به نظر می رسد فضای انتخابات برخلاف دوره های گذشته هنوز گرم نشده است. علت چیست؟
بله، آن چه احساس می شود فضای مطلوب انتخاباتی را نداریم و امیدواریم در ایام پیش رو، خودآگاهی ملی افزایش پیدا کند و دغدغه هایی که مردم دارند به شکل مثبت بازتاب پیدا کند یعنی مشکلات و گرفتاری ها و انتقادات و اعتراضات آن ها که به حق هم هست، بازتاب پیدا کند اما امیدوارم به این دریافت روشن و مشترک هم در کشور برسیم که راهکار عبور از مشکلات، فاصله گرفتن و دلسردی از مشارکت عمومی نیست. راه حل آن حضور و مشارکت و عکس العمل مثبت است. هر قدمی که فکر می کنیم به حل مشکل کمک می کند، آن یک قدم را برداریم. شاید قدم کمی باشد و آن چنان که می خواهیم نباشد اما اگر می تواند چند درصد بهبود حاصل شود، باید تلاش کنیم این تفکر در جامعه ترویج و این حس در مردم زنده شود. اگر به خصوص توسط رسانه ها، صاحبان تریبون و تحلیل گران این معنا القا شود، حتما جلو خواهیم رفت.
به نظرتان در این مدت کوتاه با حرف می شود مردم را پای صندوق آورد یا باید کار عملی هم کرد؟
کار عملی ویژه ای نمی شود کرد. الان وقت عمل مردم است، دولتی ها هر کار می خواستند کردند و در این چند هفته هم کسی کار ویژه ای نمی تواند بکند، اگر قولی هم بدهد مردم معلوم نیست باور کنند. مردم تعیین کننده اند، ما مردم می توانیم تحول ایجاد کنیم و نشان دهیم از این وضع راضی هستیم یا نیستیم. ما مردم می توانیم بگوییم می خواهیم اوضاع را دگرگون کنیم. ممکن است کاملا دگرگون شود و یک موقع هم کامل نیست و یک پله بالاتر است که این هم خوب است.
برخی می گویند با رای ندادن می خواهند اعتراض به وضع موجود را نشان دهند، به این ها چه بگوییم؟
رای ندادن چه پیامی دارد؟ رای ندادن اولا پشت پا زدن به سرنوشت خودمان است، کسانی که دوست دارند همین مسیر ادامه پیدا کند که بسیاری از مردم می گویند ما این را قبول نداریم خب آن ها را با رای ندادن تایید می کنیم. الان کشور مسیر خودش را به صورت قانونی طی می کند، ما مردم می خواهیم وضعمان بهتر شود و جامعه انتظار دارد از برخی مشکلات عبور کند. سکوت کردن و در خانه نشستن و رای ندادن کمکی به حل مشکل نمی کند. از طرف دیگر آن هایی تشویق به رای ندادن می کنند و از این رای ندادن سود می برند که اصولا به حرکت ملت ایران اعتقادی ندارند. این را که ایران قدرتمند شود، قبول ندارند. نه تنها فقط ایران انقلاب اسلامی نباشد، اصولا با ایران قدرتمند در همه زمان ها مخالف بودند و دنبال تجزیه یا تسخیر ایران بودند. حالا این ایران قدرتمند روحیه تاثیر گذار هم داشته باشد، بیشتر می ترسند. باید این مسئله را کاملا جدی بگیریم که دشمنان ما از ایران قوی می ترسند. از ایران قوی انقلابی بیشتر می ترسند و امروز ما چنین وضعیتی داریم و دچار یک سری کمبود و ضعف هستیم ولی نباید تسلیم شویم و اراده ها سست شود و نگران شویم که حل شدنی و قابل جبران نیست. امروز نیاز به حرکت مثبت و سازنده داریم، این تفکر جمعی بالنده یک پیام روشن دارد به نام مشارکت.
