چرا امام کاظم(ع) دست به تشکیل دولت سایه زد؟
گفتوگوی خراسان با حجتالاسلام محمد رضایی تهرانی، استاد حوزه و دانشگاه درباره راهبردهای ویژه امام هفتم(ع) برای مقابله با دسیسههای دشمنان داخلی و خارجی
حلاجیان / نوائیان – دوران امامت امام موسیکاظم(ع) از چند منظر حائز اهمیت است؛ نخست آنکه شرایط سیاسی نسبت به دوران دو امام قبلی، دچار تغییر اساسی شد و بنیعباس توانستهبودند با سرکوب همه مخالفانشان، قدرت خود را مستقر کنند و درواقع، به اوج اقتدار خود برسند؛ اقتداری که بر اساس خونریزی و کشتار استوار شدهبود. دوم آنکه شرایط برای فعالیت شیعیان و انتشار آموزههای اهلبیت(ع) دچار محدودیت شد؛ با وجود فعالیتهای علمی امام کاظم(ع) و پرورش شاگردان مبرز، دیگر شاهد جلسات درس گستردهای که در زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام برقرار بود، نیستیم و این مسئله، ریشه در همین محدودیتهای گسترده و سیاست توام با خشونت عباسیان نسبت به ائمه شیعه(ع) داشت. دیگر اینکه امام کاظم(ع) در دوران امامت خود ناچار به تقابل با دو جبهه بود؛ جبهه نخست که باید آن را جبهه خارجی بدانیم، مقابله با عباسیان و سیاستهای ضداسلامی آنها را شامل میشد و جبهه دوم که باید آن را جبهه داخلی بدانیم، رویارویی با ادعاهایی مانند ادعای امامت از سوی برادر امام، یعنی عبدا... بن جعفر مشهور به عبدا... افطح بود که پس از شهادت امام صادق(ع)، مدعی این مقام شد و دردسرهای بسیاری را به وجود آورد. در سالروز شهادت مظلومانه امام موسیکاظم(ع)، قصد داریم سیره مبارزاتی آن حضرت را در برخورد با دوجبههای که از آن سخن گفتیم، بررسی کنیم. به همین دلیل، با حجتالاسلام والمسلمین محمد رضایی تهرانی، استاد حوزه و دانشگاه همصحبت شدیم. او در سخنانش، ضمن اشاره به ابعاد مختلف سیره مبارزاتی امام هفتم(ع)، از راهبرد «دولت سایه» که توسط آن حضرت برای کاهش اثر اقدامات بنیعباس در جامعه اسلامی اتخاذ شدهبود، سخن گفت.
دوران امامت امام کاظم(ع)، نسبتاً طولانی و حدود 35 سال است. آن حضرت در این دوران طولانی، با چه مشکلات و چالشهایی روبهرو شد و با اتخاذ چه سیاستهایی توانست شیعیان را از این گذرگاه صعبالعبور تاریخی بگذراند؟
همانطور که اشاره کردید، امام کاظم(ع) در میان ائمه معصومین(ع) یکی از طولانیترین دورههای امامت را داشتهاند. این دوران، با عصر اقتدار خلافت عباسی و حکومت خلفای سفاکی مانند منصور دوانیقی، مهدی، هادی و هارون همزمان است؛ البته بخش بیشتر دوران امامت آن حضرت، در زمان حکومت هارون عباسی میگذرد. نخستین مشکلی که امام(ع) هم با آن روبهرو میشود، درست بعد از شهادت پدر بزرگوارش، امام صادق(ع) رخ میدهد. منصور دوانیقی که امام ششم(ع) را به شهادت رسانده، به دنبال جانشین ایشان بود تا او را هم به شهادت برساند و به زعم خودش، مشکل مربوط به ائمه شیعه(ع) را حل کند. منصور به سلیمان، والی مدینه، نامه نوشت که وصی امام صادق(ع) را پیدا کند و نقشه بهشهادترساندن او را بکشد. سلیمان بهظاهر برای تسلیتگفتن به خاندان امام صادق(ع)، به بیت آن حضرت رفت و درباره وصی ایشان پرسید؛ وقتی وصیتنامه را آوردند، دید که امام پنج نفر را وصی خودش قرار دادهاست که یکی از آنها شخص سلیمان، حاکم مدینه و دیگری منصور است! البته در این وصیت، نام حمیدهخاتون، مادر امام کاظم(ع) و همچنین، نام موسی بن جعفر(ع) هم آمدهبود؛ اما چنین تدبیری، اجرای آن نقشه شوم را غیرممکن کرد. با این حال، در همان ابتدای کار، مشکلات دیگری هم وجود داشت؛ عبدا... افطح، برادر بزرگتر امام کاظم(ع)، داعیه امامت داشت و حتی توانستهبود تعدادی از شیعیان را هم فریب دهد و به سوی خودش بکشد. امام(ع) کوشید با نصیحت و ارائه ادله و برهان، برادر را از مسیری که در پیش گرفتهبود بازدارد. البته عبدا... عُمر زیادی هم نکرد و نقل است که حدود 70 روز بعد از شهادت امام صادق(ع) درگذشت. بیشتر پیروان او هم، وقتی بیمایگی و کمدانشی عبدا... را دیدند، از او رویگردان شدند و به امام کاظم(ع) پیوستند و بخش اندک باقیمانده هم، بعد از درگذشت عبدا...، به موسی بن جعفر(ع) ملحق شدند.
