دکتر عباس مفیدی، اقلیم شناس، عضو هیئت علمی گروه جغرافیای دانشگاه فردوسی مشهد-طی چند سال گذشته مخاطرات جوی و اقلیمی همواره یکی از چالشهای بزرگ محیطی در کشور بوده است. از یک سو، افزایش بارشهای بسیار سنگین سبب بروز سیل های مهیبی چون سیل آبان 1394 (سیل ایلام)، نوروز 1399 و مرداد 1401 شده و از سوی دیگر، خشکسالیهای گسترده و شدید، بنیانهای طبیعی این سرزمین کهن را بهطور جدی به چالش کشیده و نفس محیط زیست این مرز و بوم را به شماره انداخته است. در کنار پدیدههای مذکور، بروز مداوم توفانهای گردوغباری در استانهای مختلف غربی و شرقی و امواج گرمایی در تابستان میرود تا به یک ویژگی طبیعی و مخاطره جوی دایمی در کشور مبدل شود. با این حال و به رغم افزایش انواع مختلف مخاطرات جوی در کشور، طی سال های اخیر شاهد هستیم که برخلاف گذشته، از شدت سرمای سخت و گزنده زمستان خبری نبوده، به گونه ای که با کاهش وقوع این پدیده می رفت تا سرمای سخت و گزنده زمستانی از ذهن مردم پاک شود و تصویری از سوز و سرمای زمستانی، بهویژه برای نسل جوان شکل نگیرد. اما سرمای سخت و نسبتاً فراگیر در دی ماه 1401 نه تنها خاطره زمستان های سرد و سخت گذشته را به خوبی در ذهن مردم زنده کرد،بلکه سیاست گذاران، برنامه ریزان و دولتمردان را در مقیاس ملی کاملاً غافلگیر کرد. علاوه بر مشکلات، خسارت ها و محدودیت هایی که سرمای دی ماه 1401 در کشور یا در مقیاس کوچک تر در استان های شرقی و شمالی ایجاد کرده، در اذهان عمومی این سوال شکل گرفته که جایگاه موج سرمای دی ماه 1401 در میان چند اَبَرسرمای نیم قرن گذشته چه بوده و در عین حال، دلیل اصلی وقوع چنین موج های سردی در یک اقلیم جنب حاره ای خشک در عرض های پایین جغرافیایی چه می تواند باشد؟ به عنوان یک اقلیم شناس علاقه مند به موضوع، سعی می کنم پاسخی را برای این چند سوال کلیدی در این باره ارائه دهم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه ما افرادی را میشناسیم که ظرفیت بالایی دارند یا در باره یک موضوع بزرگ صحبت میکنند اما هیچکاری برای دستیابی به آن انجام نمیدهند. مرد یا زن، نوجوان یا جوان و ...، فرقی ندارد چون همه ما برای رسیدن به اهدافمان باید به برنامهریزیهایمان جامه عمل بپوشانیم. افراد موفق، عملکننده هستند نه سخنگو. اما تبدیل شدن به فرد عمل گرا نیاز به یک سری پیشنیازها دارد که کمتر درباره آنها سخن گفته شده است. در ادامه به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد.
منتظر نبودن برای کاملشدن شرایط
افراد عمل گرا قبل از اقدام، منتظر کاملشدن شرایط به طور صد درصدی نیستند. آنها فقط به دنبال هدف هستند، بازخوردها را مشاهده و سپس اقدام بعدی خود را مطابق با آن اصلاح میکنند. کسانی که در زندگی خود به موفقیت زیادی دست نمییابند، تمایل زیادی به استفاده از «باید» و «نباید» دارند. کسانی که آن چه را میخواهند به دست میآورند، آن قدر مشغول دستیابی به هدف بعدی خود هستند که حتی فرصت توضیح ندارند. اگر از اهمالکاری رنج میبرید، توصیه میکنم راههای عملی را برای جلوگیری از پشت گوش انداختن بررسی کنید.
مبهم نبودن آرزوها
افراد عمل گرا دایم به دنبال شفافیت در زندگی خود هستند. آنها میدانند که چه میخواهند و رویای خود را دنبال میکنند. آرزوها و باورهای مبهم به نتایج مبهم منجر میشود. این حس جهتگیری است که به آنها قدرت ماندگاری میدهد تا به اهداف شان پایبند باشند و به رویاهایشان برسند.
عزتنفس بالا
افراد اهل عمل معتقدند شایسته موفقیت هستند و میدانند که میتوانند هر کاری را که در ذهنشان است، انجام دهند. آنها درک میکنند که اشتباه کاری است که انجام میدهند و نه شخصیتی که هستند. آنها همچنین علایم هشدار دهنده عزتنفس پایین را زیر نظر دارند تا مطمئن شوند که همیشه تصویر مثبتی از خود دارند. چنین افرادی باور دارند که عزتنفس یک حالت ذهنی است و انتخاب داشتن عزت نفس بالا بسیار مفیدتر از انتخاب برای داشتن عزتنفس پایین است.
علاقهداشتن به مطالعه
بیشتر افراد موفق به مطالعه علاقه دارند. اگر بر این باور هستید که موفقیت همیشه سرنخهایی بهجا میگذارد و شما میتوانید با فکر کردن و رفتار مانند یک فرد موفق، به اهدافتان برسید پس مطالعه باید بخشی از زندگی روزمره شما باشد. خواندن در باره موفقیت دیگران میتواند باورهای محدود کنندهای را که در باره خود دارید،به چالش بکشد.
