
بسیاری از فیلمهای ماندگار دفاع مقدس در دهه 60 ساخته شدند و این مقطع را میتوان دوران اوج سینمای دفاع مقدس دانست. در دهه 70 نیز همچنان این مسیر ادامه داشت و دو دهه گذشته نیز شاهد ساخت فیلمهایی موفق در ژانر دفاع مقدس و همچنین ورود فیلم سازان توانمندی بودیم که پیشتر به آنها پرداختیم. گذشت زمان، پیشرفت امکانات برای تولید فیلم، همچنین ظهور کارگردانها و بازیگران جدید به سینمای دفاع مقدس باعث شده طی سالهای گذشته، آثار این ژانر دچار تغییر و تحول شوند، پیشرفت و گاهی در بعضی زمینهها پسرفت کنند.به مناسبت هفته دفاع مقدس، درباره این موضوع با محسن علیاکبری تهیهکننده باسابقه سینما و حسین سلطانمحمدی کارشناس و منتقد سینما گفتوگو کردیم.
خلق صحنههای جنگی بیبدیل
محسن علی اکبری تهیهکننده پیش کسوت سینما که در حوزه سینمای دفاع مقدس صاحب تجربه است و در فیلمهایی مانند «بلمی به سوی ساحل» و «پرواز در شب» با زندهیاد رسول ملاقلیپور همکاری داشته، درباره پیشرفتهای فنی سینمای دفاع مقدس میگوید: «درخصوص بحث فناوری سینمای دفاع مقدس، شاهد پیشرفتهای بسیار خوبی بودیم. دوستان در بخش جلوههای ویژه کامپیوتری یا سیجیآی زحمات زیادی کشیدند و توانستند صحنههای بسیار زیبا و بیبدیلی خلق کنند که ساخت آنها در میدان یا واقعیت کار سختی است.»
دوری از واقعیتها در فیلمهای دفاع مقدس
این تهیهکننده باسابقه، انتقادهایی را به قصه و فیلم نامه آثار دفاع مقدس مطرح میکند و میگوید: «متاسفانه نسبت به محتوای فیلمهایی که در دهه 60 تولید میشد با افت شدیدی مواجه هستیم و نتوانستیم در این زمینه رشد کنیم.» علیاکبری در ادامه توضیح میدهد: «دلیل مهم این اُفت، نبود نویسندگانی است که خودشان آن فضا را لمس و در آن شرایط زندگی کردند. مثلا مرحوم رسول ملاقلیپور به رحمت ایزدی رفتند، بعضی عزیزان هم خانهنشین شدند. ما از نظر نویسنده به شدت در مضیقه هستیم. دوستان جوان ما در زمینه نگارش فیلم نامههای دفاع مقدس، خیلی سعی میکنند که بتوانند ادای دین کنند، اما تجربه لازم را ندارند، در آن مقطع حضور نداشتند و نحوه زندگی بچههای خط مقدم جبهه را چه زمانی که در خط بودند، چه زمانی که پشت خط میآمدند، از نزدیک ندیدند. اینها موارد خاصی است که باید دیده و لمس میشد، اما متاسفانه این طور نیست.» محسن علیاکبری در توضیح بیشتر درباره ضعف قصه فیلمهای دفاع مقدسی میگوید: «اگر آثار به واقعیتها نزدیک شود، قصههای زیباتری هم خلق میشود. بعضی از دوستان موضوع را مقداری شعارگونه میبینند و این غلط است. باید دقت کنیم که قصه هم با واقعیات آن زمان مطابقت داشته باشد، هم بتواند جذابیت ایجاد کند. به عنوان مثال، بسیاری از افراد توانستند با «اخراجیها» ارتباط برقرار کنند و فیلم فروش زیادی هم داشت، علت عمدهاش این بود که واقعیت را منعکس کرده بود. ما در جنگ افرادی را داشتیم که اهل مسجد و نماز شب نبودند، به عشق وطن و به قول خودشان ناموس جنگیدند و شهید شدند. خیلی از مواقع دوستان فیلم ساز ما، افراد را به قدیسه تبدیل میکنند و دست نیافتنی میشود که این اشتباه است. باید از زوایای مختلف به شهدا و خانوادههایشان نگاه کنیم، آنها هم مانند ما بودند، زندگی، خانواده و شغل داشتند، این طور نبود که از دنیای دیگری آمده باشند و دست نیافتنی باشند.»
رمانها خلأ را پر نکردند
محسن علیاکبری در بخشی از صحبتهایش نیز نقدی را نسبت به ادبیات دفاع مقدس مطرح میکند و میگوید: «تعداد کمی از رمانهایی که چاپ میشوند به «واقعیتها» نزدیک هستند. البته تا همین میزان که از این فضای فرهنگی استفاده میشود، جای تقدیر و تشکر دارد، اما چون خودم در جنگ حضور داشتم، احساس میکنم هنوز فاصله بسیاری وجود دارد و حتی این رمانها هم نتوانستند به صورت کامل، خلأ موجود را پر کنند. فکر میکنم در بخش محتوا باید بیشتر کار و سرمایهگذاری کنیم. باید از اطلاعات این نسل که هنوز باقی هستند، بیشتر استفاده کرد و این اطلاعات به نسل جوان که تازه وارد عرصه تولید محتوا شدند، منتقل شود. اگر این اتفاق بیفتد، میتوانیم امیدوار باشیم که سالهای بعد شاهد تولید فیلمهایی با محتوای خوب باشیم.»
مهدویان و دیگران فعلا تغییر مسیر ندهند
این تهیهکننده پیش کسوت درباره آینده سینمای دفاع مقدس و فعالیت افرادی مانند محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار و منیر قیدی در این ژانر میگوید: «خیلی امیدوار هستم و دست آنها را میبوسیم که وارد این مسیر شدند. این عزیزان با ژانر دفاع مقدس وارد سینما شدند، اما ظاهرا دارند تغییر مسیر میدهند و این اتفاق خوبی نیست. یعنی امیدوار میشوید نسلی آمدند که توانستند دو، سه فیلم خوب در حوزه دفاع مقدس بسازند و تجربه لازم را کسب کنند، حالا آنها وارد مباحث اجتماعی میشوند و دوباره باید منتظر باشیم فیلم سازی بیاید. به نظرم دوستانی که وارد این عرصه میشوند و هزینه سنگینی هم صرف میشود تا این عزیزان بتوانند فیلمهای خوب بسازند، قدر این موقعیت را بدانند و تا جایی که ممکن است، حداقل 5 یا 10 سال در این ژانر کار کنند بعد ژانرشان را تغییر دهند.»
ذهنیت مسئولان بازتر شده
بالا رفتن کیفیت فیلمهای دفاع مقدس از نظر فنی و ساختاری، نقطه مشترک دیدگاه محسن علیاکبری و حسین سلطانمحمدی کارشناس و منتقد سینماست. سلطانمحمدی در پاسخ به سوالی درباره پیشرفتهای محتوایی و ساختاری سینمای دفاع مقدس توضیح میدهد: «توقع ما نسبت به این پدیده و بازسازی آن در سینما، خیلی بیشتر از چیزی است که تا به حال دیدیم، اما با وجود این، میتوانیم بگوییم که دیدگاهها یک مقدار متنوعتر و بازتر شده، نگاه به سوژهها بهتر شده و عناوینی که در دسترس قرار گرفته، معقولتر و متنوعتر است.» او ادامه میدهد: «با توجه به الگوهایی مثل «تنگه ابوقریب» یا «موقعیت مهدی»، امکانات جلوههای ویژه بسیار بهتر شده. طی گذر زمان، ذهنیت مسئولانی که ابزار در اختیار آنهاست، بازتر شده و امکانات را فراهم میکنند، دیگر این طور نیست که مثلا فیلم «سجاده آتش»، سال 71 حدود هفت یا هشت ماه معطل مانده بود که تجهیرات بگیرد و با استفاده از رسانهها توانستند این فضا را فراهم کنند و فیلم ساخته شود.» او ادامه میدهد: «نسبت به بهرهبرداری از آن چه در دوران 8 ساله رخ داد، بهرهبرداری تصویری، انتقال تجربیات، بازسازی و داستانسازی خیلی غفلت شده و طی سالهای اخیر نسبت به درک این غفلت نیز تحولی رخ داده است. مدیرانی که در سینما و سایر حوزهها بر سر کار قرار میگیرند و به تبع آن دستگاههای حاکمیتی مانند سازمان تبلیغات و اوج، همه اینها سعی کردند سرمایهگذاری بهتری روی دفاع مقدس داشته باشند.»
تعدد منابع مکتوب برای روایت سینمایی دفاع مقدس
حسین سلطانمحمدی از تعدد منابع مکتوب در حوزه دفاع مقدس، به عنوان نقطه قوتی برای این ژانر و کمتر شدن موانع بر سر راه فیلم سازان یاد میکند و میگوید: «میبینیم که منابع در دسترس زیاد شده، انواع آثار مکتوب از خاطرات، روایتها و گزارشها منتشر میشود و دیگر در مقایسه با قدیم، نسبت به فیلم نامههای دفاع مقدس سختگیری نمیشود. از لحاظ منابع مکتوب، دچار تحول کیفی و کمی زیادی شدیم، طوری که اگر خانم قیدی «ویلاییها» را بر اساس یک روایت، یک داستان و چند عکس میسازد، در «دسته دختران» چندین روایت را تلفیق و یک روایت جدید بازسازی میکند.» او ادامه میدهد: «وقتی این همه منابع مکتوب منتشر شده، دیگر سختگیری قدیم ارگانها را نداریم که مثلا ارتش بگوید من فیلم نامه را بخوانم، این طور یا آن طور نبوده. دست سازندگان در انتخاب سوژه ها این قدر باز شده که گاهی نهادهای درگیر جنگ گلهمند میشوند که مثلا چرا از عملیات آزادسازی خرمشهر این جزئیات را گرفتید، برجسته کردید و سهم ارتش یا سپاه بالا رفته، چرا سهم من مغفول مانده. همین که این آزادی رخ میدهد چنین متونی نوشته شود، بعدا اثر دیده میشود و گلهمند میشوند، یعنی نسبت به گذشته شاهد نوعی پیشرفت در تولید متون اولیه یا فیلم نامهها برای ساخت آثار هستیم.»