فکر می کنید در داخل کشور گروه ها یا افرادی باشند که نخواهند مشارکت افزایش پیدا کند؟
بله برخی مواقع به دلیل تحلیل غلط. حس می کنیم باید مدیران و مجریان امروز کشور را برای این که مجازات کنیم با رای ندادن ادب کنیم یا از این وضع راضی نیستیم و بازی را بر هم بزنیم. این بازی به هم زدن دو حالت دارد؛ یا اوضاع کشور به هم می ریزد که به نفع دشمن است یا وضع فعلی که مردم خوششان نمی آید، ادامه پیدا می کند که هر دو به ضرر منتقدین است. این که دشمنان نباید امیدوار شوند خواست همه است اما این که عده ای انتقاد دارند و این وضع مطلوب نیست هم با دست روی دست گذاشتن حل نمی شود. تنها راه، پا پیش گذاشتن حتی به اندازه یک قدم است.
عده ای مشارکت بالا را باعث رای نیاوردن خودشان می دانند و برای همین دلیلی برای تشویق مردم به مشارکت نمی بینند.
برخی در دلشان این است ولی ابراز نمی کنند و برخی هم ابراز می کنند ولی این سیاست غلطی است و مطلوب نظام و امام و رهبری نیست. ما هم به عنوان فعالانی که دلسوز مردم و کشور هستیم به مشارکت بالای مردم اعتقاد داریم و می دانیم مشارکت بالا انقلاب و نظام را بیمه و امور را اصلاح می کند هرچند به شکست انتخاباتی ما و دوستانمان بینجامد. این چرخه با مشارکت بالا آثار بسیار خوبی دارد که جبران شکست ما را هم می کند. یعنی ما فکر می کنیم راه و حرف ما درست است این حرف حقی که ما در نظر داریم با مشارکت پایین آثار مثبت کمی به جا می گذارد اما اگر حرف ما حاکم نشود، با مشارکت بالا آثار بیشتری خواهد داشت و جبران شکست ما را هم می کند.
حرف شما درست است و امیدوارم از قلبتان بگویید چون در سیاست حرف سنگینی است . شما گفتید کار عملی نمی شود کرد در این مدت، در حالی که رهبری بارها از ابتدای سال تاکنون تاکید داشتند بر مشارکت بالا، در عمل برخی می گویند نهادهایی که می توانستند مشارکت را بیشتر کنند کاری نکردند و امروز تک قطبی شده و عملا حضور اصلاحات به ادعای خودشان صفر شده است. چقدر قبول دارید که می شد کار عملی کرد و این که چقدر فضا را تک قطبی می بینید؟
این که گفتید می شد از اول سال کارهایی کرد بله قبول داریم. اقداماتی در جهت مشارکت توسط مجریان و ناظران صورت گرفت اما کامل نبود تا بتواند فضایی را که رهبری مطالبه کردند، ایجاد کند و این را باید قبول کنیم. صحبت من درباره چند هفته باقی مانده است. این جا دیگر تایید شده ها معلوم هستند. کار مثبت اقتصادی و امیدآفرین و ویژه هم نمی شود انجام داد که انقلابی در قیمت ها و تورم و ... شود. در این موقعیت چه کنیم؟ این که مسئولین چه کنند ،هر کاری که کردند خوب یا بد الان باید جواب بدهند، الان وقت تصمیم مردم است. مردم با دو انتخابات مواجه هستند؛ بیایند یا نیایند؟ شرکت نکردن اولا به نفع کسانی است که دشمنان ایران هستند و یکی از راه های تضعیف ایران و انقلاب کاهش مشارکت مردم است. برخی می گویند مشارکت می کنیم اما رای سفید می دهیم که تحریم هم نکرده باشیم این هم توصیه ناقصی است چون به هر حال عده ای که ما قبول نداریم با رای کم، انتخاب می شوند و با رای سفید هم همین اتفاق می افتد پس بهتر است اولا جلوی خوشحالی دشمنان را بگیریم و مشارکت کنیم دوم این که رای سفید ندهیم چون رای سفید نه تنها اثری برای خواسته ما ندارد و همان چیزی که نمی خواهید می شود، همزمان با مشارکت بیشتر مجریان تقویت هم می شوند که خلاف خواسته آن هاست. پس راه این است که رای دهید.
