
تعداد بازدید : 316
بلیت قطر در دستان 27 مسافر جام ملت ها


اما از همه این ها مهم تر وجود نام سردار آزمون در لیست تیم ملی و گزارش یک سایت معتبر خارجی درباره غیبت اجباری این بازیکن در جام ملت هاست. روز گذشته و همزمان با اعلام لیست تیم ملی، سایت گل اندونزی در گزارشی اعلام کرد سردار آزمون به دلیل توافقش با باشگاه رم نمیتواند تیم ملی ایران را در جام ملتهای آسیا همراهی کند.به گزارش این سایت، زمانی که آزمون تابستان گذشته به صورت قرضی از بایرلورکوزن به رم منتقل شد، جالوروسی بندی درباره عدم حضور آزمون در جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳ گنجانده است. البته این خبر تازه ای نیست و از همان روزهای نخست حضور سردار در رم این شایعه شنیده می شود که با واکنش تند او مواجه شد، اما حالا گویا واقعیت همان شایعه بوده و آزمون سردار رمی بودن را به سردار ایرانی بودن ترجیح داده است! گفته می شد قلعه نویی به ایتالیا سفر خواهد کرد تا با مورینیو درباره وضعیت سردار صحبت کند، اما گویا عدم صدور روادید و فرصت کم تا آغاز اردوی تیم ملی این شانس را هم از سرمربی تیم ملی و بازیکن ایران گرفته است. حال سردار آزمون یکی از بزرگ ترین دغدغه های کادر فنی و فوتبال دوستان ایرانی است و این که فدراسیون بتواند تا روز سهشنبه هفته جاری - که مهلت پایانی اعلام اسامی به کنفدراسیون فوتبال آسیاست - موافقت باشگاه رم را برای حضور آزمون در جام ملتها بگیرد یا نه، موضوعی است که باید برای پاسخ به آن صبر کرد؛ چراکه تاکنون تلاشها در این زمینه نتیجهای نداشته است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 247
بارقه آشنایی با فاخرانه های ادبیات فلسطین
گفت و گوی خراسان با مجتبی شاه مرادی، ناشر 3 اثر از نویسندگان فلسطینی که با استقبال چشمگیر از سوی مخاطبان جهانی رو بهرو شده است


علاوه بر برجستگی ادبی این آثار و استقبال چشمگیر مخاطبان جهانی از این سه اثر، مهمترین دلیل پرداختن ما به این کتابها این است که موضوع فلسطین همواره از نگاه انسانی دارای اهمیت ویژهای است و این سه کتاب هرکدام دارای ویژگیهای خاص خود است. نگاه به حوزه ادبیات فلسطین ،در کشور ما دارای جایگاه ویژهای است ولی واقعیت این است که هنوز خلأ های زیادی وجود دارد که باید این خلأها جبران شود. ما همواره از پنجره مسائل سیاسی و ایدئولوژیک به فلسطین نگاه کردهایم و جای آثار فاخر ادبی نسبت به این نوع دیدگاهها همچنان خالی به نظر میآید. این در حالی است که کتابهای فراوانی در حوزه ادبیات درباره فلسطین منتشر شده است. بیتردید، باورپذیرترین آثار در حوزه ادبیات، آثاری است که نویسندگان و شاعران از زیستبوم خود نوشتهاند. تجربه زیسته نویسندگان و شاعران فلسطینی نیز از این موضوع مستثنا به نظر نمیرسد. اگر نگاهی به تاریخ ادبیات این کشور بیندازیم با آثار ادبی زیادی مواجه میشویم که در جهان با استقبال زیادی روبهرو شده و نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. ما با همین دیدگاه که به آن اشاره شد به سراغ ترجمه این سه اثر رفتیم و همانطور که پیشبینی میشد در ایران نیز این آثار با استقبال زیادی از سوی مخاطبان روبهرو شد.

«کتاب زخم داوود» با نام اصلی «صبحگاهان در جنین» توسط سوزان ابوالهواء، نویسنده فلسطینی تبار نوشتهشده است. این کتاب تا امروز موفقیتهای بینالمللی زیادی را کسب کرده و حدود سال 2006 در دسته رمان های پرفروش فرانسه قرارگرفته است. این کتاب یک درام خواندنی است که با فضاسازیهایی دلنشین به روایت اتفاقات فلسطین میپردازد. این اثر تا امروز به 20 زبان ترجمهشده و در ایران نیز انتشارات آرما به سراغ آن رفته وآن را برای مخاطبان کشورمان به فارسی برگردانده است. مخاطب این کتاب جوانان هستند. همچنین در حوزه نوجوان نیز به سراغ کتاب «جایی که خیابان نام داشت» رفتهایم که «رنده عبدالفتاح» آن را نوشته؛ این کتاب نیز روایتی جذاب از زندگی مردم فلسطین است. در کتاب «غزه از بازگشت مینویسد» هم با روایتهایی از غزه و فلسطین از نگاه 20 جوان فلسطینی روبهرو میشویم.
دلایل درخشش جهانی این کتابها را در چه میدانید؟
همه ما باور داریم مسئله فلسطین یک مسئله جهانی است. امروز انسانها با دین، رنگ و نژادهای مختلف نسبت به جنایتهای انسانی واکنشهایی نشان میدهند و نویسندگان این کتاب ها با توجه به این موضوع داستانهایی را خلق کردهاند. در تشریح سبک این کتابها باید بگوییم هسته اصلی این آثار نگاه انسانی است و در ادامه، لایههای دیگری ازجمله موضوع مقاومت و... پدیدار میشود. به نظر من این ظرفیت در ادبیات وجود دارد که حتی از موضوعی مانند جنگ با روایتهایی دلنشین، درامهای ماندگاری را در سطح جهانی تولید کنیم، این اتفاق در تعداد زیادی از آثار ادبی فلسطین به چشم میخورد. پیشنهاد بنده این است که نویسندگان ما نیز با نگاهی جدیتر به درامنویسی میتوانند در حوزه ادبیات دفاع مقدس آثار فاخری را برای مخاطبان جهانی تولید کنند. اگرچه آثاری تا امروز منتشرشده اما به نظر بنده هنوز دین مان را به دفاع مقدس ادا نکردهایم و در این موضوع کمکاری شده است.
استقبال مردم کشورهای فارسیزبان از این کتابها چگونه بوده است؟
تا امروز در نمایشگاه های زیادی در کشورهای فارسیزبان شرکت کردهایم. این کتابها به دلیل اینکه موضوع مشترکی به نام انسانیت، دفاع از مظلوم و آزادگی را روایت میکنند در کشورهای فارسیزبان نیز مورد توجه قرار گرفته اند.
و سخن پایانی...
سخن پایانی بنده به گرانی کتاب برمیگردد. بنده بهعنوان یک ناشر معتقدم کتاب خوب هنوز مخاطب خودش را دارد اما نکته مهمی که این روزها باید به آن توجه داشت این است که با ادامه روند گرانی کاغذ، حتی کتابهای خوبی که در عرصه جهانی درخشیدهاند با مشکلی جدی برای انتشار روبهرو میشوند درنتیجه، کمتر خوانده میشوند. مسئولان این حوزه باید چارهجویی کنند تا کتاب با قیمتی ارزانتر به دست مخاطبان برسد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 268
شفافیت طلایی در دست انداز!
رئیس اتحادیه طلا فروشان مشهد: اصلا قرار نیست شفاف شود

در پیرامون این موضوع حواشی قابل تامل و احتمالا مهمتر از متن به وجود آمد، آن هم موضوع مالیات و البته فرار مالیاتی صنف طلا فروشان؛ روزنامه خراسان در گزارش خود میزان پرداخت مالیات توسط طلا فروشان را به استناد آمار سازمان مالیاتی 588 هزارتومان در هر ماه تخمین زد و این یعنی این که طلا فروشان کمتر از اقشار کم برخوردار جامعه مالیات می دهند. البته این آمار را تقی زادگان، رئیس اتحادیه طلافروشان مشهد، «کذب محض» خواند و به صراحت در خصوص ثبت اطلاعات میزان طلا در سامانه تجارت عنوان کرد: «اصلا قرار نیست شفاف شود»
اگرچه اعتراض و مطالبه صنفی را باید به فال نیک گرفت اما در این مورد به خصوص، مسئولان وزارت صمت و همچنین سازمان مالیاتی باید کنند که به چه دلیل از تصمیم خود عقب نشسته و اجرای قانون را به تعویق انداخته اند، آن هم در مورد موضوع شفافیت که همیشه جزو دغدغه های اصلی مردم بوده است.
اعتراض به سامانه جامع تجارت
تقی زادگان، رئیس اتحادیه طلافروشان مشهد، در گفت و گو با خراسان گفت: دو موضوع مطرح شده است، در واقع دو سامانه وجود دارد یکی سامانه مودیان مالیاتی بوده است، دیگری سامانه جامع تجارت برای تبصره 4 ماده 18، ما به سامانه امور مالیاتی که اعتراض نداشتیم، ما به صورت شفاف مالیات میدهیم و فرمول ما نیز ساده است و همه می توانند این را بدانند و خودشان محاسبه کنند که طلا را چطور می خرند و می فروشند، اعضای صنف ما به سامانه جامع تجارت و تبصره 4 ماده 18 اعتراض داشتند چراکه طبق این بند ما باید تمام موجودی طلاهایمان را ثبت سامانه کنیم و مگر این کار شدنی است؟ سرمایه هرکس برای خودش محترم است و امنیت این باید بالا برود.
قانون را مو به مو رعایت می کنیم به شرطها و شروطها
تقی زادگان در ادامه توضیح داد: ستاد مبارزه با قاچاق کالا به فروشگاه می آید و اگر من عنوان کرده باشم 10 کیلو طلا موجودی دارم اما 12 کیلو در مغازه باشد، این دو کیلو را به عنوان کالای قاچاق در نظر می گیرد و آن را ضبط خواهد کرد و مرا نیز جریمه می کند. این ها اصلا درست نبوده بچه ها نیز معترض بودند و مغازه ها را بستند و ما نامه نگاری هایش را با تمام ارگان ها و سازمان های مربوط انجام دادیم تا این که شب گذشته از وزارت صمت به من تماس گرفتند و اعلام کردند که ما اطلاع رسانی کنیم که این موضوع فعلا به تعویق افتاده است برای اصلاح آن بندی که مدنظر است.
وی افزود: ما مخالف قانون نیستیم؛ ما قانون را مو به مو رعایت می کنیم به شرطها و شروطها که تمامش اصلاحیه بخورد و درست باشد آن بندی که مد نظر است که الان 3 ماه مهلت داده شده که درست شود.
آمارها برای نرخ مالیات طلا فروشان کذب محض است
او ضمن تاکید بر اینکه مالیات 9 درصدی ارزش افزوده صرفا از سود و اجرت است؛ افزود: اگر غیر این کسی مشاهده کرد سریع به ما اطلاع دهد تا ما با او برخورد کنیم. این مالیات بر ارزش افزوده نیز پایان هر 3 ماه به سازمان امور مالیاتی پرداخت می شود. مالیات ما هم هر ساله محاسبه می شود و از ما گرفته می شود و ما یک فرار مالیاتی هم نداریم. این آمارهایی هم که داده می شود که صنف طلا جواهر ماهانه x تومان مالیات می دهند همه اش دروغ و کذب محض است.
رئیس اتحادیه طلافروشان مشهد، در واکنش به این که پرداخت مالیات صنف طلا فروشان بر اساس آمارهای رسمی 588 هزار تومان است بیان داشت: اصلا چنین چیزی صحت ندارد، مالیات خود من بدون این که بررسی صورت بگیرد 400 درصد افزایش پیدا کرده است. در کشوری که الان رکود هست از کجا این ارقام آمده است.
مقاومتی نداریم
تقی زادگان در پاسخ به این سوال که آیا شما مخالف دیجیتالی شدن سندهای مالیات هستید یا خیر؟ عنوان کرد: این موضوع هنوز به ما پیشنهاد شده، الان آمده اند سامانه ای را راه اندازی کرده اند به نام مودیان مالیاتی هنوز آموزشی نه داده اند ولی این اشکالی ندارد، ما مقاومتی نداریم و استقبال هم می کنیم و این خوبی هایی مثل شفافیت دارد و دیگر نمی خواهد کاغذی رد کنند.
من به هیچ کس اعتماد نمی کنم که سرمایه ام را اعلام کنم
او در پاسخ به این پرسش که چرا در خصوص شفافیت مقدار طلا در سامانه جامع تجارت مقاومت می کنید؟ اظهار داشت: اصلا قرار نیست کسی بگوید، من به هیچ کس اعتماد نمی کنم که سرمایه ام را اعلام کنم، اگر کسی از راه نامشروع درآمدی کسب کرد با او برخورد کنند، اصل 47 قانون اساسی می گوید تجسس در امور داخلی مردم خطاست. این کالا سرمایه ای است، کالای مصرفی نیست که شما در جریان باشید.
اصلا قرار نیست شفاف شود
رئیس اتحادیه طلافروشان مشهد، در پاسخ به این که مگر شفافیت به نفع کسانی که قانون را رعایت می کنند نیست؟ عنوان کرد: اصلا قرار نیست شفاف شود. من الان اعلام کنم مثلا 500 کیلو طلا دارم، شما می توانید تضمین کنید که فردا روز خانواده ما را هکرها گروگان نگیرند؟ و یا مشکلات دیگر برای من بهوجود بیاید؟ اصلا سرمایه چیزی نیست که کسی بگوید. موضوع دیگر این که ما تلاش می کنیم همه اجناسمان را در ویترین نمایش دهیم چرا که برای خودمان بهتر است، همچنین بعضی چیزها محرمانه برای خودمان است، مثل این که ما از کسی مانند دوست و آشنا و بنکدار خودمان طلا گرفته ایم تا برای او کار کنیم و همه این ها که مال خودمان نیست، با این کاری که قرار است انجام شود و قرار باشد من اعلام کنم، فردا صبحش من مغازه را جمع می کنم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 337
پشت صحنه یک جنایت و چشمان دختری زیبا !