مواردی که به آنها اشاره کردید، بیشتر مربوط به مشکلات و چالشهای پیش روی امام کاظم(ع) در جبهه داخلی بود. چنانکه مستحضرید، بخش مهمی از مبارزات آن حضرت، مربوط به عرصه مبارزه با خلفای جائر عباسی است. در این زمینه امام کاظم(ع) از چه راهبردی استفاده میکرد؟
نخستین راهبردی که امام کاظم(ع) درپیش گرفت، تداوم همان مشی و سیره پدر و جد بزرگوارش، یعنی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود. موسی بن جعفر(ع) هرچند محدودتر از دو امام قبلی، اما با شدت و حدّت به امر آموزش و تربیت شاگردان مبرز اهتمام داشت. موضوع دیگری که به عنوان یک راهبرد بسیار مهم، برای نخستینبار توسط امام کاظم(ع) مورد توجه قرار گرفت و به صورت بسیار گستردهای تحت مدیریت آن حضرت در عرصه سیاسی و اجتماعی عمل میکرد، ایجاد شبکهای از یاران وفادار و شیعیان خالص بود که در دستگاه خلافت عباسی، به عنوان وزیر، کارگزار و... حضور داشتند. در واقع امام کاظم(ع) دست به تشکیل یک دولت در سایه زد و با این روش، اقدامات بسیار مهمی را در راستای منافع مسلمین و جلوگیری از ظلم و ستم بنیعباس، سازماندهی فرمود. برخی از این افراد، در ردههای بسیار بالای حکومتی حضور فعال داشتند. نمونه برجسته آنها، علی بن یقطین است که حقیقتاً زندگی او میتواند به عنوان یک الگوی بسیار کارآمد برای عصر ما، مورد مطالعه قرار گیرد. علی، شاگرد برجسته امام کاظم(ع) بود و تا مقام وزارت در دستگاه بنیعباس بالا رفت. او بارها با خطر لو رفتن روبهرو شد، اما تدابیر و پوششهای امنیتی امام کاظم(ع)، علی بن یقطین را از مهلکه نجات داد. کار او آنقدر حساس بود که حتی چندبار به محضر امام کاظم(ع) شرفیاب شد و تقاضا کرد که اجازه استعفا به او بدهد؛ اما امام(ع) این موضوع را نپذیرفت و یکبار در پاسخ به درخواست استعفای علی بن یقطین به او فرمود که اگر تو یک چیز را برای من ضمانت کنی، من سه چیز را برایت ضمانت خواهم کرد؛ تو ضمانت کن که کار مؤمنان را راه بیندازی و مشکلاتشان را حل کنی، من برایت ضمانت میکنم که گرفتار زندان، شکنجه و قتل نشوی. علی از آن چهرههای بسیار ویژه و خاص در دوران امامت امام کاظم(ع) است. آن حضرت در عرصه دولت سایه، بسیار قوی و فعال عمل میکرد و دامنه فعالیت خود را تا اقصینقاط سرزمینهای اسلامی گسترش داد. این رویکرد، به جز شکل دادن به تشکیلات منسجم و گسترده وکالت است که توسط آن حضرت و برای رسیدگی به امور شرعی شیعیان سازماندهی شدهبود. در کنار این اقدامات، امام(ع) از مناظره با علمای دیگر مذاهب و ادیان و ورود به مباحث و ادله عقلی، غافل نمیشود. همین دامنه گسترده مبارزاتی است که هارون را به وحشت میاندازد و او، نقشه به شهادت رساندن امام موسی کاظم(ع) را میکشد.