
تعداد بازدید : 408
کمین مرگ در 40 نقطه مشهد
پلیس راهور: سازمان ترافیک شهرداری متولی اصلاح نقاط حادثه خیز است و برای ایمن سازی این نقاط 50 تا 60 میلیارد اعتبار نیاز است

12 میدان، 18 معبر و 10 تقاطع
سرهنگ امامی جانشین پلیس راهور مشهد در گفت و گو با «خراسان رضوی» با اشاره به وجود 40 نقطه حادثه خیز در شهر مشهد اظهار کرد: از این تعداد نقاط حادثه خیز، 12 میدان، 18 معبر و 10 تقاطع به عنوان نقاط حادثه خیز در شهر مشهد شناسایی شده است. وی محدوده گستره کمربند شمالی مشهد را یکی از نقاط حادثه خیز مشهد اعلام کرد و افزود: بولوار طبرسی شمالی و جنوبی، بولوار حر، بولوار توس، بزرگراه شهید چراغچی و شهید بابا نظر، بزرگراه پیامبر اعظم (ص)، صد متری، وکیل آباد، بزرگراه شهید کلانتری، سنتو، آزادی، پیروزی، توس، امامت، معلم و ابوطالب از حادثه خیزترین محورها و میادین شهید حسین فهمیده، امام حسین(ع)، صدا و سیما، طالقانی، آزادی، سپاه، امام علی(ع) و... از تقاطع ها و میادین پرحادثه مشهد است.
تا ایمن سازی معابر فاصله زیادی داریم
وی در ادامه به سه نقطه پر حادثه مشهد اشاره کرد و یادآور شد: بزرگراه شهید چراغچی، شهید بابا نظر و بولوار بهمن، سه نقطه پرحادثه مشهد است، به نحوی که بیشتر تصادفاتی که در این سه نقطه اتفاق می افتد، منجر به فوت می شود و عابران پیاده سهم بیشتری را به خود اختصاص داده اند. وی در پاسخ به این سوال که با نزدیک شدن به ایام عید نوروز و ورود زائران چه تمهیداتی برای ایمن سازی این نقاط پرحادثه در مشهد اندیشیده شده است؟ گفت: مکاتباتی را با سازمان های مربوط انجام و خط کشی معابر در نقاط حادثه خیز را در اولویت قرار دادیم اما واقعیت این است که تا ایمن سازی معابر به صورت استاندارد فاصله زیادی داریم.
نیاز به 50 تا 60 میلیارد برای اصلاح نقاط حادثه خیز
امامی با بیان این که اصلاح نقاط حادثه خیز هزینه زیادی دارد، تصریح کرد: برای اصلاح نقاط حادثه خیز مشهد حداقل 50 تا 60 میلیارد تومان اعتبار نیاز است. جانشین پلیس راهور مشهد، سازمان ترافیک شهرداری مشهد را متولی اصلاح نقاط حادثه خیز دانست و اظهار کرد: ما مکاتباتی در این خصوص با سازمان ترافیک، فرمانداری، استانداری و شورای همتا داشتیم و گزارش را به آن ها اعلام کردیم و باید آن ها از طریق وزارت کشور برای تخصیص اعتبار مکاتبه کنند. وی تاکید کرد: برای تعطیلات نوروز، محدودیت های ترافیکی و اطلاع رسانی به زائران و مجاوران را در دستور کار داریم که در این راستا برای هماهنگی های بیشتر، بیش از 10 جلسه با مدیران برگزار شده است. وی به روان سازی ترافیک، نصب بنر و ... به عنوان دیگر اقدامات برای تعطیلات عید نوروز اشاره کرد و افزود: امسال با ورود زائران بیشتری مواجه خواهیم شد، پیش بینی می کنیم تعداد زائرانی که به مشهد سفر می کنند 50 تا 40 درصد نسبت به سال گذشته بیشتر باشد چرا که در دو سال گذشته با کرونا درگیر بودیم و امسال تعداد زائران بیشتر خواهد شد.
وی ادامه داد: برای تمهیدات بیشتر و برنامه ریزی بهتر در ایام تعطیلات جلسات دیگری نیز برگزار می کنیم.
برای پیگیری اقدامات سازمان ترافیک شهرداری مشهد در زمینه ایمن سازی نقاط حادثه خیز، با عطارزاده مدیرعامل سازمان حمل ونقل و ترافیک شهرداری مشهد تماس گرفتیم که وی پاسخی به تماس های خبرنگار ما نداد.
تا دیر نشده کاری کنید
مشهد به عنوان شهری زائرپذیر که پیش بینی شده نوروز امسال پذیرای حداقل 10 میلیون زائر باشد، باید از لحاظ خدمات و امکانات شهری وضعیت مناسبی داشته باشد تا شرایط میزبانی شایسته از زائران فراهم شود، وجود 40 نقطه پرحادثه در معابر شهری مشهد، آن هم معابر پرترددی که محل عبور و مرور زائران و مجاوران است قطعا شایسته این شهر نیست و باید تا دیر نشده حداقل برای نوروز اقدامات کوتاه مدتی در دستور کار قرار گیرد تا این نقاط تا حدود زیادی ایمن سازی شود. البته که انجام اقدامات بلند مدت برای ایمن سازی کامل معابر مشهد نیز ضرورتی غیرقابل انکار است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 411
رقابت یوسف بامزه و یوسف باجنبه در «جوکر»
چرا فصل چهارم مسابقه «جوکر» با استقبال مواجه شده است؟
نویسنده : مائده کاشیان

8 رقیب و رفیق
طبق آن چه در سه فصل گذشته دیدیم، حضور کمدینی که بتواند با طنازیهایش دیگر شرکتکنندگان را به خنده بیندازد، طراحی ایدههای جدید بامزه، حضور فعال شرکتکنندگان در مسابقه و تعامل درست هشت چهره با یکدیگر، موفقیت «جوکر» را تضمین میکند. زمانی که ایدههای شرکتکنندگان برای حذف رقبا محدود به رقص و حرکات عجیب و غریب میشود، مخاطب به خنده نمیافتد و جذابیت این رقابت کمتر میشود. چهرههایی که تلاش میکنند به واسطه درگیری کمتر با رقبا و فعال نبودن در خنداندن آنها، جلوی حذف شدن خود را بگیرند نیز نقطه ضعفی برای «جوکر» هستند. فصل چهارم مانند فصل اول و به ویژه دوم، کم و بیش از امتیازهایی که باعث جذابیت مسابقه میشود بهره برده است. تقریبا همه شرکتکنندگان سعی میکنند حضور موثری در مسابقه داشته باشند، نوع ارتباط چهرهها با یکدیگر نیز خوب و صمیمانه است و یوسف تیموری مدام در تلاش است تا رقبا را از میدان به در کند، هر چند که گاهی زیادهروی میکند، اما به طور کلی در خنداندن شرکتکنندگان و مخاطبان موفق بوده است.
ظرفیت بالای یوسف صیادی
حضور یوسف صیادی در مسابقه و نوع ارتباط او با یوسف تیموری هم باعث شده این بازیگر آزادی عمل فراوانی داشته باشد و مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. یوسف صیادی به تیموری اجازه میدهد با چهره و لحن صحبت کردن او شوخی کند و این فرصت را در اختیار او گذاشته است. علاوه بر ظرفیت بالایی که در مواجهه با شوخیهای تیموری دارد، جدیت چهرهاش و همچنین مقاومتی که در برابر خندیدن دارد نیز او را به ستاره «جوکر» در فصل چهارم تبدیل کرده است. استقبال یوسف صیادی از شوخیهای یوسف تیموری و نوع مواجهه او با این شوخیها، مورد توجه مخاطبان «جوکر» قرار گرفته و تحسین آنها را برانگیخته است. برخورد محترمانه صیادی با اصغر سمسارزاده مهمان این فصل نیز از چشم مخاطبان دور نماند و محبوبیت او را بیشتر کرد. باید دید در قسمت آخر فصل چهارم، رقابت علی صالحی، یوسف تیموری و یوسف صیادی با یکدیگر به کجا خواهد رسید و آیا پیروزی یکی از ستارگان این فصل موفقیت آنها را در «جوکر» تکمیل خواهد کرد؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 270
حسرتهای بر دلمانده درکشتی!


ناامید نشدم
مجید خدایی متولد 1357 است که به واسطه برادر بزرگش وارد دنیای کشتی شد. در دوران نوجوانی هر روز مسیر بولوار مصلی (چهارراه قهوه خانه عرب) تا سالن کشتی صحرایی مجموعه تختی را با دوچرخه طی می کرد.کشتی را ابتدا زیر نظر کاظم زینل نیا شروع کرد و سپس در کنار مرحوم سید جعفر موسوی حرفه ای تر ادامه داد. در طی دوران ورزشی اش با مربیان زیادی کار کرد تا به قهرمانی در جهان دست یافت هر چند با سختی ها و مشکلات زیادی همراه بود. او در این باره می گوید:در زمانی که کشتی را شروع کردم، با سختی های زیادی همراه بودم. ولی خوشبختانه پدر و برادرم همیشه حامی من در این زمینه بودند و توانستم بهتر تمرین کنم.در آن زمان همیشه تشنه یادگیری بودم و دایم در سالن های مختلف تمرینات دیگر کشتی گیران را رصد می کردم. حتی زمان هایی که برادران خادم به مشهد می آمدند در سالن حضور داشتم تا از تمرینات آن ها نکات فنی یاد بگیرم. از طرفی همیشه در کشتی حق خوری وجود داشته و در دوره های مختلف خیلی با این جور مسائل مواجه شده بودم.نه تنها در خراسان رضوی بلکه در سطح تیم ملی هم وجود داشت اما همیشه سعی کردم که ناامید نشوم و با تلاش به حق خودم برسم.فقط یکی از حسرت هایی که هنوز بر دلم نشسته این است که نتوانستم مدال المپیک آتن را کسب کنم. هر چند که شانس زیادی داشتم ولی در 10 ثانیه به حریف آمریکایی باختم و سپس طبق قانون آن زمان برای رده پنجمی و ششمی کشتی گرفتم که خیلی ها اذعان داشتند که نباید این چنین می شد.