پذیرفتن خود
«با خودت صادق باش». افرادی که عملگرا هستند به چیزی که نیستند،تظاهر نمی کنند. این کار به آنها اجازه میدهد خلاقیت خود را آزادانه بیان کنند و نگران پنهان کردن خود واقعیشان نباشند. بهترین راه برای پذیرش خود، قدردانی و پذیرش واقعی دیگران است. اگر تمایل دارید دیگران را قضاوت کنید، احتمالاً خودتان را هم خیلی قبول ندارید. بدترین نوع طرد شدن، طرد شدن از خود است.
داشتن ارتباطات عالی
افراد موفق و عملگرا اهمیت روابط و چگونگی آن را یکی از مهمترین عوامل در دستیابی به اهداف میدانند. آنها همچنین میدانند که بهترین راه برای ایجاد یک شبکه عالی این است که ابتدا بدون انتظار پاداش به دیگران کمک کنند. کسانی که دایم بدون کمک کردن چیزی میگیرند، معمولاً در ایجاد یک شبکه محکم عملکرد بسیار ضعیفی دارند و برای عملی کردن اهداف با مشکلات جدی مواجه می شوند.
پذیرش اشتباهات
دو کار وجود دارد که میتوانید برای تضمین موفق نشدن و فرار از عملگرایی در آینده انجام دهید: سرزنش دیگران و بهانه آوردن. وقتی این دو کار را انجام میدهید، هم مسئولیت و هم قدرت خود را رها میکنید. وقتی مشکلی پیش میآید و دیگران را مقصر میدانید یا بهانه میآورید، به وضوح اعلام میکنید که در این شرایط قدرتی ندارید و اتفاقاتی برای شما رخ میدهد که خارج از کنترل شماست. افراد بزرگ وقتی دچار اشتباه می شوند، اعتراف میکنند تا بتوانند روی راهحل تمرکز کنند و انرژی خود را هدر ندهند.
مدیریت انرژی
افراد موفق و عملگرا میدانند که مدیریت انرژی خود، اگر نه بیشتر از مدیریت زمان، به همان اندازه مهم است. یکی از مهمترین اصول در مدیریت انرژی این است که بدانیم استراحت به اندازه عمل مهم است. افراد موفق میدانند که انرژی کم نتایج ضعیفی به همراه دارد و باعث میشود در عملیکردن اهدافشان عملکرد نامناسبی داشته باشند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور با تشکر از عموم بانوان که با پایبندی به موازین شرعی و قانونی در اصلاح فضای عمومی مشارکت و همکاری دارند، بر ضرورت توجه به قانون به عنوان یک اصل مورد تفاهم اجتماعی در مسئله مهم حجاب تاکید کرد.به گزارش ایرنا، آیتا... سید ابراهیم رئیسی در جلسه عصر یک شنبه هیئت دولت با تجلیل از حضور گسترده و پرشور مردم در جشن چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تصریح کرد: حضور باشکوه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نشانگر دلبستگی و پیوستگی ملت با نظام اسلامی و آرمانهای انقلاب بود که توطئهها و فتنههای دشمنان را خنثی و نقش برآب کرد.«کنترل بازار و تامین اقلام اساسی مورد نیاز مردم با قیمت مناسب»، «ضرورت استفاده از ظرفیتهای داخلی در حوزه حمل و نقل ریلی» و «مقابله با قاچاق کالا به ویژه قاچاق سازمانیافته و همچنین مقابله با سوداگران و عددسازان بازار ارز» از دیگر تاکیدات رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت بود که وزارتخانههای مرتبط مکلف به پیگیری آن ها شدند.رئیس جمهور با تشکر از عموم بانوان که با پایبندی به موازین شرعی و قانونی در اصلاح فضای عمومی مشارکت و همکاری دارند، گفت: در موضوع حجاب همه دستگاههای فرهنگی و رسانهای موظفاند با تبیین رویکرد اقناعی به گسترش فضای عفیفانه کمک و با تولید محتوایی مناسب به وظیفه اجتماعی خود عمل کنند.آیتا... رئیسی بر ضرورت توجه به قانون به عنوان یک اصل مورد تفاهم اجتماعی در مسئله مهم حجاب تاکید کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اواسط آذر امسال بود که شی جین پینگ رئیس جمهور چین پا به ریاض گذاشت و در انتهای سفر خود پای یک بیانیه ضد ایرانی را امضا کرد. بیانیه ای که با واکنش های زیادی همراه شد و در نهایت معاون رئیس جمهور چین در سفری به ایران از تهران دلجویی کرد. البته واقعیت این است که بیانیه ۲۰۲۲ تکرار بیانیه سال ۲۰۱۴ چین است و به رغم تباین با منافع ملی ایران به معنی کنار نهادن ایران از نقشه چین نیست چرا که چین هم به خوبی می داند بدون حضور و نقش ایران به فعلیت رساندن طرح ها و برنامه های اقتصادی خود به خصوص طرح یک کمربند - یک جاده در منطقه با چالش های جدی مواجه خواهد شد . چین طی راهبرد تأمین انرژی پس از گران شدن زغال سنگ قصد دارد از طریق گاز قطر و روسیه و نفت ایران و عربستان زنجیره انرژی خود را تکمیل کند که احداث خط لوله گوریه به جاسک در ایران در راستای همکاری ایران و چین انجام شد. در این میان چین همچنان برای مقابله با تهدیدات امنیتی از آسیای مرکزی و حوزه پیمان شانگهای و افغانستان تا نیروهای متحد ایران در عراق و لبنان که هم پیمان طرح جاده ابریشم هستند به نقش امنیتی ایران نیاز دارد. از این رو نزدیکی چین و عربستان به معنی نادیده گرفتن نقش ایران برای راهبرد چینی ها در منطقه نیست.