

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ائتلاف ناتو قصد دارد از امروز بزرگترین رزمایش پدافند هوایی موسوم به «ایردیفندر 23» را برگزار کند. گذری بر نام ۲۵ کشوری که قرار است در این مانور عظیم حضور داشته باشند، بهخوبی ارتباط آن با جنگ اوکراین را آشکار میسازد. لهستان و آلمان بهطور مستقیم در جنگ اوکراین دخالت دارند و فنلاند به تازگی با پیوستن به پیمان ناتو، خشم روسیه را برانگیخته است. استونی، لتونی و لیتوانی هم با این که سالهاست عضو ناتو هستند، اما روسیه این کشورها را حیاطخلوت خودش میداند تا جایی که زمانی زمزمه حمله به آنها بعد از فارغ شدن پوتین از گرفتاری در اوکراین به گوش میرسید. ایالات متحده نیز بهتنهایی ۱۰۰ فروند هواپیما از آنسوی اقیانوس آتلانتیک به آلمان اعزام میکند. از ۱۲ تا ۲۳ ژوئن (۲۲ خرداد تا ۲ تیر) آلمان گرانیگاه لجستیک هوایی خواهد بود. هماکنون در ۶ فرودگاه نظامی آلمان ۲۵۰ هواپیما مستقر هستند. در این رزمایش هوایی، وضعیت بحرانی در سه منطقه پروازی تمرین میشود؛ در آسمان شمال آلمان و دریای شمال، در شرق و یک نوار کوچکتر در جنوب آلمان. حریم هوایی این مناطق بهطور متناوب برای چندین ساعت در روز به روی ترافیک هوایی غیرنظامی بسته میشود. پروازهای عادی بخشی از چالش این مانور هوایی است چراکه آسمان اروپا و آلمان در کانون آن، یکی از پرازدحامترین ترافیکهای هوایی جهان است. بنابراین کارشناسان هوانوردی میخواهند دریابند که آیا ترافیک هوایی غیرنظامی بهموازات این رزمایش میتواند تا حد زیادی بدون اختلال به کار خود ادامه دهد یا خیر؟ بدون شک وجود یک عامل فرامتنی به نام «جنگ اوکراین» نیز در ارتباط با این رزمایش غیرقابل انکار است. در واقع برگزاری مانور اخیر، نوعی صحنهسازی با هدف تقلیل انتقاداتی محسوب میشود که علیه اعضای ناتو و ضعف این مجموعه در ابعاد نظامی، استراتژیک و عملیاتی مطرح میشود. یکی از انتقاداتی که علیه آتلانتیکیها مطرح میشود، مربوط به ناتوانی در چینش مؤلفههای مشترک عملیاتی در مقاطع حساس (مقاطعی که باید سریعترین تصمیم ناظر بر مختصات میدان نبرد گرفته شود) است. در بسیاری از این مقاطع، میان اعضای ارشد ناتو مانند فرانسویها، ژرمنها، انگلیسیها و آمریکاییها اختلافنظر وجود دارد. آن چه در جریان فرار مفتضحانه آمریکا و اعضای ناتو از افغانستان رخ داد، نقطه آشکارساز همین اختلافات و شکافهای اساسی بوده است. این قاعده درباره جنگ اوکراین نیز صادق است. اختلاف بر سر حدود و ثغور تجهیز نظامی ارتش اوکراین و حتی میزان بازدارندگی و اقدام در برابر روسیه، هنوز در میان اعضای ناتو به قوت خود باقی است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- دزد سابقه داری که هنگام ارتکاب جرم در جمعه بازار مشهد افسر یگان ویژه را با ضربه چاقو به شهادت رساند، سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و به مجازات رسید.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای جنایت این سارق سابقه دار، ششم اسفند سال 1400 هنگامی رقم خورد که وی به قصد سرقت موتورسیکلت وارد پارکینگ جمعه بازار شهید شوشتری شده بود. او در حالی که لابه لای موتورسیکلت های پارک شده، پرسه می زد تا یکی از آن ها را سرقت کند، مورد ظن شهروندان قرار گرفت و به این ترتیب یکی از کارکنان پارکینگ بلافاصله موضوع را به ستوان دوم احسان پای خسته (افسر یگان ویژه) خبر داد. لحظاتی بعد افسر وظیفه شناس فراجا به منظور پیشگیری از وقوع جرم وارد عمل شد و به آرامی در کنار دزد جوان قرار گرفت. این افسر دلسوز که قصد داشت ابتدا با نصیحت و ارشاد، سارق مذکور را از ارتکاب جرم بازدارد، دست او را در میان دستش فشرد و با بیانی مهربانانه، سعی کرد او را به مسیر صحیح زندگی هدایت کند، اما دزد سابقه دار که دست خود را گرفتار در چنگ قانون می دید، ناگهان در میان بهت و حیرت ناباورانه ای، دست دیگرش را به زیر پیراهن برد و در یک لحظه قمه ای بزرگ را بیرون کشید و ضربه ای به کتف افسر نیروی انتظامی زد. هنوز افسر دلسوز فرصت عکس العمل پیدا نکرده بود که او برای فرار از چنگ قانون، ضربه هولناک دیگری را بر ران وی فرود آورد و با سرعت عجیبی پا به فرار گذاشت. دقایقی بعد ستوان «احسان پای خسته» در آغوش شهروندان قرار گرفت و توسط امدادگران اورژانس به مرکز درمانی انتقال یافت، اما تلاش ها برای نجات جان وی به نتیجه نرسید و این افسر وظیفه شناس بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربات چاقو به شهادت رسید.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است به دنبال وقوع این حادثه تاسف بار، بی درنگ سردار محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) دستورهای ویژه ای را برای دستگیری قاتل فراری صادر کرد و به گروهی از افسران کارآزموده پلیس آگاهی ماموریت داد تا هرچه سریع تر برای شناسایی مخفیگاه و دستگیری وی اقدام کنند.
