
گزارش تاریخی
تعداد بازدید : 96
آتش در خرمن کشاورز ایرانی با به اصطلاح انقلاب سفید
اگرچه پهلوی دوم، در کتاب «پاسخ به تاریخ»، هدف خود را از به اصطلاح انقلاب سفید، سازندگی و ترقی ایران بیان میکند؛ اما میتوان مهمترین هدف او را در حوزه اقتصادی، تغییر الگوی کلان اقتصادی کشور از کشاورزی و تولید دستی، به صنعتی و پیوستن به نظام جهانی سرمایهداری دانست. اما بررسیهایی که صورت گرفته است نشان میدهد، اصلاحات ارضی به عنوان کانون به اصطلاح انقلاب سفید، نتایج اقتصادی منفی زیادی از خود بر جای گذاشت. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مهمترین پیامدهای اقتصادی آن، تقسیم و قطعه قطعه شدن زمینهای کشاورزی، کاهش تولیدات کشاورزی به علت حذف نظام سنتی و در سطحی بالاتر، کاهش نقش کشاورزی در اقتصاد ملی بود.
جان فوران، پیامدهای این برنامه را با استفاده از تحقیقات اریک هوگلند، کارشناس انگلیسی زبان این برنامه، ارائه میدهد. فوران مینویسد:«اگر چه به صورت رسمی بیان شد که 93 درصد دهقانان سهمبر صاحب زمین شدند و حکومت، این را موفقیتی برای خود قلمداد میکرد، اما در پشت این ظاهر موفقیتآمیز، هوگلند به یک واقعیت تیره و تار دست یافته است.
به عقیده وی، اصلاحات ارضی ایران عملاً یک برنامه محافظهکارانه بود که مزایای مثبت معدودی داشت. به گفته این کارشناس انگلیسی، شرایط اغلب روستانشینان از نظر موقعیت اقتصادی بهتر از سالهای قبل از اجرای برنامه نبود.
ناکار آمدی یک طرح
دلیل این ناکارآمدی آن است که نیمی از خانوارهای روستانشین، به این دلیل که قرارداد رسمی سهمبری نبسته بودند و حق نسق نداشتند، مشمول قانون اصلاحات ارضی نشدند. اغلب دهقانانی که صاحب زمین شدند، قطعه زمین های کوچک و نامرغوبی به دست آوردند و نیمی از زمینها، اصولاً تقسیم نشد و در اختیار بزرگ مالکان باقی ماند.
بعد از پایان برنامه اصلاحات ارضی، 45 هزار زمین دار عمدتاً غایب و بزرگ باقی ماندند که 1350 نفرشان، املاک وسیع بالای 200 هکتار داشتند. 47 درصد همه زمینهای دایر و قابل کشت، در دست این مالکان غایب باقی ماند که اغلب زمینهای حاصل خیز کشور را شامل میشد.» فوران شرح میدهد که طبق برآوردهای آن زمان، برای تأمین معیشت یک خانواده دهقان، حداقل هفت هکتار لازم بود و پیداست که بیشتر دهقانان، بدون زمین کافی باقی ماندند و چون سرمایه لازم را برای کشت، داشت و برداشت در زمین های خود نداشتند، فقیرتر شدند.