


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

«علیاکبر شعیبیزاده» نوجوان 16ساله آبادانی، این روزها با لقب کمسنترین دروازهبان لژیونر فوتبال ایران شناخته میشود و چند ماه دیگر قرار است در دروازه تیم فوتبال «آلکارکون» اسپانیا بدرخشد. در گفتوگوی این هفته با علیاکبر درباره تجربه فوتبالیاش در تیمهای مختلف و حسوحالش از پیوستن به این تیم فوتبال اسپانیایی گپ زدیم.
فوتبال را از کی شروع کردی؟
من از 10سالگی فوتبال را شروع کردم و اوایل در پست دفاع بودم. بعد از مدتی فهمیدم موقع تمرینات تمام توجه و علاقهام به دروازه و دروازهبانی است برای همین با مشورت گرفتن از مربی و پدرم، دروازهبانی را بهصورت حرفهای ادامه دادم.
تاکنون در چه تیمهایی بازی کردهای؟
من فوتبال را با تیم «صنعت نفت آبادان» شروع کردم و تا امروز در باشگاههای حرفهای مانند «جم»، «سرخپوشان آبادان»، «سرخپوشان تهران»، «مقاومت تهران» و «یکتانصر» حضور داشتم. امسال هم با تیم جوانان «ماهانتندیس» بازیهای کشوری را تجربه کردم.
چطور شد که به تیم فوتبال «آلکارکون» اسپانیا دعوت شدی؟
چند سال پیش گروهی از استعدادیابهای اسپانیایی مثل «خوزه گارسیا کالوو»، «کارلوس لوپز» و... برای تست گرفتن از فوتبالیستهای نونهال- نوجوان مستعد به ایران آمدند. 18 نفر را بهعنوان بهترینها انتخاب کردند که شکرخدا من هم جزو آنها بودم. بعد از آن ما 18نفر به اسپانیا رفتیم و با تیمهای قوی اسپانیایی از جمله «بارسلون» و «اتلتیکو مادرید» بازیهایی کردیم که تجربه بسیار خوب و شیرینی بود. از همان زمان ارتباط ما با مربیان اسپانیایی قطع نشد و از آنجاییکه شاهد تلاش و پشتکار من بودند، امسال تصمیم اعزام من به تیم «آلکارکون اسپانیا» گرفته شد.
چه احساسی داری که کمسنترین دروازهبان لژیونر ایرانی هستی؟
بهترین و پرافتخارترین لحظه زندگیام زمانی بود که یک مربی اسپانیایی من را بهترین دروازهبان نوجوان ایرانی معرفی و انتخاب کرد اما این عنوان برای من تازه اول راه و شروع دروازهبانی حرفهای است. تمام تلاشم را میکنم تا با حضور در تیم فوتبال «آلکارکون اسپانیا» از پس این عنوان بربیایم، تجربههای بیشتری بهدست آورم و باعث افتخار مردم ایران و پدر و مادرم شوم.
کی عازم اسپانیا هستی؟
این باشگاه الان در حال برگزاری مسابقات است و من ان شاء ا... اردیبهشتماه با شروع فصل جدید بازیهای تیم به آنها میپیوندم. این روزها مشغول کارهای گرفتن ویزا و انجام کارهای سفارت هستم. در کنار آن سعی میکنم تمریناتم را بهصورت روزانه و مرتب ادامه دهم، بدنسازی کنم و در کنار یک تیم برای قرار گرفتن در شرایط و چارچوب بازی
تمرین کنم.