ایجاد تنوع و تکثر در سوژهها
این منتقد سینما در بخشی از صحبتهایش نیز به تنوع و تکثر سوژه در سینمای دفاع مقدس اشاره میکند و توضیح میدهد: «از نظر توجه به فرماندهان و نیروی ساده جنگ هم پیشرفت کردیم. در «موقعیت مهدی» فرمانده، در «تنگه ابوقریب» نیرو، در «ویلاییها» خانوادههای فرماندهان، در «دسته دختران» زنان، در «سرهنگ ثریا» منافقین و در «اتاقک گلی» منافقین و بعثیها را داریم. البته میتوانیم از نظر فنی و کیفیت توقعاتمان را بیان کنیم، اما میبینیم که به تدریج نوعی تنوع و تکثر ایجاد شده است.» سلطانمحمدی همچنین میگوید: «دیگر از کمبود زنان فعال در عرصه سینمای دفاع مقدس و منحصر بودن به خانم انسیه شاهحسینی، گذشتیم و اسمهای دیگری مطرح میشوند.»
تحول کمی و کیفی در فیلم نامهها
حسین سلطانمحمدی درباره پیشرفت در طراحی قصه آثار دفاع مقدس نیز توضیح میدهد: «اگرچه همچنان متوقع هستیم، اما همین که این تنوع، تحول کمی و کیفی، آزادی در تولید فیلم نامه و متون را میبینیم و منحصر به یک رویداد خاص نمیشویم، اتفاق خوبی است. مثلا «افق» درباره تسخیر اسکله الامیه عراق است یا «پرواز در شب» درباره یکی از عملیاتهای گردان کمیل، دیگر از این اختصاصات اسمی گذشتیم. درست است که در «موقعیت مهدی» مهدی باکری را داریم، اما فراتر از آن به نمونههایی مانند «دسته دختران» میرسیم که تلفیق چند روایت است و داستان طراحی میکند. الان آمریکا و سینمای غرب، هنوز که هنوز است مرتب در حال داستانسازی هستند، کسی هم آنجا نمیگوید آیا مثلا «جان وین» نامی هم در عملیات بوده یا نبوده! اما یک اسم میگذارند و مفهوم عملیات را که برتری نیروی غربی یا آمریکایی بوده،القا میکنند. حتی در روایتهایی که به ظاهر شکست آنها را نشان میدهد، ته ذهنتان قرار میگیرد اینها در همه جای جهان هستند و فراموش نشدنیاند. ما چرا از این ذهنیتها نسازیم؟» سلطانمحمدی درباره بعضی کمکاریها نیز میگوید: «چرا ما درباره موضوعاتی ملهم از دفاع مقدس مانند درگیریهای منطقهای، مدافعان حرم شامل داعش و غیرداعش و...، هیچ پیشرفت طراحانه داستانی نداریم؟ غیر از فیلم «امپراطور جهنم»، خیلی به حوزه بینالمللی داعش نزدیک نشدیم، «به وقت شام» آقای حاتمیکیا جای خود، اما اندک کار کردیم . طراحیهایمان خیلی ضعیف بوده است. البته در این زمینه هم فضا باز میشود، چون محیط فعلا به شدت امنیتی است.»
از حاتمیکیا و ملاقلیپور تا تکنیسینهای حرفهای
سلطانمحمدی در پاسخ به سوالی درباره ورود افرادی مانند محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، منیر قیدی و بهرام توکلی به سینمای دفاع مقدس و آینده این ژانر توضیح میدهد: «این دوستان را بعضا به عنوان تکنیسینهای فنی که خیلی خوب درک میکنند و میتوانند تصویر بسازند، دیدیم. ممکن است به شخصه نسبت به موضع فعلی آقای مهدویان یا آثار خانم آبیار یا به زاویه دید خانم منیر قیدی نظر داشته باشم، اما فضا تا اندازهای مساعد شده که تکنیسینهای فنی میتوانند کار کنند. از ابراهیم حاتمیکیا و رسول ملاقلیپور که از بچههای جنگ بودند، رسیدیم به نسل جدید که آثار خوبی ساختند، میتوانند توان حرفهای شان را به رخ بکشند، هیجان و خشونت را خوب بیان کنند. نسل امروز میتواند در «موقعیت مهدی» و «تنگه ابوقریب» به عینه خشونت و سختی دفاع مقدس را ببیند و بفهمد رزمندگان این قدر پرورده و بالنده بودند که میتوانستند در آن آتش مقاومت کنند. اگرچه سن هادی حجازیفر به حضور در منطقه قد نمیدهد، اما چون عموی ایشان در لشکر عاشورا بودند و شهید شدند، ایشان سعی کرده حداکثر نزدیکی حسی را به وجود بیاورد. همین که نیروهای جدید، تکنیسینهای به شدت مسلط روی ابزار، میآیند و میتوانند یک متن را به خوبی بسازند، نهاد امنیتی نظامی به آنها اتکا و اعتماد میکند، اتفاق خوبی است.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سارا مسیحا- تیم فوتبال امید ایران که در گروه B رقابتهای آسیایی هانگژو، موفق شده به عنوان صدرنشین صعود کند، در اولین دیدار خود در مرحله حذفی، تایلند را شکست داد و به یک چهارم نهایی رسید. ملیپوشان امید ایران با گلهای امیر ارسلان مطهری 14 و یاسین سلمانی 82(پنالتی) موفق شدند تایلند را شکست دهند و راهی مرحله یک چهارم نهایی شوند. این پیروزی در حالی به دست آمد که امیدهای ایران چهارمین برد بدون گل خورده را کسب کردند. در مرحله بعدی که 9 مهر برگزار خواهد شد، امیدهای ایران باید به مصاف هنگ کنگ بروند تا در صورت پیروزی در این بازی راهی نیمه نهایی مسابقات فوتبال شوند. با وجود صعود امیدها به مرحله یک چهارم نهایی فوتبال بازیهای آسیایی، درخواست باشگاه پرسپولیس و اصرار این باشگاه بر بازگشت سه ملیپوشاش باعث نگرانی در اردوی امید شد. واقعیت این است که همزمانی مسابقات فوتبال بازیهای آسیایی هانگژو با مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، باشگاههای ایرانی دارای ملیپوش و تیم امید را به دردسر انداخته و مسئولان فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک را در دوراهی سختی قرار داده است. در شرایطی که تمام تلاش کادر فنی تیم امید حفظ آرامش در اردو برای ادامه روند موفقیت آمیزشان است، اصرار عجیب باشگاه پرسپولیس مبنی بر بازگشت سه بازیکن این تیم یعنی یاسین سلمانی، محمد عمری و محمد مهدی احمدی به تهران در پایان مسابقه با تایلند باعث نگرانی کادر فنی امید شده است. البته باشگاه پرسپولیس هم بهعنوان یکی از سه نماینده فوتبال ایران در لیگ قهرمانان برای بازی با الدحیل قطر در هفته دوم لیگ قهرمانان چند بازیکن از جمله وحید امیری را به دلیل مصدومیت و میلاد سرلک را به دلیل محرومیت در اختیار ندارد و برای آنکه از این بازی دست پر بیرون بیاید خواستار بازگشت سه ملیپوشاش از هانگژو شده است. رضا عنایتی سرمربی تیم امید، به دلیل کمبود بازیکن و همچنین اهمیت و جایگاه تیم امید که میخواهد پس از سالها برای فوتبال ملی ایران افتخار کسب کند، خواهان چشمپوشی پرسپولیسیها از این سه بازیکن است؛ اما طرف مقابل قصد عقبنشینی ندارد. سرمربی تیم امید روز گذشته پس از بازی پایان بازی با تایلند، مسائل فنی را رها و دغدغههایش را درباره درخواست پرسپولیس و وضعیت بازیکنان امید بیان کرد و گفت: «متاسفانه همینطوری دچار کمبود بازیکن هستیم؛ با از دست دادن فلاح و نیامدن بردبار، فهرستمان خالی شد. نامه زدهاند و صحبتهایی انجام شده. اگر این ۳ بازیکن هم از فهرست ما خارج شوند کلاً ۱۳ بازیکن داریم که یکی هم دروازهبان است. با توجه به فشار مسابقات این موضوع قطعاً به ما ضربه خواهد زد. قرار است جلسهای با تاج داشته باشیم تا با باشگاه پرسپولیس صحبت کند، ببینیم میتوانیم مشکل را حل کنیم. انتظار بالایی از تیم وجود دارد، اما کارمان فوقالعاده سخت میشود. انشاءا... بتوانیم تمام بچهها را در اختیار داشته باشیم. تیمی که میخواهد قهرمان شود باید از تمام ظرفیت و ابزارهای موجود استفاده کند. امیدوارم با تعامل بتوانیم بازیکنان را نگه داریم. مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال که دیروز راهی هانگژو شد، برای حل این مشکل جلسهای با کادر فنی تیم امید و مسئولان کاروان اعزامی ایران به بازیهای آسیایی برگزار کرد تا تکلیف سه ملیپوش پرسپولیس را مشخص کنند. در نهایت مقرر شد سه ملیپوش پرسپولیس به تهران برگردند تا سرخپوشان را در بازی با الدحیل در هفته دوم لیگ قهرمانان آسیا همراهی کنند. این خبری بود که عصر دیروز باشگاه پرسپولیس رسما اعلام کرد: «3 بازیکن تیم پرسپولیس طی توافق با فدراسیون فوتبال اردوی تیم ملی امید را ترک میکنند. باشگاه پرسپولیس بلیت پرواز مستقیم این بازیکنان از چین به قطر را برای ساعت ۵ دقیقه بامداد به وقت هانگژو (۱۹:۳۵ دقیقه امشب به وقت تهران) رزرو کرده است و طبق برنامه پرواز آن ها حدود ساعت ۴ بامداد به وقت دوحه (۴:۳۰ دقیقه بامداد پنجشنبه به وقت تهران) به زمین خواهد نشست.»