با صدور این فرمان انتظامی، بلافاصله گروهی از کارآگاهان با فرماندهی مستقیم سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) تحقیقات گسترده ای را با کسب مجوزهای قضایی در حالی آغاز کردند که رصدهای اطلاعاتی نشان می داد، جوان 31 ساله تحت تعقیب که داریوش رحیمی نام دارد از دزدان سابقه دار و حرفه ای موتورسیکلت است که کارنامه سیاهی دارد و چندین بار توسط عوامل انتظامی به جرم سرقت دستگیر شده است.
از سوی دیگر ردزنی های کارآگاهان نشان داد که وی با تهدید به مرگ یک موتورسوار عبوری، از صحنه جنایت به سمت کوی پنجتن گریخته است، بنابراین عملیات دستگیری وی با راهنمایی های قاضی ویژه قتل عمد مشهد وارد مرحله جدیدی شد و کارآگاهان با پیگیری سرنخ های موجود به محل سکونت وی در شهرک شهید رجایی رسیدند، اما دقایقی بعد مشخص شد که به مکان نامعلومی گریخته است و اعضای خانواده اش از او اطلاعی ندارند.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، در همین حال گروه دیگری از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دامنه تحقیقات را به یکی از روستاهای شهرستان سرخس در منطقه مرزی کشاندند؛ چرا که بررسی های فنی نشان می داد وی در آن روستا مخفی شده است. در حالی که حدود یک هفته از شهادت افسر وظیفه شناس یگان ویژه می گذشت، کارآگاهان در اقدامی غافلگیرانه و ضربتی، متهم به قتل فراری را با دستورهای محرمانه قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه پرونده های جنایی) به دام انداختند و به مشهد انتقال دادند. این دزد سابقه دار که در شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد تحقیق قضایی قرار گرفته بود، به صراحت ارتکاب جنایت را پذیرفت و در بازسازی صحنه شهادت افسر فراجا، همه ابعاد و زوایای پنهان این جنایت را تشریح کرد. پس از تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب، کیفرخواست این پرونده صادر شد و متهم 31 ساله در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی «محمد شجاع پورفدکی» و مستشاری قاضی «حسنعلی صبوری نسب» پای میز محاکمه ایستاد. او در مراحل دادرسی و در جلسات دادگاه نیز به وارد آوردن ضربات چاقو به صراحت معترف شد، اما تلاش کرد وقوع این جنایت هولناک را به عوارض ناشی از مصرف مواد مخدر ارتباط دهد که در پاسخ به سوالات مقام قضایی درباره ادعاهایش عاجز ماند و در نهایت قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی حکم به قصاص نفس دادند، اما این رای مورد اعتراض متهم و وکیل مدافع وی قرار گرفت و این پرونده دوباره توسط قضات دیوان عالی کشور بررسی شد.
پس از واکاوی دقیق این پرونده در مراحل دادرسی، قضات دیوان عالی کشور نیز بر حکم قصاص نفس، مهر تایید زدند و به این ترتیب پرونده مذکور برای اجرای حکم قصاص نفس به یکی از شعبه های اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پس از طی مراحل قانونی، سرانجام مقدمات اجرای حکم در معاونت اجرای احکام فراهم شد و سارق سابقه دار که اکنون 33 ساله بود، سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و به مجازات رسید.