به عبارت دیگر،اساسا اقتصاد سیاسی چین در روابط بین الملل بر اساس چارچوب واقع گرایی عمل می کند و سعی دارد در روابط جهانی خود سودش را به بیشینه و حداکثر برساند رفتاری که البته در مواردی مانند مواضع این کشور در ریاض و شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران محل انتقاد جدی است .جمعیت چین هم اکنون 1.4 میلیارد نفر است و باید اقتصاد و معیشت 1.4 میلیارد نفر را تامین کند. در نقطه مقابل اما در سیاست خارجی ایران دیپلماسی اقتصادی در اولویت های بعد از دیپلماسی سیاسی قرار گرفته اند، در حالی که قدرت نفوذ اقتصاد در عصر حاضر بیشتر از هر عامل دیگری است.از این رو اکنون و پس از گذشت دو ماه از آن ماجرای جنجالی، رئیسجمهور کشورمان فردا برای سفری سه روزه در پاسخ به دعوت رسمی «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در راس هیئتی بلندپایه عازم این کشور می شود. همان طور که اشاره شد پکن به خوبی می داند برای پیشبرد اهداف خود، بدون جلب رضایت ایران به عنوان یکی از بازیگران اصلی غرب آسیا، سیاست موفقی در خلیج فارس نخواهد داشت. از طرف دیگر چین به خوبی می داند و می بیند که روابط تهران و مسکو بر اثر تنش با غرب در حال گسترش و تعمیق روز افزون است و کمرنگ تر شدن روابط میان پکن و تهران بر نزدیکی و تحکیم بیش از پیش تهران و مسکو اثر گذار خواهد بود و این مسئله ای نیست که چینی ها راحت با آن کنار بیایند. علاوه بر همه این ها موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی ایران برای چین آن قدر ها ارزشمند هست که نخواهند آن را به راحتی از دست بدهند. در واقع زمانی که دروازههای اروپا به روی روسیه بسته شده است، کشورهایی مانند ایران میتوانند برای چین اهمیت ویژهای داشته باشند. چین صدها میلیارد دلار حجم تجاری با کشورهای اروپایی دارد که بخش زیادی از صادرات این کشور به اروپا از مسیر روسیه عبور میکرد ولی پس از جنگ اوکراین، مسیرهای جایگزین در دستورکار قرار گرفتهاند و ایران هم یکی از آن هاست که میتواند کمک شایانی به چینیها بکند تا بتوانند در کمترین زمان کالاهای خود را به بازارهای اروپایی منتقل کنند پس این سفر می تواند درباره تثبیت راهگذرها بین ایران و چین به رغم برخی خبرهای ناخوشایند موثر باشد . البته این بازی دوسر برد بوده چرا که همین موضوع میتواند جایگاه ایران در منطقه را ارتقا دهد و کشورمان را به شاهراه ترانزیتی در منطقه تبدیل کند. همچنین چینی ها این روزها به عنوان واردکننده نفت و گاز در جهان شناخته می شوند و به نظر به دنبال آن هستند که با توسعه روابط خود با ایران امنیت جریان انرژی خود را برای آینده تضمین کنند موضوعی که برای ایران نیز سود آور است به خصوص آن که اگر قرارداد 25 ساله (که امروزه در حال خاک خوردن است) اجرایی شود یکی از مفاد اصلی آن توافق که ارزش آن 400 میلیارد دلار تخمین زده شده به مسائل انرژی مربوط است و بر این اساس چینیها متعهد شدهاند تا 25 سال از ایران نفت خریداری کنند. یکی از موارد مهم دیگری که در توافق با چین قید شده، بازگشت پول به ایران و تسهیل روابط بانکی در ازای فروش نفت است. این مسئله باتوجه به این که آمریکا و اروپایی ها سعی دارند با تحریم های گسترده از ورود ارز به ایران جلوگیری کنند، میتواند برای ایران دستاورد بزرگی باشد. از سوی دیگر همکاری تسلیحاتی نیز می تواند بخش دیگری از حوزه های روابط دو کشور را رقم بزند. این تسلیحات می تواند شامل جنگنده های جی-10 و قایق های تندرو مجهز به موشک کلاس هوبی باشد که پیش از این به پاکستان هم فروخته شده بود. از طرف مقابل این روزها صف خریداران پهپاد های ایرانی به خصوص نوعِ انتحاری، هر روز شلوغ تر می شود تاجایی که در آخرین اخبار 22 کشور تقاضای خرید پهپاد از ایران را دارند و دراین باره آن طور که سایت معتبر میدل ایست مانیتور به نقل از منابع رسمی خبر داده چین نیز به صف خریداران اضافه شده و قصد دارد ۱۵ هزار فروند پهپاد انتحاری ایرانی را خریداری کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیپلماسی پنهان برجامی؟
درشرایطی که واشنگتن همواره اعلام می کند مذاکرات هسته ای از اولویتش خارج شده است، باقری گفت: مذاکرات ادامه دارد، تبادل پیام ها بین ما و آمریکا از طریق یک واسطه انجام می شود