«مصطفی»(مردضایعات فروش)بادیدن دخترک، طاقت نیاورد و به سراغ زن جوان رفت تا او را به درون انبار ضایعات دعوت کند. زن جوان چشمان خمارش را به«مصطفی» دوخت و درحالی که «یلدا» را به آغوش می گرفت لوازم استعمال مواد مخدر را برداشت و درکنار بخاری ضایعاتی به مصرف این ماده خانمانسوز ادامه داد. حالا دختر3ساله که به جای کفش جوراب به پا داشت آرام و بی صدا درگوشه ای نشسته بود که زن جوان راز عجیبی را برای «مصطفی»(مالک ضایعات فروشی) فاش کرد. اوگفت: چندساعت قبل با شوهر معتادم درگیر شدم و او را با ضربات چاقو کشتم، حالا هم قرار است ساعت یک شب (بامداد)یکی از دوستان شوهرم که با او آشنا هستم به خانه ما در بولوار بهمن بیاید تا جسد او را به خارج از شهر ببریم!...
مردضایعات فروش حیرت زده چشم به دهان زن جوان دوخته بود اما تصور می کرد او به خاطر مصرف شیشه«توهم»دارد و هذیان می گوید. ساعتی بعد زن جوان به همراه دخترش«یلدا»از ضایعات فروشی بیرون رفت اما حرف های او افکار«مصطفی» را به هم ریخته بود. تصمیم گرفت موضوع را به پلیس گزارش بدهد اما گوشی تلفن همراه نداشت تا این که حدود ساعت3بعدازظهر وقتی به خانه مادرش رسید ابتدا گوشی تلفن او را گرفت وهر آن چه را شنیده بود برای «اپراتور پلیس 110» بازگو کرد. طولی نکشید که با دستور سرهنگ روح ا...شجاعی (رئیس کلانتری خواجه ربیع مشهد) گروهی از افسران تجسس،عازم بولوار بهمن شدند و خانه ای درانتهای یک کوچه 5/1 متری را یافتند که زن جوان نشانی آن را داده بود. نگاه یکی از افسران از شیشه کثیف پنجره به داخل اتاق خیره ماند. پیکر مردی در زیر پتو دیده می شد که اطراف آن خون ریخته بود.
دقایقی بعد ماموران انتظامی با دستور قاضی ویژه قتل عمد، قفل در را شکستند و با جسد مردی 41 ساله روبه رو شدند که «هادی-ص»نام داشت و با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.تعداد زیادی فندک اتمی و زرورق های مصرف هرویین و لوازم استعمال شیشه در خانه کشف شد که حکایت از فاجعه اعتیاد داشت. طولی نکشید که با دستورات محرمانه قاضی دکتر صادق صفری جست وجوها برای یافتن زن جوان آغاز و مشخص شد او «زهره» نام دارد و همسر هادی(مقتول) است. با توجه به حساسیت پرونده جنایی،2تن از افسران زبده تجسس(ستوان اسدیان وستوان محمدی)عازم پاتوق های استعمال مواد مخدر در گوشه و کنار شهر شدند اما اثری از «زهره» نبود به همین دلیل و با دستور مقام قضایی، آن ها دوباره به طور نامحسوس به محل جنایت بازگشتند تا سرنخی از قاتل فراری به دست آورند. همسایگان نیز از رفت و آمد زنان غریبه و افراد ناشناس زیادی به منزل هادی(مقتول) گلایه داشتند و هر کدام سخنی می گفتند تا این که حدود ساعت 21 شب مرد پراید سواری سر کوچه توقف کرد و راننده به در منزل «هادی» رفت. دراین هنگام افسران تجسس بلافاصله مرد راننده وسرنشین پراید را دستگیر کردند. «حمید»(راننده پراید) که با ماجرای قتل دوستش روبه رو شده بود به نیروهای انتظامی گفت: هادی از همکلاسی های قدیمی من است به همین دلیل به همراه یکی از دوستانم که از او مبلغی پول طلب دارد به در منزلش آمدم ولی از ماجرای قتل اطلاع ندارم. اگر چه همسر هادی را با خودروی پرایدم به منزل یکی دیگر از دوستانم رساندم که رفاقت دیرینه ای با من و هادی (مقتول)دارد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با اطلاعاتی که «حمید»(راننده تاکسی اینترنتی)در اختیارپلیس گذاشت بلافاصله افسران تجسس به سرپرستی سروان سید قطبی به سوی ابتدای بولوار طبرسی شمالی حرکت کردند و«زهره» را در پاتوق استعمال مواد مخدر به دام انداختند. عقربه ها ساعت23 نهم دی را نشان می دادند که زن جوان به همراه دخترش«یلدا» به کلانتری خواجه ربیع انتقال یافت و با نظارت مستقیم رئیس کلانتری مقابل افسر بازجو نشست و به قتل شوهرش اعتراف کرد اما پلک های «یلدا» به روی هم افتاده بود. طولی نکشید که یکی از افسران تجسس تکه موکتی را چندلا کرد و دخترک را روی میز گوشه اتاق بازجویی گذاشت. او در حالی به خواب عمیقی فرو رفت که دیگر آیندهاش در هالهای از ابهام قرار داشت. پدرش چند ساعت قبل به قتل رسیده بود و حالا مادر از صحنه آن جنایت وحشتناک سخن میگفت. آرامش عجیبی در چهره دخترک دیده میشد گویی در عالمی دیگر زندگی میکند و از ماجرای اعتیادهای مرگبار چیزی نمیداند.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، زن جوان درباره چگونگی قتل شوهرش ادامه داد: پدر و مادرم در یکی از روستاهای کلات زندگی میکنند من هم چند سال قبل با «هادی» هنگام مصرف مواد مخدر آشنا شدم و او بعد از مدتی مرا به عقد موقت خودش آورد! حالا ۴ سال از آن ماجرا میگذرد و من صاحب دختری سه ساله به نام «یلدا» هستم ولی هر شب زنان غریبه به خانهام رفت و آمد داشتند و من بسیار ناراحت بودم. او مدام کتکم می زد و مرا مقابل پدر و مادرم تحقیر میکرد تا این که صبح روز حادثه (نهم دی) بعد از یک مشاجره لفظی به سمت آشپزخانه رفت و با چاقو به من حمله ور شد. در همین هنگام عینکش کف اتاق افتاد و من با استفاده از همین فرصت، چاقو را برداشتم و دو ضربه به شکمش زدم .خون فواره زد و روی زمین افتاد. بعد هم پتو را رویش انداختم و به همراه دخترم از خانه بیرون زدم... هنوز سخنان «زهره» ادامه داشت که «یلدا» از شدت گرسنگی چشمان معصومش را گشود و با جملاتی آرام گفت: «مامان نان نداریم!» این جمله افسران بازجو را تکان داد. یکی از آن ها بلافاصله بیرون رفت و دقایقی بعد با کیک و آب میوه به کلانتری بازگشت. دخترک با حرص و ولع چنان کیک را بلعید که گویی تاکنون در آرزوی چنین لحظهای عمرش را سپری کرده است.
شب از نیمه گذشته بود که بازجوییهای مقدماتی به پایان رسید و زن جوان به کلانتری بانوان انتقال یافت. صبح روز بعد اما ماجرای این جنایت تلختر شد. «زهره» در حالی که «یلدایش» را در آغوش گرفته بود مقابل قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت. قاضی صفری در حالی که پرونده جنایی را مطالعه میکرد، نگاهی به زن جوان انداخت که از شدت خماری روی صندلی اتاق بازپرسی به خواب عمیقی فرو رفته بود اما در همین حال هم «یلدا» دست مادرش را میفشرد و چشمان زیبایش را به اطراف میچرخاند گویی گمشدهای دارد که قرار است او را درآن سوی نگاهش بیابد!... حالا زن جوان خمار بود و با سختی به سوالات قاضی پروندههای جنایی پاسخ میداد. بنابراین مقام قضایی بازجویی و تحقیقات را تا رهایی زن جوان از این شرایط اسفبار تعطیل کرد و دستور داد تا کارشناسان اجتماعی بهزیستی «یلدا» را با خود ببرند! این صحنه دردناک حتی مقام قضایی را نیز متاثر کرد. نمیدانم در افکار دختر معصوم چه می گذشت اگرچه فراق مادر برایش دشوار بود اما چارهای دیگر نداشت. این خداحافظی تلخ به چشمان زیبای یلدا و چهره معصومش رنگ اشک داده بود. شاید هم درون قلبش فریاد می زد: «خداحافظ عزیز من!» تو اگر مرا دوست میداشتی من نمیرفتم! کجا برایم عزیزتر و دوست داشتنی تر از کنار مادر بود؟ اگر با من مهربان بودی، کجا گرم تر و زیباتر از آغوش تو بود؟ اگر مرا در بر میگرفتی، کجا امیدبخش تر و روح نوازتر از دامان تو بود؟ اگر چون مادری دلسوز مرا پناه میدادی و میبوسیدی ...! اما حالا که سرنوشتم را تغییر دادی و مرا نمیبوسی! حالا که پناهم نمیدهی و من پناهگاهی ندارم، خداحافظ ای عزیزترین عزیزها! از تو جدا میشوم در حالی که برای همیشه تو را دوست خواهم داشت. اما اگر روزی بازگشتم و تو بودی، مرا بپذیر و دیگر سراغ مواد افیونی نرو! تو و پدرم آینده ام را به تباهی کشاندید ولی همچنان در قلب من خواهید ماند!...

