها نداشته باشید بلکه نگرانی خودتان را با جدیت بیان کنید و از مهارتهای ارتباطی برای تاثیرگذاری بیشتر بهره ببرید و در صورت نیاز در این زمینه از روان شناس کمک بگیرید.
عاشقان کورسهای شبانه بخوانند
در قدم اول، شما باید احساسات و هیجانات خود را کنترل کنید نه اینکه اجازه دهید خودتان تحت کنترل هیجانات قرار بگیرید حتی در رانندگی. این نوع تفکر موجب میشود عادت کنید از رانندگی خود بیشتر لذت ببرید و نیازی به رفتارهای پرخطر نداشته باشید. همچنین رعایت قانون و مقررات راهنماییورانندگی را محترم شمرده، از تشویق رانندگان پرخطر پرهیز کنید. در صورت داشتن اضطراب و استرس مفرط، نگرانی و ناراحتی روانی یا نداشتن حالت طبیعی از رانندگی پرهیز کنید. فراموش نکنید که مدیریت نکردن این رفتار پرخطر میتواند سرانجام بسیاری تلخی برای خودتان، خانوادهتان و دیگران داشته باشد.
هیجان کاذب شما، علت پریشانی ماست
روایت شهروندی که در نزدیکی محل یکی از کورسهای شبانه مشهد زندگی میکند
بسیاری از شبها بهخصوص آخر هفته، وقتی ساعت از 2 شب میگذرد صدای عجیب وغریب خودروهایی که در خیابان خیام کورس میگذارند به گوش میرسد. صداهای عجیبی که حتی اگر خانهات در حاشیه خیابان هم نباشد کاملاً آزارت میدهد. صداهای گوشخراش اگزوزهایی که انگار دستکاری شدهاند تا نهایت صدای ممکن را تولید کنند. خودنمایی یک نفر به قیمت بیخوابی یک نوزاد، مردی که خسته از سر کار رسیده یا پیرمردی بیمار تمام میشود. بارها شده ساکنان محل حین خواب با صداهای عجیب خودروهایی که ناگهان تیکآف میکنند از خواب پریدهاند. انگار وسط مسابقات رالی حیثیتی خوابیدهای که جایزهبزرگ است و دیر رسیدن هر خودرو به منزله مرگ و زندگی برای راننده است. برای همین بیتفاوت نسبت به پیرامونش هرچه در چنته دارد رو میکند. از لحظات عجیبی که لاستیکها روی آسفالت میچرخند بدون آنکه حرکت کنند و صدای ناهنجارش روی مغز اهالی است تا وقتی با سرعت حرکت میکنند و اگزوزها روان آدمها را میآزارد. گاهی فکر میکنم اگر در آن ساعت شب که این خودورها بیمهابا در حال کورس گذاشتن هستند عابر پیاده یا دوچرخه سواری در مسیرشان سبز شود، با آن سرعت و هیجان، چقدر فرصت برای نشان دادن عکسالعمل مناسب دارند؟ اصلاً به این بخش از ماجرا فکر کردهاند؟ یا به اینکه هیجان کاذبشان که در مسیر غلطی تخلیه میشود خواب و آرامش چند نفر را آشفته میکند؟ سرو صدا بهکنار، چند راننده گذری دستپاچه میشوند، فخرفروشیشان قلب چند نفر را میشکند و زنجیره جلب توجه با رفتارهای غلط بهچند نفر منتقل میشود؟ واقعاً این خودپسندی تا کجا ادامه دارد که وقتی بین خندهها و هیجان برای بیشتر دیده شدن ترمزدستی میکشند بههیچ چیز دیگر فکر نمیکنند و حتماً باید خدای نکرده اتفاق تلخی بیفتد تا برای مدتی متنبه شوند؟!