شاخ و شانه کشیدن اطلاعاتی آمریکا و شوروی در تهران
28 آذر 1356، حکم اعدام سرلشکر مقرّبی به جرم جاسوسی برای مسکو، تنها 4 روز بعد از بازداشت وی صادر شد و او را 6 روز بعد اعدام کردند. با این حال پرونده مقرّبی ابهامات فراوانی داشت و برخی مرگ وی را ناشی از رقابت اطلاعاتی سازمان سیا و کا.گ.ب در ایران و بخشی از عملیات جهانی جنگ سرد میدانستند

گروه تاریخ – روز 28 آذر 1356، حکم اعدام سرلشکر احمد مقرّبی از سوی دادگاه عالی نظامی تایید شد. این حکم، شش روز بعد در چهارم دی 1356 به مرحله اجرا درآمد. خبر اعدام مقرّبی با هیاهوی بسیار در روزنامهها انتشار یافت. با این حال، برخی معتقد بودند که این اقدام بیش از آنکه یک واکنش امنیتی باشد به یک نمایش تبلیغاتی شبیه است. در اینکه مقربی جاسوس شوروی بود، تردیدی وجود نداشت، اما اعدام سریع وی – مقربی 24 آذر دستگیر و 4 دی اعدام شد! – و موج تبلیغاتی پس از آن، تردیدهایی را درباره ماجرای مقربی برانگیخت. برای کسانی که درباره تاریخ معاصر ایران پژوهش میکنند، اعدام مقرّبی بخشی از یک پروژه جهانی است؛ پروژهای که باید آن را در چارچوب جنگ سرد و رقابت سخت دو ابرقدرت تعریف کنیم.
جدال ابرقدرتها در ایران
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، کشورهایی که تا دیروز به طور مشترک بر فاشیسم غلبه کرده بودند، وارد نبردی پنهان با یکدیگر شدند؛ اقدامی که مدتی بعد به جنگ سرد موسوم شد. در این نبرد دو اردوگاه متخاصم تلاش میکردند عواملی را در عالیترین مراکز سیاسی، اطلاعاتی و علمی کشورهای رقیب به کار گیرند تا از راهبردها، برنامهها و پیشرفتهای کشور هدف کسب اطلاع کنند و در ضمن، بر فرایندهای سیاسی و اطلاعاتی آن کشورها تاثیر بگذارند. ایران یکی از عرصههای نبرد پنهان این دو اردوگاه بود. کشور ما از یک سو عضو پیمان سنتو و متحد اردوگاه غرب محسوب میشد و از سوی دیگر، مرزی طولانی با اتحاد جماهیر شوروی داشت. به همین دلیل، ایران یکی از نخستین مکانهایی بود که رقابت میان بلوک غرب و شرق در آن عیان شد. تلاش شوروی بعد از جنگ جهانی دوم، برای اشغال دایمی آذربایجان، راه به جایی نبرد. به تعبیر روبرت روسو جونیور، معاون کنسول آمریکا در تبریز، جنگ سرد در حقیقت در 15 اسفند 1324 آغاز شد. در آن روز 15 تیپ مسلح شوروی وارد آذربایجان، استان شمالی ایران شدند.» تلاش شوروی برای غلبه بر اوضاع سیاسی ایران و تسلط بر کشور و در پی آن، گرفتن جای آمریکا و انگلیس، تنها به اشغال نظامی آذربایجان محدود نشد. کمونیستها کوشیدند تا از طریق تقویت حزب توده و حمایت گسترده از آن، نفوذ قابل قبولی در داخل ایران پیدا کنند، اما این امر، بیشتر به دلیل نوع نگاه آن ها به دین در جامعه ایرانی با شکست روبهرو شد. به همین دلیل، کوشش شوروی بر مانورهای اطلاعاتی و کسب اطلاعات نظامی، اقتصادی و سیاسی متمرکز بود و کا.گ.ب با استفاده از ظرفیت گسترده جاسوسی خود میکوشید عمق راهبردی خود را در ایران حفظ کند.