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 194
روز ملی مشهد، صرفا یک مناسبت نیست

تاریخچه فرایند نام گذاری یک روز خاص در تقویم رسمی کشور به نام مشهد، اگرچه سابقه طولانی ندارد و به چند سال گذشته بر می گردد اما در دوره هایی آن قدر درگیر کش و قوس بوده که از حوصله این یادداشت خارج است؛ این که چرا بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ کشورمان از بوشهر گرفته تا رشت و از تهران گرفته تا تبریز، هر کدام روز خاصی در تقویم به نام خود دارند ولی هنوز مشهد از این قافله عقب مانده، این که چگونه از بین گزینه های متعدد در نهایت شورای فرهنگ عمومی استان، دهم دی ماه مصادف با یک شنبه خونین مشهد را به عنوان روز ملی مشهد برگزید، این که آیا این روز می تواند، گزینه ایده آل و مناسبی باشد و همه جوانب را برای روز ملی مشهد فراهم کند یا خیر؟ از همان چالش هایی است که سخن گفتن از آن ها بماند برای مجالی دیگر.
بالاخره اکنون دو سال است که مسئولان شهر تصمیم گرفتند معطل بوروکراسی اداری نمانند و قبل از آن که مهر تایید شورای فرهنگ عمومی کشور پای پیشنهاد آن ها بنشیند، مراسم گرامی داشت روز ملی مشهد را در دهم دی ماه برگزار کنند. اما آن چه در دو سال گذشته شاهد آن نبوده ایم، برگزاری مراسمی درخور و شایسته روز ملی مشهد بوده است!
طبیعتا به دلیل مصادف بودن این روز با یک شنبه سیاه مشهد و روزی که صدها تن از شهروندان مشهدی مقابل گلوله های دژخیمان رژیم پهلوی ایستادند ولی از آرمان های خود پا پس نکشیدند، روزی نیست که بتوان در آن جشن های مرسوم میدانی و خیابانی را برگزار کرد. لذا باید چند نکته کلیدی را در برنامه ریزی و اجرای این رویداد مهم در نظر گرفت:
1- اول آن که روز ملی مشهد، قبل از هر چیز باید روز امام رضا(ع) باشد. روز ترویج فرهنگ رضوی، روزی که توجه ها به سمت ولی نعمت ما ایرانیان معطوف شود. این طور نیست که تنها متولی روز مشهد، شهرداری باشد، بلکه تمام دستگاه های استان ذیل مدیریت استانداری باید به خوبی ایفاگر نقش خود باشند. آستان قدس رضوی بدون شک یکی از دستگاه های تاثیرگذار در این باره است. اگرچه در طول سال، روزهای مناسبتی ویژه که مستقیما متوجه وجود مبارک حضرت رضا (ع) باشد، داریم اما روز ملی مشهد نیز فرصت مغتنمی است که فارغ از هر برنامه دیگری می توان در راستای ترویج فرهنگ رضوی، فرهنگ میزبانی از زائر و ... کوشید.
2- موضوع مهم دیگر که نباید از قلم بیفتد، بیان نقش مشهد و مردمانش در پیچ های تاریخی مهم کشور است. به عنوان نمونه چطور می توانیم مناسبت مهمی به نام روز ملی مشهد داشته باشیم و از نقش این کلان شهر در حوادث انقلاب و سال های دفاع مقدس سخن به میان نیاوریم؟ به طور قطع ساده ترین کار این است که همایشی برگزار شود و سخنرانی در این باره سخن بگوید، اما می توان با استفاده از نیروهای خلاق و جوان، این نقش آفرینی ها را به گونه ای به مخاطب ارائه داد که بر جان و دلش بنشیند.
3- از سوی دیگر سازمان های فرهنگی، همچون معاونت فرهنگی شهرداری، میراث فرهنگی، گردشگری وصنایع دستی استان نیز در این روز باید به معرفی مشاهیر این خطه، هنر مردمانش، صنایع و پیشه آنان و ... بپردازند. چرا ما نباید در این روز، در هر گوشه از شهر شاهد برپایی نمایشگاه های مختلفی در عرصه های یاد شده باشیم؟ مشهد از شعر و ادب گرفته تا موسیقی و تئاتر و سینما و سایر هنرهای هفت گانه همیشه حرفی برای گفتن داشته و مشاهیر برجسته ای در آن حوزه تقدیم این مرز و بوم کرده است.
4- از سوی دیگر روز ملی مشهد، مناسبت خوبی برای معرفی ظرفیت های این شهر و مطرح کردن نیازها و کاستی ها در کنار پیشرفت ها و دستاوردهاست. روزی که باید توجه مردم، نخبگان و مسئولان ملی و کشوری را بیش از پیش به این شهر جلب کرد. متاسفانه تجربه های مختلف نشان داده، به گاه تخصیص بودجه های مختلف، مشهد هیچ گاه به سهم واقعی خودش نرسیده است. این روز می تواند فرصت مناسبی باشد تا نمایندگان مجلس، مدیران رسانه های ملی، مسئولان تراز اول دولتی و ... شناخت کامل و جامع تری از این شهر بین المللی کشور که سالانه میزبان 30 میلیون زائر ایرانی و خارجی است، پیدا کنند.
5- و آخرین نکته این که، مردم یک شهر، روز ملی شهرشان را باید روز خودشان بدانند. در این صورت است که مردم در برگزاری مراسم یادشده به معنای واقعی مشارکت و حضور فعال دارند و اثرگذاری برنامه ها دوچندان خواهد شد. در صورتی که متاسفانه باید گفت در دو سال گذشته، روز ملی مشهد آمده و رفته ولی بسیاری از شهروندان حتی متوجه چنین روزی هم نشده اند! باید بپذیریم که صرف رایگان کردن بلیت اتوبوس و مترو در این روز به هیچ عنوان نمی تواند بار این همه کار روی زمین مانده را به دوش کشد. آن چه گفته شد، نیازمند کار اصولی و برنامه ریزی هدفمند است. از امروز به فکر سال آینده باشیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 292
احیای جبهه مقاومت، بزرگترین خدمت شهید سلیمانی
مقاومتِ نزدیک به سه ماهه غزه به علت وجود جبهه مقاومت است



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 339
مزد منطقه ای، این بار جدی تر
ادعای یک عضو شورای عالی کار حاکی از این است که سرانجام بررسی مزد منطقه ای به طور جدی تری در دستور کار دولت قرار گرفته، موضوعی که پیشتر مرکز پژوهش های مجلس ضرورت آن را یادآور شده بود و هم اینک نیز مرکز پژوهش های اتاق ایران، میزان آن را برای استان های مختلف محاسبه کرده است