در خور ذکر است، گفت وگوی اختصاصی روزنامه خراسان با این سارق حرفه ای که ادعا می کرد پس از جدایی پدر و مادرش از یکدیگر به فردی سرکش تبدیل شده بود، هجدهم اسفند سال 1400 در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


وداع با «مهد علیا»
مروری بر کارنامه فعالیتهای هنری فخری خوروش بازیگر باسابقه که در 94 سالگی درگذشت
مصطفی قاسمیان

مجموعه افتخارات «پپ گواردیولا» روزبهروز در حال هیجانانگیزتر شدن است و حالا او به تنها سرمربی تاریخ فوتبال جهان تبدیل میشود که در دوران حرفهای خود، دو بار فاتح سهگانه شده است. «پپ» در این فصل از رقابتهای فوتبالی موفق شد به همراه منچسترسیتی، سهگانه ببرد. این تیم در این فصل علاوه بر قهرمانی در لیگبرتر انگلیس، موفق به کسب جام حذفی انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا هم شد. این سرمربی موفق در فصل 2008 هم به همراه بارسلونا موفق شده بود سه گانه ببرد. آبیواناریها در آن فصل قهرمان لالیگا، جام حذفی اسپانیا و لیگ قهرمانان اروپا شدند. تحلیل زبان بدن «پپ گواردیولا»، نکات مهمی از شخصیت او را لو خواهد داد که دلایل عطش سیریناپذیرش برای پیروزی و موفقیت را تا حد زیادی برای شما مشخص خواهد کرد.
دلایل روانشناسانه رایجترین رفتارهای پپ
قبل از هر چیز باید بگوییم رفتارهای «گواردیولا» مانند هر مربی دیگری در دنیای فوتبال، خاص و تا حدودی مختص خودش است. همه طرفداران «پپ» دوست دارند بدانند پشت رفتارهای ظاهری او چه پیامهایی نهفته است. در ادامه به بعضی از رایجترین رفتارهای پپ و دلایل روانشناسانه آنها اشاره میشود.
پنهان کردن کلافگی در پشت لبخندهای همیشگی
بیشتر از هر چیزی، لبخندهای پپ است که توسط
فیلم بردارهای مسابقات فوتبالی از این سرمربی موفق شکار میشود. جالب است بدانید حتی اگر مصاحبهای برای او دردآور و خجالتآور باشد، باز هم سعی میکند در ابتدای آن لبخند بزند. این موضوع کمی ناهمخوانی در رفتار غیر زبانی او به وجود میآورد چرا که کمی خشم و عصیان همراه با سرگشتگی در رفتار او دیده میشود. او در این مواقع به سختی سعی میکند تا لبخندی بزند و گوشههای لبش را به بالا ببرد و در کسری از ثانیه لبهایش مثل جسم سنگینی میشود و نشان میدهد که او در حال تلاش است خودش را خوشحال نشان دهد و خستگی و کلافگی خود را پنهان کند.
فرار از عصبانیت با انداختن شانهها به بالا
معمولا وقتی از پپ درباره یک اتفاق ناراحتکننده به طور مثال کارت قرمز گرفتن یکی از بازیکنانش سوال میشود، خشمگین می شود و کشیدن و مالیدن اغراقآمیز بینی همراه با بالا انداختن شانه نشان میدهد که او سعی میکند احساسات واقعی خودش را که ظاهرا عصبانیت است ، پنهان کند. در این شرایط و زمانی که او نمیخواهد حرف یا اتفاقی را بپذیرد، با پاک کردن بینیاش این را نشان میدهد.
آشفتگی و بالا بردن اغراقآمیز دست
بزرگ ترین علامت برای نهایت آشفتگی در گواردیولا که وقتی یک بازی گره میخورد، بیشتر از هر زمانی دیده میشود، بالا آوردن دست بهحالتی اغراقآمیز و خاراندن پشت سر است. این حرکت مربوط به آدمی است که دیگر هیچ ایدهای ندارد و صبرش لبریز شده است. این کار با حرکت پا و تغییر مداوم زاویه نگاه چشمهایش به بیشترین حالت خود میرسد و نشان میدهد او از فکری به فکر دیگری میرود و نمیتواند روی یک موضوع تمرکز کند.
پنهان کردن احساس واقعی با چشمهای خیره
خشم و بههمریختگی در «پپ» وقتی که لبهایش را به هم فشار میدهد، تشدید میشود اما زمانهایی که چشمهایش به زمین دوخته شده، نشان میدهد که میخواهد احساس واقعیاش را پنهان کند. این حالتها دقیقا وقتی اتفاق میافتد که گواردیولا دو نشانه کلاسیک را برای پشیمانی انجام میدهد: 1- او زبانش را به لبهایش میزند و 2- سپس لبش را با دندانهایش میگزد.
یک نکته جالب درباره مصاحبههای پپ
گواردیولا در بیشتر مصاحبههایش بهجای اشاره به اسم بازیکنان از کلمه «ما» استفاده میکند. این موضوع ربطی به برد یا باخت ندارد. او در پایان هیچ بازی نگفته که بازیکنان یا فلان بازیکن ما در دادن پاسها مشکل داشت و باختیم، بلکه میگوید: «ما در دادن پاسها مشکل داشتیم» و جملاتی از این قبیل. حس همدلی که در این حالت ایجاد میشود، یکی از رموز موفقیت تیمهای اوست که کمترین حاشیهها را دارند.
