


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- عاملان دستبرد به آینه بغل خودروهای لوکس که از مدت ها قبل سرقت های خود را آغاز کرده بودند، در حالی با تلاش نیروهای کلانتری نجفی مشهد دستگیر شدند که سرکرده معروف به «لپ لپ» سفارش سرقت را با ارسال تصاویر به اعضای باند می داد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در پی افزایش سرقت های آینه بغل خودروهای گران قیمت در مناطق مختلف شهری، پرونده هایی در مراکز انتظامی تشکیل شد و فیلم و عکس هایی از صحنه های سرقت مورد بررسی عوامل انتظامی قرار گرفت. در همین حال با دستورهای ویژه سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) نیروهای گشت در مناطق جنوبی و غربی مشهد تقویت شدند تا عاملان سرقت آینه بغل شناسایی شوند، از سوی دیگر گروهی تخصصی از نیروهای انتظامی با هدایت مستقیم سرهنگ مهدی کسرویی (رئیس کلانتری نجفی) ماموریت یافتند تا ماجرای سرقت های مذکور را به طور ویژه پیگیری کنند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است، این گونه بود که رصدهای اطلاعاتی، همزمان با ورود گشت های موتوری به کوچه و خیابان های حوزه استحفاظی آغاز شد ومنطقه به قرق پلیس درآمد. بررسی های اطلاعاتی نشان می داد که سارقان از یک دستگاه موتورسیکلت با پلاک مخدوش برای دستبرد به آینه بغل خودروها استفاده می کنند. در حالی که برخی از عوامل انتظامی روی پلاک موتورسیکلت و نوع آن متمرکز شده بودند ناگهان یکی از گشت های موتوری در نیمه های شب یازدهم اردیبهشت به موتورسوارانی برخورد کردند که کاپشن و شال گردن به تن داشتند. همین موضوع ظن ماموران را برانگیخت و آن ها را هنگامی زیر نظر گرفتند که به طرف یکی از خودروهای گران قیمت پارک شده در حاشیه خیابان حرکت می کردند. وقتی موتورسواران قصد سرقت آینه بغل را داشتند، بی درنگ نیروهای انتظامی وارد عمل شدند اما سرنشین موتورسیکلت متوجه موتورسیکلت گشت شد و فریادزنان از همدستش خواست فرار کند!
بنابر گزارش روزنامه خراسان، طولی نکشید که عملیات تعقیب و گریز شبانه در کوچه و خیابان های منطقه رضاشهر مشهد ادامه یافت اما دو جوان که گویی به صورت حرفه ای موتورسوار هستند تلاش میکردند تا موتورسیکلت پلیس را واژگون کنند به همین دلیل مدام آن ها را به نقاط دست انداز می کشاندند و با ویراژهای عجیب، راه را بر حرکت سریع نیروهای انتظامی سد می کردند اما پلیس های کارآزموده نیز به راحتی، ترفندهای دزدان موتورسوار را پشت سر می گذاشتند و همچنان به تعقیب ادامه می دادند تا این که دیگر چاره ای جز شلیک نیافتند. در این شرایط بود که سرنشین موتورسیکلت گشت انتظامی ابتدا چند تیر هوایی شلیک کرد و به دزدان موتورسوار هشدار داد تا توقف کنند اما سارقان که خود را موتورسواران حرفهای می پنداشتند نه تنها به این تیراندازی ها توجهی نکردند بلکه بر سرعت موتورسیکلت نیز افزودند تا در تاریکی شب از میان کوچه پس کوچه های باریک بگریزند. عوامل انتظامی دقایقی بعد لاستیک موتورسیکلت را هدف قرار دادند و با شلیک گلوله موتورسیکلت سارقان را واژگون کردند ولی باز هم دزدان آینه بغل، موتورسیکلت را رها کردند و با پای پیاده گریختند که پس از طی مسافتی کوتاه و با چند فن دفاع شخصی نیروهای انتظامی،در چنگ قانون گرفتار شدند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، با دستور شبانه رئیس کلانتری، دو متهم به مقر انتظامی منتقل شدند و مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفتند ولی با خونسردی خاصی ارتکاب هرگونه سرقت را در حالی انکار می کردند که نیروهای انتظامی 7 عدد آینه بغل خودروهای گران قیمت را از زیر کاپشن های آنان کشف کرده بودند. ساعتی بعد اما فیلم های سرقت برای دزدان به نمایش درآمد و آن ها با مشاهده صحنه های سرقت دیگر چاره ای جز اعتراف ندیدند و راز سرقت های آینه بغل خودروها را فاش کردند.