گروه سیاسی-مقامات آمریکایی طی ماههای اخیر تلاش دارند دیپلماسی پنهان و پیامرسانی غیرعلنی به ایران را جایگزینی برای دیپلماسی از طریق گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا در وین کنند و همزمان این ادعا را مطرح کنند که چشم امیدی به نتیجه مذاکرات ندارند.با این حال علی باقری، معاون وزیر خارجه کشورمان در گفتوگو با شبکه المنار اعلام کرد که گرچه طی یک سال گذشته ما شاهد کندی در روند مذاکرات هسته ای هستیم اما این مذاکرات اکنون در سطح تبادل پیام ها میان دو طرف ادامه دارد و دو طرف همچنین رویکردهای خود را اعلام میکنند.باقری گفت که ایران هیچ گونه ارتباط مستقیمی با آمریکا ندارد و طبیعتا این پیامها از طریق واسطههای اروپایی و گاهی اوقات غیر اروپایی رد و بدل میشود.معاون وزیر خارجه در پاسخ به این سوال که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده است که توافق وین مرده است گفت:اظهارات بایدن در حالی است که مسئولان آمریکایی بعد از آن در گفتوگو با رسانه ها درباره توافق و روند مذاکرات اظهارنظر کردند و تبادل پیامها همچنان ادامه دارد.به نظر می رسد نکته مهمی که مقامهای آمریکایی با تردستی آن را کتمان میکنند، راهبرد تعیین شده دو طرف برای فرایند مذاکره است. بر مبنای این راهبرد، طرف ها قرار بود تنها در چارچوب موضوع هستهای و تحریمهای مرتبط مذاکره کنند. این در حالی بود که «بلینکن» چندی پیش این اصل مبنایی را زیر پاگذاشت و مدعی شد: «ایرانیها همچنان خواستههای فرعی رامطرح میکنند.» او این سخن ادعایی را در حالی بر زبان آورد که پیشتر مقامهای ایرانی، دستیابی به هر توافق احتمالی در وین را منوط به پایان یافتن پرونده ادعاهای سیاسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده بودند. واضح بود با در نظر گرفتن نقش نظارتی آژانس بر روند اجرای توافق هستهای، خواسته تهران با آن چه در زمین مذاکرات وین میگذشت، ارتباط مستقیم داشت و بر ادعای وزیر خارجه آمریکا خط بطلان میکشید. اما این خواسته در شرایطی به عنوان یک مانع بزرگ حل پرونده مذاکرات وین اعلام شده که مقامهای آمریکایی کوشیدهاند همکاری متعارف ایران و روسیه به عنوان دو شریک راهبردی را در قالب یک موضوع انحرافی به مذاکرات پیوند بزنند و کشورمان را یکی از طرفهای درگیر در جنگ معرفی کنند. چنان که عملاً این موضوع را بارها در ادعاهای خود به صورت عیان اعلام کردهاند.
فرا خبر
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- زن جوانی که در پوشش مسافر، سوار خودروهای گران قیمت مردان هوسران پولدار می شد و سپس با طرح یک نقشه شیطانی زیرکانه، کارت بانکی طعمه خود را می ربود، در حالی با تلاش پلیس آگاهی مشهد دستگیر شد که از آخرین طعمه خود، تعدادی سکه طلا هم به سرقت برده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، به دنبال چندین گزارش سرقت کارت های بانکی و دستبرد ده ها میلیونی به حساب شاکیان، پرونده های جداگانه ای در مراکز انتظامی مشهد تشکیل شد و مورد بررسی های پلیسی قرار گرفت اما با افزایش پرونده های مذکور، این ماجرا شکل مرموزی به خود گرفت چرا که همه مال باختگان از تمکن مالی برخوردار بودند و بسیاری از آنان برای حفظ آبرو، بخش هایی از قصه سرقت کارت بانکی را سانسور می کردند و فقط مدعی بودند که فردی کارت عابربانک آن ها را ربوده و ده ها میلیون تومان از حساب بانکی برداشت کرده است. با توجه به اهمیت سرقت های رمز آلود مذکور، سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) با صدور دستورهای ویژه ای برای واکاوی این ماجرا از کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد خواست تا با استفاده از فناوری های نوین پلیسی به ردیابی عامل یا عاملان دستبرد به حساب های بانکی بپردازند. گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است طولی نکشید که چند پرونده روی میز کارآگاهان پایگاه شرق پلیس آگاهی مشهد قرار گرفت و گروهی کارآزموده از کارآگاهان با هدایت سرگرد حسن رحیم پور (رئیس پایگاه شرق آگاهی مشهد) به تجزیه و تحلیل این ماجرا پرداختند. بررسی های کارشناسی آن ها نشان داد: همه مال باختگان دارای خودروهای سواری گران قیمت هستند اما برخی از آن ها از یک زن مسافر سخن گفته اند که به دلیل دلسوزی از حاشیه خیابان سوار کرده اند تا او را به مقصد برسانند.
از سوی دیگر ردیابی خریدهای بانکی نام زنی را روی گزارش های پلیس حک کرد که با کارت های سرقتی از طلافروشی ها و دلالان دلار در خیابان امام خمینی (ره) خرید کرده است. آرام آرام ماجرای رمزآلود کارت های بانکی روی این زن متمرکز شد و کارآگاهان با استفاده از بانک اطلاعاتی مجرمان دریافتند که او زنی سابقه دار و اهل یکی از استان های غربی کشور است اما او سال گذشته از زندان آزاد شده و نشانی ثابتی در اسناد و مدارک پلیس نداشت. این گونه بود که کارآگاهان فرضیه اسامی مستعار را نیز در دستورکار قرار دادند و سپس در پیگیری سرنخ های دیگر به یک طلافروشی در بولوار شهید مفتح (سی متری طلاب مشهد) رسیدند که شقایق (متهم تحت تعقیب) از آن طلافروشی خرید کرده بود. همزمان بازبینی دوربین های مدار بسته در مراکز خرید نیز تردیدی برای کارآگاهان باقی نگذاشت که او از تبهکاران حرفه ای و سابقه دار است که قبلا نیز در دام قانون گرفتار شده بود.
