


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


رودسری – معمولاً در بررسی تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت، بیشتر گرفتار شکستها و ناکامیهایش میشویم؛ البته حق هم داریم. حاصل چند سال تلاش سیاستمدارانِ وطنخواه و همراهی و پایداری مردم، با کودتایی آمریکایی که بر بستری از اهمال و سهلانگاری، فرصت عمل پیدا کرد، بر باد رفت و تنها حسرت آن بر دل مردم باقی ماند. اما نباید از یاد ببریم که ملی شدن صنعت نفت، در تاریخ مردمی ما، یک شاخص قابل اعتنا برای نشان دادن اهتمام ایرانیان به استعمارستیزی است. در تاریخ چند ساله و پرفراز و نشیب نهضت ملی شدن صنعت نفت، مردم دلیل شکست نبودند؛ آن ها نقش خود را در روند شکلگیری و به ثمر رساندن این نهضت، به نیکوترین شکل ممکن ایفا کردند، از جان و مال گذشتند و تن به ذلت پذیرش استیلای استعمار ندادند. حمایت آن ها و حضورشان در صحنه بود که در غوغای 30 تیر 1331، قوامالسلطنه را با آن همه نخوت و تکبر، از میدان به در کرد و فرمان اداره امور را به دست دکتر مصدق داد و او را به قول خودش، «مستظهر به پشتیبانی ملت ایران» کرد. این مردم بودند که در زمان بحران اقتصادی، سیاست ریاضتی دولت را پذیرفتند و حتی پساندازهای اندکشان را صرف خرید اوراق قرضهای کردند که قرار بود دولت را در برون رفت از چالش سنگین تحریم اقتصادی و مشکلات ناشی از صادر نشدن نفت یاری کند. حضور مردم در صحنه و همراهی آن با کاردانی دولتمردان، میتواند احتمال پیروزی در هر عرصهای را به نحو بسیار مؤثری افزایش دهد. با این حال، نهضت ملی شدن صنعت نفت، چنان که انتظار میرفت، نتوانست از آرمانها و دستاوردهای خود دفاع کند و بیتردید، آنکه در این همراهی، دچار کوتاهی شد، نه مردم، که دولتمردان بودند. دکتر مصدق، با وجود طبع استعمارستیزی که داشت، هرگز نتوانست مردم سرزمین خود را به درستی بشناسد و خواستههای آن ها را درک کند. او در برخورد با نهضت و دستاوردهای آن، بسیار سهلانگارانه عمل کرد؛ وزارتخانهها را به افرادی واگذاشت که میدانست به سفارتخانه انگلیس وصل هستند، مجلس را منحل کرد، در حالی که به عنوان یک حقوقدان، آگاه بود که شاه میتواند از این غفلت به نفع خودش سوءاستفاده کند، نصیحت خیرخواهانی را که در میان مردم مقبولیت عام داشتند، نپذیرفت و اینچنین بود که نهضت ملی شدن صنعت نفت، به پرتگاه کودتای 28 مرداد 1332 رسید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خان چوپانی / جاده مشهد- سرخس که در 40 کیلومتری ابتدایی در بخش رضویه در مسیر روستاهای ابروان و میامی قرار دارد جاده ای دوطرفه و کم عرض است که به دلیل تردد کامیون ها در این مسیر ، شاهد حوادث متعدد رانندگی بوده است. بر اساس اظهارات فرمانده انتظامی بخش رضویه،تنها از ابتدای اسفند امسال 25 مصدوم در چندین فقره تصادف در این مسیر داشتیم که برخی از آن ها فوت کرده اند. برونسی بخشدار رضویه گفت: بنده هم در این مسیر برای بازدید و سرکشی به روستاها هر روز تردد می کنم و با مخاطرات جاده کاملا آشنا هستم.با پیگیری قاضی زاده نماینده مردم رضویه در مجلس با اعتباری که برای این جاده دریافت شده است ۲ کیلومتر از شهر رضویه به سمت آبروان کاملا دوبانده شده و تعریض جاده به اتمام رسیده است ، حدود ۳ کیلومتر ادامه این مسیر در حال زیرسازی و حدود ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. همچنین در پی نامه بنده و اعلام گزارشی مبنی بر کم عرض بودن جاده مشهد -سرخس به دکتر داوری فرماندار مشهد ، وی از این جاده بازدید کرد و گزارشی به استاندار ارسال شد. با بررسی گزارش های بخشداری رضویه توسط استاندار و فرمانداری شهرستان مشهد، با توجه به حساسیت منطقه، موضوع به سرعت توسط وی بررسی شد و از طرف نهاد ریاست جمهوری کشور مورد پیگیری و توجه قرار گرفت که در مورخ ۱۱ اسفند۱۴۰۰ طی سفر یعقوبعلی نظری به بخش رضویه مقررشد با پیگیری های صورت گرفته در سفر آینده استانی آیت ا... رئیسی در فروردین ۱۴۰۱ به مشهد انشاءا... یکی از مصوبات سفر ایشان تامین اعتبار و تعریض جاده مشهد-سرخس در بخش رضویه خواهد بود که پس از تامین بودجه این پروژه بزرگ در جاده ترانزیتی مشهد- سرخس استارت خواهد خورد .سروان حسین عرب، فرماندهی انتظامی بخش رضویه گفت : محدوده پر مخاطره ای که می توان در جاده مشهد- سرخس به آن اشاره کرد ،از ابتدای حوزه استحفاظی مشهد (شهرک شهید باهنر) تا دو راهی روستای اره و آبمال(حدود حوزه استحفاظی سرخس) است که این مسیر تقریبا ۴۰ کیلومتر و به علت دوطرفه بودن جاده پر مخاطره و حادثه خیز است .سروان عرب افزود: از ابتدای اسفند امسال تاکنون ۲۵ نفر طی چند فقره تصادف در این مسیر مجروح شده اند که متاسفانه تعدادی از این مصدومان فوت کرده اند.وی افزود: خاطره تلخی که در سال ۹۷ از یک تصادف در این جاده مستند سازی کردم ، تصادف شدید بین پراید و کامیونی بود که متاسفانه راننده پراید در دم فوت کرده بود.پورمحمدی ، معاون ساخت راه های استان نیز گفت: درباره مسیر سرخس ما پروژه ای چند سال قبل داشتیم اما در محدوده مزداوند و دیگر پروژه ای در اوایل مسیر نداشته ایم، اما حالا سازمان راهداری در حال کار است، یعنی از پلیس راه به سمت تنگل شور، پیمانکار در حال کار و تعریض و ساخت باند دوم است .در همین باره رجایی، رئیس اداره نگهداری راه ها به خراسان گفت: پروژه ما از پلیس راه شروع می شود و ما برای 11 کیلومتر قرارداد داریم؛ قرارداد این پروژه در سال 98 منعقد و قرار شد یک سوم هزینه اجرا را اداره کل صمت و دو سوم باقی مانده را اداره راهداری متقبل شود. متاسفانه تا این لحظه اداره کل صمت به تعهدات عمل نکرده و فقط در حد مکاتباتی بعد از جلسه حدود یک ماه پیش به همراه آقای قاضی زاده نماینده مجلس ،رئیس سازمان صمت و مدیر کل راه و شهر سازی برگزار شد، اما هنوز مبلغی مشخص و پرداخت نشده است.وی افزود :در آن جلسه مقرر شد که تعریض دو قطعه 10 کیلومتری دیگر تا آب روان که به علت وجود شن شویی ها ترافیک بالایی هم دارد در دستور کار قرار گیرد و ما درخواست مشاور را داده ایم و هم اکنون در حال انعقاد قرارداد با مشاور هستیم که مطالعات قطعات بعدی را مشاور شروع کند.وی تصریح کرد : خوشبختانه سفر ریاست جمهور هم که قرار است انجام شود مصوباتی در این زمینه خواهیم داشت و مبلغ 150 میلیارد تومان برای آن اعتبار پیش بینی شده البته هنوز در حد مصوبه است ، ان شاءا... اگر این مبلغ تزریق شود این پروژه به اهدافش برسد.