لژیونر نوجوان فوتبال کشورمان چه رویاهایی برای آینده دارد؟
بدون شک آرزوی هر ورزشکاری در هر رشتهای پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورش است و من هم این آرزو را دارم و برای رسیدن به آن تلاش میکنم. علاوهبر این، دوست دارم روزی بهعنوان لژیونر در باشگاه «منچستریونایتد» بازی کنم و بتوانم کسانی را که حمایتم کردند از جمله خانوادهام، مربیام «آقای محمود جابرهاشمی» و «آقای محسن معصومی»، دروازهبان سابق صنعت نفت آبادان که در تمرینات کنار من بودند، خوشحال کنم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نتایج رتبهبندی 266 روزنامه سراسری و محلی منتشر شد و طبق آخرین نتیجه بررسی کمیته رتبه بندی ، روزنامه های دنیای اقتصاد، جام جم، همشهری، ایران،خراسان، اطلاعات، کیهان، جوان، خبر ورزشی و شرق بین 10 روزنامه سراسری برتر کشور قرار گرفتند. روزنامه قدس هم که دیگر روزنامه سراسری استان خراسان رضوی به حساب می آید، رتبه پانزدهم را به خود اختصاص داد. در بخش روزنامه های استانی روزنامه شهرآرا، خبر جنوب ، صبح ساحل، همدان پیام و فاینشنال تریبون توانستند بین پنج روزنامه برتر محلی کشور قرار گیرند.شاخص های مورد بررسی کمیته رتبه بندی روزنامه ها شامل موارد متفاوتی همچون گزارش های اختصاصی ،انتشار سرمقاله،تراز نویسندگان ، مصاحبه اختصاصی ،اشتراک ، تعداد صفحات،گستره توزیع ، جریان سازی ، گرافیک و... است که البته ایمان شمسایی مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت ارشاد تاکید می کند: روزنامه ها در دو رسته سراسری و محلی مورد ارزیابی قرارگرفتند اما «بنای ارشاد حمایت از روزنامه های محلی است به همین دلیل سعی کردیم امتیازهای ویژه تری را برای روزنامه های محلی و استانی در نظر بگیریم از جمله این که در نهایت باز هم ۱۵ درصد به نمرات روزنامههای غیرسراسری اضافه شد.» وی در عین حال انتقادهایی را نیز به این شیوه رتبه بندی وارد می داند و بر اصلاح آن تاکید می کند. درباره ملاک های ارزیابی و کم و کیف این نتایج با ایمان شمسایی مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه می آید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

معاون نظارت سازمان بورس گفت: 29 هزار میلیارد تومان سود سهام عدالت از روز شنبه 21 اسفند بین سهامداران توزیع میشود.خدابخش در گفتوگو با فارس، درباره این که تاکنون چه تعداد از شرکتهای سرمایهپذیر سهام عدالت سود خود را واریز نکردهاند؟ اظهار کرد: اغلب شرکتها سود خود را به شرکت سپردهگذاری واریز کردهاند و هنوز دو شرکت مخابرات و سیمان دشتستان سود خود را ندادهاند.وی افزود: از 29 هزار و 500 میلیارد تومان مجموع سود حاصل شده سهام عدالت در پی عملکرد سال 99 تاکنون 29 هزار میلیارد تومان سود شرکتها وصول شده و از روز شنبه به حساب ذینفعان سهام عدالت واریز میشود.