- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برای نخستینبار رقابتهای MMA قهرمانی کشور روز جمعه در سالن افراسیابی تهران با حضور 42 ورزشکار برگزار میشود. این مسابقات برای نخستینبار به صورت قانونی و رسمی در ایران با موافقت وزارت ورزش و زیر نظر فدراسیون ورزشهای رزمی برگزار میشود. مسابقاتی که فرایند گرفتن مجوز برای برگزاری آن در کشورمان مدتها به طول انجامید، اما از این ورزش چه میدانیم و چرا باید از برگزاری رسمی آن استقبال کنیم؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته وزیر کار از ایجاد یک میلیون شغل طی یک سال اخیر خبر داد و گفت: وعده داده شده درباره ایجاد یک میلیون فرصت شغلی محقق شده است و ما از یک میلیون فرصت شغلی عبور کردیم.
مرتضوی همچنین درباره شیوههای صحتسنجی تحقق وعده یک میلیون شغل در یک سال به گزارشهای فصلی مرکز آمار اشاره کرد و گفت که گزارش روز گذشته این مرکز، مؤید این ادعاست.
تردیدی نیست که ایجاد اشتغال یکی از مهم ترین مطالبات جامعه در سال های اخیر بوده است. ایجاد اشتغال علاوه بر این که نشانه رونق اقتصادی و تحرک در بخش های مولد اقتصاد است، نتایج اجتماعی مثبتی را نیز به دنبال دارد و مقدمه ورود جوانان به عرصه تشکیل خانواده، فرزندآوری و فاصله گرفتن از معضلات اجتماعی و روانی است. بنابراین ایجاد اشتغال فراتر از هدف اقتصادی، نتایج اجتماعی مشخصی را نیز به دنبال دارد.
طی دهه های گذشته مجموعه گسترده ای از سیاست ها برای اشتغال آفرینی اعمال شده است. این سیاست ها هر کدام حاوی نقاط قوت و ضعف بوده اند، اما آن چه فارغ از سیاست های خاص ناظر به اشتغال بر بازار کار اثر داشته است، متغیرهای اقتصاد کلان است. به عنوان مثال، رشد اقتصادی با اتکای نفت یا رشد اقتصادی متوازن خروجی متفاوتی را در بازار کار ایجاد میکند.
جهش نرخ ارز، بر اشتغال در صنایع متکی به واردات مواد اولیه و صنایع بهره مند از درآمد صادراتی اثر متفاوتی دارد. در چنین شرایطی مهم تر از سیاست های خاص اشتغال زایی، پول پاشی برای شکل گیری یک شغل مشخص و مانع زدایی از سر راه مجوزهای کسب و کار، ایجاد رونق اقتصادی و مهار تورم به عنوان دو متغیر اصلی اقتصاد کشور است. بر این اساس آن چه از وعده اشتغال زایی و به طور مشخص اعدادی نظیر ایجاد یک میلیون شغل در سال مهم تر است، ثبات بخشی همراه با رونق به اقتصاد است. هرچند در کنار بهبود شاخص های اصلی اقتصاد کشور می توان وارد این بحث و تدوین سیاست های مرتبط با آن شد که با مقتضیات جامعه و اقتصاد ایران باید سراغ اشتغال در چه بخش هایی رفت. یکی از پیش نیازهای مهم در این بخش، سیاست توسعه صنعتی است که مشخص می کند برای ایجاد رشد متوازن و متناسب با منابع بانکی و ارزی و دیگر الزامات موجود در کشور، باید سراغ چه صنایع و فعالیت هایی رفت.
از این منظر اصرار بر ایجاد اشتغال در شرایطی که برنامه توسعه صنعتی کشور مشخص نیست، می تواند مسیر ما را به سمت نامشخصی سوق دهد و اشتغالی را ایجاد کند که ناپایدار باشد. این مسئله اگر با آمارزدگی همراه و قرار باشد عدد خاصی هدف تحقق قرار گیرد و مرجع آماری آن نیز به جای مرکز تخصصی مثل مرکز آمار ایران، وزارت کار باشد، مسیر نادرستی را پیش روی سیاست گذاران قرار می دهد. در نتیجه آمار اشتغال زایی ملاک قرار می گیرد، در حالی که مهم خالص اشتغال است و نتیجه این می شود که وزارت کار از ایجاد یک میلیون شغل در یک سال اخیر خبر می دهد، اما گزارش اخیر مرکز آمار از وضعیت اشتغال و بیکاری نشان می دهد که در پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته 535 هزار نفر به تعداد شاغلان کشور اضافه شده است. این تفاوت نشان می دهد که در صورت درست بودن آمار ایجاد یک میلیون شغل در یک سال اخیر، 465 هزار شغل از مشاغل موجود نیز از چرخه بازار کار خارج شده اند.
