- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهه آرانیان- استاد علی باقرزاده اگر امروز زنده بود، 95 ساله میشد. این شاعر، نویسنده، بازرگان و نیکوکار از چهرههای سرآمد مشهد و خراسان بود. او که در اشعارش «بقا» تخلص میکرد، متولد 11 تیر 1308 بود. باقرزاده با بسیاری از بزرگان فرهنگ و ادبیات در خراسان رفتوآمد و دوستی داشت؛ از جمله محمد قهرمان، محمدرضا شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث، احمد گلچین معانی و... . زندهیاد استاد علی باقرزاده در سرودن قالب شعری قطعه با مضامین تعلیمی تبحر داشت. رهبر انقلاب در سال 92، سه سال پیش از درگذشت استاد باقرزاده در پیامی به مناسبت مراسم نکوداشت این شاعر، او را دوست دیرین و شفیق خود خواندند و نوشتند: «این دوست دیرین و شفیق یکی از بازماندگان کمشمار مجموعهای از شاعران چیرهدستی است که در برههای از زمان، مشهد را کانون شعر سرآمد و ممتاز دوران خود ساخته و زبان شعردوستان و شعرشناسان را به تحسین و تکریم جایگاه ادبی خویش گشوده بودند. قطعههای بقا همچون قطعههایی از دیبای رنگین و خوشنگار در انبوه غزل و قصیده ممتازِ آن دوران مشهد، جلوهای ویژه و چشم و دلنواز داشت». به مناسبت زادروز علی باقرزاده، شاعر و نویسنده فقید خراسانی از زندگی و آثار و خدمات او نوشتهایم.
تاجرزادهای علاقهمند به فرهنگ و ادب
علی باقرزاده تاجرزاده بود. پدر و پدربزرگش یزدی بودند و از این شهر به شوروی مهاجرت کردند. آنها بعد از انقلاب 1917 روسیه به ایران بازگشتند و در مشهد ساکن شدند. علی باقرزاده، 18 ساله بود که پدرش از دنیا رفت و به عنوان تنها پسر خانواده، سرپرست مادر و هفت خواهرش شد. او در تجارتخانه چای پدرش کار میکرد و چون مشغول کسب و کار بود، نتوانست برای تحصیل به دانشگاه برود اما مطالعه را کنار نگذاشت و در دو مدرسه «ایران» و «مهدیه حاجی عابدزاده» به آموختن زبانهای انگلیسی و عربی پرداخت. باقرزاده در سال 1330 ازدواج کرد و از سال 1346 به مدت 37 سال عضو هیئت مدیره شرکت قند ثابت خراسان(کارخانه قند فریمان) بود. در سالهای 1357 و 1358 مدیریت اداره اتاق بازرگانی و صنایع بازرگانی استان خراسان را به عهده داشت و در سال 1378 به عضویت هیئت امنای دانشگاه فردوسی مشهد درآمد.
بانیِ ساخت مدرسه و خوابگاه دانشجویی
زندهیاد باقرزاده علاوه بر فعالیتهای بازرگانی، اهل کار خیر هم بود. از جمله نیکوکاریهای این چهره ماندگار میتوان به ساخت مدرسه و خوابگاه دانشجویی و کتابخانه اشاره کرد. این ادیب سرشناس در زمانی که عضو هیئت امنای دانشگاه فردوسی بود، انجمن خیریه خوابگاهسازان را تاسیس کرد که نخستین اقدامش، ساخت خوابگاهی برای دانشجویان دختر بود. علاوه بر این، زندهیاد باقرزاده قطعه زمینی هزار متری از املاک خود را به ساخت خوابگاهی برای دانشجوهای متاهل اختصاص داد. از دیگر اقدامات خداپسندانه باقرزاده، ساخت دو مدرسه ابتدایی و راهنمایی در روستای علاقه و ساخت دبستان و دبیرستانی به نام همسرش در ناحیه 5 مشهد و نیز وقف یک کتابخانه سه هزار جلدی است.
«آیینه بقا»، کاملترین اثر درباره هنر شاعریِ بقا
زندهیاد باقرزاده از 10سالگی به سرودن شعر پرداخت و سرودهها و نوشتههایش در نشریههای مختلف به چاپ میرسید. از این شاعر دیوانی به نام «زلال بقا» و کتاب شعر «بزم محبت» به یادگار مانده است. عمده شهرت باقرزاده به قطعههایش بود. در سال 92 و به مناسبت نکوداشت استاد علی باقرزاده(بقا)، دکتر محمدجعفر یاحقی به همراه زندهیاد استاد محمدرضا راشد محصل، کتابی به نام «آیینه بقا» منتشر کردند. این کتاب مجموعه مقالاتی است درباره شرح حال، زندگی و خاطرات استاد علی باقرزاده که انتشارات «آهنگ قلم» به چاپ رساند. این کتاب چند بخش دارد از جمله زندگینامه، سفرها، خاطرات استاد باقرزاده از نگاه همسر و فرزندان و یاد ایشان در آثار مکتوب اهل قلم، شامل مقالات بزرگانی مانند استاد شفیعی کدکنی، محمدرضا حکیمی، محمدرضا خسروی، دکتر محمد سیاسی و... . «آیینه بقا» را میتوان کاملترین اثر درباره هنر شاعری و زندگی علی باقرزاده دانست.
دوستی با قهرمان، اخوان و ...