رجایی افزود: درخصوص این 10 کیلومتری که ما الان کار می کنیم؛ حدود 1.5 کیلومتر از آن آسفالت شده است و باقی مانده ،مقداری از آن زیرسازی و سایر موارد انجام شده و در دستور کار است، البته کار پیمانکار به علت کمبود اعتبارات لازم کمی کند پیش رفته است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رئیس اتحادیه صنف بارفروشان مشهد گفت: در روزهای پایانی سال به سر می بریم اما هنوز بازار راکد است و جنب و جوشی ندارد، بیشتر میوه ها در میدان بار روی دست فروشندگان می ماند و ناگزیر هستند آن ها را در روزهای بعد که میوه از تازگی خارج می شود، با قیمت پایین تری به فروش برسانند. در آستانه نوروز به دلیل گرانی میوه ها، اصناف از فروش فوق العاده در قالب های مختلف استقبال می کنند تا مردم توان خرید میوه شب عید را داشته باشند. حیدر ساکن برجی در گفت و گو با ایرنا با اشاره به رونق بازار میوه در سال های گذشته گفت: پیش از این روزهای آخر سال که می رسید، کامیون های زیادی از میادین میوه مشهد، بار می زدند و میوه ها را به شهرستان های اطراف مشهد و حتی به کشورهای افغانستان و ترکمنستان ارسال میکردند اما امسال خبری از این موضوع نیست. وی گفت: قیمت بالای میوه باعث شده است که مردم آن را به صورت دانه ای خریداری کنند و این نشان از کاهش قدرت خرید مردم برای میوه های نوروزی دارد. ساکن برجی دلیل دیگر کاهش خرید میوه توسط مردم را عرضه میوه های تنظیم بازاری در شهر دانست و افزود: مردم منتظر می مانند که میوه طرح تنظیم بازار را با قیمت کمتر خریداری کنند، از این رو میوه های معمولی روی دست فروشندگان می ماند. وی ادامه داد: دولت میوه را به قیمت واقعی آن خریداری کرده و با استفاده از یارانه دولتی، از طریق سازمان تعاون روستایی در قالب طرح تنظیم بازار با قیمت کمتر عرضه می کند، این موضوع باعث می شود میوه ها روی دست سایر فروشندگان بماند و بازار عید نوروز کساد شود. وی گفت: اگر دولت به جای توزیع میوه طرح تنظیم بازار از اصناف بخواهد که بخشی از میوه های خود را در قالب دوشنبه بازارها یا نمایشگاه های عرضه مستقیم برای رفاه حال مردم عرضه کنند، اصناف از این موضوع استقبال می کنند و برای فروش میوه با قیمت کمتر آمادگی دارند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

«مدد جباری» احتمالا قدیمیترین مسئول تدارکات فوتبالی در کشورمان باشد که از سال 61 به عنوان بازیکن وارد مستطیل سبز شده و از چند سال بعد هم به عنوان تدارکاتچی در دنیای فوتبال حاضر بوده است. او که چند ماه پیش با نظر فرهاد مجیدی پس ازحدود 25 سال از این تیم کنار گذاشته شد یکی از باسابقهترین افراد دربی تهران است. در آستانه یکی از حساسترین دربیهای پایتخت به سراغ او رفتیم تا درباره سختیها و شیرینیهای شغلش، وظایفاش در تیم، خاطراتش از دربی و ... برای مان بگوید.
به خاطر مادرم، فوتبال را رها کردم
او که بین فوتبالیها به «عمو مدد» معروف است، 61 سالگی را هم رد کرده و درباره این که چطور مسئول تدارکات استقلال شد، میگوید: «من از دوران کودکی در زمینهای خاکی بازی میکردم. سال 61 بعد از شهادت برادرم از طرف تیم بنیاد شهید که آن زمان جزو تیمهای خیلی خوب بود، برایم دعوت نامه آمد که برای تست دادن به عنوان بازیکن باید به باشگاه مراجعه کنم. یادم هست که یک روز سر تمرین به مربیمان گفتم که من میخواهم تدارکات تیم شوم. گفت که شوخی میکنی؟ گفتم نه، دلیلش هم این بود که من تنها فرزند مادرم بودم و او وقتی که من برای بازیها، چندین روز به شهرستان میرفتم، خیلی بیتابی میکرد. تحمل دوریام را نداشت. بنابراین تصمیم گرفتم کنار تیم باشم ولی با تیم به اردو نروم و تدارکاتچی تیم شوم. این را هم بگویم که من سلسله مراتب پیشرفت را گام به گام طی کردم. بعد از تیم بنیاد شهید، کمکم به عنوان تدارکاتچی تیم ملی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگ سالان مشغول کار شدم. در بازی ایران و استرالیا هم به عنوان تدارکاتچی در کنار تیم ملی بودم. بعد از همان بازی، یک روز آقای جواد زرینچه که در تیم ملی با هم بودیم، به من زنگ زد که آقای فتح ا... زاده میگوید که آقا مدد میآید استقلال یا نه؟ من هم گفتم با کمال میل میآیم و الان 25 سال است که در کنار آبیپوشان پایتخت هستم».
در نوجوانی پرسپولیسی بودم
از او میپرسم قبل از پیوستن به آبیپوشان پایتخت، طرفدار پرسپولیس بودید یا استقلال؟ که خیلی ساده و صمیمی میگوید: «حقیقتش را بخواهید من در نوجوانی طرفدار پرسپولیس بودم اما همیشه آرزویم این بود که یک روز در کنار یکی از دوتیم پرطرفدار پایتخت باشم و الان خیلی خوشحالم که در باشگاه استقلال هستم، نان این باشگاه را میخورم و روی این تیم تعصب دارم. الان عشقم آبی است».
وظایف مسئول تدارکات، یکی دو تا نیست
از شستن روزانه لباس بازیکنان تا تهیه بلیت، چاپ تبلیغات حامی مالی ، بیدار کردن بازیکنان برای صبحانه و ... همه از وظایف عمو مدد استقلالیهاست. از او میخواهم درباره این شغل برایمان بیشتر توضیح دهد که میگوید: «وظیفه یک تدارکاتچی فقط این نیست که برود چند تا توپ بیندازد داخل زمین تا بازیکنان تمرین کنند و بعدش هم آنها را جمع کند و برود خانه. من در این سالها برای استقلال به عنوان تدارکاتچی دنبال لباس رفتم، آب و یخ جور کردم، توپ مناسب پیدا کردم، برای بازی دوستانه دنبال داور رفتم، زمین تمرین جور کردم و ... . یک تدارکاتچی درست و حسابی باید 2 ساعت قبل از بازیکنان برود سر زمین تمرین، وسایل شان را جور کند، کاورها را به مربی برساند و ... . این کار استرس زیادی هم دارد چون کوچک ترین ایرادی در آن، صدای همه را در می آورد. من بعد از 20 سال تجربه در این شغل، هنوز ترس و لرز دارم که نکند وسایلم کم بیاید، یک چیزی را جا بگذارم و ... یک کیف دستی هم دارم که همیشه موقع بازیها همراهم است. از شش یا هفت نوع استوک کفش، آچار آن، انواع بازوبندهای کاپیتانی، تا نخ و سوزن همیشه همراهم هست. هر چیزی مرتبط با تدارکات همراهم هست تا کار تیم، به خاطر کم کاری من لطمه نبیند. علاوه بر وظایفی که گفتم، مهمترین ویژگی یک تدارکاتچی خوب این است که باید خیلی امین باشد. وای به حال تیمی که خبرهای داخل رختکنش به بیرون درز کند. نکته دیگر این است که باید چشم و دلش سیر باشد و به این کار نداشته باشد که قرارداد بازیکنها میلیاردی است. من که حقیقتا این طور بودم.»
بازیکنهای میلیاردی اعصاب ندارند
او درباره میزان حقوقش در این شغل میگوید: «الان بازیکنان از 20 میلیون میگیرند تا 8 یا 10 میلیارد اما من کارمند باشگاه هستم و بابت این حقوق ناچیز، خدا را شکر میکنم. این را هم بگویم که بازیکنان گذشته خیلی بامرامتر بودند. الان فکر کنم چون قراردادهای میلیاردی میبندند، اعصاب هایشان خرد است! اگر قدیم هر تیم 10 یا 12 تا بازیکن بااخلاق داشت، الان خیلی کم شده، 2 یا 3 تا بازیکن بااخلاق دارد. اما پژمان منتظری اخلاقش خیلی خوب بود، مجتبی جباری، آرش برهانی و ... . ناصرخان هم یک جنتلمن دوست داشتنی بود».
