ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 25
در سوگ خنیاگر حماسه و عرفان
در پی درگذشت استاد عیسی قلی پور، خواننده و نوازنده دوتار، دارنده نشان درجه یک هنری و یکی از آخرین بازماندگان بخشی های شمال خراسان، میراث گرانسنگ او را در گفت و گو با استاد رضا غلامی بررسی کرده ایم
محمد بهبودی نیا - در برخی خانواده ها هنر، مانند خون که حیات بخش است از نسلی به نسلی منتقل می شود. هنر نوازندگی دوتار در خانواده بخشی های خراسان که عمر خود را در مسیر آموختن نوازندگی صرف کرده اند همین حکم را دارد. همه ما می دانیم که هنرمندان موسیقی مقامی همواره بیهیچ چشمداشتی عمر خود را در مسیر آموختن و آموزش دادن این هنر به آیندگان صرف می کنند. با آنکه می دانند قدر هنر آنها آنچنان که باید دانسته نخواهد شد اما از این هنر دست نمی کشند و عاشقانه می نوازند و می خوانند. یکی از این هنرمندان، عیسی قلی پور مشهور به «عیسی بخشی» است. او در سال ۱۳۲۱ در روستای سلاخی بجنورد متولد شد. پدرش، استاد سلیمان قلی پور، که خود یکی از بخشی های بنام خراسان بود و شهرت نوای دوتار او از جنوبی ترین نقاط خراسان تا باغ های سرسبز بجنورد را درنوردیده بود، اولین نواهای موسیقی مقامی را در گوش عیسی زمزمه کرد . او فرزندش را بعد از فراگیری برخی از نغمه ها و نواهای اصیل خراسانی نزد استاد حسن یزدانی مشهور به حسن بخشی فرستاد تا آموخته های خود را در زمینه موسیقی نواحی خراسان کامل تر کند. طولی نکشید که قدرت پنجه استاد عیسی بخشی، زبانزد دوتارنوازهای خراسان شد. عیسی بخشی در ادامه این مسیر، گواهینامه درجه یک هنری را در تاریخ ۱۳۹۵ از اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان شمالی دریافت کرد، و همچنین در سال ۱۳۹۸ اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان شمالی نخستین کاشی ماندگار در بجنورد را بر سردر منزل او نصب کرد.
این استاد برجسته موسیقی مقامی خراسان مانند بسیاری از بخشی های خراسان شمالی به باغداری و کشاورزی مشغول بود. با درگذشت هرکدام از بخشی های خراسان، دنیایی از نواهای بکر به همراه پیکر این استادان در ژرفای خاک، مدفون می شود و هر یک از ما هر بار آرزویی تکراری را بر زبان میآوریم:«کاش موسیقی مقامی و نوازندگانش را دریابیم».چند روز پیش نیز خبر ناگوار درگذشت عیسی خان بخشی در قالب چند سطر در رسانه ها منتشر شد. در این میان کاری از دست دوستداران موسیقی مقامی خراسان بر نمی آید جز آه و افسوس.روز گذشته (15 اردیبهشت ماه ) مراسم خاکسپاری این استاد موسیقی در شهرستان بجنورد انجام شد.برای آشنایی بیشتر با این دوتارنواز برجسته خراسانی با استاد رضا غلامی ،مسئول انجمن موسیقی قوچان و از دوتارنوازان بنام استان خراسان گفت و گو کرده ایم. اخلاق مداری پیران چنگی
استاد رضا غلامی گفت: زمانی که شما با بنده تماس گرفتید در مراسم خاکسپاری استاد عیسی خان بخشی بودم. در بزرگواری این انسان شریف همین بس که با وجود بارندگی های شدید، دوستداران این نوازنده برجسته خودشان را به قطعه هنرمندان در شهرستان بجنورد رسانده بودند تا با او وداع کنند. استاد عیسی بخشی یکی از مهربان ترین و با اخلاق ترین بخشی های منطقه ما بود . ما این استاد بزرگ را در اخلاق و انساندوستی همردیف استاد حاج قربان سلیمانی می دانیم.این دو استاد میان مردم شمال خراسان مثال زدنی بودند.
این نوازنده پیشکسوت افزود: عیسی بخشی نوازندگی و خواندن را به عنوان شغل و منبع درآمد به شمار نمی آورد. هنر دیگر او که ازآن طریق امرار معاش می کرد هنر کشاورزی و باغداری بود ، به همین دلیل برای اجرای موسیقی به هر مراسمی دعوت می شد دستمزد تعیین نمی کرد. یادم می آید سال 1379 در جشنواره «پیران چنگی» به همراه دوتن از دیگر استادان ، اجراهای خیره کننده و به یادماندنی داشتند.