کشتی دور از علم و دانش
افت کشتی خراسان رضوی دلایل زیادی دارد که باید با حضور کارشناسان آسیب شناسی شود و با نگاه به آینده پیش برود.موضوعات مختلفی همچون سطح دانش مربیان ، نبود اتحاد و همدلی بین مربیان ، سوء مدیریت ، مشکلات اقتصادی و نبود استعدادیابی بسیار در روند عقب افتادن کشتی استان تاثیرگذار بوده است. مجید خدایی با اشاره به افت بیش از دو دهه کشتی استان در سطح کشور می افزاید: دیگر استان ها هر سال قهرمان داشته و در مدال آوری سهم بسزایی دارند، اما در خراسان دیگر قهرمانی که در ترکیب تیم ملی بزرگ سالان باشد، نداریم که این مسئله هم دلایل زیادی دارد.یکی از آن موضوعات بحث سطح فنی و دانش مربیان استان است که هنوز نتوانستیم در سطح خوب و عالی کار کنیم و مربیان زبده و با دانشی را تحویل جامعه بدهیم .البته هستند مربیانی که از دانش خوبی برخوردار و فعال اند.از طرفی نتوانستیم برای مربیان قدیمی که بازنشسته شده اند، جایگزینی پیدا کنیم اما در مجموع در کل کشور هنوز علم به طور کامل وارد کشتی نشده است. فدراسیون کشتی هم خیلی تلاش کرد تا علم را وارد کشتی کند. حتی شاید در تمرینات تیم ملی هم این ضعف وجود داشته باشد.به نوعی خیلی سنتی کار می شود. از طرفی اتحاد و همدلی هم کمتر در بین مربیان دیده می شود. بین مربیان کشتی همبستگی وجود ندارد.این که رقابت سالمی وجود داشته باشد که به کشتی استان کمک شود، خیلی کمرنگ است.این قهرمان جهان در ادامه سخنان خود به بی مهری مسئولان اشاره و تصریح می کند: مسئولان استان هم دیگر تمایل و رغبتی برای حمایت از کشتی ندارند. وقتی فردی که با کشتی آشنایی ندارد ،مسئولیت می گیرد، نمی تواند به این ورزش کمک کند.چند سال قبل با مدیر کل وقت ورزش و جوانان استان صحبت می کردم که با افتخار می گفت روی رشته های غیر المپیکی کار کرده که باعث رشد هم شده است اما کشتی را کلا فراموش کرده بود و این رویه باعث شد به این رشته المپیکی صدمه وارد شود و از دیگر استان ها عقب بیفتد .
بی انگیزگی قهرمانان
این قهرمان ملی به معضل خصوصی سازی سالن های ورزشی اشاره و با تاکید بر این که خیلی بر کیفیت فنی مربیان تاثیر سوء گذاشته است، خاطر نشان می کند: یکی از موضوعاتی که باعث شده کشتی افت کند، بحث خصوصی سازی سالن های ورزشی است که سازمان ها و اداره ها سالن ها را به مزایده می گذارند و مربیان کشتی قدرت پرداخت اجاره بالا و هزینه ها را ندارند.در نتیجه مربی به فکر درآمد بیشتری است تا اجاره سالن را تامین کند که در این میان کیفیت فنی خیلی پایین می آید.این مسئله خیلی به کشتی صدمه زده است. آموزش و پرورش که در گذشته خیلی کمک حال کشتی بوده، اما در یک دهه اخیر حضورش در حمایت از کشتی کمرنگ شده و حمایتش اصلا دیده نمی شود.زمانی قصد داشتم در مشهد هشت مدرسه کشتی بزنم.ولی هر سال درگیر مزایده گذاشتن سالن بودم. هیچ فرقی هم بین یک قهرمان جهان با کسی که از بیرون برای اجاره سالن می آید وجود نداشت. در درجه اول پول برای صاحب سالن مهم است و در نتیجه افرادی سالن ها را اجاره می کنند که هیچ بار فنی در ورزش ندارند و قهرمانان ملی دیگر انگیزه ای برای کار کردن و پرورش استعدادها ندارند.
این پیش کسوت کشتی به بحث درآمد مربیان اشاره می کند و با بیان این که قهرمانان هم انگیزه ای برای مربیگری ندارند، می افزاید: مربیان کشتی حقوق لازم را دریافت نمی کنند و مجبور هستند تعداد نفرات هنرجو را در زمان تمرین بالا ببرند که در نتیجه کیفیت هم پایین می آید.مربیگری اصلا درآمد ندارد.این کار باعث می شود که انگیزه برای قهرمان پروری هم کمتر شود.حتی مربیان بیمه هم نیستند. این رویه باعث شده که قهرمانان هم دنبال مربیگری نیایند، چون که درآمد کافی در کشتی نیست. قهرمانانی که 10-15 سال عمر خود را برای کشتی گذاشتند و حالا باید تجربه خود را در اختیار نوجوانان بگذارند، رغبتی برای تمرین دادن ندارند و این باعث می شود که قهرمان پروری تعطیل شود.
رزومه درست کردن با ورود به کشتی
این مدرس کشتی در ادامه سخنان خود به بحث ثبات در مدیریت اشاره می کند و می افزاید: یکی از دلایل بسیار مهم در کشتی بحث ثبات مدیریت است که در کشتی استان اصلا وجود ندارد.یک رئیس هیئت پس از چهار سال صاحب تجربه می شود ولی در نهایت تغییرمی کند. مدیر جدید هم با برنامه جدید وارد کشتی می شود که دو سال زمان می برد تا برنامه هایش پیاده سازی شود.در یک دوره ای فردی رئیس هیئت کشتی استان شد که بنده را نمی شناخت ،این فرد چگونه می تواند کشتی را مدیریت کند.متاسفانه برخی افراد برای رزومه درست کردن وارد کشتی می شوند و به دنبال مقاصد سیاسی خود هستند. دلشان برای کشتی نسوخته است.با کشتی نباید به صورت جناحی و سیاسی برخورد کنیم. باید افرادی بر مسند کار وارد شوند که از جامعه این رشته ورزشی باشند.وی در ادامه خاطر نشان کرد: مدیر کل ورزش و جوانان باید حمایت از کشتی را در اولویت برنامه های خود بگنجاند و دنبال ارتقای این رشته ورزشی باشد. مربیان هم باید با یکدیگر همدل و متحد شوند و سطح دانش آن ها نیز بالا برود.چرخ های سنگین کشتی را باید با همدلی به حرکت درآورد. مجید خدایی همچنین درباره عملکرد هیئت کشتی استان می افزاید:دوره چهار ساله ریاست مسعود ریاضی در هیئت کشتی تمام شده ولی نسبت به دوره های قبلی بهتر کار کرده است. البته دو سال هم با شرایط کرونایی مواجه بود.یک سری حرکت هایی انجام شده و باید فرصت دوباره داده شود تا برنامه های خود را بهتر پیش ببرد. دکتر ریاضی فردی علاقه مند و باهوش در کشتی است که در دوره برادران خادم هم کشتی می گرفت.هر چند که ایرادهایی هم داشته و دارد.خدایی در پایان سخنان خود اضافه می کند: خودم را مدیون تشک های کشتی ، مربیان و مردم مشهد می دانم چرا که از سالن های کشتی مشهد استفاده کردم و به جایگاه فعلی رسیدم. هر جا احساس کنم که حضورم می تواند تاثیرگذار باشد، در خدمت کشتی استان هستم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 296
دوست دارم برای منچستریونایتد بازی کنم
گفتوگو با کمسنترین دروازهبان لژیونر ایران
نویسنده : نسترن رضوی| روزنامه نگار
فوتبال را از کی شروع کردی؟
من از 10سالگی فوتبال را شروع کردم و اوایل در پست دفاع بودم. بعد از مدتی فهمیدم موقع تمرینات تمام توجه و علاقهام به دروازه و دروازهبانی است برای همین با مشورت گرفتن از مربی و پدرم، دروازهبانی را بهصورت حرفهای ادامه دادم.
تاکنون در چه تیمهایی بازی کردهای؟
من فوتبال را با تیم «صنعت نفت آبادان» شروع کردم و تا امروز در باشگاههای حرفهای مانند «جم»، «سرخپوشان آبادان»، «سرخپوشان تهران»، «مقاومت تهران» و «یکتانصر» حضور داشتم. امسال هم با تیم جوانان «ماهانتندیس» بازیهای کشوری را تجربه کردم.
چطور شد که به تیم فوتبال «آلکارکون» اسپانیا دعوت شدی؟
چند سال پیش گروهی از استعدادیابهای اسپانیایی مثل «خوزه گارسیا کالوو»، «کارلوس لوپز» و... برای تست گرفتن از فوتبالیستهای نونهال- نوجوان مستعد به ایران آمدند. 18 نفر را بهعنوان بهترینها انتخاب کردند که شکرخدا من هم جزو آنها بودم. بعد از آن ما 18نفر به اسپانیا رفتیم و با تیمهای قوی اسپانیایی از جمله «بارسلون» و «اتلتیکو مادرید» بازیهایی کردیم که تجربه بسیار خوب و شیرینی بود. از همان زمان ارتباط ما با مربیان اسپانیایی قطع نشد و از آنجاییکه شاهد تلاش و پشتکار من بودند، امسال تصمیم اعزام من به تیم «آلکارکون اسپانیا» گرفته شد.
چه احساسی داری که کمسنترین دروازهبان لژیونر ایرانی هستی؟
بهترین و پرافتخارترین لحظه زندگیام زمانی بود که یک مربی اسپانیایی من را بهترین دروازهبان نوجوان ایرانی معرفی و انتخاب کرد اما این عنوان برای من تازه اول راه و شروع دروازهبانی حرفهای است. تمام تلاشم را میکنم تا با حضور در تیم فوتبال «آلکارکون اسپانیا» از پس این عنوان بربیایم، تجربههای بیشتری بهدست آورم و باعث افتخار مردم ایران و پدر و مادرم شوم.