به نظر می رسد باید تجدیدنظر جدی در موضوع اشتغال زایی، برنامه و وعده های مرتبط با آن و مرجع تهیه آمار آن صورت گیرد. باید از نگاه اشتغال زایی به سبک پول پاشی و راه اندازی پروژه های اقتصادی با هدف اشتغال زایی فاصله گرفت و قطار وعده های کمّی در زمینه اشتغال زایی را متوقف کرد و با هدف گذاری رسیدن به نرخ بیکاری و نرخ مشارکت مشخص که فراتر از اشتغال ایجاد شده، خالص اشتغال را نشان می دهد، مرکز آمار را به جای وزارت کار، مرجع رصد بازار کار و وضعیت اشتغال قرار داد تا از این آشفته بازار آماردهی برای اشتغال فاصله بگیریم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در هفتههای اخیر رسانههای معاند مانند اینترنشنال سعودی و بازوهای آنها در فضای مجازی با انتشار تصاویری از فردی به نام حسن فیروزی، عملیات رسانهای گستردهای را انجام دادند و اخبار مختلفی را درباره وضعیت نامساعد این فرد در زندان منتشر کردند.درخصوص نامبرده، ادعاها و داستانهای عجیب و مختلفی مطرح شده بود؛ از این که وی در زندان اوین در آستانه اعدام قرار دارد تا انتشار یک فایل صوتی؛ همچنین این دروغ مطرح شد که حسن فیروزی به دلیل شکنجه، به کما رفته است و خانوادهاش او را در یک بیمارستان که محل و اسم آن را نمیدانستهاند، ملاقات کردهاند.اما پس از بررسیهای دقیق انجام شده، مرکز رسانه قوه قضاییه در اطلاعیه ای که در تاریخ ۲ بهمن ۱۴۰۱ منتشر کرد، اعلام کرد: فردی به نام حسن فیروزی با جرایم ذکر شده در ادعاهای مطرح شده توسط معاندین، نه تنها طی ماه های گذشته حکم محکومیت و کیفرخواست، نداشته بلکه در هیچ کدام از زندانهای ایران در بازداشت یا گذران دوران محکومیت نیست.برهمین اساس و پس از حجم تبلیغات گسترده معاندین روی نام حسن فیروزی که به قول و گفته دروغین آنها تحت شکنجههای سخت قرار داشته و حتی از بدن کبود و زخمی خود از داخل زندان عکس به بیرون ارسال کرده بود، بررسیهای فنی دستگاه های امنیتی درخصوص یافتن فردی با چنین مشخصاتی آغاز شد تا این که بلافاصله اطلاعات جدیدی از این فرد به دست آمد. این فرد که به گفته خودش بنا به درخواست شبکههای رسانه ای معاند تصاویر و فایلهای صوتی خود را در اختیار آنها قرار میداد، با اقدامات اطلاعاتی و امنیتی سربازان گمنام امام زمان(عج) و با دستور مقام قضایی در جنوب کشور دستگیر شد.حسن فیروزی که روز سوم بهمن و یک روز پس از اعلام خبر مرکز رسانه قوه قضاییه در حال فرار از مرزهای کشور در محدوده آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران نزدیک جزیره قشم بازداشت و شب گذشته با پرواز شماره ۱۲۴۱ به تهران منتقل شده است، در اولین اظهارات خود بیان کرد: در مدت زمان مفقودی به جنوب کشور رفته بودم. وی همچنین درخصوص تصاویر و فایلهای صوتی منتسب به خود گفت: فایلها را خودم به درخواست مدیران کانال و یک شبکه رسانهای معاند تهیه و برایشان ارسال میکردم. از آن جایی که عکسهای من در شبکههای مجازی به صورت گسترده منتشر شده بود، مدیران رسانهای که با آنها در ارتباط بودم از من خواستند تا دستورات و خواستههایشان را اجرا کنم. وی در واکنش به این که آیا در هفتههای اخیر در بازداشت بوده و ضرب و شتم شده است، گفت: من حتی یک روز هم در پی حوادث اخیر کشور دستگیر نشده و در بازداشت نبودهام. هیچ جای بدنم کبود نیست و هیچ گاه تحت شکنجه قرار نگرفتهام. حسن فیروزی در تشریح اقدام اخیر خود برای سناریوسازی بازداشت و شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی ایران گفت: چون به طلبکاران خود بدهی داشتم برای همین تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم و به همین دلیل در تاریخ ۲۹ آبان ماه ضمن فرار از منزل سناریوی بازداشت و شکنجه خود را طراحی و آن را با اعضای رسانههای خارج از کشور مطرح کردم. قصدم این بود تا بتوانم از این داستان به نفع خودم استفاده کنم و با ربط دادن موضوع دستگیری ام به اتفاقات اخیر در کشور ادعا کردم توسط ماموران امنیتی بازداشت و روانه زندان شدهام تا از دست طلبکاران نجات پیدا کنم. درخور ذکر است پس از بازداشت و انتقال به تهران، اتهام تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب به حسن فیروزی تفهیم شد و تحقیقات تکمیلی