زندهیاد باقرزاده در کتاب «ده چهره ده نگاه»، تالیف سیدجلال قیامی میرحسینی، اینطور به آشنایی خودش با اخوان ثالث اشاره میکند: «پدر اخوان با پدر من در زمان حکومت تزاری از یزد به بخارا و سمرقند و چهارجوی مهاجرت کردند. پدرم نزدیک بیست سال در آن جا بود. بعد از تغییر رژیم روسیه به ایران آمد و مشهد را برای سکونت انتخاب کرد. پدر اخوان هم به همراه دو برادر دیگرش به مشهد آمد و یک دکان عطاری، نزدیک بازار سراب باز کرد... مهدی هم که هم سن من بود بعضی اوقات با همان لباس فرم مدرسه میآمد و یک گوشه میایستاد. بعدها مهدی اخوان به تهران رفت و من در مشهد ماندم اما این دوستی ادامه داشت... هروقت به مشهد میآمد به سراغم میآمد و اشعارش را برایم میخواند. در بعضی از جلسات سایر دوستان مثل محمد قهرمان، احمد کمالپور و مرحوم خدیو جم هم حضور داشتند». استاد باقرزاده در این خاطره به انجمنهای ادبی مشهد اشاره میکند که در آن دوران چهرههای شاخصی مانند نگارنده و محمود فرخ و محمد قهرمان آن ها را اداره میکردند؛ انجمنهایی که پاتوق فرهنگی بسیاری از اهالی ادبیات مشهد و خراسان بودند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سید خلیل سجادپور-مردی که در یک حادثه هولناک،همسر صیغه ای اش را درون خودرو به آتش کشید، در حالی از جنبه عمومی جرم به تحمل 10سال زندان محکوم شد که همسر وی با اثر انگشت شست پا، در محضر ثبت اسناد رسمی از شوهر بی رحم خود گذشت کرده بود!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ماجرای این حادثه تکان دهنده هنگامی در شهرستان قوچان لو رفت که زن 42 ساله با چهره ای که از شدت سوختگی به حالت وحشتناکی درآمده بود به منظور تظلم خواهی، به دادسرای عمومی و انقلاب قوچان رفت و پرده از رازی دردناک برداشت. او گفت:حدود8سال قبل و برای مدت طولانی به عقد موقت مردی به نام «حمید» درآمدم تا شاید زندگی شیرینی را تجربه کنم؛ اما مدتی بعد متوجه شدم که همسرم به من خیانت می کند و با زن دیگری هم ارتباط دارد. وقتی این ماجرا لو رفت و با اعتراض های من روبه رو شد، دیگر هیچ گاه روی خوشی ندیدم. او مرا به شدت کتک می زد و در خانه زندانی می کرد. به همین خاطر یک شب در فرصتی مناسب از خانه فرارکردم که برادرشوهرم مرا به منزل مادرم رساند. این در حالی بود که «حمید» سعی می کرد با حرف ها و وعده هایش مرا از تصمیم طلاق منصرف کند ولی من به او گفتم دیگر حاضر نیستم با تو زندگی کنم!
شب حادثه هم شوهرم نزد من بود و قصد داشت با گفت وگو مرا راضی کند ولی در همین هنگام پیامک های متعددی از سوی آن زن غریبه برایش ارسال شد که دوباره شعله مشاجره های ما زبانه کشید و بعد از درگیری خانوادگی، من دوباره منزل را ترک کردم اما شوهرم خودش مرا با خودرو به منزل مادرم برد.آن شب تا صبح در فکر بودم و خوابم نمی برد بالاخره حدود ساعت 7 صبح از منزل مادرم بیرون آمدم تا به مشهد بروم ولی شوهرم سوار بر خودرو در منزل مادرم ایستاده بود. او زمانی که از قصد من آگاه شد، به من گفت:من خودم تو را می رسانم،نیازی نیست با فرد دیگری به مشهد بروی! ولی من دوست نداشتم با او همراه شوم؛ با وجود این، همسرم به زور مرا سوار خودرو کرد که حتی داخل خودرو هم مشاجره و دعوا ادامه یافت. او چنان با مشت به سر و صورتم کوبید که دندانم شکست و با چوبی که در زیر صندلی راننده داشت مرا زد. در این شرایط من فریاد می زدم که دیگر خسته شده ام و نمی خواهم با تو زندگی کنم حتی اگر خودم را بکشم!این درگیری درون خودرو در حالی بالا گرفت که شوهرم از شدت عصبانیت پدال گاز را چنان می فشرد که احساس کردم قصد دارد خودرو را واژگون کند اما در یک لحظه او با همان سرعت وحشتناک خودرو را به حاشیه جاده کشاند و مدعی شد که خودرو جوش آورده است. او کاپوت خودرو را بالا زد و به سمت صندوق عقب رفت تا بطری آب را درون رادیاتور بریزد اما در یک لحظه وقتی دوباره به پشت خودرو رفت با دو ظرف 4لیتری در کنار شیشه سمت راننده ایستاد. او ناگهان محتویات یکی از بطری ها را روی صورت من پاشید. ابتدا فکر کردم آب است ناخودآگاه دستانم را روی چشمانم گذاشتم ولی بوی بنزین درون خودرو پیچید و او دوباره باقی مانده بنزین ها را هم روی پیکرم ریخت. وحشت کردم و فریاد زدم «نریز!» در حالی که سعی می کردم تا قفل کمربند ایمنی را باز کنم ولی تلاش هایم بی فایده بود. در همین هنگام بود که فهمیدم در حال سوختن هستم!دیگر وحشت زده جیغ می کشیدم«دارم می سوزم!» اما شوهرم پشت کاپوت ایستاده بود و تنها به صحنه سوختن من و دست و پا زدن هایم نگاه می کرد. در این لحظه فقط اتوبوسی را دیدم که توقف کرد و دیگر چیزی نفهمیدم! مدتی بعد که در بیمارستان به خود آمدم و آن روز وحشتناک را به یاد آوردم از شوهرم شکایت کردم در حالی که بیش از یک ماه از آن حادثه تکان دهنده گذشته بود.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با اعلام این شکایت پرونده ای با اتهام شروع به قتل عمدی در دادسرای قوچان تشکیل شد و در شعبه اول مورد رسیدگی دقیق قرارگرفت. این زن که صورت و دست هایش به طرز هولناکی سوخته و آثار پوست او از بین رفته بود؛ در ادامه پیگیری این پرونده جنایی،در حالی با ماجرایی دیگر روبه رو شد که شوهر وی ادعا کرد همسرش در محضر ثبت اسناد رسمی از وی گذشت کرده است و حتی به خاطر این که انگشتی برای ثبت اثر انگشت نداشت ،با اثر انگشت شست پا رضایت خود را اعلام کرد.
بنابراین گزارش ،باتوجه به حساسیت و اهمیت این حادثه وحشتناک ،پرونده مذکور با دستور مقامات قضایی استان خراسان رضوی به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه به ریاست قاضی هادی دنیادیده زیر ذره بین قضاوت قرارگرفت. خیلی زود جلسه محاکمه تشکیل شد و قضات دادگاه سطر به سطر اوراق این پرونده را مطالعه کردند . آن گاه یکی از شاهدان ماجرا به رئیس دادگاه گفت:یک روز دوستم مرا به عنوان شاهد به محضر ثبت اسناد دعوت کرد تا رضایت شاکی را بگیرد. وقتی به آنجا رفتم زنی را با صورت بسته و دستان باندپیچی دیدم. محضردار به آن زن گفت: می خواهی رضایت بدهی؟ که وقتی با پاسخ مثبت زن روبه رو شد از شست پای او اثر انگشت گرفت چرا که دستانش سوخته بود و اثری نداشت.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: در ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی،متهم نیز در جایگاه عدالت ایستاد و در پاسخ به سوال قضاتی که با طمانینه به دفاعیات او گوش می دادند،چنین گفت:من روی همسرم بنزین نریختم و او را آتش نزدم. آن روز (1401.3.28) به طرف مشهد در حرکت بودیم که ناگهان خودرو جوش آورد . وقتی پیاده شدم تا آن را بررسی کنم دریک لحظه متوجه آتش سوزی درون خودروام شدم!
