راضیه تجار را به جسارت، توانمندی و سختکوشی میشناسند. او در 77 سالگی هم پرکار است؛ هم در نویسندگی و هم در فعالیتهای اجرایی. راضیه تجار، از نویسندگان متعهد و صاحب سبک ایرانی در حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس است. او که اکنون ریاست انجمن قلم را بهعهده دارد، صاحب کارنامهای پربار در ادبیات و فعالیتهای فرهنگی است؛ از عضویت در شورای کارگاه رمان و دبیری صفحه ادب و هنر روزنامه جام جم گرفته تا عضویت در هیئت علمی بنیاد پروین اعتصامی، عضویت در شورای فیلمنامهنویسی و ادبیات بنیاد فارابی و دبیری فصلنامه قصه. راضیه تجار بیش از 20 اثر در قالبهای رمان و داستان کوتاه منتشر کرده که مولفههای پایداری در آثار او از پربسامدترین مفاهیم است. در آثار داستانی این نویسنده با محوریت جنگ و دفاع، مفاهیمی مانند زن به عنوان نماد صبر، تقدس شهید و رزمنده، دعوت به وحدت، امید به آینده و توسل به دین و مذهب موج میزند و در آثار غیرجنگی او مفاهیمی مانند انساندوستی و اراده قوی که باز هم نشانگر پایداری هستند، جلوه دارند. از جمله آثار تجار عبارت اند از: «نرگسها»، «زن شیشهای»، «هفت بند بندهای روشنایی»، «سفر به ریشهها»، «شعله و شب»، «سنگ صبور»، «از خاک تا افلاک»، «ستاره من»، «کوچه اقاقیا» و «جای خالی آفتابگردان». در ادامه، گفتوگوی ما را با راضیه تجار درباره وضعیت آثار منتشرشده در حوزه ادبیات پایداری و نیز مشکلات پیش روی فرهنگ کشور میخوانید.
در سالهای اخیر حضور خانمهای نویسنده در حوزه ادبیات مقاومت به ویژه در شاخه روایتنگاری، خاطرهنویسی، مستندنگاری و... پررنگ شده. این را چطور ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه حضور خانمها بسیار پررنگ است، اما نوشتههای مقالهای با نثر گزارشی و روایت صرف که حسی را انتقال نمیدهد و خالی از روح هنری و ادبی است، ایجاد مشکل میکند. از این نظر که این نویسندهها خاطرهها و روایتها را مینویسند و سندی را برای آیندگان ثبت میکنند، تلاششان ارزشمند است اما کسان دیگری که وقت و حوصله و همتش را دارند و احساس مسئولیت میکنند، باید بیایند و براساس این آثار داستان و رمان بنویسند تا هنریتر شود.
از نظر شما وضعیت ادبیات داستانی مقاومت چطور است؟
برای خاطره نگاری و مستندنگاری متولیانی هستند، اما برای ادبیات داستانی نه. از داستان کوتاه که اصلا خبری نیست مگر در چند جشنواره. مجلات هم دیگر چاپ نمیشوند، چون پشتیبانی نیست. به خاطر گرانی کاغذ کسی هم دغدغه ندارد و با فضای مجازی مردم اهم وقت خود را صرف خواندن مطالب بیهوده میکنند که کف روی آب است و ادبیت ندارد.
زمانی اشعار و داستانها در مجلات به چاپ میرسیدند و وقتی نویسنده و شاعر حرفهای میشدند، کتاب چاپ میکردند، اما الان مجلهها نیستند و این کمبود احساس میشود.
بله. به اضافه این که وقتی نویسندگان کار خوب ارائه میدادند و داستانشان از دید مسئولی که در مجلات بود، بررسی میشد، همان کار خوبشان در قالب کتاب چاپ میشد؛ گزیده و پیراسته. ولی الان نویسندگان خودشان باید کتاب را برای چاپ ببرند و کتاب اولیها و نوقلمان که باید پول هم بدهند تا کتابشان در 50 یا 100 نسخه چاپ شود!
هم اکنون که با گرانی کاغذ و بالارفتن قیمت کتاب، این کالای فرهنگی از سبد فرهنگی طبقه متوسط در حال رخت بربستن است، انتظار شما از مسئولان فرهنگی جدید چیست؟
بسیار اشک انگیز است. چهار سال پیش گرانترین کتابی را که خریدم یک میلیون تومان بود، ولی الان اگر کتابی با رقمهای اینچنینی باشد، نمیخرم. گرانی کتاب برای فرهنگ کشور ضربه است. از وزیر محترم درخواست میکنم که به داد فرهنگ کشور برسند. فرهنگ ما نباید این قدر رها شود. بسیاری از مسائل ما به این دلیل که به فرهنگ مملکت رسیدگی نکردهایم، پیش آمده است. اگر پایه فرهنگی جوانها محکم باشد، نیازی به اتلاف وقت ندارند و دیگر لازم نیست اندیشهشان را درست کنیم. البته دولت قبلی هم زحمت خودش را کشید، اما امیدواریم این فعالیتها ادامهدار و مستمر باشد.
در پایان، از آخرین آثار داستانی منتشرشدهتان بفرمایید.