دو متهم 19 و 21 ساله در اعترافات خود به افسران دایره تجسس کلانتری نجفی گفتند: ما برای فردی معروف به «لپ لپ» کار می کنیم.
او در مرکز شهر لوازم استوک فروشی خودرو دارد و با یکدیگر در پیست موتورسواری آشنا شدیم. آن روز ما در پیست با موتورسیکلت ویراژ می دادیم که سجاد معروف به «لپ به لپ» ، نزد ما آمد و ضمن تعریف و تمجید از حرکات نمایشی و سرعت سریع ما در پیست موتورسواری ، طرح دوستی با ما ریخت و چند روز بعد مدعی شد که برای برخی خودروهای گران قیمت به آینه بغل نیاز دارد و از ما خواست برایش آینه بغل سرقت کنیم و پول خوبی هم بگیریم؛ چرا که او معتقد بود به خاطر موتورسواری حرفه ای ما، پلیس نمی تواند ما را تعقیب کند! به همین دلیل هم در مدت کوتاهی پولدار می شویم! بعد از این ماجرا «لپ لپ» تصاویر آینه بغل هایی را که برای خودروهای گران قیمت نیاز داشت از طریق فضای مجازی ارسال می کرد و ما هم با پرسه زنی در مناطق مرفه نشین شهر، خودروهایی را که آینه بغل مشابه داشتند شناسایی می کردیم و در صورت تایید «لپ لپ» آن را می ربودیم و به او تحویل می دادیم.
براساس گزارش روزنامه خراسان، به دنبال اعترافات جلال و جواد (متهمان دستگیر شده) بی درنگ عملیات دستگیری سرکرده باند در دستورکار نیروهای انتظامی قرار گرفت و گروهی از افسران دایره تجسس با هماهنگی های قضایی، به طرف استوک فروشی لوازم خودرو (قطعات کارکرده و دست دوم) به راه افتادند اما مالخر مذکور در فروشگاه حضور نداشت ولی بیش از 50 عدد آینه بغل سرقتی که توسط سارقان شناسایی شده بود، در حضور یکی از بستگان «لپ لپ» جمع آوری و به کلانتری منتقل شد.
این درحالی است که تعدادی از مال باختگان با مراجعه به کلانتری نجفی، آینه بغل خودروهای خود را شناسایی کرده اند.
تحقیقات بیشتر زیر نظر سرگرد حقیقت نژاد (رئیس دایره تجسس کلانتری نجفی) برای دستگیری سرکرده باند و دیگر عوامل مرتبط با این پرونده همچنان ادامه دارد.
اختصاصی خراسان

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

کامیار-رژیم صهیونیستی که نتوانسته با گزینه نظامی جلوی قدرتگیری گروه های مقاومت فلسطینی را بگیرد، بار دیگر به سیاست ترور فرماندهان آن رو آورده است.جنگندههای ارتش رژیم صهیونیستی بامداد سه شنبه چندین خانه را در شهر غزه و جنوب این باریکه بمباران کردند که در این جنایت وحشیانه ۱۳ نفر از جمله چند زن و کودک به شهادت رسیدند.اسامی فرماندهان شهید گروهانهای قدس به این شرح است: جهاد شاکر غنام دبیر شورای نظامی گروهانهای قدس، شهید خلیل صلاح البهتینی عضو شورای نظامی و فرمانده منطقه شمالی گروهانهای قدس و شهید طارق محمد عزالدین یکی از فرماندهان نظامی این گروهانها در کرانه باختری.سخنگوی گروهانهای قدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین با تبریک شهادت فرماندهان شهید خود به همراه همسران و فرزندانشان تاکید کرد که این ترورهای کور و وحشیانه باعث نخواهد شد تا مقاومت سلاح را بر زمین بگذارد و تسلیم دشمن صهیونیستی شود. این سخنگو تاکید کرد که مسیر پیروزی از شهادت میگذرد و یادآور شد که پاسخ به این ترورهای وحشیانه حتمی و ۱۰۰درصد خواهد بود.اتاق مشترک گروههای مقاومت فلسطین نیز با مسئول دانستن رهبران رژیم اشغالگر در عواقب حملات به نوارغزه، اعلام کرد که آنها باید آماده پرداخت بها باشند.اما در حالی که رژیم صهیونیستی با کمک یگان جنگ روانی و رسانهای خود تلاش دارد بگوید که ترورهای اخیر هدفش فرماندهان جهاد اسلامی بوده و ربطی به حماس نداشته تا مانع از مشارکت گردانهای قسام در عملیات انتقامجویانه شود، اتاق عملیات مشترک مقاومت در غزه تاکید کرد که فرماندهان و سران رژیم صهیونیستی مسئول تمام اتفاقات پیش رو خواهند بود.