قاضی پرسید:اما پزشکی قانونی تایید کرده است که همسر شما با مایع اشتعال آور بنزین سوخته است؛چه می گویید؟متهم پاسخ داد: من بی خبرم! در این هنگام رئیس دادگاه سوال کرد:پس شما چرا زود همسر خود را نجات ندادید؟ متهم گفت:به خاطر ارتفاع کنار جاده نتوانستم در خودرو را زودتر باز کنم و کمربند هم به سختی باز می شد!
بنابرگزارش روزنامه خراسان،در این جلسه دادگاه قضات با طرح سوالات تخصصی و موشکافانه در نهایت به این نتیجه رسیدند که ماجرای آتش زدن زن42 ساله،عمدی است بنا براین با استناد به مواد قانونی و استدلال های دقیق حقوقی در حالی اتهام او را محرز دانستند که زن جوان درباره اعلام گذشت خود در محضر ثبت اسناد ادعا کرد:من بیشتر از2 ماه در بیمارستان امام رضا(ع) و در بخش سوختگی بستری بودم و 40 روز در حالت کما به سر می بردم. بعد از ترخیص هم به منزل مشترک همسرم رفتم و درحالی که شرایط روحی وروانی مناسبی نداشتم او مرا به دفترخانه اسناد رسمی قوچان برد و هنگامی رضایت مرا گرفته است که حتی داروها و قرص های درمانی را هم مصرف می کردم و اکنون نیز مرا رها و دوباره ازدواج کرده است.
ادامه گزارش روزنامه خراسان حاکی است:با وجود این، قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ،پس از بررسی همه ابعاد این پرونده و گزارش های پزشکی و انتظامی ،در نهایت متهم را به تحمل 10 سال زندان به اتهام شروع به قتل عمدی از طریق آتش زدن ،محکوم کردند تا این زن درباره گذشت شخصی درباره دیه،ادعای خود را با مدارک حقوقی و مستدل به اثبات برساند.
در عین حال رای صادره مورد اعتراض وکیل متهم قرار گرفت اما با توجه به این که رای مذکور با استنادات دقیق و استدلال های خدشه ناپذیر در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی صادر شده بود،قضات سپیدموی شعبه بیست و نهم دیوان عالی کشور نیز بر این رای مهر تایید زدند و فرجام خواهی متهم را وارد ندانستند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد حقگو- هفته گذشته بود که وزیر نفت از توافق راهبردی تهران و مسکو بر سر انتقال گاز روسیه به ایران خبر داد. توافقی که به گفته وی گام بلندی برای تبدیل ایران به هاب گازی منطقه محسوب می شود. بررسی ها نشان می دهد که ایده تبدیل ایران به هاب گازی منطقه بر اساس اسناد بالادستی یک ضرورت مهم در جهت پررنگ تر شدن نقش ایران در اقتصاد منطقه به شمار می رود. علاوه بر آن، این قرارداد ضمن کاهش ناترازی گازی، دست ایران برای صادرات گازوئیل و کسب درآمدی در حدود سالانه تا 5 میلیارد دلار را باز خواهد گذاشت.
به گزارش خراسان، چهارشنبه گذشته خبرگزاری ها از توافقنامه ایران و روسیه در حوزه انرژی (انتقال گاز) خبر دادند. اتفاقی که می توان از آن به عنوان آخرین یادگار دیپلماسی اقتصادی شهید جمهور یاد کرد. جزئیات خیلی زیادی از این قرارداد منتشر نشده، اما بنابر اخبار واصله، در این توافقنامه ایران بخشی از گاز روسیه را وارد میکند و تعامل گازی این دو کشور به صورت خرید و فروش و نه سوآپ تعریف شده است.
3 ضرورت راهبردی تبدیل ایران به هاب گازی منطقه
اهمیت این توافق، گام برداشتن عملی در جهت یکی از محورهای مهم سیاست های کلی برنامه هفتم است. در بند 10 این سیاست ها آمده است: «فعال سازی مزیت های جغرافیایی-سیاسی و تبدیل جمهوری اسلامی ایران به مرکز مبادلات و خدمات تجاری، انرژی، ارتباطات و حمل و نقل با روان سازی مقررات و ایجاد و توسعه زیرساخت های لازم».
در این راستا، گزارش شماره 19253 مرکز پژوهش های مجلس با بیان این که گاز مناسب ترین گزینه برای دیپلماسی انرژی و تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه به شمار می رود، اهمیت و ضرورت تبدیل ایران به هاب انرژی (گاز) منطقه را در درجه اول کاهش اهمیت نفت و افزایش سهم گاز در سبد مصرفی انرژی جهان دانسته است. نکته قابل تامل در این است که با روند کاهشی مصرف نفت اروپا، افزایش عرضه نفت به خصوص از منابع شیل آمریکا و نیز پدیده تحریم، غرب به مرور نیازمندی خود به نفت آسیای غربی و به خصوص ایران را کاهش داده و اهرم قدرت ایران در عرصه بین الملل تضعیف شده است. در درجه دوم، اهمیت پیشنهاد تبدیل ایران به هاب انرژی (و به خصوص گاز) منطقه را باید در استفاده از موقعیت جغرافیایی ایران دانست. ایران با قرارگیری بین کشورهای دارنده ذخایر بزرگ گاز و نفت و همچنین بازارهای بزرگ انرژی در شرق و غرب خود، دارای امتیاز ویژه ای است. سومین اهمیت پیشنهاد تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه نیز ایجاد در هم تنیدگی سیاسی- اقتصادی- امنیتی ایران با کشورهای همسایه و در نتیجه کاهش ریسک تحریم پذیری است.