آخرین مجموعه داستان من به نام «نتهای رها» است که شامل داستانهای سالهای اخیر است. این کتاب را «کتابستان معرفت» چاپ کرد و به نمایشگاه امسال آمد. قبل از آن هم رمان «یاس کبود» به چاپ دوم رسید. کاری هم نوشتهام به نام «تلخ اما شیرین» درباره یکی از شهدای جانباز اعصاب و روان که به زودی منتشر میشود. تابه حال درباره جانبازان عزیز کتابی ننوشته بودم؛ از نظر روحی کار سنگین و سختی بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چند دهه قبل، وقتی هنوز فوتبال و سینما اینطور فراگیر نشده بودند، اگر از نوجوانان در گوشه و کنار دنیا میپرسیدیم دوست دارید چهکاره شوید یا شخصیت مورد علاقه شما کیست؟ احتمال زیادی داشت که در پاسخ شغل فضانوردی یا اسم نیل آرمسترانگ را بشنویم؛ مردی که اولین انسانی بود که روی ماه قدم گذاشت و آن جمله معروف را گفت: «این قدمی کوچک برای یک انسان بود و گامی بزرگ برای بشریت». فرودی که بین رقابت جدی آمریکا و شوروی برای فتح فضا در جنگ سرد اتفاق افتاد و از همان زمان توسط رقیب زیرسوال رفته بود. بسیاری از مالیاتدهندگان آمریکایی هم از این اتفاق دل خوشی نداشتند و معتقد بودند این کاوش میلیارد دلاری، تاثیری روی زندگی آنها و شرایط کشوری که در باتلاق جنگ ویتنام دست و پا میزند، ندارد. برای همین از ابتدا موضوع ظرفیت به چالش کشیده شدن را داشت. عدهای میگفتند آمریکا بعد ازفاجعه ای که در ویتنام با آن مواجه شد میخواهد غرور ملی را در نبردی حیثیتی با شوروی احیا کند اما قطعاً تن به ریسک شکست این پروژه نمیدهد و برای همین همه اتفاقات که دنیا دیده در استودیو ضبط شده است. این موضوع طی سالها محل بحث بود تا اینکه چند وقت قبل و با اکران یک فیلم عاشقانه بهنام «مرا به ماه پرواز بده» ماجرا دوباره مورد توجه قرار گرفت. در این فیلم به کارگردانی «گرگ برلانتی» که با حضور ستارههایی مثل اسکارلت یوهانسون و چنینگ تیتوم ساخته شده، روایت جالبی از آپولو 11 میشود و بهنوعی ادعا میشود آمریکا نسخهای از فرود آپولو 11 را در استودیو ساخته، اما آنچه به دنیا نشان داد واقعیت بود. به بهانه اکران این فیلم، سراغ این ماموریت مهم و شبهاتی که به آن وارد میشود رفتیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پلیس مشهد در یک عملیات غافلگیرانه 8 تن از جویندگان گنج را در حالی داخل باغ تالار به دام انداخت که 18 متر تونل زیرزمینی حفر کرده بودند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران پاسگاه انتظامی فردوسی مشهد که برای پیشگیری از وقوع جرم و همچنین شناسایی خلافکاران، طرح ویژه بهکارگیری منابع و مخبران محلی را در دستور کار قرارداده اند، طی روزهای گذشته به اخباری دست یافتند که نشان می داد افرادی با تجهیزات کامل قصد دارند گنج های زیرزمینی خیالی را پیدا کنند و یک شبه «قارون» شوند.
طولی نکشید که گروهی از افسران کارآزموده انتظامی با هدایت و نظارت مستقیم سروان مصطفی حسنی (رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی) بررسی های نامحسوس را همزمان با تحلیل های کارشناسی آغاز کردند و به یک باند 15نفره رسیدند که نقشه خیالی گنج را در سر میپروراندند. بنابراین رصدهای اطلاعاتی پلیس وارد مرحله جدیدی شد و عوامل انتظامی در یک عملیات نفوذی ،باغ تالاری را زیر نظر گرفتند که جویندگان گنج به آن مکان رفت وآمد داشتند اما خیلی زود مشخص شد که جویندگان گنج،در همان باغ تالار مشغول حفر تونل های زیرزمینی هستند چرا که یکی از عوامل فروش دستگاه های گنج یاب به آنان وعده داده بود که در فاصله 25متری عمق زمین گنجی با ارزش وجود دارد و حالا 15نفر شبانه مشغول حفر تونل زیرزمینی با تجهیزات کامل بودند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است:درهمین حال نیروهای انتظامی مراتب را به مقام قضایی اطلاع دادند و با کسب دستورات قضایی،عملیات ضربتی دستگیری جویندگان گنج را در حالی آغاز کردند که بررسی های نامحسوس آنان نشان می داد:گنج یابان شبانه وارد باغ تالار می شوند و به نوبت تا ساعت 3 بامداد به حفر تونل می پردازند. به همین خاطر عملیات مذکور به فرماندهی رئیس کلانتری در اوایل شب شروع شد اما تعدادی از گنجیابان که در داخل باغ تالار بودند با مشاهده نیروهای انتظامی از در و دیوار بالا رفتند و تعدادی از آن ها متواری شدند . با وجود این، عوامل انتظامی 5 نفر از متهمان را در حالی به دام انداختند که با قطع هواکش ها مشخص شد 3 تن از جویندگان گنج ،درون تونل های زیرزمینی مخفی شده اند. آنان که رمقی در بدن نداشتند به سختی خود را به دهانه تونل 18متری رساندند و به خاطر کمبود اکسیژن به مرز خفگی رسیدند. در این شرایط بی درنگ عوامل انتظامی با امدادگران اورژانس و آتش نشانی تماس گرفتند که با اکسیژن رسانی به 3 تن از متهمان ،حال آنان رو به بهبودی گذاشت و سپس چند تن از آتش نشانان وارد تونل زیرزمینی شدند اما جست وجوهای آنان نشان داد که فرد دیگری درون تونل مخفی نشده است.
بنابر گزارش روزنامه خراسان ،با دستگیری 8 متهم مذکور در بولوار شاهنامه ،خمره های مشروبات الکلی نیز به همراه دستگاه های دیجیتالی فلزیاب (گنج یاب)،ابزار حفر کانال،قنداق خالی سلاح وینچستر و لوازم تولید مشروبات الکلی کشف و 4 دستگاه خودرو نیز توقیف شد و به مقر انتظامی انتقال یافت.