درباره او و اقدامات مجرمانهاش در این پرونده ادامه دارد که متعاقبا اطلاع رسانی لازم در خصوص آن صورت خواهد گرفت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مجاور-سردار رادان که این روزها فرمان فراجا را در اختیار دارد؛ در حاشیه سفر خود به مشهد گریزی به موضوع نصب دوربین روی لباس های پلیس زد و اظهار کرد: «اقدامات ویژهای در این خصوص در دستور کار است.» موضوع نصب دوربین روی لباس های پلیس تازگی ندارد و رئیس پلیس پیشگیری ناجا در سال 97 از نصب ۱۸ هزار دوربین روی لباس و عینک مأموران پلیس خبرداده بود. اقدامی مهم که البته فراگیر نبوده و همین هم باعث شد که دربسیاری از ماجراها مانند درگذشت غم انگیز مهسا امینی، رئیس پلیس تهران در پاسخ به ابهامات در خصوص پوشش مهسا امینی هنگام بازداشت و همچنین در پاسخ به شایعات که گفته می شد هنگام انتقال او به «مرکز پلیس امنیت اخلاقی برخورد فیزیکی با او صورت گرفته است یا نه؟» اظهار کند که ماموران گشت ارشاد به دوربینهایی روی لباس خود مجهز هستند؛ اما در ماجرای مهسا امینی فاقد دوربین بودند. دوربینی که شاید اگر بود؛ می توانست خیلی از ابهامات را روشن کند. واقعیت این است که نصب دوربین در حقیقت یکی از ابزارهایی است که برای ثبت مدارک و شواهد صوتی و تصویری در لباس پلیس استفاده میشود و میتواند در مواقع لزوم له یا علیه پلیس به کار گرفته شود. درواقع هم پلیس و هم شهروندان وقتی ببینند که اعمال و گفتارشان در حال ضبط شدن است، بیشتر مراقب اعمال و رفتارشان هستند و از همه مهم تر میتواند جلوی دامهایی را که از سوی تبهکاران برای مأموران پهن میشود، بگیرد چرا که دوربین بدنی پلیس هر واقعه و فعالیت و عملی را از برخورد و رفتار پلیس با شاهد، مظنون و قربانی، تا صحنه جرم، مصاحبهها، بازجوییها و حتی دستگیریها و نیز رفتار خشونتآمیز مجرمان و مظنونان با پلیس ضبط و ثبت میکند و هدف کلی از نصب دوربین، کاهش میزان شکایات مردم از پلیس و نیز کاهش حملات به پلیس است. کشورهایی که تاکنون از دوربینهای بدنی پلیس استفاده میکنند عبارتند از آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان. در سال 2005 پلیس انگلیس، برای نخستین بار از این دوربینها استفاده کرد و از سال 2007، تمام ادارات پلیس انگلستان، از این دوربینها به طور رسمی استفاده کردند. پلیس فرانسه از سال 2012 به طور آزمایشی شروع به استفاده از آن کرد و تعداد 1900 دوربین را در ادارات پلیس خود بهکارگرفت. پلیس آمریکا از سال 2014 شروع به استفاده از این دوربینها کرد و هم اکنون، حدود 6000 اداره پلیس آمریکا، از این دوربینها استفاده میکنند. علاوه بر این، بررسی و پایش زنده تصاویر ارسالی از دوربینهای مدار بسته ثابت یا دوربینهای همراه پلیس در اتاقهای کنترل و فرماندهی و بررسی موضوع اعلام خطر و درخواست امداد تا حد زیادی از همین طریق قابل انجام است و این بررسی بسیار ارزان برای پلیس تمام میشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- جوان 42 ساله ای که در پاتوق معتادان متجاهر جنایت هولناکی را مرتکب شده بود، روز گذشته در بیمارستان طالقانی مشهد درحالی دستگیر شد که مدعی است به خاطر تلفن همراه، مورد تمسخر معتادان قرار گرفته بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای این جنایت وحشتناک عصر بیست و ششم آبان لابه لای شمشادهای ابتدای منطقه قاسم آباد مشهد هنگامی لو رفت که شهروندان در تماس با پلیس 110، از وجود جسدی در فضای سبز وسط بزرگراه خبر دادند. خیلی زود خودروهای پلیس آژیرکشان به سمت پلیس راه امام هادی (ع) حرکت کردند و با تایید درستی خبر، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند. طولی نکشید که قاضی محمود عارفی راد به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم منطقه مذکور شد و به تحقیق در این باره پرداخت. جسد مربوط به جوانی حدود 30 ساله بود که آثار ضربه چاقو در قفسه سینه اش خودنمایی می کرد. در همین حال دختر 22 ساله ای که در کنار جسد مشغول استعمال مواد مخدر بود با دستور مقام قضایی بازداشت شد و به مرکز ترک اعتیاد انتقال یافت چرا که با طرح چند سوال تخصصی از وی، مشخص شد که او از راز این جنایت خبر دارد.
