


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

انتظار شنیدن جواب منفی یا مثبت بعد از چندین جلسه خواستگاری، دور از انتظار نیست و همه دختر و پسرهای دمبخت آن را تجربه کردهاند. هر فردی این حق را دارد که بر اساس برخی معیارها، همسر آیندهاش را انتخاب کند اما اینکه برای مدت زیادی بدون هیچ جواب مثبت یا منفی، خواستگار را معطل کنیم، یک رفتار پخته محسوب نمیشود. یک کاربر در توئیتی پربازدید در فضایمجازی نوشته: «خواستگار دوستم بعد از 15 بار خواستگاری، بالاخره جواب مثبت گرفت. یاد بگیرید واقعا. دفعه اول و دوم و سوم توقع جواب مثبت نداشته باشین دیگه. خلاصه تاریک باد خانه مردی که برای زنی که دوستش دارد، نمیجنگد». آیا این باور درست است که تا چندین جلسه هیچ جوابی به خواستگار ندهیم چون اگر واقعا ما را بخواهد نباید تسلیم شود و دوباره برای وصال بجنگد؟
چرایی معطلکردن خواستگار
خواستگاری روند مهمی در زندگی هر فردی است چراکه ازدواجی را در پی خواهد داشت که درستی یا اشتباه بودن آن بخش، همه زندگی و آینده فرد را تحتتاثیر خودش قرار خواهد داد. یکی از این اشتباهات، طولانیکردن دفعات خواستگاری است. عدهای برای اینکه به اصطلاح بعدها زبانشان جلوی همسر و خانواده او بلند باشد، آن قدر تعداد دفعات خواستگاری را زیاد میکنند که برنده بازی شوند! اما چرا عدهای از دختران و خانوادههایشان دوست دارند که طرف مقابل را معطل کنند؟ و آیا اصلا چنین کاری از منظر روانشناسی به خوشبختی منجر خواهد شد؟
تصورهای غلط و کمبودهای روانی
در واقع باید گفت فردی که از شخصیت سالمی برخوردار است حاضر به اذیت و آزار دیگران نیست. این که با اذیت بقیه، شأن و شخصیت دختر بالا میرود، تصور غلطی بیش نیست؛ تصوری که از کج فهمی و مشکلات و کمبودهای روانی نشئت میگیرد. شاید تعدادی از دختران با همراهی خانوادههایشان از طرد دیگران احساس خوبی میگیرند که این حس خوب در تله روانی ریشه دارد. واقعیت امر این است که انسان سالم میتواند تصمیم بگیرد، تصمیمی مبنی بر مخالفت یا موافق بودن. بله، مشخص کردن زمانی برای تحقیق برای هر دو طرف لازم است و در این فاصله زمانی باید بررسیها انجام شود اما این کاملا متفاوت است با مواردی که طرف را معلق نگه داریم یا جواب منفی بدهیم و انتظار داشته باشیم که او دست از ما برندارد و برای وصال بجنگد.
خواستگارهای مبتلا به طرحواره بیارزشی
انسانهای سالم هر آنچه برای خود دوست دارند برای دیگران هم میپسندند. همانطور که معلق و بلاتکلیف بودن را برای خود دوست نداریم برای دیگری هم نباید قبول کنیم. متاسفانه مشکلات و خلأهای روانی، فرمان زندگی عدهای شده است. از طرف دیگر این که تصور شود طرف اگر خواهان باشد تا سر قله قاف هم میرود، افسانه پوچ و بی ارزشی است که خیلی وقت است منقضی شده. از سمت دیگر پسری هم هست که اذیت شدن و بلا تکلیفی را دوست دارد! او هم شخصیت سالمی ندارد چراکه اگر به عنوان یک انسان نه برده صدها سال پیش به خود و خانواده خودش نگاه کند و ارزش انسانی برای خویش قائل باشد هرگز اجازه نمیدهد که کسی به خود جرئت بیارزش کردنش را بدهد. حتی اگر جدا دلبسته و شیدای آن دختر شده باشد. کسی که از همان اول آشنایی آزاررسان است نمی توان انتظار داشت در خلال زندگی و چالشهای جدی آن فرد همراه و اهل زندگی شود. این گونه افراد از طرحواره بیارزشی خود رنج میبرند که نیاز به درمان دارند نه ازدواج.
خواستگاری، دقیق و آگاهانه
خلاصه اینکه روند خواستگاری اهمیت فراوانی دارد که در خلال آن به خیلی از موارد میتوان پی برد. همچنین دختر و پسرهایی هستند که مناسب هم بودند اما بهدلیل همین تصورهای اشتباه، هیچ گاه به هم نرسیدند.پس بهتر اینکه چه دختر و چه پسر و خانوادههای آنان کاملا دقیق و آگاهانه به آن بنگرند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

فرمانده کل انتظامی از ورود پلیس به ماجرای مسمومیت دانش آموزان خبر داد و گفت: به دنبال منشأ این پرونده و موضوع هستیم.