می گویند افراد مدنظرشان تایید نشده و گزینه ای ندارند
درست است برخی چهره های سرشناس اصلاح طلبان و معتدلین تایید نشدند یا از اول ثبت نام نکردند اما افراد زیادی هم دارند که تایید شده اند و طیف های میانه هستند. این که این گروه ها فرد شاخصی ندارند، درست است البته چهره پایین تر هستند و می توانند روی همین ها اجماع کنند. به مردم بگویند افراد درجه یک ما تایید نشدند و افراد درجه دو و سه ما هستند و به این ها رای بدهید. امید بدهند، برنامه بدهند. اگر همین ها به مجلس بروند با هیچ فردی در مجلس فرق ندارند. اجازه ندهیم فضای دلسردی و یأس در جامعه حاکم شود، این بسیار خطرناک است. وقتی 15هزار نامزد تایید شده داریم، حتما برای طیف های مختلف افرادی پیدا می شود که معرفی کنند.
در اصولگراها چقدر رقابت جدی است؟ جنگ زرگری است یا رقابت واقعی؟ فکر می کنید چند لیست داشته باشید؟
پیش بینی قطعی نمی شود کرد ولی ظاهرا با چند لیست خواهند بود. فضای ما با دنیا متفاوت است. دو سوم حوزه های ما تک رای است و این کشمکش ها نیست. در این حوزه ها فضایی که در تهران و شهرهای بزرگ هست، نیست و رقابت افراد است نه رقابت های جناحی. در شهرهای بزرگ و تهران نگاه به تیپ فکری و جناح سیاسی دارند. حدس می زنیم با چند لیست روبه رو هستیم، مردم هم در خیلی مواقع تلفیقی رای دادند. حدس من این است که این دوره تلفیقی رای بدهند.
پیش بینی شما درباره سرلیست ها چیست؟ باهنر، قالیباف یا آقا تهرانی؟
خیلی سرلیست تعیین کننده این دوره نیست، الان نوع نگاه مطالبات عمومی و طیف های رای دهنده به افراد بیشتر نگاه می کنند تا سرلیست ها. ادعای افراد است که سرلیست می تواند یک لیست را بالا ببرد و من این را قبول ندارم.
پس رقابتی را که بین اصولگرایان هست، جدی می دانید؟
بله جدی است و طیف ها و نگاه های مختلفی هستند و ما تا سامان سیاسی مرتبی مثل احزاب نداشته باشیم گرفتار این مسائل هستیم.
برخی می گویند اصولگرایان سنتی با پرچمداری جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیگر محوریت سابق را در میان اصولگرایان ندارند و در بستن لیست نهایی اثرگذاری قبل را ندارند، این را قبول دارید؟
به هر حال بلوک بندی ها طی زمان جابه جا می شود و طبیعی است. نسل جدید به نوآوری بیشتر گرایش دارد و به مرجعیت جدید رو می آورد به خصوص فضای مجازی و گردش اطلاعات خیلی از مرجعیت ها را در ایران و جهان تغییر داده و ما این واقعیت را پذیرفتیم. این طور نیست که جای مرجعیت قبلی گرفته شده بلکه ما با یک عدم مرجعیت و تشتت روبه رو هستیم.
این درست است که طیف های جدید اصولگرا حرف شنوی گذشته را از شما ندارند؟
این طور نیست که اگر از ما حرف شنوی ندارند از جای دیگری حرف شنوی دارند یا یک مرجعیت شاخصی ایجاد کردند. تشتت ایجاد شده و هنوز هم اعتماد بخش بزرگی از مردم به روحانیت سنتی یا روحانیت جدید و جوان است. این را نمی شود نادیده گرفت، حتی ممکن است این قرائت جدید از دین، لباس روحانیت نداشته باشد اما تمایل اجتماعی وجود دارد. در یک حالت پوست اندازی هستیم.
در جامعه روحانیت مبارز تهران که شما دبیرعالی آن هستید، فضا را برای جوانان باز کردید؟
بله همین حرف های من حکایت از این نگاه نو در جامعه روحانیت دارد و من سخنگوی این دیدگاه هستم.
هنوزآقایان روحانی و ناطق نوری در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کنند؟
خیر شرکت نمی کنند.
آقای رئیسی چطور؟
نمی گویند نمی آیم ولی به خاطر مسائل حفاظتی حضورشان کمتر است برخی مواقع می گویند دفتر ما بیایید که خیلی هم نمی شود مزاحم ایشان شد اما رفت و آمد کم و بیش وجود دارد.
