فرانس پرس|    نمایی از بزرگ ترین قلعه شنی جهان، آلمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گاردین|    زیر آب رفتن جاده بر اثر سیل، ایالات متحده

 

امام حسن(ع): هرگاه مستحبات به واجبات زیان رساند [و مانع انجام دادن فرایض شود]، آن‌ها را ترک کنید. تحف العقول

ذکر روزدوشنبه

صد مرتبه «یا قاضی الحاجات»

 

مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی فرمود:

وظیفه پدر و مادر تربیت یک انسان الهی است؛ لذا از همان کودکی باید اصوات الهی را به گوش فرزندان‌شان برسانند. کودک باید از همان ابتدا با آهنگ‌های الهی خو بگیرد. وای به حال جامعه‌ای که اطفال آن به نواهای شیطانی معتاد شوند.

«ادب الهی»

 

دانشمندی به دیدار پارسایی رفت و از یکی از دوستانش سخنی به میان آورد [غیبت دوستش را کرد]. پارسا او را گفت: از این دیدار زیانکار شدی و سه جنایت ورزیدی: کینه مرا به آن دوست تیز کردی، دل آسوده مرا نگران داشتی و خویش را نیز متهم کردی.

کشکول شیخ بهایی

 

هلن کلر: قشنگ‌ترین چیزهای دنیا نه قابل دیدن و نه حتی قابل لمس کردن و شنیدن هستند. آن‌ها جایی در قلب انسان احساس می‌شوند، بدون این‌که منبع و منشأ آن ها پیدا شود. چیزی شبیه به بوی بد تهران که پرونده‌اش مختومه شد!

 

خیال تو بود و قلم بود و کاغذ

اما شعر نیامد

گویا تمام شاعران 

در چشمان تو

به اسارت رفته اند 

 

من استاد بلند کردن همزمان چند تا هندوانه هستم. در یک چهارم اول قضیه جوری رفتار می‌کنم که «آنتونی رابینز» از در پشتی وارد می‌شود و مشاوره می‌گیرد. در یک چهارم دوم قضیه جوری برخورد می‌کنم که انگار «یوری گاگارین» و «نیل آرمسترانگ» هم این‌قدر انگیزه برای بلند شدن از زمین نداشته‌اند. در یک چهارم سوم در حوالی خط پایان رسیدن به موفقیت، بدنم از خودش حساسیت عجیبی به برنده شدن نشان می‌دهد و در یک چهارم آخر وارد فاز انکار «من کجام، این جا کجاست» می‌شوم و برای دو سال متوالی حتی برای کارهای روزانه هم نیاز به کمک پیدا می‌کنم.

من آدم همه یا هیچ هستم. شاید برای همین همیشه در حال افتادن از این‌ور بام یا آن‌ور بام هستم. متاسفانه این ژن با سرعت بالایی در حال انتشار در نسل بعدی‌ام است. در واقع لذت نسبی بردن را بلد نیستم. بعد از ازدواج این سندروم حادتر شد و بعد از تولد بچه به کلی نابودم کرد. در حالی‌که برای صدای «غون غون» بچه دلم غنج می‌رود، می‌توانم نگران پشت در دانشگاه ماندنش باشم. از چهارسالگی زیرنظر استادان هاروارد به کلاس زبان، موسیقی، چرتکه و مجسمه‌سازی می‌فرستمش و در میانه راه نابغه شدنش، فکر می‌کنم شاید دلش بخواهد «سرینا ویلیامز» در تنیس یا نسخه زنانه «مایکل فلپس» در شنا شود و کاملا در مسیر جدیدی قرار می‌گیرم. حاضر نیستم یکی از همان هندوانه‌ها را که بلند کردم، سالم به مقصد برسانم. بیشتر از هول زدن برای انجام چند کار و رها کردن همه‌شان به‌ یک‌باره، جوگیر هستم.