گزارش روزنامه حاکی است: با انتقال جسد جوان 30 ساله به پزشکی قانونی و اثربرداری در صحنه جنایت، هویت مقتول برای کارآگاهان آشکار و مشخص شد که وی «محمد جواد – ش» نام داشته و از مکان دیگری به پاتوق معتادان شمشادنشین آمده است.
بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی) تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری آغاز کردند اما همه سرنخ ها به بن بست رسید تا این که کارآگاهان با راهنمایی های قاضی ویژه قتل عمد به سراغ دختری رفتند که در مرکز ترک اعتیاد، دوران بهبودی را سپری می کرد. این دختر جوان کارتن خواب که در روز دستگیری هویت واقعی خود را پنهان کرده بود، بعد از افشای نام واقعی اش، به کارآگاهان گفت: روز حادثه فردی به نام «اسماعیل – خ» که به اسماعیل غربت معروف است با آن جوان (محمدجواد) درگیر شد و او را با ضربه کارد به قتل رساند اما من چون خمار بودم در همان مکان ایستادم تا مواد مخدر را در کنار دیگر معتادان شمشاد نشین مصرف کنم!
با شناسایی هویت متهم به قتل، سوابق وی زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت و مشخص شد که او قبلا به اتهام مواد مخدر سال ها در زندان بوده و اکنون نیز به کارتن خوابی روی آورده است بنابراین شیوه ردزنی های پلیسی تغییر کرد و کارآگاهان به پاتوق های زیادی در مناطق مختلف شهری سر زدند ولی خبری از اسماعیل غربت نبود! تا این که منابع و مخبران به کارآگاهان اطلاع دادند که وی به جنوب کشور گریخته است. در حالی که بررسی های تخصصی با هدایت سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) برای شناسایی مخفیگاه وی با همکاری دیگر مراکز انتظامی ادامه داشت، ناگهان اسنادی به دست آمد که نشان می داد متهم تحت تعقیب دوباره به مشهد بازگشته است اما باز هم او به مکان هایی که تحت نظر نامحسوس پلیس بود مراجعه نکرد. در حالی که رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان در مکان های تردد معتادان متجاهر ادامه داشت، اخباری به پلیس رسید که بیانگر حضور متهم به قتل در یکی از محله های اطراف چناران بود. به همین دلیل بلافاصله کارآگاهان به تکاپو افتادند و دامنه عملیات پلیسی خود را با دستورات قاضی عارفی راد به محل اختفای متهم فراری کشاندند اما دقایقی بعد مشخص شد که او شبانه به منزل خواهرش رفته و با خواهرزاده اش نیز درگیر شده است. با توجه به این که احتمال حضور متهم در مراکز درمانی وجود داشت، مشخصات قاتل فراری به همه یگان های انتظامی ونیروهای مستقر در مراکز درمانی اعلام شد. هنوز چندین ساعت از این ماجرا نگذشته بود که کارکنان بیمارستان طالقانی مشهد از انجام اقدامات درمانی برای مردی خبر دادند که با ضربات چاقو مجروح شده بود! دقایقی بعد گروه تخصصی کارآگاهان با دریافت این خبر، عازم بیمارستان شدند و حلقه های قانون را درحالی بر دستان مرد مجروح گره زدند که بررسی ها نشان داد او همان «اسماعیل غربت» (متهم تحت تعقیب) است.