قانونی که منسوب به کار و کارگر است!
به گزارش خراسان، اوضاع معیشت کارگران تناسبی با تورم و هزینه های معیشت ندارد. بخشی از دلایل این عدم تناسب، ناشی از دور زدن قانون کار در کارگاه هاست. به این معنا که بسیاری از کارگاه ها اسماً دستمزد را بر اساس قانون کار می دهند، اما عملاً حداقل دستمزد را بدون مزایای مصرح در آیین نامه مزد هر سال به کارگر می پردازند یا این که حتی با فرض پرداخت این موارد، تعهدی به اجرای قانون طبقه بندی مشاغل برای پرداخت دستمزد بالاتر به نیروی کار ماهرتر ندارند.اما بخش دیگری از عدم تناسب معیشت کارگران با تورم و هزینه های معیشت، ناشی از موارد اساسی تر و بنیادی تری همچون تعیین حداقل دستمزد است. موضوعی که در نبود آن و وجود یک حداقل مزد یکسان در کل کشور، هم کارفرمایان ناراضی اند و هم کارگران. کارفرمایان از این بابت ناراضی اند که در برخی مناطق، هزینه های معیشت و در نتیجه تقاضای پیش روی بنگاه و درآمد آن، پایین است، اما دستمزد کارگران به نسبت بالاست و کارگران در سوی دیگر از این بابت ناراضی اند که در برخی دیگر از مناطق، رونق بنگاه ها زیاد است، اما به تناسب، هزینه های معیشت بالاتر از قدرت خرید کارگران است و در نتیجه موجب به هم خوردن دخل و خرج زندگی کارگران شده است. این ها همه در حالی است که در خود قانون کار قید شده که شورای عالی کار موظف است همه ساله میزان حداقل مزد کارگران را برای نقاط مختلف کشور یا صنایع مختلف و با توجه به معیارهای تورم و هزینه معیشت، تعیین کند.
جدی تر شدن زمزمه مزد منطقه ای
در تلاش برای رفع چالش تعیین حداقل دستمزد چندین سال است که موضوع مزد منطقه ای که ظرفیت آن در خود قانون کار وجود دارد، مطرح شده، اما از سطح کارشناسی فراتر نرفته یا در جلسات اولیه تعیین دستمزد، کنار گذاشته شده است. با این حال به نظر می رسد در سال جاری این موضوع به طور جدی تری در دستور کار قرار دارد. خبرگزاری تسنیم در این زمینه با اشاره به برگزاری جلسه شورای عالی کار در دو روز قبل، به نقل از آیت اسدی عضو کارگری این شورا گفته است: وزارت اقتصاد به شدت پیگیر مزد منطقهای است و به دنبال این است که مزد منطقهای مصوب شود.
چرا مزد منطقه ای اهمیت دارد؟
اصل ماجرا، به همان موضوعی برمی گردد که در دو بخش قبل تر به آن اشاره شد، یعنی بود یا نبود تناسب بین هزینه های معیشت با حداقل دستمزد و همچنین دخل و خرج بنگاه ها.در این زمینه ، مرکز پژوهش های مجلس در چند گزارش خود که در سال های اخیر منتشر شده، به این موضوع پرداخته و مرکز پژوهش های اتاق ایران نیز در گزارش اخیر خود جزئیات بیشتری از این موضوع را تبیین کرده است.
شاغلان فقیر و اشتغال غیررسمی
در بخشی از گزارش مرکز پژوهش های اتاق ایران به معایب نظام حداقل دستمزد یکسان که در برخی مناطق از سطح هزینه های معیشت بالاتر و در برخی دیگر پایین تر است، اشاره و تصریح شده است که: در مناطق با هزینه های پایین (که اجمالاً سطح فعالیت اقتصادی بنگاه ها نیز در آن پایین تر است)، تعیین دستمزد در سطحی بالاتر از هزینه های منطقه موجب بالارفتن هزینه کارگر برای بنگاه ها و در نتیجه رواج اشتغال غیررسمی می شود. بر عکس در مناطق با هزینه بالا که دستمزد کارگران نسبت به آن پایین تر است، شاهد رواج پدیده شاغلان فقیر خواهیم بود.نموداری که در این گزارش آمده و در آن استان های کشور بر حسب درصد خانوارهای فقیر با سرپرست شاغل مرتب شده اند، نشان می دهد در استان هایی که هزینه زندگی بالاتر بوده و خط فقر فاصله کمتری با حداقل دستمزد دارد یا در برخی از نواحی آن، حداقل دستمزد پایین تر از خط فقر است، درصد بالاتری از فقرا دارای سرپرست شاغل هستند. یعنی در این استان ها دستمزد حاصل از شغل نتوانسته خانوارها را از فقر نجات دهد، اما در استان هایی مانند سیستان و بلوچستان، درصد شاغلان در میان فقرا و غیر فقرا تفاوت معناداری داشته و نشان می دهد که یافتن شغل تا حد مناسبی توانسته خانوارها را از فقر نجات دهد.
در نموداری دیگر، این گزارش نشان می دهد که در استان هایی که در آن خط فقر فاصله بیشتری با حداقل دستمزد دارد نسبت شاغلان غیررسمی نیز بیشتر است. به عنوان مثال در استان سیستان و بلوچستان، حدود 70 درصد از شاغلان، غیررسمی هستند.
برآورد حداقل دستمزد منطقه ای در استان های مختلف در سال 1401
گزارش مرکز پژوهش های اتاق بازرگانی در بخشی دیگر محاسبه جالبی ارائه کرده و حداقل دستمزد پیشنهادی بر اساس استان ها را با توجه به داده های اقتصادی سال گذشته و نیز حداقل دستمزد مصوب مقایسه کرده است. نمودار مربوطه نشان می دهد که به عنوان مثال حداقل دستمزد بر اساس معیارهای دستمزد منطقه ای می توانسته در استان تهران (به عنوان استان دارای بالاترین میزان مزد)، 8 میلیون و 250 هزار تومان، خراسان رضوی 4 میلیون و 467 هزار تومان و سیستان و بلوچستان (به عنوان استان دارای پایین ترین مزد) 3 میلیون و 261 هزار تومان باشد. این در حالی است که سال گذشته، حداقل مزد سراسری، مقداری بیش از 6 میلیون تومان بوده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 280
دریای سرخ در نقطه جوش
اولین درگیری مستقیم ائتلاف آمریکایی و ارتش یمن در دریای سرخ به وقوع پیوست. حالا کیفیت موضع اعمالی طی استراتژی ضربه دوم از سوی هر کدام از طرفین بازی، بسیار تعیینکننده است. ستاد ارتش تروریستی آمریکا در غرب آسیا (سنتکام) در بیانیهای مدعی درگیری و انهدام چند قایق نظامی ارتش یمن در جنوب دریای سرخ شد. طبق این بیانیه، در ساعت ۶:۳۰ صبح (به وقت صنعا) روز یکشنبه ۱۰ دی ماه، کشتی کانتینربر مرسک هانگژو (MAERSK HANGZHOU) دومین تماس اضطراری را در کمتر از ۲۴ ساعت صادر کرد و گزارش داد که توسط چهار قایق کوچک حوثیها (انصارا...) مورد حمله قرار گرفته است. این قایقها با سلاحهای سبک به سمت کشتی مرسک هانگژو شلیک کردند و به فاصله ۲۰ متری کشتی رسیدند و سعی کردند سوار کشتی شوند اما تیم امنیتی کشتی مرسک هانگژو وارد درگیری با نیروهای مهاجم شد. پس از تماس اضطراری کشتی مرسک هانگژو، بالگردهای تهاجمی مستقر بر ناو هواپیمابر
یو اس اس آیزنهاور (USS EISENHOWER) به منطقه اعزام شدند. طبق ادعای ارتش آمریکا، قایقهای کوچک با سلاح های سبک به سمت بالگردهای آمریکایی شلیک کردند و بالگردهای آمریکایی در دفاع از خود سه قایق از چهار قایق کوچک را غرق کرد و خدمه آن را هدف قرار داد. قایق چهارم نیز از منطقه دور شد. در جریان این درگیری هیچ آسیبی به پرسنل یا تجهیزات آمریکایی وارد نشده است. مقامات یمنی تا این لحظه واکنشی به این بیانیه و بیانیه قبلی ارتش آمریکا نداشته اند. مقامات و نیروهای مسلح یمن پیش از این اعلام کرده بودند که عملیات دریایی آن ها در راستای توقف جنگ در نوار غزه است و تنها شامل کشتی های اسرائیلی و کشتی های وابسته به آن ها میشود. یمنیها همچنین تاکید کرده بودند که هیچ تهدیدی متوجه امنیت کشتیرانی بین المللی نیست و ادعاها و اقدامات آمریکا منجر به توسعه نبردها در منطقه خواهد شد. شکل گیری ائتلاف آمریکایی با عنوان «نگهبان آسایش» در راستای حمایت از اسرائیل و تداوم جنگ در نوار غزه است. با اقدام مستقیم بالگردهای آمریکایی علیه نیروهای یمنی انتظار میرود کشتی های آمریکایی نیز به اهداف دریایی ارتش یمن اضافه شوند. کامرون وزیر امورخارجه انگلیس نیز مدعی شد که در مکالمه با وزیر امورخارجه کشورمان در مورد حملات جنبش دولت یمن در دریای سرخ گفتوگو کرده و با توجه به حمایت ایران از یمن، تهران برای جلوگیری از ادامه این حملات مسئولیت دارد. با این حال،انصارا... در هفتههای اخیر نشان داده میتواند تلآویو و متحدانش را تحتفشار اقتصادی قرار دهد و از یک «دردسر کوچک» به یک «تهدید امنیتی بزرگ» برای غرب بدل شود. نکته دوم این است که انصارا... توانسته در ضمن موفقیتهای نظامی و سیاسی، یک نفوذ اجتماعی هم داشته باشد. یعنی مردم یمن کاملاً با این گروه همراهی میکنند و این یعنی یک جنبش اجتماعی پشت سر حرکت بزرگ انصارا... و مدیریت آن وجود دارد. بنابراین تهدیدات آمریکا، علیه یک گروه نظامی نیست و در صورت وقوع جنگ، یمنیها از کشورشان دفاع خواهند کرد. نکته سوم شکست آمریکا در ائتلافسازی علیه یمن است. شکستی که در سالهای جنگ عربستان سعودی با یمن تجربه شد و در اتفاقات اخیر نیز با کنار رفتن برخی از کشورها، ائتلاف دریایی به سرنوشتی نامعلوم دچار شده است. بنابراین باید گفت هنوز تردیدهای زیادی در خصوص ورود مستقیم آمریکا به جنگ علیه یمن وجود دارد و به نظر میرسد ایالاتمتحده به حمایت از متحدان خود باهدف توقف تهدیدها و حملات انصارا... ادامه دهد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 249
نگین تخریب چی ها
روایتی از سردار شهید علیرضا عاصمی یکی از فرماندهان تاثیرگذار و توانمند دوره دفاع مقدس که 13 دی 65 به درجه رفیع شهادت نایل شد