سردار احمدرضا رادان فرمانده کل انتظامی در گفتوگو با تسنیم درباره ورود پلیس به موضوع مسمومیت دانشآموزان در چند استان کشور به خصوص قم اظهار کرد: تلاش زیادی شده تا منشأ و کانون این موضوعات پیدا شود. وی افزود: همکاران من در سازمان اطلاعات و دستگاههای دیگر در حال بررسی این موضوع هستند و امیدواریم بتوانیم به جای خوبی برسیم. رادان در عین حال اظهار کرد: هنوز فردی را در این پرونده دستگیر نکردهایم و در حال شناسایی مظنونان احتمالی هستیم. کار را باید به صورت ویژهتری دنبال کنیم. ما و همه دستگاهها در حال تلاش هستیم تا مردم را از این نگرانی دربیاوریم و مطمئن هم هستم که پیگیریها به نتیجه خواهد رسید. وی در پاسخ به این که آیا پلیس ردی از احتمال عمدی بودن این موضوع یافته یا خیر، گفت: اولویت ما یافتن منشأ این پرونده است و تا آن زمان درباره عمدی یا غیرعمدی بودن آن قضاوتی نخواهیم کرد. در این میان رئیس مجلس روز گذشته در پاسخ به تذکر یکی از نمایندگان مبنی بر این که ۱۰ تا ۱۵ شهر درگیر مسمومیت دانشآموزی شدند، گفت: فقط دو شهر قم و بروجرد درگیر مسمومیت دانشآموزی هستند. این در حالی است که شبکه شرق گزارش داد: بعد از انتشار خبر مسمومیت دانشآموزان دبیرستان دخترانه خیام در پردیس تهران، مسمومیت سریالی دانشآموزان به مدرسه راه زینب در منطقه ۱۳ تهران رسید. یکی از والدین در این باره گفته است، دختر خود من در این کلاس نبوده، کلاس دختر من در طبقه سوم است اما یکی از کلاسهای طبقه همکف با این مشکل مواجه شده و یک دفعه تمام بچههای یک کلاس با هم خوابیدهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یک سال و نیم از قدرتگیری طالبان در افغانستان میگذرد، درطول این18 ماه همواره در ایران سه دیدگاه درباره پرونده افغانستان وجود داشته است. دیدگاه اول، دیدگاه افرادی است که عقیده داشته و دارند که تهران باید دخالت مستقیم ضدطالبان کند. به نظر، این افراد که چه در سال ۷۶ و چه در سال ۱۴۰۰ دیدگاهشان به شدت رد شد، به شکلی دیگر و با نزدیکی به برخی افراد موثر، تلاش کردند به گونهای غیرمستقیم ایران را وارد پرونده داخلی افغانستان کنند. گروه بعدی افرادی هستند که عقیده دارند تهران هیچ راهی جز پذیرش طالبان نداشته و باید آن را بدون هیچ شرط و شروطی به رسمیت بشناسد. گروه سوم نیز بر تداوم روند فعلی، یعنی تحکیم حلقه پیوند با ملت افغانستان و همکاری در حد رفع نیازها با طالبان تاکید دارند. واقعیت این است که هنوز بسیاری از اهداف طالبان و توافقاتی که با آمریکا داشته اند برای ما نامشخص و حداقل مبهم است و واقعاً کسی نمی داند برای آینده افغانستان چه طرحی دارند و اصولاً تا چه حدی خودشان تصمیمگیرنده هستند و چگونه و در قالب چه سازوکاری می خواهند حکومت آینده را با وعده هایی که مبنی بر ایجاد حکومت عادلانه بر پایه دوری از عصبیت های قومی و قبیله ای می دهند، پایهریزی کنند، از این رو به نظر می رسد با توجه به این شرایط، دیدگاه گروه سوم قابل قبول تر باشد. اما این روزها اگرچه هنوز ایران طرف طالبانی را به رسمیت نشناخته، حضور دیپلمات هایی با انتخاب طالبان در سفارت افغانستان درتهران هم در سطح جامعه ایران و هم افغانستان خبرساز شده است. بسیاری معتقدند که ایران نباید تا زمان تشکیل دولت فراگیر، سفارت را به طالبان تحویل میداد اما باید گفت که اقدام تهران در حکم امتیاز سیاسی به دولت موقت وسرپرستی افغانستان نیست بلکه الزاماتی بین دو کشور وجود دارد که حل و فصل آن ها نیاز به همکاری های بیشتر دارد. همچنین باتوجه به این که حدود 5 میلیون مهاجر افغانستانی در ایران سکونت دارند، رسیدگی به امور کنسولی آن ها به همکاری دولت افغانستان نیازمند است ولی به دلیل نبود روابط دیپلماتیک بین ایران و طالبان، این مسئله به معضلی برای ایران و گرفتاری بزرگی برای مهاجران و اتباع افغانستانی تبدیل شده بود. از سوی دیگر بدنه سفارت و دیپلمات ها نیز بیشتر متعلق