فرجام خوش 2 سال مذاکره ایران و روسیه
توافق ایران و روسیه را باید فرجام خوشی از دو سال تلاش و مذاکره بین دو کشور در این راستا دانست. دو کشوری که در مجموع 60 درصد کل ذخایر گاز دنیا را در اختیار دارند. بر این اساس، تلاش برای توسعه همکاری های گازی ایران و روسیه از ابتدای دولت سیزدهم جدی شد. به گزارش فارس، هر چند در این راستا در دو سال گذشته اتفاقاتی مانند امضای یک تفاهم و مذاکراتی که در یک محور هم اینک نیز در حال انجام است رخ داد، با این حال، درخصوص توافقنامه اخیر باید گفت که از سایر اقدامات قبلی متمایز است، زیرا آن چه هفته گذشته به امضا رسید نه یک «تفاهمنامه»، بلکه یک «پیشقرارداد» بود و این موضوع یعنی یک گام رو به جلو در مذاکرات گذشته که در مرحله تفاهمنامه متوقف مانده بود.
فرصت جویی ایران، نیاز روسیه
توافق ایران و روسیه در شرایطی به سرانجام رسید که در پی تنش های روسیه و اوکراین، صادرات گاز به روسیه به شدت محدود شده است به طوری که این صادرات گاز با خط لوله بین روسیه و اروپا از 140 میلیارد مترمکعب در سال 2021، به 30 میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. همچنین تا پایان سال جاری، قرارداد انتقال گاز روسیه از اوکراین نیز به پایان رسیده و تمدید نخواهد شد که به معنای افت 14 میلیارد مترمکعبی صادرات گاز روسیه به اروپاست. در نتیجه به گزارش همشهری آنلاین به نقل از جوکار رئیس موسسه مطالعات بین المللی انرژی، این قرارداد را باید نشانه هوشمندی دستگاه دیپلماسی انرژی ایران دانست. البته در خور ذکر است که روس ها ابتدا پیشنهاد تبدیل شدن به هاب گازی منطقه را به ترکیه ارائه کردند تا از این طریق گاز خود را مجدد به اروپا صادر کنند، اما با توجه به متوقف ماندن مذاکرات با ترکیه، به نظر میرسد که ایران گوی سبقت را از رقیب سنتی خود در این زمینه ربوده است.
منفعت نقد و غیرنقد ایران از واردات گاز از روسیه
همان طور که بیان شد، هنوز جزئیاتی از میزان واردات گاز ایران از روسیه در توافقنامه جدید ارائه نشده اما هماکنون زیرساخت واردات سالانه 30 میلیارد متر مکعب گاز از روسیه وجود دارد. با این حساب، می توان گفت ایران با واردات گاز روسیه میتواند دو سناریو را پیگیری کند که مهمترین آن بازصادرات گاز روسیه با قیمت بالاتر به عراق، ترکیه و پاکستان است. بدین ترتیب ایران میتواند یک گام رو به جلو برای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه بردارد. همچنین با واردات سالانه 10 میلیارد مترمکعب گاز روسیه، میتوان به مصرف گازوئیل در نیروگاهها پایان داد که طبق محاسبات سالانه 4 تا 5 میلیارد دلار باعث سودآوری ارزی ایران از صادرات گازوئیل (با کسر هزینه واردات گاز روسیه) خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مجاور - نتایج انتخابات هشتم تیر مخصوصا مشارکت 40 درصدی اش خارج از گمانه و تحلیل بسیاری از کارشناسان بود. انتظار می رفت منازعه تحریم - مشارکت به پایان راه خود رسیده باشد و روند صعودی مشارکت آغاز شود. انتظاری که آمار ها نیز بر آن مهر تایید می زد و مشارکت تمام قد اصلاح طلبان نیز این انتظارات را تقویت می کرد. اتفاقی که نیفتاد و به معنی واقعی کلمه همگان را در شوک فرو برد و روند نزولی مشارکت از سال 88 حفظ شد و به پایین ترین میزان خود رسید. نکته قابل توجه در این مشارکت 40 درصدی و در این انتخابات سه ضلعی که یک ضلع آن را پزشکیان و دو ضلع دیگر را دو چهره اصولگرا یعنی قالیباف و جلیلی شکل می دادند؛ سبد 10 میلیونی پزشکیان، سبد 9 میلیونی جلیلی و سبد 3 میلیونی قالیباف بود. پزشکیان با 2 میلیون رای بیشتر و جلیلی با 3 میلیون رای بیشتر می توانستند در دور اول پیروز انتخابات شوند که این اتفاق نیفتاد و کار به دور دوم کشید. در همین راستا آنالیز سبدهای رای هر یک از آن ها می تواند چشم انداز بهتری برای دور دوم انتخابات به دست بدهد. این که این سبدها چه اجزایی دارند و چه نقشی در دور دوم انتخابات بازی میکنند؟
آنالیز رای های پزشکیان
سبد پزشکیان سه بخش عمده داشت؛ قومیتها، پیرامون و مذهبیهای سنتی.همان طور که پیشبینی میشد در انتخابات متکثر 1403 شکاف قومیت دوباره فعال شد. قومیت فیالنفسه شکافی درجه یک در انتخاباتهای ایران نیست، یعنی اگر ذیل موضوعات عمومیتری قرار بگیرد به شکل صددرصدی فعال نمیشود، مثلا در انتخابات 88 با سطح نزاع هویتی و گفتمانیای که شکل گرفت مسئله قومیت عملا به حاشیه رفت و به شکل جدی فعال نشد یا در انتخابات 1400 سبد رای آقای رئیسی به شکلی وسیع بود که قومیت به موضوع درجه 2 انتخابات هم تبدیل نشد، اما در انتخابات اخیر- که فاقدچالش گفتمانی برای تمایز نامزدها بود- دوباره مسئله قومیت فعال شد و بخش مهمی از آن به سبد مسعود پزشکیان رفت. دومین بخش سبد رای پزشکیان روستاها و بخشهایی بود که در ادبیات جامعهشناسی به درست یا غلط پیرامون خوانده میشوند. وی در تجمیع آرای روستاهای کوچک (نه همه روستاها) بیش از 50 درصد آرا را کسب کرده بود و اگر این الگو در کلان شهرها ادامه پیدا میکرد، ممکن بود او در دور اول پیروز انتخابات شود. این که چرا اقبال به او در روستاها بیشتر بود شاید به ادبیات عامهپسندترش نسبت به بقیه نامزدها در تبلیغات بازگردد. قسمت سوم رای او احتمالا بخشی از طبقه مذهبی غیرسیاسی جامعه است؛ طیفی که از او حس منفی و رادیکال در ضدیت با نشانههای دینی نیافت.فرهیختگان نوشت: ماجرای روحانی و تصویب سند 2030 خاطرتان هست؟ در انتخابات 96 بخشی از طیف مذهبی غیرسیاسی از منظر سنتها به دلیل چنین ملاحظهای به روحانی رای ندادند اما چنین حسی احتمالا با شدت زیاد درخصوص پزشکیان شکل نگرفت اما مسعود پزشکیان با وجود حمایت تمامقد محمدجواد ظریف و سیدمحمد خاتمی نتوانست تکانهای جدی در بدنه تحریمیها ایجاد کند، عدم اقبال جدی به او در شهرهای بزرگ به نحوی که کار انتخابات تمام شود تا حدودی این گزاره را ثابت میکند. از سوی دیگر نوع ظهور و بروز او در مناظرههای انتخاباتی به هیچ عنوان بهگونهای نبود که تصویر یک مدیر ششدانگ کارآمد در سابقه متوسط بسازد. پزشکیان اگر در این بدنه رایی بهدست آورده باشد به سبب رای منفی رقبا بوده است.
