اعتماد مخاطبان را از بین نبرید!
«گرگبازی» و «خانم یایا» با بیاعتمادسازی مخاطبان، آنها را از سینمای ایران ناامید میکنند
مصطفی قاسمیان - در میان آثار پرتعدادی که این روزها در سینماها نمایش داده میشود، دو فیلم حکایت متفاوتی با بقیه دارند. «خانم یایا» و «گرگبازی» به دلایلی کاملاً متفاوت از یکدیگر، موجی از نارضایتی را بین تماشاگران ایجاد کردهاند. همزمانی اکران دو فیلم هم به ناامیدی مخاطبان از سینمای ایران دامن میزند و بیم آن میرود که وضعیت سینمای ایران بحرانیتر شود.
معماهای بیپاسخ «گرگبازی»
فیلم «گرگبازی» که در رسانههای سینمایی به عنوان اثری «معمایی» و «رازآلود» معرفی شده است، از ابتدا با ریتم خوبی شروع میشود و به خوبی اتمسفر وهمآمیز و معماگونه خود را خلق میکند. اگرچه قصد تعریف کردن قصه را نداریم، اما باید گفت عیب فیلم، در انتهای آن است؛ جایی که تماشاگر منتظر است گرههای فراوانی که در قصه ایجاد شده، با یک پایانبندی چفتوبستدار، جمع شود. اما اینگونه نیست و انتهای فیلم، رسماً رها شده است. نکتهای که باعث میشود این پایانبندی را «پایان باز» نسبتاً رایج سینمایی ندانیم، آن است که در پایانهای باز، گرهگشایی انجام شده و معمولاً یک پرسش، برای مخاطب باقی میماند. اما «گرگبازی» دقیقاً از نقطهای به پایان میرسد که گرهگشایی داستان باید آغاز شود. انگار 20 دقیقه انتهایی فیلم را به دلیلی بریده باشند!
کامنتهای فراوانی در شبکههای اجتماعی در این باره دیده میشود و مخاطبان بسیاری هستند که احساس میکنند کارگردان یک ساعت و 35 دقیقه سرکارشان گذاشته و معماهایی بیپاسخ را طرح کرده است. بد نیست پاسخ کارگردان را هم بخوانید: «پایان فیلم باز نیست. واضح است. این که سؤالات را جواب نمیدهد، تعمدی است. اساس ژانر معمایی، این است که سؤال ایجاد کنی و به سؤالات جواب بدهی. ما دقیقاً عکس این عمل کردیم و قواعد ژانر را به بازی گرفتیم. وقتی تماشاچی با انبوه سؤالات از سالن بیرون میآید، امکان دارد بیشتر به موضوع فیلم فکر کند و خودش حلاجی کند که چرا سعید کشته شد؟ هما چه کسی بود؟ و...»
انتظار کمدی از فیلم تجربی «خانم یایا»
پیشتر درباره «خانم یایا» در همین صفحه خواندهاید. خلاصه آن که بنا بر تبلیغات فیلم، مخاطبان انتظار دارند اثری در حالوهوای «اکسیدان» یا «هزارپا» تماشا کنند و با شنیدن کلی شوخی دوپهلوی جنسی، دو ساعت قهقهه بزنند و از سالن خارج شوند. منتهی از آن جا که فیلم کمدی نیست، تماشاگران با سرخوردگی از سالن خارج میشوند و بسیاری از آنها، ساعتی بعد خشمشان را در صفحه عوامل فیلم خالی میکنند. این توقع از کجا آمده؟ نام فیلم، ترکیب بازیگران، لوکیشن فیلم برداری (پاتایا)، تیزرها و... همگی وعده تماشای یک کمدی بفروش را میدهند، ولی در عمل، خبری نیست.
در این باره هم کامنتهای خشمگینانه مخاطبان، کاهانی کارگردان و فرخنژاد بازیگر را وادار به پاسخ گویی کرد. کاهانی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «از اینکه برخیها گول تبلیغات سطحی فیلم را نمیخورند و باور دارند این فیلم هم ادامه تجربههای شخصی من در سینماست؛ خوشحالم و به نظرات آنها که همچون گذشته، انتظار دیگری از من دارند احترام میگذارم.»
اعتماد مخاطب بازیچه نیست
این دو فیلم و آثار احیاناً مشابه، ضرری به سینمای ایران میرسانند که از اکران ناموفق خودشان مهمتر است. بدون تردید تماشاگر عام که نفری 10-15 هزار تومان برای تماشای فیلم در سینما هزینه صرف کرده، پس از آن که توقعش از فیلم برآورده نمیشود و احساس میکند بازی خورده، دفعه بعد برای خریدن بلیت سینما، تأمل بیشتری خواهد کرد. در این میان ممکن است بسیاری نیز قید سینما رفتن را بزنند.
واضح است که مخاطبان سینما پیش از آن که برای تماشای فیلم به سینما بروند، باید بدانند با چگونه فیلمی مواجه خواهند شد. در این صورت آگاهانه انتخاب خواهند کرد و اعتماد آنها به سرمایهای دایمی برای سینمای ایران تبدیل خواهد شد. اگر میخواهیم سینما از لحاظ اقتصادی روی پای خود بایستد و صنعت سینما ایجاد شود، باید جایی به مخاطبان گفته شود که این فیلم، آن چیزی نیست که ادعا میکند. در صورتی که برایمان مهم است تا چرخه طبیعی اقتصادی سینما به حرکت دربیاید، باید مراقب اعتماد مخاطبان باشیم و با ندانمکاری آن را از بین نبریم.