کی عازم اسپانیا هستی؟
این باشگاه الان در حال برگزاری مسابقات است و من ان شاء ا... اردیبهشتماه با شروع فصل جدید بازیهای تیم به آنها میپیوندم. این روزها مشغول کارهای گرفتن ویزا و انجام کارهای سفارت هستم. در کنار آن سعی میکنم تمریناتم را بهصورت روزانه و مرتب ادامه دهم، بدنسازی کنم و در کنار یک تیم برای قرار گرفتن در شرایط و چارچوب بازی
تمرین کنم.
لژیونر نوجوان فوتبال کشورمان چه رویاهایی برای آینده دارد؟
بدون شک آرزوی هر ورزشکاری در هر رشتهای پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورش است و من هم این آرزو را دارم و برای رسیدن به آن تلاش میکنم. علاوهبر این، دوست دارم روزی بهعنوان لژیونر در باشگاه «منچستریونایتد» بازی کنم و بتوانم کسانی را که حمایتم کردند از جمله خانوادهام، مربیام «آقای محمود جابرهاشمی» و «آقای محسن معصومی»، دروازهبان سابق صنعت نفت آبادان که در تمرینات کنار من بودند، خوشحال کنم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 323
ماجرای مرگ تلخ لای دیوار!

به گزارش خراسان، ساعت 6:30 صبح روز گذشته، یکی از شهروندان، وحشت زده با پلیس 110 تماس گرفت و از وجود پیکر خون آلود یک جوان لابه لای دو دیوار آجری و بتنی خبر داد. به دنبال اعلام رمزگونه این گزارش مردمی، در بی سیم های پلیس، بلافاصله گروهی از نیروهای تخصصی کلانتری سپاد مشهد با دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری) عازم خیابان شهید درودی 11 شدند و به بررسی ماجرا پرداختند.
تحقیقات مقدماتی پلیس بیانگر آن بود جوان 22 ساله در زمین محصور هدف اصابت ضربه چاقو یا شیء نوک تیز دیگری قرار گرفته است اما زمانی که قصد داشت خود را از روزنه خالی بین دو دیوار بیرون بکشد دچار ضعف جسمانی شده و جان خود را از دست داده است.
بنابر گزارش خراسان، ماموران انتظامی با راهنمایی های رئیس کلانتری به حفظ صحنه حادثه پرداختند و مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد و همچنین یگان های امدادی اطلاع دادند.
طولی نکشید که با حضور قاضی دکتر صادق صفری، در حالی بررسی های قضایی درباره مرگ مشکوک این جوان آغاز شد که امدادگران اورژانس مرگ او را تایید کردند. به همین دلیل بازپرس شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از نیروهای امدادی آتش نشانی خواست برای بیرون کشیدن جسد این جوان به محل حادثه عزیمت کنند.
دقایقی بعد، گروه امداد و نجات آتش نشانی، جسد را از لای دیوار خارج کردند و پزشکان قانونی به معاینه جسد پرداختند تا علت مرگ وی مشخص شود.
از سوی دیگر بررسی های میدانی مقام قضایی نشان داد: خون های زیادی در مسیر حرکت این جوان مجروح ریخته شده است که مقداری از آن نیز در فاصله حدود 2 متری تا روزنه بین دو دیوار، دیده می شد.
شواهد امر حکایت از آن داشت که جوان مجروح به سختی تلاش کرده بود تا خود را به آن سوی دیوار بکشاند اما به دلیل خون ریزی زیاد، دچار ضعف جسمانی شده است.
در بررسی محتویات جیب های این جوان که به طرز هولناکی لای دیوار جان باخته بود، شناسنامه و مدارکی پیدا شد که هویت او به نام «مرتضی – ش» را مشخص می کرد.
گزارش خراسان حاکی است: معاینات پزشکان قانونی بیانگر آن بود که از مرگ جوان مجروح حدود 7 تا 8 ساعت می گذرد و او در تاریکی شب در حالی که لباس های مشکی رنگ به تن داشته نتوانسته است پیکر خود را از لای دیوار در حال ساخت و دیواره بتنی (نیوجرسی) یک قطعه زمین محصور بیرون بکشد و مورد توجه رهگذران نیز قرار نگرفته است.
در همین حال پزشکان قانونی پس از انجام یک سری معاینات دقیق پزشکی به نتایجی از افسردگی روحی متوفی رسیدند و در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد به کنکاش های تخصصی و علمی در این مورد پرداختند چرا که وجود خودزنیهای التیام یافته با اشیای نوک تیز و همچنین خالکوبی های متعدد روی اندام این جوان حکایت از آلام روحی و روانی وی داشت. به همین دلیل آرام آرام فرضیه جنایت بر اثر درگیری شبانه کم رنگ تر شد. با این حال برخی از فرضیه های جنایی دیگر مانند نزاع دوستانه، سرقت و ... مورد توجه جدی قرار گرفت و تحقیقات گسترده افسران ورزیده کلانتری سپاد با راهنمایی های قاضی صفری آغاز شد. در این میان،دوربین های مدار بسته نیز بازبینی شدند و دامنه بررسی های پلیسی به سمت دوستان و اطرافیان متوفی کشیده شد تا این که یکی از دوستان «مرتضی» که او را کاملا می شناخت برخی از زوایای پنهان خودزنی های مرگبار را فاش کرد.
این جوان که با رصدهای اطلاعاتی پلیس شناسایی شده بود وقتی در جریان مرگ هولناک دوستش قرار گرفت به قاضی ویژه قتل عمد گفت: «مرتضی» را کاملا می شناسم او جوانی تندخو و خشن بود که همواره با چاقو یا شیشه های شکسته، به خودزنی اقدام می کرد به گونه ای که خون از محل زخم هایش بیرون می جهید. این جوان ادامه داد: او بدون وحشت و با اشیای برنده به نقاط مختلف بدنش ضربه می زد و من چند بار او را در همین حالت مشاهده کرده ام.
براساس گزارش خراسان، با اظهارات این جوان، راز زخم های کف دست متوفی نیز که براساس فرضیه «قتل» احتمال می رفت جنبه دفاعی طی درگیری با چاقو را داشته باشد رنگ باخت و پزشکان قانونی معاینات خود را روی خطوط زخم های پشت سر و گیجگاه وی متمرکز کردند.
درحالی که احتمال مرگ این جوان بر اثر خودزنی با شیشه شکسته قوت گرفته است، جسد وی برای کالبدگشایی و تعیین علت دقیق مرگ و همچنین بررسی های سم شناسی و دارویی به پزشکی قانونی خراسان رضوی انتقال یافت.
از سوی دیگر تحقیقات نیروهای تجسس کلانتری سپاد با دستورات محرمانه قاضی ویژه قتل عمد زیر نظر سرگرد عامری همچنان ادامه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 247
سفر هرتزوگ و بازی دوگانه اردوغان
نویسنده : نبی شریفی
اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی، در سفری رسمی دیروز به آنکارا رفت و با رجب طیب اردوغان، همتای ترک خود دیدار کرد. این دیدار در پی سفر چند هفته پیش نمایندگان ارشد ترکیه به اسرائیل برنامه ریزی شده بود. این نخستین سفر یک مقام ارشد اسرائیلی به ترکیه از سال ۲۰۰۸ بدین سو است. دیدار روز گذشته در حالی انجام شده که در دوره نخست وزیری 12 ساله بنیامین نتانیاهو روابط سیاسی آنکارا - تل آویو حداقل در ظاهر تیره بود. سردی روابط سیاسی اما هیچ گاه بر مناسبات تجاری، اقتصادی و امنیتی دو دولت سایه نیفکند.
ترکیه در دو دهه اخیر که حزب عدالت و توسعه بر این کشور حکومت می کند، همواره شهرک سازی های یهودینشین در کرانه باختری را محکوم و اعضای سیاسی جنبش اخوانی «حماس» را در کشورش میزبانی کرده است و حتی در اردیبهشت ماه گذشته که جنگ تازهای میان اسرائیل و حماس در نوار غزه درگرفت، اردوغان اسرائیل را به رفتارهای «تروریستی» متهم کرد. متهم کردن و «محکوم کردن» اما یک روی سکه مناسبات ترکیه و اسرائیل است، چراکه رجب طیب اردوغان ثابت کرده برای کسب «منافع» حاضر است چشم خود را روی جنایات رژیم صهیونیستی ببندد. برخلاف کشورهای حاشیه خلیج فارس، رابطه ترکیه و اسرائیل را نمی توان در قالب عادی سازی ارزیابی کرد، چراکه این رابطه قدیمی تر از عادی سازی روابط کشورهای عربی و اسرائیل در قالب پیمان صلح ابراهیم است. سفر اخیر رئیس رژیم اسرائیل را می توان در قالب گسترش روابط دو دولت ارزیابی کرد. تعریف دقیق این رابطه را حدود چهارماه پیش رجب طیب اردوغان در دیدار با جمعی از خاخامهای یهودی مطرح کرد. او گفت: «به رغم نقاط افتراق ترکیه و اسرائیل درباره فلسطین، روابط مان با اسرائیل در حوزههای اقتصادی، تجاری و گردشگری در مسیر پیشرفت است.» او در این دیدار همچنین درباره همکاری های امنیتی با اسرائیل سخن گفت. آخرین همکاری نظامی - امنیتی ترکیه و رژیم اسرائیل در جنگ قره باغ قابل مشاهده بود. در حین این جنگ بود که «یوزی آراد»، مشاور ارشد سابق موساد فاش کرد که «طی ۲۴ سال گذشته بیش از ۵۰ فرمانده عالی رتبه اسرائیلی تحت نظارت ناتو و با همکاری نزدیک ترکیه توانسته اند ساختار نظامی باکو را بازسازی و سازمان دهی کنند.» حالا روابط میان ترکیه و اسرائیل که پس از حمله نظامیان صهیونیستی به کشتی «ماوی مرمره» در سال 2010 به پایینترین حد خود رسیده بود، دوران اوج خود را تجربه می کند. این نزدیکی اما یک قربانی دارد. به نظر می رسد یکی از شروط دیدار اخیر برای گسترش روابط میان آنکارا - تل آویو فاصله گرفتن ترکیه از دوست اخوانی اش یعنی حماس باشد. هرچند هنوز نشانه هایی از این دوری مشهود نیست.