آنالیز رای های جلیلی
عمده بدنه رای جلیلی به پایگاه ایدئولوژیک او برمیگردد؛ پایگاهی که سال 84 بین احمدینژاد و قالیباف و سال 92 بین جلیلی و قالیباف تقسیم شد، اما در انتخاباتهای 88 و 1400 یکپارچه به سبد احمدینژاد ورئیسی ریخت. به نظر میرسد بخش عمده و نه همه این بدنه در هشتم تیر به جلیلی رای دادهاند. دومین بخش از رای جلیلی به فضای عاطفی برآمده از پرواز اردیبهشت برمیگردد، قسمت مهمی از هواداران دولت سیزدهم جلیلی را نزدیکترین فرد به آن فضا یافتهاند. بخش سوم سبد رای جلیلی به جامعه شبکهای شده در پیامرسانهایی مثل ایتا و... برمیگردد؛ بدنهای که به شکل منسجم در انتخابات مجلس سال 1402 هم موثر بود. نکته قابلتامل برای کمپین جلیلی روستاهاست، صندوقهای رای باید بهدقت مورد تحلیل قرار گیرند اما به نظر میرسد در تجمیع صندوقهای روستایی که پیش از این فکر میشد خاستگاه اصلی رای جلیلی باشد، او رتبه نخست را نداشته و با رقیب دور دومش فاصله داشته است.قالیباف در دور دوم انتخابات اهمیت پیدا میکند، مجموع رای جلیلی و قالیباف در دور نخست احتمالا اندکی بیش از 50 درصد می شد. قالیباف دو روز پیش در بیانیهای رسما از جلیلی حمایت کرد. او در انتخابات 1403 حدود سه میلیون رای آورد. این رای اولا نشان داد انتخابات غیر از یک بخش عمومی محدود بیشتر در پایگاه رای کلاسیک دو جریان عمومی کشور جریان داشته که وقتی گزینههای حداکثری را پیدا میکنند قالیباف از موضوعیت میافتد. قالیباف میخواست در این انتخابات بین طبقه ایدئولوژیک و طبقه متوسطی که بهواسطه گفتمان کارآمدی به او رای میدهد، جمع بزند اما با قطبی شدن انتخابات دچار ریزش شد، بخش ایدئولوژیک به جلیلی رای داد و بخش دیگر به پزشکیان.بااینحال سبد رای او شامل موارد زیر میشود:اول بخش لاغر و محدودی از پایگاه ایدئولوژیک که عموما طیف دانشگاهیتر این لایه هستند.دوم بخشی از جامعه مذهبی سنتی که بهواسطه حمایت گروه های مرجع مذهبی به قالیباف رای دادند.سوم طیفی از طبقه متوسط که او را در گفتمان کارآمدی به پزشکیان ترجیح میدادند.رای منفی بالا بهواسطه حواشی و مسائل سالهای اخیر از علل مهم ریزش رای قالیباف بود. البته او خود در این انتخابات با انتخابی غلط در کمپین تبلیغاتیاش این شکاف را تشدید هم کرد.
فرصت ها و تهدیدهای کمپین انتخاباتی جلیلی
برای جلیلی و پزشکیان در وهله اول این موضوع اهمیت دارد که چقدر بتوانند پایگاه رای خود را حفظ کنند، بهطور طبیعی رای ایدئولوژیک چسبندگی بیشتری به فرد دارد، از این منظر جلیلی یک مزیت نسبی دربرابر پزشکیان خواهد داشت. مسئله دوم برای جلیلی اضافه کردن از سبد رای قالیباف است. در سبد رای قالیباف آن بخش ایدئولوژیک و بخش مذهبی سنتی احتمالا خیلی راحتتر به رای جلیلی اضافه خواهد شد، اما او برای جذب رای طبقه متوسط از سبد قالیباف باید تلاش بیشتری کند. کمپین جلیلی احتمالا تلاش خواهد کرد امتیاز منفی پزشکیان را با گسترش نارضایتی از دولت سوم روحانی بزرگتر کند.
فرصت ها و تهدیدهای کمپین انتخاباتی پزشکیان
مسئله مسعود پزشکیان در دور دوم ابتدا حفظ رای پیرامونی و قومیتی خواهد بود که دومی از اولی راحتتر است. او در گام بعد جذب بخش طبقه متوسط پایگاه رای قالیباف را در دستور کار خواهد داشت. دعواهای درون جناحی میان برخی چهره های هوادار جلیلی و قالیباف نیز به کمک پزشکیان خواهد آمد. قالیباف نیز در بیانیه ای که داد بدون تمجید و تعریف از جلیلی تنها حمایت خشک و خالی از او داشت از این رو حمایت قالیباف از جلیلی منجر به انتقال کامل سبد رای قالیباف به جلیلی نخواهد شد اما نکته مهمتر این است که رقابت به سمت منتهیالیه دو طیف منتقل میشود، یعنی اصولگرایان رادیکال در برابر اصلاحطلبان تحریمی قرار میگیرند. در این حالت معمولا نامزدهای اصولگرا شانس اندکی برای پیروزی دارند، چون سبد رای آن ها محدود است و شامل آرای مردد نمیشود. به خصوص این که حملات اصولگرایان به پزشکیان و دولت سوم روحانی قلمداد کردن او از نظر کمپین انتخاباتی دو اشکال اساسی دارد: نخست این که اصولگرایان از نظر سیاسی مستقرند و باید از وضع موجود حمایت کنند، یعنی از عملکرد مثبت اصولگرایان بگویند. نقش چالشگر را نمی توانند بازی کنند . از طرف دیگر با شفافتر شدن مواضع جلیلی در مناظرههای دور دوم ترس طبقه متوسط از او بیشتر شده و تمایل آن ها به مشارکت افزایش خواهد یافت. از دیگر سو اصلاحطلبان باید با بدنه ناراضی خود گفتوگو کنند. نشان دهند که از درد و رنجی که این سالها بر آن ها رفته است، آگاه هستند. عذرخواهی از بابت کمکاری و به رسمیت شناختن ناراحتی آن ها شاید بتواند بخشی از رایندهندگان دور اول را پای صندوق بیاورد. به نظر همانند اردوگاه اصولگرایان، اصلاح طلبان نیز دچار خطا در کمپین انتخاباتی شده اند و در تشخیص صورت مسئله اشتباه می کنند. از این رو کمپین پزشکیان باید نمود ونماد واقعی تغییر باشد. در عمل نشان دهد دوران جدیدی آغاز شده است. به دست آوردن دل رای دهنده تحریمی کار آسانی نیست و در آخر اینکه به نظر میرسد هر 2 نامزد باید تلاش کنند که از سبد رای 3.5 میلیونی قالیباف و 15 میلیونی مرددین حداکثر بهره را ببرند.