علیرضا عاصمی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ای که مسائل و آداب اسلامی در آن رعایت می شد، شروع کرد. مهر ۱۳۵۷ به همراه دوستانش، اولین راهپیمایی دانش آموزان را در کاشمر برگزار کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت هایش را در قالب انجمن اسلامی دبیرستان، فراگیری آموزش نظامی و گشت زنی شبانه در شهر ادامه داد. یکی از فعالیتهای علیرضا در آن سالها با وجود سن کم تشکیل کتابخانهای در منزل پدری بود که بیشترین اعضای آن را نوجوانان ۱۰ تا ۱۷ سال تشکیل می دادند که تعداد زیادی از آن ها سالها بعد در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند. در دوران نوجوانی با بهره گیری از جلسات مذهبی که در منزل شان برگزار می شد، با معارف دینی و تا حدی با اوضاع سیاسی و اجتماعی آشنا شد. اخلاق و رفتار او دلنشین بود و خیلی برای پدر و مادر احترام قائل بود. او تحصیل خود را تا پایان دوران دبیرستان پشت سر گذاشت. در دوران انقلاب نقش بسزایی داشت. او مسئول گروه هنری انجمن اسلامی بود. علیرضا با وجود این که در دانشگاه تربیت معلم شهید باهنر تهران پذیرفته شده بود، اما مبارزه با دشمن را بر ادامه تحصیل ترجیح داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در نهادهایی همچون کمیته انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران و جهاد سازندگی به فعالیت مشغول و پس از یک هفته از شروع جنگ با اولین کاروان رهسپار جبهههای جنگ شد. همزمان با شروع جنگ با وجود سن کم جزو اولین گروه اعزامی راهی میدان جنگ شد و بعد از گذشت چند هفته به سوسنگرد رفت و چندی بعد خنثی کردن مین های مختلف را فراگرفت.
زخم عشق
علیرضا عاصمی بعدها به عنوان فرمانده گروهی از تخریب چی ها معرفی شد و در عملیات طریق القدس حضور یافت. پس از آن در عملیات های دیگری نیز شرکت کرد و بارها زخم عشق را بر جان خرید. سال ۱۳۶۲ در حالی که از مدت ها پیش به عنوان جانشین تخریب قرارگاه کار می کرد، به عنوان فرمانده تخریب قرارگاه کربلا انتخاب شد. علیرضا با استفاده از فرصت هایی که گاهی به دست می آورد، دیپلم خود را سال ۱۳۶۱ گرفت و در سال ۱۳۶۳ در مرکز تربیت معلم شهید باهنر تهران پذیرفته شد. طراحی جنگ افزارهای مورد نیاز در عملیات ،تهیه فرش برزنتی برای گستردن روی سیم خاردار، آتشبار آرپی جی، موشک برای انهدام دژ دشمن و تهیه انواع تله های انفجاری از جمله کارهای علیرضا بود. با پیگیری این شهید بزرگوار، در اواخر شهریور ۱۳۶۲ بخشی از بیابان جاده اهواز آبادان برای بنای اردوگاه نیروهای تخریب در نظر گرفته شد. بنای اولیه اردوگاه با یک تانکر و چند چادر گذاشته شد. بعدها مقدمات ساخت سوله و نمازخانه اردوگاه فراهم شد.
گفته می شود در عملیات والفجر ۸، علیرضا عاصمی به دلیل کمبود کلسیم، دست هایش ترکیدگی پیدا کرد. چند روز بعد هم شیمیایی شد، ولی با وجود آن که دو هفته استراحت مطلق داشت، سریع به منطقه برگشت. در سال ۱۳۶۵ عازم تیپ ویژه پاسداران در کرمانشاه شد. این تیپ تحت امر قرارگاه رمضان قصد انجام سلسله عملیات برون مرزی را داشت، لذا علیرضا عاصمی به خاک عراق رفت و در بازگشت در عملیات های فتح ۱، ۲ و ۳ شرکت کرد.
علیرضا عاصمی که بیش از 72 ماه در بیشتر عملیاتها با مسئولیتهای مختلف از خط شکن تا فرمانده ایفای نقش کرده است، دارای تخصص در گروه تخریب بوده و با چاپ کتابهایی در زمینه جنگ و خنثی کردن مین و انفجار و ... در زمینه آموزش همرزمانش گامهایی به یادماندنی برداشته است. سردار شهید علیرضا عاصمی فرماندهی تخریب قرارگاههای خاتم کربلا و نجف را بر عهده داشت . در این مدت شهامت، عرفان، تخصص، تعهد و تعبد و خوش رفتاری وی زبانزد خاص و عام بود.
سرانجام ساعت ۲ بعدازظهر روز دوشنبه ۱۳ دی سال ۶۵ در ۲۴ سالگی در حالی که عضو شورای فرماندهی و مسئول گردان تخریب تیپ ویژه پاسداران بود، به همراه دوستانش در حال خنثی سازی بمبهای فروریخته شده توسط هواپیماهای متجاوز عراقی در کرمانشاه به شهادت رسید. پیکر این شهید در کنار آرامگاه شهید مدرس و در جوار مزار برادر شهیدش در کاشمر آرمیده است.
****
مادر شهید
روزی به فرزندم گفتم علیرضا جان، بالاخره ما باید برای خواستگاری به یک جایی برویم. همسر آینده ات چه خصوصیاتی داشته باشد. علیرضا در پاسخ به سوالم گفته بود:« در مرحله اول، مال ، ثروت و زیبایی در نظرم نیست. فقط ایمان؛ باید شخص با ایمانی باشد. پدر و مادرش هم، انسانهای خوبی باشند. دیگر این که باید مقلد حضرت امام(ره) باشد. یک شرط هم دارم و آن این است که من تا روز آخر زندگی ام در جبهه هستم و همسرم هم باید در آن جا همراه من باشد. اگر حاضر باشد به جبهه بیاید، من با او ازدواج می کنم، در غیر این صورت، حاضر نیستم ازدواج کنم.» خلاصه برای او، زنی با شرایطی که می خواست پیدا کردیم و او را داماد کردیم.
همسر شهید
زمانی که هنوز رسول به دنیا نیامده بود، هر وقت صحبتی از بچه می شد، علیرضا می گفت: «من میدانم فرزندم پسر است.» می گفتم: «خب معلوم نیست، شاید دختر باشد.» او می گفت:«نه، به احتمال زیاد پسر است، چون خدا خودش می داند چه از او میخواهم . دوست دارم وقتی نیستم، لااقل فرزندم جای مرا بگیرد.» موقعی که می خواستم زایمان کنم، من در تهران بودم و علیرضا در منطقه بود. وقتی این موضوع را شنید، به تهران آمد. موقعی که با هم به منطقه برمی گشتیم، در بین راه گفت: «یک شب خواب دیدم فرزندم متولد شده است؛ فرزند پسر بود و گوشه چشم چپش هم، خالی داشت.» وقتی به صورت بچه نگاه کردم، دیدم همان طور که او گفت، گوشه چشم چپ فرزندم، خال دارد.
بعضی وقتها مین یا مواد منفجره خنثی شده و بیخطر را به منزل می آورد و آن ها را به فرزند کوچک مان میداد و با زبانی کودکانه طرز کارش را برای او بیان میکرد. یک روز به او گفتم: «رسول بچه است و متوجه نمی شود که چه می گویی، برای او این وسایل، اسباب بازی است.» اما او گفت: «نه، این یک نوع آشنایی است. ان شاءا... که رسول بتواند در آینده، جای من را بگیرد و در خدمت اسلام باشد.»
همرزم شهید
علیرضا عاصمی اطلاعات رزمی تخریب را به گونهای شکل داد که نظرش به عنوان یک نظر برتر، در قرارگاهها شناخته می شد و موید این گفتار، سلسله درسهای او در دانشکده و دوره عالی فرماندهی است. یکی از کارهای مهم علیرضا عاصمی، انجام کارهای تحقیقاتی و نمونه سازی بود که بعضی از آن ها به مرحله تولید انبوه رسید. یک سری از تجهیزات نظامی را هم طراحی کرد که اکنون به کار گرفته می شود. یک سری راه حل های جدید نیز (جدا از سیستم ارتش و کتابهای نظامی) در زمینه معبر، انفجار و وسایلی که نیاز مبرم به آن داشتیم، ارائه کرد. درباره آموزش، یک کار ارزنده شهید عاصمی، چاپ کتابهایی در زمینه مین و انفجارات بود که اتفاقاً چارت آموزشی جنگ مین، از نمونههای چارت کارخانه سازندههای مین بهتر از آب درآمد. این چارتها به عنوان منبع اصلی آموزش مورد استفاده قرار گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 284
و اینک مهاجرت کارگری!
گزارش ها و اظهارنظرها از افزایش گرایش کارگران به مهاجرت خبر می دهد. این روزها آگهی ها و فراخوان های جذب کارگر برای کار در عراق، نمونه ای از این اتفاق جدید است. انجمن صنفی کارگران می گوید دستمزدهای موجود کفاف زندگی را نمی دهد. مدیر رصدخانه مهاجرت هم به خراسان می گوید گرایش به مهاجرت دیگر مخصوص نخبگان و ورزشکاران نیست

همین چالش هاست که گفته می شود، اکنون گرایش به مهاجرت نسبت به گذشته افزایش یافته است. بررسی های آذرماه «جاپ ویژن» از تمایل 67 درصدی دانش آموختگان دانشگاه ها به مهاجرت خبر داده بود و رسول صادقی عضو کارگروه مهاجرت نخبگان، فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران هم از این آمار سخن گفته است: «یک پیمایش ملی تحت عنوان «سرمایه اجتماعی» داریم که یکی از بحثهای آن میل به مهاجرت است. در سال ۱۳۹۳، میل به مهاجرت جمعیت ایرانی بالای ۱۸ ساله، ۲۳ درصد بود، اما در سال ۱۴۰۰ به ۴۶ درصد رسید. یعنی طی هفت سال دو برابر شد. این یعنی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه دارای مشکلات زیادی است.»
مهاجرت کارگران به عراق!
اما به تازگی فراخوان های مهاجرت کارگران به عراق را در فضای مجازی بیشتر می بینیم. پیش از این مهاجرت نیروی کار به کشورهای حوزه خلیج فارس همچون قطر، کویت، بحرین، امارات و این اواخر عمان کم و بیش مرسوم بوده و هست اما سفر به عراق به ویژه استان اربیل از اتفاقات جدیدی است که جای تامل دارد. جهان صنعت نیوز، روزهای قبل به نقل از یک فعال کارگری این طور نوشت: «متاسفانه جامعه کارگری ایران به دنبال مهاجرت به عراق و به خصوص شهر اربیل هستند. چرا که حقوق پایه در این کشور ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان است. به دلیل دستمزدهای بالا در کشورهایی مانند عربستان، بحرین و کویت هم تعداد کارگران ایرانی کم نیست. دستمزد کارگران در کشورهایی مانند ترکیه، عراق، آذربایجان، امارات و... دو تا سه برابر دستمزدهای کارگران ایرانی است و متاسفانه در شرایط موجود دستمزدها در ایران در پایینترین سطح خودش قرار دارد.»
مهاجرت 115 نفر از یک روستا به استرالیا
نمونه ای از گرایش و تب و تاب مهاجرت در کشور را به تازگی عضو کارگروه مهاجرت نخبگان فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در رسانه ها مطرح کرد که «در بسیاری از مناطق کشور با بحثی تحت عنوان فرهنگ مهاجرت مواجه هستیم. در شهرستان درهشهر در استان ایلام روستایی را میتوانم مثال بزنم که ۱۱۵ نفر از جوانان آنها به استرالیا رفتهاند. ۴۰ نفر از این جوانان که نتوانستند مهاجرت کنند، سال ۲۰۱۵ به صورت غیرقانونی به اروپا رفتند. این روستا اکنون تقریبا ترکیب زنانه دارد.»البته دبیر کانون عالی انجمن های صنفی کارگران کشور معتقد است، کار در کشور هست اما کارگران حاضر نیستند با دستمزدهای فعلی مشغول به کار شوند: «متأسفانه به دلایلی مانند حقوق کم، نیروی کار تمایلی به کار کردن ندارد. بارها از سوی کارفرما درخواست نیرو دادهاند اما نیروی کار قبول نمیکند. واقعیت جامعه این است که هزینه سبد معاش کارگر حدود 15 تا 16 میلیون تومان است. از آن جایی که چنین درآمدی برای یک کارگر در یک شغل دیده نمیشود، به صورت اجباری کارگر مجبور است مدام به دنبال شغلی باشد که درآمد بهتری داشته باشد.» ضمن این که بخشی از بدنه کارگری کشور نیز به دلایل مختلف اقتصادی تولیدکنندگان، همواره دستمزدهای عقب افتاده و چند ماهه دارند. همین روزها و در اخبار می خوانیم که کارگران در نقاط مختلف کشور در اعتراض به معوقات خود تجمع و اعتراض کرده و می کنند.
فاصله سبد هزینه با سبد درآمد
به طور قطع، مهم ترین عامل مهاجرت و گرایش به آن در میان اقشار مختلف اجتماعی، فراهم آوردن شرایط بهتر زندگی است. شرایطی که اکنون با میزان دستمزد کارگری به نظر محقق نمی شود. چراکه به گواه کارشناسان اعتبار سبد معیشت، ماهانه بین 20 تا 30 میلیون برآورد میشود، در حالی که دستمزد اغلب کارگران حتی با احتساب مزایای مرتبط هم به ۱۰ میلیون تومان نمیرسد. این دستمزدها توانایی تأمین هزینههای زندگی کارگران را فراهم نمیآورد. همچنین با وجود وعدههای کاهش تورم تا ۱۵ درصد، همچنان شاهد رشد نرخ تورم بین ۴۵ تا ۵۰ درصد هستیم و پیشبینیها از کاهش این نرخ به صورت غیردقیق به نظر میرسد.
این دستمزد و آن دستمزدها
حال مقایسه میزان دستمزد کارگر در کشور ما و کشورهای همسایه و کشورهای دورتر، عدد و رقم هایی را نشان می دهد که همین خود از عوامل مهم گرایش یک کارگر به مهاجرت است. «اقتصاد ۲۴» در این زمینه می نویسد: در حال حاضر، یک کارگر ساده در امارات حدود هزار و ۵۰۰ تا ۲ هزار دلار دستمزد دریافت میکند؛ در عربستان این مبلغ بین هزار تا هزار و ۲۰۰ دلار، در عمان ۸۰۰ دلار و در ترکیه ۶۰۰ تا ۸۰۰ دلار است. این در حالی است که درآمد یک کارگر در ایران به کمتر از ۲۰۰ دلار میرسد. این گزارش این را هم یادآور شده است که «وضعیت اعجابآورتر میشود زمانی که متوجه میشویم نرخ بسیاری از اقلام مصرفی در ایران با قیمتهای جهانی هماهنگ است. به عنوان مثال، نرخ مرغ در ایران حدود ۱۰۰ هزار تومان برای هر کیلوگرم است؛ این در حالی است که در آلمان حدود 3/1 دلار (۶۵ هزار تومان)، در ترکیه 7/1 دلار (۸۰ هزار تومان) و در امارات حدود 8/1 دلار (۹۰ هزار تومان) است. روندی که نشان میدهد ایرانیان دریافتی خود را به ریال دریافت میکنند، ولی اغلب خرجهای خود را به دلار انجام میدهند.»