فارغ از رفتارهای دوگانه اردوغان بر سر مسئله فلسطین، سه دلیل عمده را می توان برای اشتیاق او به دیدار با هرتزوگ بیان کرد. تفاهم برسر افزایش مبادلات اقتصادی، گفت و گو درباره صادرات گاز اسرائیل به اروپا از طریق خاک ترکیه و تلاش برای میانجی گری در جنگ اوکراین از جمله این دلایل است. همان طور که گفته شد، اقتصاد یکی از دلایل اصلی این اشتیاق است. همان دلیلی که باعث شد ترکیه پس از سال ها جنگ نیابتی با امارات در سوریه و لیبی، دوباره آغوشش را روی ابوظبی بگشاید. مرکز آمار ترکیه روز پنجشنبه ۱۲ اسفند گزارش داد، نرخ تورم سالانه در این کشور طی ماه فوریه به 54.44 درصد رسید که بالاترین رقم طی دو دهه گذشته است. حال آن که تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، ترکیه را که وابسته به انرژی وارداتی است با چالش مواجه کرده است. از طرفی، میزان صادرات ترکیه به اسرائیل در سال 2021 شاهد رشد 35 درصدی بوده و به رقم 6.4 میلیارد دلار بالغ شده که بیشترین میزان در تاریخ بوده و قابل چشم پوشی نیست. در بحث انرژی، ترکیه هم میتواند گاز اسرائیل را برای مصرف داخلی خریداری کند و هم در صادرات گاز اسرائیل به اروپا مشارکت داشته باشد. خط لوله انتقال گاز اسرائیل به اردن چند سال پیش راهاندازی و ابتدای سال ۲۰۲۰ تحویل گاز اسرائیل به این کشور آغاز شد. احداث ادامه این خط لوله از مسیر عراق به ترکیه میتواند گاز استخراج شده دریای مدیترانه توسط اسرائیل را به اروپا برساند. این اقدام در میان مدت و در حالی که غرب در پی تحریم خط لوله نورد استریم 2 و جایگزینی انرژی صادراتی روسیه از طریق قطر یا دیگر منابع است، اهمیت پیدا می کند. اسرائیل طی سالهای گذشته با توسعه میادین تامار و لاویاتان، تولید گاز خود را به شدت افزایش داده و آخرین آمارهای رسمی نشان میدهد که تولید گاز این رژیم در نیمه ابتدایی ۲۰۲۱ حدود ۹ میلیارد مترمکعب بوده که نسبت به دور مشابه سال ۲۰۲۰ رشدی ۳۷ درصدی داشته است. همچنین، در ماجرای اوکراین، اسرائیل در کنار ترکیه که عضوی از ناتو است، سعی کرده اند نقش میانجی را بازی کنند. اردوغان در حالی برای بازیگری در این تنش تلاش می کند که در سال های اخیر، به دلیل خرید سامانه های پدافندی روسی (اس-400) از آن به عنوان عنصر نامطلوب پیمان آتلانتیک شمالی یاد می شد. حتی روسیه تحت ریاست ولادیمیر پوتین نیز، در تلاش بود به وسیله آنکارا این پیمان نظامی را دچار تزلزل کند. با همه آن چه گفته شد، اردوغان تلاش کرده بیشترین منفعت را از تحولات پیرامونی اش ببرد. رئیس جمهور ترکیه را چند سالی است به دلیل دنبال کردن سیاست های نوعثمانی گری «سلطان» لقب می دهند. او اما بیشتر سلطان استفاده از فرصت ها بوده و چشم انداز در روابط سیاسی این کشور، برایش معنایی ندارد. اردوغان بیش از هر زمان دیگری چنان رفتار میکند که گویی هیچ محدودیتی برای قدرت او وجود ندارد. این رفتار او را که حدود دو دهه در راس قدرت ترکیه حضور دارد، بیش از همیشه آسیبپذیر می کند. در همیشه بر پاشنه اردوغان نخواهد چرخید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 280
آمارهای هولناک از نابودی جنگل ها
پس از اشاره اخیر رهبر انقلاب به قصه تلخ تخریب جنگل ها، بار دیگر پرونده این فاجعه را مرور کردیم؛ تبدیل یک سوم جنگل های شمال به مسکن و ویلا، سوختن ۱۶۲ هزار هکتار جنگل در آتش، تداوم قاچاق چوب و ... . مشاور رئیس سازمان جنگل ها، برنامه این سازمان برای جلوگیری از این فجایع هولناک را برای خراسان تشریح کرده است

ضربه به منافع عمومی جامعه
در روز درختکاری امسال، بخشی از تاکیدات رهبر معظم انقلاب به موضوع تخریب جنگلها اختصاص داشت و ایشان نکات مهمی را دراینباره بیان کردند: «...تأکید میکنیم، همیشه هم تأکید کردهایم که تخریب جنگلها، تخریب محیط زیست و نابود کردن رویشهای گیاهی و درخت و سبزه روی زمین، تخریب منابع ملّی است و ضربه به منافع عمومی جامعه است؛ همه بدانند، این که یک بخشی از جنگل را تخریب کنند، ویران کنند برای اینکه فرض کنید یک ساختمانی، یک مرکزی بسازند، این قطعاً به ضرر است. در یک موارد اضطراری البتّه اشکال ندارد، امّا به طور طبیعی این بدون شک ضرر به ملّت و ضرر به منافع ملّی است».
رهبر انقلاب: روی مسئله تخریب جنگلها حساس باشید
ایشان در سالهای گذشته نیز حساسیت خود نسبت به این موضوع را مطرح کرده بودند:
* روی مسئله تخریب جنگلها حساس باشید. فشار به جنگلها زیاد است. جنگلها، منابع طبیعی و مراتع را باید حفظ کرد. (17/12/1398)
* ما امروز از ناحیه بیاعتنایی به جنگل، بیاعتنایی به مرتع، عدم توجّه درست به پوشش گیاهی در سراسر کشور خسارتهایی را متحمّل میشویم... . (15/12/1397)
* در حفظ مراتع و حفظ جنگلها بایستی جدّاً کوشید. دستگاههای ذیربط، از جمله دستگاههای ناظر مثل دستگاه قضایی، در مورد تعرّض به جنگلها بایستی کمال اهتمام را داشته باشند. (15/12/1397)
یک عده سوداگر به جان جنگل ها می افتند...
* یک عدّه سوداگر و دنبال سود مادّی، فکر منافع ملّی را نمیکنند، به جان این مراتع یا جنگلها یا بقیّه ثروتهای طبیعیِ اینچنینی میافتند و [فقط] سود خودشان را در نظر میگیرند. (15/12/1395)
سهم ما از جنگل ها
کشور ما جزو 20 کشور غنی از نظر تنوع زیستی و ژنتیکی است که سبب شده بسیاری از گیاهان و جانوران بومی را در کشور داشته باشیم. طبق گزارش سال ۲۰۲۰ فائو(سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد)، کشور ما 11.7 میلیون هکتار پوشش جنگلی دارد و از این لحاظ بین 193 کشور جهان در جایگاه 54 قرار میگیرد. البته این آمار به روایت سازمان جنگلهای ما، 14.3 میلیون هکتار است و اختلاف 3.3 میلیون هکتاری آن با گزارش فائو، به دلیل تفاوتی است که در تعریف ما و آنها از سطح پوشش و ارتفاع درختان مناطق جنگلی وجود دارد.
از آتش سوزی ها تا قطع درختان
با این آمارها و اطلاعات، در این که کشور ما وضعیت خوبی از نظر پوشش جنگلی دارد، تردیدی نیست؛ اما آن روی سکه نیز حقایق و خبرهای تلخی را روایت میکند:
* طبق آخرین گزارش رسمی موجود، در طول ۸ سال (از ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹) و با احتساب دوماه ابتدایی سال 1400، بیش از ۱۷ هزار آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور رخ داده که به ۱۶۲ هزار هکتار جنگل و مرتع ایران خسارت زده است. از این دست حوادث در طول 10 ماه اخیر هم کم نداشتهایم.
* طبق اعلام سازمان جنگلها، این آتشسوزیها سالانه بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان خسارت بهبار میآورد و این یعنی در طول ۸ سال گذشته حداقل ۲۴۰۰ میلیارد تومان از اعتبارات کشور برای اطفای آتشسوزیها و احیای جنگلهای سوخته صرف شده است.
* آنطور که رادیو گفتوگو منتشر کرده، به گفته یکی از فعالان محیط زیست، نگاه درآمدزایی به جنگل و اجرای طرحهای توسعه اقتصادی ناپایدار در جنگلها یکی از آسیبهاست و به عنوان مثال، فقط در شهر ساری 250 مجوز معدنکاری صادر شده است که متاسفانه در امتداد جادههای شمالی مانند هراز، فیروزکوه و چالوس و به ویژه جادههای فرعی شاهدیم که به اسم معدنکاری در پرشیبترین نقاط کوهستان پوشش جنگلی را با لودر برداشت میکنند درصورتیکه معدنی در کار نیست.
تبدیل یک سوم جنگل ها و مراتع به مسکن و ویلا!
* 14 درصد جنگلهای ما در سه استان شمالی است اما جالب اینکه، طبق گزارش فرهیختگان، ۲۰ درصد «مشاوران املاک» کشور هم در همین ۳ استان شمالی است و ۳۳ درصد مراتع و جنگلهای استانهای شمالی در ۲۵ سال اخیر تبدیل به مسکن و ویلا شده است.