برش
افت فشار و هوشیاری هافبک ملیپوش پرسپولیس
در حالی که سر ملی پوشان پرسپولیس و تیم ملی امید دعواست و در نهایت هم سرخپوشان پیروز این نبرد، محمد عمری، بازیکن ملیپوش پرسپولیس که تا دقیقه 63 درون زمین بود پس از مسابقه، این بازیکن به دلیل افت فشار ناگهانی در بیمارستان بستری شد و تحت نظر قرار گرفت. مشکل هافبک تیم امید کاهش سطح هوشیاری بود و به همین دلیل او در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفت تا با رفع مشکل همراه یاسین سلمانی و محمد مهدی احمدی راهی دوحه و سپس تهران شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

از روز دوشنبه با تصویب کلیات لایحه برنامه توسعه هفتم در مجلس شورای اسلامی و آغاز بررسی جزئیات آن، بحث ها درباره این که برنامه 5 ساله هفتم بتواند روند حرکت ما به سمت توسعه را تغییر دهد، بالا گرفته است. در چنین شرایطی ضروری است الزاماتی که برای تصویب برنامه باید مدنظر قرار گیرد، مرور شود:
1 - عبور از مسائل خرد و رسیدن به موضوعات کلان: اقتصاد ایران سال های سخت و پرالتهابی را در دهه 90 گذرانده است. دو موج سنگین تحریمی و انواع رویکردها در مواجهه با این پدیده و تغییرات عمیق در آرایش قدرت های جهانی و منطقه ای و ابزارهای قدرت همسایگان و رقبای ما، به ویژه پررنگ شدن رویکرد جایگاه جغرافیایی و توسعه از مسیر نقش آفرینی در راهگذرهای جهانی ایجاب می کند که ما نیز نقطه اتکای اصلی توسعه در ایران و نسبتمان با راهگذرهای جهانی و منطقه ای، اعم از حضور و همکاری در توسعه این راهگذرها یا رقابت با آن ها و رصد دقیق عملکرد رقبا را در دستور کار قرار دهیم. این در حالی است که همچنان سوالات اصلی حکمرانی ما در سطح خرد و در برخی دعواهای قدیمی و تکراری مثل مخالفت با عرضه محصولات اساسی در بورس کالا می چرخد و نشان می دهد ما با گذشت سال ها از راه اندازی بورس کالا و چند سال بحث مستمر در زمینه عرضه محصولات در این بازار و قطع و وصل مکرر این سازوکار هنوز درباره موضوعی در چنین سطحی به جمع بندی نرسیده ایم، در حالی که انتظار می رود چنین پرسش هایی به پاسخ مشخصی منتهی شود و سطح پرسش های ما در حوزه اقتصاد به موضوعات کلان تر و عمیق تر برسد. لذا تعیین تکلیف سوالات خرد در حوزه اقتصاد و تلاش برای پاسخ به پرسش های کلان، گام اول برای حرکت به سمت توسعه است.
2 - ضرورت پاسخ روشن به پرسش های کلان: اگر بر مسائل مهم و اصلی کشور تمرکز کنیم می بینیم که موضوعاتی نظیر ناترازی آب، معضلات محیط زیستی به ویژه تغییر اقلیم و ریزگردها، مسائل اساسی اقتصاد از جمله ناترازی بانک ها، ساختار معیوب بودجه و کسری صندوق های بازنشستگی و معضلات اجتماعی از جمله خطر پیری جمعیت و تضعیف جایگاه خانواده در نظام اجتماعی، مسائل اساسی پیش روی کشور است که برنامه توسعه باید به آن ها پاسخ دهد. در این میان هرگونه پاسخ ناقص به این مسائل، ممکن است حداکثر بحران را کمی به عقب بیندازد ولی در نهایت باید فکری به حال هر یک از این مسائل کرد. به عنوان مثال اگرچه اقدام دولت در تغییرات سن و سابقه بازنشستگی، اقدامی افراطی محسوب می شود و حذف آن از سوی کمیسیون تلفیق درست بود اما باید جایگزینی غیرافراطی و اقدامی اصلاحی از سوی مجلس صورت گیرد تا روند اصلاح ناترازی صندوق های بازنشستگی متوقف نشود.
3 - پرهیز از غرق شدن در مسائل خرد: فصل برنامه ریزی و بودجه بندی، فصل مراجعه عموم دستگاه ها و طیف های مختلف به سمت سهم خواهی است. سهم خواهی که لزوما غلط نیست و حتما بخش های مختلف کشور به ویژه در شرایط کمبودهای اقتصادی سال های اخیر مطالبات انباشته ای دارند که باید پاسخ داده شود اما باید همزمان نیز توجه داشت که برنامه نباید از مطالبات اصلی و مسائل کلان کشور دور شود و به سطح مسائل بخشی و مطالبات مفصل فهرست شده توسط گروه ها و طیف های مختلف تنزل یابد، چرا که بدون پاسخ به پرسش های کلان و بدون نگاه جامعی که بتواند توسعه را برای اقتصاد رقم بزند، هرگونه سهم خواهی، چیزی جز توزیع فقر به دنبال نخواهد داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

غفوریان- روز اول مدرسه فقط کلاس دانشآموزان را تعیین کردو آن ها را به خانههایشان فرستاد. ضمن این که اعلام کردتا دو سه روز هم می توانید نیایید. امروز هم که قرار بود کتابها را به دانش آموزان تحویل دهند، اما از کتاب خبری نشد.در این بین، برخی مدارس هم چندان بدشان نمی آید که دانش آموزان هفته اول مهر را بیخیال مدرسه بشوند تا ببینند در روزهای آینده چه میشود؛ آیا مدیر بالاخره میتواند کلاسهایش را با معلم پر کند یا نه!
مسئولان مقصر را محاکمه کنید
بیشک بهترین وقت، همین امروز است که دستگاه قضایی کشور به سراغ مسئولان مربوط در 10 سال گذشته آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه برود و آنها را بابت ترک فعلهایشان برای جذب بهموقع معلم توبیخ و مواخذه کند. مقصر اصلی کمبود معلم و بلبشوی موجود در این موضوع، همان مسئولانی هستند که از کنار مسئله موج بازنشستگی معلمان در یک دهه اخیر بهسادگی و بیتفاوت گذشتند و امروز این زخم را نصیب دانش آموزان کشور کردند. واقعا اگر امروز مسئولان بیتدبیر سال های گذشته، مواخذه و محاکمه نشوند، پس چه زمانی باید به سراغ آنان رفت؟ چرا باید اجازه داد، آنها که مسبب وضعیت آشفته امروز و کمبود معلم هستند، راست راست راه بروند و به ما نیشخند بزنند؟!
وزیر: از تعداد کلاسهای بدون معلم آمار نداریم
طبیعی است در شرایط امروز و در آغاز سال تحصیلی، وزیر آموزش و پرورش اعلام کند که از تعداد کلاس های بدون معلم، آماری نداریم. او دیروز اعلام کرده است: «آمار دقیق در دست نیست و تعداد خیلی کم است و به تعداد ظرفیت باقیمانده آزمون استخدامی است، این موضوع طبیعی است، در سالهای گذشته هم چنین وضعیتی داشتیم.»
قطعا نمیتوان تقصیری را فعلا متوجه او کرد چرا که او هم فقط چند ماهی است که در این سمت قرار گرفته است. اما اگر او به عنوان «وزیر آموزش و پرورش» تدبیری برای این امر نداشته باشد، این زخم، برای سال های بعد، عمیق تر و کاری تر خواهد شد و شرایط آموزش و پرورش را به بحرانی جدی تبدیل خواهد کرد.
تا نیمه مهر مشکل برطرف می شود
جالب است بدانیم که وزیر اعلام کرده است که مشکل کمبود معلم و کلاس های بدون معلم تا نیمه مهر برطرف می شود. او دیروز گفت: «امیدواریم آزمون استخدامی سال آینده امسال برگزار شود تا مشکل کلاس بدون معلم را نداشته باشیم. چون تمام ظرفیت آزمون استخدامی کامل نشد، متأسفانه تعدادی از کلاسهای درس بدون معلم مانده که تا نیمههای مهر برای آنها معلم تأمین میشود.»
درس هایی که ذبح می شوند
حال این که مشکل کمبود معلم، چگونه برطرف می شود، پرسش و دغدغهای است که وزارت آموزش و پرورش باید به آن پاسخ دهد؛ اما به طور مشخص، طبیعی به نظر می رسد که در این شرایط برخی درسها در عین اهمیت، مورد بیمهری قرار میگیرند و ذبح میشوند. برای نمونه، درسهایی همچون کار و فناوری، تفکر و سبک زندگی و... که می تواند در سنین دانش آموزان متوسطه اول و دوم اندیشهساز و کارکردگرا باشد؛ اما به حاشیه رانده میشود. یا درس دفاعی که تدریس آن را به دبیر ریاضی میسپارند!
200 هزار معلم کمبود داریم
درباره تعداد کمبود معلم، آمارهای متفاوتی وجود دارد. همچون گفته چندی قبل حاجیبابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس که خود در دورهای وزیر آموزش و پرورش هم بودهاست: «۳۰۰ هزار کمبود معلم داریم؛ این کمبودها از معلم پرورشی بوده تا معلم ورزش و آزمایشگاه؛ اگر میخواهیم یک آموزش و پرورش بانشاط داشته باشیم، باید از طریق دانشگاه فرهنگیان ۳۰۰هزار معلم تربیت و راهی کلاسهای درس کنیم.»در عین حال آمار وزیر آموزش و پرورش که میتواند مهمترین استناد برای میزان کمبود معلم قرار گیرد، 200 هزار معلم است. او هفته گذشته اول مهر این رقم را اعلام و البته تاکید هم کرده که این کسری ناگهان ایجاد نشده است.
