هوشنگ ابتهاج
زین گونهام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانهام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گمگشته دیار محبت کجا رود؟
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی است
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوشخرام
کاین سوز دل به نـاله هر عندلیب نیست
خواننده: محمد اصفهانی
***
شهریار
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونینجگرم
خوندل میخورم و چشم نظربازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم
من که با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانهسرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بیسیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار توکاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خوندل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم
خواننده: محسن چاوشی
***
محمد مبارکی
تا لبانت باز شد طعم عسل از دست رفت
شعر خواندی ارزش ضربالمثل از دست رفت
آبشار ارغوان بر نرگس چشمم که ریخت
گلفروشیهای زیبای محل از دست رفت
مثل دریا ظاهرت برعکس باطن بود باز
هر عزیزی را گرفتی در بغل از دست رفت
شاعران چشمان نازت را غزل کردند و بعد
شعر در هر قالبی غیر از غزل از دست رفت
عشق تو سرتاسر دنیا هزاران کشته داد
بین این قربانیان حتی اجل از دست رفت
تا گره بر مویت افتاد و معما طرح شد
باد بیانصاف آمد راهحل از دست رفت
تا لبانت باز شد طعم عسل از دست رفت
شعر خواندی ارزش ضربالمثل از دست رفت
آبشار ارغوان بر نرگس چشمم که ریخت
گلفروشیهای زیبای محل از دست رفت
خواننده: مجید اخشابی