یک ادعای ترسناک
* 42 درصد جنگلهای کشور هم در ناحیه رویشی زاگرس است که از شمال غربیترین نقطه کشور (استان آذربایجانغربی) شروع میشود و با امتداد تا غرب و جنوب کشور، مجموع ۱۲ استان را دربرمیگیرد. آنطور که «فرزاد علیزاده»، فعال محیط زیست، به ایسنا گفته است: در
۷۰ سال گذشته هفت میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس از بین رفته و فقط پنج میلیون هکتار جنگل در زاگرس باقی مانده است. به گفته او، «اینطور که ما به نابودی جنگلها و مراتع کشور کمر همت بستهایم، متاسفانه تا ۵۰ سال آینده تمامی جنگلها و در ۸۰ سال آینده تمامی مراتع را از دست خواهیم داد».
قاچاق چوب همچنان ادامه دارد!
این هم ماجرای تلخ دیگری که حسن محمدیاری نماینده استان گیلان در صحن علنی مجلس روایت کرده است: «قاچاق چوب و غارت جنگلهای شمال کشور به دلیل عدم مدیریت صحیح همچنان ادامه دارد... همچنین اخیرا شاهد واگذاری غیرقانونی توام با رانت در منطقه جنگل ماسال بودیم در حالی که بذل و بخشش جنگل هیرکانی مصداق بارز رانت و بیعدالتی است».
تشکیل کمیته مشترک قوه قضاییه و وزارت جهاد کشاورزی
برای جلوگیری از این فاجعه، قوه قضاییه جدیتر از گذشته، پای کار آمده و در نشست مشترک رئیس قوه قضاییه با مسئولان وزارت جهاد کشاورزی، که همین هفته گذشته برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای دستوراتی برای صیانت از منابع طبیعی صادر کرد که برخی از آنها مرتبط با موضوع جنگلخواریهاست و مقرر شده کمیته مشترک این دو نهاد، موضوعات این حوزه را پیگیری کند.
مشاور رئیس سازمان جنگل ها در گفت و گو با خراسان خبر داد:
یک طرح و سند برای جنگل های شمال و زاگرس
«رضا بیانی»، مشاور رئیس سازمان جنگلها، در گفتوگو با خراسان به برنامه های این سازمان برای تقویت اقدامات حفاظتی و صیانتی از مراتع و جنگلهای کشور اشاره کرده است:
* تعداد نیروهای حفاظتی ما در جنگلهای شمال 2400 نفر و در جنگلهای سایر مناطق کشور، 4600 نفر است که این تعداد نیرو، برای حفاظت از 14.3 میلیون هکتار جنگل و 84 میلیون هکتار مرتع کشور کم است و بنابراین نیاز بود که شیوههای مدیریتی را تغییر دهیم.
* یک اقدام ما، بلوک بندی حفاظتی است که از دو سال گذشته آغاز شده و ما نیروهای حفاظتی سازمان را بر اساس میزان بحرانی بودن وضعیت جنگلها و مراتع تقسیم و مستقر میکنیم.
* اقدام دیگر، اجرای طرحهای مرتعداری است که به نوعی برونسپاری حفاظت از مراتع و واگذاری این کار به بهرهبرداران است. این طرح تاکنون در 40 میلیون هکتار از مراتع کشور اجرا شده و اگر بتوانیم آن را در همه 84 میلیون هکتار مرتع کشور بسط دهیم، تحول قابل توجهی در این حوزه ایجاد خواهد شد.
* در منطقهای مانند جنگلهای هیرکانی، 30 قرارداد با مجریان طرحهای حفاظتی منعقد شده که در کنار حفاظت، اقدامات فنی مانند مرمت جادههای جنگلی و فنسکشیهای لازم را هم انجام میدهند و این نیز یکی از شیوههای صیانتی است.
* برای منطقه رویشی زاگرس که وسعت بسیار زیادی را شامل میشود نیز سند احیا و حفاظت، با تعیین وظایف همه دستگاهها و نهادهای مرتبط، تدوین شده که باید در دولت تصویب و پس از آن اجرایی شود.
* برای سایر مناطق جنگلی کشور هم اقدامات ما حفاظتی و در حال اجراست.
* همه این طرحها و اقدامات، تاثیر مهمی در کاهش قاچاق چوب، جنگلخواری و تغییر کاربریهای غیرمجاز جنگلها خواهد داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 264
توضیحات مدیر کل مطبوعاتی درباره رتبه بندی روزنامه های سراسری و محلی
شمسایی: روزنامه ها در شاخص های مختلفی بررسی شدند ، مقایسه روزنامههای سراسری و محلی غلط است ،بنای ارشاد حمایت از روزنامه های محلی است و امتیازهای ویژه ای به آن ها دادیم
شیوه عملیاتی رتبهبندی روزنامهها
روزنامه های سراسری در 30 شاخص از جمله تاثیرگذاری و جریان سازی روزنامه در کشور، تراز نویسندگان، چاپ گزارش و مصاحبه های اختصاصی،انتشار سرمقاله و یادداشت ،گرافیک و ... با هم مقایسه شدند. مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی با اشاره به طرح رتبهبندی روزنامهها با بررسی 266 روزنامه سراسری و محلی گفت :بعد از اعلام نتایج اولیه 170 روزنامه به امتیازها اعتراض کردند که اعتراض ها مورد رسیدگی قرار گرفت. ایمان شمسایی در گفت وگو با خبرنگار ما درباره شیوه عملیاتی رتبهبندی روزنامهها هم افزود: «فرایند امتیازدهی به این شکل بوده که از عملکرد روزنامهها در فاصله نیمه دوم ۹۸ و نیمه اول ۹۹، پنج شماره مساوی تعیین و برای آنها شاخصهایی مثل تیتر اختصاصی، یادداشت و سرمقاله و عکس اختصاصی و... در نظر گرفته شده است. همه روزنامهها در قالب ۱۰۰ نمره و حدود ۲۰ آیتم از بالاترین نمره یعنی ۱۰ برای شمارگان تا یک و ۲ نمره برای کاریکاتور و طنز، نمرهدهی شدهاند.»
امتیازهای ویژه و افزایش 15 درصدی نمره برای روزنامههای محلی
مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی درباره تفاوت شیوه امتیاز دهی به روزنامه های سراسری و روزنامه های محلی هم به خبرنگار ما توضیح داد: «بنای ارشاد حمایت از روزنامه های محلی است به همین دلیل سعی کردیم امتیازهای ویژه تری را برای روزنامههای محلی و استانی در نظر بگیریم. البته این امتیازهای ویژه فقط برای روزنامه هایی که در شهر یا جغرافیای محدود منتشر می شوند در نظر گرفته شده است.» وی در توضیح بیشتر درباره تفاوت ارزیابی روزنامه های سراسری و محلی و برخی انتقادها مبنی بر این که چرا روزنامههای سراسری و غیرسراسری با هم رقابت کردهاند؟ گفت: اولاً برای روزنامههای غیرسراسری امتیازات ویژهای قائل شدهایم مثلاً این که اخبار شهرستانها ۴ نمره داشته و روزنامههای سراسری باید یک صفحه کامل ویژه شهرستانها میداشتند تا به آنها نمره میدادیم یا این که اخبارشان را میشمردیم اما به روزنامههای غیرسراسری همه ۴ نمره تعلق گرفته است. نکته بعدی این که برای روزنامههای سراسری، گستره توزیع در نظر گرفته شده یعنی باید در ۳۱ استان توزیع شوند تا ۴ نمره را میگرفتند اما روزنامه های غیرسراسری این نمره را کامل گرفتهاند. مسئله دیگر هم در آیتم جریانسازی است که ۶ نمره داشته و برای روزنامه سراسری لازم بوده که در کشور اتفاق ایجاد کند اما برای روزنامه غیرسراسری، آیتم جریانسازی تنها در جغرافیای خودش مدنظر قرار گرفته است. تراز نویسندگان ۴ نمره داشته که برای روزنامه سراسری لازم بوده که سطح نویسندگانش در حد کشوری باشد اما برای روزنامه غیر سراسری در سطح جغرافیایی اش ارزیابی داده شده است. جدای از تمام اینها در نهایت باز هم ۱۵ درصد به نمرات روزنامههای غیرسراسری اضافه شد. به طور مثال روزنامه محلی که ۷۵ امتیاز گرفته بود ۱۵ درصد یعنی 11.25 امتیاز به صورت تشویقی علاوه بر امتیاز آیتم هایی که گفته شد را دریافت کرده است و در جدول امتیازها 86.25 برای آن روزنامه ثبت شده است. بر همین اساس شمسایی مقایسه روزنامه های استانی و محلی را با روزنامه سراسری نادرست می داند و می گوید: «قیاس امتیازدهی به روزنامه های سراسری با روزنامه های محلی و استانی مثل مقایسه دو گروه متفاوت است. قطعا رتبه بندی آن ها باید متفاوت باشد و این دو باهم قابل مقایسه نیستند.»
