شین هوا|    سرزمین پنل های انرژی خورشیدی، چین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست 

از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ 

 در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

 

یکی از روش‌هایی که برخی افراد نوک تیز فضای مجازی یا همان «شاخ‌ها» برای جذب فالوئر استفاده می‌کنند، دعواها و درگیری‌های ساختگی است. مثلا چند وقت پیش بود که دو تن از مفاخر و چهره‌های پرطرفدار کشورمان به نام‌های وحید خز و داود هزینه، با رجزخوانی و به کارگیری انواع سلاح‌های گرم و سرد با هم جنگیدند و زخم‌هایی عمیق برداشتند.‌ زخم‌هایی که در نهایت با دو عدد چسب زخم برطرف شد. یعنی این بار باید بگوییم اگر تمام چسب زخم‌های پسرک دستفروش را بخرند، شاید زخم پسرک خوب نشود، اما زخم‌های خودشان  خوب می‌شود.

دیروز در فضای مجازی با کلیپی روبه رو شدم که آرزو می‌کردم مثل کلیپ‌های همان به اصطلاح شاخ‌ها ساختگی باشد اما متاسفانه نبود. پسری، دختری‌ را از تهران به یک خانه باغ در سیرجان کشانده بود و او را شکنجه می‌داد. ماجرا از جایی شروع شد که دختر در لایو اینستاگرام به پسر و عشقش فحاشی کرد و پسر تصمیم به انتقام گرفت. اما ماجرای اصلی به نظرم از جایی شروع شد که فالوئرهای پیج پسر چندین برابر شد و تعداد زیادی پیج جعلی یا فیک به اسم پسر ساخته شد! با توجه به فرهنگ حال حاضر ما و سلیقه مخاطب و تغییرات اساسی در ارزش‌های ما، بنده تصمیم گرفته‌ام طنزنویسی را کنار بگذارم و از طُرُقی که عرض خواهم کرد بار خودم را ببندم:

یک: با اقتباس از روشی که چند وقت پیش تعدادی از عزیزان اراذل و اوباش به کار گرفتند، افرادی را که در پارک ورزش می‌کنند آتش بزنم. منتها این بار با مقدار زیادتری از مواد اشتعال‌زا تا به هیچ وجه خاموش نشوند و موجبات خوشحالی مخاطبان را فراهم آورند.

دو: با اقتباس از خفاش شب، تعدادی از خانم‌ها را خفت کنم و طی یک مهمانی همه‌شان را از بین ببرم. زمانی هم که عکس‌هایشان را در فضای مجازی پخش کردم، یک ویدئو از خودم پر کنم با این مضمون که آن ها اقوامم بوده‌اند و پلیس فتا حواسش به همه چیز است.

سه: با اقتباس از ماجرای اخیر، در لوای خواستگار، دختران متعددی از سراسر کشور را به شهرهای دیگر بکشانم و با آخرین روش‌های روز دنیا شکنجه‌شان کنم تا جگر مخاطب حال بیاید.

چهار: این روش برخلاف روش‌های قبلی که اقتباسی بود، کاملا ابداعی است (شماره ثبت محفوظ است). طی این روش آدم‌ها را براساس جنسیت و سن و تحصیلات تقسیم‌بندی می کنم و به هریک امتیازی می‌دهم. سپس با ماشین به خیابان می روم و آن ها را زیر می‌گیرم. هرچقدر امتیاز بیشتری جمع کنم افراد بیشتری من‌ را فالو می‌کنند.

پنج: در زیرزمین خانه‌مان یک بمب اتمی بسازم و برای جذب حداکثری مخاطب، بنشینم روی دکمه انفجارش و تمام!

 

* لطفا مسابقه های جدید اضافه کنید چون مسابقه هاتون همه تکراری شده.

* آق کمال، مگن مردا وقتی مرز ۴۰ سالگی ره رد کنن به پختگی مرسن. مو داشتم مرز ره رد مکردم مامورا با اسلحه دنبالم کردن بعدشم حواسم نبود خیلی پخته شدم، فکر کنم سوختم! 