وی افزود: استاد، همیشه برای مردم می خواندند و همین مردم در مراسم خاکسپاری او سنگ تمام گذاشتند و حضور چشمگیری داشتند. البته بنده گلایه ای که از این مراسم داشتم این بود که چرا از مردم به خاطر حضور پرشورشان در این مراسم، تقدیر نشد؟ مردمی که استاد، همیشه به عشق آن ها می خواند و می نواخت و همراهان همیشگی او بودند. امروز مسئولان می توانستند شرایط بهتری را مهیا کنند تا این مردم ، با عزت و احترام در این مراسم شرکت کنند. صدای خاص وماندگار
مسئول انجمن موسیقی قوچان گفت: صدای استاد عیسی بخشی صدای خاصی بود . پنجه او نیز پنجه خاصی بود که به نوازندگی او رنگ خاصی می بخشید. در فضای مجازی آهنگ «بوی، بوی» که باز تنظیم شده بسیار شنیدنی است. استاد به دو زبان ترکی و کردی تسلط داشت و به همین دو زبان عاشقانه هایی را می خواند.
به آینده موسیقی مقامی امیدوارم
این استاد موسیقی مقامی شمال خراسان در پاسخ به این سوال که آیا می توان به آینده موسیقی مقامی خراسان امیدوار بود، گفت: به گمان بنده موسیقی مقامی با پوست و خون بسیاری از مردم خراسان یکی شده و می توان به آینده این موسیقی همچنان امیدوار بود. البته باید به این نکته اشاره کنیم که جوانان اهل موسیقی که دوتارنوازی را آموخته اند با تیزهوشی خوبی در حال به روزرسانی موسیقی مقامی خراسان هستند و در بسیاری از موارد با تنظیم های جدیدی که انجام می دهند بسیاری از گوشه های موسیقی را جان دوباره بخشیده اند. به همین دلیل من می گویم می توان به آینده موسیقی مقامی با وجود این افراد امیدوار بود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادمان
تعداد بازدید : 28
بالاترین معدل غزلسرایی معاصر در کارنامه حسین منزوی
گفتوگو با ابراهیم اسماعیلی اراضی، شاعر و از دوستان زندهیاد حسین منزوی به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت این شاعر بزرگ معاصر
الهه آرانیان- نام او عشق بود و پیوسته از ما میپرسید آیا میشناسیدم؟ سرانجام هم همین پرسش بر سنگ مزارش حک شد. غزل معاصر به شاعر عاشق و صادقی مانند حسین منزوی مدیون است. منزوی سهم زیادی در نونوار و بهروزشدن غزل معاصر داشت. امروز، 16 اردیبهشت، بیستمین سالروز درگذشت این شاعر بزرگ است. منزوی زاده یکم مهرماه 1325 در زنجان بود. اولین دفتر شعر او در سال 1350منتشر شد و از دیگر آثار میتوان به کتابهای «عشق در حوالی فاجعه»، «از ترمه و تغزل»، «از کهربا و کافور» و «با عشق تاب میآورم» اشاره کرد. به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت حسین منزوی، با ابراهیم اسماعیلی اراضی، شاعر و از دوستان نزدیک منزوی که حاصل گفتوگویش با این غزلسرای نامدار در قالب کتاب «از عشق تا عشق» منتشر شده و تنها منبع موثق درباره زندگی حسین منزوی است، گفتوگو کردهایم.
درباره روند شکلگیری کتاب «از عشق تا عشق» بفرمایید.
مهمترین دلیلش این بود که من در دو سه سال آخر عمر استاد منزوی مرتب به زنجان میرفتم. ایشان هم با اینکه چندنفر پیش از من چنین درخواستی داده بودند، به دلیل محبتی که به بنده داشتند، من را برای این کار انتخاب کردند. متنی که حسین منزوی در اینباره نوشته و در کتاب هم آمده، این است: «من هم پیشاپیش یک تشکر از شما بکنم آقای اسماعیلی که زحمت این کار را تقبل کردید. ظاهراً بالاخره باید کسی این کار را میکرد و بین کسانی که من میشناسم، اگر قرار بود یکی را خودم انتخاب کنم، بیتردید باز هم شما انتخاب میشدید...».