نقد هایی به این رتبه بندی وارد است
شمسایی با اشاره به این که «طرح رتبهبندی روزنامهها چیزی است که بر مبنای آن، آگهیهای دولتی به روزنامهها تعلق میگیرد و در یارانه نیز اثرگذار است.»افزود: «از طرفی هم در کار فرهنگی و رسانهای نمیشود همه را با عدالت صددرصدی رتبهبندی کرد.» شمسایی با اذعان به این که به این رتبه بندی انتقادهایی دارد گفت: «به این رتبه بندی نقدهایی هم وارد است. این که در این رتبهبندی بر اساس بازه نیمه دوم ۹۸ و نیمه اول ۹۹ یک روزنامه داریم تصمیم میگیریم که در ۱۴۰۱ با آن چطور رفتار کنیم. سعی میکنیم رتبهبندی بعدی را هم به صورت الکترونیکی و برخط و هم خیلی زود انجام دهیم. اما چرا باید این کار را به سرانجام برسانیم؟ چون همین الان روزنامهها بر اساس رتبهبندی سال ۹۶ حمایت و آگهی دریافت میکنند. طبیعتاً وضعیت ۱۴۰۱ یک روزنامه به وضعیت ۹۸ و ۹۹ آن خیلی نزدیکتر است تا ۹۶ که پنج سال عقبتر است.» وی افزود :شاید روزنامهای ۸ صفحهای آن قدر حرف برای گفتن داشته باشد و بتواند جریانسازی کند، جلوی اشتباهی را بگیرد یا باعث تغییر در یک سیاستگذاری شود و منشأ انجام کار خوبی باشد که یک روزنامه بزرگ این گونه نباشد. نمیشود گفت که شما چون ۸ صفحهای هستید و آن یکی بیشتر پس الزاماً آن بالاتر از شماست. اما بالاخره باید شاخصهایی برای ارزیابی داشت. او البته معتقد است که اساساً داوری برای کار فرهنگی خیلی سخت است اما باید شاخصهایی برای ارزیابی در نظر گرفت. شمسایی اظهار امیدواری کرد: معاونت مربوط با اخذ نظرات کارشناسی همکاران بتواند کیفیت این رتبهبندی را در مراحل بعدی افزایش دهد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 229
جاذبه های سینمایی و ضعف های فیلم نامه ای «رستاخیز»
بازیهای درخشان بابک حمیدیان و حسن پورشیرازی، کارگردانی قوی، ضرباهنگ تند و... از جمله امتیازهای فیلم عاشورایی احمدرضا درویش است
نویسنده : مصطفی قاسمیان

ماجرای توقیف و نمایش
فیلم تحسینشده «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش که با دریافت 8 سیمرغ از جمله جایزه بهترین فیلم از سیودومین جشنواره فیلم فجر بدرقه شد، 9 سال اجازه نمایش نداشت. به دو دلیل عمده که هر دو تا حد زیادی رفع شده است. یکی نمایش چهره برخی از نزدیکان امام(ع) و دیگر یک ماجرای عشقی که گفته میشود سندیت تاریخی نداشت. این نسخه «رستاخیز» که به اکران آنلاین رسیده، شامل برخی حذفیات است که زمان آن را از 2 ساعت و 38 دقیقه، به 2 ساعت و 10 دقیقه کاهش داده. چهره برخی از شهدای کربلا از جمله حضرت قاسم(ع) و حضرت علیاکبر(ع) که در نسخه اصلی نمایش داده شده بود، از این نسخه حذف شده، اما شمایل حضرت عباس(ع) که از جمله بخشهای حذف نشده و مهم فیلم است، در نسخه اکران آنلاین وجود دارد.
کوتاه از داستان «رستاخیز»
داستان «رستاخیز» در واقع، داستانی شخصیتی به نام «بُکیر بن حر» فرزند همان حُر بن یزید ریاحی شخصیت مشهور کربلاست. او که دوست نزدیک «حفص بن عمر بن سعد» است، به فاصله کوتاهی از مرگ معاویه، از سوی یزید حاکم به عنوان پیک ویژه انتخاب میشود و در اوج ماجرای تلاش یزیدیان برای بیعت گرفتن از امام حسین(ع) راوی مکاتبات دربار دمشق و امارت کوفه و بصره است. پس از چند بار رفت و برگشت بین دمشق، کوفه، بصره و مکه، در نهایت به کربلا میرسد و در کنار پدرش که فرمانده سپاه پیشرو کوفه است، شاهد ماجرای کربلاست.
بازیهای درخشان 3 بازیگر
آرش آصفی بازیگر اصلی «رستاخیز» و ایفاگر نقش «بکیر بن حر» است که نقشآفرینی ویژهای دارد. پوریا پورسرخ، بابک حمیدیان، حسن پورشیرازی، فرهاد قائمیان، بهنام تشکر، بهادر زمانی و انوش معظمی از جمله دیگر بازیگران فیلماند. در این میان بازی حسن پورشیرازی بسیار خوب است و با وجود این که چندان در مرکزیت قصه قرار ندارد، اما تردید شخصیت «عمر بن سعد» و چرخش تدریجی آن را به خوبی نمایش داده است. با این حال بیتردید بهترین نقشآفرینیهای «رستاخیز»، متعلق به بابک حمیدیان است. او در دو نقش «یزید» و «عبیدا...» درخشان است و با بیان و زبان بدن خود، ضعف، تفرعن و آقازادگی «یزید» و در عین حال، سبعیت، مکر و قدرت شیطانی «عبیدا...» را به شکلی ویژه به نمایش میگذارد.
از صحنهآرایی عالی تا کارگردانی قوی
نخستین ویژگی «رستاخیز» که به سرعت جلب نظر میکند، ریتم تند آن است. فیلم در 2 ساعت و 10 دقیقه، خصوصا در نیمه نخست آن که هنوز به میدان جنگ کربلا نرسیده، ماجرایی طولانی و پرجزئیات را در زمانی نسبتا کوتاه روایت میکند. طراحی صحنه و به طور کلی مدیریت هنری «رستاخیز» نیز به شکلی درخشان برگزار شده است. شکوه و بزرگی دربار شام، کوچههای مکه و میدان جنگ و همچنین خیمههای کربلا به شکلی جذاب و باهویت به تصویر کشیده شده است. صحنههای جنگی فیلم نیز درجهیک است و با این که یک دهه پیش ساخته شده، اما گویی تازه است و از نظر تکنیک، در سطح امروز سینمای ایران و حتی جهان قرار دارد. اجرای قدرتمند احمدرضا درویش در این صحنههای شلوغ، پر از هنرور و سخت، هنوز هم تماشایی است. در عین حال، اشکال فیلم در این زمینه، ضعف آن در نمایش عظمت سپاه کوفه است. چراکه مخاطب تصور نمایش 30 هزار نظامی کوفی را دارد، ولی آن چه در فیلم دیده میشود، در حد و اندازههای آن نیست. «رستاخیز» واجد چند صحنه نبوغآمیز هم هست: از جمله شهادت حضرت عباس(ع)، سخنرانی امام(ع) در برداشتن بیعت از یاران و حتی کمی هم دیدار بُکیر و یزید در حمام. احمدرضا درویش در این صحنهها و البته میدان جنگ، قدرت اجرای خود را به رخ کشیده است.
ضعف در فیلم نامه
نقطه ضعف بزرگ «رستاخیز» اما مشکل آن در برقراری ارتباط با مخاطب غیرمسلمان است. اگر فیلم فقط برای جغرافیای ایران و کشورهای اسلامی ساخته شده بود، طبیعتاً این ایراد وارد نبود، اما در شرایطی که فیلم با دوبله و زیرنویس به چند زبان و فروش بینالمللی و استفاده از بازیگرانی به زبانهای عربی، فرانسه و ایتالیایی در پی نمایشهای بینالمللی و جهانی بوده و هست، این مسئلهای بزرگ است؛ چرا که فیلم انگیزههای سیدالشهدا(ع) در قیام و یزید در بیعت گرفتن را به مخاطب نمیشناساند. برای مخاطبی که با این معانی آشنا نیست، اصلا مشخص نیست چرا امام(ع) خروج میکند و یزید چنین سبعانه، به مقابله برمیخیزد. «رستاخیز» اگر این مشکل را که عیب متن است، نداشت، با توجه به کیفیت ساخت و ویژگیهای فنی و تکنیکی، میتوانست در جایجای جهان با مخاطبان ارتباط برقرار کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 255
آغاز توزیع سود سهام عدالت 99 از 21 اسفند
سود سهام عدالت چقدر است؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 315
اعترافات آمریکا درباره صنعت هسته ای ایران
علی باقری که صبح دیروز وارد وین شده بود با انریکه مورا بار دیگر دیدار کرد. تروئیکای اروپا هم در بیانیه ای نوشت: به نهایی کردن توافق در وین نزدیک هستیم


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 291
مریلا زارعی؛ واقعیترین مهدعلیا
پخش «جیران»، تازهترین اثر حسن فتحی این مجال را فراهم آورد که شخصیت مهدعلیا در این سریال را با فخری خوروش و آزیتا حاجیان، 2 بازیگر دیگر نقش مادر ناصرالدینشاه، از منظر واقعیت و مستندات تاریخی مقایسه کنیم
چهره واقعی مهدعلیا