آبان سال 1393 بود که عبور اتفاقی یک دانشجوی کنجکاو باستانشناسی از کنار حفاریهای فاضلاب خیابان مولوی تهران به یک کشف باستانی هیجانانگیز ختم شد. «مهسا وهابی» که آن زمان دانشجوی ترم دوم ارشد بود، برای کشف اسکلت بانوی 7هزارساله، تلاش زیادی داشته و از آن طرف، ناملایمتهای زیادی را هم تحمل کرده است اما ناامید نشده. او هنوز هم بعد از گذشت حدود 9 سال، روزنههای امیدی در دلش روشن است که بر خلاف وعدهها، محل کشف این اسکلت باستانی بههمراه دیگر اقلام فرهنگی یافتهشده، به سایتموزه شهری تهران تبدیل و چهرهای نو از تهران در عرصه فرهنگی حتی در سطح بینالمللی ارائه شود. دکتر «وهابی» 31 اردیبهشت ماه امسال بهمناسبت هفته میراث فرهنگی، صنایع دستیوگردشگری در نشستی که از سوی کمیته تخصصی حفظ آثار تاریخی و فرهنگی انجمن صنفی راهنمایان گردشگری تهران در موزه ملی ایران باستان برگزار شد، یادآور شد که این فرصت همچنان میسر است تا محل کشف اسکلت بانوی 7هزارساله با همکاری نهادهای ذیربط از جمله پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایعدستیوگردشگری، پژوهشکده باستانشناسی، میراث استان تهران، شهرداری تهران و سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری منطقه 12 به نخستین سایت موزه شهری تهران مبدل و اسکلت مکشوفه به همراه دیگر اقلام فرهنگی یافتهشده در همان محل به نمایش عمومی گذاشته شود. متاسفانه به دلیل تصمیمگیری نکردن بهموقع پیش از انتقال اسکلت مذکور، محل کشف به نوعی به فضای بیدفاع شهری تقلیل یافته و در نتیجه برای سکونت، مصرف مواد مخدر معتادان متجاهر و کارتن خوابهای منطقه استفاده و اکنون هم به پارکینگ موتورسیکلتها تبدیل شده است. بههمین بهانه و در پرونده امروز زندگیسلام، با این باستانشناس درباره روند و جزئیات کشف اسکلت بانوی 7هزارساله تهران صحبت کردیم که صحبتهای کمتر شنیده شده زیادی دارد.
آن رو ز با صحنه عجیبی مواجه شدم
«مهسا وهابی» که انگار ثانیهبهثانیه روزهایی را که درگیر این کشف بزرگ بوده،بعد از حدود 9سال خیلی خوب بهخاطر میآورد، در ابتدای صحبتهایش میگوید: «29 آبان سال 1393، روز پنجشنبه بود. آن زمان من در یک شرکت کارگزاری بیمه کار میکردم. رشته دانشگاهی من، باستانشناسی است، هم دوره کارشناسی، هم کارشناسیارشد و هم دکترا. اما برای امرار معاش در سالهای 90 تا 95 در یک شرکت کارگزاری بیمه کار میکردم. آن روز برای پیگیری کارهای همان دفتر بیمه از من خواسته بودند که بروم سمت خیابان مولوی. تا آن موقع به آن جا نرفته بودم و با یکی از همکارانم به سمت آن جا حرکت کردیم.حدود ساعت 9 صبح بود که از متروی محمدیه بیرون آمدیم و به سمت چهارراه مولوی رفتیم. در حین پیمودن مسیر، با صحنه عجیبی مواجه شدم. کارگران اداره فاضلاب در این بافت تاریخی، به عمق میانگین 3 تا 4 متر مشغول حفاری بودند. وقتی این شرایط را دیدم، به همکارم گفتم که او برود و کارهای شرکت بیمه را پیگیری کند تا من با استادانم تماس بگیرم و ببینم که آیا مجوزی برای چنین حفاری در این منطقه صادر شده است یا خیر؟ چون روز پنجشنبه بود، موفق به برقراری تماس اداری با هیچ فردی نشدم. فردای آن روز هم که جمعه بود، از صبح رفتم و تا ظهر با کارگرها درباره این که حفاری را از چه زمانی شروع کردند و ... صحبت کردم تا این که موفق به دیدار با پیمانکار این طرح شدم.»