هیچ کس پادرمیانی نکرد با «مجیدی» آشتی کنم
او که دوست ندارد درباره دلایل این که چرا بعد از 25 سال از تدارکات استقلال کنار گذاشته شده ، توضیح بدهد، خیلی کوتاه میگوید: «یک روز آقا فرهاد گفت سر تمرین نیا. من هم گفتم بذار اعصابش خرد نشود و سر تمرین نرفتم. الان هم که شرایط تیم خوب است و امیدوارم که به خاطر دل هواداران قهرمان شویم. راستش را بخواهید ما این قدر ضعیف هستیم، هیچ کسی پا درمیانی نکرد و نگفت که روی هم را ببوسید تا ماجرا تمام شود. فرق من با یک بازیکن که با مربی به مشکل میخورد، سه روز بعد میرود کمیته انضباطی و بعدش میگویند که سر تمرین برگردد و بخشیده شد، چیست؟ بگذریم. یک شیطنتهایی کردند و رابطه من و ایشان شکراب شد».
دربی امسال قهرمان را مشخص میکند
او درباره حساسیت دربی امسال که امروز برگزار خواهد شد، هم میگوید: «به نظر من دربی امسال، قهرمان را مشخص میکند. با این شرایط فاصله امتیازی هم که وجود دارد، به نظرم ما راضی به مساوی هستیم و بازی مساوی خواهد شد اما اگر امتیازها تا قبل از دربی مساوی میشد، به شما میگفتم که مطمئن باشید پرسپولیس برنده بازی خواهد شد. بارها و بارها در چنین شرایطی یادم هست، تیمی که امتیاز بیشتری دارد خودش را به آب و آتش نمیزند».
پشت پرده دربی، فقط استرس بازیکنان است
از او که تجربه 90 دربی را پشت سر گذاشته، درباره این بازی خاص و پشت پردههای آن میپرسم که میگوید: «درباره پشت پرده دربیها، فقط باید از استرس بازیکنان بگویم. یادم هست فتحا...زاده یک روز آمد داخل رختکن، ما بازی را یک بر صفر عقب بودیم، دید که رنگ صورت بازیکنها مثل گچ سفید شده است، داخل رختکن به بازیکنان گفت که بروید و بجنگید، اصلا دعوا راه بیندازید، مسئولیتش با من و ... . ما همان بازی را 2 بر یک بردیم و کامبک زدیم. یک دربی بود که دو تا پرسپولیسی اخراج شده بودند. یادم هست که علی پروین بازیکنهای تیمش را جمع کرده و گفته بود که اینها اگر تا صبح هم حمله کنند، جگر برد را ندارند! این جور به تیم روحیه داد. آن بازی با نتیجه مساوی تمام شد و رفت. درباره حضور علی پروین در رختکن استقلال در دربی سال 1370 برای گل نزدن به تیمش، خدا شاهد است که من چنین چیزی ندیدم که علی پروین به رختکن استقلال بیاید و چنین درخواستی مطرح بکند!»
لباس « میناوند» را برای بازی با استرالیا نبرده بودم!
او درباره پراسترس ترین روز کاریاش در این سالها میگوید: «قبل از بازی حساس ایران و استرالیا در تهران به من جوری گفته بودند که تصور کردم مرحوم مهرداد میناوند سه اخطاره است و در این دیدار بازی نمیکند. آن روز تقریبا 2 ساعت به شروع بازی مانده بود که دیدم بازیکنها دنبال لباس میناوند هستند. گفتم لباس میناوند را نیاوردم. ذوالفقارنسب به من گفت چرا به میناوند لباس ندادی؟ گفتم در تهران گفتند میناوند بازی نمیکند. ذوالفقارنسب هم گفت: «مدد یک دفعه بیا ترکیب را هم تو بچین!». شاید کمتر از یک ساعت به بازی مانده بود و خودم هم که نمیتوانستم بروم هتل. فقط شانس آوردم لباس او را با خودم به استرالیا برده بودم. از رختکن آمدم بیرون و یکی از تماشاگرها که دید من خیلی سراسیمه هستم، گفت چیشده عمو مدد؟ بهش گفتم: «من یک پیراهن در هتل جا گذاشتم، برو فلان هتل، فلان اتاق، فلان کمد، لباس میناوند را برای من بیاور». دقیقا نیم ساعت به بازی مانده بود که لباس او به دستمان رسید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سال 1400 با همه تلخی ها و شیرینی هایش گذشت. سالی که پیک های سخت کرونایی را گذراندیم و خیلی هایمان عزیزی را از دست دادیم. امسال اما با توزیع گسترده واکسن کرونا تا حدودی آرامش به مردم مان برگشت و حالا امیدواریم 1401 را با خوشحالی و سلامتی بگذرانیم.شاید برایتان سوال پیش آمده باشد که چرا در مطالب مان از آغاز قرن جدید گفتیم؟ اما باید بدانید که طبق آن چیزی که مرکز تقویم مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران اعلام کرده شروع سال ۱۴۰۰ شمسی، به معنای آغاز قرن جدید هجری خورشیدی نیست. معنای قرن یا سده، 100 سال است. هر تقویم یک مبدأ دارد و در عرف اولین سال هر تقویم سال یک محسوب میشود. مثلا روز اول نخستین قرن هجری خورشیدی، جمعه ۱ فروردین ۱ و روز پایان آن، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۰۰ است. قرن چهاردهم هجری خورشیدی، از روز چهارشنبه ۱ فروردین ۱۳۰۱، آغاز شده و روز یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ به انجام خواهد رسید. بنابراین، روز اول قرن پانزدهم هجری خورشیدی، دوشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۱ خواهد بود. ما در آخرین برگ از تقویم روزنامه خراسان در قرن چهاردهم و در آخرین روز از سال 1400 به مهم ترین مطالب یک سال گذشته پرداخته ایم. در صفحه 3 مهم ترین وقایع و رویدادهای بین المللی، در صفحه 4 به مهم ترین خبرها و مسائل اقتصادی پرداختیم. در صفحه 5 نگاهی انداختیم به آن چه در یک سال گذشته دنیای ورزش رخ داد و در صفحه 9 به موضوعات اجتماعی مهم کشورمان طی امسال پرداختیم و در صفحه 12 هم به مهم ترین رویدادهای سیاسی کشورمان در سال 1400 نگاهی انداختیم. پیشاپیش عید نوروز را به همه شما مخاطبان گرامی مان تبریک می گوییم و امیدواریم سالی بهتر از سال های گذشته داشته باشید.
نگاهی به مهم ترین وقایع و خبرهای بین المللی در سالی که گذشت
1400، سالی سراسر جنگ!
رعیت نواز- آخرین سال قرن 14 را در حالی پشت سر گذاشتیم که همچون سال های گذشته پر بود از رویدادهای تلخ و شیرین و در میان آن ها رد پای قهرمان های گمنامی را در سنین مختلف می بینیم که با فداکاری خود حماسه ای بزرگ را خلق کردند. قهرمان هایی که هر یک نقش بزرگی در جامعه داشتند و فداکاری هر کدام از آن ها می تواند درسی باشد برای همه مردان و زنان این سرزمین. در این گزارش سعی داریم به معرفی پنج قهرمان از بین ده ها قهرمان سال 1400 بپردازیم.





حقگو-حسن زاده :اقتصاد ایران در 1400، شرایط متغیر و نسبتا رکودی را تجربه کرد. جهش قیمت ارز و نوسان شدید بورس در سال 99 موجب شد در 1400، قیمت ارز پس از جهشی کوتاه دوباره آرام شود. افزایش درآمد نفت و بهبود دسترسی به آن موجب شده است وضعیت مالی دولت جدید بهبود نسبی یابد، اگرچه تردیدهایی مانند تحقق رفع تحریم ها، نحوه تامین منابع طرح نهضت ملی مسکن و تداوم پرداخت یا حذف ارز 4200 همچنان پیش روست. در این گزارش در شش سرفصل نگاهی به مهم ترین تحولات اقتصاد ایران در 1400 انداخته ایم.