به حزب جمعیت اسلامی بوده و از قدرت تصمیمگیری و توان اجرایی لازم که نیازمند هماهنگی با کابل است، برخوردار نبودند. از طرفی، حضور میلیون ها مهاجر در درون مرزهای ایران، هزینههای زیادی را روی دوش تهران گذاشته و خواهد گذاشت. این درحالی است که ایران قبل از قدرتگیری طالبان، بر اساس توافقات انجام شده با دولت اشرف غنی، سالانه هزاران نفر از مهاجران غیرقانونی را به افغانستان عودت میداد و در صورت بازگرداندن آن ها به افغانستان، یکی از چالش های چند دههای ایران نیز حل خواهد شد. در این بین «شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان» متشکل از رهبران جهادی که فعلاً اکثرشان در ترکیه ساکن هستند نیز بیانیهای علیه واگذاری سفارت افغانستان صادر کردند.البته بیانیه را فقط عطامحمد نور در صفحهاش منتشر کرد و سایر رهبران این شورا آن بیانیه را منتشر نکردند. اما این شورا درخصوص واگذاری کنسولگری افغانستان در استانبول ترکیه به طالبان تاکنون سکوت کرده و بیانیهای نداده است. واگذاری سفارت افغانستان در تهران طوری انعکاس خبری یافت که گویا اولین سفارت افغانستان در خارج از کشور است که تسلیم طالبان می شود، حال آن که قبل از آن نیز سفارت افغانستان در پاکستان، چین و روسیه نیز تحویل طالبان شده بود.اما برخی هم به مخاطرات امنیتی حضور نیروهای طالبان در سفارت افغانستان در تهران اشاره دارند، جدای از این که این مسئله چقدر اهمیت دارد و محل بحث است، باید به این نکته توجه داشت که طالبان از زمانی که قدرت را به دست گرفته اند، هنوز به وعدههای خود نه فقط در قبال مردم افغانستان بلکه در تعامل با جمهوری اسلامی ایران عمل نکرده است. همچنان تنش های مرزی بین ایران و افغانستان گهگاه بر روابط دو کشور سایه می افکند. نیروهای طالبان همچنین پس از روی کار آمدن، حقابه ایران از رود هیرمند را قطع کرده اند که تبعات زیانباری برای کشاورزان در سیستان و بلوچستان داشته است و... که طبیعتا با درک این شرایط دستگاه دیپلماسی و مسئولان مربوط در کشور، ضروری است به دور از مدارا و سیاست محتاطانه و با دقت و نکته سنجی به این مسائل مهم توجه داشته باشند. رفتار ایران با طالبان باید براساس اقتضائات همسایگی باشد، نه مماشات کامل.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمدی- در جریان رزمایش مدافعان آسمان ولایت 1401، برای نخستین بار تصویر خروج سامانه پدافندی سوم خرداد از یک پایگاه و تونل مخفی منتشر شد تا این تونلها برای اولین بار رونمایی شوند.ساخت پایگاههای زیرزمینی در نیروهای مسلح کشورمان قدمتی چنددههای دارد و شاید بتوان ساخت نخستین پایگاهها یا شهرهای زیرزمینی را مربوط به یگانهای موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دانست.اما رفته رفته این موضوع به شیوهای مرسوم در دیگر یگانهای نیروهای مسلح بدل شد و پس از نیروی هوافضا که تاکنون چندین شهر زیرزمینی برای یگانهای موشکی خود ساخته است، نیروی دریایی سپاه نیز از شهر موشکی برای حفاظت و بهکارگیری موشکهای کروز ضدکشتی رونمایی کرد.ساخت شهرهای زیرزمینی اما منحصر به یگانهای موشکی نماند و با توسعه توان پهپادی در ارتش و سپاه، شهرهای زیرزمینی پهپادی هر دو نیرو نیز رونمایی شدند.همچنین چندی پیش پایگاه تاکتیکی عقاب44 نیروی هوایی ارتش به نمایش درآمد که جنگندههای ارتش در آن مستقر شده بودند.امیر قادر رحیمزاده فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیاء (ص) پیش از این گفته بود، «در رزمایش امسال برای اولین بار، فقط گوشهای از عملکرد لایه پنهان پدافند هوایی که برای جلوگیری از کشف و شناسایی محل استقرار، در آشیانهها و تونلهای زیرزمینی مستقر شده و در زمان نیاز، از محلهای خود خارج و پس از انجام عملیات مجدد در کوتاهترین زمان به محلهای پنهان خود جابهجا میشوند، به نمایش در خواهد آمد.»نابودی پهپادهای دشمن فرضی با سامانه های دزفول و مجید و انجام جنگ الکترونیک با جدیدترین سامانه های جنگال از دیگر اقدامات مهم روز اول رزمایش بود .