جوگیری در خون ماست. بعد از ازدواج فاز آشپزی و شیرینی‌پزی و نوشتن داستان‌های اکشن و آموزش «تای‌چی» را با هم برداشتم. با آن سطح از انگیزه می‌توانستم حداقل در یکی از آن‌ها استاد شوم اما در نهایت تبدیل به یک «آگاتا کریستی»‌نما با شیرینی‌های سوخته و غذاهای ته‌گرفته شدم که از شنیدن اسامی عجیب‌ و‌ غریب چینی در تای‌چی می‌ترسد. این روزها روی درس‌ خواندن و همسر و مادر کامل شدن تمرکز کرده‌ام، تا این‌جا به بچه آشپزی یاد دادم، همسرم را سر جلسه امتحان جای خودم فرستادم و روزها سه‌شیفت کار می‌کنم، امیدوارم زودتر به فاز انکار برسم، تا نسخه زندگی مشترکم را کامل نپیچیده‌ام!

 

سلام. این هم کاریکاتور کامل شخصیت مسابقه پیش آقای حسام منظور، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون که مدتی پیش با سریال «برادرجان» و قبلش هم «بانوی عمارت» در تلویزیون می‌دیدیمشون. همون طور که حدس می‌زدیم پاسخ‌های درست خیلی زیاد بودن. از بین مخاطبان روزنامه و کانال «زندگی سلام» که درست پاسخ دادن، طبق قرعه نام خانم فریبا ابریشمی، 12 ساله از مشهد به‌عنوان برنده انتخاب شد. ایشون دانش‌آموز هستن و هر روز روزنامه رو که پدرشون به خونه می‌برن، مطالعه می‌کنن. بهشون تبریک میگیم و به امید خدا با مسابقه بعدی، عکس و کاریکاتور شون رو می‌تونید همین‌جا ببینید. خوش باشید.

 

جشن فارغ التحصیلی متفاوت

سی ان ان- «لیان کاراسکو»، دانش‌آموز دبیرستانی در شهر «هیوستون» آمریکا تصمیم گرفت از برگزاری جشن فارغ‌التحصیلی دبیرستانش چشم‌پوشی کند و خوشحالی آن را به شکل دیگری جشن بگیرد و هزینه‌اش را جای دیگری صرف کند. وی از دوستانش برای کمک به پخت تعداد زیادی پیتزا دعوت کرد و با هم پیتزاهای آماده شده را بین افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب شهر پخش کردند. این جوانان همچنین 400 بسته بهداشتی شامل مسواک، خمیردندان و مایع ضدعفونی کننده نیز تهیه و در منطقه‌ای محروم توزیع کردند.

 

 

 

قهرمانان در خدمت شادی کودکان بیمار

فاکس نیوز- گروهی از بازیگران آماتور سینما، از ساختمان مرکز درمانی کودکان مبتلا به سرطان در شهر تگزاس بالا رفتند. این افراد با هدف خوشحال کردن این بچه‌های بیمار با پوشیدن لباس‌های شخصیت‌های مورد علاقه کودکان مثل سوپرمن، مرد عنکبوتی، زورو، مردآهنی و... و تقلید از حرکات نمایشی آن‌ها وانمود کردند که به این مرکز آمده‌اند تا نقشه شیطانی «جوکر»، یکی از شخصیت‌های پلید سینما را از بین ببرند و خوراکی‌های بچه‌ها را از دستش نجات بدهند. در پایان برنامه، قهرمانان با بچه‌ها که بسیار ذوق‌زده شده بودند، ملاقات کردند و عکس یادگاری گرفتند. 

 

  وقتی ازم تعریف می‌کنن نمی‌دونم باید چی بگم یا چه رفتاری داشته باشم، واسه همین می‌شینم مخالفت می‌کنم!

  فقط رعد و برق می‌تونه شهر رو از وجود عزیزانی که از درخت توت بالا میرن نجات بده!

  آینه بغل ماشین مثل انگشت کوچیکه پا می‌مونه، نمی‌دونی از کجا مانع پیدا میشه می‌خوره بهش!

  این فصل اگه شهرداری درخت‌های توت شهر رو سم‌پاشی کنه، نصف مردم محل مسموم میشن!

  اسمت را پدرت انتخاب کرد، نام خانوادگیت را اجدادت، دیگر بس است، هیکل چاقت را خودت اصلاح کن!

  ‏از بانک پیامک دادن بیا موجودی حسابت رو بگیر یک کم بخندیم!

  اونایی که بچگی تو مسابقه محله شیرین‌کاری می‌کردن، الان اومدن تو عصر جدید!