در تبادل آتش هفته گذشته میان مقاومت اسلامی در غزه و رژیم صهیونیستی سامانه پدافندی گنبد آهنین صهیونیستها به قول خودشان دچار مشکل فنی شد و در شلیک راکتی به سمت شهرک مهاجرنشین چندملیتی سدیروت توفیقی نداشت و باید دید آیا این سامانه پدافندی که تمام امید صهیونیستهاست، باز هم دچار اختلال فنی میشود یا نه. این در حالی است که هکرهای سودانی هشدار شدیداللحنی صادر کردند و گفتند که تمام زیرساختهای رژیم صهیونیستی هدف مشروع آن ها خواهد بود و از شبکه برق، آب، مخابرات تا همین سامانه گنبد آهنین را هدف حملات سایبری خود قرار خواهند داد.از سوی دیگر اخبار موثقی هم وجود دارد که سامانههای اخلالگر چند ماهی است در غزه مستقر شده اند و باید دید که آیا این سامانهها برای اخلال در کار گنبد آهنین روشن میشوند یا نه. رو آوردن نتانیاهو به سیاست ترور در غزه شاید در کوتاه مدت بتواند باعث کاهش اختلافات در دولت وی شود اما در صورت طولانی شدن نبرد، بسته شدن فرودگاه بن گوریون و آواره شدن شهرکنشینان در پناهگاهها به مدت طولانی هزینه- فایده چنین ترورهایی آن زمان محاسبه میشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خان در بند
نخست وزیر سابق پاکستان در اسلام آباد توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد.اقدامی که تنش سیاسی در این کشور را بار دیگر به اوج می رساند
گروه بین الملل- خبر بازداشت عمران خان آن قدر طی یک سال گذشته آمده و تکذیب شده که همین حالا هم که رویترز آن را تایید کرده برای بسیاری قابل باور نیست. اما این بار ماجرا جدی است چرا که تصاویر منتشر شده نشان می دهد تعداد زیادی از نیروهای امنیتی او را با تجهیزات کنترل شورش و با یک ون با خود میبرند. همین حالا و پس از اعلام خبر بازداشت او تنش در ارتش این کشور بالا گرفته است، تنشی که البته با ادعای عمران خان مبنی بر تصمیم ارتش در ترور او پیش از این آغاز شده بود و حالا با بازداشت قطعی او بالاگرفته است. قصه عمران خان در پاکستان از دو سال پیش آغاز شد، جایی که در آوریل سال 2021 در یک رأی عدم اعتماد از سمت خود به عنوان نخستوزیر برکنار شد. واکنش او اما پس از برکناری به خلوت رفتن نبود و از همان ابتدا عمران خان با راهاندازی مجموعهای از تظاهراتها در سراسر کشور و راهپیمایی طولانی به سمت اسلامآباد، پایتخت،به آن پاسخ داد. البته که پایگاه قابل توجه اجتماعی او در پاکستان دست مقامات امنیتی در محدودسازی او را بسته بود اما در همه این ماهها برای او پروندههای بسیاری باز شد. تعداد پروندههای قضایی علیه او همچنان در حال افزایش است - حزب تحریک انصاف پاکستان میگوید بیش از ۱۰۰ پرونده وجود دارد - و اتهامات در آنها شامل تروریسم، فساد و اهانت به دادگاه است اما نخستوزیر سابق این موضوع را بخشی از پروپاگاندای ارتش میداند و دولت را به زندگی بر اساس «قانون جنگل» متهم کرده است. مخالفانش او را «خودخواه و خودشیفته» میخوانند و البته موافقانش او را قربانی توطئه ارتش برای برکناری از قدرت. پیش از دیروز هم بارها و بارها رسانهها از تلاش برای بازداشت او خبر داده بودند. عمران خان اما همه اتهامات را رد کرد و حاضر شد در دادگاه حاضر شود. او قبلا در یک پیام ویدئویی گفته بود: «به دادگاه اسلام آباد میرود» اما در عینحال هشدار داد که «دسیسه ای علیه او در جریان است و در هر حال او دستگیر خواهد شد.» «مسرات شیما» وکیل مدافع خان نیز با انتشار ویدئویی در توئیتر گفت که خان بیرون از دادگاه عالی اسلام آباد بازداشت و در این عملیات به شدت زخمی شد.عمران خان بارها اعلام کرده که «شهباز شریف» نخستوزیر، «رعنا ثناءا...» وزیر کشور و «فیصل نصیر» رئیس سازمان اطلاعات پاکستان در پشت پرده تلاش سال گذشته برای ترور او دست داشتند.
