سیطره انگلیس بر اقتصاد ایران پس از کودتای 28مرداد
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
اگرچه تضعیف بریتانیا طی جنگ جهانی دوم باعث شد این کشور، در دهههای بعد از جنگ، قافیه را به رقیب نوظهور و تازهنفس خود، یعنی ایالات متحده ببازد و نقش کم رنگ شده خود را در مناطق تحت نفوذ سابقش بپذیرد، اما استعمار پیر، زیرکتر از آن بود که به یکباره از منافع اقتصادی خود در کشورهایی مانند ایران، چشمپوشی و صحنه را کاملاً برای آمریکاییها خالی کند. به گزارش پایگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، پژوهش و بررسی درباره نفوذ اقتصادی-اجتماعی انگلیس در ایران را، طی دوره پهلوی دوم، باید از همان نخستین سال سلطنت محمدرضا پهلوی آغاز کرد. انگلیسیها که در این مقطع زمانی، در کنار شوروی، بر ایران مسلط بودند، سعی میکردند با کمکهایی جزئی، در زمینه تأمین معیشت مردم، بر گذشته تاریکشان پرده بیندازند و در میان ایرانیان، وجهه مثبت به دست آورند.
تلاش برای حفظ نفوذ
اگرچه انگلستان طی سالهای جنگ جهانی اول ، نفوذ قابلتوجهی در ساختار اقتصادی ایران داشت و سود سرشاری از این رابطه میبرد، اما از نیمه دوم دهه1320هـ.ش به بعد، که نفوذ سیاسی انگلستان در ایران، تحت الشعاع حضور ایالات متحده قرار گرفت، تکاپوی آنان برای گرفتن امتیازات اقتصادی، بیشتر شد. مسافرت محمدرضا پهلوی به انگلیس، در تیرماه 1327 و تلاش انگلیس برای به دست آوردن امتیازات جدید در این سفر، نمونهای از این تکاپوهاست. انگلیسیها موافقت کردند قسمتی از داراییهای رضاخان را که در بانکهای سوئیس مسدود کرده بودند، به محمدرضاپهلوی بازگردانند، البتّه به شرط آن که دولت ایران، معادل آن مبلغ، کالای انگلیسی خریداری کند! از طرف دیگر، براساس مذاکرات دوطرف، قرار شد درباره مسئله نفت(که برجسته ترین نمونه اقتصادی استثمار ایران به وسیله بریتانیا محسوب میشد) توافقات جدیدی به عمل آید که پیامد آن، انعقاد پیمان نفتی گس-گلشاییان در تیرماه 1328 بود.با روی کارآمدن دولت دکتر مصدّق، اگرچه نفوذ اقتصادی انگلیس در ایران تنزّل شدیدی پیدا کرد، تا آن جا که نفت، یعنی مهم ترین بُعد استثمار اقتصادیاش در سرزمین ایران را از دست داد، اما این وضعیت، چندان تداوم پیدا نکرد، چرا که با وقوع کودتا، وابستگی اقتصادی رژیم پهلوی به انگلیس، دوباره احیا شد. صرف نظر از سود سرشاری که بابت تشکیل کنسرسیوم نفتی نصیب انگلستان شد و بر مبنای آن، 25میلیون پوند غرامت، بابت ملیشدن نفت به شرکت انگلیسی پرداخت کردند، 40 درصد از نفت ایران در کنسرسیوم هم به شرکت های انگلیسی واگذار شد.
فراتر از صنعت نفت
پس از کودتای 28 مرداد، انگلیسیها با وجود محدود شدن نفوذشان در صنعت نفت، فعالیت گستردهای را در دیگر عرصههای اقتصادی ایران، آغاز کردند. فروش 24 دستگاه لکوموتیو به راه آهن دولتی ایران، در اواخر سال1332، نخستین گام در این زمینه بود. طبق گزارش سفیر انگلیس در تهران، در اردیبهشت1333، این کشور با وجود رقابت آلمانیها و فرانسویها، قرارداد فروش 10 هزار تُن ریل فولادی به ایران را امضا کرد که ارزش آن، پنج میلیون پوند بود. همچنین، در خردادماه همین سال، صادرکنندگان انگلیسی، 10 قرارداد بزرگ تأمین تجهیزات را با ایران امضا کردند که فقط ارزش یکی از این قراردادها، یک میلیون و 600 هزار پوند بود و بر اساس آن، هزار دستگاه تراکتور و تجهیزات کشاورزی به ایران فروخته میشد. فعالیت انگلیسی ها در اقتصاد ایران، خالی از نقص نبود. برای نمونه، بزرگ ترین شرکت انگلیسیِ فعال در ایران، به نام «مولمز» که به عنوان یک شرکت مهندس مشاور در زمینه راه سازی، قراردادی در سال1334ش با سازمان برنامه ایران امضا کرد، کفایت، شایستگی و کارایی لازم را از خود نشان نداد؛ تا آنجا که حتی سفیر وقتِ انگلیس گزارش داد: «متأسفانه عملکرد شرکت مولمز باعث تیرگی وجهه انگلیس نزد مردم ایران شد». با اینحال و با وجود همه کارشکنیها و نداشتن صلاحیت ها، نفوذ اقتصادی انگلیسیها در قالب فعالیتهایی همچون انعقاد قرارداد در زمینه احداث خط لوله نفت جنوب و فروش 250 دستگاه اتوبوس از طرف شرکت «ای سی وی» به شهرداری تهران ادامه داشت. رخنه اقتصادی انگلستان در ایران در دوره پهلوی دوم، فقط به عرصه صنعت محدود نمیشد. انگلیسیها اواسط دهه1330 شورای تجارت خاورمیانه را ایجاد کرده بودند که طبیعتاً، یکی از قسمتهای مهم فعالیت آن، در سرزمین ایران بود. بهطوریکه وزیر تجارت انگلیس، به همراه رئیس شورای تجارت آن، در خرداد1337 به ایران آمد و علاوه بر تهران، سفرهایی به استانهای مختلف ایران داشت و در آن جا با بازرگانان معروف ایرانی دیدار و گفت وگو کرد.