مجید شادلو

آق کمال: مجید جان تو همو لب مرز واستا، فقط ای رو او رو بشو که دو طرفت خوب طلایی بره!

* همسر عزیزم منو بابت تمام کم تحمل بودن هام و عجول بودن هام ببخش. ابراهیم عزیزم ممنونم که تحملم می کنی و برای خوشحال کردنم سنگ تموم می ذاری. من و دخترم اسرا دستت رو می بوسیم و ازت سپاس گزاریم. الهام، گناباد

* توی صفحه مشاوره یک شنبه پیام منو چاپ کردین ولی جوابی توی روزنامه منتشر نکردین. لطفا راه حلی بهم بدهید.

* آق ‌کمال ‌آشپز؛ شلغم‌ شوربا را چگونه ‌‌درست‌‌ می کنند؟

آق کمال: شلغم ره مریزن تو دیگ، شورش مدن! سوال بعدی.

 

دانشگاه هنر نانیانگ سنگاپور یکی از زیباترین دانشگاه های جهان است که با معماری خاص بنا شده است. معمار معروف ژاپنی کنزو تانگه در سال 1993 این دانشگاه را در غرب سنگاپور با وسعت 200 هکتار طراحی کرد. درست در وسط ساختمان محوطه باز و دره ای شکل وجود دارد که در واقع فضای سبز این دانشگاه محسوب می شود. سقف این دانشگاه پوشیده از چمن و گیاه است و برای استفاده از نور، دیوارهای آن از شیشه ساخته شده است که باعث روشنایی کامل تمام استودیوها و کلاس‌های درس به طور طبیعی در طول روز می شود. برخی این دانشگاه را ریه تنفسی شهر می‌نامند. معمولا چمن ‌کاری در سنگاپور به دلیل شرایط آب و هوایی متداول نیست اما طراحان برای رسیدن به هدف خود، یک فرایند پیچیده حصیری زیر خاک سبک روی سقف بتنی طراحی کرده‌اند که از طریق یک شبکه آبیاری و زهکشی دایمی همیشه مرطوب می‌ماند. هدف از طراحی این مدرسه، فراهم کردن بستری بوده که دانشجویان با الهام از طبیعت و با بهره گیری از قوه تخیل و تفکر خود آثار هنری زیبا خلق کنند. تا کنون این دانشگاه جوایز گوناگونی را در زمینه معماری سبز و دوست دار محیط زیست گرفته است.

منبع: www.ntu.edu.sg

 

سلام.  ممنون از همه که درست تو مسابقه شرکت کردن. پیامک های بی ربط و بی نام و بی مزه متاسفانه حذف شدن. چندتا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشین همیشه.

* آره داداش پنگوئن، هرچی سنگه واسه پای لنگه، ناراحت نباش یا خودش میاد بالاخره یا نامه اش! سید حامد باوندی

* - چه توپ قشنگی، فکر کنم توپ جام جهانیه!؟ - نه بابا اینا تخم ناخوناسوره برای عید از حالا رنگشون کردن گذاشتن این جا! فرهاد دوست علی

* - ای چیه درست کردی زن؟ ای که سنگه! - وقتی فقط خاک تو خانه درم سنگم باید بخوری! داود زرقی

* - این چیه بابا؟ -تخم سنگ. -مگه سنگا هم تخم می ذارن بابا؟! -این روزها تخم مرغ گرونه همه ادای مرغا رو در میارن پسرم!

* بیا بریم بابا، سلطان تخم پنگوئن هم نشدیم برامون سنگ یادگاری بذارن! جواد مقدم

* - امپراتور! جانشین تون! -اوهوم دارم می بینم، کار گروه سورونه! 

حمید عظیمی

* به جان خودم تخم ها همین جا بود، تازه یک تیکه ابر هم اون بالا بود! 

عباس باسفری

* سرت رو بگیر بالا، من و تو که تو گرونی تخم مرغ تقصیر نداریم! 