به گزارش روزنامه خراسان، با انتقال متهم به پلیس آگاهی، بازجویی های تخصصی از وی در حضور قاضی ویژه قتل عمد آغاز شد و متهم که با مشاهده اسناد و مدارک موجود چاره ای جز بیان حقیقت نداشت، به قتل جوان 30 ساله اعتراف کرد. او گفت: من حدود 15 سال از عمرم را به خاطر مواد مخدر پشت میله های زندان گذراندم و زمانی که آزاد شدم ،از سوی خانواده ام طرد شده بودم به همین دلیل در پاتوق های معتادان روزگار می گذراندم و جا و مکانی نداشتم. ولی چند روز قبل از قتل، آن جوان (محمد جواد) گوشی معمولی مرا برداشت و با برخی از معتادان داخل شمشادها مرا مسخره می کردند. آن ها با گوشی آهنگ می گذاشتند و می خندیدند! من هم نمی توانستم گوشی را از آن ها بگیرم،یک روز او را با دختری دیدم که کنار هم نشسته و در حال مصرف مواد مخدر بودند و در یک لحظه کارد را از کمرم بیرون کشیدم و با آن به طور ناگهانی ضربه ای به شانه اش زدم. او قوی هیکل تر از من بود به همین دلیل مرا گرفت و روی زمین انداخت، سپس فریاد زد به پلیس 110 زنگ بزنید! من هم که اوضاع را این گونه دیدم ضربه دیگری با همان کارد به قفسه سینه اش زدم که خون فواره زد و هر دو نفرمان خون آلود شدیم. هنگامی که خودم را از زیر پیکر او بیرون کشیدم، در حال خرناس کشیدن بود. خیلی ترسیدم و از محل فرار کردم. گوشی تلفن و کارد را در بیابان انداختم و خودم به بندرعباس رفتم. وقتی فکر کردم آب ها از آسیاب افتاده است به منزل خواهرم در چناران رفتم ولی خواهرزاده ام با بیان این که تو آدمکش هستی، با من درگیر شد تا مرا از خانه بیرون کند. او به شدت کتکم زد و با چاقو مرا مجروح کرد.روز بعد به اصرار خواهرم به مرکز درمانی رفتم تا زخم هایم را پانسمان کنند که ناگهان کارآگاهان پلیس آگاهی رسیدند و مرا دستگیر کردند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در پی اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار قانونی از سوی قاضی محمود عارفی راد در اختیار کارآگاهان اداره جنایی قرار گرفت و بدین ترتیب بررسی های پلیس برای کشف زوایا وابعاد دیگر این جنایت و همچنین ادعاهای متهم به قتل توسط سرهنگ مرادی (افسر پرونده) ادامه یافت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روزهای اوج شیوع کرونا را به خاطر دارید؟ نگرانی و استرس از ویروسی که دنیا را ترکانده بود. اما تکلیف انسانها چه میشود اگر به جای ویروسها، قارچها عامل یک شیوع خطرناک باشند؟ آن هم وقتی خبری از واکسن برای کنترل نیست و قدرت ابتلا چند برابر است؟ نتیجه میشود هشداری که یک اثر هنری میدهد. سال 2003 است. همهچیز آرام و عادی به نظر میرسد تا شبی که نشانههای نوعی همهگیری بروز میکند؛ هواپیما وسط شهر سقوط میکند، خانهها آتش میگیرد، هرجومرج و ناامنی با سرعتی باورنکردنی همهچیز را میبلعد. ماجرا زیر سر یک نوع قارچ است که جهش ژنتیکی در آن، باعث شیوع عفونت قارچی میشود و کسانی که هاگهای سمیاش را استنشاق میکنند، به موجوداتی شبیه زامبی بدل میکند. 20سال گذشته و رسیدهایم به زمان حاضر؛ سال 2023، یک قاچاقچی که از همهگیری قارچی جان سالم بهدر برده است و در منطقهای قرنطینه شده زندگی میکند، مأمور میشود تا دختری جوان را که بعد از ابتلا، جان سالم به در برده و احتمالاً کلید درمان این بیماری است به جایی دور انتقال بدهد. همهچیز در هراس و وحشت و خطر میگذرد. این خلاصه تازهترین سریال رستاخیزی شبکه اچبیاو است؛ «آخرین بازمانده از ما/ The Last of Us» که درامی اکشن و ماجراجویانه است و بهسیاق سایر آثار پسارستاخیزی، قصهای خیالی را روایت میکند. البته ترس و هراس ناشی از همهگیری برای ما که سالهای سیاه کرونا را با آن همه قربانی و اضطرابهای هولناک و قرنطینههای آزاردهنده پشتسر گذاشتهایم، خیلی دور از واقعیت نیست. تبدیل شدن آدم به زامبی هم آنقدر در فیلمها و سریالهای مختلف تکرار شده که دیگر چندان تخیل ما را قلقلک نمیدهد، اما «آخرین بازمانده از ما» ترفند تازهای رو کرده و با وسط کشیدن پای قارچها، از قصهای بارها گفته شده، روایت متفاوتی بهدست میدهد که توی ذهن کنجکاوها علامت سوال بزرگی ایجاد میکند. چرا قارچ؟ این ایده از کجا به ذهن سازندگان سریال رسیده است؟ نکند واقعا قارچها با آن ظاهر غلطانداز بیخطرشان، میتوانند کارهای عجیبی بکنند و ما تا حالا ازشان غافل بودهایم؟ خب برویم ببینیم در عوالم قارچی چه خبر است.
