
بازیگران تاریخ
تعداد بازدید : 78
مخبرالسلطنه؛ کبریت بیخطری که تاریخ مینوشت!
«مخبرالسلطنه هدایت»، نامی آشنا برای علاقهمندان به تاریخ معاصر است. این شهرت بیشتر برای حضور مکرر او با مناصب گوناگون در صحنه سیاست ایران اواخر قاجار و دوران سلطنت رضاشاه است. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، دوران حیات این شخصیت سیاسی، با سلطنت شش پادشاه و وقوع رخدادهای بزرگی همچون ترور ناصرالدینشاه، انقلاب مشروطه، دوران استبداد صغیر، انقراض سلسله قاجاریه، روی کار آمدن رضاخان، وقوع دو جنگ جهانی و در نهایت، اشغال ایران و به قدرت رسیدن پهلوی دوم، همزمان بود. مخبرالسلطنه در اغلب این مقاطع یا شاهدی مطلع بوده یا خود در آن نقشآفرینی کرده است.«مهدیقلی هدایت» مشهور به «مخبرالسلطنه هدایت»، در سال 1243هـ.ش (1280قمری) در تهران به دنیا آمد. او فرزند «علیقلیخان مخبرالدوله» (وزیر علوم ناصرالدینشاه و وزیر داخله مظفرالدینشاه) و نوه «رضاقلی هدایت»(ادیب، شاعر و رئیس دارالفنون در زمان ناصرالدینشاه) بود و از کودکی، در محیطی اشرافی و در ارتباط با بزرگان و صاحب منصبان رشد کرد.در خرداد سال 1306 و در حالی که تنها یک ماه از فعالیت هدایت به عنوان «رئیس دیوان عالی تمیز» (بعدها به دیوان عالی کشور تبدیل شد) میگذشت، با نظر مثبت و پیشنهاد «تیمورتاش»، وزیر دربار مقتدر رضاشاه در آن روزها، به نخستوزیری رسید. تیمورتاش به دنبال نخستوزیری مطیع بود که اختیارات واقعی را از او نگیرد. مخبرالسلطنه گزینه مناسبی بود چرا که «نه مانند مستوفیالممالک وجاهت ملی داشت و نه مانند فروغی به شاه و انگلیس نزدیک بود. نزدیک به هفتادسال سن و سابقه ای طولانی در تصدی مناصب مهم دولتی داشت و به لحاظ اجتماعی هم فوقالعاده تسلیم مافوق بود و از همه حرفشنوی و با همه سازگاری داشت.» این پیشنهاد با این شرط مهم که مخبرالسلطنه دست تیمورتاش و «نصرتالدوله فیروز» را در امور اجرایی و سیاسی کشور باز بگذارد، با موافقت رضاشاه همراه شد. مخبرالسلطنه در کتاب معروف خود، «خاطرات و خطرات» که پس از برکناری رضاشاه منتشر شد، در این باره مینویسد:«در پشت و روی کار غور کردم و با بعضی دوستان شور. غالب را عقیده به مضمون این شعر بود که خلاف رای سلطان رای جستن، [به خون خویش باشد دست شستن] خصوصاً مزاج پهلوی که طبعاً دیکتاتور است. [به همین دلیل] تن به قضا در دادم.» او به اعتراف خودش، تنها «ماشین امضای رضا شاه» بود. در همین ارتباط میگوید: «در دوره پهلوی، هیچ کس اختیار نداشت. تمام امور میبایست به عرض برسد و به آنچه فرمایش میرفت، رفتار شود.»
در دوران شش ساله نخستوزیری مخبرالسلطنه، شاه حاکم مطلق کشور و تیمورتاش صاحب اصلی کابینه بود. همه وزرا مطالب خود را با وزیر دربار هماهنگ میکردند. در کابینه او که پایدارترین کابینه سلطنت رضاشاه نیز محسوب میشود، مسئولیت شخصی وزرا در مقابل مجلس، مسئولیت مشترک وزرا در تصمیمات دولت و مبرا بودن پادشاه از مسئولیت، کاملاً به حاشیه رفت. مخبرالسلطنه خود در شرح استعفایش مینویسد:«به شاه عرض کردم تا تیمورتاش بود، فرمودید قول تیمور قول من است. بعد از تیمور، هر وزیری هر مطلبی به هیئت آورد، گفت به عرض رسیده و تصویب شده است.» بررسی«خاطرات و خطرات» نشان میدهد که یکی از انگیزههای اصلی هدایت برای نوشتن این کتاب، دفاع ازکارنامه سیاسی خود به ویژه در دوران نخستوزیریاش است. او تلاش میکند تا خود را مخالف برخی برنامهها و اقدامات شاه نشان دهد. این در حالی است که بخش عمدهای از اقدامات مهم پهلوی اول در عرصههای مختلف، در دوران نخست وزیری هدایت رخ داد.