چرا گفتوگو ناتمام ماند؟ جایی نوشته بود استاد منزوی خودش خواسته که گفتوگو متوقف شود. این درست است؟
گفتوگو به دلیل بیماری ایشان و درگذشتشان ناتمام ماند. وگرنه این کتاب قرار بود خیلی مفصلتر باشد. کتاب از تولد استاد آغاز میشود و تازه به فصل دانشگاه رسیده بودیم. حداقل سه دهه از عمر ایشان باقی ماندهبود. قرار بود بعد به سراغ اشخاص و متنها حتی در حوزههای غیرادبی مانند ورزش، موسیقی و سینما برویم. متاسفانه روزگار مهلت نداد. گاهی هم خود استاد به تنگبودن فرصت اشاره می کرد و ما باور نمیکردیم. انگار خبر داشت. همینطور هم شد. ناگهان مشکل آمبولی پیش آمد و ایشان بعد از یک هفته بستری به تهران منتقل شد و آن اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد. علت اینکه این کتاب بعد از چاپ اول، دیگر تجدید چاپ نشد، چه بود؟
این را باید از ناشر بپرسید. با پیگیریهای من و محبت آقای سیدعباس سجادی، برای چاپ اول رونمایی باشکوهی در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد و بزرگانی از جمله زندهیاد استاد علیاشرف درویشیان، شهرام ناظری، کوروش یغمایی، محمدعلی بهمنی، بهروز رضوی، برادران پورناظری و جلال سرفراز و نیز خانواده استاد منزوی حضور داشتند. بعد از آن که آقای رئیسدانا، مدیر نشر نگاه ویراست مجدد کتاب مجموعه آثار استاد منزوی را به من سپردند، صحبت این کتاب پیش آمد و قرار شد چاپ دوم را منتشر کنند که در حال حاضر، در حال آمادهسازی نهایی است و امیدواریم امسال منتشر شود.
ژانر تاریخ شفاهی جذابیت خاصی برای مخاطب دارد و بهنظر میرسد از چاپهای بعدی این کتاب هم استقبال خواهد شد؛ نظیر استقبالی که از کتاب «پیر پرنیاناندیش» شد.
البته. من هر هفته پیامهایی از خواستاران این کتاب دریافت میکنم. ناگفته نماند که تدوین این کتاب از سال 82 شروع شد و امثال دکتر میلاد عظیمی سالها بعد این کار را انجام دادند. اتفاقاً یکی از کسانی که کتاب را شخصاً به دستشان رساندم، استاد سایه بود و بعد هم دوستان گفتند دیدیم که کتاب را مطالعه میکردند. این حوزه خیلی مهم است؛ به این دلیل که خیلی از گرفتاریها و کم حوصلگیها مانع میشود بزرگان بنشینند فرازهای مهم زندگیشان را بنویسند. یک زمانی خودزندگینامههایی نوشته میشد اما از جایی به بعد این رویه کمرنگ شد.
اگر بخواهید شخصیت منزوی را توصیف کنید، چه میگویید؟
نوعِ هستینگری، اندیشه، عاطفه و زیستی که در شعر حسین منزوی بود، من را مجاب میکرد که با یک انسان امروزیِ قابلباورِ صادقِ دلیرِ رئوف مواجه هستم. در آن سالها خیلی از جریانهای مختلف ادبی را میدیدیم و ناخودآگاه ذهن یک جوان شهرستانی که خیلی از تبعیضها و تظاهرها را دیده، وقتی با یک هویتی مثل حسین منزوی مواجه میشود که بدون هیچ واهمهای از کسی در اوج استغنا، خود خود خودش است، جذب کسی مثل او میشود. منزوی آنقدر آینه، باهوش و دانا بود و آنقدر سلوک کردهبود که خیلی راحت میفهمید چه کسانی بدون هیچانتظاری دوستش میدارند.
حسین منزوی چه تأثیری بر غزلسرایی معاصر گذاشت؟
بدونتردید سایر غزلسرایانی که در سده اخیر بودهاند، هیچکدام معدل کارشان حتی به معدل کار حسین منزوی هم نزدیک نمیشود. این معدلی است که در وجوه مختلف شعر یک شاعر میشود بررسی کرد. بین غزلسرایان این دوره، حتماً باید به تازهجوییهای منوچهر نیستانی اشاره کنیم، ولی این نوآوریها خیلی فراگیر نبودهاست. یا یک شاعر در حیطه عاطفه مثل سایه و شهریار قوی است، ولی آن کسی که غزل را در وجوه مختلف زبان، اندیشه، عاطفه و... به بالاترین معدل رساند و همه این وجوه را توانست در جوهره غزل به بهترین شکل حل و بازپرداخت کند، حسین منزوی است.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.