در همین حال با صدور دستورات ویژه ای از سوی سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)تلاش گسترده نیروهای انتظامی برای دستگیری متهمان فراری و ریشه یابی حفر تونل های زیرزمینی در حالی ادامه یافت که باغ تالار مذکور نیز با هماهنگی های قضایی پلمب شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر با سفر به تهران، نخستین دیدار رسمی عراقچی در قامت وزیر امور خارجه را رقم زد و با رئیس جمهور کشورمان نیز دیدار داشت. حضور نخست وزیر قطر نشان دهنده این است که «دکترین همسایگی» مبتنی بر صفر کردن مشکلات با کشورهای پیرامون یا دستکم کنترل تنش به عنوان اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی ۵ سال گذشته تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده است و نباید به ترکیب برنده دست زد. روابط ایران با کشورهای همسایه به ویژه دولتهای خلیج فارس در این برهه پیشرفت قابل توجهی کرد که اوج آن احیای روابط با عربستان سعودی در اسفند ۱۴۰۱ بود. در این میان اما این که در شرایط خاص منطقهای، قطر به عنوان اولین همسایه ایران، سیاست خارجی خود را به سمت تهران فعال میکند، نشان از ارتقا و تثبیت روابط همسایگی دو کشور در چند سال اخیر دارد.اگرچه حمایت تهران از دوحه در زمان تنش این کشور در سال 2016 با همسایگان عرب آن از جمله نقاط عطف در روابط دو کشور در دوره معاصر محسوب میشود، اما تحولات در فلسطین و نقشی که قطر در روند مذاکرات برای توافق آتش بس بر عهده دارد در کنار روابط نزدیک دوحه با حماس و به ویژه موضع ایران در قبال انتقام ترور اسماعیل هنیه این سفر را از چند جهت برجسته و قابل توجه کرده است تا جایی که رسانه ها تهران و دوحه را دو شریک استراتژیک در موضوع غزه عنوان می کنند. از این رو حضور نخست وزیر قطر در چنین شرایطی مورد توجه رسانه ها قرار گرفت تا جایی که برخی گمانه زنی ها حکایت از آن داشت که همسایه جنوبی ایران حامل پیامی از سوی واشنگتن برای تهران است. در همین راستا و درحالی که گمان می رفت که محور گفت و گوهای نخست وزیر قطر و عباس عراقچی روابط دوجانبه و مسئله غزه باشد، نورنیوز نیز نوشت:« سفر نخست وزیر قطر به تهران در میانه تحولات مهمی چون استقرار دولت جدید در ایران، عملیات کم سابقه حزب ا... علیه رژیم اسرائیل، تهدید سید حسن نصرا... به استفاده از موشکهای راهبردی علیه اسرائیل و احتمال فعال شدن مجدد گفت وگوهای رفع تحریم ها بسیار مهم ارزیابی می شود.»به نظر می رسد، این سفر حاوی پیام هایی از طرف دولت بایدن درخصوص پاسخ احتمالی ایران به اسرائیل نیز باشد.گفتنی است پیشتر عراقچی در گفت و گو با آنتونیو تاجانی وزیر خارجه ایتالیا گفته بود که « برخلاف رژیم صهیونیستی ایران به دنبال گسترش تنش نیست اگرچه از آن هراسی ندارد.» اظهار نظری که خط مشی رسمی و کلی ایران را در قبال تحولات جاری در منطقه مشخص کرده است.
شیخ «محمد آل ثانی» همچنین در دیدار با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور با انتقاد از مواضع متناقض جامعه جهانی و مدعیان حقوق بشر نسبت به قربانی و جنایتکار در غزه تصریح کرد: قطر به تلاشهای خود برای تحقق آتشبس در غزه ادامه خواهد داد و در این زمینه روی نقشآفرینی سازنده جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگرِ همواره حکیم و مسئول حساب میکند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کارگر آرژانتینی یاغی جدید سرخابی ها؟
چالش جدید بر سر اورونوف!
یکی از مطرح ترین چهرههای تلویزیون، عادل فردوسیپور است که طی دو دهه با برنامه پرمخاطب «نود» جایگاه ویژهای در رسانه ملی و نزد تماشاگران داشت.
فردوسیپور در این برنامه اهالی دنیای پرحاشیه فوتبال را به چالش میکشید و به مسائل مهم فوتبال میپرداخت.
حاصل کار برنامهای جنجالی، چالشی و جریانساز بود و مشارکت بالای مخاطبان در ارسال پیامک به این برنامه نیز نشانه واضحی از استقبال علاقه مندان فوتبال، از این برنامه بود. این برند سال 97 کنار گذاشته شد و فردوسیپور پس از آن به عنوان تهیهکننده برنامه «فوتبال 120» با تلویزیون همکاری کرد، سرانجام سال 1402 این همکاری به پایان رسید. فردوسیپور پس از برنامه «نود»، فعالیت خود را در بستر فضای مجازی و با «فوتبال 360» ادامه داد. اخیر بریده ویدئوهایی از گفتوگوهایی که این مجری و برنامهساز در «فوتبال 360» با چهرههای هنری و ورزشی دارد، در فضای مجازی وایرال شده است، اما محتوای گفتوگوها و برنامههای فردوسیپور یادآور خاطره خوش «نود» نیست. عادل فردوسیپور چطور از جایگاه خاص خود در تلویزیون فاصله گرفته است؟
گفتوگوهایی از جنس حاشیه
طبیعتا بسیاری از چهرههای هنری و ورزشی به پشتوانه محبوبیت و سابقه عادل فردوسیپور، دعوت او را میپذیرند و با این برنامهساز به گفتوگو مینشینند. این مسئله برگ برنده مهمی برای فردوسیپور و «فوتبال 360» است، اما کافی نیست و مخاطبان او را راضی نخواهد کرد. به عنوان مثال او در یکی از این برنامهها میزبان رامین رضائیان بود. در بخشی از این گفتوگو، پدر رضاییان نیز در برنامه حاضر شد و مسائل حاشیهای مطرح شد.
فردوسیپور در یکی دیگر از برنامهها نیز به گفتوگو با خواننده محبوب همایون شجریان نشست و درباره زندگی او، علایق، فوتبالی و غیرفوتبالیاش صحبت کرد. همچنین به حاشیه زندگی او مانند ماجرای آشناییاش با سحر دولتشاهی صحبت کرد که این بخش بازتاب فراوانی در فضای مجازی داشت. ویژه برنامه «فوتبال 360» به مناسبت جام ملتهای اروپا نیز با حضور پررنگ بازیگران تولید شد.
فردوسیپور در جدیدترین برنامه خود میزبان ژوره مورایس سرمربی سپاهان بوده است. قسمت دوم گفتوگو، همسر ایرانی مورایس نیز به جمع آنها اضافه خواهد شد، بنابراین شاهد صحبت درباره زندگی شخصی او و حواشی هم خواهیم بود.