کلی سفال و استخوان دیدم
این باستانشناس درباره واکنش آن پیمانکار به کنجکاویهایش میگوید: «او به من گفت که برای ما شر درست نکن، چون اگر میراث فرهنگی بیاید این جا، پروژه من را میخواباند و من روزی 20 میلیون تومان باید ضرر بدهم. میگفت خانم شما چه کار داری؟ از کجا پیدات شده؟ این کار را نکن. به او گفتم من فقط میخواهم بدانم شما تا چه عمقی مشغول حفاری هستید. چون من در مسیری که راه میرفتم، استخوان میدیدم، سفال میدیدم، آجر میدیدم، بیشتر بقایایی که ما به آنها بقایای فرهنگی میگوییم در خاکهای انباشته شده در کنار حفاری شرکت فاضلاب، به وفور دیده می شد. به او گفتم در این فضایی که شما مشغول حفاری هستید، یک ماجرایی هست چون دادههایی که من میبینم از منظر باستانشناسی معنادار است. از میدان محمدیه تا چهارراه مولوی، که مسافتی حدود 800- 700 متر است، این دادههای فرهنگی دارد زیاد و زیادتر میشود.»
میراث نمیآمد و میگفت از این جور چیزها زیاد داریم
«من به مدت 10 روز، کار هر روزم این بود که ساعت 5 صبح از خانه بیرون میآمدم و ساعت 6 و نیم صبح در خیابان مولوی حاضر می شدم. همانجا بودم تا ساعت 7 یا 8 شب که این سفالها را جمع و دستهبندی میکردم تا بدانم که هر دادهای دقیقا کجا پیدا شده است. در آن روزها، بارها به میراث زنگ میزدم چون هیچ فردی به آن جا نمیآمد، میگفتند ما از این چیزها زیاد داریم. به استادانم زنگ میزدم، میگفتند که ما نمیتوانیم برای کاوش مجوز بگیریم، بودجه نیست و از این جور حرفها. بالاخره بعد از 10 روز که من آن جا بودم و پیگیریهای زیادی کردم، از شهرداری منطقه 12 یک نفر آمد و گفت من مخبر سازمان میراثفرهنگی هستم. به او گفتم که شما تا الان خواب بودید چون من 10 روز است که این جا هستم، تا امروز کجا بودید و چرا دیر آمدید؟ او هم به من گفت که اگر از فردا شما را در این محدوده ببینیم، با شما برخورد خواهد شد. گفتم از فردا نه تنها من را خواهید دید، که شما هم حتما باید بیایید تا این موضوع تعیین تکلیف بشود که پروژه فاضلاب چطور در این منطقه با عمق 4 یا 5 متری دارد حفاری میکند و هیچ باستانشناسی هم در پروژهشان نیست.»
به من گفتند که دیگر نباید بیایید این جا
دکتر «وهابی» درباره واکنش مخبر سازمان میراث فرهنگی در آن زمان میگوید: «صبح روز بعد، دیدم که آن فرد با رئیس اش و حراست میراث و یگان ویژه آمدند. اول به من گفتند که شما دیگر نباید بیایید این جا و من گفتم که اول، ماجراهای این دادهها را مشخص کنید. همانجا از هر چیزی که من پیدا کرده بودم، صورت جلسه گرفتند و خیلی جالب بود که تقریبا همه کسبه که در این 10 روز من را دیده بودند، آمدند و حمایتم کردند. از همان روز، خبرش هم در رسانههای رسمی پیچید که در تهران از لحاظ باستانشناسی، کشفیاتی اتفاق افتاده است ولی هیچکدام از ما نمیدانستیم که این دادهها قرار است به چه دورهای ختم شود. آن موقع حدس ما در نهایت تا دوره ایلخانی و تیموری بود. روز 12 یا 13 آذر بود که این اتفاقات افتاد و قرار شد این کار توسط سازمان میراثفرهنگی پیگیری شود. مانعی که برایم درست شد این بود که هرچند کاشف این ماجرا من بودم اما از نظر قواعد اداری من نمیتوانستم سرپرست این کاوش شوم چون دانشجو بودم و حداقل باید دکترا میداشتم. بعد از تلاشهای بسیار، قرار شد که این کاوش به یک طرح دانشگاهی بهعنوان پایاننامه من تبدیل شود. نیمه دوم آذرماه مجوز کاوش صادر شد. به عبارت دیگر از 17 آذر، کاوش باستانشناسی شهری خیابان مولوی تحت نظارت پژوهشکده باستانشناسی و سازمان میراث فرهنگی تهران و بهعنوان طرح دانشگاه تهران اجرا شد و من هم این طرح را به عنوان پایاننامه ارشدم شروع کردم.»
همه مایل بودند این کاوش زودتر متوقف شود
این باستانشناس درباره شروع این کاوش از 17 آذر به طور رسمی و با مجوزهای لازم میگوید: «یک گروه 10 نفره باستانشناسی، کار پژوهشی و کاوش را شروع کردیم. از میراث درخواست بودجه کردیم که گفتند از این دادههای فرهنگی زیاد داریم و از نظر ما ارزشی ندارد بنابراین بودجهای اختصاص نمیدهیم و از این طرح منصرف شوید. اما ما از طریق مصوبه هیئت وزیران در سال 1385 اقدام و سازمان فاضلاب را به دلیل تخلفی که از سوی این سازمان رخ داده بود مجاب به پرداخت هزینههای کاوش کردیم. دی ماه بود که بعد از کاوش در کارگاه دهانه ورودی بازارچه امینالسلطان، پی بردیم که کاوش دیگر فایدهای ندارد و در نهایت قدمت بقایای مکشوفه از این ترانشه مربوط به دوره اسلامی است. قرار شد که ترانشه بسته شود. از طرفی هم چون آن جا مسیر عبور لوله آب شرب بود و ترانشه ما هم نزدیک دو بیمارستان بود، اگر اتفاقی میافتاد، دردسرساز میشد بنابراین همه مایل بودند که ما روند کاوش را زودتر متوقف و ترانشه را جمع کنیم.»