گروه ورزش/سال 1400 برای ورزش ایران در شرایطی به پایان رسید که مثل سایر بخشهای کشور تلخیها و شیرینیهای زیادی را تجربه کرد. شیرینی هایی چون صعود بی دردسر و برق آسای تیم ملی فوتبال به جام جهانی و تلخیهایی چون حذف استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا و گاه شکست های غیرمنتظره ورزشکاران کشورمان. در این میان برخی رشتهها با موفقیتهای بیشتری همراه بودند و برخی درگیر حاشیههایی شدند که مدیران و مسئولان آن ها را از مسیر اصلی خارج کرد و اتفاقات ریز و درشت دیگری را رقم زد. امسال هم واژه هایی همچون کرونا و دستورالعمل های بهداشتی مهمانان ناخوانده دنیای ورزش بودند و تغییر زمان چند مسابقه بزرگ به دلیل شیوع ویروس کرونا باعث شد تا سال 1400 برای ورزش ایران سال پر هیاهو و شلوغی باشد. ورزش ایران در سال 1399 خود را برای دو اتفاق مهم آماده می کرد. ابتدا رقابت های المپیک 2020 توکیو که کاروان ورزشی ایران آماده حضور در آن شده بود که به دلیل اوج گرفتن ویروس کرونا در جهان برگزار نشد و به تابستان سال 1400 موکول شد. المپیکی که اولین المپیک کرونایی تاریخ هم لقب گرفت. رویداد مهم ورزش ایران در سال 1399 که به تعویق افتاد، چهار مسابقه سرنوشت ساز تیم ملی فوتبال ایران در دور اول مرحله مقدماتی رقابت های جام جهانی 2022 بود؛ بازی هایی که ایران برای صعود به مرحله بعد، باید در تمامی آن ها به برتری می رسید. با این مقدمه کوتاه در ادامه نگاهی خواهیم داشت به مهم ترین اتفاقات ورزش ایران در سالی که به نفس های آخر رسیده است:
شلیک به طلای تاریخی المپیک
سی و دومین دوره بازیهای المپیک در توکیو با یک سال تأخیر به دلیل همه گیری کرونا از اول تا هفدهم مرداد سال ۱۴۰۰ برگزار شد. مسابقاتی که در نوع خود به دلیل سالنهای خالی از تماشاچی، برگزاری افتتاحیهای با حضور کاروانهای کوچک، نبود مراسم حاشیهای و تست گیری مرتب کرونا و سخت گیری برای حضور ورزشکاران در دهکده مسابقات، سطح شهر و حتی حضور تنها ۳۰ ثانیه روی سکو بدون ماسک برای عکس یادگاری، بی نظیر و تکرار نشدنی خواهد بود. ایران در این رویداد با ۶۶ ورزشکار در ۱۷ رشته حضور داشت. کاراته برای اولین بار در این رویداد و به واسطه میزبانی ژاپنی ها وارد شده بود و تک مدال طلای گنج زاده نه تنها در تاریخ ایران و رشته کاراته و این بازی ها ثبت شد بلکه این احتمال وجود دارد که تنها مدال تاریخی کاراته باشد که برای ما در المپیک به یادگار می ماند. المپیک توکیو یک یادگار و مدال تاریخی دیگر هم برای ایران داشت. در اولین روز رسمی این بازیها تیراندازی ماکه بهترین مقامش کسب رتبه ششمی در المپیک ریو بود در اتفاقی تاریخی صاحب یک نشان طلای بی نظیر در ماده تپانچه بادی مردان توسط جواد فروغی شد. تیراندازی با کسب این مدال به جمع رشتههای مدال آور ایران در المپیک پیوست. در کشتی فرنگی و آزاد که همیشه تنها شانس مدال آوری ایران بودند صاحب یک طلا، یک نقره و دو برنز شدیم. در وزنه برداری، سهم ایران فقط یک مدال نقره بود. در تکواندو بدترین نتایج این رشته در ادوار گذشته رقم خورد و تکواندوکاران دست خالی به ایران بازگشتند. در دوومیدانی نمایندگان ایران حتی رکوردهای شخصی خود را هم تکرار نکردند و احسان حدادی با رتبه ۲۶ و نزدیک به چهار متر اختلاف با رکورد اصلی و ثبت شده خود بدترین نتیجه را در یک میدان بین المللی ثبت کرد. در نهایت کاروان ایران در ۱۷ رشته انفرادی و تیمی در سی و دومین دوره بازیهای المپیک موفق به کسب ۳ طلا، ۲ نقره، ۲ برنز و در مجموع ۷ مدال شد و در جایگاه بیست و هفتم جهان ایستاد.
سفر به قطر با اسکوچیچ
هفتم بهمن 1400 تیم ملی کشورمان موفق شد با پیروزی مقابل تیم ملی عراق حکم صعود به جام جهانی قطر را امضا کند و اولین مسافر آسیایی این رقابت ها بعد از قطر میزبان، لقب بگیرد. این سومین صعود پیاپی تیم ملی ایران و در مجموع هفتمین صعود به جام جهانی بود که میتوان آن را سادهترین راهیابی هم نامید. راهیابی تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر در حالی رقم خورد که تا پایان مرحله رفت دور دوم انتخابی جام جهانی، امید برای صعود به مرحله نهایی رقابتهای انتخابی این مسابقات حسابی کم رنگ شده بود. بعد از کسب نتایج ضعیف و ناامیدکننده با مارک ویلموتس بلژیکی، تیم ملی در آستانه یک حذف زودهنگام در همان دور اول رقابت ها قرار داشت اما در ادامه با اخراج ویلموتس و آمدن اسکوچیچ همه چیز تغییر کرد. در حالی که تیم ملی در بدترین شرایط ممکن باید به مسیر خود ادامه می داد، همهگیری کرونا، باعث وقفهای ۱۴ ماهه در مرحله دوم رقابتهای انتخابی جام جهانی فوتبال در آسیا شد. این توقف، به کادرفنی تیم ملی ایران کمک کرد آن هم در حالی که تیم ملی از چهار بازی باقیمانده خود در مسابقات، به چهار پیروزی نیاز داشت. ایران بعد از این وقفه اجباری اما به موقع هنگ کنگ، بحرین، کامبوج و عراق را شکست داد و به عنوان تیم نخست به مرحله پایانی راه یافت. نتایج ایران، با توجه به قرار داشتن در رده سوم جدول تا پایان دور رفت مسابقات، دوری یک سال و نیمه از مسابقات و بازیهای تدارکاتی و اردوهای آمادهسازی محدود، شبیه معجزه بود! در دور دوم دهم تیر ۱۴۰۰ ایران در سادهترین گروه ممکن با تیمهای ملی کره جنوبی، امارات، عراق، سوریه و لبنان قرار گرفت. تیم ملی فوتبال ایران در مرحله دوم رقابتهای انتخابی جام جهانی عملکردی فوقالعاده، تاریخی و مثالزدنی داشت و توانست با کسب 22 امتیاز از 24 امتیاز ممکن صعود خود به جام جهانی به عنوان اولین تیم آسیایی را قطعی کند. تا پیش از این، هرگز اتفاق نیفتاده بود که تیم ملی ایران در شرایطی قرار بگیرد که از چهار بازی پایانی خود فقط به یک پیروزی برای صعود به جام جهانی فوتبال نیاز داشته باشد.
حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا
بعد از صعود شیرین به جام جهانی در سال 1400 ورزش ایران یکی از تلخ ترین اتفاقات تاریخ خود را هم تجربه کرد. ماجرا از این قرار است که AFC برای حرفهای کردن ساختار باشگاههای آسیایی، صدور مجوز حرفهای برای آنها را در دستور کار قرار داد. این مجوز شامل پنج معیار اصلی و اساسی ورزشی، زیرساخت ها، پرسنلی، حقوقی و مالی هستند که روی هم رفته حدود ۶۰۰ آیتم دارند و تمامی بخشهای یک باشگاه حرفهای را شامل میشوند. متاسفانه باشگاههای استقلال و پرسپولیس در هر پنج معیار نتوانستند انتظارات AFC را برآورده کنند و حتی گل گهر که شرایط بهتری نسبت به تیمهای پایتخت داشت نیز نتوانست از فیلترهای سخت گیرانه این نهاد عبور کند. حذف نمایندگان ایران از آسیا در حالی رقم خورد که سال ۱۴۰۰ هیچ اقدامی برای دریافت مجوز حرفهای از سوی باشگاهها انجام نشده بود و همه فکر میکردند روال کسب مجوز حرفهای مانند سالهای قبل است اما خط و نشان AFC این بار شوخی بردار نبود. در این مدت اتفاق عجیبی که رخ داد، تکذیبهای مدیران عامل باشگاههای استقلال و پرسپولیس درخصوص ماجرای حذف تیم هایشان از لیگ قهرمانان آسیا بود. وزارت ورزش و جوانان و همچنین فدراسیون فوتبال نیز در این خصوص لابیهایی با کنفدراسیون فوتبال آسیا انجام دادند اما این لابیها نتیجه نداد. بیشتر مشکلات تیمهای استقلال و پرسپولیس بحث مالکیتی و همچنین شفافنبودن پروندههای مالی بود. فدراسیون و وزارت در آخرین تلاش های خود به صورت صوری دو باشگاه را به دو وزارتخانه واگذار کردند و مدعی شدند که مشکل مالیاتی سرخابی هم با یک تلفن حل شده اما در نهایت مشخص شد همه این ادعاها یک امید واهی بوده است و غفلت چندین ساله در نهایت کار دست فوتبال ایران و باشگاه های پرطرفدار پایتخت داد. AFC با حذف نمایندگان ایران و چند کشور دیگر از فصل جدید لیگ قهرمانان آسیا نشان داد که رعایت قواعد حرفهای کنفدراسیون فوتبال آسیا شوخی بردار نیست.