جایگاه برنامهساز موفق فراتر از یک مصاحبهکننده
دعوت از بازیگران، طرح صحبتهای عامهپسند و نه کاملا تخصصی، به خودی خود ایراد نیست، اما با توجه به سابقهای که مخاطبان و فوتبالدوستان از عادل فردوسیپور در برنامه «نود» سراغ دارند، جایگاه او از یک مصاحبهکننده معمولی که بریدههایی از حواشی گفتوگوهایش با چهرهها در فضای مجازی دست به دست میچرخد، فراتر است. فردوسیپور پس از قطع همکاری با تلویزیون میتواند از ظرفیت فضای مجازی برای طرح موضوعات جدی و پرداخت خوب نسبت به مسائل حوزه فوتبال، استفاده بیشتری کند و این بار هم مانند «نود» شاهد یک برنامه تحلیلی چالشی و پرمحتوا باشیم، اما این اتفاق رخ نداده و موفقیت سابق فردوسیپور در بستر فضای مجازی تکرار نشده است. با توجه به ساختار گفتوگومحور و محتوای برنامهها، به نظر میرسد این برنامهساز در فضای مجازی برخلاف تلویزیون، بیشتر روی دیده شدن و وایرال شدن برنامه متمرکز بوده است.
تلاش ناکافی در ویدئوکست
ناگفته نماند عادل فردوسیپور گاهی از «فوتبال 360» استفاده کرده تا به همان جایگاه قبلی خود بازگردد، اما این تلاش کافی نبوده است. به عنوان مثال، او در ویدئوکست «فوتبال 360» که هر از گاهی به بهانه موضوعات خاصی تولید میشود، به پرونده فساد در فوتبال و باشگاه مس رفسنجان پرداخت. این برنامه حرفهای تازه و ناگفتهای برای مخاطبان نداشت. هرچند پرداختن به این موضوع مهم و پرسروصدا اتفاق خوبی بود، اما توقع میرفت فردوسیپور زودتر این موضوع را واکاوی کند و صحبتهای جدیدی درباره آن مطرح شود.
یک بازی دو سر باخت
تعطیلی برنامه «نود» و کوچ عادل فردوسیپور به فضای مجازی را میتوان یک بازی دو سر باخت دانست. از طرفی، خلأ برنامهای جریانساز و پرمخاطب مانند «نود» که در میان برنامههای ورزشی به برند تلویزیون تبدیل شود، همچنان در رسانه ملی وجود دارد، از طرف دیگر عادل فردوسیپور هم با «فوتبال 360» نتوانسته دوران اوج خود زمان پخش «نود» را تکرار و انتظارات مخاطبان را تامین کند. ای کاش عادل فردوسیپور در ادامه مسیر خود بیشتر به سمت تولید برنامههای تحلیلی جریانساز برود و تلاش او به تولید برنامههای گفتوگومحور و مصاحبههایی عامهپسند که بعضا به سمت زرد گرایی نیز می رود محدود نشود.
--------------------------------------------------
نامه عباس عبدی به خاتمی: ادبیات اصلاح طلبی رادیکال است
هاشمی -
عباس عبدی چهره فعال و سرشناس اصلاح طلب به تازگی در پیامی به سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات نسبت به قدرت گیری جریان رادیکال در اردوگاه اصلاح طلبی و تبعات آن هشدار داده است. پیامی که مورد توجه بسیاری قرار گرفت تا جایی که عطاء ا... مهاجرانی آن را مهم دانست و تاکید کرد که در زمان مناسبی منتشر شده است . در ادامه بخش هایی از نامه عباس عبدی به سید محمد خاتمی را می خوانید: *اولین نقدی که بنده به جریان رسمی اصلاحطلبی دارم، ادبیات سیاسی غالب نزد آنان است ...صدای کسانی به عنوان صدای اصلی اصلاحطلبی -که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته- شناخته میشود که زبانی رادیکال و مبارزهجویانه دارند، زبانی که بنا به تحلیل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاحطلبانه ندارد.*این رویکرد بیش از این که در پی اصلاح باشد، دنبال شکست دادن طرف مقابل و جایگزین شدن آن است، در دوگانه خیر و شر گرفتار است و در نتیجه، قادر به ایجاد همدلی و فهم مشترک نیست. سیاست مبارزه و ستیز، ذاتپندار است و فاقد رویکرد تحلیلی و جامعهشناختی و بیگانه از نسبیاندیشی است. ذاتپنداری به دگماتیسم منجر میشود که لازمه سیاست مبارزه است.*مشکل دوم آنان که تا حدی هم متاثر از مشکل اول است، فقدان رویکرد تحلیلی موثر و راهگشاست. فقط در همین حد اشاره کنم که چارچوب تحلیلی این افراد بیش از آن که معطوف به آینده باشد، اسیر چارچوبهای گذشته است. تحلیلهایی که معطوف به شخصیت و روان شناسی افراد است (اغلب هم نادرست است) و به ساختارها و عوامل اجتماعی توجهی ندارد. تحلیلهایی که در خدمت سیاست مبارزه است و نه در خدمت فهم واقعیت. شجاعت تصمیمگیری را در زندان رفتن و روی یک موضع ایستادن و مبارزه میداند، نه انعطافپذیری و پیشبرد امور و خیر عمومی.*مشکل سوم این است که این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویشهای اندک و ریزشهای فراوان است. یکی آن که مواضع آن ها (در کنار محدودیتهای رسمی) باعث شده تا نسل بعدی و جوانتر جایگزین نشوند و از طرف دیگر، حلقه روابط خودشان هم بسته و محدود به شبکه روابط دوستی و خانوادگی شده است. *مشکل چهارم که برآمده از مشکلات قبلی است، میرایی این جبهه با ادامه وضع موجود است. فقدان قدرت تطبیقپذیری، در کنار نگاه به گذشته و نداشتن تحلیل جامعهشناختی و غلبه پیوندهای دوستی و انتسابی به جای پیوندهای سیاسی و حرفهای موجب شده که از یک سو به دلیل رودربایستی چشم بر خطاهای یکدیگر ببندند و از سوی دیگر قادر به نوسازی و گسترش خود و نیز جذب و دفع کارآمد نیرو و فکر نیستند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سید احسان خاندوزی وزیر سابق اقتصاد به تازگی در گفت وگو با تسنیم به موارد متعددی از جمله ماجرای اختلاف با سازمان برنامه وقت بر سر چگونگی حذف ارز 4200 اشاره کرده است. اگرچه چند روز از انعکاس این سخنان می گذرد، در فضای مجازی بازتاب پیدا کرده و برخی رسانه ها از آن برداشت های متفاوتی داشته اند به گونه ای که از آن به اختلاف بین دولت و مجلس و یا پشیمانی وزیر اقتصاد از حذف این ارز نیز یاد کرده اند. با این حال، باید گفت برخی از این برداشت ها اساساً اشتباه بوده و برخی دیگر نیز حتی در بیان نقل قول، خطا داشته اند. در ادامه ضمن اشاره به اصل اظهارات خاندوزی به این موارد خواهیم پرداخت.