بالانشینها و ناکامان گیشه
نیکی کریمی، بهرام افشاری،احمد مهرانفر و دیگر ستارههای فیلمهای در حال اکران چه عملکردی در جذب مخاطب به سینما دارند؟
مائده کاشیان

یکی از پربازدیدترین ویدئوهای شبکههای اجتماعی در چند روز اخیر، مربوط به مینی اسکانیای ساخته شده توسط یک نوجوان نیشابوری است. این خودروی دو سرنشین، طراحی فوق العادهای دارد و واکنشهای زیادی را در پی داشته است. در مینی پرونده امروز زندگیسلام با «محمدامین مرشدلو» هنرآموز رشته مکانیک شهر خور که در پایه یازدهم مشغول تحصیل است، درباره ماجراهای ساخت یک دستگاه خودروی مینی اسکانیا صحبت کردیم.
از 10 سالگی کاردستی خودرو میساختم
از او میپرسم که تصمیمش برای ساخت این خودرو به چه زمانی برمیگردد که میگوید: «من از 10 سالگی به ساخت کاردستی علاقه داشتم. بیشتر کاردستیهایم در حوزه خودرو و موتور بود. سال 98 یک خودروی چوبی درست کردم. اوایل سال 1401 تصمیم به ساخت خودروی مینی اسکانیا گرفتم و الان دقیقا یک سال است که بدون امکانات و هیچ حمایتی روی آن کار میکنم تا آن را بسازم و موفق شدم».
گیربکس ۵ سرعته، فرمان هیدرولیک و ...
مرشدلو درباره مشخصات فنی این خودرو میگوید: «این خودرو با نیروی محرکه موتورسیکلت ۱۲۵ سیسی هوندا کار میکند که البته تقویتهای زیادی روی آن انجام دادم. در مرحله آزمایش توانست سرعت ۶۵ کیلومتر در ساعت و تحمل بار ۳۰۰ کیلوگرم را به ثبت برساند، اما الان سرعت را به 75 کیلومتر در ساعت رساندم. قابلیت حرکت روی 3 چرخ را دارد. بدنهاش، ورق ضد زنگ است. گیربکس 5 سرعته دارد. لاستیکهایش هم مربوط به پراید است و سیستم جلوبندی آن هم ترکیب 2 خودروی پراید و پیکان است. ارتفاع این اسکانیا تقریبا 2 متر است. 300 کیلو وزن خالص خود خودرو است و 300 کیلو هم بار روی آن گذاشتم و آزمایش کردیم که توان تحمل آن را داشته باشد. از نظر من بیشتر هم جواب میدهد، ولی چون آزمایش نکردیم، همان 300 کیلو را میگویم».
هنرآموز رشته مکانیک و برق خودرو هستم
«من دانشآموز نیستم، خیلی از سایتها و در فضای مجازی به اشتباه زدند که دانشآموزم. من هنرجو هستم و رشتهام مکانیک و برق خودرو است». او ادامه میدهد: «به این رشته آمدم چون علاقه زیادی به آن داشتم و میخواستم بهصورت علمی با وسایل مکانیکی بیشتر آشنا شوم، نحوه کارکردش را باطرح ها و الگوها بدانم و ... ».