ورود رسمی سرخابی به فرابورس
در آخرین روزهای سال 1400 بالاخره پس از گذشت بیشتر از 20 سال که دولت دم از واگذاری سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس میزد، پس از بارها مناقصه ناموفق و اقدامات بیثمر، این بار طلسم خصوصیسازی این باشگاهها شکسته شد و شاهد عرضه این دو باشگاه مهم کشور در بازار سرمایه بودیم و بعد از سال ها وعده در نهایت شرایط برای ارائه سهام استقلال و پرسپولیس فراهم و بخشی از سهام این دو باشگاه در بازار پایه فرا بورس واگذار شد. دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در سالهای اخیر دخلوخرج مشخصی نداشتند و هواداران هم هیچگاه متوجه درآمدها و هزینههای آنها نبودند. با تبدیل باشگاههای استقلال و پرسپولیس به شرکت و ورود آنها به بازار سرمایه، شفافیت نخستین نکته مثبت در این باشگاهها به حساب خواهد آمد. مدیران مختلف که در تمامی این سالها بدهیهای کلان به بار آورده و در مقابل هیچکس پاسخگو هم نبودند، حالا نه تنها با هواداران، بلکه با سهامداران طرف حساب هستند.همانطور که پیشازاین هم گفته شده، سهامداران در قبال تکتک اقدامات انجام شده منتظر توضیح هستند و بهانههای بنی اسرائیلی برخی مدیران هم آنها را قانع نخواهد کرد. در تاریخ ۲۳ بهمن ارزش گذاری این دو باشگاه انجام و ارزش نهایی باشگاه پرسپولیس سه هزار و ۲۱۰ میلیارد تومان و ارزش نهایی باشگاه استقلال دوهزار و ۷۸۰ میلیارد تومان اعلام شد که این ارزشگذاری، از سوی کارشناسان رسمی دادگستری از داراییهای این دو باشگاه و به ویژه دارایی نامشروط که برند دو باشگاه بود، انجام شد و به تصویب اعضای هیئت واگذاری رسید. پس از این که ارزش گذاری این دو باشگاه انجام شد؛ ثبت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در سازمان بورس اتفاق افتاد و درج نماد سرخابیها در بازار پایه فرابورس که به نوعی مرحله آخر عرضه در بورس محسوب میشود نیز انجام شد و در نهایت نمادهای استقلال و پرسپولیس پذیره نویسی شدند تا در آخرین روزهای سال 1400 شاهد تحقق یک رویای چندین و چند ساله در ورزش کشور باشیم.
یک خداحافظی مبهم و یک تاریخ سازی
رقابتهای المپیک توکیو برای تیم ملی والیبال ایران به تلخ ترین شکل ممکن به پایان رسید. تیم ولادیمیر الکنو که در دو مسابقه ابتدایی خود مقابل لهستان قدرتمند و ونزوئلا به پیروزی رسیده بود، در سه بازی بعدی مقابل کانادا، ایتالیا و ژاپن شکست را پذیرا شد و از رسیدن به مرحله یکچهارم نهایی بازماند. بعد از حذف ایران از رقابتهای المپیک توکیو شایعات زیادی درخصوص احتمال خداحافظی کاپیتان سعید معروف به گوش رسید؛ موضوعی که با انتشار پست اینستاگرامی معروف تایید شد تا والیبال ایران در سال 1400 شاهد خداحافظی یکی از بهترین های خود از تیم ملی باشد؛ البته در رشته های غیرفوتبالی یک اتفاق خوب هم رخ داد و مشکات الزهرا صفی تنیسور نوجوان ایرانی برای اولین بار در تاریخ تنیس ایران در بین ۱۰۰ تنیسور برتر دنیا قرار گرفت. مشکات ملیپوش با سابقه و با استعداد تیم ملی کشورمان قبلاً در رنکینگ ۲۱۸ جهانی قرار گرفته بود اما در سال ۲۰۲۲ موفق شد رتبه ۸۷ رنکینگ جهانی را به دست آورد. در ادامه این تاریخ سازی ها، تنیسور جوان کشورمان توانست جایگاه خود را در رنکینگ جهانی بهبود ببخشد. مشکات الزهرا صفی دختر تنیس باز ایران که پیش از این با قرار گرفتن در رنکینگ ۷۴ جوانان جهان تاریخ سازی کرده بود، دوباره توانست جایگاه خوبی در رنکینگ جهانی به دست آورد. او در رنکینگ اعلام شده در اول ماه مارس (۱۰ اسفند) صعود داشت و به رده ۷۳ آمد. او در این مدت در مسابقات سطح یک جوانان جهان شرکت کرده بود که حضور در این مسابقات توانست به بهبود جایگاه او در رنکینگ جهانی کمک کند. مشکات الزهرا صفی در مسابقات تور جهانی زیر ۱۸ سال تنیس شرکت کرد و نایب قهرمان شد و همین سبب شد نخستین ایرانی باشد که می تواند در رقابت های معتبر گرند اسلم جوانان شرکت کند. این بانوی تنیسور ایرانی همین طور توانسته مقام قهرمانی و مدال طلای رقابتهای تور بین المللی تنیس زیر ۱۸ سال کیش را از آن خود کند.
پایان تلخ خوبان عالم
بیست و هفتم بهمن ماه شهاب عزیزی خادم با رای قاطع و هشت نفره اعضای هیئت رئیسه از سمت خود عزل شد تا تنها 353 روز در این فدراسیون مدیریت کرده باشد.رئیس فدراسیون فوتبال که در شعارهای انتخاباتی خود وعده خادمی در فوتبال را داده بود هرگز نتوانست در قامت یک مدیر به فوتبال خدمت کند. او در این مدت با اشتباهات عجیب و غریب باعث شد تا فوتبال کشور به سراشیبی برود. از تحقق پیدا نکردن وعده های میلیون یورویی که شعار انتخاباتی وی بود تا پررنگ شدن حضور رمالان در سطح مدیریتی فوتبال کشور گرفته تا مشورت نکردن با افراد کاربلد فوتبال برای اجرای برنامه های فدراسیون اشتباهاتی بود که عزیزی خادم مرتکب آن ها شد و در نهایت هم با هشت رای از سمت خود برکنار شد تا دوران تاریک حضور 353 روزه وی بر مدیریت فوتبال به پایان برسد. همه این اتفاقات در حالی رخ داد که 11ماه پیش، شهابالدین عزیزیخادم در حالی به ریاست فدراسیون رسیده بود که فوتبال ایران آشفتهترین روزها را پشت سر میگذاشت. ماجرای قرارداد عجیب ویلموتس و شرایط بد تیم ملی موجب شده بود تا فدراسیون فوتبال ایران وارد منطقه بحرانی شود. به جز مشکلات دامنهدار داخلی، ماجرای تکراری اساسنامه فدراسیون و تایید آن از سوی فیفا هم مسئله ادامهداری بود که بعد از وصله پینههای زمان کفاشیان، بار دیگر پروندهاش باز شده بود. به این ترتیب، خطر تعلیق از سوی فیفا و سردرگمی داخلی، فوتبال ایران را به چالش کشیده بود؛ اما در نهایت شهابالدین عزیزی خادم از دل یک انتخابات به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب شد؛ مردی که در دوران 11ماهه هدایتش، اتفاقات عجیب و غریب زیادی رخ داد؛ از یک سو، تیم ملی راحتترین و آسانترین صعود تاریخش به جام جهانی را جشن گرفت و از سوی دیگر، شایعات ارتباط فدراسیون فوتبال با جادوگران، هواداران فوتبال را شوکه کرده بود که در نهایت هم همین اتفاقات موجب عزل او شد؛ عزلی که البته صفت «موقت» را هم در کنارش میبینید و در اوایل سال جدید باید منتظر تصمیم نهایی مجمع باشیم!