در انتخابات خبرگان ممکن است با آقای روحانی لیست بدهید؟
من عضو جامعه روحانیت هستم و لیست هم آن جا بسته می شود .در گذشته هم همین طور بود. در دوره قبل آقای روحانی و هاشمی در لیست جامعه روحانیت بودند.
البته جامعه مدرسین آقای هاشمی را قبول نکرد.
فقط بحث آقای هاشمی بود و با تفاهمی عبور کردیم. سر آقای روحانی بحث نشد و در دو لیست بود. در تهران جامعه مدرسین 15 اسم داد و لیست جامعه روحانیت 15 اسم به علاوه آقای هاشمی بود.
الان فضای خبرگان چطور است؟ یکی از بحث ها تک کاندیدا بودن برای حوزه های تک کرسی بود و این فضای جالبی را ایجاد نکرده است در حالی که مجلس خبرگان بسیار جایگاه مهمی دارد. این که برای 88 کرسی فقط 144 نفر کاندیدا شدند و تنها 56 نفر اضافه هستند، برای انتخابات مطلوب نیست حتی در دوره قبل تاییدها حدود 190 نفر بوده و تقریبا برای هر کرسی دو نفر تایید شده بودند. نظر شما چیست؟
دوره های قبل هم این مشکل را داشتیم. با برخی اعضای شورای نگهبان هم صحبت کردیم، گفتند انتخابات خبرگان بر عهده خود خبرگان است و باید تصمیم بگیرند و حرف درستی است یعنی اگر عیب و اشکالی باشد، متوجه انتخابات مجلس خبرگان است. خود این مجلس باید مشکل را حل می کرد و اجازه نمی داد سیر مسائل به سمتی برود که الان هر صندلی در خبرگان یک و نیم نامزد داشته باشد. این اشکال را از طریق جامعه روحانیت به فقهای شورای نگهبان منتقل و صحبت کردیم چون از نظر مردم این انتخابات محل سوال است و سوال درستی هم هست، باید به هرحال در هر حوزه حداقل دو برابر کرسی ها نامزد باشد تا مسمایی از انتخابات را شاهد باشیم. امیدواریم در خبرگان جدید این فکر جدی مطرح شود و از سال اول هم به این نقیصه بپردازند تا برطرف شود.
وقتی انتخابات مجلس یازدهم برگزار شد، برخی گفتند کاهش شدید مشارکت بابت عملکرد بد مجلس دهم بوده است. امروز اگر انتخابات آتی با کاهش مشارکت همراه باشد آیا معتقدید عملکرد مجلس یازدهم موثر بوده؟
حتما رفتار دولت ها و مجالس و دستگاه های مختلف در انتخابات تاثیر مستقیم دارد یعنی اگر خدای نکرده مشارکت پایین بیاید، حتما نقش دولت و مجلس فعلی و قبلی هم موثر بوده است. مردم روند موجود به خصوص مجلس و دولت فعلی را نگاه می کنند و رای می دهند یا رای نمی دهند، این حرف کاملا درست است و حتی می گوییم فراتر فکر کنید یعنی اگر دولتی نقش درستی نداشته باعث رای ندادن نشود چون باز هم تغییر دولت ها با مردم است، بانی تغییر مجالس هم مردم هستند و اگر مردم ناراضی هستند باید خودشان دولت یا مجلس را تغییر دهند و کس دیگری نمی تواند این کار را بکند. آن چه از افکار عمومی در نظرسنجی های مختلف به دست آمده نشان می دهد افکار عمومی راضی نیست. مهم این است که مردم چه می گویند. مردم امروز نه از رفتار دولت راضی هستند و نه رفتار مجلس. نه این که کاملا ناراضی هستند یا همه مردم ناراضی هستند بلکه بخش بزرگی از جامعه از بخشی از فعالیت های دولت و مجلس راضی نیست.