تا امروز فقط خانوادهام حمایتم کردند
«تنها افرادی که تا امروز من را حمایت کردند، فقط خانوادهام بودند. اگر تشویقهای آنها نبود، من هیچ وقت موفق نمیشدم». او درباره هزینههای ساخت این اسکانیا هم میگوید: «هزینهاش بهخاطر این که قطعات را بهصورت یک جا نخریدم و هر قطعه را از یک جایی خریدم، دقیق حساب نکردم. همه هزینهها را پدرم داد و ساخت آن کامل با من بود. کم کم از پدرم پول میگرفتم، میرفتم از نیشابور یا مکانیکیها و فروشگاه های لوازمیدکی در مشهد، قطعات را میخریدم. پدرم راننده کامیون است و روی خودروی مردم کار میکند.»
چندین بار شکست خوردم ولی ناامید نشدم
از او میپرسم که آیا در این مدت از کسی راهنمایی گرفته که میگوید: «این جا کسی بلد نبود که بتوانم از او راهنمایی بگیرم. چند نفری هم که از خودرو سردرمیآوردند، فقط میخواستند من را ناامید کنند. مثلا میگفتند که به چه چیزهایی ذهنت را درگیر میکنی، وقتت را هدر نده، به درس خود برس و برو دنبال کارهای دیگر. یک جورهایی میخواستند من را منصرف کنند. سختترین قسمت ساخت این خودرو، شاسی و سیستم تعلیق جلوی آن بود؛ چون باید خیلی دقیق میبود و چندین بار هم شکست خوردم و آنقدر شکل آن را تغییر دادم تا به نتیجه رسیدم و ناامید نشدم.»
اسکانیای من از پراید بهتر است
از او میپرسم که آیا خودروی سواری هم دارند که میگوید: «ما یک پراید داریم، اما این اسکانیایی که من ساختم هم امنیتش بیشتر است و هم میدانم اگر خراب شد، باید دقیقا چه کار کنم تا سریع درست شود. خودروهای داخلی را میشود خیلی بهتر کرد. هم از نظر پلتفرم، هم مصرفشان و هم فنیشان قابل ارتقا ست. امیدوارم کسی به فکر باشد. من در این سالها، همه اوقات فراغتم را روی همین خودروها و تحقیق درباره ساختشان سپری کردم. در هوای سرد و گرم در حال تلاش برای ساختن این خودرو بودم. من این خودرو را ساختم تا به همه ثابت کنم که میتوانم خودرویی 10 برابر بهتر از این بسازم. هدفم هم این است که از این خودروها بسازم و به جای موتور سه چرخ بفروشم چون قدرت حمل بار خوبی دارد و ایمنیاش بیشتر است. آپشنهای خیلی جذابی هم میشود به این خودرو اضافه کرد».
اسکانیایم مشتری 200 میلیونی دارد
از او میپرسم آیا تا امروز، خریداری برای آن پیدا کرده که میگوید: «بخشدار، مسئولان استانی و بعضی از همکلاسیهایم پشت فرمان نشستند و همه میگویند با این که اندازهاش نسبت به خودروهای سنگین کوچک است، ولی رانندگی با آن با خودروهای دیگر یکی است. اگر بتوانم آن را ثبت کنم که عالی میشود. تا حالا چند خریدار بوده که به من گفتند یک قیمتی بگو تا خودرو را بخریم، ولی الان قصد فروش آن را ندارم. مثلا یک نفر از کرج بود که عشق اسکانیا بود، به من گفت من که نمیتوانم اسکانیای واقعی بخرم، ولی حداقل این را میتوانم بخرم و بالای 200 میلیون تومان میخواست. هم سن و سالهای خودم هم چندین نفر دنبال این خودرو هستند. یک نفر به من گفت دو تا موتور دارم، هر دو را به تو میدهم، این خودرو را به من بده».