به گزارش خراسان، روز گذشته رزمایش مشترک تخصصی پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت ۱۴۰۱ با اعلام رمز «یا علی بن ابیطالب (ع)» و با مشارکت یگانها و سامانههای پدافند هوایی برگزیده نیروی پدافند هوایی ارتش، نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تحت فرماندهی و هدایت قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص) و در مناطق پدافند هوایی شمال غرب، غرب، شرق، جنوب ، شمال و مرکز کشور آغاز شد.سامانههای بومی 15 خرداد نیروی پدافند هوایی ارتش و سوم خرداد نیروی هوافضای سپاه که به دست متخصصان و دانشمندان جوان کشورمان تولید شدهاند، در شرایط رزم واقعی علیه اهداف متخاصم اقدام تاکتیکی انجام دادند و با موفقیت اهداف واگذاری توسط شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور را سرنگون کردند.سامانه موشکی ۱۵ خرداد یک سامانه پدافند هوایی میان برد است که توانایی درگیری مؤثر با طیف متعدد اهداف با قابلیتهای آفندی بالا مانند هواپیماهای شناسایی، بمب افکنها و جنگندههای تاکتیکی را داراست که قادر است تعداد ۶ هدف را به طور همزمان کشف و رهگیری و با طیف متنوع موشکهای بومی به انهدام آنها اقدام کند. سامانه سوم خرداد نیز مجهز به رادار آرایه فازی فعال و قابلیت درگیری همزمان با ۴ هدف و شلیک ۸ موشک به اهداف (دو موشک برای هر هدف) است. درخشش این سامانه با انهدام پهپاد جاسوسی از خانواده گلوبال هاوک در خرداد ۱۳۹۸ رخ داد .سامانههای پدافندی «دزفول» نیروی هوافضای سپاه و «مجید» نیروی پدافند هوایی ارتش نیز توانستند با موفقیت اهداف واگذارشده توسط شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور را منهدم کنند.در ادامه مرحله اصلی این رزمایش مشترک تخصصی، سامانههای دفاع هوایی کوتاهبرد و ارتفاع پایین دزفول نیروی هوافضای سپاه در رزمایش مشترک تخصصی پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت، اهداف واگذار شده توسط شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور را با موفقیت رهگیری و منهدم کردند. همچنین پهپادهای نیروهای نارنجی حملهور سازمان دهی شده که قصد ورود به منطقه عمومی رزمایش را داشتند، توسط شبکه راداری، کشف، شناسایی و رهگیری شدند و سپس با هماهنگی شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور به منظور درگیری و انهدام به سامانه موشکی ارتفاع کم مجید واگذار که با شلیک موفق موشک از این سامانه، سرنگون شدند.سامانه موشکی پدافند هوایی چابک مجید نخستین سامانه موشکی الکترواپتیک با بُرد درگیری ۸ کیلومتر است و با توجه به نوع عملکرد و چابکی و چالاکی و قابلیت جابه جایی تاکتیکی سریع پس از اجرای عملیات، امکان رهگیری توسط سامانههای سیگنالی و شناسایی و هرگونه مقابله توسط دشمن را ناکام میگذارد. سامانه دفاع هوایی کوتاه برد، ارتفاع پایین دزفول تمام متحرک است. این سامانه برای درگیری مؤثر با انواع اهداف هوایی از جمله هواپیماهای بال ثابت و بالگردهای سرنشین دار و بی سرنشین، موشکهای کروز و حتی بمبها و موشکهای رها شده از هواپیماها در تمام شرایط آب و هوایی ساخته شده و بهره گیری از رایانه کنترل آتش و سامانههای دیجیتال و استقرار موشکها به صورت عمودی باعث کاهش زمان واکنش سامانه شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پرونده
حیات در معرض انقراض
پیروز، تولهیوز 10ماهه ایران تلف شد و امیدها را برای احیای گونه درحال انقراض یوزپلنگ ایرانی کمرنگ کرد؛ بههمین بهانه تلخ نگاهی داریم به پیامدهای فاجعهای که خبر از درمعرض انقراض بودن یکمیلیون گونه جانوری و گیاهی در جهان میدهد