75 هزار معلم جدید در 1402
با این حال، وزیر آموزش و پرورش از جذب 75 هزار معلم در سال 1402 خبر داده که احتمالا در طول امسال به مدارس اضافه میشوند. در این باره میثم لطیفی، رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور اول مهر در آغاز سال تحصیلی گفته بود: در سال تحصیلی جدید از محل ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان که یکی از روشهای جذب و استخدام نیروی مورد نیاز وزارت آموزش و پرورش است ۳۵ هزار نفر معلم در مقاطع مختلف جذب آموزش و پرورش شدند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه سیاسی-سومین ماهواره بومی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نام نور 3 همزمان با ایام آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج) توسط ماهوارهبر ترکیبی سه مرحلهای قاصد به فضا پرتاب شد و با موفقیت در مدار ۴۵۰ کیلومتری زمین قرار گرفت.نور3 که ماهوارهای سنجشی و شناسایی است با سرعت 7.6 کیلومتر بر ثانیه و 500 ثانیه پس از پرتاب در مدار ۴۵۰ کیلومتری قرار گرفت.این ماهواره و ماهوارهبر هر دو در سازمان تحقیقات سپاه طراحی و ساخته شده است.سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیش از این نیز ماهواره های نور ۱ و نور ۲ را توسط ماهواره بر قاصد به فضا پرتاب کرده است.سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه انقلاب اسلامی در این زمینه بیان کرد: پیروزی بسیار دلانگیز و موفقیت بسیار ارزشمند یعنی پرتاب ماهواره نجم (نور ۳) به مدار زمین در ارتفاع حدود ۴۵۰ کیلومتری از سطح زمین الحمدلله با موفقیت انجام شد و در مدار زمین قرار گرفت.طبیعتا ما از مجموعه دریافتها و محصولاتی که این ماهواره از سطح زمین برداشت و برای تکمیل نیازمندیهای اطلاعاتی سپاه منتشر میکند، بهرهمند خواهیم شد.فرمانده کل سپاه همچنین گفت: این ماهواره و پرتاب آن در امتداد نقشه راه پرتاب ماهواره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به شکل زنجیرهای در هر مرحله به پدیدههای جدیدتر و مدرنتری دست پیدا میکنیم. این ماهواره نسبت به نور ۲ تقریبا ۷ کیلوگرم سنگینتر است و تجهیزات تصویربرداری که روی آن تعبیه شده از کیفیت و دقت مناسبتری برخوردار است و یکی از حلقههای زنجیره ماهواره ما را کامل میکند.سردار امیر علی حاجیزاده نیز در حاشیه پرتاب موفقیتآمیز ماهواره نور ۳ با بیان اینکه «تا پایان سال اگر برسیم دو پرتاب دیگر هم خواهیم داشت»،اظهار کرد: انشاءا...با این روندی که پیش میرویم در آینده نه چندان دور، منظومهای از ماهوارهها را در مدار خواهیم داشت.وی همچنین درباره ماهواره نور ۳ گفت: این ماهواره نور ۳ بود که پرتاب شد و الحمدلله با موفقیت در مدار ۴۵۰ کیلومتری قرار گرفت. ماهوارهبر آن قاصد بود و این سومین پرتاب موفقیتآمیز این نوع ماهوارهبر به حساب میآید.حاجیزاده درباره ماموریت ماهواره نور ۳ گفت: ماموریت این ماهواره هم اپتیکی است؛ یعنی دوربین دارد و هم به جمعآوری سیگنال مشغول خواهد بود.سردار علی جعفرآبادی فرمانده فضایی نیروی هوافضای سپاه هم در گفتوگویی درباره پرتاب ماهواره نور ۳ اظهار کرد: این ماهواره ساعت ۹:۳۰ پرتاب شد و در یک ساعت و نیم بعد که روی کشور ما بود بحمدا... ماهواره در این مدت به طور خودکار کاملا پایدار شده است.وی درباره تفاوتهای ماهواره نور ۳ با نسلهای قبلی خود گفت: آن فرایندی که ما در ماهواره نور یک داشتیم در نور ۳ به صورت خودکار و به مدت یک ساعت انجام شده است و این نشان میدهد که تجربه و تخصص دانشمندان ما در کنترل ماهواره بالا رفته است.جعفرآبادی با اشاره به ماموریت ماهواره نور ۳ یادآور شد: ماموریت این ماهواره سنجشی و شناسایی است و دوربینی که در آن استفاده شده نسبت به نور ۲ تا 2.5 برابر دقت عکسبرداری بیشتری دارد و یک سری سنسورهای سیگنالی روی ماهواره نصب شده که متفاوت از ماهوارههای نور ۱ و ۲ است.وی در ادامه درباره ماهوارهبر قاصد که نور ۳ با آن پرتاب شد، گفت: این سومین پرتاب موفق ماهوارهبر قاصد بود . پیش از این ماهوارههای نور 1 و ۲ را با موفقیت پرتاب کرده بود. این پرتاب نشان داد که این ماهوارهبر صلاحیتهای لازم را دارد تا در فرایند تولید قرار بگیرد.فرمانده فضایی نیروی هوافضای سپاه همچنین تاکید کرد: بعد از این به فضل الهی قادر خواهیم بود ماهوارههای دولت، کشور و دانشگاهی را پرتاب کنیم و پرتابهای کوچک به صورت چند ماهواره در یک ماهوارهبر را هم انجام دهیم.
شتاب پرسرعت فضایی شدن سپاه
پیش از این، نیروی هوافضای سپاه، ماهواره نور یک را در تاریخ 3 اردیبهشت 1399 در مدار 425کیلومتری و ماهواره نور2 را در تاریخ 8 اسفند 1400 در مدار 500کیلومتری قرار داده بود.هر سه این پرتابها توسط ماهوارهبر قاصد که توسط متخصصان نیروی هوافضای سپاه ساخته شده است، به فضا پرتاب شدند.نیازهای یک نیروی نظامی به فضا امروزه بسیار گسترده است و بهگفته سردار حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در گذشته، سایر کارها بدون دستیابی به فضا ناقص میماند، بهطور خلاصه تصویربرداری در طیف های مختلف نوری با کیفیت و تفکیک بالا، خدمات رله مخابرات، ارسال فرامین و دریافت داده در مسافت های بسیار دور بهصورت بیدرنگ (Real time) مثلاً برای پهپادها و شناورهای دریایی و در نهایت خدمات مکانیابی جهانی برای سامانههای هدایت و ناوبری موشک ها و ادوات نظامی و نفرات از جمله مهم ترین نیازهای یک نیروی نظامی به خدمات ماهوارهای است.در نتیجه سپاه با محوریت فرماندهی فضایی نیروی هوافضای سپاه، نقشه راهی برای رسیدن به ماهوارههای نظامی لازم را بر اساس تمامی تجربیات کسبشده در بخشهای مختلف کشور در عرصه طراحی و ساخت ماهواره در دستور کار قرار داد که محموله آزمایشی نبأ با پرتاب در فروردین 1398، ماهواره سنجشی نور یک با پرتاب در اردیبهشت 1399 و نور2 با پرتاب در 17 اسفند 1400 و دیروز نیز ماهواره نور3 اولین نتایج مسیر فضایی شدن سپاه هستند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نوجوان موفق
برای قهرمانی، هر روز تمرین کردم
گفتوگو با قهرمان کشوری مسابقات پونیسواری که 12ساله است و آرزو دارد همیشه بهترین نسخه خودش باشد
اکرم انتصاری | روزنامه نگار
«سپهر نساج کریمی» 12ساله است و کلاس ششمی. 4سال است که سوارکاری را انتخابکرده و بهطور جدی در این رشته ورزشی تمرین و فعالیت میکند. مادرش مربی سوارکاری است و از ابتدا مربی پسرش بوده. او به تازگی در مسابقات قهرمانی پرش با اسب پونیسواران که شانزدهم و هفدهم شهریور در تهران برگزار شد، روی سکوی اول رفته و قهرمان شده است. شاید برایتان سوال باشد که پونیسواری چیست؟ پونی یکی از بامزهترین و دوستداشتنیترین نژادهای اسب است که جثهاش کوچکتر از اسبهای معمولی است و کودکان میتوانند سوار آن شوند. حالا که جواب سوالتان را پیدا کردید، گفتوگوی من و سپهر را در ادامه بخوانید تا بیشتر با او و رشته سوارکاری آشنا شوید.
چطور شد بین این همه ورزش سراغ سوارکاری رفتی؟
من از 8 سالگی وارد رشته سوارکاری شدم. قبل از اینکه وارد سوارکاری شوم در رشتههای ورزشی دیگر فعالیت میکردم و مقام داشتم، ولی وقتی کرونا آمد همه کلاسهای ورزشی تعطیل شد. من هم، چون مادرم مربی سوارکاری است چند روز با او باشگاه رفتم. اینطور شد که به این رشته علاقهمند شدم و آن را ادامه دادم.
سوارکاری چه چیزی دارد که تو را به این رشته علاقهمند کرد؟
این که با یک موجود زنده دیگر در ارتباطی. من به سوارکاری عشق و علاقه داشتم و دیدم تواناییاش را هم دارم که در این رشته فعالیتکنم. آدم وقتی اسبها را میبیند همه ناراحتیها و غمها را از یاد می برد. حس خیلی خوبی است.
در هفته چقدر برای سوارکاری و تمرین وقت می گذاری؟
تابستانها، کل هفته و وقتی مدرسهها شروع میشود هفتهای دو، سه بار باشگاه میروم و سوارکاری میکنم. برای هر تمرین هم 3 تا 4 ساعت وقت میگذارم. در هفته 4 روز خیلی فشردهتر از روزهای دیگر است و بعضی روزها مثل اول هفته، تمرینمان سبکتر میشود. قبل از سوارکاری اسب را تمیز میکنم و بعد از زینکردن سوارش میشوم. با قدم و یورتمه اسب را گرم میکنم و بعد که خوب گرم شد، فعالیت ورزشی را شروع میکنم.
برای قهرمانی در مسابقات چقدر تمرین کردی؟
برای قهرمانی هر روز تابستان را تمرین کردم و بیشتر تمریناتم با همین اسب بود. هفتههای قبل از مسابقه تمرینات به خاطر مسابقات خیلی فشردهتر بود. ما اسبها را چند روز قبل از مسابقات باید بفرستیم و دیگر نمیتوانیم با آنها تمرین کنیم. آنجا هم نمیتوانیم تمرین خاصی کنیم چون اسبها تازه از راه رسیدند و خسته هستند. یک تمرین سبک میکنیم و بعد مسابقه میدهیم.
کدام مرحله از مسابقات برای تو از همه سختتر بود؟
مسابقات ما 3راند داشت و راند آخر برایم سختتر بود چون استرس و فشار خیلی زیاد است. به این فکر میکنی که ممکن است از بقیه عقب بمانی. اسم اسب من «آسنا» است. یکبار اسبم اصلا خوب نبود. قبلش هم تمرین زیادی نداشتم. رفتم پیش اسب و خیلی با آن صحبتکردم. آنها واقعا این حس را درک میکنند.
برای یک سوارکار خوب شدن باید چه ویژگیهایی داشت؟ چطور توانستی در سوارکاری به موفقیت برسی؟
مهمترین آن، تمرین و پشتکار است. یعنی باید خیلی تلاش کنید تا به آن جایی که میخواهید برسید. سوارکاری ورزشی نیست که بتوانید در 2، 3هفته و ماه و سال در آن خیلی حرفهای شوید. باید سالها زحمت بکشید تا به نتیجهای که دوست دارید، برسید. من تمرین خیلی زیادی داشتم و اسبم خیلی خوب بود. با اسب بد نمیشود قهرمان شد. البته مربی خوبی هم داشتم. همه این سالها، مادرم مربیام بوده است. از او یادگرفتم تمرینکنم و به دنبال بهانه نباشم.
برای همسنوسالهایت که در این رشته فعالیت میکنند یا سوارکاری را دوستدارند چه حرفی داری؟
وقتی کسی در این رشته مقام نمیآورد معنیاش این نیست که بلد نیست، نمیتواند یا ضعیف است. در سوارکاری چون با یک موجود زنده دیگر در ارتباطی، کار سخت است. بعضی وقتها اسب خوب نیست و بعضی وقتها خودت خوب نیستی. خیلی رشته سختی است و همه چیز باید با هم هماهنگ باشد تا یک نفر بتواند مقام بیاورد. آرزوی من هم این است که بتوانم بهترین خودم باشم. آرزوهای من انتها ندارد. سوارکاری هم همینطور است.