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای اشباح سرگردان از آنجا آغاز شد که «محمد تقی»(مرد ۳۵ ساله) کینه یکی از آشنایانش را به دل گرفت. او از چند روز قبل با مشاهده پیامکی که بر گوشی تلفن یکی از نزدیکانش نقش بسته بود، با چهرهای خشمگین تصمیم گرفت تا «زهر چشمی» از «هادی» بگیرد. این پیامک افکارش را به هم ریخته بود و آرام و قرار نداشت؛ اما به تنهایی هم نمیتوانست نقشه کتککاری برای زهر چشم گرفتن از جوان ۳۴ ساله را اجرا کند. به همین خاطر نزد برادرش رفت و از او خواست تا برای گوشمالی هادی کمکش کند؛ اما برادر «محمد تقی» که به عاقبت چنین تصمیمی آگاه بود، خیلی تلاش کرد تا برادرش را از این نقشه شوم منصرف کند. او معتقد بود این ماجرا فقط یک سوءتفاهم پیامکی است و با یک تماس تلفنی یا ارسال پیامک برای هادی حل میشود چراکه اهمیت چندانی ندارد و به صورت دوستانه و فامیلی به آشتی میانجامد! ولی «محمد تقی» به تصمیم هولناک خود اصرار داشت! حس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفته بود و حاضر نمیشد با «هادی» تماس بگیرد. او میگفت فقط یک «زهر چشم» میتواند مرا آرام کند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، این گونه بود که بالاخره برادر «محمدتقی» کوتاه آمد و با این شرایط با وی همراه شد که فقط جوان ۳۴ ساله را بترسانند! در همین حال دو برادر زن «محمد تقی» هم با او هم دل شدند و قرار شد ۴ نفری نقشه زهر چشمم را اجرا کنند. مرد ۳۵ ساله که زمان آبیاری زمینهای کشاورزی توسط «هادی» را بررسی کرده بود منتظر ماند تا آن شب فرا برسد. وقتی تقویم سال ۱۳۹۹ به هجدهم خرداد ورق خورد 4 مرد نقابدار چوب و چماقها را به درون پراید انداختند و به طرف زمینهای کشاورزی اطراف روستای ماریان مشهد حرکت کردند. آنها که میدانستند «هادی» در آن ساعت شب برای آبیاری مزارع به کنار رودخانه (کال) میرود، در فاصلهای دور خودرو را خاموش کردند و چون اشباحی سرگردان چشم به اطراف دوختند؛ اما آنها «هادی» را در حالی مشاهده کردند که پسر عمویش نیز در کنار وی قرار داشت. دیگر اجرای نقشه شوم «زهر چشم» مشکل شده بود چراکه احتمال داشت شناخته شوند. به همین دلیل «محمد تقی» نگاهی به همدستانش انداخت و به طور موقت از تصمیم خود منصرف شد تا فرصت بهتری برای اجرای نقشه تکاندهنده فراهم شود. آنها در حالی به طرف خودرو رفتند که «هادی» نیز به همراه پسر عمویش سوار موتور سیکلت به سوی روستا رفت. در این شرایط اشباح نقابدار همچنان حیران و سرگردان بودند و به زمان دیگری برای اجرای نقشه خود میاندیشیدند که ناگهان صدای موتورسیکلت در تاریکی شب، آنها را از سوار شدن به خودرو بازداشت. آنها دوباره «هادی» را دیدند که به تنهایی به زمینهای کشاورزی بازگشت. مهاجمان نقابدار بیدرنگ چوب و چماقها را برداشتند و در سیاهی شب شبحوار به طرف «هادی» رفتند. جوان ۳۴ ساله که احساس میکرد کسی در آن نزدیکی است نور چراغ قوهاش را به هر سو میچرخاند و صدا میزد کی هستی؟! ولی کسی پاسخش را نمیداد! در این هنگام ناگهان مهاجمان نقابدار به وی حمله کردند و هر کدام ضرباتی بر پیکرش وارد آوردند. «هادی» که بهشدت ترسیده بود خود را درون کال (رودخانه) انداخت تا از چنگ اشباح نقابدار بگریزد اما هنوز از دیوار کال بالا نرفته بود که یکی از مهاجمان ساق پایش را گرفت و او را به داخل رودخانه خشک کشاند. هر کدام ضرباتی با چماق به او میزدند که در یک لحظه «محمد تقی» از شدت خشم و عصبانیت چماق را بالا برد و ضربه هولناکی بر سر «هادی» کوبید! به طوری که او را با نفسهای آخر زندگی تنها گذاشت. مهاجمان که با مشاهده وضعیت وخیم« هادی »ترسیده بودند در حالی سراسیمه سوار پراید شدند که یکی از آنها موتور سیکلت «هادی» را نیز تا نزدیکی خودرو آورد و آن را در همان منطقه رها کرد.