حدود چهارسال پیش، تیمی از دانشمندان در گزارشی که برای سازمان ملل متحد تهیه شدهبود، هشدار دادند که یکمیلیون گونه جانوری و گیاهی درمعرض انقراض قرار دارند. این تیم که متشکل از 145 کارشناس از 50 کشور جهان بود، اعلام کرد که از هر 8 گونه جانوری و گیاهی جهان، یکی درخطر نابودی است. دانشمندان میگویند سرعت انقراض گونههای مختلف، دهها هزاربار از میانگینش طی ۱۰میلیون سال گذشته بیشتر شده و از زمان انقراض دایناسورها تا الان، چنین تهدیدی علیه جانوران و گیاهان سابقه نداشتهاست. با اینحال این دانشمندان معتقدند که برای مقابله با تأثیر مخرب فعالیتهای بشر بر محیطزیست دیر نشدهاست و هنوز میتوان از تهدید زیستبوم کره زمین جلوگیری کرد. حالا که چهارسال از این هشدار گذشتهاست، در چه وضعیتی قرار داریم؟ محیطزیست با همان سرعت درحال ویرانی است؟ چه عواملی میتوانند چنین سرنوشت مرگباری را برای حیات روی کره زمین رقم بزنند؟ ما چطور میتوانیم سهم خودمان را در جلوگیری از محقق شدن هشدار دانشمندان، انجام بدهیم؟ پیدا کردن جواب این سوالات برای ما که سهشنبه «پیروز» عزیزمان را ازدست دادیم، اهمیت ویژهای دارد. این اتفاق تلخ وقتی ناقوس نابودی این گونه را بلندتر می کند که به یاد بیاوریم روزگاری «شیر ایرانی» و «ببر مازندران» در این سرزمین می زیسته اند که اکنون نسل شان منقرض شده و «گوزن زرد ایرانی»، گربه پلاس، پلنگ ایرانی، سیاه گوش ایرانی و چند گونه دیگر نیز در خطر انقراض قرار دارند. در پرونده امروز با نگاهی به گزارش سازمان ملل که نابودی ابعاد گستردهای از حیات را هشدار میدهد، نگاهی داریم به پیامدهای انقراض که دامن انسان و خانهاش، زمین را میگیرد.
فاجعه از کجا آغاز شد؟
مروری خلاصه بر گزارش سازمانملل که ابعاد نابودی گسترده حیات از سالها پیش تا امروز را پی میگیرد
تیم دانشمندان دستاندرکار گزارشی که ذکرش رفت، بعد از سه سال تحقیق درباره تنوع زیستی زمین، سندی هزارو800 صفحهای تدوین کردند که حاوی خبر ترسناکی بود؛ حدود ۷۵درصد از زیستگاههای طبیعی و ۶۶درصد از محیط دریایی براثر تغییرات کاربری و فعالیتهای بشر از بین رفتهاست. این گزارش میگوید از قرن شانزدهم تا الان حدود ۶۸۰گونه مهرهدار منقرض شدهاست و بیش از ۴۰درصد دوزیستان، ۳۳درصد صخرههای مرجانی و بیش از یکسوم پستانداران هم درمعرض نابودی هستند. ویرانی گسترده، دامن تنوع زیستی گیاهی را هم گرفتهاست؛ طی 100سال گذشته، بیش از 90درصد محصولات بومی و سنتی کشاورزی ناپدید شدهاند و تنزل بیسابقه کیفیت خاک باعث شده تولید محصولات کشاورزی از زمینهای زیرکشت، ۲۳درصد کاهش یابد. ازدست رفتن رژیم غذایی متنوع بهطور مستقیم با انواع بیماریها مثل دیابت، چاقی و سوءتغذیه ارتباط دارد.
آمارهای باورنکردنی و نگرانکننده
محققان در این گزارش میگویند گرچه بشر همواره درطول تاریخ به کره زمین آسیب زده اما آن چه در ۵۰سال گذشته اتفاق افتاده، خراشها را به زخمهای عمیق تبدیل کردهاست. از سال ۱۹۷۰، جمعیت جهان دوبرابر، اقتصاد جهانی چهاربرابر و تجارت جهانی بیش از 10برابر افزایش یافتهاست. بشر در این جهان رو به رشد برای تولید غذا و پوشاک و تأمین انرژیاش، جنگلها را بهویژه در مناطق استوایی نابود کردهاست. بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰، 100میلیون هکتار جنگل استوایی بهدنبال دامپروری در آمریکای جنوبی و تولید روغن پالم در آسیا ناپدید شدند. در سال 2000، از تالابهایی که 300سال پیش وجود داشتند، تنها 13درصد آنها باقی ماندهبودند. از سال 1980 آلودگی محیطزیست با پلاستیک 10برابر شده و هرسال بین 300 تا 400میلیونتن فلزات سنگین، انواع حلال و فاضلاب وارد آبها میشود. در سال ۲۰۱۴، فقط 3درصد اقیانوسها زیرفشار فعالیتهای انسانی نبوده، ماهیگیری به بالاترین حد رسیده و در سال ۲۰۱۵، یکسوم صیدهای ماهی به شیوههای ناپایدار (صید با سرعت بالا و تکرار صید در یک منطقه که باعث کاهش جمعیت ماهیان میشود) بودهاست. نتایج یک تحقیق جدید که ازسوی تیم مذکور انجام شدهاست، میگوید ادامه روند فعلی گونههای بیشتری را بهسوی پرتگاه انقراض روانه خواهدکرد و امنیت غذایی انسان را بیشتر بهخطر میاندازد.