ماجرای یک حمله قارچی تمامعیار
ایده هجوم بردن قارچها به موجودات زنده و زامبی ساختن از مورچه ها، سوسکها و ... از کجا میآید؟
«آخرین بازمانده از ما» را «کریگ مازن» و «دنیل دراکمن» ساختهاند. از مازن، احتمالا مینیسریال «چرنوبیل» را درمقام نویسنده و کارگردان به خاطر داشته باشید، اما بعید است اسم دراکمن را تا حالا شنیده باشید، مگر آن که خوره بازیهای ویدئویی باشید. دراکمن، طراح، برنامهنویس و کارگردان بازی است و با شرکت بازیسازی «ناتیداگ» همکاری میکند. یعنی همان جایی که 10سال پیش، «آخرین بازمانده از ما» تولید شد؛ یک بازی ویدئویی در سبک اکشن و ماجراجویی که در زمان خودش، بیش از 3۰۰ جایزه برترین بازی سال را دریافت کرد و یکی از بهترین بازیهای ویدئویی تمام دورانها درنظر گرفته شد. بله، درست خواندید. سریالی که امروز دربارهاش حرف میزنیم، اقتباسی از یک بازی ویدئویی است. برگ برنده «آخرین بازمانده از ما» که در جدول فروش تا مدتها صدرنشین بود و نظر گیمرها و منتقدان را به یکاندازه جلب کرد، قصهاش بود. قصهای که کاملا خیالی به نظر میرسد البته تا وقتی ندانیم از یک مستند الهام گرفته شده است. مستند تلویزیونی «سیاره زمین/ Planet Earth»، ساخته «دیوید اتنبرو» که اولین اپیزودش سال 2005 منتشر شد، شامل 11 قسمت بود و طی پنج سال ساخته شد. در یکی از قسمتهای این مستند، روایت یک اتفاق واقعی در طبیعت، دستمایه خیالپردازی سازندگان «آخرین بازمانده از ما» میشود؛ نوعی قارچ به بدن مورچهها حمله میکند و آنها را تحتکنترل خودش درمیآورد.
مورچههای زامبی
توی طبیعت، کنج دنجی پیدا کردهاید و زیر سایه لم دادهاید. قطار مورچههای جدی و منظم، بیتوجه به شما کنار دستتان درحال حرکت هستند. ناگهان یکی از مورچهها از صف بیرون میزند. از ساقه نازک گیاهی بالا میرود و همانجا میماند. اگر با زندگی مورچهای آشنا باشید، میدانید که خسته شدن و از زیرکار دررفتن در فرهنگ مورچهها جایی ندارد. پس دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟ مورچه بیچاره که بهزودی از بین خواهد رفت، زامبی شده است. قضیه از این قرار است که قارچ «اوفیو کوردیسپس» وارد بدنش شده و کنترل حرکات او را برعهده گرفتهاست. این اتفاق احتمالا مربوط به دو هفته پیش بوده، حالا مورچه کاملا آلوده شده و به دلیل پیشرفت عفونت، مجبور است لانه و رفقا را ترک کند تا خودش را به محیطی مرطوب برساند. چرا؟ چون رطوبت برای رشد قارچ، ضروری است. مورچه همچنین به دستور قارچ که کنترل غرایزش را در دست دارد باید خودش را به نقطهای مرتفع برساند. برای همین از بالای گیاهی سردر میآورد. قارچ، هاگهای سمیاش را وارد مغز مورچه کردهاست، بنابراین با دردست گرفتن اتاق فرمان، میتواند مورچه را به هر کاری وادار کند. پس مورچه آروارههایش را در برگ یا قسمت دیگری از گیاهی که به آن آویزان شده، فرو میکند و منتظر مرگ میشود. قارچ دقیقا چه مشکلی با مورچه دارد که چنین بلایی بر سرش میآورد؟ خب هیچی، فقط میخواهد خودش را تکثیر کند؛ قارچ با دراختیار گرفتن مورچه، میتواند بیدردسر از بدنش تغذیه کند و بعد از مرگش هم میتواند جای پای خودش را در طبیعت محکمتر کند. به این ترتیب که باد، بقایای جسد آلوده به قارچ مورچه را به جایی پرتاب و مورچههای تازه را دچار میکند.