مصداق می گویید؟
مردم بابت اقتصاد راضی نیستند، از نظام اداری راضی نیستند و این ها به دولت و مجلس برمی گردد. بسیاری از قوانین انتخاباتی حل نشده و این به خاطر مجلس است. بسیاری از قوانین پیچیدگی دارد و تنقیح باید می شده که نشده است. نظارت ها هم خوب نیست و مردم ناراضی هستند. مجلس باید نظرات مردم را پیگیری کند، نباید مسامحه کند و بگوید دوستان ما هستند در حالی که دوستان مجلس بیشتر مردم هستند تا مسئولین و جناح ها. نمایندگان نباید رضایت جناح ها و دوستانشان را جلب کنند، باید رضایت مردم را به دست آورند. می گویند ما هم تیپ دولت و قوه قضاییه هستیم و دنبال رضایت آن ها هستیم، مردم هم می گویند پس به رفقایتان بگویید بیایند رای بدهند و ما رای نمی دهیم. اگر رای مردم را می خواهید باید هوای مردم را داشته باشید. مردم هم می توانند به این ها رای ندهند و بگویند حالا که به فکر ما نبودید به شما رای نمی دهیم. اتفاقا اگر کسی می خواهد قهر و مخالفت خودش را نشان بدهد، باید به این هایی که هستند رای ندهد و این حداقل مجازات است و عمل مثبت و امید بخش است. همه هم می فهمند اگر با مردم خوب رفتار نکنند مردم با کنار گذاشتن مجازات می کنند. ممکن است کسی را هم که مردم جایگزین می کنند صددرصد مطلوب نباشد اما یک پله بهتر است و این هم اگر خوب کار نکند 4 سال دیگر کنار می گذارند.
حرف شما سنگین است چون جامعه روحانیت هم از این دولت و رئیس جمهور و هم از این مجلس حمایت کرد.
ما واقعا حمایت کردیم برای این که خواست مردم و منافع مردم محقق شود و اگر ما هم نتوانیم منافع مردم را محقق کنیم مردم حق دارند کنار بگذارند و نباید مانع بشویم.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی 25 سال مرحوم حسینیان بود و سه سال است شما تشریف آوردید. چرا افراد قضایی و امنیتی برای این مجموعه انتخاب می شوند؟ برنامه ای دارید تا این فضای امنیتی کنار رود؟
این جا اصلا امنیتی نیست و همه محققان می توانند بیایند و استفاده کنند. رئیس اصلی این جا سید حمید روحانی است که هیچ کار امنیتی و قضایی نکرده است. ایشان از ما دعوت کرد در هیئت امنا شرکت کنیم و نظرش این بود امثال ما می توانیم از دستگاه های مختلف کشور اسناد بگیریم چون اسناد در مراکز امنیتی و سیاسی و حساس قرار دارند و همین باعث شد اسناد جمع شود ولی این جا فضا کاملا باز است و حتی برخی می گویند خیلی باز است. کارمندان ما هم سابقه امنیتی، اطلاعاتی و ... ندارند البته ممکن است از دستگاه های دیگر یا بازنشسته باشند اما روند کار کاملا باز است.
یک مشکلی که امروز داریم انتقال تاریخ انقلاب به نسل جوان است که به خوبی انجام نشده و از طرف مقابل مستندهای رسانه های خارجی را شاهد هستیم که دنبال سفیدسازی پهلوی هستند. در مرکز شما چه برنامه ای برای مقابله با این روند دارید؟
خیلی کارها کردیم. ما اسناد را به روز و تولید منبع می کنیم. محققان کار می کنند و کتاب های مرجع برای سایرین تولید می کنیم. این وظیفه اصلی ماست. اسناد لازم را فراهم کردیم تا کسی که می خواهد درباره تاریخ معاصر کار کند دسترسی داشته باشد. حدود 400کتاب کم حجم و جذاب برای جوانان تولید کردیم. کار بزرگ دیگری که مقدماتش هم شروع شده حضور قوی در فضای مجازی است. گزارش های تاریخی مستند و خلاصه با ذکر از سندی که قابل ارجاع و پیگیری باشد، تولید شده با این ویژگی که در قالب های مطلوب اجتماعی به خصوص برای جوان هاست.