گزارش یک انقراض
مروری بر پیامدهای نابودی گونههای گیاهی و جانوری بر زندگی انسان براساس مستند «انقراض؛ واقعیتها» ساخته «دیوید اتنبرو» که محصول سال 2022 است
«ما امروز همان شهابسنگی هستیم که دلیل انقراض بسیاری از گونهها بود.» این جمله کلیدی مستند «انقراض؛ واقعیتها» ساخته مستندساز و طبیعیدان کارکشته بریتانیایی است. «دیوید اتنبرو» که مستندهای محیطزیستیاش در صداوسیمای ایران بارها پخش شده، اینبار با همان صراحت و دقت همیشگی، دست روی موضوع مهم و هولناکی گذاشتهاست تا بهکمک رسانه، توجهات مردم جهان را به فاجعهای جلب کند که دانشمندان با گزارش انقراضشان سعی دارند به گوش ما برسانند. این مستند، ابعاد موضوع مورد بحث را بهکمک گزارشها، مصاحبهها و تصاویر تکاندهنده روشن میکند.
نابودی حشرات، گرسنگی بهبار میآورد
یکی از ابعاد ماجرا، بلایی است که انسان با نابودی طبیعت بر سر خودش میآورد. ازبین بردن گونههای گیاهی و جانوری، علاوهبر آنکه غمانگیز، بیرحمانه و غیراخلاقی است، خود انسان را هم تهدید میکند. اجزای طبیعت دستبهدست هم دادهاند، از برکهای کوچک گرفته تا جنگلهای بارانی استوایی ،نظامی بههم پیوسته از حیات را ایجاد کردهاند. ما ترجیح میدهیم خودمان را از این چرخه جدا بدانیم اما واقعیت این است که جزئی از آن و کاملا وابسته به آن هستیم. برای مثال دسترسی بشر به غذا بهدلیل نابود کردن حشرات، با مشکل جدی مواجه شدهاست. حشرات، تشکیلدهنده پایه چرخه غذایی هزاران گونه دیگر هستند و اهمیت زیادی برای گردهافشانی دارند. گفته میشود چهار و سهدهم محصولات کشاورزی جهان بهنحوی به گردهافشانی توسط حشرات بستگی دارند تا غذای موردنیاز ما را فراهم کنند. موجودات زیرِ زمین هم که درنتیجه ازبین بردن خاک درحال نابودیاند، اجزای خاک را درهم میتنند تا به رشد گیاهان و درنتیجه تأمین غذای ما کمک کنند که خب ما با ازبین بردن محل زندگی آنها، ریشه به تیشه خودمان میزنیم. با ازبین بردن خاک و قطع درختان، نهتنها خوراک بلکه هوا را هم از خودمان میگیریم. بهعلاوه درختان از زمین دربرابر سیل محافظت میکنند و هنگام بارش باران، بهوسیله ریشههایشان خاک را نگه میدارند. درواقع سیلهای مرگبار بیش از آنکه تهدید طبیعت علیه انسان باشند، بهکمک خود انسان، قدرت ویرانگری پیدا میکنند.
تعرض به زیستگاهها
باعث بیماریهای همهگیر میشود
دانشمندان باور دارند که رابطه مخرب بشر با طبیعت، او را درمعرض بیماریهای همهگیر قرار دادهاست. پاندمیهایی مثل آنفلوآنزای خوکی، سارس و ابولا ریشه در ارتباط انسان با محیطزیست دارند. ماجرا این است که حیوانات درست مثل ما ویروسهای مختلفی در بدنشان دارند و درصورتیکه مرز بین ما و آنها ازبین برود، این ویروسها به ما منتقل میشوند. بشر به شیوههای مختلفی، پا را از حدومرز خودش فراتر میگذارد. برای مثال در تجارت حیاتوحش، بازارهای خریدوفروش حیوانات محل تماس با ویروسهایی هستند که ازطریق ادرار و مدفوع حیوان پخش میشوند. یکی دیگر از عوامل ظهور بیماریهای همهگیر این است که ما روزبهروز بیشتر به زیستگاه طبیعی تجاوز میکنیم. گفته میشود 31درصد بیماریها ناشی از تغییر کاربری زمین است. چطور؟ خب جنگلها که شامل تنوع زیستی بالایی هستند، هزاران ویروس در خود دارند. از لحظهای که در جنگلها جاده میسازیم، خودمان را درمعرض خطر قرار میدهیم. اولین افرادی که وارد زیستگاههای طبیعی میشوند و حیوانات را شکار میکنند، ویروسها را انتقال میدهند. ویروس اچآیوی به همین شکل بهوجود آمد. در شیوع کووید-19 هم یکی از نظریهها درباره علت انتشار ویروس، پای خفاشهای مناطق روستایی «ووهان» در چین را به میان میکشد.