برنامه کارگزاران برای انتخابات
محمد قوچانی: رای کمیته سیاسی حزب کارگزاران همکاری با جبهه اصلاحات بوده، اما این جبهه فاقد راهبرد مشخصی است.بهتدریج با ۱۰ چهره سیاسی مرجع مانند سید محمد خاتمی، سید حسن خمینی، ظریف و لاریجانی دیدار میکنیم
کامیار-مدتی میشود که سرریز اختلافات درونی اصلاحطلبان در مدیریت جبهه اصلاحات و برخی بگومگوهای گذشتهشان به عرصه رسانههایشان کشیده شده که اوج آن نوشتههای انتقادی محمد قوچانی در مجله آگاهی نو علیه کسانی بود که معادلات جبهه اصلاحات را طبق میل رادیکالها تغییر دادند.دیروز نیز قوچانی رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی در گزارشی که در روزنامه سازندگی منتشر شده با تیتر «عبور از انفعال» به دیدار اعضای کمیته سیاسی این حزب با روحانی پرداخته و اشاراتی به اختلاف با اصلاح طلبان داشته است که در ادامه گزیده ای از اظهارات وی را می خوانید:*دیدار اعضای کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی با روحانی اولین جلسه از جلسات مصوب کمیته سیاسی این حزب برای تصمیمگیری درباره انتخابات مجلس دوازدهم بود که قرار است با رهبران اصلاحطلب و اعتدالگرا، به خصوص آقایان خاتمی، سیدحسن خمینی، حسن روحانی، علیاکبر ناطقنوری، عبدا... نوری، اسحاق جهانگیری، بهزاد نبوی و... برگزار شود که اولین جلسه آن با رئیس جمهوری پیشین در ۳ مهر برپا شد.*هدف کارگزاران از این جلسات، رایزنی و کمک به جمعبندی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان برای تصمیمگیری درباره انتخابات آینده است؛ فارغ از آن که این جلسات به مشارکت یا عدم مشارکت بدل شود. اگرچه کارگزاران نهاد انتخابات را اساس جمهوریت نظام میداند، اما موج اعتراضات سال ۱۴۰۱ سبب شده است بدنه جامعه، حتی در جبهه اصلاحات با تردید به انتخابات بنگرند و با وجود به بنبست رسیدن راهکارهای دیگر، به خصوص در خیابان هنوز اشتیاقی به انتخابات دیده نمیشود و همین سبب محافظهکاری اصلاحطلبان در سیاستورزی شده است تا جایی که در میانه دو راهبرد کاملاً متضاد مشارکت و تحریم گرفتار شدهاند.*ارزیابی کارگزاران از این مباحث گفتمانی تاکنون در مهر ۱۴۰۲ این است که نه ملت و نه حاکمیت هنوز مهیای مشارکت و رقابت بالا در انتخابات پیشرو نیستند و با وجود تاکیدات رهبری در سخنرانیهای بهار ۱۴۰۲ اعلام شیوه جدید پیشثبتنام دامنه رقابت و در نتیجه مشارکت در انتخابات را محدود کرده است؛ مگر آن که اتفاق تازهای رخ دهد.*کارگزاران با شرکت فردی اعضای حزب در انتخابات مخالفت کرده ، اما اشکال حضور ائتلافی حزب نیز منطقاً در چهار صورت ممکن است: یکم، در قالب جبهه اصلاحات که سازوکار طبیعی فعالیت کارگزاران است، دوم، در قالب جبهه جدیدی از اصلاحطلبان مانند جبهه جمهور که در انتخابات سال ۱۴۰۰ از همکاری برخی احزاب اصلاحطلب شکل گرفت. سوم، در صورت جبهه اعتدال با معتدلین اصولگرا و اصلاحطلب و چهارم، در صورت اپوزیسیون یا جنبش اجتماعی.رای کمیته سیاسی البته در نهایت همراهی با جبهه اصلاحات است، اما مشکل این جاست که جبهه اصلاحات، بهخصوص با صورتبندی جدید خود فاقد راهبرد مشخصی است تا جایی که در اطلاعیه پیش از ثبتنام اولیه گفته توصیهای به اصلاحطلبان ندارد.*اگر کارگزاران بخواهد از موضع حزبی تکنوکرات و توسعهگرا وارد انتخابات شود باید به برنامههایی مانند احیای برجام و تسهیل سرمایهگذاری خارجی در مجلس آینده توجه کند و اگر از موضع حزبی دموکرات و جمهوریخواه وارد انتخابات شود مسائلی مانند اصلاح قانون انتخابات، قانون احزاب و لایحه اخیر حجاب باید در دستور کار قرار گیرد. در تداوم بررسی این راهبردهاست که کمیته سیاسی کارگزاران تصویب کرده است به تدریج با ۱۰ چهره سیاسی مرجع در میان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان دیدار و گفتوگو کند: ۱. سیدمحمد خاتمی
۲. سیدحسن خمینی ۳. حسن روحانی
۴. علیاکبر ناطقنوری ۵. محمدجواد ظریف ۶. اسحاق جهانگیری ۷. بهزاد نبوی ۸. عبدا... نوری ۹. علی لاریجانی و ۱۰. در صورت امکان مهدی کروبی.
رمزگشایی از موضع گیری تازه سلطان
اظهارات اخیر رئیس جمهور ترکیه درباره مشارکت ایران در دالان زنگزور بازی روانی با ارمنستان است یا ناشی از تغییر سیاست و عقب نشینی اردوغان است؟
رحیم پور-رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در بازگشت از نخجوان در هواپیما به خبرنگاران گفته بود که سیگنال های مثبت ایران در خصوص راهگذر خوشحال کننده است. قطاری که از ترکیه می آید از نخجوان و ارمنستان خواهد گذشت و به آذربایجان می رود. اگر ارمنستان مسیر را باز نکند از کجا خواهد رفت؟ از ایران خواهد گذشت.وی شامگاه سه شنبه نیز با بیان این که راهگذر زنگزور را در کوتاه ترین زمان به بهره برداری خواهیم رساند و با کشور دوست و برادر، آذربایجان، راه های ارتباطی زمینی و راه آهن را از طریق نخجوان به شکل پیوسته و بدون وقفه در خواهیم آورد، گفته است که قصد داریم با انجام پروژه های مشترک به همراه ایران نیز این منطقه(قفقاز) را به یک منطقه صلح و رفاه تبدیل کنیم. بدون خارج کردن و بیرون گذاشتن هیچ کس، این روند را مدیریت خواهیم کرد. این اظهارات در داخل ایران با تفاسیر متفاوتی همراه شد. برخی از آن به عنوان سیگنال مثبت اردوغان به ایران برای مشارکت در طرح راهگذر غرب به شرق یاد کردند و برخی دیگر نیز آن را بازی روانی اردوغان با ارمنستان برای پیوستن هر چه سریع تر به این طرح خواندند. از نظر آن ها اردوغان قصد دارد به ایروان این پیام را بدهد که اگر به خواسته باکو و آنکارا تن ندهی با ورود تهران که بسیار مشتاق هم هست، از گردونه راهگذر خارج خواهی شد.درباره ارمنستان، اردوغان این سیگنال را به ارمنستان خواهد داد که با گذشت 3 سال و شانه خالی کردن ایروان از تعهد خود برای ایجاد راهگذر (در حالی که در توافق آتش بس مسکو به راهگذر اشاره ای نشده و تنها نقاط اتصالی مطرح شده است)، ترکیه و آذربایجان جایگزینی به نام ایران دارند که اگر از این مسیر استفاده شود، ارمنستان در بن بست ژئوپلیتیکی خود باقی خواهد ماند و امیدی برای توسعه پیش رویش نیست. همچنین با توجه به تیره شدن روابط ایروان و مسکو، اردوغان این پیام را به ارمنستان منتقل می کند که روند همکاری 4 جانبه ترکیه، آذربایجان، ایران و روسیه می تواند منجر به شکل گیری این راهگذر شود که ایروان در صورت تعلل در آن جایی نخواهد داشت. به خصوص این که روسیه نیز انگیزه های کافی برای فشار هر چه بیشتر بر ارمنستان را دارد. در این خصوص توجه به دو نکته حائز اهمیت است: اردوغان در هر طرح منطقه ای چه در سوریه(ساقط کردن نظام سوریه)، چه در عراق(پروژه راهگذر جاده توسعه) و چه افغانستان(راهگذر لاجورد) تلاش داشته تا جای ممکن بازی بدون ایران را پیش ببرد و اگر جایی ایران مشارکت داشته، بنا به اجبار و ناتوانی ترکیه بوده که در نشست آستانه و سپس، نشست 4 جانبه مسکو قابل مشاهده است. ایران در پیشبرد منافع ملی خود در حوزه قفقاز جدی بوده و اجازه نمی دهد که از این طرح خارج شود. تهران قاطعیت در سیاست خود را از طریق مانور نظامی در مرز شمالی، ایجاد کنسولگری در استان سیونیک و افزایش همکاری ها با روسیه در موضوعات مختلف نشان داده است. به نظر می رسد که اگرچه اردوغان به دلایل مختلف از جمله مزیت های اقتصادی و ژئوپلیتیکی قصد داشته مسیر مدنظر خود از شمال مرزهای ایران را پیش ببرد اما با توجه به مسائل سیاسی و اقتصادی داخلی ترکیه، تحمیل شرایط منطقه ای از ناحیه ایران و نگرانی از طولانی شدن روند ایجاد راهگذر، ناچار به وارد کردن ایران به پروژه شده باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