شخصیت تاریخی جیران تاکنون در سینما و تلویزیون ایران، کمتر بازتاب داشتهاست و خیلیها، آشنایی چندانی با او ندارند؛ اما مهدعلیا چنین نیست و در تاریخ تولید فیلم و سریال بعد از انقلاب، تاکنون دستکم سه بار و در سه اثر پرمخاطب، شخصیت او مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و بازیگران مشهوری، به ایفای نقش مهدعلیا پرداختهاند؛ خانمها فخری خوروش(در سریال امیرکبیر به کارگردانی سعید نیکپور و محصول 1364)، آزیتا حاجیان(در سریال سالهای مشروطه به کارگردانی محمدرضا ورزی و محصول 1388) و مریلا زارعی(در سریال جیران به کارگردانی حسن فتحی و محصول 1400). جالب اینجاست که هر سه اثر، دورهای تقریباً مشابه از زندگی مادر ناصرالدینشاه را به تصویر کشیدهاند؛ یعنی دورانی بین سالهای 1227 تا 1247؛ زمانی که مهدعلیا طعم مادرِ شاه بودن را میچشد و در بازیهای سیاسی، نقش بسیار فعالی دارد. مهدعلیا متولد سال 1184ش بود و در این دوره تاریخی، بین 43 تا 63 سال داشت؛ با چنین توصیفی، باید نقشآفرینی خانم خوروش را با گریم سریال «امیرکبیر»، نزدیکترین حالت ممکن به مهدعلیا بدانیم؛ اما واقعیت تنها در سن و سال مهدعلیا خلاصه نمیشود. متأسفانه در هیچکدام از این سریالها، شاهد حضور گسترده مهدعلیا در فعالیتهای سیاسی دوره خودش نیستیم؛ در دو سریال قبل و احیاناً فیلمهایی که در آنها مهدعلیا به صورت حاشیهای موردتوجه قرار گرفتهاست، مادر ناصرالدینشاه با ماجرای دسیسه علیه امیرکبیر و شهادت او، محل و جایگاه پیدا میکند. درواقع، مهدعلیا در آثار سینمایی ژانر تاریخی، همیشه زیر سایه میرزاتقیخان حرکت کردهاست و این، مانع از معرفی وجوه مختلف شخصیت او میشود. «جیران» این فرصت را به مخاطب میدهد که به دور از درگیری ذهنی درباره امیرکبیر و حوادث تاریخی دوران وی، به تماشای چهره خاص و تاریخی مهدعلیا بنشیند. او، با نام اصلی ملکجهانخانم، نوه دختری فتحعلیشاه قاجار بود که در سال 1200ش، در 16 سالگی، به عقد محمدشاه قاجار درآمد. مهدعلیا، در دوران همسری محمدشاه، خطرات متعددی را از سر گذراند که عمدتاً مربوط به فعالیتهای دیگر همسران شاه و تلاش برای از بین بردن جایگاه وی به عنوان مادر ولیعهد بود. این مسئله در ماجرای دسیسه درباریان برای کنار گذاشتن فرزندش ناصرالدینمیرزا از ولیعهدی و جایگزین کردن آن با عباسمیرزا، فرزند دیگر محمدشاه از همسرش خدیجه کردستانی، به اوج خودش رسید. مهدعلیا با مهارت و تکیه بر لابیهای سیاسی و نفوذ در دربار قاجار، توانست شاه را از این کار منصرف کند. او با مرگ محمدشاه در سال 1227ش، برای جلوگیری از هرج و مرج و ساقط شدن ناصرالدینمیرزا که حالا ناصرالدینشاه شدهبود، اداره پایتخت و دربار را تا ورود شاه جدید از تبریز به تهران، در دست گرفت و عملاً 40 روز فرمانروای ایران بود. نفوذ کلمه او در این مدت و فرونشاندن شورشهای برخی شاهزادگان قاجار، حکایت از توانمندیهای سیاسی و تیزهوشی او در عرصه فرمانروایی دارد. مهدعلیا، بعد از شروع سلطنت ناصرالدینشاه، توقع داشت بیشتر در بازیهای سیاسی مورد توجه و مشورت قرار گیرد، اما شخصیت فوقالعاده امیرکبیر او را به حاشیه راند و این سرخوردگی در عرصه قدرت، مهدعلیا را به ورطه دسیسهچینی علیه امیرکبیر و درنهایت عزل و قتل دامادش کشاند. او بعد از شهادت امیرکبیر، قدرت از دست رفته را در دربار و حرم شاهی بازیافت و به جز دوران حضور و حیات جیران در دربار، تقریباً تا پایان عمر، موقعیت خود را حفظ کرد. مهدعلیا در 13 خرداد 1252 در تهران درگذشت و او را در آرامگاه محمدشاه، در شهر قم، به خاک سپردند. مهدعلیا 68 سال عُمر کرد.
مروری بر دوگانه جذاب جیران – مهدعلیا
دوگانه جیران – مهدعلیا، دوگانهای جذاب و خواندنی در تاریخ معاصر ماست؛ دوگانهای که تصویری روشن از حوادث سیاسی و ماجراهای پشتپرده نیمه نخست دوران سلطنت ناصرالدینشاه قاجار به دست میدهد و آشوب و تنشهای ناشی از جدال بر سر قدرت را، در دربار شاه قاجار به تصویر میکشد. خوب است بدانید که جیران، فقط همسر محبوب و سوگلی ناصرالدینشاه نیست که به دلیل عشق بیش از حد وی، جایگاه و موقعیتی ممتاز در دربار پیدا میکند؛ او را باید نسخه جوان مهدعلیا بدانیم. جیران هم مانند مهدعلیا، اهل هیجان و خطرکردن است. دوستعلیخان معیرالممالک، درباره مهارت وی در تیراندازی و سوارکاری حکایتهایی جذاب را در خاطراتش نقل میکند. جیران یا همان خدیجهخانم تجریشی که روزی روزگاری، شاهِ جوان او را بالای درخت دید و مفتون چهره او شد، با ورود به دربار و تولد نخستین پسرش، مادر ولیعهد ایران میشود و شاید، با الگو گرفتن از رفتار مهدعلیا، به این فکر میافتد که نقش خود را در این کسوت، با وجود جوانی و کمتجربگی ایفا کند. برخلاف مهدعلیا، جیران از طبقه بالای اجتماع نیست و به دلیل نداشتن نسب قاجاری، برای ولیعهد ماندن پسرش، تنها به عشق پاینده ناصرالدینشاه تکیه میکند و بازی او با این قدرت بادآورده، یک بازی حرفهای و حسابشده است؛ آنگونه که حتی مهدعلیا را به وحشت میاندازد و جدال میان عروس و مادرشوهر را به یک نبرد تمام عیار سیاسی مبدل میکند. گزارشهای تاریخی، خبر از ارتباط جیران با سفیر انگلیس، «مورِی» میدهد؛ سفیر برای جیران نامه محبتآمیز میفرستد و شیرینیهای تزیینشده فرانسوی را که موردعلاقه اوست، به جیران تقدیم میکند. همسر سوگلی شاه، حتی با همسر کنت گوبینو، سفیر فرانسه در ایران نیز، وارد روابط دوستانه و به احتمال زیاد اطلاعاتی میشود. او با آنکه در ابتدای کار، روابط خوبی را با میرزاآقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدینشاه و قاتل امیرکبیر برقرار کردهاست، اما وقتی درمییابد که وی به دنبال افزایش قدرت خود است و میخواهد فرزند جیران، ملک قاسم میرزا را از ولیعهدی کنار بزند، به لابیهای سیاسی رو میآورد و در جناح مقابل صدراعظم قرار میگیرد. میرزاآقاخان در نامهای به امینالملک، از این موضوع مینالد که با وجود دادن 10 هزارتومان به جیران، نتوانستهاست نظر مساعد او را برای حمایت از صدراعظمی خودش جلب کند. هرچند میرزاآقاخان معتقد است که جیران، تحت تأثیر و به اغوای اطرافیانش به مخالفت با وی رو آورده؛ اما جیران، خود را اهل معامله نشان میدهد، بیپرده قدرتطلبیاش را عیان میکند و با وجود تجربه اندکی که در حرم شاهی دارد، به دلیل عشق وافر ناصرالدینشاه، دور برمیدارد، گرد و خاک میکند و جناح خاص خودش را تشکیل میدهد و این، به معنای اعلام جنگ رسمی به مهدعلیاست. شاه ظاهراً از این رویکرد جیران بَدَش نمیآید، شاید ترجیح میدهد برای یکهتازیهای مادرش که گاه و بیگاه دردسرآفرین است، یک آلترناتیو جذاب و جوان بتراشد؛ اما احتمال دیگری هم هست و آن اینکه شاه فارغ از بازیهای خطرناک درون حرم، حوصله درگیرشدن در نزاعهای زنانه را ندارد و چون سخنش، مانند قانون قابل اجراست و بازی میان سفارتخانهها را هم خوب میداند، از بابت این درگیریها بیمناک نیست. البته، همانطور که اشاره کردیم، جیران در نزاع سنگین با مهدعلیا، خود را بیمایه نشان نمیدهد و تنها به عشق شاه تکیه ندارد. اگر مهدعلیا بر ادبیات فارسی و عربی مسلط است، دستگاههای موسیقی را خوب میشناسد و البته، شکسته بسته میتواند به زبان فرانسوی حرف بزند، جیران هم در فنون رزم و هنرهای ظریفه و زنانه، بسیار قَدَرتر از مادرشوهر است و ظاهراً این ویژگیها، در کنار زیبایی خیرهکننده او، باعث عقب راندن مهدعلیا که میکوشد چهره نچسب خود را زیر نسب قاجاریاش پنهان کند، میشود. در جریان این جدال، وضعیت جناحهای حاکم بر حرم و دربار، همواره در تغییر است و این وضعیت، از دید سیاستمداران کهنهکار درباری و نیز، سفارتخانههای فرصتطلب، دور نمیماند. آنها به خوبی از این نزاع برای حفظ منافع و توازن قدرت استفاده میکنند. مرگ ناگهانی جیران در سال 1238ش، درحالی که مهدعلیا در آستانه 54 سالگی قرار دارد، به مادر مقتدر ناصرالدینشاه این فرصت را میدهد که بیتوجه به آه و ناله پسر و حسرتهای عاشقانه و شعرهایی که در وصف معشوق از دست رفته میسراید، دوباره موقعیت خود را در دربار بازیابد و حرم شاهی را به عنوان یکی از کانونهای قدرت، در قبضه قدرت خود نگه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 226
زندگی بدون هنر هفتم!
با گرانی عجیب بلیت سینما گفتیم که چرا تماشای فیلم در سالن اهمیت دارد؟
نویسنده : سید سورنا ساداتی | روزنامهنگار
سینما، آخرین سنگر مواجهه مستقیم مخاطب عام با هنر
نجات شکوندی| روزنامهنگار

هویتیابی و وفاقملی در سینما
زندگی اجتماعی، مهارتی است که سینما محل تجربه و آموختن آن است
ادیسه عسکری| پژوهشگر سینما
افزایش قیمت بلیت سینما شاید در کنار تمام اخبار گرانیهایی که میشنویم، اتفاق غریبی نباشد اما واکنشها از سوی مردم، کمی متفاوت بود. عدهای به شوخی و جدی به هرم مازلو اشاره میکردند و برآورده شدن نیازهای ابتدایی را در شرایط سخت اینروزها دغدغه مهمتری میدانستند. اما عده دیگری نگران از دست رفتن همین تفریح مختصر بودند. در این بین، کارشناسان و اهالی هنر و فرهنگ، دغدغه هویت و فرهنگ را در کنار دغدغه تامین مایحتاج روزانه مهم و حیاتی میدانند. نظر شما چیست؟ میخواهم در ادامه، کمی بیشتر به اهمیت این موضوع بپردازم.