دِینمان را به زمین ادا کنیم
گزارش سازمان ملل راههایی را پیشنهاد میکند که ازطریق آنها میتوان از انقراض حیات روی زمین جلوگیری کرد
همه پیشبینیهای زیستمحیطی میگویند که روند رشد منفی طبیعت تا سال ۲۰۵۰ و پس از آن ادامه خواهدداشت و تنها درصورتی میشود از فاجعه اکولوژیک جلوگیری کرد که تغییرات بنیادین رخ بدهد. یعنی چه؟ در سطح کلان، جهان باید بهسمت الگوی ثابت و محدود رشد اقتصادی تغییر جهت بدهد. معیار رشد اقتصادی درعوض اینکه با تولید ناخالص داخلی سنجیده شود که فشار زیادی بر محیطزیست ایجاد میکند، با شاخص کیفیت زندگی و تأثیر پایدار بر محیطزیست اندازهگیری شود. دولتها از کمک کردن به صنایع مخرب و آلاینده مثل سوختهای فسیلی، ماهیگیری و کشاورزی صنعتی خودداری کنند اما تغییر رویه فقط به دولتها محدود نمیشود. در سطح خرد همه ما موظف هستیم که سهممان را ادا کنیم و این کار با تغییر سبک زندگی ممکن میشود. یکی از نویسندگان گزارش سازمان ملل در اینباره میگوید: «شیوه غذا خوردن امروز آدمها هم برای سلامتی خود آنها ضرر دارد و هم برای کره زمین. ما میتوانیم با تغذیه متنوع که بیشتر از سبزیجات تشکیل شدهباشد، سالمتر زندگی کنیم و با روشهای پایدار کشاورزی، محیطزیست و کره زمین را هم سالم نگه داریم. ما 40درصد مواد غذایی تولیدشده را هدر میدهیم. اگر این اتلاف مواد غذایی و تولید زباله و ضایعات را کاهش دهیم، زنجیره تأمین پایدارتری ایجاد خواهیمکرد».
سهم ما در انقراض قریبالوقوع چیست؟
کاهش مصرفگرایی، یکی دیگر از وظایف ما در جلوگیری از فاجعه انقراض حیات است. بسیاری از کالاهای مصرفی ما به روشی تولید میشود که هوا، زمین و آب را آلوده میکند. آلودگی یکی دیگر از عوامل ازبین رفتن تنوع زیستی است که تأثیرات ماندگاری بر گونهها میگذارد. نکته مهم دیگر این است که جوامع بر سوختهای تجدیدپذیر بیشتر از سوختهای فسیلی سرمایهگذاری کنند و این تغییر جهت از طریق مطالبات اعضای جامعه ممکن خواهد شد. کارهایی مثل کم کردن چراغهای روشن خانه که صرفهجویی در مصرف انرژی را درپی دارد، ضروری و ارزشمند است اما کافی نیست. اعضای جامعه باید از پیامدهای زیستمحیطی اقدامات بشری در سطح کلان آگاه باشند و دولتمردان را بابت تصمیماتی که درنهایت به محیطزیست آسیب میزند، وادار به پاسخگویی کنند. واقعیت این است که بشر در هیچ زمان دیگری بهاندازه امروز از پیامدهای رفتارش بر محیطزیست، آگاه و حساس نبود. علم بههمراه پیمانهای جهانی حمایت از محیطزیست به کمک آمد تا انسان راجع به زیستگاه مشترکش با دیگر گونهها احساس مسئولیت بیشتری داشتهباشد اما فاصله دانستن و عمل کردن، بسیار زیاد است. برای همین است که تکتک ما باید دلسوز سرنوشت زمین باشیم و تصور نکنیم اگر دانشمندان مشغول آگاهیرسانی هستند، پس بینیاز از کمک ما در سطح شخصی و تلاشمان برای ایجاد فشار اجتماعی در سطح کلان، تغییری حاصل خواهدشد.