بنابراین کارآگاهان با هماهنگی و دستورهای محرمانه قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) به سراغ طلافروش رفتند که مشخص شد زن مذکور 3 هزار و 900 دلار هم برای تبدیل به ریال در اختیار طلافروشی گذاشته است. با همکاری طلافروش بلافاصله کارآگاهان با این زن 37 ساله قرار صوری گذاشتند تا باقی مانده پول هایش را تحویل بگیرد. ساعتی بعد وقتی شقایق وارد طلافروشی شد ناگهان دستبندهای قانون به دستانش حلقه خورد و به مقر انتظامی انتقال یافت.
براساس گزارش روزنامه خراسان، این زن جوان که ابتدا سعی داشت خود را بی خبر از ماجرای سرقت از عابربانک ها نشان دهد، هنگامی که در برابر اسناد و مدارک مستند قرار گرفت و تصاویر خود را در دوربین های مدار بسته دید به ناچار لب به اعتراف گشود و راز سرقت های ده ها میلیونی را فاش کرد. از سوی دیگر بررسی های تخصصی و کنکاش های پلیس در ماجرای این سرقت ها نشان داد زن دستگیر شده، با آرایش های غلیظ در پوشش مسافر کنار خیابان ها منتظر طعمه های پولدار می ایستاد و هنگامی که راننده ای از سر دلسوزی یا برخی پولداران هوسران او را برای رساندن به مقصد سوار می کردند به عشوه های شیطانی متوسل می شد تا نقشه زیرکانه خود را اجرا کند. متهم پرونده سرقت های عابر بانک، پس از جلب اعتماد طعمه خود، چنین وانمود می کرد که تشنه یا گرسنه است! سپس از راننده ای که فریب عشوه های شیطانی را خورده بود، تقاضا می کرد تا برای او آبمیوه ، پیتزا یا ساندویچ بخرد. او در ادامه نقشه اش بلافاصله پشت سر راننده از خودرو پیاده می شد.
و در فروشگاه کنار وی می ایستاد هنگامی که راننده رمز کارت بانکی را با صدای بلند به فروشنده می داد تا بهای خرید آبمیوه یا اغذیه را بپردازد، او بی درنگ شماره رمز را حفظ و بعد یادداشت می کرد.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، این خلافکار حرفه ای که حالا نیمی از نقشه اش را اجرا کرده بود با استفاده از طنازی های شیطانی و فریبنده، راننده خودرو را به خلوتگاه می کشاند ودر یک فرصت مناسب، کارت بانکی او را می ربود و از طعمه خود جدا می شد. راننده پولدار نیز زمانی به سرقت کارت عابربانک خود پی می برد که پیامک برداشت های ده ها میلیونی روی گوشی تلفن اش نقش می بست! اگرچه برخی از رانندگان به خاطر حفظ آبرو یا ترس از رسوایی احتمالا شکایتی را مطرح نکرده اند اما بررسی های پلیس در پرونده آخرین طعمه وی، که یک مرد جوان است، بیانگر آن بود که زن مذکور چندین سکه طلای بهار آزادی را نیز از کیف دستی وی به همراه کارت عابربانک به سرقت برده است.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است اگرچه متهم این پرونده فقط به 3 فقره سرقت با شیوه و شگرد یاد شده اعتراف کرده است اما تاکنون 6 نفر از مال باختگان وی را شناسایی کرده اند. در همین حال یک مقام انتظامی از افرادی که طعمه عشوه های شیطانی این زن جوان شده اند، خواست برای اعلام شکایت به پایگاه شرق پلیس آگاهی مشهد مراجعه کنند و یقین بدانند که هویت و اسرار آن ها به طور کامل در پرونده محرمانه باقی می ماند و هیچ کس از اسامی و علت مراجعه آنان به پلیس مطلع نخواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بیشتر ما در زندگی واقعی، از خشونت بیزاریم. خواندن و شنیدن اخبار جنایی، تا مدتها حالمان را بد میکند. از کسانی که کارشان را با دادوبیداد و دعوا راه میاندازند، تا حدامکان فاصله میگیریم. ما آدمهای صلحطلب و بیآزار، چرا از تماشای خشونت لذت میبریم؟ چه چیزی باعث میشود مشتاقانه بنشینیم پای صحنههای وحشتبار فیلمها و احساس خوبی به ما دست بدهد؟ خب باید دلیلی وجود داشتهباشد که فیلمهای با مضمون سلاخی، شکنجه و کشتار، اینهمه محبوباند و خوب میفروشند. نکند ما وانمود به رفتار مسالمتآمیز میکنیم؟ آیا جنایتکارهای بالقوهای هستیم که منتظریم زمان مناسب فرابرسد تا روی دیگرمان را نشان بدهیم؟ شاید حتی پای یک جور بیماری درمیان باشد. خب دانشمندان علوم انسانی هم سالهاست به این سوالها فکر میکنند و برای پیدا کردن جوابشان، دست به تحقیق و آزمایش و بررسی میزنند. البته تا الان برای پاسخ به مسئله میل به تماشای خشونت، به توضیح مشخصی نرسیدهاند که بر سر آن اتفاقنظر جمعی وجود داشتهباشد و صرفا با مجموعهای از نظریهپردازیها، این میل را از ابعاد مختلف بررسی میکنند. در پرونده امروز، با جمعآوری این تئوریها، میل به تماشای فیلمهای خشن را واکاوی میکنیم، درباره تأثیرات احتمالی این فیلمها بر رفتار مخاطبانشان حرف میزنیم و تفاوت افراد در میزان رغبت به آثار نمایشی خشن را بررسی میکنیم.