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، وقتی اشباح سرگردان به خانههایشان رفتند، عذاب وجدان به سراغشان آمد. برادر «محمد تقی» همچنان او را سرزنش میکرد که چرا چنین ضربه محکمی را بر سر «هادی» زده است! در این لحظه ناگهان «محمد تقی» نقشه دیگری کشید درحالی که عقربههای ساعت به نیمه شب نزدیک میشدند، او با یکی از آشنایانش تماس گرفت و گفت: صدای نالههای دلخراش فردی مجروح را درون کال زمینهای کشاورزی روستا شنیدم و احتمال میدهم که کسی به کمک نیاز داشت! سپس از وی خواست برای کمک به آن فرد مجروح به بیابان برود و به آن مرد مجروح کمک کند. ولی ساعتی بعد آشنای محمد تقی با وی تماس گرفت و گفت: درآن محل چیزی مشاهده نکرده است. او ادامه داد، احتمال دارد آن فرد مجروح از آن جا رفته باشد ولی روز بعد خبر مرگ «هادی» درون زمینهای کشاورزی به اهالی روستا رسید و بدین ترتیب با حضور عوامل انتظامی در محل ماجرای کشف جسدی خون آلود به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گزارش شد.
صبح نوزدهم خرداد بود که قاضی علی اکبر احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد) در زمان وقوع حادثه به همراه گروهی از کارآگاهان ورزیده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم روستای ماریان شد و تحقیقات درباره این جنایت وحشتناک ادامه یافت. با توجه به اهمیت موضوع گروهی از کارآگاهان به سرپرستی کارگاه ولی نجفی (افسر پرونده) رصدهای اطلاعاتی را همراه با تجزیه و تحلیلهای کارشناسی جرم آغاز کردند و به سرنخهایی از یک پیامک مشکوک رسیدند که منجر به اختلاف پنهانی با «هادی» مقتول و فرد دیگری به نام «محمد تقی» شده بود. حدود دو ماه بعد بررسیهای تخصصی کارآگاهان به نتیجه رسید و با دستگیری مرد ۳۵ ساله در بولوار توس، دیگر همدستان وی نیز به دام افتادند و به مقر انتظامی انتقال یافتند.
بر اساس گزارش روزنامه خراسان، طولی نکشید که «محمد تقی» لب به اعتراف گشود و راز این جنایت وحشتناک را به خاطر سوءتفاهم یک پیامک ارسالی فاش کرد و در حضور قاضی وقت شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به بازسازی صحنه جنایت پرداخت. پس از تکمیل تحقیقات دادسرا، متهم این پرونده جنایی در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی محاکمه و به قصاص نفس محکوم شد. در همین حال، وکیل مدافع متهم به رای دادگاه اعتراض کرد اما قضات دیوان عالی کشور نیز پس از بررسی دقیق پرونده رای دادگاه را مطابق با موازین شرعی و قانونی تشخیص دادند و آن را تایید کردند. بعد از طی مراحل دادرسی بالاخره زمان اجرای حکم فرا رسید و بدین ترتیب سرکرده اشباح سرگردان سپیدهدم روز یک شنبه گذشته با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم، پای چوبه دار رفت و به مجازات رسید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.