فروش تسلیحات انگلیسی به ایران
نفوذ بریتانیا در ساختار اقتصادی ایران، در دوره پهلوی دوم، طی دهه1340 نیز تداوم پیدا کرد، تا آن جا که گفته شده است، در مجموع تا سال1350، 618 شرکت خارجی در ایران به ثبت رسیده بود که انگلستان با 106 شرکت و سرمایهای معادل 67 میلیارد ریال، در رده سوم قرار داشت. این نفوذ، از آغاز دهه1350، به نوعی پُررنگتر شد. انگلیس پس از آمریکا، مقام دوم فروش جنگ افزار به ایران را داشت، چنانکه در دهه پایانی حکومت پهلوی، معادل 10 میلیارد دلار اسلحه به ایران فروخت که شامل دهها فروند هاورکرافت، صدها تانک چیفتن و اسکورپین، سه ناوشکن و مقدار قابلتوجهی موشک های راپیِر بود. این سیر صعودی روابط اقتصادی ایران با بریتانیا، در زمینه خرید تجهیزات نظامی، ادامه پیدا کرد؛ تا آنجا که بریتانیا طی دهه1350، فروشنده عمده جنگ افزار، به ویژه تانک، در ایران محسوب میشد و بخش عمده 971میلیون دلار صادرات انگلیس به ایران را در سال1356 ، جنگ افزار تشکیل میداد. وزیر دفاع انگلیس، اوایل سال1357، طی یک سخنرانی در مجلس عوام کشورش، از فروش600میلیون لیره اسلحه به ایران سخن گفت. سود دلالان وابسته به انگلیس نیز از فروش تسلیحات به ایران، شگفت آور بود. به عنوان نمونه، یکی از اشخاصی که نقش چشمگیر و حائز اهمیتی در این مبادلات بازی می کرد، شاپور ریپورتر نام داشت. این شخص که به دلیل خدمات خود به بریتانیا، در سال1352 ، از ملکه انگلیس لقب «سِر» دریافت کرد، فقط در یک فقره از دلّالیهای معاملاتی خود، به دلیل ایفای نقش در فروش تانکهای انگلیسی به ایران، یک میلیون لیره حق دلالی دریافت کرد.
تشکیل کمیسیون مشترک اقتصادی
واقعه ای که در گسترش رابطه اقتصادی انگلیس با ایران، طی دهه 1350، نقش مهمی ایفا کرد، ایجاد کمیسیون مشترک اقتصادی بود که توسط وزیران اقتصاد بریتانیا و ایران، در سال1351 تشکیل شد و پیامد آن، بسط مناسبات و امضای قراردادهای متعدد در زمینه اقتصادی میان دو طرف بود. این قرارداد، بیش از این که به سود ایران باشد، به نفع انگلستان بود؛ در حالیکه ارزش صادرات ایران(بدون نفت) به انگلیس، در 9 ماهه اول سال1354، حدود شش میلیارد ریال برآورد میشد، انگلیسیها، طی همین مدت، بیش از 47 میلیارد و800 میلیون ریال کالا وارد ایران کرده بودند. می توان گفت که در سالهای پایانی حکومت رژیم پهلوی، کشور ایران، وسیعترین بازار صادرات کالاهای انگلیسی در خاورمیانه به شمار میآمد. این بازار، سالانه یک میلیارد دلار ارز موردنیاز خزانهداری بریتانیا را تأمین میکرد. رخنه اقتصادی بریتانیا در ایران، طی دوره زمانی موردبحث، در ابعاد و زوایای مختلف مشهود بود. از حضور شرکتهای انگلیسی در برنامههای بهداشتی و عمرانی تا مشارکت انگلیسیها در ایجاد مجتمع مرغ داری و همچنین، همکاری در زمینه صنعت ذوب آهن. نفوذ عمیق اقتصادی بریتانیا در ایران، به قدری برجسته و پُررنگ بود که سفیر وقتِ این کشور در ایران، در خاطراتش می نویسد: «مهمترین اولویت ما در آن زمان، افزایش صادرات انگلیس به ایران و ترتیب مسافرت و ملاقات هیئت بازرگانی انگلیس با مقامات ایرانی بود... قسمت بازرگانی سفارت، به مغز و کانون اصلی فعالیتهای سفارت انگلیس در ایران تبدیل شد». به همین دلیل، مقامات انگلستان، تمایلی به تحوّل سیاسی در ایران و اضمحلال رژیم پهلوی نداشتند: «قدر مسلّم این بود که دوام رژیم شاه و توفیق او در اجرای برنامههایش، به سود ما بود. بعید به نظر میرسید که رژیم دیگری در ایران منافع اقتصادی و بازرگانی و هدف های سیاسی و استراتژیک ما را بهتر از رژیم شاه تأمین کند.»