از ترشح آدرنالین تا تمایل به کندوکاو در ذهن
مطالعات روانشناسی درباره دلایل احتمالی علاقه به تماشای خشونت چه میگویند؟
خشونت در آثار نمایشی همیشه موضوعی جنجالبرانگیز بودهاست؛ اقبال زیاد به این نوع آثار از یک طرف و نقد و اعتراض و سانسور از طرف دیگر، خبر از واکنش دوگانه و متناقضی میدهد که نمایش خشونت برمیانگیزد. مردم برای تماشای فیلمهای خشن صف میکشند. منتقدان سینمایی به آثار خشونتبار امتیازهای پایینی میدهند. جامعهشناسها دایم هشدار میدهند که عادیسازی خشونت ازطریق آثار نمایشی پیامدهای منفی برای جامعه دارد. تماشاچی هم که با پای خودش برای دیدن خشونت و وحشت به سینما میرود، اگر میزان آن را ورای آستانه تحملش بداند، فقط به بیرون آمدن از سالن اکتفا نمیکند. سال 1903، تماشاچیان «سرقت بزرگ قطار»، وقتی در انتهای فیلم، هنرپیشه بهسمت آنها شلیک کرد، دست به اعتراض زدند. حالا سینما در نمایش خشونت، متبحرتر و بیپرواتر شدهاست و تماشاچی هم انگار دوز بیشتری از آن را برمیتابد ولی هنوز هم صدای اعتراض شنیده میشود. «کوئنتین تارانتینو»، کارگردان آمریکایی محبوب، بابت صحنههای خشونتآمیز فیلمهایش همیشه مورد سرزنش مخاطبان و منتقدان بوده و پاسخش هم معمولا چنین است: «چیز دیگری ببینید»! در سپتامبر سال 2021 وقتی بیش از 100میلیون نفر سریال خشن نتفلیکس، «بازی مرکب» را تماشا کردند، «سایمون مککارتی جونز»، استاد روانشناسی بالینی و عصبروانشناسی در کالج «ترینیتی دوبلین»، به بهانه استقبال جهانی شگفتانگیز از این سریال، در پژوهشی دلایل تمایل به تماشای محتوای خشونتآمیز را بررسی کردهاست. آنچه در ادامه میآید، نتایج یافتههای مککارتی بهعلاوه سایر نظریاتی است که در اینباره مطرح میشود.
شبیهسازی تهدید
یک تئوری میگوید تماشای خشونت، میل به پرخاشگری ما را ازبین میبرد اما پشت این ایده، شواهد قوی و قابلاطمینانی وجود ندارد. یافتههای جدیدتر که از مطالعات فیلمهای ترسناک بهدست آمدهاست، نشان میدهد مخاطبان فیلمهای خشن، سه دستهاند؛ گروه اول، معروف به «معتادان آدرنالین»، از تجربههای جدید و احساسات شدید لذت میبرند و دلیل علاقهشان به فیلمهای خشونتبار، این است که ترشح آدرنالینشان را بالا میبرد. گروه دوم، کسانی هستند که دوست دارند دیگران را در رنج ببینند؛ سادیستها بیشتر از حد معمول درد دیگران را احساس میکنند و از آن لذت میبرند. گروه سوم، آنهایی هستند که خشونت را تماشا میکنند چون از آن میآموزند. این گروه اخیر، مانند معتادان آدرنالین، از تماشای ترس و خشونت احساسات شدیدی تجربه میکنند اما نه با لذت، بلکه آن را تحمل میکنند تا برای مثال چیزهایی درباره موقعیتهای بالقوه خشونتباری که ممکن است برایشان پیش بیاید، بیاموزند. شاید بتوان گفت یکجور مازوخیسم خوشخیم؛ تجربه کردن چیزهای بد و دردناک در یک زمینه امن با این توضیح که اگر بتوانیم درد را تحمل کنیم، مهارتهای لازم برای بقا را خواهیمآموخت. این ایده که مردم از تماشای خشونت ایمن روی صفحه نمایش لذت میبرند چون میتوانند چیزی از آن یاد بگیرند، «نظریه شبیهسازی تهدید» نامیده میشود و میگوید تماشای خشونت از روی مبل راحتی ممکن است راهی برای آمادهسازی خودمان در دنیای خشن و خطرناک باشد. یک پژوهش تازه ادعا میکند درطول همهگیری کووید 19، طرفداران فیلمهای ترسناک و خشن، ازنظر روانی انعطافپذیری بیشتری نشان دادند.