به گزارش خراسان، تودیع وزیر سابق اقتصاد در شرایطی امروز انجام شد که اظهارات چند روز قبل وی در گفت وگو با خبرگزاری تسنیم، کماکان در رسانه ها حاشیه داشته و بازنشر می شود.
وزیر سابق اقتصاد در گفت وگو با تسنیم چه گفت؟
قبل از هر چیز بهتر است نگاهی به خود سخنان خاندوزی داشته باشیم. وی ضمن اشاره به اتفاق نظر عمده کارشناسان درخصوص حذف ارز 4200 در آن زمان و نیز قانون شدن این موضوع گفت: داستان ارز 4200 تومانی یکی از نقاط جدی و پرمناقشه در سیاستگذاری دولت بود. حذف ارز ترجیحی برای کالاهای خاص بهدلایل متعددی از سوی کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی پیشنهاد شد، با این حال، نمیخواهم همه آن استدلالها را بازگو کنم، اما به هر حال این تصمیم تبدیل به یک تکلیف قانونی شد. بر اساس قانون بودجه سال 1400، دولت مکلف شده بود که در این سال با ارز ترجیحی خداحافظی کند و بهجای آن، روشهای حمایتی دیگری برای مردم در پیش بگیرد.
با زمان بندی و شیوه حذف ارز 4200 موافق نبودیم
وی افزود: به همین دلیل، دولت موظف شد تنها 8 میلیارد دلار ارز ترجیحی برای کل سال 1400 اختصاص دهد. در نیمه اول سال، تقریباً این مبلغ بهطور کامل مصرف شد و دولت باید مصوبه مجلس را اجرا میکرد، البته ما در وزارت اقتصاد و دارایی با این زمانبندی و جزئیات موافق نبودیم اما مسئولیت کل پروژه با سازمان برنامه بود. سازمان برنامه مصر بود این کار را انجام دهد، حتی پیش از جلسه رأی اعتماد بنده با من از سازمان برنامه صحبت کردند که «شما که میخواهی رأی اعتماد از مجلس بگیرید، بدانید که حتماً چنین اقدامی را در ستاد اقتصادی دولت پیگیری خواهیم کرد و شما نیز همراه باشید». «بعدها هم درخصوص زمانبندی و هم درباره شیوه حذف نظرات خود را ارائه کردیم». حتی در ماه منجر به حذف ارز ترجیحی نیز مکاتباتی با مقامات انجام دادیم.
ناممکن بودن ادامه سیاست ارز 4200 با توجه به واقعیات میدانی
خاندوزی درباره دلایل لزوم اجرای حذف ارز 4200 این گونه شرح داده است: همچنین با توجه به آغاز جنگ اوکراین در همان سال 1400 و فاصلههای قیمتی با کشورهای همسایه که منجر به قاچاق گسترده کالاها شد، چشمانداز این بود که در سالهای آینده نهتنها با 10 یا 12 میلیارد دلار، بلکه با اعداد بسیار بزرگتری از ارز ترجیحی مواجه خواهیم بود که ممکن است اصلاً در دسترس نباشد. در این شرایط، اجرای این سیاست میتوانست موجب شود بانک مرکزی مجبور به استفاده از پایه پولی خود شود و این امر آثار تورمی دیگری را بههمراه داشته باشد.
تاکید شهید رئیسی بر آماده سازی روش های جایگزین حمایتی
وزیر اقتصاد با بیان این که این جمعبندی در دیماه 1400 در ستاد هماهنگی اقتصادی مطرح شد که مقدمات لازم برای حذف ارز ترجیحی فراهم شود، گفت: با این حال، هنوز همه جوانب آماده نبود. آقای رئیسجمهور بهشدت اصرار داشتند که روش جایگزین حمایتی حتماً آماده شود تا کمترین فشار به طبقات ضعیف جامعه وارد شود. برخی از نهادهایی که قول داده بودند از طریق سامانههای آیتی خود این حمایت جایگزین را فراهم کنند، نتوانستند به تعهدات خود عمل کنند، این مسئله باعث شد که اجرای این سیاست به تاخیر بیفتد و به اواخر سال و شب عید و ابتدای سال 1401 کشیده شود. در وزارت اقتصاد، ما توانستیم اقداماتی انجام دهیم تا جلوی توزیع بیرویه آرد و خروج آن از کشور را بگیریم، شواهدی نیز وجود داشت که نشان میداد این خطر واقعی است و نه موهومی، در روزهای پنجم و ششم فروردین 1401، شخصاً مکاتبهای با آقای رئیسجمهور انجام دادم و درخواست کردم که چارهاندیشی صورت گیرد.
وی ادامه داد: آقای رئیسجمهور نیز اشاره کردند که آن دستگاهی که ماهها وعده داده بود، نتوانست کار خود را بهدرستی انجام دهد. ما مسئولیت را پذیرفتیم و تصمیم گرفتیم که این موضوع را پیگیری کنیم، اگرچه ارتباط مستقیمی با حوزه کاری ما نداشت. در نهایت، سامانههای هوشمند توزیع آرد با همکاری بانک سپه و دیگر دوستان به نتیجه رسید و این سیاست در اواخر اردیبهشت 1401 رسماً اجرا شد.
به گفته خاندوزی، تلاش شد که آثار آن بر قیمتها کنترل شود و میزان یارانه نقدی بهاندازهای باشد که طبقات ضعیف کمتر فشار را احساس کنند. بهخلاف تجربه تلخ سال 1398، در این تجربه دولت بر این تاکید داشت که پیش از اجرای سیاست، میزان پرداختیها مشخص باشد تا جامعه بداند جبران یارانه نقدی صورت خواهد گرفت.