سود سهام عدالت برای مشمولی که سهام عدالت یک میلیون تومانی داشت ۳۷۱ هزار تومان، برای مشمولی که سهام عدالت ۵۳۲ هزار تومانی داشت، ۱۹۷ هزار تومان، برای مشمولی که سهام عدالت ۴۹۲ هزار تومانی داشت، ۱۸۲ هزار تومان و برای مشمولی که سهام ۴۵۲ هزار تومانی داشت نیز ۱۶۸ هزار تومان بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جواد نوائیان رودسری - «جیران» سریالی در ژانر عاشقانه تاریخی است که برای نخستینبار، یکی از عشقهای پرتعداد و البته مهم ناصرالدینشاه قاجار را، دستمایه بررسی وقایع تاریخی شش سال از دهه اول و دوم سلطنت او قرار داده است. کارگردانی حسن فتحی و البته، فیلمنامهای که با دقت در متون تاریخی و توسط احسان جوانمرد به رشته تحریر درآمده، همچنین بازی خوب و قابل قبول بازیگران اصلی سریال، با وجود نقدهایی که به تشابه ظاهری آنها با شخصیتهای تاریخی وارد شدهاست، کیفیت محتوای این سریال را در حد قابل قبولی نگه داشته است؛ البته برای قضاوت نهایی درباره این کار، باید منتظر ماند و قسمتهای بعدی سریال را هم دید. دوره حکومت ناصرالدینشاه قاجار، اولاً به دلیل مدت طولانی، ثانیاً به دلیل در دسترس بودن یادداشتها و مستندات و ثالثاً به خاطر تعدد شخصیتها و حوادث، همیشه دستمایه خوبی برای تولید آثار هنری بودهاست و «جیران» با تکیه بر همین موارد، میتواند هم یک روایت عاشقانه را حکایت کند و هم، چشماندازی از وقایع دوره قاجار را به نمایش بگذارد. یکی از نکاتی که در روند شکل گرفتن سریال، به درستی و با دقت مورد توجه قرار گرفته، تقابل میان جیران، به عنوان همسر سوگلی ناصرالدینشاه با مادر وی، مهدعلیاست؛ زنی سیاستمدار که برای بقا در عرصه قدرت، حتی به داماد خودش امیرکبیر نیز، رحم نکرد و در دسیسه به شهادت رساندن او، نقشی مهم و تأثیرگذار داشت.
چهره واقعی مهدعلیا
شخصیت تاریخی جیران تاکنون در سینما و تلویزیون ایران، کمتر بازتاب داشتهاست و خیلیها، آشنایی چندانی با او ندارند؛ اما مهدعلیا چنین نیست و در تاریخ تولید فیلم و سریال بعد از انقلاب، تاکنون دستکم سه بار و در سه اثر پرمخاطب، شخصیت او مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و بازیگران مشهوری، به ایفای نقش مهدعلیا پرداختهاند؛ خانمها فخری خوروش(در سریال امیرکبیر به کارگردانی سعید نیکپور و محصول 1364)، آزیتا حاجیان(در سریال سالهای مشروطه به کارگردانی محمدرضا ورزی و محصول 1388) و مریلا زارعی(در سریال جیران به کارگردانی حسن فتحی و محصول 1400). جالب اینجاست که هر سه اثر، دورهای تقریباً مشابه از زندگی مادر ناصرالدینشاه را به تصویر کشیدهاند؛ یعنی دورانی بین سالهای 1227 تا 1247؛ زمانی که مهدعلیا طعم مادرِ شاه بودن را میچشد و در بازیهای سیاسی، نقش بسیار فعالی دارد. مهدعلیا متولد سال 1184ش بود و در این دوره تاریخی، بین 43 تا 63 سال داشت؛ با چنین توصیفی، باید نقشآفرینی خانم خوروش را با گریم سریال «امیرکبیر»، نزدیکترین حالت ممکن به مهدعلیا بدانیم؛ اما واقعیت تنها در سن و سال مهدعلیا خلاصه نمیشود. متأسفانه در هیچکدام از این سریالها، شاهد حضور گسترده مهدعلیا در فعالیتهای سیاسی دوره خودش نیستیم؛ در دو سریال قبل و احیاناً فیلمهایی که در آنها مهدعلیا به صورت حاشیهای موردتوجه قرار