به نظر می رسد ترامپ در ماههای آینده کار دشواری برای دفاع از خود در دادگاههای مختلف در پیش خواهد داشت. برای او که همین حالا هم با پروندههای قضایی دیگری مواجه است، پرونده جدیدی تشکیل شده است. یک قاضی در نیویورک، دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا را متهم کرد که کسب و کار خانوادگی و ارزش داراییهای خود را به طور متقلبانهای افزایش داده است. تصمیم قاضی آرتور انگورون از دادگاه ایالتی نیویورک باعث میشود تا دادگاهی که قرار است روز ۲ اکتبر برای رسیدگی به اتهامات او برگزار شود با دست بازتری ترامپ را به پرداخت جریمه محکوم کند. این قاضی همچنین گواهیهایی صادر کرد که مجوز برخی از کسب و کارهای دونالد ترامپ را باطل میکند. او همچنین اظهارات وکلای متهمان را استدلالهای حقوقی «مضحک» خواند. این حکم پس از آن صادر میشود که لاتیشا جیمز، دادستان نیویورک در پروندهای مشابه، ترامپ را به دلیل دروغگویی درباره ارزش خالص داراییهای خود بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۲۱ تحت پیگرد قانونی قرار داده بود. جیمز گفته بود که کلاهبرداریهای ترامپ با هدف دریافت وامهای بهتر و پرداخت مالیاتهای کمتر انجام شده است. با حکم قاضی انگورون، در دادگاه روز ۲ اکتبر کار برای جیمز که سپتامبر سال گذشته خواستار جریمه ۲۵۰ میلیون دلاری متهمان و همچنین ممنوعیت کسب و کار در نیویورک برای دونالد ترامپ شده بود، راحتتر میشود. با این حال ترامپ و وکلای او میگویند که هرگز مرتکب کلاهبرداری نشدهاند و آن ها ثروت خود را در معاملات سودآور کسب کردهاند. کریستوفر کیس، وکیل ترامپ در بیانیهای در این خصوص گفت: «تصمیم ظالمانه امروز کاملا با حقایق و قوانین حاکم در تضاد است. رئیس جمهور ترامپ و خانوادهاش به دنبال همه راهحلهای تجدیدنظر برای اصلاح این تخلف قضایی خواهند بود.» بیل بلک، کارشناس حقوقی در دانشکده حقوق مینهسوتا در این خصوص به رویترز گفت: «این یک حکم ویرانگر است. لغو مجوز کسب و کارهای تجاری ترامپ میتواند به توانایی او برای کسب درآمد آسیب جدی بزند.» بلک با اشاره به شرکتهای با مسئولیت محدود گفت: «اگر تصمیم تأیید شود، آن ها باید شرکتهای LLC را که در واقع بخش عظیمی از داراییها را در اختیار دارند، منحل کنند.» دونالد ترامپ به دنبال نامزدی از حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ است و به رغم اتهامات کیفری که در چندین پرونده با آن روبهروست، همچنان در نظرسنجیهای این حزب پیشتاز است. رئیس جمهوری سابق آمریکا در پستی در شبکه اجتماعی خود یعنی «تروث» اتهامات مبنی بر کلاهبرداری را مضحک و نادرست خواند و قاضی را متهم کرد که از دستورهای دموکراتها پیروی میکند. او همچنین نوشت: «این قانون سیاسی دموکراتها و کاری است که تاکنون در چنین سطحی مشاهده نشده بود. اگر آن ها میتوانند این کار را با من انجام دهند، پس میتوانند با شما هم چنین کنند.» ترامپ پیشتر پرونده نیویورک را موردی دیگر از «تعقیب جادوگر» و اقدامی سیاسی که توسط دادستانی علیه او انجام میشود، نامیده بود. بر اساس اعلام قاضی انگورون، ترامپ تقریبا برای یک دهه صورتهای مالی نادرست ارائه و درباره دارایی خالص خود بین ۸۱۲ میلیون تا ۲.۲ میلیارد دلار اغراق کرده است. او همچنین افزود: «ارزشگذاری بیش از حد ترامپ شامل املاک او در فلوریدا، پنتهاوس در منهتن و همچنین ساختمانهای اداری و زمینهای گلف مختلف است.» به گفته قاضی، یکی دیگر از دلایلی که ترامپ دست به چنین کاری زده این بوده که میتوانسته املاک خود را به بهایی بسیار بالاتر از ارزش واقعی به دیگران بفروشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بنگاهداری بانک ها از جمله وجوه منفی نظام بانکی است که در دو دهه گذشته مشاهده شده است. اگرچه در کلیت موضوع، شاید نتوان سرمایه گذاری بانک ها در اقتصاد و همچنین بنگاهداری آن ها را تماماً رد کرد، با این حال آنچه تقریباً درباره آن اتفاق نظر وجود دارد، شکلی از سرمایه گذاری است که امروز آن را در ورود بانک ها به بازارهای غیرمولد بهخصوص مسکن مشاهده می کنیم. وضعیت به گونهای است که هم اینک یک مقام مسئول بانک مرکزی، ارزش سهام مازاد بانک ها را تا حدود 200 هزار میلیارد تومان و ارزش اموال مازاد این نهادها را نیز حدود 30 هزار میلیارد تومان بیان کرده است. طبیعی است بنگاهداری بانک ها به این شکل با ماموریت اصلی آن ها تناقض دارد و حتی شائبه انتفاع این مراکز عظیم مالی در بالابردن قیمت مسکن و قبل از آن، نرخ ارز را نیز ایجاد می کند. موضوعی که انتقاد صریح رهبر انقلاب را نیز در پی داشته است. در هر حال، دیروز نمایندگان مجلس در جریان بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه، بندهایی از آن را به تصویب رساندند که بیان می دارد بانک ها نهایتاً تا پایان سال دوم برنامه هفتم، باید دارایی های مازاد خود را واگذار کنند.
بنگاه داری بانک ها یعنی چه؟
بنگاهداری بانک ها عبارتی است که شاید نتوان همه ابعاد آن را از معنی ظاهری آن دریافت. چرا که در سال های گذشته، رویدادهای متنوعی نظیر سرمایه گذاری در بازارهای غیرمولد نظیر ملک، تملک کردن املاک وثیقه تسهیلات، و حتی خرید سهام در بازار سرمایه طبق تکلیف دولت منجر به فعالیت های غیر مرتبطی برای بانک ها شده که از آن به بنگاهداری یاد می شود.
نکته قابل تامل اینجاست که بنگاهداری بانک ها در اقتصاد از منظر سرمایه گذاری آن ها را نمی توان کاملاً رد کرد. اظهارات «دادجوی توکلی» اقتصاددان و پژوهشگر بانکی نیز نشان می دهد که در دنیا سرمایه گذاری بانک ها در قالب هایی نظیر شرکت های بیمهای، لیزینگی، صرافی ها و ... و با عنوان تکمیل و توسعه زنجیره ارائه خدمات بانکی پذیرفته شده است. با این حال، اشکال ماجرا از آن جایی پیدا می شود که بانک ها در کشور ما در دهه های اخیر، به گونه ای وارد این فضا شده اند که در عمل خارج از محدوده نظارتی، برخلاف کارکرد بهینه این نهادها در اجتماع، و موجب هدایت منابع اقتصاد به بخش های غیر مولد بوده است و مهم ترین تبعات بنگاهداری بانک ها را علاوه بر هدایت غیربهینه منابع در اقتصاد، باید در تورمزایی آن دانست.
اموال مازاد بانک ها چقدر است؟
آن گونه که از اظهارات مسئولان نظام بانکی پیداست، اموال مازاد بانک ها چندان شفاف نیست. به طوری که «معصومی» معاون اداره مطالعات و مقررات بانکی بانک مرکزی در برنامه میز اقتصاد سیما گفت: بیش از ۷۰ درصد اموال مازاد بانکها شناسایی شده است، با این حال ما بهدنبال شناسایی آن دسته از اموالی از بانکها هستیم که بهطور غیرمستقیم در اختیار آنهاست.
با وجود این، خبرگزاری تسنیم به نقل از میر عمادی مدیر اداره ارزیابی سلامت نظام بانکی آمار مشخصتری داده و گفته است: بر مبنای ارزش دفتری در بانکها، در ارتباط با سهام، چیزی در حدود 200 هزار میلیارد تا 240 هزار میلیارد تومان است که حدود 40 هزار میلیارد آن سهام بانکی است و بقیه سهام غیربانکی است که بانکها قاعدتاً باید واگذار کنند. وی افزود: اموال مازاد هم حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان است که این را هم بانکها باید واگذار کنند. نکته قابل توجه در اظهارات این مقام بانک مرکزی، ارزش دفتری ارقام یادشده است. در حالی که احتمالاً ارزش روز آن ها بیشتر از این خواهد بود.
ساز و کار شفافیت بانک ها تعیین شد
با این اوصاف، دیروز نمایندگان مجلس در جریان بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه، تکلیف قانونی سهام و املاک مازاد بانک ها را تعیین کردند.
بر این اساس، سامانه های املاک و مستغلات و همچنین سهامداری شبکه بانکی با هدف ایجاد شفافیت املاک و سهام بانک ها ایجاد خواهد شد و بانک ها مکلف خواهند شد که ظرف 6 ماه از مهلت مقرر، اطلاعات مرتبط با این اموال مرتبط با خود را اعلام کنند. پس از این مهلت، چنانچه داراییای متعلق به بانکها یا مؤسسات اعتباری غیربانکی کشف شود که در این سامانهها ثبت نشده باشد، به شرکت مدیریت دارایی شبکه بانکی منتقل میشود و هرگونه نقل و انتقال یا توثیق آنها توسط بانکها فاقد اعتبار و بلااثر خواهد شد.
در بندی دیگر از این مصوبه، تصریح شده است که داراییهای ثبت شده در «سامانه املاک و مستغلات شبکه بانکی» و «سامانه سهامداری شبکه بانکی» غیر از داراییهایی که «نگهداری آنها مستلزم انجام حرفه بانکداری بوده و منع قانونی ندارد» دارایی مازاد محسوب می شود. بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی موظف به واگذاری دارایی های مازاد خود حداکثر تا پایان سال دوم برنامه هستند.
وظایف بانک مرکزی در قبال بانکهای «غیرقابل احیا»
مجلس همچنین در مصوبه ای دیگر وظایف بانک مرکزی درخصوص بانک های غیر قابل احیا و قابل احیا را مشخص کرد. بر این اساس، بانک مرکزی موظف است بانکها و مؤسسات اعتباری «غیرقابل احیا» را پس از تأیید شورای پول و اعتبار با استفاده از اختیارات مذکور در این قانون وارد فرایند گزیر کند. درصورتی که به تشخیص شورای پول و اعتبار، تکالیف تحمیل شده توسط دولت یا بانک مرکزی باعث ناترازی بانک یا مؤسسه اعتباری غیربانکی شده باشد، بانک مرکزی موظف است قبل از وارد کردن بانک یا مؤسسه اعتباری موردنظر به فرایند گزیر، امکان مساعدت دولت و بانک مرکزی برای جلوگیری از گزیر بانک یا مؤسسه اعتباری موردنظر را مورد بررسی قرار دهد. از سوی دیگر بانک مرکزی می بایست بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی «قابل احیا» را مکلف به ارائه برنامه بازسازی کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سید خلیل سجادپور- دختر جوانی که به امید رسیدن به آرزوی بازیگری، طعمه کارگردان قلابی فیلمهای کوتاه شده بود، در حالی به مرز خودکشی رسید که متوجه شد بازیچهای برای خوشگذرانی بوده است!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، سرگذشت تلخ این دختر جوان از حدود ۲ سال قبل زمانی آغاز شد که او برای گرفتن چند کپی از مدارک تحصیلی به یک کافینت در مشهد رفت. دقایقی بعد «هایده» با دیدن تصویری از یک بازیگر معروف سینمایی، سفره آرزوهایش را روی میز متصدی ۳۶ ساله گشود و بدون هیچ شناختی از« نعیم» رویاهای هنرپیشگی را به تصویر کشید. او گفت: سالهاست که عاشق بازیگری شدهام و دوست دارم روزی در یک فیلم یا سریال بازی کنم!...