سوقدادن مردم به زندگی در تنهایی | بعد از دو سال سخت و طاقتفرسا و زندگی در تنهایی، اینروزها داریم دوره بعد از کرونا را کمکم تجربه میکنیم، دورهای که سینماها هم مانند تمام فعالیتهای جمعی دیگر بعد از مدتها تعطیلی و رکود و ورشکستگی به مرور دوباره روی تماشاگر را میبیند. شبکههای مجازی دسترسی به فیلمها را آسان کرده و از طرف دیگر همین کرونا و زندگی در تنهایی باعث هجوم در ایجاد شبکههای مختلف نمایش خانگی فیلمها با دسترسی نامحدود به فیلمهای خارجی و ایرانی در حال اکران شد و اینها خود رقیبی سرسخت برای سینماست. این شبکهها طیف وسیعی از مخاطبان را دارند. مخاطبی که در خانه خود و بدون تحمل کردن ترافیک و مشکلات حضور در اجتماع و محدود شدن آزادی فردیاش به دلیل ملاحظه سایر افراد به راحتی فیلم میبیند، در همان حال با خانوادهاش صحبت میکند، با فرزندش بازی میکند، شاید پیگیر یک مسئله کاری هم باشد و ... . زندگیاجتماعی، مهارتی است که سینما به عنوان یکی از مکانهای اجتماعی محل تجربه و آموختن این موضوع است. حالا در آستانه روشنشدن چراغ سینماها، در حالیکه به نظر میرسد باید از سینما حمایت کرد، با این تصمیم عجیبوغریب مواجه هستیم.
مسئله گرانشدن بلیت سینما، کوچک و بیاهمیت نیست | مسئله فرهنگ و هویت فردی و اجتماعی، موضوع کوچک یا بیاهمیتی نیست. منطقی و کاملا قابل درک است که قشر عظیمی از افراد جامعه در مواجهه با قیمتها، نان خود را به سینما و تفریح و فرهنگ ترجیح دهند. اما این مسئولان هستند که نباید بگذارند این اتفاق بیفتد. ماجرا از آن جایی ایراد دارد که سینما بهشدت با تجارت و سودآوری گره خورد و تبدیل به ناندانی عدهای سودجو شد یا محلی برای خرج کردن پولهای فاسد و بادآورده. در تمام این سالها مخاطبانش از قشر خاص مالی و فرهنگی بودهاند و برای فروش یا مخاطبان روی همان قشر خاص حساب باز کرده است که کاملا تامین هستند و شرایط سیاسی و اقتصادی تاثیری روی زندگیشان ندارد. به همین دلیل است که سینماهای بسیاری از شهرستانهای کوچک یا مناطق جنوب شهر سالهای سال است که بستهاند یا با پارتی و رانت تغییر کاربری داده و خراب شدهاند. دولت هم به جای دادن یارانه برای قشر متوسط و ضعیف برای رفتن به سینما این امکان را برای برخی سودجویانی ایجاد کرده که به نیت پر کردن جیب خود با فیلمهای نه چندان دغدغهمند و در بسیاری موارد سخیف به این سینما پا گذاشتهاند. دولتها با قدرت و منابع مالی که دارند در تمام دنیا یکی از وظایفشان، اهمیت دادن به فرهنگ و تربیت نسلهاست تا بتوانند جامعه و نسلی سالم بار آورند. سینما، کتاب، موزهها و گالریها از آوردگاههای فرهنگی هر جامعهای هستند.
سینما رفتن شرکت در یک آیین است | در زمانهای که با هجوم انواع و اقسام شبکههایمجازی، اخبار ناگوار و ... بمباران میشویم باید راهی برای تابآوری و در عین حال آموختن فرهنگ و یافتن هویت فردی و اجتماعی از راهی درست باشد. سینما در این بین نقش پررنگی بین خانوادهها داشت. آدابورسوم رفتن به سینما، اختصاص روزی که همه اهالی خانه فارغ از کار دور هم جمع شوند، باعث ایجاد صمیمیت و نشاط خاطر است. سینما و نمایش فیلم محلی برای تجربه دسته جمعی است. از لحظهای که بلیت سینما را میخرید تا لحظهای که پا به سینما میگذارید تا نگاه کردن فیلم در کنار بقیه تماشاگران، خندهها و گریههای دسته جمعی مانند شرکت در یک آیین است. همچنین در کنار تماشای فیلم، معاشرتهای قبل و بعد از نمایش فیلم باعث ایجاد تجربههای مشترک بین افراد جامعه است که همین تجربههای مشترک در کنار ایجاد فرهنگ و هویت فردی باعث ارتقای سطح فرهنگی، هویت و روحیه ملی و در نتیجه وفاق ملی می شود.
عاقبت دورتر شدن قشر اثرگذار جامعه از سینما | سالهاست که سیاستهای غلط مالی و فرهنگی باعث دوری قشر عظیمی از مردم جامعه از سینما شده است. قشر عظیمی که فرهنگی و در حوزههای دیگر جامعه فعال و اثرگذار هستند. سلامت روحی و روانی یک اجتماع، فرهنگ و هویت ملی مختص قشر یا طبقه خاصی نیست و مسئولان فرهنگی موظف هستند که این امکان را مانند نیازهای اولیه و ابتدایی برای بقای کانون خانواده و تابآوری و آموزش افراد و یک زندگی سالم فراهم کنند. امیدوارم در ادامه با اعتراض اهالی فرهنگ و هنر و مردم علاقه مند، متفکران دردمند و دغدغهمند وارد این حوزه شوند و راهکاری مناسب برای آشتی دوباره مردم و سینما بیندیشند.
سینما نباید از سبد فرهنگی خانوادهها حذف شود
گفتوگو با «امیر بنان»، تهیهکنندهای که برای فیلم «خورشید» برنده سیمرغ شد . وی معتقد است دور شدن مردم از سینما پیامدهای اجتماعی دارد
الهه توانا| روزنامهنگار

این مشکل باید ریشهای حل شود
ابوالحسن داوودی، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده از ضربهزدن افزایش قیمت بلیت سینما به مردم میگوید
اکرم انتصاری| روزنامهنگار

3 تاثیر روانشناسانه سینما بر مردم و جامعه
فلسفه زندگی آدم ها با دیدن فیلم شکل می گیرد، فیلم هایی که به درمان افسردگی و افزایش موفقیت هم کمک می کنند
دکتر سیدعلی ظریفی| روان شناس

سینما روایتگر چگونه زیستن است
سینما بهعنوان یکی از مهمترین و سرگرمکنندهترین وسایل ارتباطجمعی در زندگی روزمره افراد، حاوی اطلاعاتی درباره داد و ستدهای اجتماعی، ساختار زندگی انسانها، چگونگی برقراری ارتباطات درون و برون گروهی و حتی اندیشه هر فرد برای چگونه زیستن است. بهطوری که میتوان ادعا کرد اندیشهها، عقاید، نگرشها و در یک روند کلی، فلسفه زندگی انسانها با فیلم دیدن به ویژه در فضایسینما که حواسشان بهطور کامل درگیر فیلم میشود، شکل میگیرد، تغییر میکند، اصلاح یا تخریب میشود. بهعنوان مثال زوجی در حال جدایی، با دیدن فیلمی که در آن یکی از طرفین با گذشت و ایثار تداوم دهنده زندگیمشترک میشود، یا نمایش عواقب و عوارض طلاق، دوباره به هم پیوند میخورند و این چیزی جز تاثیر اعجابانگیز فیلم دیدن در سینما روی افراد نیست.
تاثیرگذاری سینما بر جامعه و مردم
سینما از سه نظر بر جامعه و مردم تاثیر دارد: 1- انتقال ارزشها و هنجارهای فرهنگی، 2- سامان دهی ارتباط خانواده و فرد با دنیای خارج ، 3- تاثیر گذاری بر نهادهای سیاسی و اجتماعی جامعه. آنچه مهمتر است، افزایش ارتباط با دوستان و آشنایان در بستر تماشای فیلم در سینماهاست. به طور مثال، وقتی زن یا شوهری یک فیلم را با هم میبینند، پدر با پسر، مادر با فرزندش و ...، شرایطی فراهم میشود تا باب گفتوگو باز شود و این دستاورد کمی نیست.
فیلم دیدن در سینما یک تفاوت مهم با خانه دارد
وقتی شما فیلمی را در خانه میبینید، حتی شاید وسط آن خوابتان ببرد و کلا متوجه موضوعی که کارگردان و نویسنده برای انتقال آن ماهها یا حتی سالها تلاش کردهاند، نشوید. اما در سینما این اتفاق خیلی کمتر میافتد. بهطور کلی، تاثیر فیلم دیدن بر زندگی انکار ناپذیر است تا جایی که امروزه برخی فیلمها برای مقاصد درمان اختلالهای روانی تولید می شود و در اختیار افراد قرار میگیرد؛ فیلمهایی برای درمان افسردگی، افزایش امید به زندگی، نگرش مثبت، افزایش موفقیت و راه های افزایش موفقیت، افزایش انگیزه ورزشی، تشویق به کاهش وزن، تشویق به ترک اعتیاد و انگیزه زندگی خانوادگی تولید شده که نشان دهنده تاثیر آنها بر زندگی افراد است. پر واضح است که نهایت تاثیرگذاری این فیلم ها در بستر سینما محقق خواهد شد که مکانی برای فیلم دیدن است و ذهن هم به صورت ناخودآگاه، دقت و ملاحظه بیشتری در آنجا برای دریافت مفاهیم دارد. امیدواریم با ارزان شدن بلیت سینما دوباره شاهد کنار هم قرار گرفتن مردم باشیم و نتیجه این کنار هم بودن را روز به روز با موفق شدن افراد مشاهده کنیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.