تلاش برای فهم خشونت در دنیای واقعی
سال 2013، محققان دانشگاه «آگزبورگ» و «ویسکانسین مدیسون»، رفتارهای گروهی از آزمودنیها را بررسی کردند تا بفهمند آیا دلیل علاقه مخاطبان به فیلمهای خشن این است که شخصا به ابراز خشونت تمایل دارند و فیلم دیدن، یکجور بازسازی این میل است یا انگیزههای دیگری وجود دارد. 482 شرکتکننده از آلمان و ایالاتمتحده در بازه سنی 18 تا 82 سال و سطوح مختلف تحصیلات، بررسی شدند. شرکتکنندهها تریلرهای چند فیلم با درجات خشونت متفاوت را تماشا کردند. سپس به این سوال جواب دادند که آیا مایل به تماشای بقیه فیلم هستند یا نه و میزان تأملبرانگیز یا معنادار بودن فیلم را ارزیابی کردند. خلاف مطالعه قبلی که ادعا میکرد مردم بهدلیل میل به خشونت از تماشای فیلمهای خشن لذت میبرند، یافتههای این آزمایش نشان داد تماشای فیلمهای خشونتآمیز، برای مخاطبانش دو کارکرد اساسی دارد؛ احساس هدفمندی و فرصتی برای کندوکاو ذهن انسان. فیلمهای خشن، برخلاف جنایات زندگی واقعی، شروع و پایانی پیش چشم مخاطب میآورند و درباره علل وقوع جنایتها توضیحاتی میدهند. آنچه مخاطب را جذب میکند، نه جرم و جنایت، بلکه این روند کشف و توضیح است. درواقع موضوع، خون نیست. مثلا در یکی از آشناترین فیلمهای خشن، «بیل را بکش»، مسئله انتقام گرفتن از منشأ ظلم است نه صرفا نمایش خشونت یا برای مثال در «جان ویک»، قاتلی را میبینیم بهحدی محبوب که طرفدارانش از خالکوبیهای او تقلید میکنند. «جان» بهدلیل قتلهایش دوستداشتنی نیست بلکه جنگیدنش در دنیایی مملو از خشونت و جنایت است که او را به شخصیتی محبوب تبدیل میکند. این تئوری میگوید مخاطبان فیلمهای خشونتبار لزوما خشن نیستند بلکه احتمالا افرادیاند که بهدنبال درک خشونت پیرامون خود و دلایل پشت آن هستند. فرضیه «میوه ممنوعه»، تلاش دیگری است برای توضیح علاقه به فیلمهای خشن که میگوید خشونت ازنظر اجتماعی، امری ممنوعه است و ممنوعیت، بهطور طبیعی جذاب تلقی میشود. فیلمسازها هم بهخوبی به این موضوع آگاه اند؛ آنها به مخاطبان هشدار میدهند که فیلمشان خشن و ترسناک است و میدانند که این هشدار، درواقع ترغیبکننده و تحریکآمیز است. نظریه دیگری میگوید تماشای خشونت در فیلم و سریالها از آنرو جذاب است که میتوانیم مجازات شدن کسانی را ببینیم که مستحق مکافاتاند. مطالعات نشان میدهد وقتی تماشاچی به امکان مجازات دیدن مجرمان فکر میکند، مرکز پاداش مغزش –همان بخشی که مسئول تولید احساس لذت است- فعال میشود.
سینمای خشن و مخاطبان پرخاشگر
تماشای فیلمهای خشونتبار چطور بر رفتار مخاطبانشان تأثیر میگذارد؟
مرگ، خون و خشونت همیشه بشر را به خود جذب کردهاست. رومیان باستان برای تماشای جنگهای مرگبار گلادیاتورها در کولوسئوم دورهم جمع میشدند. در قرنهای بعد، اعدام در ملأعام یکسرگرمی پرمخاطب بهشمار میرفت و در دوران ما، فیلمها و سریالهایی که صحنههای تصادف و قتل را به نمایش میگذارند، حسابی خریدار دارند. پیشتر توضیح دادیم که این میل به تماشای خشونت از کدام مسیرهای احتمالی ناشی میشود و حالا میخواهیم بفهمیم بر رفتار ما چه تأثیری میگذارد.
دستهای آلوده پشت پرده
موضوع همیشه علاقه مخاطب به دیدن خون و مرگ نیست؛ گروههای سیاسی و ایدئولوژیک مختلف به روشهای گوناگون از نمایش خشونت در سینما و تلویزیون نفع میبرند. برای مثال برخی دولت های غربی از سینما برای القای احساسات و افکاری درراستای منافع خودشان سود میبرند، مستقیم بر آن تأثیر میگذارند؛ به اینترتیب که با بهتصویر کشیدن خشونت بهطور پنهان و غیرمستقیم، رضایت از سیاستهای دولت و مشروعیت بخشیدن به خشونت اعمالشده ازسوی آن را رقم میزنند. فیلمهای خشن، میتوانند در باوراندن این موضوع که چه کسانی شایسته قربانی شدناند، افکار عمومی را تحتتأثیر قرار بدهند. به همین دلیل متخصصان علوم انسانی معتقدند پاسخ دادن به این سوال که چرا فیلمهای خشن را دوست داریم، کافی نیست؛ ما نیاز داریم بفهمیم این فیلمها چطور بر ما تأثیر میگذارند. پیامی که نمایش خشونت روی صفحه تلویزیون و پرده سینما به مخاطب میفرستد، میتواند موجب انفصال او از دنیای حقیقی شود. مثلا ممکن است در زندگی واقعی، آمار جرایم رو به کاهش باشد و سینما مخاطبانش را قانع و البته وحشتزده کند از خشونتی که درحال افزایش نشانش میدهد. فیلمها درباره تأثیر خشونت بر بدن انسان هم دروغ میگویند. حدود ۹۰درصد خشونت اعمالشده در آثار نمایشی، آسیب واقعی واردشده به بدن قربانی را نشان نمیدهد. فیلمها همچنین میتوانند حقیقت خشونت مردان علیه زنان و کودکان را طوری جلوه بدهند که به عادیسازی منجر شود. به همین دلیل مهم است که مردم آگاه باشند خشونت روی صفحه نمایش، چه اهدافی ممکن است داشتهباشد و تا چه اندازه با خشونت در دنیای حقیقی متفاوت است.