روزی که اسکلت 7هزار ساله نمایان شد
بعد از این ماجراها، آیا «مهسا وهابی» و تیم کاوش تسلیم میشوند و با توقف این کار موافقت میکنند؟ خودش اینطور پاسخ میدهد: «بعد از این که به ما خبر دادند کاوش دیگر فایدهای ندارد، تصمیم بر آن شد تا یک کارگر آن جا را با هدف رسیدن به خاک بکر حفاری کند و به محض رسیدن به خاک بکر، پروژه را تعطیل کنیم. منظور از خاک بکر جایی بود که دیگر سفال، استخوان و داده فرهنگی نداشته باشد. در عمق تقریباً 4 متری، کلنگ کارگر فاضلاب به بخشی از یک سفال و جمجمه برخورد کرد که در گوشه این کارگاه بود. کاوشگران این ترانشه آقای بهنام قنبری و حامد ذیفر به محض این که این سفال را دیدند، متوجه شدند مشابه سفالهایی است که از چشمهعلی شهر ری داریم و خیلی تعجببرانگیز بود. تا ساعاتی قبل، تصمیم به توقف ادامه کاوش در این ترانشه گرفته بودیم و الان دو یافته جالب و جذاب داشتیم. با رایزنیهای سرپرست هیئت آقای دکتر محمد اسماعیل اسماعیلی جلودار تصمیم بر آن شد تا ترانشه مذکور گسترش یافته و کار با تلاش و دقت بیشتری ادامه یابد. در حدود اواسط بهمن ماه همان سال بود که اسکلت آن خانم 7 هزار ساله به صورت کامل نمایان شد.»
سنگی با قدمت 12هزار ساله هم پیدا کردیم
از او میپرسم که آیا به جز اسکلت آن خانم 7 هزار ساله، یافته فرهنگی دیگری هم داشتید یا نه که میگوید: «بعد از رسانهای شدن کشف اسکلت این خانم، تیم کاوش کار را پیش برد و دادههای قدیمیتر از این کشف هم در ترانشههای دیگر گروه کاوش از خیابان آتشنشانی با همت کاوشگر ترانشه آقای حامد ذیفر به دست آمد که ناباورانه قدمت بیشتری داشتند. از جمله یک سنگ مادر فشنگی مربوط به حدود 12 هزار سال قبل بود. متاخرترین داده ما هم همان سنگ بود که در عمق حدود 8 متر آن را پیدا کردیم. علاوه بر اسکلت آن بانوی 7هزارساله، ۳۶ شیء دیگر هم در آن محل کشف شد اما بعد از آن، بهرغم تلاشها و پیگیریهای مستمر همه اعضای گروه و جامعه باستانشناسی ایران، کاوش این پروژه بنا به دلایلی که پیشتر ذکر شد، متاسفانه ادامه پیدا نکرد».
همه موافق افتتاح اولین سایت موزه شهری در تهران بودند اما ...
« همه ما خیلی دوست داشتیم که آن جا سایت موزه شهری بشود، خیلی هم دوندگی کردیم. یک روز شهردار وقت تهران که آن موقع آقای قالیباف بود، ساعت 4 و نیم صبح برای بازدید از پروژه آمده بودند که ما هیچ کدام حضور نداشتیم اما ایشان هم خیلی موافق بودند که این سایت موزه شهری در آن جا به عنوان اولین سایت موزه شهری در تهران افتتاح شود». این باستانشناس ادامه میدهد: «آن زمان همه متفقالقول بودند که این اسکلت در همان جا باشد تا پروژه احداث این سایت موزه شهری شروع شود اما در بهمن سال 1395 به دلیل ناهماهنگی نهادهای تصمیمگیرنده برای اجرای این طرح و چالش حضور معتادان در آن جا و رضایت نداشتن کسبه محل، ترانشه بازمانده ورودی دهانه بازار امینالسلطان به یک معضل شهری تبدیل شد که این معضل درنهایت با ارائه راهکار متداول و ارزان یعنی جابهجایی تدفین و مواد فرهنگی به موزه و با همکاری رئیس موزه ملی وقت حل شد. اجرایی شدن این طرح و نمایش تدفین مذکور در موزه ملی ایران در اتاقی با نام تهران که البته امروز جمع شده است، باعث شد که موضوع ساخت سایت موزه شهری تهران به حاشیه رانده شود و تاکنون مسکوت بماند. همچنان بعد از گذشت 8 سال، پیشنهاد و ایده بنده درباره این کشف، اجرای طرح سایت موزه شهری و ایجاد پایگاه باستانشناسی شهر تهران است. همانطور که میدانید راهاندازی این سایت موزه شهری مطالبه حقوق شهروندی و به لحاظ تاریخی میراث معنوی شهر است که باید توسط همه ما مجدد پیگیری و اجرایی شود. اجرایی شدن این طرح دو مزیت مهم دارد. غیر از این که نشاندهنده قدمت ایران و تمدن کشورمان در جهان است، بافت فرهنگی منطقه را هم به شکلی بهینه تغییر میدهد و میتواند پای باستانشناسان را دوباره به آن جا برای کاوش باز کند و این داستانی که ما یک گوشهای از آن، یک ورق از دفتر آن را باز کردیم، تکمیل و هویت فرهنگی و تاریخی تهران را تثبیت کند و چهره جدیدی از تهران در عرصه جهانی به نمایش بگذارد.»