گرفتهاست، مادر ناصرالدینشاه با ماجرای دسیسه علیه امیرکبیر و شهادت او، محل و جایگاه پیدا میکند. درواقع، مهدعلیا در آثار سینمایی ژانر تاریخی، همیشه زیر سایه میرزاتقیخان حرکت کردهاست و این، مانع از معرفی وجوه مختلف شخصیت او میشود. «جیران» این فرصت را به مخاطب میدهد که به دور از درگیری ذهنی درباره امیرکبیر و حوادث تاریخی دوران وی، به تماشای چهره خاص و تاریخی مهدعلیا بنشیند. او، با نام اصلی ملکجهانخانم، نوه دختری فتحعلیشاه قاجار بود که در سال 1200ش، در 16 سالگی، به عقد محمدشاه قاجار درآمد. مهدعلیا، در دوران همسری محمدشاه، خطرات متعددی را از سر گذراند که عمدتاً مربوط به فعالیتهای دیگر همسران شاه و تلاش برای از بین بردن جایگاه وی به عنوان مادر ولیعهد بود. این مسئله در ماجرای دسیسه درباریان برای کنار گذاشتن فرزندش ناصرالدینمیرزا از ولیعهدی و جایگزین کردن آن با عباسمیرزا، فرزند دیگر محمدشاه از همسرش خدیجه کردستانی، به اوج خودش رسید. مهدعلیا با مهارت و تکیه بر لابیهای سیاسی و نفوذ در دربار قاجار، توانست شاه را از این کار منصرف کند. او با مرگ محمدشاه در سال 1227ش، برای جلوگیری از هرج و مرج و ساقط شدن ناصرالدینمیرزا که حالا ناصرالدینشاه شدهبود، اداره پایتخت و دربار را تا ورود شاه جدید از تبریز به تهران، در دست گرفت و عملاً 40 روز فرمانروای ایران بود. نفوذ کلمه او در این مدت و فرونشاندن شورشهای برخی شاهزادگان قاجار، حکایت از توانمندیهای سیاسی و تیزهوشی او در عرصه فرمانروایی دارد. مهدعلیا، بعد از شروع سلطنت ناصرالدینشاه، توقع داشت بیشتر در بازیهای سیاسی مورد توجه و مشورت قرار گیرد، اما شخصیت فوقالعاده امیرکبیر او را به حاشیه راند و این سرخوردگی در عرصه قدرت، مهدعلیا را به ورطه دسیسهچینی علیه امیرکبیر و درنهایت عزل و قتل دامادش کشاند. او بعد از شهادت امیرکبیر، قدرت از دست رفته را در دربار و حرم شاهی بازیافت و به جز دوران حضور و حیات جیران در دربار، تقریباً تا پایان عمر، موقعیت خود را حفظ کرد. مهدعلیا در 13 خرداد 1252 در تهران درگذشت و او را در آرامگاه محمدشاه، در شهر قم، به خاک سپردند. مهدعلیا 68 سال عُمر کرد.
مروری بر دوگانه جذاب جیران – مهدعلیا
دوگانه جیران – مهدعلیا، دوگانهای جذاب و خواندنی در تاریخ معاصر ماست؛ دوگانهای که تصویری روشن از حوادث سیاسی و ماجراهای پشتپرده نیمه نخست دوران سلطنت ناصرالدینشاه قاجار به دست میدهد و آشوب و تنشهای ناشی از جدال بر سر قدرت را، در دربار شاه قاجار به تصویر میکشد. خوب است بدانید که جیران، فقط همسر محبوب و سوگلی ناصرالدینشاه نیست که به دلیل عشق بیش از حد وی، جایگاه و موقعیتی ممتاز در دربار پیدا میکند؛ او را باید نسخه جوان مهدعلیا بدانیم. جیران هم مانند مهدعلیا، اهل هیجان و خطرکردن است. دوستعلیخان معیرالممالک، درباره مهارت وی در تیراندازی و سوارکاری حکایتهایی جذاب را در خاطراتش نقل میکند. جیران یا همان خدیجهخانم تجریشی که روزی روزگاری، شاهِ جوان او را بالای درخت دید و مفتون چهره او شد، با ورود به دربار