احمد مقرّبی که بود؟
احمد مقرّبی در سال ۱۳۰۰ش در تهران به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه به دانشکده افسری رفت و با درجه ستوان سومی فارغالتحصیل شد. دوره مقدماتی و عالی مهندسی را در ایران و دوره فرماندهی و ستاد را در آمریکا گذراند. مقربی پس از انحلال حزب توده و دستگیری اکثر افراد وابسته به حزب، به اتهام ارتباط و عضویت در حزب توده، هفت ماه بازداشت شد، اما به علت فقدان مدارک لازم، او را آزاد کردند. مقربی معاونت اداره پنجم و ریاست رکن پنجم ستاد ارتش را بر عهده داشت و طی سالهای بعد ترقی بسیاری کرد و همراه با طوفانیان، مسئول خرید اسلحه از آمریکا و دیگر کشورهای غربی بود. با این حال، مقربی از سال 1330ش و از طریق «محمود نیو» به عضویت شاخه نظامی حزب توده درآمده بود. محمود نیو در زمره مرموزترین چهرههای وابسته به حزب توده در ایران است. او نقش مهمی در ماجرای ترور شاه توسط ناصر فخرآرایی داشت؛ هر چند که شهربانی نتوانست سرنخی از دخالت وی بیابد. نیو که درجه سرهنگی داشت، بعدها و در رقابتهای درون حزبی، با دیگر نظامیان تودهای درگیر شد که شرح این درگیریها، البته موضوع یادداشت پیشِ رو نیست. در آذر ۱۳۵۶ اعلام شد که یک شبکه جاسوسی کا.گ.ب در ایران کشف شده است و سرلشکر مقربی به همراه شخصی به نام «کابانف» که از افسران جاسوس و دارای سمت دیپلماتیک بود، توسط اداره هشتم ساواک دستگیر شد، ولی «کابانف» را چون مصونیت دیپلماتیک داشت، آزاد کردند. در روزهای بعد شخصی به نام علینقی ربانی نیز در همین ارتباط دستگیر شد و هر دو نفر، به سرعت محاکمه شدند و روز ۴ دی ۱۳۵۶ مطبوعات اعلام کردند که «حکم دادگاه برای سرلشکر احمد مقربی، که به موجب رأی صادره از دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم گردیده بود، در بامداد امروز اجرا گردید. سرلشکر مقربی، به جرم جاسوسی و دادن اسرار نظامی ایران به عمال بیگانه، در دادگاه نظامی محکوم به اعدام شده بود.» ربانی نیز، پس از تایید حکم اعدام وی، در دادگاه تجدید نظر نظامی در ۲۵ دی ۱۳۵۶، اعدام شد.
معمای کشف شبکه جاسوسی
چگونگی کشف ارتباطات و جاسوسیهای سرلشکر مقربی و دستگیری وی، همواره حالت معما داشته و با حدس و گمانهای چندی همراه بوده است. کشف ارتباط وی با سرویس اطلاعاتی شوروی و دستگیری او برای شوروی اهمیت بسیاری داشت. چنین شهرت یافت که سازمان جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی یکی از مهم ترین نیروهای خود را از دست داده است. بنا به گفته کوزیچکین، مامور اطلاعاتی شوروی در سفارتخانه تهران، «او (مقرّبی) بهترین عامل رزیدنسی به حساب میآمد و اطلاعات محرمانهای را که واقعاً برای اتحاد جماهیر شوروی حائز اهمیت بود در اختیار میگذاشت.» واقعیت آن بود که آمریکاییها نقش مهمی در کشف ارتباطات مقرّبی داشتند. آن ها میدانستند که شبکه جاسوسی شوروی، رخنه عمیقی در دستگاه نظامی رژیم پهلوی ایجاد کرده است. این رخنه که میتوانست به قیمت از دست رفتن اطلاعات فوقمحرمانه و منطقهای آمریکا تمام شود، باید هر چه سریعتر گرفته میشد. در واقع اعدام مقرّبی ضرب شست واشنگتن به مسکو بود و ارتباطی با قدرت و توانایی ساواک نداشت.
ورود منافقین به جریان «مقرّبی»
ماجرای بازداشت و اعدام مقرّبی، همانطور که آمریکاییها فکر میکردند، برای شوروی ضربه سنگینی به حساب میآمد؛ آنقدر که حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، کوشیدند اطلاعات مربوط به پرونده وی در ساواک را به دست بیاورند. هدف آن ها اولاً فهمیدن چگونگی لو رفتن مقرّبی و ثانیاً آگاهی از اطلاعاتی بود که توسط وی به بازجوهای ساواک ارائه شد. هر چند که مدت بازداشت وی طولانی نبود و بعید به نظر میرسید در این مدت کوتاه، بازجوییها به نتیجه رسیده باشد. عامل تحویل پرونده مقربی به سفارت شوروی در تهران، یکی از اعضای سازمان منافقین بود. محمود نادری، در مقاله «سرلشکر مقرّبی» (انتشار یافته در فصل نامه مطالعات تاریخی) به این موضوع اشاره میکند و درباره آن مینویسد: «هنوز چند ماهی از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگذشته بود که نظام نوپدید، درگیر یک پرونده جنجالی جاسوسی شد. در ششمین روز اردیبهشت 1358 یکی از اعضای بلندپایه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به نام محمدرضا سعادتی به هنگام ملاقات با ولادیمیر فیسینکو، دبیر اول سفارت شوروی در تهران و عضو سازمان اطلاعاتی آن کشور، دستگیر شد. قرار بود در این ملاقات، سعادتی نسخهای از پرونده سرلشکر احمد مقربی را که به همراه داشت، در اختیار مامور کا.گ.ب بگذارد.» ماجرای اقدام سعادتی نه فقط دوباره قصه مقرّبی و تشکیکهای گوناگون درباره واقعیت آن را بر سر زبانها انداخت، بلکه توجه عموم را به اقدام سازمان منافقین و سوءاستفاده این گروهک تروریستی از شرایط خاص و بحرانی کشور جلب کرد. موضوعی که احتمالاً نخستین برداشتهای واقعی را در کف جامعه از ماهیت عملکرد و پشت پرده اقدامات منافقین رقم زد.