فرصت سر زدن به فضایمجازی را ندارم
«قبلا دوست داشتم که مکانیک شوم و خودروها را تعمیر کنم، اما الان دوست دارم خودرو بسازم. به خصوص آفرود بسازم چون در جایی که ما زندگی میکنیم، کوه زیاد است». او درباره پیجهای زیادی که در شبکههای اجتماعی به نامش در چند روز اخیر ساخته شده هم میگوید: «من در شبکههای اجتماعی فقط یک پیج دارم، اما اصلا نمیرسم به همان یکی هم سر بزنم چون فضای مجازی وقت من را میگیرد. واکنشها در شبکههای اجتماعی به ساخت این خودرو مثلا از 100 تا کامنت، 4 نفر نظر منفی داشتند که این خودرو چیه ساختی، اگر به من هم این وسایل را بدهند، میسازم و ...، ولی 96 درصد دیگر تشویقم میکردند که وقت گذاشتم و این خودرو را ساختم». او در پایان میگوید:«از شرکتهای خودروسازی هیچ فردی با من تماس نگرفته، ولی رسانهها و صداوسیما، می خواهند با من صحبت کنند».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

زمانی در چنین روزهایی، گوشه و کنار شهر، افرادی را میدیدیم که چادر به دست، در حال تکاندن درختهای توت بودند
کاری که فقط محدود به لذت خوردن توت نبود و یک سرگرمی جذاب در دورهمیها محسوب میشد
در این پرونده ضمن بیان دانستنی هایی جالب، با توت خوری هم خاطرهبازی کردیم
بولوار وکیلآباد مشهد قبل از اینکه پای مترو به آن باز شود مقر اصلی توتخوری بود؛ یک سکوی سیمانی، توپ پلاستیکی، راکت بدمینتون و ناهار روز تعطیل، بعد هم خانواده میرفتند سراغ توت خوری، گاهی توتخوری مربوط به محل بود. چند درخت قطور که گاهی اسباب سُر خوردن اهالی محل بودند و در چنین روزهایی میشدند بهترین جای ممکن تا بچه محلها دور هم توت بتکانند و بخورند. اگر هم خانوادهای در محل درخت توت داشتند کل محل را پوشش میدادند. توتخوری فقط بهخاطر خوردن توت پرهیجان و جذاب نبود. شیرین بود، چون به بهانه آن دور هم جمع میشدیم، بگو بخند داشتیم. بچهها مسئولیت قبول میکردند. لحظه تکاندن درخت توت به اندازه خنثی کردن بمب استرس داشت. اگر در آن لحظه کسی چادر را خوب نگرفته بود یا چادر از دستش در میرفت زحمت بقیه هدر میرفت. مهم بود که همه بهرغم اختلاف قد، چادر را به یک اندازه بالا بیاورند. مواظب بودیم تا درختی که میوه و سایهاش باعث لذت ماست، آسیبی نبیند. لحظه لحظهاش آداب و قلقهایی داشت که در این پرونده آنها را مرور میکنیم تا خاطرهبازی شده باشد. راستی شما برای توت خوری کجا میروید؟
آداب توتخوری
آشنایی با تکنیکهای اصلی تکاندن درخت
توت و رسم جالبی که قدیمیها
به آن پایبند بودند
علیرضا کاردار | روزنامهنگار
اگر یک توتخور واقعی باشید یا توتخورهای حرفهای را از نزدیک دیده باشید، میدانید که توت خوردن آداب خودش را دارد. از همان اول که توتها هنوز به قول معروف «کال» هستند، میدانیم که نباید آنها را بچینیم تا زمانی که خوب برسند. بعد که رسیدند هم باید صبر کنیم تا تعدادش به اندازهای برسد که ارزش تکاندن داشته باشد. تا قبل از آن مرحله میتوان با دستچین کردن از شاخههای پایین یا برداشتن توتهایی که روی زمین ریخته، با رعایت بهداشت، هوس توت خوردن را ارضا کرد. یکی از کارهای غلط در توتخوری، پرتاب کفش به شاخهها برای ریختن توتهاست. چه کاری است خب؟ هم خطر دارد و هم برگهای درخت بینوا چه گناهی کردهاند؟ البته گاهی بعضی توتها به تکاندن هم نمیرسند و باید تا دانه آخر همانطور از سر درخت چید و خورد؛مثل توتهای وسط بولوارها. خب، حالا توتها رسیده و زیاد شدهاند و باید یک روز تعطیل که همه اعضای خانواده و فامیل هستند، صبح زود تا هوا سرد نشده و گنجشکها هم حسابشان را نرسیدهاند، درخت را بتکانیم. مراحلش هم اینطوری است که بزرگ خانواده چادرشبی که مخصوص همین کار است و پارسال شسته را میآورد، بقیه اعضای خانواده آن را دور تا دور درخت میگیرند و یکی از اعضای نوجوان خانواده که هم سبک است و هم چالاک و البته مراقب خودش هم هست، از درخت بالا میرود. تکنیک اصلی تکاندن درخت هم اینگونه است که شخص تکاننده باید دو دستش را به یک شاخه ضخیم بگیرد، روی کمر یک شاخه کلفت دیگر بایستد و با پایش ضربههای آهسته به درخت بزند. خیلی هم باید مراقب افتادن و شکستن شاخ و برگ درخت باشد. پایینیها هم میتوانند به او گرا بدهند که «حالا برو اون ورتر... پایین پات... بالای سرت هم پره...»! بعد که مرحله تکاندن تمام شد و شخص روی درخت هم به سلامتی پایین آمد، اگر گیرندگان چادر داخلش چیزی باقی گذاشته باشند، باید توتهای سالم را از آشغالها جدا کرد و داخل ظرف ریخت. یک نکته مهم که قدیمیها به آن معتقد بودند، ظرف کردن توت و دادن به همسایههاست. ظرفهایی که کف آن چند برگ توت گذاشته شده و توتها را با سلیقه روی آنها می ریزند و یکی دو تا گل هم روی آن میگذارند. همسایه هم بعد از این که توتها را زیر باد کولر خورد، بشقاب را با میوه،شیرینی یا نبات و آب نبات پر کند و بازگرداند.