دکتر بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران که معتقد است، «شاید تا حدود یک دهه آینده بهدلیل مشکلات اقتصادی و اقلیمی نیروی کاری نداشته باشیم»، به خراسان می گوید: همچون سایر کم توجهی هایی که به این قشر شده، موضوع مهاجرت کارگران نیز کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
او در عین حال می گوید: هزینه های نیروی کار ایرانی به دلار اما درآمدهایش ریالی است که این خودش می تواند، گرایش او را به مهاجرت تقویت کند.صلواتی معتقد است، این درست است که درباره مهاجرت کارگران، آمار دقیقی پیش رویمان نیست اما به نظر می رسد، دلایل «مهاجرت» اکنون برای اغلب افراد متمایل به مهاجرت یکسان است و به نوعی می توان این مهاجرت را مهاجرت توده وار یا اجتماعی خواند.
این یعنی مهاجرت دیگر مخصوص نخبگان و ورزشکاران و یا طبقات خاص نیست. صلواتی البته این را هم یادآور می شود که ممکن است، یک فرد علاقه مند به مهاجرت موفق به انجام آن نشود و از سویی هم در خدمت جامعه خود نباشد که ما به این اتفاق «مهاجرت خاموش» می گوییم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 275
مالیات بر سوداگری در خان پایانی


بررسی طرح مالیات بر عایدی سرمایه در تیرماه ۱۳۹۹ در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد، سپس در کمیسیون فرعی صنایع و معادن مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت و در تاریخ ۱۶ شهریور همان سال تصویب شد. در ادامه طرح یاد شده به کمیسیون اقتصادی مجلس ارجاع شد. این کمیسیون نیز پس از بحثوبررسی و انجام اصلاحاتی گزارش شور اول را در تاریخ ۲۹ مهرماه سال ۱۳۹۹ به تصویب رساند و در نهایت گزارش شور دوم پس از مدتی وقفه در ۲۱ فروردین سال 1401 به تصویب رسید و در دی ماه 1401 به صحن علنی مجلس شورای اسلامی راه یافت، این طرح پس از بررسی و تصویب در صحن علنی مجلس برای بررسی از حیث مغایرت با قانون اساسی و شرع به شورای نگهبان ارسال شد. شورای نگهبان در نهم خرداد ماه 1402 نظرات خود را در خصوص طرح مذکور اعلام کرد و آن را دارای 17 ایراد و 8 تذکر دانست. در ادامه هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز 3 ایراد به طرح مالیات بر سوداگری و سفته بازی وارد کرد که هنوز رفع این ایرادات از منظر قانون گذاری نهایی نشده است و درنتیجه همچنان با خلأ قانونی در اجرای مالیات بر سوداگری و سفته بازی مواجه ایم. دراین میان برخی از دولتیها و مجلسیها ایرادهای گرفته شده را غیرکارشناسی خواندند و وزیر اقتصاد نیز در جریان اعلام ایرادات مجمع تشخیص مصلحت نظام، نامهای به رئیس این مجمع و همچنین دبیر شورای نگهبان نوشت که در این نامه خواستار تصویب هر چه سریعتر این طرح برای مقابله با دلالیها و سوءاستفادههای برخی از بازار کالاهای سرمایهای شد البته هیچ گاه پاسخ مقامات عالی مذکور به نامه وزیر اقتصاد در رسانه ها انعکاس نیافت و این احتمال وجود دارد که به دلیل پیچیدگی های کارشناسی و برخی اختلاف نظرها تصویب نهایی این طرح نیازمند زمان بیشتری باشد.
نیاز به اخذ تصمیمات سیاستی
تمامی ایرادات و تذکرات شورای نگهبان و هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام به طرح مالیات بر سوداگری و سفته بازی توسط مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی بررسی شده و پیشنهادهایی برای رفع آن ها ارائه شده است که در گزارشی با عنوان «اظهارنظر کارشناسی درباره:» طرح مالیات بر سوداگری و سفته بازی«اعاده شده از شورای نگهبان؛ویرایش اول» منتشر شده که ذکر تمامی آن ها دراین گزارش نمی گنجد اما در جمع بندی نهایی این گزارش آمده است: «طرح مالیات بر سوداگری و سفته بازی، از جهت مغایرت با قانون اساسی و شرع از طرف شورای نگهبان با 17ایراد و ابهام مواجه شد. ضمن این که طرح مذکور، از طرف هیئت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام، نیز با سه اشکال روبه رو شد. در این گزارش سعی شده است، موارد مطرح شده از طرف شورای نگهبان و هیئت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام برطرف شود. برای رفع موارد مطرح شده از طرف شورای نگهبان و هیئت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام، در بسیاری موارد با دقت و اصلاح در عبارات به کار رفته در متن مصوبه، ایرادات قابل رفع است که در گزارش به صورت تفصیلی بدان پرداخته می شود. برخی ایرادات مطرح شده، به دلیل تغییر رویکردهای حاکم بر طرح،از جمله موضوع مالیات بر تورم، نیازمند اخذ تصمیمات سیاستی است.»
درخواست بازنگری در ایرادات مجمع
دراین میان برخی از رسانه ها ازجمله خبرگزاری فارس در گزارشی برخی از ایرادات هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام به طرح مالیات بر سوداگری و سفته بازی را غیرکارشناسی توصیف کردند و خواستار بازنگری در آنها شدند، موضوعی که هنوز واکنشی یا خبری درباره آن انعکاس نیافته و باید نشست و دید در آینده به چه صورت درباره آن تصمیم گیری خواهد شد.
به گزارش فارس، بررسیها نشان میدهد در صورت اعمال این ایرادات در متن طرح، آثار مثبت این طرح که موجب کنترل سوداگری و دلالی در بازار ارز، طلا، املاک و خودرو میشود تا حدود زیادی از بین خواهد رفت.
طرح مالیات بر عایدی سرمایه یا طرح مالیات بر سوداگری و سفته بازی با هدف مدیریت بازار دارایی ها (بازار زمین و مسکن، ارز، طلا و خودرو) و حذف سوداگری و دلالی در این بازارها تدوین شده است. طبق این طرح{درصورت تصویب نهایی} هر خانوار به تعداد اعضای خانوار خود تا سقف 4 نفر، می تواند 4 ملک، 4 خودرو، 600 گرم طلا داشته باشد و در صورتی که ملک و خودرو را به مدت سه سال و طلا را به مدت 5 سال نزد خود نگه دارد، از شمول پرداخت مالیات معاف خواهد شد. بررسی های کارشناسی و دقیق نشان می دهد با توجه به این که حدود 97 درصد خانوارهای کشور کمتر از این دارایی ها را در اختیار دارند، فقط 3درصد مردم مشمول مالیات بر عایدی سرمایه خواهند شد.
همچنین کسانی که «مازاد بر این تعداد» خانه در اختیار داشته باشند و در صورتی که خانه خریداری شده را پس از سه سال یا قبل از 6 سال بفروشند، 50 درصد از کل تورم این دوره، لحاظ شده و از سود حاصل از تفاوت قیمت خریداری شده و فروخته شده کسر خواهد شد و سپس باقی سود حاصل مشمول 25 درصد مالیات خواهد شد.
بنابراین هدف این طرح صرفا کنترل سوداگری است و نه فشار مضاعف به مردم، اگر تعداد خانه ها یا خودرو و زمین خریداری شده مازاد بر سقف معافیت تعیین شده باشد، در صورتی که پس از 6 سال اقدام به فروش کند، 100 درصد تورم دوره 6 ساله از عایدی به دست آمده حذف خواهد شد، به عنوان مثال اگر یک فرد، خانه ای یا خودرویی (مازاد بر تعداد تعیین شده) به قیمت یک میلیارد تومان خریداری کرده باشد و 6 سال بعد آن دارایی را بفروشد، اگر ارزش آن دارایی در طول این 6 سال 2 برابر شده و مجموع میزان تورم در این دوره 6 ساله جمعا 100 درصد بوده باشد، مالیات پرداختی صفر خواهد شد.
درباره نرخ مالیات بر عایدی سرمایه و میزان معافیتهای مصوب در طرح، برخی کارشناسان معتقدند نرخ 25 درصد و حداکثر 35 درصد تعیین شده برای اخذ مالیات بر سوداگری، رقم پایینی است و برای این که این مالیات بازدارنده باشد، باید نرخ های 60 درصد و 70 درصد اخذ شود اما طراحان در پاسخ به این نقدها می گویند در گام اول برای پیاده سازی قانون لازم است با نرخ کمتری آغاز کنیم و در مراحل بعدی و پس از اجرای کامل طرح، به تدریج و متناسب با شرایط اقتصادی، نرخ ها قابل افزایش خواهد بود.
ایراد هیئت عالی نظارت مجمع بر طرح مالیات بر سوداگری
براساس گزارش منتشر شده در درگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام، در جلسه این نهاد نمایندگانی از مجلس، سازمان امور مالیاتی و بانک مرکزی حضور داشتند و به سوالات اعضا پاسخ دادند. در نهایت در خصوص تبصره 2 ماده 15 این مصوبه درباره تعیین نسبت تورم با عایدی سرمایه مشمول مالیات، اعضای جلسه به تبادل نظر پرداختند و در ادامه با رای اعضای هیئت نظارت مجمع، این ماده، مغایر جزء 10 بند 9 سیاستهای کلی قانون گذاری و بند 4 سیاستهای کلی برنامه هفتم شناخته شد.
در جزء 10 بند 9 سیاست های کلی قانون گذاری آمده است: «عدالت محوری در قوانین و اجتناب از تبعیض ناروا، عمومی بودن قانون و شمول و جامعیت آن و حتیالامکان پرهیز از استثناهای قانونی.»
متن خبر و پیگیری ها نشان می دهد، رای هیئت عالی نظارت مجمع به این خاطر بوده که اخذ مالیات بر عایدی سرمایه بدون در نظر گرفتن تورم مغایر با عدالت تشخیص داده شده است.
سوال اول، آیا در قوانین مالیاتی، برای کارگران، کارمندان و تولیدکنندگان هم تورم و هزینه هایی مانند اجاره از مالیات تعیین شده کسر می شود؟ در ابتدای سال حقوقی که برای کارگر و کارمند تعیین می شود، تا پایان سال ثابت است اما تورم موجب کاهش ارزش واقعی آن حقوق و دستمزد می شود. بنابراین برای عدالت مالیاتی باید نرخ مالیات پرداختی در هر ماه نسبت به ماه قبل کمتر باشد. اما نه در ایران و نه در هیچ کشوری چنین قاعده ای وجود ندارد.
حال چطور وقتی برای کارگران، کارمندان و تولیدکنندگان تورم لحاظ نمی شود، هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، به این نتیجه رسیده است مالیاتی که اکثریت آن مشمول دلالان در بازار دارایی ها می شود، باید تورم در آن لحاظ شود و اگر لحاظ نشود خلاف عدالت و تبعیض ناروا خواهد بود؟
سوال دوم این است که وقتی هر خانوار به تعداد اعضای خانوار خود تا سقف 4 نفر، می تواند 4 ملک، 4 خودرو و 600 گرم طلا داشته باشد و در صورتی که ملک و خودرو را به مدت سه سال و طلا را به مدت 5 سال نزد خود نگه دارد، از شمول پرداخت مالیات معاف خواهد شد و محاسبات کارشناسی دقیق نشان می دهد با این معافیت ها، بیش از 95 درصد و حتی تا 97 درصد از مردم مشمول پرداخت مالیات بر عایدی سرمایه نمی شوند، چطور می توان استدلال کرد که محاسبه نشدن تورم در محاسبه مالیات بر عایدی سرمایه ناعادلانه است؟
به گزارش فارس، در صورتی که ایرادات هیئت عالی نظارت مجمع تایید و طرح براساس این ایراد اصلاح شود به طوری که همواره و در هر زمانی که دارایی خرید و فروش میشود، تورم محاسبه شود، تاثیرگذاری این قانون بر کنترل سوداگری تا حد بسیار زیادی از بین خواهد رفت.
حل مسئله نیازمند عزم جهادی مسئولان
با وجود این که تصویب و فرایند قانونی شدن مالیات بر عایدی سرمایه تاکنون بیش از سه سال وقت مراجع قانونی کشور را گرفته و از سویی نظام مالی و مالیاتی کشور نیز به شدت نیازمند اجرای درست این پایه مالیاتی برای تحقق عدالت اجتماعی و جلوگیری از سفته بازی و دلال بازی و تلاطم در برخی از بازارها مثل بازارهای مسکن، خودرو ، ارز و طلاست اما هنوز برخی پیچیدگی های کارشناسی اجرای درست این پایه مالیاتی و برخی اختلاف نظرها مانع از نهایی شدن اجرای درست این پایه مالیاتی در کشور شده است و به نظر می رسد حل این مسئله نیازمند عزم جهادی و همدلی ویژه مسئولان امر است که امیدواریم هرچه سریع تر پیرو تصویب این طرح در مجلس و نامه نگاری وزیر اقتصاد به سرانجام نهایی برسد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 208
روایت باهنر از لشکرکشی انتخاباتی لاریجانی
باهنر: حدود ۲۰۰-۳۰۰ نفر از نمایندگان ادوار به پیشنهاد لاریجانی ثبت نام کردهاند. به پزشکیان گفتم اعتراض کند و به احتمال زیاد تایید صلاحیت می شود