این عکس را برای اولین بار منتشر میکنم
به عنوان سوال آخر از دکتر «وهابی» میپرسم که آیا واقعا اکنون، محل این کشف ارزشمند به پارکینگ موتور تبدیل شده که میگوید: «این اصطلاحی بود که من در سخنرانی استفاده کردم. پارکینگ یعنی چی؟ یعنی جایی که وسیله نقلیه موتوری پارک میشود حالا اعم از خودرو یا موتور. آخرین بار که به همراه یک تور برای بازدید به آن جا رفته بودم، دیدم که از ساعت 9 صبح تا 4 یا 5 بعدازظهر، آن جا انبوهی از موتورسیکلت پارک میشود. یک عکس هم از آن گرفتم که در هاردم در تبریز است و من الان تهرانم. اگر بتوانم این عکس را برای اولین بار از طریق شما منتشر کنم، خیلی خوب میشود. این را هم بگویم ، زمانی که این اسکلت کشف شد، روزانه حداقل 200 نفر بازدید کننده از دانشآموز و دانشجو بگیرید تا کودک و زن و مرد میان سال و سالمند رهگذر داشتیم که برای بازدید از آن اسکلت به خیابان مولوی میآمدند اما اکنون محل کشف، آسفالت و به یک خیابان معمولی تبدیل شده است و هیچ هویتی از این داستانها در آن جا نمیبینید. حتی ما بعد از انتقال اسکلت درخواست دادیم که حداقل یک پلاک برنزی بزنید مثل همه کشورهای جهان که جایگاه آن فراموش نشود. شما در شهر هامبورگ آلمان که راه میروید زیر پای خود بارها با پلاکهای فلزی متفاوتی مواجه میشوید که نشان دهنده محل زندگی یهودیان آن روزگار است و امروز به خیابانها و گذرگاههای شهری تبدیل شده است و مربوط به ماجرای نازیها در حدود 8 دهه پیش میشود اما در خیابان مولوی، شما همین پلاک را هم نمیبینید و نصب نشده است».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه بین الملل – در حالی که منطقه هند و پاسیفیک در سالهای اخیر به نقطه کانونی راهبرد سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است، چین به عنوان یک بازیگر مهم در غرب آسیا ظاهر شده و در حال تغییر شکل دادن پویایی امنیت منطقه از طریق افزایش مشارکت در عرصههای تجاری و اقتصادی است. منافع چین در منطقه فراتر از منابع سنتی انرژی است و ملاحظات اقتصادی، ژئوپلیتیکی و استراتژیک را دربرمیگیرد به صورتی این کشور طی سالهای اخیر با اکثر کشورهای غرب آسیا، مشارکتهای استراتژیک و یادداشت تفاهم امضا کرده است. در همین راستا شش ماه پس از سفر شیجینپینگ، رئیس جمهور چین به عربستان سعودی و برگزاری نشست مشترک با کشورهای عربی، بار دیگر رهبران پکن و اعراب خلیج فارس دورهم جمع شدهاند تا همکاریهای دوجانبه و چندجانبه در عرصه اقتصادی و تجاری را تقویت کنند. به گزارش روزنامه الریاض، عربستان روزهای یکشنبه و دوشنبه (21 و 22 خرداد) میزبان بزرگترین نشست تجاری مشترک چین و اعراب است. کنفرانس تجاری دو روزه اعراب و چین، پذیرای بیش از 3000 نماینده تجاری و دولتی از 23 کشور و منطقه از جمله چین و هنگ کنگ است. وزارت سرمایه گذاری عربستان سعودی با مشارکت دبیرخانه اتحادیه عرب، شورای ارتقای تجارت بینالمللی چین و اتحادیه اتاقهای تجاری کشورهای عربی با شعار «همکاری برای رفاه» این نشست را برگزار می کنند. این نشست با هدف تقویت و تحکیم همکاریهای تجاری و اقتصادی بین کشورهای عربی و چین و بررسی فرصتهای سرمایه گذاری داخلی برگزار میشود و بخشهای متنوعی از جمله فناوری و تحقیقاتی، زنجیره تامین نفت و گاز، انرژیهای تجدیدپذیر، کشاورزی، املاک و مستغلات، مواد معدنی، حمل و نقل، بهداشت، داروسازی، استارتآپها، ورزشهای الکترونیکی، گردشگری و امنیت غذایی را دربرمیگیرد. همچنین در این کنفرانس تجاری، درباره سرمایهگذاری و تامین مالی طرح «یک کمربند و یک جاده» چین بحث و گفتوگو خواهد شد. علاوه براین، دستور کار این نشست تجاری شامل ۸ جلسه گفتوگوی اصلی، ۱۸ کارگاه آموزشی و نشستهای خصوصی با تعدادی از شخصیتهای مهم شرکت کننده در این رویداد است که هدف آنها معرفی ابتکارات و فرصتهایی است که نقش مهمی در تشدید همکاری بین چین و کشورهای عربی ایفا میکند. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در سخنرانی خود تاکید کرد که نشست عربی - چینی با هدف بالا بردن سطح همکاریها و ایجاد صفحه جدیدی از شراکت برگزار میشود. رئیس جمهور چین نیز گفت که نشست عربی - چینی یک رویداد مهم است و روابط دو طرف را به سوی آیندهای بهتر سوق میدهد. جهان و منطقه خاورمیانه وارد مرحله جدیدی از تحولات شده که نیازمند تقویت همکاریها و شراکت است. با توجه به این که تحولات جهانی پس از جنگ اوکراین در حال تغییر است، چین و روسیه سعی دارند تا از ضعف غرب استفاده و نظم نوینی را در جهان ایجاد کنند که بسیاری از کشورها در مدار قدرت های شرقی قرار داشته باشند و کشورهای عربی و صاحب نفت و گاز در این میان نقش مهمی در پیشبرد برنامههای چین خواهند داشت. کنفرانس تجاری ریاض در حالی برگزار میشود که عربستان، بزرگترین صادرکننده نفت خام جهان و بزرگترین اقتصاد عربی، با هدف کاهش وابستگی به نفت و مدرن سازی کشور با صنایع جدید در چارچوب چشمانداز اقتصادی 2030، در پی تعمیق روابط با پکن است تا از توان و ظرفیتهای تکنولوژیکی این کشور برای تحقق برنامههای جاهطلبانه خود بهره ببرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

همه از علاقه وافر پدرها به خاموش کردن کولر باخبریم. تلقی بیشتر ما این است که این رفتار به دلیل کاهش هزینهها و صرفهجویی اتفاق میافتد اما ماجرا فراتر از این چیزهاست و به حساسیت پدرها به سرما مربوط میشود. حساسیت به سرما با افزایش سن بیشتر خواهد شد. علتهای ارتباط افزایش سن و احساس سردی عبارت اند از:
کاهش چربی پوست| در دوران میان سالی، به تدریج چربی زیرپوست مردان کاهش می یابد و پوست نازک میشود، بههمین علت مردان سرما را بیشتر احساس خواهند کرد. برای کاهش احساس سرما به چربی زیرپوستی نیاز است که با افزایش سن و کاهش چربی زیرپوست، پوست و لایههای چربی زیر پوست شروع به نازک شدن میکنند، بنابراین مردان در میان سالی بیشتر احساس سرما میکنند.
کند شدن متابولیسم| با افزایش سن متابولیسم کند می شود. طبیعی است با کاهش میزان متابولیسم واکنش بدن به سرما هم کاهش می یابد و برخی گیرندههای بدن ممکن است به سرعت عمل نکنند تا به رگهای خونی شما بگویند که منقبض شده و دمای بدن شما را حفظ کنند.
کاهش خاصیت ارتجاعی رگهای خونی| با افزایش سن رگهای خونی خاصیت ارتجاعی خود را از دست می دهند. هنگامی که رگهای خونی شما انعطافپذیر نیستند، گردش خون کاهش مییابد. وقتی خون شما بهطور طبیعی گردش نمیکند، حفظ گرما برای بدن سختتر می شود و همین موضوع باعث سرد شدن دست ها و پاها می شود.شاید بگویید خب همه این شرایط با بالا رفتن سن مادرها هم اتفاق میافتد اما با افزایش سن زنان، چربی زیر پوست آنها افزایش مییابد و نه تنها این موضوع بلکه از بین رفتن هورمون استروژن در آنها موجب گرمایی شدن خانمها و احساس گر گرفتگی در سنین بالا میشود، این احساس عمدتا تا سنین بالاتر باقی میماند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.