منابع این پرونده: یورونیوز، ایمنا، آفتابنیوز
دلمون برات تنگ می شه «پیروز»
مروری بر واکنشها به عمر کوتاه یوزپلنگ ایرانی

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

به تازگی خبری دنیای فناوری را تکان داد؛ شرکت کوالکام اعلام کرد که تمامی تراشههای آینده اسنپدراگون (خانواده سیستم روی تراشه مخصوص تلفن هوشمند و تبلت) تمام گوشیهای اندرویدی، از میانرده گرفته تا پرچمدار، قادر به پشتیبانی از ارتباط ماهوارهای دوطرفه برای ارسال پیام خواهند بود. همچنین این فناوری درون سیستمهای مودم 5 G RF هم قرار میگیرد و از ارتباط ماهوارهای «اسنپدراگون ستلایت» پشتیبانی خواهد کرد. به دنبال انتشار این خبر، بحثهایی درباره ارتباط ماهوارهای تلفن همراه در فضای مجازی شکل گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- سرکرده باندی که فقط کامیون های بنز دهتن را در مشهد میربودند و با تلاش نیروهای کلانتری طرق به دام افتادند، در اعترافات خود مدعی شد، برای هر سرقت موفقیت آمیز 5 میلیون تومان به عضو دیگر باند می پرداخت! به گزارش اختصاصی خراسان، ماجرای پیچیده سرقت های مذکور از چند ماه قبل زمانی در مشهد آغاز شد که خودروهای بنز دهتن مدل پایین مورد دستبرد سارقان قرار می گرفت و بعد از چند روز هنگامی در بیابان های اطراف شهرک طرق توسط پلیس کشف میشد که تقریبا اوراق شده و بسیاری از قطعات و لوازم آن ها به سرقت رفته بود.این موضوع موجب بروز نگرانی هایی برای کامیون داران شد تا جایی که با گزارش ماجرا به سلسله مراتب فرماندهی، سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) دستور محرمانه ای را برای ریشه یابی سرقت های مذکور صادر کرد و از عوامل انتظامی خواست همه امکانات موجود را برای ردیابی سرقت کامیون ها به کار گیرند. با تدابیر فرمانده انتظامی مشهد، گروه مشترکی از نیروهای اطلاعات، تجسس، موادمخدر و گشت های کلانتری طرق به سرپرستی سرگرد موسوی (رئیس کلانتری) تشکیل شد و ماجرای سرقت های مذکور زیر ذرهبین تحقیقات قرار گرفت. بازدیدهای میدانی از محل های سرقت در اولین مرحله از اقدامات پلیس نشان داد که سارقان با شکستن لچکی سمت شاگرد کامیون ها و یکسره کردن سوئیچ، بنزهای دهتن را میربودند و به بیابان های اطراف انتقال میدادند. به همین دلیل تحقیقات گروه ویژه عملیاتی، روی سارقان سابقه دار و حرفه ای متمرکز شد و بدین ترتیب بانک های اطلاعاتی مجرمان مورد بررسی های دقیق قرار گرفت. از سوی دیگر نیز مخبران و منابع اطلاعاتی محلی برای شناسایی سارقان به کار گرفته شدند تا این که نوزدهم بهمن سرقت دیگری با همین شیوه در شهرک طرق رخ داد و چند روز بعد نیز دهتن سرقتی در حوزه استحفاظی کلانتری شهید رجایی مشهد کشف شد. اثربرداری از خودرو سرنخی از یک سارق حرفه ای به نام «حمید» را در حالی نمایان کرد که مالباخته نیز با هوشیاری خاصی او را شناسایی کرده بود. بنابراین با کسب مجوزهای قضایی از قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) این متهم 32 ساله به چنگ قانون افتاد و مدعی شد سرکرده باند، فردی سابقهدار است که در خیابان شهید ساعی اقامت دارد. طولی نکشید که مجریان قانون این جوان 37 ساله را نیز در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند. این دزد حرفه ای در بازجویی ها گفت: کامیون های مدل پایینی را شناسایی میکردم که تجهیزات امنیتی کمتری داشتند، سپس از «حمید» که دارای گواهی نامه پایه یک بود با پیشنهاد پرداخت 5 میلیون تومان برای هر سرقت موفقیت آمیز، می خواستم تا کامیون را به بیابان های حاشیه شهر انتقال دهد. سپس بین ساعت 2 تا 5 بامداد به محل می رفتیم و من خودرو را با شکستن لچکی و یکسره کردن سوئیچ روشن می کردم و او هم کامیون بنز دهتن را به نقاط کور و خلوت در بیابان انتقال میداد. سپس قطعات و لوازم قابل فروش آن ها را باز می کردم و به مالخری به نام «غلام» می فروختم که در زمینه خرید و فروش ضایعات فعالیت دارد. گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، با دستگیری مالخر مذکور تعداد زیادی لوازم و قطعات خودروهای سرقتی نیز در حالی کشف شد که تاکنون اعضای این باند به سرقت 3 کامیون بنز دهتن اعتراف کرده اند.تحقیقات در این باره همچنان با هدایت رئیس کلانتری ادامه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.