جامعه ایران 1400
مرور مهم ترین وقایع حوزه های اجتماعی سال 1400 ما را با رویدادهایی همچون کشتار80هزار نفری کرونا، طرح جنجالی صیانت، به ثمر رسیدن واکسن ایرانی، حذف ثبت محضری خودرو و... مواجه می کند. در این میان «امید به آینده» نزد ایرانیان چگونه است؟













با نگاهی گذرا به سال گذشته، به سراغ مهم ترین رویدادهای سیاسی آن رفته ایم
سایه روشن های سیاست در سال 1400

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
























ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

با دستور رئیس جمهور در راستای حمایت از اقشار آسیب پذیر، یارانه حمایت معیشتی عید نوروز به مبلغ ۱۵۰ هزار تومان به ازای هر یک از اعضای خانواده به حساب سرپرستان ۱۲ میلیون و ۳۵۸ هزار سرپرست خانوار واریز شد.با دستور رئیس جمهور، ساعت ۲۴ روز ۲۵ اسفند این مبلغ به حساب سرپرستان خانوارهای شناسایی شده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که غالبا از دهک های اول تا چهارم به انضمام افراد تحت پوشش و مستمری بگیران سازمان های حمایتی نظیر کمیته امداد و بهزیستی کشور هستند و به هر دلیلی از سهام عدالت جا افتادهاند، واریز خواهد شد.این اقدام با هدف حمایت و حل مشکلات معیشتی خانوارهای فاقد درآمد یا با درآمد کم انجام شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- دو سارق قوی هیکل که با وحشت آفرینی در پارکینگ یک منزل مسکونی، دختر جوانی را به قصد زورگیری از خانواده اش ربودند، با دستورات ویژه قضایی و تلاش ماموران عملیات ویژه پلیس مشهد به دام افتادند.به گزارش اختصاصی خراسان، ساعت 23 شب نوزدهم بهمن دختر 20 ساله ای سوار بر یک دستگاه خودروی خارجی، مقابل منزل پدرش در خیابان کلاهدوز مشهد توقف کرد و کلید ریموت در پارکینگ را فشرد. به محض این که در برقی پارکینگ بالا رفت، دختر جوان هم خودرو را درون پارکینگ برد اما ناگهان دو جوان قوی هیکل خود را از زیر کرکره برقی به داخل پارکینگ انداختند و در حالی که چاقوی وحشتناکی را در دست داشتند به سمت راننده جوان حمله ور شدند. دختر 20 ساله که با دیدن چهره ترسناک و خشم آلود مهاجمان ناشناس لرزه بر اندامش افتاده بود، ناخودآگاه قفل مرکزی را زد و خود را درون خودرو حبس کرد. او با چشمانی وحشت زده به مهاجمان مسلح می نگریست و فریاد می کشید اما صدایش فقط در فضای اتاق خودرو می پیچید در این لحظه یکی از مهاجمان با چاقو به شیشه خودرو کوبید و آن را فرو ریخت. دزدان خطرناک با تهدید دختر جوان ، او را از پشت فرمان پایین کشیدند و به سمت طبقه سوم آپارتمان بردند. وقتی زنگ منزل واحد آپارتمانی به صدا درآمد، پدر دختر جوان با تصور این که دخترش پشت در است، قفل در منزل را گشود ولی ناگهان مهاجمان مسلح دختر جوان را به داخل منزل پرت کردند و به تهدید اعضای خانواده پرداختند. پدر و مادر دختر مذکور که از شدت ترس، هیچ حرکتی نمی توانستند انجام دهند، حیرت زده به چهره خشمگین و چشمان وحشتناک آنان مینگریستند که در یک لحظه یکی از مهاجمان فریاد کشید «اگر کلید گاوصندوق را ندهی، دست دخترت را قطع می کنیم! پدر با شنیدن این جمله به تکاپو افتاد و با کلماتی بریده بریده گفت: گاو صندوق در منزل نیست! ولی مهاجمان مسلح مرد لوستر فروش را همچنان تهدید می کردند تا این که یکی از آنان بالاخره از داخل اتاق خواب زنجیر طلا و ساعت را پیدا کرد و از ترس این که همسایگان متوجه ماجرا شوند، پا به فرار گذاشتند. گزارش خراسان حاکی است: در پی گزارش این حادثه تکان دهنده به پلیس 110، بلافاصله سرهنگ حسین دهقان پور (فرمانده انتظامی مشهد) دستورات ویژه ای را برای پیگیری این ماجرا صادر کرد و بدین ترتیب گروه ورزیده ای از نیروهای عملیات ویژه مشهد با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ جواد بیگی (رئیس عملیات ویژه) تحقیقات گسترده ای را در این باره آغاز کردند. آنان در اولین مرحله از بررسی های پلیسی به بازبینی دوربین های مداربسته پرداختند و سپس تحقیقات میدانی را به سوی همسایگان مرد لوسترفروش کشاندند چرا که احتمال می رفت فردی درباره ثروت یا گاوصندوق موجود در منزل شاکی، اطلاعاتی را به مهاجمان مسلح داده باشد.از سوی دیگر اهمیت و حساسیت این حادثه وحشت بار، موجب شد تا قاضی «جواد آسیان یزد» (قاضی شعبه 216 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) رسیدگی قضایی به این پرونده را به عهده بگیرد. به همین دلیل بررسی های پلیس با راهنمایی های ارزنده مقام قضایی به سوی جوانی به نام «هانی» کشید که شاگرد یک لوسترفروشی در خیابان سناباد بود. گزارش خراسان حاکی است: با انجام یک سری فعالیت های غیرمحسوس اطلاعاتی، مشخص شد که دو جوان زورگیر با شاگرد لوسترفروشی ارتباط دارند. طولی نکشید که تصاویری از دو جوان قوی هیکل زورگیر به دست آمد و مخفیگاه آنان لو رفت.
نیروهای عملیات ویژه پس از هماهنگی های قضایی وارد یک قهوه فروشی در خیابان گاز مشهد شدند و جوان 25 ساله ای به نام «امیرحسین» را دستگیر کردند. با انتقال این متهم به مقر انتظامی، بازجویی های تخصصی از وی توسط ستوان خانی (افسر پرونده) ادامه یافت و او در نهایت با اعتراف به زورگیری خشن، همدست 35 ساله خود را نیز به پلیس معرفی کرد. ماموران انتظامی در ادامه این عملیات، عازم بولوار مصلا شدند و «قادر» زورگیر دیگر این پرونده هولناک را به دام انداختند.بنابر گزارش خراسان، در بازرسی از مخفیگاه زورگیران آدم ربا در حالی چندین قبضه سلاح سرد و یک قبضه سلاح جنگی معروف به «شاه کش» کشف شد که با دستورات قاضی «آسیان یزد» نیروهای عملیاتی موفق شدند «هانی» (شاگرد لوسترفروشی) را نیز در یک عملیات ضربتی دستگیر کنند. ادامه تحقیقات پلیس بیانگر آن بود که طبق فرضیه نیروهای انتظامی شاگرد لوسترفروشی، ماجرای پول و طلاهای مرد لوسترفروش را برای دو جوان زورگیر بازگو کرده و ساعات رفت و آمد وی را هم در اختیار دزدان مسلح گذاشته بود.در این عملیات که با تقدیر فرمانده انتظامی مشهد همراه بود، همه عوامل مرتبط با این ماجرای وحشتناک دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شدند. شایان ذکر است: زورگیران مسلح امروز در حضور قاضی شعبه 216 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد زوایای پنهان و دیگر ابعاد وحشت آفرینی در پارکینگ و همچنین چگونگی ربودن دختر جوان برای اخاذی و زورگیری از خانواده وی را تشریح می کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

در را یک نگهبان برایم باز کرد و به محض باز شدن در انگار وارد نمایشگاه خودروهای خارجی شدهام. با دیدن خودروها همان اول کار سرم سوت کشید! باورم نمیشد تمام خودروهای مدل بالای شهر را یکجا باهم میبینم. در حال حساب کردن قیمت تقریبی همه خودروهای داخل محوطه باغ بودم که نگهبان جلو آمد و جای پارک مخصوصم را نشان داد. بعد من را به سمت در ورودی راهنمایی کرد تا هرچه زودتر داخل آنجا بروم. باغ در لوکیشنی باورنکردنی واقع شده بود. انگار که بخشی از یک قصر در فیلمهای هندی را برداشته و گذاشتهاند وسط یک زمین بیآب و علف. باورم نمیشد بالاخره پیگیریهایم جواب داده بود و حالا دقیقا وسط یک تیکتپارتی بودم. تیکت پارتی به مهمانیهایی میگویند که شما برای وارد شدن به آن باید پول بپردازید و بلیت بخرید. در غیر این صورت، اجازه ورود به آنجا را نخواهید داشت.این پرونده روایتی است از تیکت پارتی.