 

بر در شاهم، گدایی نکته‌ای در کار کرد 

 گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار 

 دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود

همیشه که نباید اخبار گرانی را بنویسیم، یک بار هم خوش‌خبری ارزانی یا دست‌کم گران نشدن چیزی را بدهیم، مثل این خبر: مدیر عامل شرکت پشتیبانی امور دام اعلام کرد افزایش قیمتی در بخش انواع گوشت قرمز در سال جاری نخواهیم داشت. بعد از این که خوشحالی و پایکوبی‌تان تمام شد و اشک شادی را به خاطر شنیدن این خبر از چشمان‌تان پاک کردید و توانستید ادامه متن را بخوانید، به این پرسش پاسخ دهید که چرا امسال گوشت گران نخواهد شد؟

الف- چون آن‌قدر گوشت وارد کشور شده است که دیگر حتی گربه‌ها هم با دیدن گوشت پیف‌پیف می‌کنند و بی‌خیال از کنارش می‌گذرند!

ب- چون آن‌قدر گوشت گران شده که دیگر در نمودار افزایش قیمتش جایی برای بالا رفتن نمانده!

ج- چون آن‌قدر بقیه چیزها گران شده، می‌شود و خواهد شد که خود گاوها و گوسفندها خجالت می‌کشند بیش از این گران بشوند!

د- چون مردم به کل رنگ و بو و طعم گوشت را فراموش کرده‌اند و یادشان نمی‌آید گوشت چه بود که بخواهند بروند بخرند، گرانی و ارزانی‌اش هم فرقی به حال‌شان نمی‌کند!

هـ- شاید آقای مدیر عامل تقویم را برعکس ورق زده و فکر کرده دو ماه و نیم دیگر تا پایان سال مانده و گفته برای این چند هفته نمی‌صرفد گرانش کنیم و بعد از سال از خجالت خریداران در خواهیم آمد!

و- شاید هم قرار است به مناسبت دبل قهرمانی پرسپولیس از این به بعد گوشت قرمز را رنگ کنند یا گوشت‌های رنگ دیگر را قرمز کنند و به خوردمان بدهند و برای همین درباره گوشت قرمز نظر داده‌اند که فردا بگویند این قرمز آن قرمز نیست و یک قرمز دیگر است!

ز- شاید هم آقای مدیر عامل منظورش از سال جاری، سال جاری‌های اهل مجارستان بوده که فردا سال‌شان تمام می‌شود!

ح- سایر موارد

ط- هیچ کدام

ی- همه موارد بالا!

 

جوانان ژاپنی که به سخت‌کوشی و انجام کارهای عجیب معروف هستند، ورزشی ابداع کرده‌اند که نامش را «بسکتبال با مانع» گذاشته‌اند. این ورزش مانند بسکتبال است که هر بازیکن سعی می‌کند توپ را درون سبد تیم مقابل بیندازد، به شرطی که بتواند از بین این موانع عبور کند و زنده به آن طرف زمین برسد. قانون مهم بازی این است که هر تیمی مجروح و مصدوم و احتمالا معدوم بیشتری بدهد، امتیازش دو برابر محاسبه خواهد شد. این بازی از زمان اختراع خیلی طرفدار پیدا کرده و همچنین تعداد مصدومان سر و گردن و دست و پا و چشم و چال نیز چند برابر شده است.

 

* با تشکر و عرض خسته نباشید به دوستان بخش زندگی سلام، می خواستم از شعر طنز آقای خوشحال تشکر کنم. واقعا که همه قاطی کرده ایم! یک فرهنگی بازنشسته

* آرزوی عزیزم، همسر دوست داشتنی ام، تولدت مبارک. امیدوارم همیشه سالم و خوش در کنار ما باشی. محمدرضا

* چقدر سه نقطه با موضوع تجملات در جلسه دفاع پایان نامه درست بود! این روزها انگار مراسم عروسی برگزار می کنند!

* باز چرا جدول را به زندگی سلام آوردید؟!

* آق کمال، ای هفته از خاطرات شمالت برامان بنویس!

آق کمال: راستش خیلی وقته شمال نرفتم ولی خاطراتش محاله یادم بره!