علیرضا راضی رودی، خواف

بعد از تجربه موفق تکواندو، کلی پیشنهاد خوب بهم شد واسه ورزش‌های رزمی. ولی مادر، به سن من که برسی (حدود 18 سال) می‌فهمی که آدم آخرش باید واسه مردم و مملکت خودش تلاش کنه. هرچی هم ورزش ملی‌تر باشه بهتره. این شد که رفتم سراغ کشتی. البته مسابقات کشتی بانوان پیش کسوت داخل سالن سرپوشیده، کم نور، بدون تماشاگر و فقط با حضور من با ژاکت قرمز و حریف با ژاکت صورتی و یه دونه داور وسط برگزار میشه که خیال شما هم راحت باشه!

اول می‌خواستم برم کشتی آزاد، بعد دیدم من که کمر درست و حسابی ندارم ننه، تا بخوام خم شم، یه خم رو به دو خم تبدیل کنم دیکسم از سه جا می‌زنه بیرون، از کسب مدال باز می‌مونم. این شد که رفتم دنبال کشتی فرهنگی که کار فرهنگی هم کرده باشم. از شانس بدم، بعد از استراحت در دور اول، دور دوم صاف خوردم به حریف زبل و بدافت روس. انگار نه انگار جوون بوده شیش تا شیکم زاییده، چه نفسی داشت! قضیه بچه و اینا رو بین وقت اول و دوم که داشتیم استراحت می‌کردیم ازش پرسیدم که نفسش گرفته شه. بعدم شروع کردم از تردمیل خارجی‌مون تعریف کردن که اون خدابیامرز تو سالگرد آخر ازدواج‌مون برام کادو خرید. البته منظور خوبی نداشت کارش، مرحوم می‌خواست یواشکی لاغرم کنه، ولی پشت سر مرده حرف زدن زشته.

خلاصه من سه ساعت براش حرف زدم، ولی انگار نه انگار. تهش گفت ما میریم تو پارک می‌دوییم. ئه! بابا من اینو تو مسابقات داخلی تعریف می‌کردم، حریف مسابقه رو ول می‌کرد می‌رفت به شوهرش زنگ بزنه عین همونو براش بخره! چه رفتاریه این خارجیا دارن؟ هیچی دیگه، نه تنها حالش گرفته نشد، بلکه انگیزه‌ش هم افزایش پیدا کرد ضربه فنیم کرد. اگه بخوام دفعه بعد شرکت کنم، حتما رو تمرین‌های چشم درآوردنم بیشتر کار می‌کنم.

 

‏ اولین بار که می خواستن اتاقم رو جدا کنن بابام اومد گفت از هیچی نترس، از تنهایی، تاریکی، جن، روح، پیرزن موقرمزی که تو کمده... نترسی ها! آفرین... بعد هم رفت!

 من مطمئنم بچه طبقه بالایی ما یکی از امیدهای دو و میدانی کشور و حتی جهان میشه.... خیلی مصممه و از صبح تا شب تمرین می کنه!

  تنها چیزی که چینی‌ها نتونستن از روش یکی بسازن مادر ایرانی بوده!

 وقتی می بینم دارید از درس و دانشگاه و امتحانات پایان ترم حرف می زنید دلم واسه دوران درس و دانشگاه و امتحانات پایان ترم تنگ که نمی شه هیچ، یک شادی عجیبی هم از تموم شدنش بهم دست میده!

 

جشنواره موسیقی یخی

یورونیوز- جشنواره موسیقی یخی هر سال در روزهای نخستین سال نوی میلادی در شهرهای مختلف دنیا برگزار می شود. امسال نیز این جشنواره در یک آمفی تئاتر یخی بزرگ در ارتفاع 2600 متری ایستگاه پازو پارادیزو در ایتالیا با شرکت نوازندگان و دوستداران موسیقی با استفاده از 16 ساز از جنس یخ و صدای گوشنواز آن ها برگزار شد. ایده ساخت این تالار 200 نفره شگفت انگیز با طراحی منحصر به فرد را هنرمند آمریکایی «تیم لینهارت» ارائه کرده است و افراد به محض ورود به این تالار مبهوت انعکاس نور و صدای این محل می شوند. 