برداشت ها و نقل قول های ناصحیح رسانه ها
در شرایطی که سخنان خاندوزی به همراه سوابق اظهارات و رویدادهای گذشته هنوز به خوبی در دسترس است، برخی رسانه ها برداشت ها و نقل قول های ناصحیحی از این سخنان منعکس کردند که رئوس آن ها در ادامه می آید:
ناکارآمدی سیاست حذف ارز 4200؟ برخی از رسانه ها با عبارتی به این مضمون که خاندوزی به ناکارآمدی حذف ارز 4200 اذعان کرده، این طور نشان دادند که خاندوزی از ابتدا با حذف ارز 4200 موافق نبوده است. این در حالی است که همان طور که در بالا نیز اشاره شد، وی ضمن اشاره به پیشنهادهای کارشناسان درخصوص اصل حذف ارز 4200، به اختلاف خود با سازمان برنامه اشاره کرده و سخنی مبنی بر مخالفت با اصل این موضوع به زبان نیاورده است. وی در این زمینه و در جلسه تکریم و معارفه وزرای اقتصاد دولت سیزدهم و چهاردهم که دیروز برگزار شد نیز به صراحت به تیتر اشتباه حذف ارز ترجیحی اشاره کرد و خطاب به کسانی که مشروح این گفت وگو را دیده بودند، گفت: «به تعبیر سیدالشهدا(ع) «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» من این موضوع را آن جا تصریح کرده بودم که این حکم قانون بود و تقریباً در دولت همه اعضای تیم اقتصادی موافق بودند، ما در وزارت اقتصاد درباره جزئیات، زمان بندی و روش آن اختلاف نظر با سازمان برنامه و بودجه داشتیم و این اختلاف شامل پیشنهاد کم هزینه تر بود، مانند آن روشی که در موضوع توزیع آرد به خبازی ها در کشور توسط بانک سپه انجام شد ...»
حذف ارز 4200 صرفاً نتیجه تکلیف مجلس به دولت بود؟ برخی دیگر از رسانه ها نیز با اشاره به بخش هایی از سخنان خاندوزی، حذف ارز 4200 را نتیجه صرفاً تکلیف مجلس به دولت دانستند. این در حالی است که علاوه بر اظهارات دیروز وزیر اقتصاد، متن قانون نشان دهنده نبودن تکلیف در این راه برای دولت است. منتهی تصریح شده که در صورت حذف کالاها از سبد ارز ترجیحی، دولت باید قبلاً ترتیبات قانونی جبران زیان رفاه مصرف کننده برای کالاهای اساسی را از طرق کالابرگ الکترونیکی و در امور پزشکی از طریق بیمه ها و به طرق جایگزین مطمئن به انجام رسانده باشد به طوری که افراد بتوانند این کالاها و خدمات را به نرخ پایان شهریور ۱۴۰۰ و در سقف سهمیه تعیین شده تهیه کنند.
از سوی دیگر مواضع شهید رئیسی بر لزوم حذف ارز ترجیحی صحه می گذارد و نشان می دهد که وی نیز با اصل حذف ارز 4200 موافق بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر جدید بهداشت پس از تکیه بر کرسی وزارتخانه بهداشت و درمان در نخستین اظهارنظرها انگشت روی چالشی ترین موضوع این وزارتخانه یعنی «دارو» گذاشت و برخلاف آمارهای رسمی به نکاتی جنجالی اشاره کرد.
ظفرقندی گفت: «ما حدود ۳۰۰ قلم دارو در بازار کمبود داریم و اگر یک حرکت فوری انجام نشود، در آینده نزدیک این تعداد بیشتر میشود.» این در حالی است که 27 شهریور رئیس سازمان غذاودارو به صراحت با اعلام این که کمبودهای دارویی هم اکنون کمتر از ۱۰۰ قلم است، خاطرنشان کرد: «ذخایر راهبردی دارویی و تجهیزات پزشکی به بیش از شش ماه افزایش پیدا کرده است. در مواردی که موجودیها کمتر از سه ماه باشد و به زیر یک ماه برسد، وارد مرحله هشدار می شود و آنهایی را که زیر یک ماه هستند،کمبود تلقی میکنیم.»
آغاز یک چالش بزرگ!
جدا از این که «کمبود دارو» در 3 سال گذشته یکی از واقعیت ها و دردهای حوزه درمان کشور بوده و شاید از مهم ترین موضوعات مورد پیگیری کمیسیون بهداشت مجلس قبل بود، اما امروز با داستان غم انگیز دیگری روبه رو هستیم؛ این که وزیر تازه به کرسی نشسته تعداد داروهای کمبود را 300 قلم و معاون وزیر و رئیس سازمان غذاو دارو به عنوان متولی حوزه دارو، این کمبودها را کمتر از 100 قلم می داند. آمار کمبود دارویی به میزان کمتر از 100 قلم، آماری است که وزارت بهداشت از پاییز سال 1402 بارها به آن اشاره کرده و از آن آمار داده اند.
از آن جا که همچون قاعده کلی شب و روز نمی تواند در یک زمان، هم شب و هم روز باشد، بنابراین این جا هم نمی تواند همزمان هم 300 قلم و هم 100 قلم دارو کمبود باشد. به زبان و فهم ساده یعنی یکی از این دو آمار درست نیست و از آن بوی نامطبوع کذب به مشام می رسد.