چرا شما وزارت کشور احمدی نژاد را قبول کردید و چرا بعد از سه سال و در آستانه انتخابات مجلس هشتم برکنار شدید؟
اولا افرادی که وارد دولت می شوند با انتخاب رئیس دولت است و دیگران نقش دوم را دارند. ثانیا همه دولت ها هر وقت از من خواستند کمک کردم و معتقدم اگر دولت منتخب جمهوری اسلامی کاری بخواهد، نباید دریغ کنم چون آدم حرفه ای با رعایت ضوابط حرفه ای هستم. من با دولت های مختلف با گرایش های مختلف کار کردم ولی اعتقادات خودم را هم داشتم. با برخی مواضع آن ها موافق بودم و با برخی نبودم. همیشه هم استدلال می کردم که در کار باید ضابطه و قانون حاکم باشد. حتی در دولت دوم خرداد با این که تبلیغات زیادی برای ناطق نوری کرده بودم، گفتم اگر شما نیاز به من داشته باشید با حفظ مواضعی که دارم کمک می کنم به همین دلیل در ابتدای دولت دوم خرداد که بحث کنفرانس اسلامی بود و من چون در ارکان تشکیل کنفرانس بودم، به من به عنوان جانشین وزیر اطلاعات نیاز داشتند و گفتند بمان و من هم ماندم تا مدتی هم کار کردم تا این که گفتند بس است و تشریف ببرید که رفتیم. در دولت آقای احمدی نژاد هم اگرچه همفکری کامل نداشتیم اما ایشان هم در مجموعه اصولگرایی بود و مواضع زاویه دارش هم آن موقع برجسته نبود البته من شناخت و معرفت اجمالی داشتم. از این جهت هم اول استنکاف کردم اما اصرار کردند که در دولت کمک کنم. مقدمات و رفت و آمدهایی شد تا با اصرار پذیرفتم و بعد هم اخراج شدم.
چرا اخراج شدید؟
خب حتما آقای احمدی نژاد دید مواضع مثلا نزدیک و همگرایی که ایشان نیاز داشت و همفکری که می خواست، نمی شد. تصمیم به برکناری را بعد از مرحله اول انتخابات مجلس گرفت اما به ایشان توصیه شد عمل نکند و ایشان برکناری را گذاشت برای بعد از مرحله دوم انتخابات مجلس. به نظرم جزو اشتباهات بزرگ دولت بود چون معتقدم اگر در آن دولت بودم جلوی حوادث سال 88 را با تنظیمات و تدارکی که انجام دادم و قدرت توجیه ملی که در وزارت کشور ایجاد شده بود، می توانستم بگیرم و از این تشنجات و ابتلائات در سال 88 تا حجم زیادی جلوگیری کنم .
همان اخراج باعث شد به دولت آقای روحانی دعوت شوید؟
خیر آقای روحانی هم گرفتار شده بود. ایشان من را به عنوان وزیر اصلی دعوت نکرد. وزیر دادگستری وزیر مشترک با قوه قضاییه است. من با همه دولت ها مواضع مشترک و مواضع افتراقی دارم از این جهت در دولتی هستم یا نیستم معنایش این نیست که با همه مواضع آن دولت موافق یا مخالف باشم. در هر دولتی هم بودم سعی کردم مواضع خودم را با استدلال بگویم. تندخویی نمی کنم، به هم نمی زنم و سعی می کنم استدلال کنم و خیلی وقت ها استدلال ها هم قبول می شود. در دولت مهندس موسوی معاون وزیر بودم، در دولت مرحوم هاشمی جانشین وزیر اطلاعات بودم، در دولت آقای خاتمی معاون وزیر اطلاعات بودم، در دولت آقای احمدی نژاد وزیر کشور بودم و در دولت آقای روحانی وزیر دادگستری. به عنوان یک عنصر حرفه ای مقید به ضوابط و منضبط به مواضع انقلاب و منافع ملی بوده ام و این ها اصول من هستند. برخی روسای دولت ها این انضباط من را تحمل نمی کردند و اغلب هم من را کنار گذاشتند. در دولت روحانی مودبانه کنار گذاشتند، در دولت احمدی نژاد هم بد بود اما در دولت خاتمی بدتر بود. در ماجرای قتل های زنجیره ای که به من ربط نداشت مرا کنار گذاشتند و من را به ناروا متهم کردند البته خود ایشان نه ولی بسیاری از اطرافیان ایشان، با آقای دری نجف آبادی که استعفا کرد بنده هم رفتم.