مکان و زمان توتخوری
توت تمیز را با شکم خالی بخورید، بعدش دوغ محلی بنوشید و ... تا هضم آن راحتتر باشد
هر سال بیشتر شاهد از بین رفتن درختان توت در سطح و حاشیه شهر و مناطق ییلاقی هستیم. دلیلش هم ممکن است منطقی باشد؛ از کمآبی گرفته که البته درخت توت به آب زیادی نیاز ندارد تا ایجاد آلودگی برای معابر و البته گسترش ساخت و سازها. زمانی در هر کوچه و محله درختان توتی بودند که وقف مردم شده بودند. در همین مشهد از بولوار ملکآباد و وکیلآباد گرفته تا روستاهای اطراف و... اما امروزه اگر کسی هوس توتخوردن کند یا باید آن را با قیمت بالا از میوهفروشیها بخرد، یا سطل و ملافه به دست راه بیفتد تا بلکه در حاشیه میدان یا بیرون شهر، یک درخت توت پیدا کند. تازه اگر توتی به شاخه مانده باشد. البته که باید درنظر داشت با افزایش آلودگی هوا در شهرها، اکنون خوردن توت درختان وسط شهر از نظر بهداشتی خیلی مورد تایید نیست. این روزها، در حاشیه جاده طرقبه، جاده قدیم قوچان، بولوار شاهنامه و ... درختهای توت زیادی وجود دارد. بد نیست این را هم درنظر بگیریم که خوردن زیاد توت مضر است و قدیمیها بعد از توتخوری، دوغ میخوردهاند. دلیلش هم این است که گفته میشود طبع توت گرم است و برای جلوگیری از نفخ و شکمدرد و همچنین از بین بردن آلودگیهایی که روی آن نشسته، باید بعد از خوردن توت، دوغ و مخصوصا دوغ دستساز و محلی خورد. همچنین متخصصان توصیه میکنند موقعی توت بخورید که شکم خالی باشد، مثلا صبح ناشتا یا عصر در فاصله ناهار و شام تا زودتر هضم و مواد مغذی آن بهتر جذب بدن شود. ️معمولا اگر روی غذاهای سنگین به خصوص غذاهای گوشتی، توت بخوریم هضم آن مشکل است و باعث ایجاد نفخ میشود.
ایستگاه اول و آخر توت
توتها از مرحله چیدن تا تبدیل به محصولات جانبی چه چرخهای را میگذرانند؟
اردیبهشت نقطه شروع توت و توتتکانی است. در این ماه، توتهای سفید کمکم میرسند و بعد از آن وقت رنگ انداختن شاهتوتهاست. توت، میوه پربرکتی است و روشهایی زیادی برای حفظ آن در سراسر سال وجود دارد. در این قسمت از ایستگاه اول و آخر توتها میگوییم.
توت تازهخوری اصلا همه لذت خوردن توت به تازه چیدن آن از روی درخت است. وقتی که توتهای سفید و شیرین از لابهلای برگهای سبز درخت خودنماییمیکنند و هنوز دست کسی به آنها نرسیده است. خیلیها معتقدند باید پارچهای زیر درخت توت گرفت، آن را از روی درخت تکاند و باران توت راه انداخت. هر فنجان 140 گرمی توت، 88درصد آب دارد و تنها 60 کالری. به همین دلیل است که با خوردن چند دانه توت هم کامتان شیرین میشود، هم میتوانید تشنگیتان را رفع کنید و هم نگران اضافهوزن نباشید.