جامعه 15میلیون مرددی که همچنان سرنوشتساز انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم خواهند بود. طبیعتا نامزدی پیروز انتخابات خواهد بود که از برگهای برنده خود حداکثر استفاده را بکند و حداقل خطای محاسباتی را داشته باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آماده باش هریس
ابراز نگرانی اعضای برجسته حزب دموکرات نسبت به وضعیت بایدن در جریان رقابتهای انتخاباتیاش با ترامپ، کامالا هریس را به عنوان یک گزینه پیشنهادی برای جایگزینی با وی مورد توجه قرار داده است
ماجرای کمشیرینی «قنبر» و «صنم»!
فیلم «خجالت نکش 2» با بازی احمد مهرانفر و شبنم مقدمی چه کیفیتی دارد؟
مائده کاشیان - شش سال پس از اکران کمدی «خجالت نکش» ساخته رضا مقصودی، قسمت دوم این فیلم با نام «خجالت نکش 2؛ جدایی قنبر از صنم» به نمایش درآمد. شبنم مقدمی و احمد مهرانفر بازیگران اصلی قسمت اول در قسمت دوم نیز ایفای نقش کردهاند، بهرنگ علوی، بهاره کیانافشار و سعید امیرسلیمانی نیز به عنوان بازیگران جدید فیلم در ترکیب بازیگران حضور دارند. «خجالت نکش 1» سال 97، 520 هزار تماشاگر داشت و 4 میلیارد و 373 میلیون تومان فروخت. قسمت دوم این فیلم فعلا حدود 35 میلیارد فروش و 600 هزار مخاطب داشته است. «خجالت نکش 2؛ جدایی قنبر از صنم» چه ویژگیها و نقاط ضعفی دارد؟
اتفاقات غیرمنطقی قصه
قسمت اول «خجالت نکش» با موضوع فرزندآوری، قصه زوج میانسالی را روایت میکرد که صاحب فرزند میشوند و به دلیل ترس از آبرویشان این مسئله را پنهان میکنند، بنابراین دردسرهایی برای آنها اتفاق میافتد. قسمت اول فیلم با وجود اتفاقات دم دستی و غیرمنطقی قصه، در مقایسه با غالب فیلمهای کمدی گیشهپسند ایده متفاوت و تازهای داشت، بنابراین مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. در قسمت دوم، یک دکتر قلابی در اینستاگرام به «قنبر» میگوید که آنها در یک تاریخ نحس ازدواج کردهاند و علت مشکلات آنها همین است، بنابراین توصیه میکند دوباره در تاریخ مبارک ازدواج کنند. جدایی اجباری این زوج به دلیل خرافات، ایده خوبی است و میتوانست زوج قصه را با چالشهای جالبی مواجه کند، اما این اتفاق در فیلم نیفتاده است. جدایی «قنبر» و «صنم» اتفاقات جذاب، بامزه و سرگرمکنندهای را رقم نزده، رفتار شخصیتها و ماجراهایی که اتفاق میافتد نیز از نظر منطقی قابل باور نیستند. سوءتفاهمهایی که پس از جدایی برای این زوج پیش میآید هم بر پایه ایدههای تکراری بنا شدهاند. ایده اصلی فیلم به خوبی در قصه بسط داده نشده و ماجرای فرعی مانند ازدواج «منوچهر» برادر «قنبر» نیز به داستان وصله شده است.
شوخیهای کم و تکراری
«خجالت نکش 2» چند موقعیت بامزه و شوخیهای کلامی دارد، اما تعدد آنها کم است و همه شوخیهای فیلم نیز خندهدار از آب درنیامدهاند. در قسمت دوم «صنم» و «قنبر» مدام در حال کل کل با یکدیگر هستند و از یک جایی به بعد بحث و جدل آنها برای مخاطب یکنواخت میشود و باعث خنده نمیشود. شوخی دمپایی پرت کردن «صنم» به سوی «قنبر» هنگام عصبانیت که در قسمت اول وجود داشت، در قسمت دوم نیز تکرار شده و چندینبار شاهد این صحنه هستیم. این رفتار «صنم» جدید نیست و طبیعتا به اندازه قسمت اول خندهدار نیست. شخصیتهای اصلی قصه در «خجالت نکش 2» نیز نسبت به قسمت دوم فیلم تغییرات تازهای نداشتهاند. «قنبر» همچنان با کارهای نامعقول و دردسرساز خود، «صنم» را عصبانی میکند، «صنم» نیز از کارهای همسرش به ستوه آمده و رفتارهای عصبی او بیشتر شده است.