سوسکهای فریبخورده
شاید فکر کنید مورچهها چوب سادگیشان را میخورند که قارچها میتوانند در بدنشان خانه کنند، اما حمله قارچی در طبیعت، اتفاق نادری نیست. سوسکها، جیرجیرکها و گونههای دیگری از حشرات هم قربانی قارچها میشوند. ازجمله سوسک «گلدنرود» که عاشق گیاهان است؛ از گلها تغذیه و روی گلبرگهای آنها جفتگیری میکند. قارچ «ارینیوپسیس» که سوسکهای گلدنرود را بهعنوان قربانیانش برمیگزیند، در همان گلهایی زندگی میکند که این سوسکها برای جفتگیری انتخاب میکنند. این قارچ دو رفتار متفاوت با سوسکها درپیش میگیرد. نرها بلافاصله بعد از آلوده شدن توسط قارچ، از بین میروند ،اما مادهها به زامبی تبدیل میشوند. سوسک ماده آلوده به قارچ، آروارههایش را در گیاه فرو میکند و آنقدر در این حالت میماند تا بمیرد، اما یک روز بعد از مرگ، هاگها که در بدن سوسک لانه کردهاند، بالهای آن را به حالت اعلام آمادگی برای جفتگیری به حرکت درمیآورند. سوسک نر بیخبر از همه جا، خودش را به بالای گل میرساند و شکار سوسک زامبی میشود. به این ترتیب، قارچ مرموز، با یک تیر دو نشان میزند. هم قارچ ماده را از بین میبرد و هم بهراحتی هاگهایش را به بدن سوسک نر منتقل میکند.
جنگلِ به قتل رسیده
قارچها برای زنده ماندن و تکثیر شدن، فقط به حشراتِ بیدفاع حمله نمیکنند. نگاه به جثه ریزشان نکنید، آنها حتی میتوانند یک جنگل را از پا دربیاورند. قارچ «آرمیلاریا اوستویا»، معروف به بزرگترین ارگانیسم زنده جهان – توجه دارید؟ بزرگترین ارگانیسم زنده نه یک دایناسور یا مثلا نهنگ عنبر بلکه قارچ است- با نام قارچ قاتل شناخته میشود. مقتول کیست؟ یک پهنه وسیع جنگلی! متهم که سالها در سکوتی زیرکانه به جنایت مشغول بود، وقتی دستش رو شد که دانشمندان به دنبال دلیل خشک شدن درختان در ایالت «اورگانِ» آمریکا بودند. تحقیقات معلوم کرد این قارچِ 8هزارساله که فرصت کافی برای گسترش در منطقه داشته و سایر موجودات زنده را هم برای تکثیر به خدمت گرفته، حدود 10کیلومتر وسعت و 6هزار تن وزن دارد و سالانه بیش از 450تن قارچ تولید میکند. در واقع محققان از این جا به سرنخ جنایت پی بردند و فهمیدند تمام قارچهای موجود در منطقه مدنظر از حیث ژنتیکی یکسان هستند؛ یعنی همگی متعلق به یک کلنیاند و ارتباطشان را با منبع حفظ کردهاند. نکته عجیبتر این که آرمیلاریا، یک بار به دلیل آتشسوزی بخشی از پیکرش را از دست میدهد، اما این اتفاق، خللی در فرایند گسترش قلمرویش ایجاد نمیکند. ارتش قارچها را هیچ چیز نمیتواند متوقف کند و دانشمندان هم نمیدانند با آن چه کنند. ازطرفی اگر دست روی دست بگذارند، درختان بیشتر و بیشتری قربانی قارچ ها خواهند شد و ازطرف دیگر نمیتوانند این ارگانیسم زنده را که با آن قدمت بهنوعی موجودی باستانی به شمار میرود، به راحتی از بین ببرند چون به هرحال بهعنوان بخشی از طبیعت محسوب می شود و درحال زندگی است.