و تولد نخستین پسرش، مادر ولیعهد ایران میشود و شاید، با الگو گرفتن از رفتار مهدعلیا، به این فکر میافتد که نقش خود را در این کسوت، با وجود جوانی و کمتجربگی ایفا کند. برخلاف مهدعلیا، جیران از طبقه بالای اجتماع نیست و به دلیل نداشتن نسب قاجاری، برای ولیعهد ماندن پسرش، تنها به عشق پاینده ناصرالدینشاه تکیه میکند و بازی او با این قدرت بادآورده، یک بازی حرفهای و حسابشده است؛ آنگونه که حتی مهدعلیا را به وحشت میاندازد و جدال میان عروس و مادرشوهر را به یک نبرد تمام عیار سیاسی مبدل میکند. گزارشهای تاریخی، خبر از ارتباط جیران با سفیر انگلیس، «مورِی» میدهد؛ سفیر برای جیران نامه محبتآمیز میفرستد و شیرینیهای تزیینشده فرانسوی را که موردعلاقه اوست، به جیران تقدیم میکند. همسر سوگلی شاه، حتی با همسر کنت گوبینو، سفیر فرانسه در ایران نیز، وارد روابط دوستانه و به احتمال زیاد اطلاعاتی میشود. او با آنکه در ابتدای کار، روابط خوبی را با میرزاآقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدینشاه و قاتل امیرکبیر برقرار کردهاست، اما وقتی درمییابد که وی به دنبال افزایش قدرت خود است و میخواهد فرزند جیران، ملک قاسم میرزا را از ولیعهدی کنار بزند، به لابیهای سیاسی رو میآورد و در جناح مقابل صدراعظم قرار میگیرد. میرزاآقاخان در نامهای به امینالملک، از این موضوع مینالد که با وجود دادن 10 هزارتومان به جیران، نتوانستهاست نظر مساعد او را برای حمایت از صدراعظمی خودش جلب کند. هرچند میرزاآقاخان معتقد است که جیران، تحت تأثیر و به اغوای اطرافیانش به مخالفت با وی رو آورده؛ اما جیران، خود را اهل معامله نشان میدهد، بیپرده قدرتطلبیاش را عیان میکند و با وجود تجربه اندکی که در حرم شاهی دارد، به دلیل عشق وافر ناصرالدینشاه، دور برمیدارد، گرد و خاک میکند و جناح خاص خودش را تشکیل میدهد و این، به معنای اعلام جنگ رسمی به مهدعلیاست. شاه ظاهراً از این رویکرد جیران بَدَش نمیآید، شاید ترجیح میدهد برای یکهتازیهای مادرش که گاه و بیگاه دردسرآفرین است، یک آلترناتیو جذاب و جوان بتراشد؛ اما احتمال دیگری هم هست و آن اینکه شاه فارغ از بازیهای خطرناک درون حرم، حوصله درگیرشدن در نزاعهای زنانه را ندارد و چون سخنش، مانند قانون قابل اجراست و بازی میان سفارتخانهها را هم خوب میداند، از بابت این درگیریها بیمناک نیست. البته، همانطور که اشاره کردیم، جیران در نزاع سنگین با مهدعلیا، خود را بیمایه نشان نمیدهد و تنها به عشق شاه تکیه ندارد. اگر مهدعلیا بر ادبیات فارسی و عربی مسلط است، دستگاههای موسیقی را خوب میشناسد و البته، شکسته بسته میتواند به زبان فرانسوی حرف بزند، جیران هم در فنون رزم و هنرهای ظریفه و زنانه، بسیار قَدَرتر از مادرشوهر است و ظاهراً این ویژگیها، در کنار زیبایی خیرهکننده او، باعث عقب راندن مهدعلیا که میکوشد چهره نچسب خود را زیر نسب قاجاریاش پنهان کند، میشود. در جریان این جدال، وضعیت جناحهای حاکم بر حرم و دربار، همواره در تغییر است و این وضعیت، از دید سیاستمداران کهنهکار درباری و