* یک تعداد فکر میکنند سنگ مفت، گنجشک مفت و ما هم باید ثبتنام کنیم ببینیم چه میشود. باید یک مقدار اینها را سامان داد. اگر در انتخابات حساس ۴-۵ حزب قدرتمند داشته باشیم، به ازای هر کرسی در نهایت باید ۴ نفر کاندیدا شوند. خود احزاب باید غربالگری کنند، آدمهایی که از نظر علمی صلاحیت و هم دارای تجربه هستند، هم کارهای کلان کردند، حکومت کردن و حکمرانی را بلد هستند بالا بیاورند. امروز به دلیل آنکه حزب نداریم همه میروند ثبتنام میکنند.
* من با تجربه هفت دوره در مجلس میگویم ما ۲۹۰ سردار حکمران خوب در مجلس میخواهیم. بعضا آدمهایی که به مجلس میروند، آدمهای بسیار خوب، متدین و متخصصی هستند اما حکمرانی بلد نیستند، عاطفی برخورد میکنند. مثلا دلشان میسوزد و میگویند معلمان حقوقشان خیلی کم است. منابع که نداریم بعد از افزایش حقوق معلمان، بانک مرکزی یک خط اعتباری ایجاد میکند و یک میلیون تومان در جیب راست معلم میگذارد بعد ۵ میلیون تومان با تورم از جیب چپ او برمیدارد. با تصمیمات عاطفی نمیتوان مملکت را اداره کرد. باید حکیمانه مملکت را اداره کرد.
*این دوره اول ریاست آقای قالیباف بود. تمام سابقهشان نشان دهنده این است که مدیر اجرایی قوی بودند، زمانی که فرمانده فراجا بود، و چه زمانی که شهردار تهران بود، واقعا هم کارهای خوبی میکرد. با توجه به آنکه تجربه اول ایشان در مجلس بود اما در مجموع خوب کار کرد. آقای قالیباف سه دوره ریاست مجلس را اداره کرد و حتما در دوره سوم، خیلی بهتر از دوره اول مجلس را اداره میکند. اما آقای قالیباف یک فراکسیون اقلیت در مجلس یازدهم نداشتند که منسجم باشند بنابراین یک مقدار گرفتاری این شکلی داشتند، اما در مجموع خوب بود.
* آقای لاریجانی حزب ندارند، بیشتر فعال سیاسی است. تا آنجا که من از آقای لاریجانی خبر دارم، ایشان بر روی نمایندگان ادوار کار کردند که کاندیدا شوند. تا آنجایی که اطلاع دارم حدود ۲۰۰-۳۰۰ نفر از نمایندگان دورههای قبل ثبتنام کردند.
* من در مورد اصلاحطلبها این واژه را به کار میبرم که برخی اصلاحطلبها خوشخیم و برخی بدخیم هستند. همین الان برخی اصلاحطلبها دلیل میآورند که نباید پای صندوق رای برویم. اما یک عده دیگر مانند کارگزاران سازندگی میگویند باید در انتخابات شرکت کنیم.
* واقعیت این است که من همین الان به دنبال دلیل متقنی میگردم که از انتخابات کنار بروم. اگر کاندیدا هم میشوم به دلایل سنی آخرین دوره است. این مسیر را رفتم و هرکاری که میخواستم انجام دهم، کردم. واقعیت هم وقتی آمدم، بیشتر داعیهام این است که یک مقدار مشارکت و شور انتخاباتی بالا برود.
*من هم در مورد خاص مثل آقای پزشکیان تعجب کردم حتی آن اوایل شنیده بودم که ایشان گفتند من دیگر اعتراض هم نمیکنم. اما خود من با واسطه و بیواسطه به ایشان گفتم اعتراض را ثبت کند و به احتمال زیاد حتما تأیید صلاحیت میشوند.
* فساد یک خورهای است که پایههای نظام را میخورد، سست میکند و میتواند باعث فروپاشی نظام شود. درباره مسئله اعداد و ارقام واقعا محافظهکارانه برخورد میکنم. در مورد این موضوع که عدد چند بوده، چه کسی بوده، چه زمانی بوده، چطور بوده، فکر میکنم حتی خود آقای اژهای هم نباید به این سرعت اظهارنظر میکردند. در موضوع چای دبش دادگاه علنی بگذارند و معلوم شود چه کسی چه کاره است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 315
بالاخره 8 میلیارد نفر شدیم!
بر اساس آمارهای جهانی، جمعیت جهان امروز یعنی اولین روز سال ۲۰۲۴ میلادی به بیش از 8میلیارد نفر رسید به این بهانه از دیگر آمارهای جذاب جمعیتی جهان گفتیم
تاریخچه آمارگیری جمعیت جهان از قرن 17
تاریخچه آمارگیری جمعیت جهان به یک مسیر طولانی و پیچیده از تغییرات اجتماعی، فرهنگی و فناورانه بازمیگردد. در ابتدا، اطلاعات جمعیتی بهصورت سنتی و محدود در تمدنهای باستانی بود. برخی تخمینهای اولیه از جمعیت را از راه ثبت تعداد افراد بهمنظور مالیاتگیری یا نظارت بر تعداد نیروی نظامی کشورها میگرفتند. مفهوم آمار جمعیت در اوایل دوره مدرن بهویژه در قرن 17 میلادی توسعه یافت. تا قرن 18 و 19 میلادی، تلاشهایی برای جمعآوری دقیقتر و گستردهتر اطلاعات جمعیتی بهویژه در کشورهای اروپایی انجام شد. این تلاشها اغلب برای برآورد منابع اقتصادی و اجتماعی برای پروژهها و برنامههای دولتی انجام میشد. با پیشرفت فناوری، بهویژه تلگراف و روشهای پستی، انتقال اطلاعات با سرعت بیشتری جلو رفتند. این انتقال سریع دادهها موجب بهبود امکانات آمارگیری شد. در قرن 19، با ایجاد نخستین دورههای سرشماری جمعیت در برخی کشورها، اطلاعات دقیقتری از ترکیب سنی، جنسیت و سایر جزئیات جمعیتی جمعآوری شد. امروزه، جمعآوری آمار جمعیت جهان بهوسیله دولتها، سازمانهای بینالمللی و سازمانهای آماری ملی انجام میشود. این فرایند از طریق فناوریهای پیشرفته و روشهای مدرن آماری صورت میگیرد. یکی از اصولیترین روشها برای جمعآوری آمار جمعیت، اجرای دورههای سرشماری است. در این روش، افراد یک کشور در بازههای زمانی معین سرشماری می شوند. این سرشماریها بهوسیله برگههای آماری تکمیل میشود که شامل اطلاعات مختلفی ازجمله سن، جنسیت، شغل، تحصیلات، وضعیت تأهل و ... است.