 

 

آجر لانه زنبوری

بی بی سی- چند ماه پیش «آدام کورماک» آجرهای سوراخ داری را در بخش هایی از دیوار خانه اش برای خانه سازی زنبورها کار گذاشت. او به تازگی با خوشحالی گفته است که زنبورهای زیادی به این آجرها نقل مکان کرده اند.  آدام می گوید: «همیشه نگران این موجودات کوچک بوده ام و تداوم آن ها دغدغه ذهنی من بوده است. در واقع این آجرها را برای زنبورهایی ساخته ام که تنها هستند و عسل تولید نمی کنند و در کندوها جایی ندارند اما کمک زیادی به گرده افشانی گیاهان، محیط زیست و تولید غذای بیشتر برای ما انسان‌ها می کنند.» هرچند به گفته کارشناسان این آجرها زیستگاه طبیعی آن ها را به هم می زند و بهتر است به جای این کار مراقب محیط زیست آن ها باشیم اما در هر صورت راهی است برای جلوگیری از انقراض این حشرات. به دنبال این خبر عده زیادی تشویق شده اند و آجرهایی را به همین منظور بر دیوار خانه خود نصب می کنند.

 

 

پیکاسوی کوچک

چند روزی است ویدئویی در شبکه های مجازی ترند شده که تعجب کاربران را برانگیخته است. در این ویدئوی چند ثانیه ای، کودک نوزادی را می بینیم که روی زمین دراز کشیده و نقاشی می کند. نکته عجیب این ویدئو تسلط کودک کم سن در نقاشی کردن گربه و کشیدن دایره هایی بسیار دقیق است! تا این لحظه منبع این ویدئو شناخته نشده است ولی گویا کودک کره ای است. کاربری زیر این ویدئو نوشته: «اصلا عجیب نیست، این کاریه که بچه ها تا قبل از آمدن رایانه و تلفن همراه انجام می دادن! این یک سرگرمی فراموش شده است.»

 

امام موسی کاظم(ع): خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأی و فرمان برِ هرکس مباش.الاختصاص

ذکر روز چهارشنبه

صد مرتبه «یا حی یا قیوم»

 

استاد فاطمی نیا می فرمایند:

استخاره این است که هر کاری که قصد انجام آن را داری از خدای متعال طلب خیر کنی، فعلا علی الحساب تسبیح و قرآن و... مطرح نیست، فقط این مطرح است که خدایا در این کار خیر قرار بده، منتها بزرگانی که ما در خدمت آن‌ها بودیم می‌گفتند همیشه مشورت بر استخاره مقدّم است، چه استخاره‌ دعایی و قلبی و چه استخاره‌ با تسبیح و قرآن.

وب سایت ثقلین

* با آرزوی سلامتی علمای اسلام  و شفای آیت ا... فاطمی نیا

 

* قلب بعضی ها کوچک تر از آن است که رازهای بزرگ ما را نگه دارد.

* حباب آرزوهایم طاقت تلنگر بی مهری تو را نداشت.

* با جمع کردن اعضا، مسائل خانوادگی را حل می کرد.

* شاخ و برگ زندگی هرچند زیاد، به شیرینی میوه زندگی نیست.

* چند جمله زیبا از زبانم قرض گرفت اما گوشش بدهکار نبود.

 

در زندگی کسانی هستند که مثل کتاب ها حرف می زنند، این افراد تصور می کنند برای این که دیگران به حرف هایشان گوش دهند باید لحنی جدی به کار ببرند... از این آدم ها باید دوری کرد. ولی شگفت آورترین شگفتی ها برخورد این جا و آن جا با آدم هایی است که بلدند مثل کتاب ها ساکت بمانند... آدم از نشست و برخاست با این افراد خسته نمی شود.

برگرفته از «ایزابل بروژ»

اثر کریستین بوبن

 

هرگز کسی

پیریِ گنجشک ها را ندید

از بس حواسمان

به طوقیِ گردن سیاه بود...