نیز، سفارتخانههای فرصتطلب، دور نمیماند. آنها به خوبی از این نزاع برای حفظ منافع و توازن قدرت استفاده میکنند. مرگ ناگهانی جیران در سال 1238ش، درحالی که مهدعلیا در آستانه 54 سالگی قرار دارد، به مادر مقتدر ناصرالدینشاه این فرصت را میدهد که بیتوجه به آه و ناله پسر و حسرتهای عاشقانه و شعرهایی که در وصف معشوق از دست رفته میسراید، دوباره موقعیت خود را در دربار بازیابد و حرم شاهی را به عنوان یکی از کانونهای قدرت، در قبضه قدرت خود نگه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

قیمت بلیت سالنهای مدرن سینما برای سال 1401 به 45 هزار تومان رسید. هر چند هنوز هم تماشای فیلم در سالن به نسبت خیلی از چیزهای دیگر به ویژه تفریحات، عدد کمی محسوب میشود اما همین 45 هزار تومان برای یک خانواده 4 نفره با احتساب رفتوآمد و یک خوراکی ارزان میشود حدود 300 هزار تومان یعنی خیلی از خانوادهها در اولویت زندگیشان باید قید تماشای فیلم در سالن سینما را که یکی از فعالیتهای فرهنگی و تفریحی خانوادههای ایرانی بود ، بزنند و به تماشای نسخههای غیرقانونی فیلمها، یا در بهترین حالت تماشای آثار از طریق پلتفرمها رو بیاورند. خب اگر اول و آخر تماشای فیلم و پی بردن به داستانش هدف بود، تماشای فیلم با گوشی یا تلویزیون هم فرقی با سالن نداشت، اما هنر سینما بستر خودش را میخواهد، فیلمهای با کیفیتی که تصویربرداری، طراحی صحنه و موسیقی متنشان همه در خدمت کارکرد انتقال پیام مد نظر فیلمساز است را اگر با گوشی ببینیم و بین آن غذا بخوریم، تلفن جواب بدهیم و هر وقت خسته شدیم ادامهاش را به بعد موکول کنیم، هدفی که مدنظر صاحب اثر بوده دیگر تامین نمیشود. سینما قرار بود ابزاری باشد برای ارتقای فرهنگ جامعه و وقتی اثر با مخاطب ارتباط درست برقرار نکند، کارکرد اصلی تامین نشده. خنده در سالن مُسری است، بخشی از دریافت ما از اثر بستگی به بازخوردهایی دارد که دیگران حین تماشا و بعد از ترک سالن بروز میدهند. تمرکز روی یک صفحه بزرگ و پرنور که باعث جدایی ما از هر فکر مزاحمی میشد میتوانست برای لحظهای ما را از نگرانیها دور کند و به دنیای فیلمها ببرد. تماشای فیلم در سالن حتی فراتر از جنبههای فردی باعث میشد خانوادهها بهانهای نسبتاً ارزان برای لذت بردن کنار هم داشته باشند و در کنار این تفریح، سینما بتواند حرفهای مهمی را برای بهبود زندگی فرد و جامعه با اثرگذاری بیشتر با مخاطبش در میان بگذارد. اما حالا که شرایط اقتصادی سختتر شده، نیاز روحی جامعه به مفاهیم عمیق که در دل داستانهای ساده باشد هم بیشتر و بهانه برای تفریح هم سختتر پیدا میشود، بلیتها چنان گران شده که باید قید سینما را با همه کارکردهایش بزنیم. کاری نداریم این تصمیم درست بوده یا غلط، بحث ما این است که فاصله گرفتن از سالن چه عواقبی برای فرد و جامعه دارد. این موضوع را در چند گفتوگو و یادداشت از خلال حرفهای یک کارگردان، یک تهیه کننده، یک پژوهشگر سینما و حتی روانشناس بررسی کردیم. با ما باشید.





ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.