کمبود دارو یک واقعیت است
دردهای دارو در کشور به ویژه در دو سال گذشته بر هیچ کس پوشیده نیست. پنج گزارش کمیسیون بهداشت و درمان مجلس قبل درباره بحران های حوزه درمان به ویژه دارو، حجم وسیعی از چالش های این بخش را پیش روی مردم و رسانه ها قرار داد. آن چه نمایندگان مجلس در این گزارش ها از وضعیت بغرنج دارو و درمان درج کرده بودند، به نوعی با ناکارآمدی های این وزارتخانه بیش از اندازه کنار آمدند و وزیر دولت سیزدهم را زیر تیغ استیضاح نبردند. در عین حال در کف بازار دارو و فهرست نیازمندی های دارویی مردم، گزارش های متعدد و گاه نگران کننده ای از وضعیت دارو به گوش می رسد. در همین روزهای گذشته، پیام های متعددی از مردم در ستون حرف مردم روزنامه خراسان درباره کمبودهای دارویی منتشر شده است که بخشی از آن ها را این جا آوردیم:
-چرا بعضی داروهای تولید داخلی از جمله ناپریوین چشمی لیدوکائین در هیچ داروخانه ای موجود نیست؟
-لطفا درباره توزیع داروی نوومیکس فکری بکنید. داروخانه ها ندارند اگر باشه یکی می دهند، یعنی هر سه روز باید دنبال آن باشیم که باعث اتلاف وقت و هدررفت بنزین و اعصاب داغون برای بیماران دیابت شده.
-قرص و کپسول های ویتامین دار در درمانگاه های وابسته به تامین اجتماعی کمیاب است و اکثر اقلام اصلا موجود نیست. درصورتی که مصرف نکردن داروهای ویتامین مثل داروهای بیماری ها دارای عوارض است.
وضعیت خاص بیماران خاص
به این غصه ها، غصه های بیماران خاص را هم باید افزود. ایسنا اول شهریور در گزارشی به کمبودهای دارویی بیماران خاص پرداخته و به نقل از یونس عرب، مدیرعامل انجمن بیماران تالاسمی نوشته است: «بیش از هزار و ۱۲۰ بیمار تالاسمی بعد از بازگشت تحریمها فوت کردهاند. این آمار نشان میدهد، بیش از 5 درصد جامعه تالاسمی را از دست دادهایم که دلیل آن هم فقط مشکلاتی است که در چرخه دارویی و دسترسی نداشتن به دارو در طول سالهای اخیر رخ داده است.»
افزایش 10 درصدی فوتی های بیماران تالاسمی
آمار فوت بیماران تالاسمی در سالهای قبل از تحریم دارویی، سالانه ۲۰ تا ۳۰ مورد بود، اما حالا آن طور که یونس عرب توضیح میدهد، به بیش از ۲۵۰ نفر در سال رسیده است؛ آماری وحشتناک که نشان میدهد میزان مرگومیر این بیماران ۱۰ برابر افزایش داشته است: «نوع وارداتی داروهای تزریق و خوراکی تالاسمی دسفرال و نوع داخلی هم اسامی مختلفی دارد. سهم داروهای وارداتی کمتر از ۱۰ درصد از نیاز بیماران است و ۲۰ درصد از طریق داخل تامین می شود و۷۰ درصد نیاز بیماران تالاسمی کشور اصلاً تامین نمیشود. در بحث داروی تزریقی که فاجعهبار است.» بخشی از آمار فوت بیماران مبتلا به تالاسمی هم مربوط به افراد زیر ۱۸ سال است.
سوی دیگر و بهتر است بگوییم درد دیگر این بیماران از نقص در زنجیره تامین دارویی، کاهش کیفیت داروهای داخلی است که یکی از اعضای هیئتمدیره انجمن تالاسمی درباره آن می گوید: «بیمار تالاسمی، درمانی به نام آهنزدا دارد. خونی که بیمار دریافت میکند، میتواند اضافهبار آهن را در بدن بیمار بالا ببرد و در اندام های اساسی بدن رسوب کند و این شرایط کودک تالاسمی را از رشد طبیعی بازمیدارد. تا قبل از تحریمها که دسترسی به داروی برند داشتیم، من و سایر بیماران زندگی عادی داشتیم و اندامهای حیاتی بدن ما بهخوبی کار میکردند، اما بعد از تحریم و خودتحریمی که اتفاق افتاد، دسترسی ما به داروی برند از بین رفت. داروی داخلی هم که در مدلهای مختلف در بازار وجود دارد، کیفیت و تاثیرگذاری لازم را ندارد و بیمار با رسوب در کبد و کلیه و همه اندامهای حیاتی روبهرو میشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زنگ خطر افزایش بی رویه اتباع افغانستانی در ایران از سال گذشته به صدا درآمده و تا امروز به صورت ممتد ادامه پیدا کرده است. برخی آمار این مهاجران همسایه را حدود 10 میلیون نفر برآورد کردند. آماری که واکنش وزیر کشور وقت را برانگیخت. همان زمان، احمد وحیدی در مصاحبه ای با رسانه ها اعلام کرد که «اتباع افغانستانی حاضر در ایران، حدود پنج میلیون نفر و به طور رسمی حتی کمتر است.» ذکر این آمار اما نتوانست منتقدان حضور افغانستانی ها در ایران را آرام کند به طوری که این موج به کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری هم رسید و محمدباقر قالیباف در مناظره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد؛ همه آسیب های اجتماعی جدی ایران ریشه در شرق کشور دارد.دیروز اما مراسم تکریم احمد وحیدی وزیر کشور دولت سیزدهم و معارفه اسکندر مؤمنی وزیر کشور دولت چهاردهم با حضور مسعود پزشکیان رئیس جمهور کشورمان برگزار شد. اسکندر مومنی اما در حالی سکاندار ساختمان خیابان فاطمی شده که در کنار کلان مسائل متعددی که وزارت کشور در زمینه سیاسی و اجتماعی با آن دست و پنجه نرم می کند؛ حضور گسترده اتباع غیرمجاز طی سال های اخیر منجر به ناهنجاری های اجتماعی و امنیتی متعددی شده و این وزارتخانه را با یک چالش جدی مواجه کرده است. موضوعی که اسکندر مومنی نیز در حاشیه مراسم تودیع و معارفه خود به آن اشاره کرد و یکی از اولویتهای خود را موضوع اتباع بیگانه برشمرد:« در زمان بندی مشخص شده لایحه تشکیل سازمان ملی مهاجرت را به مجلس میدهیم و کار را هم شروع خواهیم کرد.مسئله ترک کشور توسط اتباع غیرمجاز تا پایان سال ۱۴۰۳ در جریان است و پیگیری میکنیم.»