زور قارچها به انسان میرسد؟
دانشمندان درباره تأثیر قارچها روی زندگی انسان، حدس و گمانهای متضاد و نگران کنندهای دارند
آیا یک عفونت قارچی می تواند بلایی را که روانگردان بر سر ذهن و ادراک ما می آورد، تکرار کند؟ شاید در پاسخ به این سوال بگویید :« قارچها زورشون به ما که نمیرسه»؛ امابا کمال احترام باید بگوییم زهی خیال باطل! قارچهای سمی زیادی در طبیعت وجود دارند که خوردنشان باعث مسمومیت و حتی مرگ انسان ها میشوند. ظاهر بعضی از این قارچهای وحشی، هیچ تفاوتی با انواع بیخطرشان ندارد و بهراحتی میتوانند آدم را گول بزنند، اما همیشه هم تقصیر آنها نیست. گاهی وقتها قارچها دارند به زندگی مرموزشان ادامه میدهند که آدم ها سر میرسند و آنها را به اعمال خبیثانه وادار میکنند؛ مثل از بین بردن جنگلها که باعث جابهجایی خاک میشود و گردههای نوعی قارچ را در هوا پراکنده میکند. درنتیجه، خود انسان و حیواناتی که در نزدیکی جنگلِ ویران شده زندگی میکنند، به عفونت قارچی مبتلا خواهند شد، اما آیا زور قارچها در ارتباط با انسان از این بیشتر هم میشود؟ مثلا ممکن است اتفاقی شبیه «آخرین بازمانده از ما» در دنیای واقعی رخ بدهد؟
صدها قارچ خطرناک برای انسان
دکتر «هنریک لیخت» استاد دانشگاه کپنهاگ، در جواب به سوال بالا میگوید: براساس اطلاعات فعلی میدانیم قارچهای دستکاری کننده رفتار که مگسها و مورچههای زامبی را به وجود میآورند، مختص میزبان هستند؛ یعنی فقط میتوانند تعدادی از موجودات گونه میزبان را آلوده کنند. برای مثال قارچی که در تایلند برای آلوده کردن مورچهها تکامل پیدا کرده است، نمیتواند گونه متفاوتی از مورچه را در فلوریدا به زامبی تبدیل کند. به بیان دیگر توانایی قارچها برای تحت کنترل درآوردن رفتار میزبان، درطول سالها تکامل مشترک با آن گونه، ایجاد شده است. بر همین اساس، محققان نتیجه میگیرند احتمال این که یکی از این قارچها بتواند ناگهان چیزی متفاوت از حشره میزبان یعنی مثلا انسان را آلوده کند، وجود ندارد و اگر قارچ قصد داشت مغز پستانداران را مثل سایر جانداران تحت تسلط خودش دربیاورد، طی میلیونها سال تغییرات ژنتیکی این اتفاق رخ میداد. خبر خوبی به نظر میرسد، اما نظریه دیگری هم وجود دارد. بعضی از دانشمندان میگویند بسیاری از بیماریهای جدید احتمالا از ارگانیسمهای بیماریزایی ناشی میشوند که از گونههای دیگر انتقال مییابند. بنابراین انتقال قارچ جهشیافته از گونهای دیگر به انسان چندان دور از ذهن نیست، حتی اگر روندش سالهای زیادی طول بکشد. هم اکنون از میلیونها گونه قارچ موجود در جهان، چند صد گونه آن برای انسانها خطرناک است و اگر ما دربرابر عفونتهای قارچی به اندازه سایر موجودات آسیبپذیر نیستیم، دمای گرم بدنمان است که به دادمان رسیده است.
گرمایش زمین، عامل قدرت گرفتن قارچها
دمای عادی بدن ما برای تکثیر قارچها، زیادی گرم است. ما البته همین الان هم به انواع عفونتهای قارچی از جمله قارچ پوستی مبتلا میشویم؛ به این دلیل که قارچ میتواند بین چینهای پوست که تاریک و مرطوب و ایدهآل برای تکثیرهستند، جا بگیرد، اما اگر وضعیت گرم شدن زمین به همین روال ادامه پیدا کند، اختلاف بین دمای محیط و بدن انسان چندان محسوس نخواهد بود. خب چه اتفاقی میافتد؟ آن گروه از قارچها که تکامل یافتهاند اگر دمای گرمتر بیرونی را تاب بیاورند، میتوانند دمای درون بدن انسان را هم تحمل کنند. «کاندیدا اوریس»، قارچی است که سال 2011 سروکلهاش در سه قاره مختلف پیدا شد. این قارچ که درطول سال ها با دماهای بالاتر سازگار شده است، وقتی وارد جریان خون انسان بشود، علایم عفونت باکتریایی ایجاد میکند. تخمین زده میشود که ۳۰ تا ۶۰درصد بیماران مبتلا به این قارچ جانشان را از دست دادهاند. البته احتمال ابتلای این افراد به بیماریهای نهفته، پزشکان را درخصوص پذیرفتن نقش کاندیدا در مرگ آنها مردد میکند ولی به هرحال هیچ کس نمیتواند با قطعیت، قدرت قارچها را در ایجاد همهگیریهای مرگبار انکار کند. بلای بعدی را قارچها سر انسان میآورند؟
منابع این پرونده: ایسنا، اعتمادآنلاین، همشهری آنلاین، فرادید، nationalgeographic
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.