بازی خوب شبنم مقدمی و احمد مهرانفر
شبنم مقدمی و احمد مهرانفر در نقش زوج اصلی قصه، بازی خوب و حضور شیرینی در فیلم دارند. مقدمی در نقش «صنم»، تلاش میکند عصبانیت و کلافگی خود را به واسطه حالت چهره خود و رفتارهایش نشان دهد، لهجه من درآوردی او نیز شیرین است و در مجموع شبنم مقدمی در ترسیم شخصیت «صنم» موفق است. احمد مهرانفر نیز در نقش «قنبر» که یک مرد روستایی مسن است، بازی خوب و متفاوتی دارد. شخصیت «قنبر» از سن و سال واقعی مهرانفر بزرگتر است، بنابراین او سعی کرده در نقش این شخصیت با لحن متفاوتی دیالوگ بگوید، حرکاتش آرامتر باشد و به عنوان یک مرد مسن باورپذیر باشد، مهرانفر نیز در این تلاش موفق است و متناسب با شخصیت خود، با رفتارهایش مخاطب را کلافه میکند. بهرنگ علوی و بهاره کیانافشار نیز به عنوان بازیگران جدید «خجالت نکش 2» حضور چشمگیری در فیلم ندارند. بهرنگ علوی گاهی سعی میکند کمی لهجه روستایی داشته باشد و گاهی با همان لحن عادی و همیشگی خود صحبت میکند و لحن یکدستی در فیلم ندارد. بهاره کیانافشار نیز که حضور پررنگی در «خجالت نکش 2» ندارد، نقش چالشبرانگیزی برعهده نداشته و در حد و اندازه نقش خود بازی متوسطی از خود به نمایش گذاشته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اجتماعی- اگر اقتصاد و سیاست خارجه، امور راهبردی هستند، بی شک فرهنگ و اجتماع و باورهای حوزه های عرفی نیز هم ردیف آن ها دارای اهمیت و جایگاه است. نمی توان، حکمرانی و امر جامعه را در اقتصاد و سیاست خلاصه و از سایر بخش ها و نیازها چشم پوشی کرد.
آسیب های فرهنگی و اجتماعی امروز جامعه ایرانی که در بخشی از حوزه ها در مدار نگرانی قرار دارد، نتیجه بی توجهی های تاریخی متولیانی است که در تمامی این سال ها جرم «ترک فعل» را مرتکب شده اند. خانواده، جوانان، دهه هشتادی ها و نودی ها، آموزش، تفریح و نشاط، سلامت و انبوهی دیگر از مسائل حوزه اجتماع فقط بخشی از دغدغه هایی است که «رئیس جمهور» الزاما نقش اساسی در راهبری اجرایی آن دارد. ما در این گزارش، بخش هایی از دیدگاه های دو نامزد مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری را مرور می کنیم.
ما فرهنگ مقاومت را داشتیم، فرهنگ «میتوانیم» را داشتیم، فرهنگ باهم بسازیم را داشتیم در مقاطع مختلف و این قدرت فرهنگی به نظرم امروز نقطه قوت ماست و بسیاری از هجمههایی که دشمنان ما علیه ما میکنند، اتفاقاً به نقطه قوت ما که میدانند فرهنگ ماست، این را هدف قرار دادند.
ما اگر میگوییم فرهنگ، اگر میگوییم کار فرهنگی، یک بحث این است که مثلاً مساجد شما به عنوان یک ظرفیت بسیار ارزشمند، یک وقت این فقط خلاصه میشود در این که مثلاً در روز دو بار نماز خوانده شود، یک وقت این است که نه این ظرفیت ۲۴ ساعت از آن استفاده شود و کارهای مختلفی شود.
اگر عمق راهبردی را درک کنیم وقتی میگوییم موضوع زن، موضوع اصلی میشود نه در این مسائلی که این طور مطرح میشود، زن را میبینید، زن خانه دار دارید، زن دانشمند دارید، زن پزشک، زن روستایی دارید و تیپهای مختلف است، زن سرپرست خانوار دارید، زن سرپرست بد دارید، دهها موضوع دارید که دولت شما باید برای اینها برنامه داشته باشد و این کار را انجام دهد، اتفاقا خیلی از آن آسیبها را بخواهید بررسی کنید، این جا اگر آنها را خوب عمل کنید آسیبها برطرف میشود.
طبیعی است همان چیزی که گفته شده است، هر چیزی که در کشور چه حجاب باشد، چه موضوع دیگر باشد، قوانین راهنمایی و رانندگی یک قانونی دارد، قانون نباید تابع سلیقهها باشد، اگر این را سلیقهای کردیم، آن وقت مشکلات پیش میآید.
الان بعضیها میگویند که همه در دوره آموزش و پرورش دوست دارند مدارس غیر انتفاعی باشند، در دوره آموزش عالی میخواهند دانشگاه دولتی باشند، چرا در دوره دبیرستان و آموزش و پرورش همه دوست نداشته باشند در دولتی باشند، چرا در دانشگاه میخواهند در دولتی باشند، این یک ایرادی است و ما بررسی کردیم، اگر یک مدرسه غیر انتفاعی در بهترین جای تهران هزینه میکند، اگر هزینه اش آن مقدار است، اتفاقا هزینهای که برای این دانش آموز در سطح دولتی میکنیم بیشتر است، نشان میدهد که این جا یک اخلالی وجود دارد، این میزان بودجهای که شما میگذارید خوب هزینه نمیشود.
اگر ما میگوییم فرهنگ یک فرصت است و باید برای آن برنامه داشت، در عرصههای مختلف فرهنگی این برنامه باید ظهور و بروز پیدا کند، برخی را آن جا توضیح دادم، برخیها ماند، یکی از بحثهایی که بسیار اهمیت دارد، ارتباط فرهنگ است با اقتصاد، یکی از بحثهای بسیار مهمی که به نظر من باید به آن پرداخت این است که اگر ما مثلا یک فرهنگ تمدنی، تمدنی ایرانی داریم، یک فرهنگ مقاومت داریم، یک فرهنگ ضد استعمار داریم یا همکاری در بریکس داریم این روابط فرهنگی میتواند به همین میزان گسترده شود و متناسب با هر یک از حوزهها محصولاتی داشته باشد که بازار خواهد داشت و از آن استقبال خواهد شد.
پیام رسان های بله و سروش و ایتا و روبیکا و نشان و بلد و اسنپ و تپسی و کافه بازار و بادصبا و... کار بزرگ انجام دادند یعنی برخورد فعالانه داشتند و نه منفعلانه. امروز سکوهای مجازی نقش مهمی در حکمرانی دارد؛ خیلی از قدرت ها و دولت ها به دنبال بین المللی کردن سکوهای خود هستند یا قوانین سختگیرانه گذاشتن برای سکوهای دیگران. مثلا کاری که آمریکا با تیک تاک کرد. اروپا هم قانون دوقلو تصویب کرد و برای آمریکا و کشورهای دیگر هم حتی محدودیت هایی قائل شد.
نگرانی از هوش مصنوعی این است که داده غلط گسترش یابد. اگر با استفاده از ظرفیتهایی که هست برای هر کسی که محتوا تولید میکند ۱۰ درصد هزینه اینترنت را بپردازید، چقدر اشتغال ایجاد میشود و چقدر درآمد کسب خواهند کرد. میلیونها نفر با تولید محتوایشان میتوانند درآمد کسب کنند.