شیره توت «شیره توتپزان» خاطره جمعی زنان قدیمی است. زنان هر آبادی بعد از جمع و کیلو کردن توتهای هر فرد، آن را در دیگ میریختند و به صورت دستهجمعی شیره میپختند. پخت شیره توت کار پرزحمتی بود که باید برای آن حوصله به خرج میدادند. از آن دست کارهایی که اگر یک لحظه از آن غافل شوید شاید آب توتها ته بکشد و بسوزد. این روش برای میوه توت که نچیده، آب میاندازد و ماندگاری کمی دارد یک راهحل کاربردی به حساب میآید. شیره توت کالری بالایی دارد و برای کسانی که دیابت دارند بهترین جایگزین مربا و شکر است.
توت خشک برای خشککردن، توت رسمی، همان توتهایی که خالهای سیاه دارند مناسبتر از بقیه است. در گذشته پارچههای نخی سفید و بزرگی را زیر شاخههای درخت توت پهن میکردند و تا زمانی که آفتاب آنها را خشک نکرده بود، دست به توتها نمیزدند. هم اکنون به دلیل آلودگی هوا حتی در روستاها، توت را به صورت صنعتی خشک میکنند. توت خشک برای بعضی حکم قند در قندان را دارد. مقادیر زیادی ویتامین، آهن، کلسیم، آنتیاکسیدانهای مختلف و پروتئین از چیزهایی است که میتوانید با خوردن توت خشک به دست بیاورید.
برگ توت چیدن توت در ظرف قاعده دارد. اول باید چند ردیف برگ چید، بعد توت را داخل ظرف ریخت و در نهایت باز هم با چند لایه برگ روی آن را پوشاند. بعضی هم با دمنوش برگ درخت توت، آرتروز و دردهای مفصلی خود را کم میکنند. بیش از همه اینها برگ درخت توت، غذای اصلی کرمهای ابریشم است. نوغانداران(تولیدکنندههای کرم ابریشم) همیشه در فصل بهار به دنبال برگ تازه درخت توت هستند؛ چون کرم ابریشم بعد از بیرون آمدن از تخم، هیچ غذای دیگری جز برگ درخت توت نمیخورد.
4 دانستنی که به «توت» ربط دارد
توت سفید یکی از محصولات باغی و قدیمی شهر مشهد و استان خراسان است و انواع مختلف دارد، اما خوشمزهترین آن توت «خراسانی» است که در بعضی از شهرها آن را به نام «بخارایی» و «مشهدی» هم میشناسند. اقلیم خراسان باب کاشت درخت توت است و در واقع شما در شهرهای این استان بیشتر با درخت توت مواجه میشوید تا بقیه شهرهای ایران.
در گذشته خراسانیها در مسیر حرکت زائرانی که به مشهد میآمدند درخت توت میکاشتند و توت نذر زائران امام رضا (ع) بود. زائران زیر سایه مینشستند، با چند دانه توت، قوت میگرفتند و به راه خود ادامه میدادند. اصلا تا همین چند سال پیش کسی توت را نمیفروخت. شهر پر بود از درختهای توت وقفی و همسایههایی که توتها را کاسه کاسه تعارف میکردند.
شگفتزده میشوید ولی باید بدانید موزها به خانواده «توت» تعلق دارند. براساس لغتنامه جهانی جدید، «بوتیکال بری»به انواع میوههایی گفته میشود که یک بدنه گوشتی و آبدار داشته و هسته آنها درون گوشت میوه پنهان شده است. بر اساس این تعریف، موز در خانواده توت ها دستهبندی میشود.
توت خوردن گاهی کار دست مردم داده است. برای مثال روزنامه نوبهار در شوال سال 1339هجریقمری در خبری «بروز مرض به واسطه توتخوری» را منتشر کرده است و به مردم هشدار میدهد: «به واسطه خوردن توت اخیرا بعضی امراض در مشهد بروز نموده. برحسب تصویب اطبای بلدی خوردن توت قدغن شده و اکید منع ورود توت به شهر نمودهاند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.