افزایش پرخاشگری مثبت و اضطراب
آیا نمایش خشونت، چه اهداف سیاسی پشت آن باشد و چه صرفا بهقصد سرگرمی تولید شود، به پرخاشگری دامن میزند؟ دانشمندان سالهاست برای پاسخ دادن به این سوال، تحقیق میکنند. آخرین نظری که متخصصان بسیاری درباره آن توافق دارند، میگوید پرخاشگری درنتیجه مصرف خشونت رسانهای افزایش مییابد اما به این معنا نیست که مصرفکنندگان را به سمت قتل یا سایر اعمال خشونتآمیز سوق بدهد. قرار گرفتن کوتاهمدت درمعرض رسانههای خشونتآمیز، پرخاشگری را در کودکان، نوجوانان و بزرگ سالان جوان افزایش میدهد البته نه لزوما پرخاشگری فیزیکی بلکه عمدتا به پرخاشگری کلامی، مشغولیت با افکار پرخاشگرانه و تجربه کردن احساسات تهاجمی منجر میشود. نکته مهمی که مطالعات این حوزه تلاش دارند توجه ها را به آن جلب کنند این است که پرخاشگری، همیشه منفی و از نظر اجتماعی غیرقابل قبول نیست. یک مطالعه نشان میدهد بین قرار گرفتن درمعرض خشونت تلویزیونی و افزایش پرخاشگری مثبت بهشکل شرکت در ورزشهای رزمی و برخوردی ارتباط وجود دارد. با اینحال مطالعات طولی که آزمودنیها را طی چندین سال، زیرنظر دارند و بررسی میکنند، ثابت کردهاند قرار گرفتن مکرر درمعرض خشونت رسانهای در دوران کودکی منجر به رفتارهای پرخاشگرانه در بزرگ سالی میشود. مطالعات همچنین نشان دادهاند که بین قرار گرفتن درمعرض خشونت رسانهای و افزایش اضطراب و این باور که دنیا مکانی ترسناک است، ارتباط معنیداری وجود دارد.
هیجانطلبی بالا، همدلی پایین
چرا بعضی افراد به تماشای خشونت تمایل بیشتری نشان میدهند؟
ما حالا میدانیم فیلمهای خشن از جانمان چه میخواهند اما هنوز نمیدانیم چرا بعضیها رغبت بیشتری به تماشای خشونت نشان میدهند و بعضیهای دیگر هیچ تمایلی به آن ندارند. این گروه دوم، توضیحات و تلاشهای محققان را درباره میل به دیدن خشونت، بیاعتبار میکنند؟ خب، نه. موضوع به تفاوتهای فردی برمیگردد که در مصرف آثار نمایشی خشونتبار، تأثیر میگذارد. تحقیقات نشان میدهد افرادی که ویژگی هیجانطلبی بالاتری دارند –نه بهشکل افراطی و بیمارگونه- از کنجکاوی و موقعیتهای ترسناک و وحشتبار، بیشتر استقبال میکنند. گشودگی به تجربه (میل به تجربه کردن چیزهای متنوع)، خصلت دیگری است که با تقریب بسیار خوبی، رغبت به تماشای وحشت و خشونت را پیشبینی میکند. تفاوت در میزان همدلی کردن با دیگران، عامل دیگری است که تعیین میکند چرا بعضیها از دیدن فیلمهای خشن خوششان نمیآید؛ کسانی که سطح بالاتری از همدلی دارند، نسبت به موقعیتهای ناراحتکنندهای که دیگران تجربه میکنند -ولو موقعیتهای غیرواقعی- احساسات منفی بیشتری دارند. محققان میگویند فاکتور سن و جنسیت هم در اینباره نقشی تعیینکننده دارد. جوانها درمقایسه با سایر گروههای سنی و مردان نسبت به زنان، تمایل بیشتری به فیلمهای خشونتبار نشان میدهند. گفته میشود جنسیت با محتوای فیلم هم ارتباط دارد؛ بین زنان و مردانی که از تماشای خشونت لذت میبرند، زنان فیلمهای خشن و ترسناکی را میپسندند که پایان خوبی دارد، مثلا موجود اهریمنی درنهایت نابود میشود و مردان فیلمهایی را ترجیح میدهند که مملو از رفتارهای وحشتناک باشد. دو محقق در دانشگاه «نانیانگ» سنگاپور و «جان هاپکینز» آمریکا با بررسی دادههای باکسآفیس 82 کشور، عامل دیگری را هم به فهرست این دلایل اضافه میکنند؛ میزان تولید ناخالص داخلی. نتیجه تحقیق آنها نشان میدهد کشورهایی با تولید ناخالص داخلی بالاتر، فیلمهای خشن و ترسناک بیشتری تولید میکنند. این دو دانشمند در توضیح یافتهشان میگویند بهنظر میرسد کمبود منابع مالی و درگیری مردم با مسائل اقتصادی، چارچوب محافظ روانی موردنیاز برای لذت بردن از وحشت را کاهش میدهد و درنتیجه روی استقبال مردم کشورهای با تولید ناخالص داخلی پایین از فیلمهای خشن و ترسناک، تأثیر منفی میگذارد.
منابع این پرونده: top10films.co.uk، theconversation.com، hbr.org، verywellmind.com و ...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.