این جا تا وقتی غریبه باشی، جواب سوال با سوال است
نگهبان یک مرد میان سال است که از روی خطوط چهرهاش نمیشود بفهمی اهل معاشرت هست یا نه اما من تلاش خودم را میکنم و از او میپرسم «هرشب این جا مهمونیه؟» بیشتر جواب سوالم را با سوال میدهد و میگوید :«همین دو نفرین؟» و من که برای اطمینان بیشتر دوستم را با خودم همراه کرده بودم، گفتم: «آره، ما دو نفر رو ابی معرفی کرده». حالا که با شنیدن اسم ابی به ما اعتماد کرده بود، جواب سوالم را میدهد: «هر شب که نه اما همیشه آخر هفتهها مهمونی هست. گاهی اوقات هم هفتهای دو سه شب، بستگی به مشتری داره. اما امکان نداره هفتهای مهمونی برگزار نشه. تازه الان هوا سرده و زمستونه؛ تابستونها این جا غلغله است. هر شب توی فضای باز مهمونی داریم و استخر هم همیشه پر آب می شه و طرفدار زیادی داره.»
قبل از وارد شدن
باید گوشهایت را بگیری
حالا دیگر به در ورودی رسیدیم دو تا در پشت سر هم است. در اول را که باز میکنم صدای آرامی از همهمه و موزیک را میشنوم؛ اما بهمحض باز کردن در دوم انگار گوشهایم متعلق به خودم نیستند. طوری صدای موزیک بلند است که لازم است با زبان اشاره با یکدیگر صحبت کنیم.
نور، صدا و دود بخش جداییناپذیر مهمانی است. آنطور که مشخص است مهمانی تازه شروع شده است. چند دختر و پسر روی مبلی نشسته اند و صحبت میکنند و چند نفر دیگر درحال رقصیدن وسط محیطی هستند که به سالن رقص شبیه است. جایی پر از دود که از زیر پایشان مربعهای رنگی به سمت بالا از خودش نور ساطع میکند. «ابی» را میبینم که از دور برایم دست تکان میدهد و به سمتم نزدیک میشود.
بدون پول
و واسطه نمیشود
وقتی تصمیم گرفتم هرطور شده به یکی از این
« تیکت پارتیها» بروم نمیدانستم باید حتما آشنا داشته باشم. برای رفتن به این نوع مهمانیها باید حتما یک آشنا داشته باشید. خوششانس بودم که بدون واسطههای زیاد با ابی آشنا شدم. هرچه که بود، بالاخره شرایط برایم فراهم شد تا در این پارتی حاضر شوم چون بدون پول و واسطه نمیشود وارد چنین فضاهایی شد.
هزینهها از 500 هزار تا 5 میلیون تومان متفاوت است
بعد از چندبار جست وجو برای رسیدن به کسی که چنین برنامه هایی دارد «ابی» پرتکرارترین نامی بود که این نوع مراسم را در شهر برگزار میکند. چندین باغ داشت که مخصوص همین مهمانیها ساخته و دکور شده بودند. به نظر میرسد در خیلی از مراکز آشنا دارد و آدم با نفوذی است. با پرس و جو فهمیدم شغلش اجاره دادن باغ نیست اما عاشق مهمانی گرفتن است و کم کم این کار به بخشی از درآمدش تبدیل شده. اولین بار از طریق دو واسطه با او تماس گرفتم. وقتی به او گفتم «میخوام بیام مهمونی، شرایطش چطوره؟» جواب داد: «خیلی وقته کنسله، دیگه مهمونی نداریم» اما دومین بار چند هفته بعد وقتی یک واسطه نزدیکتر و البته قابل اعتمادتر پیدا کردم(فردی که دوست نزدیک ابی بود) این بار برخوردش کاملا متفاوت بود. وقتی از ابی درباره مهمانی پرسیدم، ادامه داد: «البته قابلت رو نداره اما چون معرفات رفیقمه، شما 500 تومن بده.»قیمت این نوع مهمانیها باتوجه به مکان باغ، امکانات، خدمات و البته پرستیژ یا وضع مالی آدمهای شرکتکننده در آن از 500 هزار تا 5 میلیون تومان متفاوت است.
باید بالا آورد!
یک ساعتی میشود بیرون نشستهام و سعی کردهام با سرمای هوا درون پرتلاطمم را آرام کنم. ساعت تقریبا دو نیمه شب است که یک دختر خودش را به باغچه کنار حیاط میرساند و شروع میکند به بالاآوردن. پشت سرش دوستش تلوتلوخوران میدود. نگران میشوم، به سمتشان میروم و میپرسم «کاری ازم برمیاد؟» دوستش که به زور خودش را سرپا نگه داشته، میگوید: «همیشه اینطوریه وقتی گل و درینک باهم می زنه بالا میاره.یعنی تا بالا نیاره حالش خوب نمی شه» صدای عق زدن دختر فضای باغ را برداشته است با خودم فکر میکنم، پایان این ماجرا به چه چیزهایی ختم میشود؟
پذیرایی با گل و کوکائین
اولین بار است که ابی را از نزدیک میبینم .انگار از عکس پروفایلش چند سالی بزرگتر است. سیگارش را در دستش جابهجا میکند و نزدیک میشود و میگوید: «
به به خوش اومدی تعارف نکن هرچی خواستی به خودم بگو» زیر لب ممنونی میگویم و روی نزدیکترین مبل مینشینم.
پشت میز کنار سالن رقص که شبیه میزهای بار فیلمهای هالیوودی است انواع نوشیدنیهای الکلی سرو میشود. یک ساعتی گذشته و مهمانی شلوغ میشود و تعداد دختر و پسرهایی که در حال رقصیدن هستند بیشتر میشود. متوجه بوی خاصی میشوم که فضا را پر کرده، سرم کمی سنگین میشود و رد بو را میگیرم و به چند دختر و پسر18 -19 ساله میرسم که در حال کشیدن چیزی شبیه سیگار هستندو به محض دیدن من خندهای سر میدهند و میگویند: «گل میخوای؟»
دختری که از بقیه کم سن و سالتر است، انگار که دارد به من شیرینی تعارف میکند، رول گل را به سمتم میگیرد و میگوید: «سه کام مهمون من باش». از او تشکر میکنم و میگویم «از کجا گرفتی؟» دختر خنده کشداری میکند و ادامه میدهد: «آها؛ یک رول کامل می خوای؟» و پسر ریز اندامی را در گوشه سالن نشان میدهد و میگوید «نیما داره میتونی ازش بخری، یه کم قیمت رو بالاتر از شهر میده،رولی 150 اما گلش خیلی خوبه قشنگ میبردت بالا».
ماندهام چطور خودم را از این وضعیت خلاص کنم، اصلا فکر دیدن چنین چیزهایی را هم نمیکردم. مثل مسخشدهها به نیما زل میزنم که یکی از دخترها صدایم میزند و میگوید:« نکنه کوک میزنی؟ این جا زیاد کسی کوکائین نمیزنه چون خیلی گرونه. اما اگر بخوای هست. باید به خود ابی بگی» از دختر میپرسم: «میدونی چنده؟» میگوید« مگه ابی رو نمی شناسی واسه هرکسی یک قیمت حساب می کنه، بستگی داره چند لاین بزنی، اما قیمتش از یک تومن شروع می شه به بالا»
هوا زیادی خفه است و سرم روی تنم سنگینی میکند که از بین صدا و نور و دود میگذرم و به سمت فضای باز میدوم.