عمل به دستورات حکومتی امام علی حلال مشکلات است، این مردم دو دسته اند، یا در دین و باور با تو برابرند یا در خلقت با تو برابرند، ممکن است اشتباه کنند، ممکن است تخلف کنند عمدا یا سهوا، بگذر از اینها، چطور که تو دوست داری خدا از تو بگذرد، تو هم با این مردم با محبت و با گذشت رفتار کن.
ما حق نداریم مردم را از خودمان ناراضی کنیم و داریم با رفتارهایمان و سیاست هایمان و عملکردهایمان مردم را ناراضی میکنیم.
من با هر اخراجی مخالفم، من اوایل انقلاب، چون بعد از انقلاب شدم مسئول گزینش و پاک سازی و این ها، چون اول انقلاب بود مسئول شدم، در دانشگاه مان یک استاد هم اخراج نکردم، یک کارمند هم اخراج نکردم، من چه کاره ام اگر او جرم دارد دادگاه حکم بدهد اخراجش کنیم.
یک قصوری صورت گرفته هم از مریض، هم از مردم باید عذرخواهی کرد و بعد درسی گرفت که دوباره تکرار نشود، ما تا حالا هیچ وقت هیچ چیز را به گردن نگرفتیم، نتیجه اش همین است که در جامعه با آن مواجه ایم.
میدانید چرا ما رسانه را نمیگذاریم حرف بزند؟ برای این که گیر داریم، رسانه بازش میکند، ما نمیخواهیم کسی بفهمد که ما کار غلط کردیم، خوردیم و بردیم، رسانه اگر آزاد باشد بتواند حرف خود را بزند من مدیر، من تاجر، من بانک، من آنی که در بنگاه نشستم، هستم.
دانشجو فردای مملکت ماست، دانشجو آینده این کشور است، ما نمیتوانیم به زور دانشجو را وادار بکنیم آن چه ما میخواهیم بگوید.
روز قیامت دهانهای ما را میبندند که میگویند چه کار کردید، آن کس که بچه اش پول ندارد، باید در مدرسهای درس بخواند که محله اش خوب نیست، گرمایش آن خوب نیست، سرمایش آن خوب نیست و کسی که پول دارد دوپینگ میکند، سوالات را میگیرد و در کنکور نگاه کنید که بچه چه کسی میآید در کنکور، چپ و راست هم در این مملکت مسئول بودیم، اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب، ما بی خود با هم دعوا میکنیم، دعوای قدرت است، دعوای خدمت نیست.
اگر هر آدمی که با هر دیدگاهی سیاستهای رهبری را پیاده کند و مردم از جهل و فقر و گرسنگی و تبعیض بیایند بیرون و یک زندگی راحتی داشته باشند، این سیاست در خط رهبری است یا آن آدمی که ادعا میکند مسلمان است و آدم درستی است، در خط ولایت است.
با پول دولت در جاهایی، مدارس خوبی به اسم نمونه و سمپاد درست میکنیم و از این طرف یک عده خصوصی درست میکنیم و بعد آدمهایی که آشنا ندارند، فقیر هستند، دوردست هستند، پول ندارند باید بروند در مدارس دولتی که امکانات کم است و تجهیزات کم است و این ظلم و بی عدالتی است و بنده بی عدالتی نخواهم کرد.
دانشجو اعتراض کرده است، اعتراضش هم به حق بوده است، تبعیدش کردند، پنج شش تا یک ترم محروم کردند و یک عده گفتند از این دانشگاه برو، یک دانشگاه دیگر چرا، چون اعتراض کرده است، این که کار درستی انجام دهیم من نمیگویم نه، این که الان برخورد میکنیم، یک عده آدمهایی را میآوریم بالای سرکار که نباید آن جا میآمدند.
سیستم آموزش ما باید یک بازنگری اساسی در آن صورت گیرد، در پزشکی یکی مهارتهای دانایی، علم، همان چیزی که درس میخواند، یک مهارت چیزی که یاد میگیرند، یکی رفتار، ما فقط در کلاس مینشانیم که محصل و دانشجو درس بخواند، اگر اینها را به میدان عمل آورده و فعالیت کنند، هیچ وقت به آن جا نمیرسد و به علاوه آموزشهای تیمی و حل مشکل، اینها همه اش راه حل داشته و قابل اصلاح است با تغییر در نوع آموزش و رفتار کلاسی و رفتار فیلدی و کاری که انجام بگیرد.
اگر به ریاست جمهوری برسم، قطع و یقین، این روند فیلترینگ که زندگی مردم را متاثر کرده و مردم را عصبانی میکند، تغییر خواهم داد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
لاجوردیپوشان در این دوره از مسابقات یورو هیچ شباهتی به یک قهرمان نداشتند. آنها مرحله گروهی را با 4 امتیاز به پایان رساندند و خوششانس بودند که موفق به صعود از گروهشان شدند. ایتالیا در گروه دوم مسابقات با اسپانیا، کرواسی و آلبانی همگروه بود که به اسپانیا باخت، با کرواسی مساوی کرد و آلبانی را هم به سختی با نتیجه 2 بر یک برد. سپس آنها در مرحله یک هشتم نهایی باید به مصاف سوئیس میرفتند تا بتوانند گام بعدی برای دفاع از عنوان قهرمانی خود در یورو 2020 را بردارند. اما آنها با انجام یک بازی ضعیف و بدون برنامه، پس از ۹۰ دقیقه با دریافت دو گل برابر این تیم شکست خوردند و از صعود به مرحله بعدی بازماندند. اتفاقی که واکنشهای تندی را بهخصوص در رسانههای ایتالیایی درپی داشت که باتوجه به بالا رفتن توقعات مردم این کشور از تیمملیشان دور از انتظار هم نبود. البته ایتالیا در این ناتوانی و ناکامی تنها نیست. تقریبا همه قهرمانان یورو در مسابقات 4 سال بعد با شکستهای تلخ و زودهنگام از دور مسابقات کنار میروند. به همین بهانه و در پرونده امروز زندگیسلام، مروری بر سرنوشت قهرمانان یورو از 1992 تا امروز داشتیم و از دلایل روانشناسانهای گفتیم که تکرار قهرمانی را اینقدر سخت و پرچالش میکند. همچنین با «مجید جلالی» در این باره گفتوگویی داشتیم که خواهید خواند. با ما باشید.
حذف قهرمان در مرحله گروهی!
اولین و تنها مدافع قهرمانی یورو
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.