چرا انسداد مرزها مهم است؟
پس از خروج آمریکا از افغانستان در فوریه 2021 و تغییر و تحولات یک باره در افغانستان؛ سیل گسترده اتباع غیرمجاز از دروازه شرقی پا به ایران گذاشتند تا جایی که هر چند وقت یک بار تصاویری منتشر می شود که نشان می دهد گروه گروه مهاجر افغانستانی به شکل غیرقانونی از مرزها عبور کرده و خود را به خاک کشورمان می رسانند و کیست که نداند سرازیر شدن غیرقانونی اتباعی که هیچگونه اوراق هویتی ندارند، میتواند در آینده نهچندان دور به چالشهایی در حوزه امنیتی و اجتماعی بدل شود اما غیر از اخراج اتباع غیرمجاز که اسکندر مومنی به آن اشاره کرده؛ انسداد مرزها با اولویت شرق کشور یکی از اقداماتی است که به باور کارشناسان می تواند این مسئله را از ریشه و برای درازمدت حل کند. از آن جهت انسداد مرزها حائز اهمیت است که ریشه بسیاری از ناامنی های داخل کشور که منجر به نابسامانی های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می شود، از مبادی و دروازه های ورودی یک کشور آغاز می شود و حفظ امنیت مرزها با روش های جدید و نامحسوس صورت می گیرد، ابزارهای نوین و هوشمندی که در اغلب کشورها مورد توجه بوده است. در واقع ایجاد امنیت در مرز به معنای جلوگیری از هرگونه اعمال خلاف قاعده در طول مرزهای یک کشور و کانالیزه کردن تردد اشخاص و حمل و نقل با رعایت ضوابط قانونی از طریق دروازه های مجاز مرزی است. هرگونه تغییر و تحول در کارکرد و عملکرد مرز می تواند تاثیرات اقتصادی اجتماعی بسیاری در کشورها داشته باشد، بنابراین ضرورت دارد که آثار و نتایج هرگونه اقدامی در مرزها مورد بررسی قرار گیرد تا با شناسایی نقاط ضعف و قوت آن بتوان با اتخاذ برنامه هایی مدون در راستای پویایی مناطق مرزی و در نهایت امنیت پایدار آن ها گام برداشت. امروزه برخلاف گذشته که بیشتر مطالعات بر ساختارهای فیزیکی مرزها و امنیت عینی مناطق مرزی بود، اکنون بر شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تحولات مناطق مرزی معطوف شده و از مرز نه به عنوان یک مانع و خط جداکننده صرف، بلکه به عنوان سازه هایی با تاثیرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی یاد می شود که هر گونه تغییر و تحول در آن می تواند برهم زننده یا تامین کننده امنیت پایدار مناطق مرزی باشد. موضوع مهمی که مقامات کشورمان نیز طی سال های اخیر بر آن تاکید کرده و آن طور که فرمانده نیروی زمینی ارتش اردیبهشت ماه امسال اعلام کرده بود طرح 5 ساله انسداد مرزها از سال گذشته و با دستور مستقیم رئیس جمهور وقت شهید رئیسی کلید خورده است.
آنالیز بودجه انسداد مرزها
اما باید گفت که بخشی از بودجه عمومی کشور به انسداد و عمران مرزها و احداث پاسگاه های نظامی و امنیتی تخصیص پیدا می کند. عدد و رقمی که در سال های گذشته بسیار ناچیز بود و دردی را دوا نمی کرد و جالب تر این که همین بودجه ناچیز نیز وصول نشده و پیوسته مسئولان و فرماندهان مرزی از این که همین بودجه اندک به آن ها واگذار نمی شد گلایه می کردند. تنها در سال 1400 و 1401 رقم 320 میلیارد تومان برای ساخت پاسگاههای مرزی، راههای مرزی، برجکها و انسداد و سیم خاردار و همچنین در بخش عمران (آب رسانی و برق رسانی به پاسگاهها و برجکهای مرزی) که جمعاً برای انسداد مرز به طول ۱۲ کیلومتر، ساخت ۳ پاسگاه مرزی، ساخت ۷ برجک مرزی، آب رسانی و برقرسانی به بیش از ۴۷ پاسگاه و برجکهای مرزی و ساخت ۱۹ کیلومتر راه مرزی اختصاص پیدا کرده بود. این عدد در حالی تعیین شده بود که ایران تنها با افغانستان 1700 کیلومتر مرز مشترک زمینی دارد. در این میان اما گسترش حضور اتباع غیرقانونی افغانستانی به داخل کشور طی سال های اخیر، سبب توجه بیشتری به موضوع تقویت و کنترل انسداد مرزهای کشور با اولویت شرق شد. از همین رو نگاهی به جداول بودجه ۱۴۰۳ کل کشور نشان می دهد که دولت امسال ردیف بودجه مشخصی را ذیل اعتبارات وزارت کشور با موضوع «تقویت، کنترل و انسداد مرزهای کشور با اولویت شرق» در نظر گرفته و ۱۸۰ میلیارد تومان اعتبار به آن اختصاص داده است.در قانون بودجه ۱۳۹۵ کل کشور قرار بود طرح انسداد مرزها در سال ۱۳۹۹ به پایان برسد اما قانون بودجه این سال، زمان اجرای آن تمدید و به سال ۱۴۰۵ موکول شد. دلیل اصلی تعویق در اجرای آن، تامین نشدن اعتبارات لازم برای اجرای دیوارکشی بتنی بوده است. البته آن طور که مقامات کشورمان می گویند در طرح انسداد مرزی؛ مسئله فقط منحصر در کشیدن دیوار نیست، بلکه در مناطق مرزی برنامههای زیادی داریم که شامل ایجاد موانع، استفاده از تجهیزات نوین و دوربینهای پیشرفته، بالگردها، پهپادها، ریزپرندهها و امکانات مخابراتی و تسلیحاتی است. از این رو به نظر می رسد که اسکندر مومنی و تیم او در وزارت کشور با چالش های سختی مواجه اند.آن ها باید با افزایش هماهنگی میان سازمان های متولی اجرای طرح انسداد مرزها از جمله ارتش و سپاه به اجرای این طرح سرعت بخشند و از سوی دیگر همزمان برای تلاش و رایزنی افزایش بودجه با شناسایی دقیق اتباع بیگانه و اخراج آنان از کشور به این چالش بزرگ هر چه زودتر پایان دهند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.