در این هنگام ناگهان« نعیم» جملهای بر زبان راند که «هایده» را روی صندلی کافینت میخکوب کرد. او گفت: من کارگردان هستم و تاکنون چند فیلم کوتاه را نیز کارگردانی کردهام .حالا دیگر «هایده» در پوست خود نمیگنجید و دچار نوعی ذوقزدگی شده بود که از شدت خوشحالی فراموش کرد برای چه کاری وارد کافینت شده است.« نعیم» که اوضاع را این گونه دید، شماره تلفن «هایده» را گرفت تا برای تست بازیگری از او دعوت کند و با یکدیگر در ارتباط باشند که اگر پذیرفته شد، در فیلم کوتاهی بازی کند که قرار است به زودی ساخته شود!
دختر۱۸ ساله که احساس میکرد به رویای دیرینهاش رسیده است، شادمان از کافینت بیرون آمد. او آن قدر در افکارش غرق بود که نفهمید چگونه به خانه رسیده است! هنوز یک ساعت بیشتر از این ماجرا سپری نشده بود که شماره ناشناسی روی گوشی تلفنش نقش بست. دختر جوان نگاهی تردیدآمیز به شماره تلفن انداخت ولی درنهایت کلید پاسخ را فشرد. در همین هنگام وقتی صدای من« نعیم» هستم را از آن سوی خط شنید، انگار همه دنیا را به او بخشیدند؛ «هایده» که دست و پایش را گم کرده بود با خوشحالی پاسخ داد: سلام آقا نعیم!
مرد ۳۶ساله با بیان این که چیزی نمانده بود تلفن را قطع کنم! و آرزوهایت بر باد برود خنده حیلهگرانهاش را دسیسهای برای ارتباط صمیمانه با «هایده» قرارداد و از او برای گفتوگوی حضوری دعوت کرد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: عصر روز بعد «هایده» لباسهای شیکی پوشید و به طرف کافی نت به راه افتاد اما از آنچه میدید به شدت تعجب کرده بود. در آن ساعت روز کافی نت خلوت بود و هیچ کدام از همکاران «نعیم »نیز در محل کارشان حضور نداشتند. با وجود این «هایده» سکوت کرد و با تعارف متصدی کافی نت روی صندلی نشست! لحظاتی بعد چای داغ مقابلش قرار گرفت اما «هایده» به خاطر شرم و حیا سرش را پایین انداخته بود .«نعیم» که نقشه شومی را در سر میپروراند خطاب به او گفت: راحت باش! قرار است از این به بعد با یکدیگر کار کنیم! پس نیازی نیست معذب باشی!دقایقی بعد «هایده» از ریز و درشت زندگی و خانوادهاش سخن گفت و آرزوها و کمبودهایش را برای «نعیم» بازگو کرد. بعد از حدود یک ساعت گفت وگو «نعیم» کرکره کافی نت را پایین کشید و در حالی که خودرواش راروشن میکرد از «هایده» خواست تا در صندلی جلو بنشیند که او را نیز در مسیر به منزلشان برساند! درمیانه راه او «هایده» را دلداری میداد که به زودی همه آرزوهایش برآورده میشود و او بالاخره در فیلمی بازی خواهد کرد که چون ستارهای درخشان در آسمان هنر بازیگری خواهد درخشید!
او میگفت: تو بازیگر موفقی میشوی چون هم استعداد آن را داری و هم شایسته این درخشش هستی. تعریف و تمجیدهای «نعیم» هر لحظه بیشتر «هایده» را در افکارش غرق میکرد وخودرا در اوج قلههای شهرت میدید و سرمست از غرور به رویاهایش میاندیشید.طولی نکشیدکه «نعیم» در نزدیکی محل سکونت «هایده» پدال ترمز را فشرد و او لبخندزنان به منزل بازگشت. آن شب تاسحر فقط به سخنان «نعیم» میاندیشید و فیلمی را در ذهنش تصور میکرد که قرار بود به زودی ساخته شود! از آن روز به بعد پیامها و ارتباطهای تلفنی« نعیم» رنگ و بوی عاطفی به خود گرفت و به جملاتی مهرآمیز رسید. تا این که چند روز بعد «نعیم» از او خواست باز هم به کافی نت بیاید. این بار «هایده» زیباترین لباسهایش را پوشید و با اندکی آرایش از خانه بیرون زد! او در پاسخ به سوال مادرش نیز گفت: با یکی از دوستان همکلاسیام قرار دارم! نیم ساعت بعد «نعیم» با گشاده رویی از «هایده» استقبال کرد و لبخندزنان گفت: حالا دیگر وقت آن رسیده است که ساخت فیلم را شروع کنیم و تو برای اولین بار در فیلمی به کارگردانی من بازی خواهی کرد!
«نعیم » با بیان این جملات برگه ای را مقابل «هایده» گذاشت و سپس درخواست عجیبی را مطرح کرد. او در پاسخ به نگاه پرسش برانگیز« هایده» گفت: چیز مهمی نیست شما فقط امضا کنید، بالاخره اینجا سرگرم بازی هستیم و چون در حس نقش فرو میرویم احتمال دارد ناخواسته دستهایمان با یکدیگر برخورد کند! این فقط یک صیغه محرمیت است که اگر چنین اتفاقی هم ناخواسته رخ داد، مشکلی نداشته باشیم! چون کار ما گروهی است و این گونه موارد اتفاق میافتد! وگرنه این برگه به درد چیز دیگری نمیخورد!...
« هایده» که نمیدانست واقعاً چرا باید چنین برگهای را امضا کند ولی به خاطر شوق رسیدن به آرزوی بازیگری، تار و پود افکار خوشبینانه اش را به یکدیگر گره زد و امضایش بر آن برگه کذایی نقش بست! در این لحظه« نعیم» دست دختر جوان را گرفت و گفت: ورودت را به دنیای بازیگری تبریک میگویم!
آن روز «هایده» به منزل بازگشت و باز هم پیامکهای عاطفی یکی پس از دیگری برایش ارسال شد. حالا دیگر «هایده» هم به این گونه پیامها عادت کرده بود و آرام آرام به «نعیم» علاقهمند میشد! اما همواره از این وحشت داشت که اگر پاسخ پیامهای محبت آمیز او را ندهد، شاید دیگر هیچگاه دنیای بازیگری را تجربه نکند به همین خاطر پیامها رنگ عاشقانه به خود گرفت و این گونه روابط «نعیم» و «هایده» به خلوتگاههای احساسی رسید! دیگر «هایده» همه دوستان و حتی خانوادهاش را فراموش کرده بود و تنها به امید بازی در یک فیلم کوتاه به سر قرارهای عاشقانه میرفت.« نعیم »که حالا طعمه خود را به خوبی فریفته بود همچنان او را با امید به بازیگری به سوی اهداف شوم خود میکشاند تا این که حدود 2سال از این آشنایی بازیچهگونه گذشت؛ ولی «هایده» هنوز حتی یک فیلم کوتاه هم بازی نکرده بود.« نعیم» باز هم او را به بهانههای مختلف از جمله کمبود نقدینگی و غیره سرگردان کرده بود تا جایی که چشم به طلاهای «هایده» دوخت. او نیز النگوها و گوشوارههایش را به خاطر دلسوزی و کسادی بازار به« نعیم» داد تا بالاخره فیلم کوتاه ساخته شود اما «هایده» آرام آرام متوجه شد که فریب کارگردان قلابی را خورده است و هیچ فیلمی در کار نیست ،این گونه بود که با اعتراض وی تهدیدهای «نعیم» نیز شروع شد. حالا «هایده» از ترس رسوایی و آبروریزی بر سر دوراهی وحشتناک گیر افتاده بود و نمیخواست خانوادهاش از ماجرا بویی ببرند .در همین حال مادر «هایده» که متوجه گوشهگیری و انزوای دخترش شده بود با مهارت خاصی به «هایده» نزدیک شد تا او مشکلش را با مادرش در میان بگذارد ولی باز هم «هایده» خودش را کنترل کرد و چیزی نگفت با وجود این، آن شب افکار مغشوشی در ذهن «هایده» رژه میرفتند تا این که او با یک تصمیم احمقانه تعدادی قرص را بلعید که برای جلوگیری از آبروریزی خودکشی کند.اما مادر که احساس میکرد دخترش از موضوعی رنج میبرد او را زیر نظر داشت که در یک لحظه متوجه ماجرا شد و« هایده» را سراسیمه به بیمارستان رساند. بدین ترتیب «هایده» از مرگ نجات یافت و پس از بهبود نسبی به همراه پدر و مادرش وارد کلانتری شفای مشهد شد تا راز نهان خود را فاش کند. دقایقی بعد پدر «هایده» به اتهام اغفال و سوء استفاده از فرزندش، شکایتی را علیه «نعیم» مطرح کرد و سپس «هایده» که اکنون ۲۰ ساله بود مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نشست و سرگذشت خود را بازگو کرد .
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) پروندهای در این رابطه تشکیل و در حالی به مراجع قضایی ارسال شد که بررسیهای روانشناختی و اقدامات مشاورهای نیز برای «هایده »در دستور کار مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

در سالهای نخست کودکی، اعضای خانواده تاثیرگذارترین افراد در زندگی کودک هستند ولی با ورود کودک به پیشدبستانی و دبستان، دوستان به این جمع موثر اضافه میشوند و بچهها، دوستشدن با بچههای دیگر را به مرور میآموزند. اهمیت داشتن دوستخوب و عواقب تلخ همنشینی با دوست ناباب، مسئلهای نیست که نیاز به واکاوی و طرح موضوع داشته باشد چون بارها به آن پرداخته شده است. آنچه در این حوزه مغفول مانده، این است که والدین چطور به فرزندشان برای پیدا کردن دوست خوب کمک کنند؟ نظارت بر این دوستیها باید چه اصولی داشته باشد که فرزند، احساس کنترلشدن نداشته باشد؟ نحوه آشناکردن فرزند با ویژگیهای دوست خوب، قرار گرفتن تحت تاثیر رفتار و گفتارهای او و... جزو مسائلی است که باید مورد توجه والدین قرار بگیرد. در پرونده امروز زندگیسلام که در روزهای آغازین سال تحصیلی چاپ میشود، به این سوالات پاسخ میدهیم. هرچند این مسئله با تغییر محل زندگی هم تبدیل به یک چالش میشود.