خوشگذرانیهایی
با آسیبهای جبرانناپذیر
نگاهی روانشناسانه به ماجرای حضور در تیکت پارتیها
و تمایل به لذتی که نیاز به ریشهیابی دارد
اسما صابری | روان شناس و نوروتراپیست
حضور در چنین مهمانیهایی که هیچ قاعده و روال مشخصی ندارد، ممکن است آسیبهای جسمی و روانی برای فرد ایجاد کند که بعضی از آنها، جبران ناپذیر خواهد بود. در این نوع مهمانی ها ممکن است موادی مصرف شود که حتی حضور شما در آن محیط باعث آثاری در جسم و روان شما شود، حتی اگر مصرف به شکل مستقیم نباشد. نکته مهمتر این است که تاثیر این مواد باعث میشود شما برای چند ساعت کنترل مستقیمی بر بدن و جسم خود نداشته باشید و با توجه به شواهدی که وجود دارد باعث شده افراد بیشترین را آسیب را ببینند، مثلا هدف تعرض و تجاوز قرار گرفته اند یا با همان حال رانندگی کردهاند و به تصادفاتی منجر شده که جبرانناپذیر بوده است و گاهی هم تاثیرات خود مواد به تنهایی آسیبهای جبران ناپذیری وارد کرده است. به طور مثال، پژوهشها ثابت کردهاند خانمی که فقط برای یک بار مصرف ماری جوانا داشته فرزند یا فرزندانش به مراتب ضریب هوشی پایینتری نسبت به خانمهایی که همان یک بار مصرف را نداشته اند، خواهند داشت. در مجموع بهتر است به چند نکته مهم و پرتکرار در مهمانیهایی از این دست، نگاهی روانشناسانه داشته باشیم و آنها را بررسی کنیم.
لذت بردن از آسیبزدن به خود؟!
هدف از حضور در تیکت پارتی خوش گذرانی است یا چشیدن لذتی که در جهت مرگ است؟ وقتی مهمانیهایی به این شکل را بررسی میکنیم، شاهد این هستیم که فردی به شکلی خود را درگیر آسیبی کرده است. مثلا دختری که مواد و مشروب را همزمان استفاده کرده و تا بالا نیاورد به حالت عادی و هوشیاری نسبی باز نمیگردد، فردی که چون به خود کنترل ندارد مورد تجاوز قرار میگیرد یا مردی که با حالت هوشیاری ناکامل بعد از مهمانی تصادف میکند و... . تمامی شواهد نشاندهنده این است که افراد با هدف لذت بردن وارد چنین مهمانیهایی میشوند اما در مسیر مرگ قدم برمیدارند و این مورد کاملا ناخودآگاه اتفاق میافتد و حتی خیلی از این افراد بعد از مهمانی پشیمان می شوند اما باز هم بعد از یک یا چند هفته مهمانی دیگری را تست میکنند تا شاید به لذتی که فکر میکردند ممکن است اتفاق بیفتد، دست پیدا کنند اما هر بار ناکامتر برمیگردند. در واقع ناخودآگاه این سیکل معیوب را هر بار با امید به این که این بار بهتر پیش خواهد رفت ادامه میدهند اما هر بار ناکامتر هستند. سوالی که مطرح میشود این است که آیا نوع لذتبردن در این افراد تغییر شکل داده است؟ یعنی لذتبردن را در آسیب زدن به خود پیدا میکنند؟ اگر چنین رفتارهایی در خود یا اطرافیانتان وجود دارد بهتر است به روانکاو مراجعه و علت این نوع لذت را ریشهیابی کنید. چون وقتی افراد با آسیبزدن به خود لذت میبرند در نهایت خود را روزی در همین جهت از بین خواهند برد.
خطراتی که پیشبینینمیکنیم اما اتفاق میافتد
همانطور که اشاره شد بیشتر افراد با هدف لذتبردن و خوش گذرانی وارد این مهمانیها میشوند و چون احتمالا جمعی از دوستانشان در آن جا هستند با احساس امنیت شروع به مصرف مواد و مشروب میکنند اما داستانی که وجود دارد این است که احتمالا همه آنها مصرف دارند و از فردی که هوشیاری نسبی ندارد و مواد تاثیراتی در روان او گذاشته است، نباید انتظار مراقبت داشت و ممکن است اتفاقاتی رقم بخورد که حتی افراد در آن شب از کنارش ساده عبور کنند اما آثارش سالها همراهشان باشد. به طور مثال بیماریهای جنسی، تجاوزی که سالها اعتماد فرد را به جنس مخالف از بین میبرد، مصرف مواد و تاثیرات آن بر خود فرد و افراد دیگر... .
این فقط یک تجربه نیست!
گفتوگو با دختری که مشتری پر و پا قرص اینجور مهمانیها بوده اما حالا روزهای بسیار تلخ و سختی را بعد از آسیب خوردن به مغزش می گذراند
شرکت در این مهمانی ذهنم را درگیر کردهبود، دوست داشتم از افرادی که به طور منظم در این مهمانیها شرکت میکنند، بیشتر بدانم. بعد از کمی جستوجو توسط یکی از دوستانم با مریم آشنا شدم. مریم 34 سال داشت و 4 سال پیش مشتری پر و پا قرص اینجور مهمانیها بود. طوری که حداقل یک شب در هفته را در این مراسم میگذراند و به قول خودش اهل همه چیز بود و در برابر هر چیز جدیدی نهتنها مقاومت نمیکرد بلکه نسبت به بقیه دوستانش علاقه بیشتری هم نشان میداد و باز هم به قول خودش زیادی کلهخر بود. شاید همین خصیصه اخلاقیاش بود که باعث شد آن اتفاق برایش بیفتد. ادامه ماجرا را از زبان خواهر مریم، مینا میخوانید. چون مریم دیگر نمیتواند مثل گذشته حرف بزند و ماجرای آن شب آنقدر برایش تلخ است که بازگوییاش اذیتش خواهد کرد.
«آن شب مادرم تا صبح نخوابیده بود و چشمش به در بود تا مریم بیاید، میگفت انگار دارند توی دلم رخت میشویند. راستش من هم خوابم نبرد و هرچقدر بیشتر به صبح نزدیک میشدیم دلشوره ما هم بیشتر میشد. تا این که بالاخره مریم آمد. ساعت نزدیک 4 صبح را نشان میداد که زنگ در را زدند و بعد صدای کشیده شدن ترمز ماشین روی آسفالت کوچه و پرت شدن یک جسم سنگین روی زمین، سکوت صبح را درهم شکست. من و مامان خودمان را به دم در رساندیم و با جنازه نیمه متحرک مریم روبهرو شدیم که به سختی نفس میکشید. وقتی میگویم جنازه، واقعا تفاوتی با جنازه در او نمیدیدم. رنگش مثل گچ دیوار سفید شده بود و قفسه سینهاش به کندی بالا و پایین میرفت. چند دقیقه مات به او زل زده بودیم تا این که به خودمان آمدیم و با اورژانس تماس گرفتیم و او را مستقیم به بیمارستان بردیم، مریم زنده ماند. اما تمام پزشکان یک حرف را میزدند: « او را چند ساعت دیر آوردید،آسیب جدی به مغز وارد شده و او هیچ وقت مثل قبل نمیشود»و باید بگویم حرف پزشکان درست بود، مریم هیچ وقت خودش نشد.تا مدتها حرف نمیزد و هنوز هم برای جلوگیری از پیشرفت آسیب به مغز باید ماهی یکبار آمپول بزند که هزینه بالایی دارد. از همه اینها مهمتر او دیگر مریم 34 ساله ، عاقل و سرحال نیست. رفتارش شبیه یک دختربچه 12 ساله است و دکترها میگویند زنده ماندن او مثل یک معجزه است. یکبار وسط حرفهای مبهمی که معمولا میزد من را بغل کرد. آرام اشک ریخت و داستان آن شب را برایم تعریف کرد و گفت:« مهمانی بزرگی بود، قرار بود در این مهمانی مواد جدیدی را امتحان کنیم ،مثل همیشه من نفر اول بودم اما به محض امتحان کردنش دیگر هیچ چیز مثل همیشه نبود. اینبار قلبم را حس میکردم که میخواهد بیرون بزند و سرم داشت میترکید و بعدش ...»
مینا حرفش را تمام نمیکند و میگوید: بعدش را خودش هم نمیداند و ما میدانیم او را دوستانش به چه طرز فجیعی جلوی خانه رها کردند. مریم دختری بود که میخواست همهچیز را تجربه کند اما گاهی فقط تجربه نیست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.