هم اکنون آسیا پرجمعیت ترین قاره جهان است، به نحوی که حدود 4 میلیارد و 752 میلیون نفر معادل 59.3 درصد جمعیت جهان در قاره آسیا زندگی میکنند. قاره آفریقا هم دارای یک میلیارد و 416 میلیون نفر معادل 17.7 درصد جمعیت جهان است. در قاره اروپا 751 میلیون نفر معادل 9.4 درصد جمعیت جهان زندگی می کنند. در قاره آمریکای شمالی، 605 میلیون نفر معادل 7.6 درصد جمعیت جهان حضور دارند. در قاره آمریکای جنوبی 441 میلیون نفر معادل 5.5 درصد جمعیت جهان زندگی میکنند. کمترین جمعیت هم در قاره اقیانوسیه حضور دارند. در این قاره 44 میلیون نفر معادل 0.5 درصد جمعیت جهان زندگی می کنند. طبق پیشبینیها درباره آینده، درصد جمعیت قاره آفریقا تا پایان قرن حاضر از 17.7 درصد جمعیت جهان به 35 درصد خواهد رسید. اروپاییها هم تقریبا 10 درصد جمعیت جهان را دارند که نسبت به جمعیت این قاره در سال 1950 میزان 50 درصد کاهش را نشان میدهد. همچنین گزارشهای سازمان ملل حاکی از آن است که درصد جمعیت اروپا از کل جمعیت جهان همچنان کاهش خواهد یافت و در سال 2100 به حدود 6 درصد خواهد رسید. هم اکنون 59.3 درصد جمعیت جهان در قاره آسیا زندگی میکنند که این رقم در پایان قرن حاضر به 45 درصد کاهش خواهد یافت.
ردهبندی پرجمعیتترین کشورها
اکنون چین با یک میلیارد و 412 میلیون نفر پرجمعیتترین کشور جهان است که پس از آن هند با یک میلیارد و 408 میلیون نفر در رتبه دوم قرار دارد. جالب است بدانید بیش از 70 درصد جمعیت جهان در 20 کشور پرجمعیت زندگی می کنند. این در حالی است که حدود 36 درصد از جمعیت جهان صرفا در دو کشور چین و هند حضور دارند. اگرچه چین در حال حاضر پرجمعیتترین کشور جهان است اما جمعیت هند با سرعت بسیار بیشتری در حال رشد است. انتظار میرود در سال 2024، هند جایگاه نخست این رتبهبندی را به دست آورد. هم اکنون بعد از چین و هند، آمریکا، اندونزی و پاکستان، رتبه های سوم تا پنجم پرجمعیتترین کشورهای جهان را تشکیل میدهند. فهرست کشورهای جهان بر پایه آهنگ رشد جمعیت بر اساس اعلام بانک جهانی، به ترتیب قطر با 9.56 درصد، 4.17 لیبریا، 3.91 نیجریه، 3.39 بلیز و 3.38 درصد بورکینافاسو است. ایران در این ردهبندی در رده 104 با 1.31 درصد است.

جمعیت جهان در مدت 200 سال اخیر 6برابر افزایش یافته است. در این بین، بعضی سالها هستند که جمعیت جهان در آنها به یک عدد رند تبدیل شده است. هرچند از زمان دقیق یک میلیاردی شدن جمعیت جهان خبر دقیقی در دسترس نیست اما جمعیت جهان در سال 1927 به دو میلیارد نفر، در سال 1959 به سه میلیارد نفر، در سال 1974 به چهار میلیارد نفر، در سال 1987 به پنج میلیارد نفر، در سال 1999 به شش میلیارد نفر و در سال 2011 به هفت میلیارد نفر رسیده است. هم اکنون و در اولین روز سال 2024 میلادی، جمعیت جهان از مرز 8 میلیارد نفر عبور کرد.
ماجرای انفجار جمعیت جهان
انفجار جمعیت را به عنوان واژهای عام ممکن است بارها از زبان سیاستمدارها و جامعهشناسان شنیدهباشید که معمولا با هشدار و نگرانی همراه است اما کاربرد خاص این واژه برمیگردد به دوران پس از انقلاب صنعتی که جمعیت جهان به سرعت رشد کرد که از آن به «انفجار جمعیت» یا همان«population explosion» تعبیر شد. اواخر قرن هجدهم بود که بر جمعیت دنیا به سرعت افزوده شد و روند رشد آن ابتدا در قاره اروپا و سپس در سایر مناطق شتابی سریعتر از مرحله قبل از انقلاب صنعتی گرفت اما چرا و چطور این اتفاق افتاد؟ انقلاب صنعتی که بین سالهای ۱۷۶۰ تا ۱۸۲۰ به وقوع پیوست، نحوه اشتغال را بهکلی تغییر و شیوه تولید دستی جای خود را به تولید ماشینی داد. تداوم این تحول هم به کارگر و هم به مصرفکننده احتیاج داشت که جمعیت به سرعت درحال افزایش انگلستان هر دو را تامین میکرد. انگلستان در سال ۱۷۰۰ کمتر از هفت میلیون نفر جمعیت داشت و رشد جمعیتش چنان کند بود که آمارشناس انگلیسی «گرگوری کینگ» پیشبینی کرده بود کل جمعیت این کشور تا سال ۲۳۰۰ به 11میلیون نخواهد رسید اما نیمقرن بعد جمعیت بهسرعت رو به افزایش گذاشت. در نخستین دهههای قرن نوزدهم یعنی تنها کمی بیش از 100سال پس از پیشبینی کینگ، جمعیت انگلستان به 11میلیون نفر رسید. تعداد تولدها درطول قرن هجدهم افزایش یافت اما یک دلیل مهم افزایش جمعیت، کاهش چشمگیر در نرخ مرگومیر نوزادان بود. در لندن و حومه آن در سال ۱۷۰۰ حدود نیممیلیون مرگ بیش از تولد به ثبت رسید اما در سال ۱۸۰۰ تعداد مرگومیرها درنتیجه تحولات جامعه تنها 20هزار مورد بیش از تولدها بود. حالا دیگر ماماها بهتر آموزش میدیدند و زایشگاههای مجهزتری تأسیس میشدند بنابراین تعداد نوزادانی که از زایمان جان سالم به در میبردند، بیشتر شد. به علاوه مرگومیر بزرگ سالان براثر بیماری هم کاهش یافت و بیماریهای واگیردار شایعی که در سراسر سدههای پیشین کشور را به نابودی کشانده بود، پس از سال ۱۷۰۰ از بین رفت. مثلا از قرن چهاردهم طاعون خیارکی یا مرگ سیاه پی در پی جمعیت انگلستان را ازبین میبرد اما پس از شیوع طاعون در دهه ۱۶۶۰ این بیماری از انگلستان رخت بربست. دسترسی به غذای بیشتر، دلیل مهم دیگری بود که رشد جمعیت را توجیه میکرد؛ درنتیجه پیشرفت صنعت، تولید مواد غذایی درطول قرن هجدهم بیش از 60درصد افزایش یافت که دوبرابر میزان افزایش بین سالهای ۱۵۰۰ و ۱۷۰۰ بود. نتیجه این انقلاب کشاورزی و صنعتی، دسترسی بیشتر به غذای خوب بود که این باعث بقای نوزادان، از بین رفتن بیماریهای همهگیر و افزایش طول عمر انسانها شد. درنتیجه در نیمه قرن هجدهم مردم کودکان بیشتری داشتند و بیشتر عمر میکردند و به این ترتیب جمعیت رو به افزایش گذاشت.

اواخر سال گذشته میلادی، سازمان خواربار جهانی با ارائه آماری جالب به این سوال احتمالی مردم جهان پاسخ داده که تقریبا 8 میلیارد همنوع آنان به چه کاری مشغول هستند؟ آمار فائو حاکی است که بیشتر از چهار میلیارد نفر که حدود 54 درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، در بخش کشاورزی فعالیت دارند و در واقع تامین غذای تمام 8 میلیارد جمعیت جهان بر دوش آنان است. همچنین 19 درصد جمعیت جهان که بیش از5/1 میلیارد نفر هستند، در کارهای خدماتی مشغولاند. گزارش فائو حاکی است که 430 میلیون نفر در جهان بیکار هستند که حدود کمتر از 10 درصد جمعیت دنیا را تشکیل میدهند. شایان ذکر است که شاغلان بخشهای صنعت، جمعیت از کارافتاده و زیر سن کار، سایر بخشهای جمعیتی جهان هستند که اطلاعات دقیقی از آنها در دسترس نیست.

بدیهی است که زمین ما منبسطتر نمیشود. زمین فضای زیادی دارد اما همه جای آن قابل سکونت نیست. جمعیت موجود در مرزها قابل به تعادل رسیدن نیست و در بعضی کشورها گسترش شهرها، طبیعت را در معرض تهدید قرار داده است. علاوه بر این، منابع طبیعی زیادی مثل غذا، آب و انرژی داریم که میتوانند نیاز جوامع انسانی را تامین کنند اما آن هم عادلانه توزیع نشده است. مشکل اصلی وقتی شروع میشود که ساکنان مناطق کم درآمد بخواهند سبک زندگیشان را تغییر دهند و مصرفشان هم به اندازه میزان مصرف کشورهای پردرآمد بشود. بسیاری معتقدند که با توجه به سبک زندگی بسیاری از افراد، همین حالا هم جمعیت جهان بیشتر از ظرفیت زمین و ناپایدار است. آنها برای دفاع از ادعایشان به مشکل تغییر اقلیم و مشکلات دیگری اشاره میکنند، مثل بحران انقراض گونههای زیستی مختلف، آلودگی اقیانوسها، این که یک میلیارد نفر قحطیزده و یک میلیارد دیگر هم دچار سوءتغذیه هستند. بنابراین عدهای از کارشناسان معتقدند باید بتوانیم جمعیت جهان را روی ۹ میلیارد نفر ثابت نگه داریم. در نهایت، تعیین حداکثر جمعیت پایدار و قابل تحمل برای زمین به نحوه اداره جوامع وابستگی زیادی دارد. اگر بعضی از ما یا همه مصرف بالایی داشته باشیم، حداکثر جمعیت پایدار کمتر خواهد بود. در آینده بسیار دور، شاید بتوانیم به کمک فناوری جمعیت پایدار بسیار بزرگتری داشته باشیم مثلا زندگی در سیارات دیگر. اما فعلا زمین تنها خانه ماست و باید راهی برای زندگی پایدار روی آن پیدا کنیم.
جمعیت ایران به روایت آمار
ایران رتبه ۱۸ را در فهرست کشورها از نظر تعداد جمعیت داراست. بر اساس آخرین آمار سازمان ملل متحد، جمعیت جمهوری اسلامی ایران بیش از 87 میلیون نفر است. اما آیا میدانستید که جمعیت ایران معادل 08/1 درصد از کل جمعیت جهان بوده و تراکم جمعیت در ایران ۵۲ نفر در هر کیلومتر مربع است؟ (9نفر کمتر از میانگین جهانی). مساحت کل ایران 550/628/1 کیلومتر مربع است و 5/75 درصد از جمعیت ایران در شهرها ساکن هستند.
منابع این پرونده: worldometers.info، gapminder.org، خبرآنلاین و ...

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.