از مزایای روابط دوستانه کودکان تا 10 توصیه به والدین
کودکانی که در مهارت دوستیابی مشکل دارند، گوشهگیر شده و اعتمادبهنفسشان نابود میشود و برای رفتن بهمدرسه بیعلاقه میشوند اما روابط ناسالم هم دردسرهای زیادی دارد
سمانه تعلیم دهنده | کارشناس ارشد مشاوره توان بخشی
مهارت دوستیابی، نقش اساسی در سلامت روانی بچهها دارد. دوستیهای زیر ۷ سال معمولاً موقتی است و در اثر روابط جزئی نامناسب به سرعت به هم میخورند اما در دوره دبستان، برداشت کودکان از دوستی پختهتر میشود و روابط پایدارتر و به گونهای متقابل شکل میگیرد. در واقع در این دوران، دوستان بیشترین تاثیر را بر فرد میگذارند که گاهی این تاثیر بر نقش و تاثیر والدین غلبه میکند و به ایجاد تنشهایی میان خانواده و کودک یا نوجوان منجر میشود؛ چنانکه در ضربالمثلهای فراوان به نقش پررنگ دوست اشاره میشود، مثل: پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد یا همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید. بنابراین در ادامه از اهمیت روابط دوستانه برای کودکان، تقویت مهارت دوستیابی در آنها و راهکارهای پیشنهادی به والدین برای کمک به تجربه دوستیهای مفید خواهیم گفت.
بیعلاقهشدن به مدرسه و اعتیاد به فضایمجازی
کودکانی که در مهارتهای دوستیابی مشکل دارند، در مدرسه تنها میمانند و بههمین دلیل برای رفتن به مدرسه بیعلاقه و بیانگیزه میشوند. گاهی هم به دلیل جابهجاییهای مکرر محل سکونت، کودک بهناچار از دوستان خود جدا میشود و نمیتواند دوستان جدید پیدا کند. بعضی مواقع هم کودک کمرو و خجالتی است یا اعتمادبهنفس لازم را برای پیدا کردن دوست ندارد بهویژه امروزه که بچهها یا تکفرزند هستند یا خود را با تلویزیون، رایانه و فضایمجازی سرگرم میکنند. به همین دلیل از روابط دوستانه آنها کاسته میشود و به دوستیهای مجازی پناه میبرند و به آن معتاد میشوند که در این شرایط ضروریاست والدین به کودک خود کمک کنند تا بتواند دوستانی برای خود برگزیند.
اهمیت داشتن روابط دوستانه
1- همراهی در تفریح، درسخواندن یا مشکلات| زمانی که کودک یا نوجوان خود یا خانوادهاش با مشکلاتی مواجه میشوند، این دوستان هستند که میتوانند به عنوان یکی از منابع احساس امنیت و آرامش و الگوی فرد باشند یا در کنار موفقیتها یا فعالیتهای درسی و غیردرسی او را همراهی کنند.
2- آموزههای اجتماعی| بسیاری از هنجارهای اجتماعی، روابط و نحوه حل مشکلات به شکل موفقیتآمیز یا اختلافات میان فردی در چهارچوب دوستی آموخته میشود.
3- مقایسه تواناییها و دستهبندی ارزشها| روابط دوستانه به کودک این امکان را میدهد که تواناییها و مهارتهای خود را با دیگران مقایسه کند و از این راه به دستهبندی ارزشها و نگرشهای خود بپردازد.
4- انزوا و بزهکاری| نداشتن دوست منجر به انزوا یا بزهکاری میشود. زمانی که کودک از سوی گروه همسال طرد میشود، نسبت به مدرسه و حضور در آن بیانگیزه میشود و احتمال دارد ترک تحصیل کند یا متوسل به رفتارهای پرخطر بزهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه شود و گاه ممکن است منفعل و منزوی شود. همچنین احتمال بروز مشکلات هیجانی و روانی این گروه از کودکان در بزرگسالی و نوجوانی بیشتر میشود.
دردسرهای روابط ناسالم
نیازهای عاطفی ما در فضای خانه و در کنار خانواده، از طریق والدین برطرف میشود که منجر به ایجاد دلبستگی ایمن در ما خواهد شد. در صورتی که این دلبستگی ایمن شکل نگیرد، بازتاب آن در روابط ما با دیگران مشاهده خواهد شد؛ مثل وابستگیهای شدید به دوستان یا همکلاسیها به ویژه به صورت یکطرفه، ترس از طرد شدن، نداشتن عزتنفس، میل به تایید شدن و ... . برای حفظ چنین رابطهای ممکن است مورد سوءاستفاده طرفمقابل قرار گیرد و به دلیل ترس از دستدادن یا حسادت به سایر افرادی که ممکن است با دوست وی ارتباط داشته باشند، تن به درخواستهای غیرمعقول و غیرمنطقی طرف مقابل دهد و در دام یک رابطه غلط بیفتد.
10 توصیه به والدین برای کمک به دوستیابی فرزند
1 الگوی خوبی باشید. کودکان اولین درسها را در کنار پدر و مادر میآموزند بنابراین در نقش والدین الگوی خوبی برای فرزندان خود باشید. به صورت عینی و عملی به آنها نشان دهید که چقدر به دوستانتان علاقه دارید، در انتخاب آنها دقت دارید، برای آنها احترام قائلید و تا چه اندازه روابط دوستانه برایتان مفید و ارزشمند است. والدینی که خود دوستی ندارند یا با دوستهایی با رفتارهای نامناسب رفتوآمد دارند، نباید از فرزند خود توقع داشته باشند که در روابط دوستانه موفق یا پیشقدم باشد.
۲ به فرزند خود آموزش دهید که اگر رفتارهای مناسب اجتماعی و مهارتهای دوستیابی را نداند یا عمل نکند، تنها میماند.
3 شرایطی را فراهم کنید که کودکتان با دوستان جدید آشنا شود. مثلا او را به کلاسهای ورزشی، هنری یا منزل آشنایانی ببرید که کودک همسال با فرزند شما دارند.
4 با والدین کودکان دیگر( همکلاسی، همسایهها، هممحلیها، آشنایان و ...) که از نظر شما خانوادههای موفق و نزدیک به فرهنگ شما دارند، قرار بگذارید و بچهها را به پارک یا گردش ببرید و تلاش کنید، فضای شاد و مفرحی برایشان ایجاد کنید تا با هم دوست و آشنا شوند.
5 میتوانید از طریق فیلمهای مناسب و آموزنده، بازی یا کتابهای مناسب، مهارتهای لازم را در ارتباط با برخورد با دوستان در شرایط گوناگون به آنها بیاموزید.
6 زمانی که فرزندتان با دوستانش مشغول بازی است، از دور نظارت داشته باشید که رفتارش با دیگران چگونه است و در صورت مناسب نبودن، بازخورد لازم را به او بدهید و اشکالات او را برطرف کنید. تلاش کنید از بازخوردهای مثبت و تشویق کننده استفاده کنید. همچنین رفتارهای دوستهایش را هم زیرنظر داشته باشید و بازهم بازخوردهای مثبت و منفی را با هم به کودک منتقل کنید.
7 هرگز او را مجبور به دوستشدن با کسی نکنید و در صورت ناتوانی در دوستیابی او را سرزنش و تحقیر نکنید.
8 دوستی یک خیابان دوطرفه است که نیاز به پرورش دارد. شیوههای حمایت از دوستانتان یا کارهایی را که آنها برای شما انجام دادهاند، برای فرزند خود توضیح دهید و به او بگویید که یک ارتباط دوستانه و صمیمانه خوب نیاز به زمان دارد و در طول زمان این ارتباط رشد خواهد کرد.
9 به فرزندتان آموزش دهید که دوستانی با علایق مشترک پیدا کند و در صورت امکان و با نظارت خانواده ها ،دوستان خود را برای بازیهای ویدئویی یا تماشای فیلم یا سایر سرگرمیها به منزل دعوت کند.
10 به او آموزش دهید که صداقت، گوش دادن، فهمیدن ،اعتماد، حمایت و احترام، باعث دوستیهای پایدار خواهد بود.
در پایان باید گفت یک ارتباط و دوستی سالم و مناسب میتواند منجر به رشد تواناییها و مهارتهای فرزند ما شود، پس با کمک کردن در انتخاب یک دوست مناسب و همراهی کردن در این راه با وی مسیر رشد اجتماعی فرزندمان را هموار کنیم.
چند دوست کافی است؟
نظریه «رابین دانبار»، روانشناس و انسانشناس ایتالیایی، یکی از مشهورترین نظریههایی است که درباره تعداد دوستان وجود دارد و «عدد دانبار» هم نامیده میشود. دانبار میگوید انسانها در هر مقطعی از زندگیشان حداکثر با ۱۵۰ نفر ارتباط دارند. این ارتباطات شامل دایرهای از افراد نزدیک است که معمولا ۵ نفر در آن جای میگیرند و دایرههای متحدالمرکزی وجود دارند که ارتباطات دورتر را نشان میدهند. بر اساس تحقیقاتی که بعد از «دانبار» انجام شد، انسانها میتوانند با بیشتر از ۱۵۰ نفر هم ارتباط داشته باشند و تعامل اجتماعی انسانها بیشتر از چیزی است که دانبار تصور میکرد. با این حال، طبق تحقیقی در سال ۲۰۱۶، افرادی که بیشتر از ۶ دوست دارند، شادتر هستند و بیشتر از دیگران برای رشد جنبههای مختلف زندگیشان تلاش میکنند. این تعداد برای بزرگسالان و کودکان، یکسان است. نتیجه پژوهشی که در سال ۲۰۲۰ در دانشگاه ایلینوی شمالی انجام شد هم مشابه بود؛ جامعه هدف این پژوهش دختران نوجوان بودند و سطح رضایت از زندگی در کسانی بیشتر بود که بیش از ۳ یا ۴ دوست داشتند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.