- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شب پرحاشیه ستاره ها در جشن حافظ
در جشن سینمایی حافظ چه گذشت، کدام چهرهها خبر ساز شدند و برندگان جشن چه کسانی بودند؟
مائده کاشیان
اشکهای فوتبالیستهای سرشناس و موفق در بازی خداحافظی برای خودشان و هوادارانی که سالها با آن بازیکن در شیرینی برد و تلخی باخت و شکستها شریک بودند، سخت و تلخ است. اما گاهی، شرایط ناراحتکنندهتر میشود. مثل سرخیو آگوئرو که در تابستان امسال و بعد از اتمام یک دهه درخشان و پر از افتخار در ترکیب منچسترسیتی، از این تیم جدا شد و به پیشنهاد بارسلونا پاسخ مثبت داد اما خیلی زود دچار مصدومیت شدیدی شد و دو ماه ابتدای فصل جاری را از دست داد. بعد از رهایی از مصدومیت و در دیدار برابر آلاوس مشخص شد او به عارضه قلبی مبتلاست و گفته شد که همین مشکل قلبی باعث شده این بازیکن توان ادامه حضور در مستطیل سبز را نداشته باشد. خبری غمگین برای هواداران فوتبال تا بار دیگر با حقیقت تلخ خداحافظی در اوج برای فوتبالیستی محبوب مواجه شوند، روزهای آخری که گاهی به دلیل مصدومیتهای مزمن میرسند و گاهی هم به دلایل عجیبوغریب دیگر. در پرونده امروز زندگیسلام از ستارههایی خواهیم گفت که در اوج از فوتبال خداحافظی کردند، با جواد منافی در همین باره صحبت کردیم و البته اشاره کوتاهی به ولنکنترین بازیکنان مستطیل سبز هم داشتیم.
چه کسی؟| مارکو فانباستن در 28سالگی
کنترل توپ، هوش هجومی، ضربههای سر بی عیبونقص، این ها تنها گوشهای از مشخصات فنی فانباستن، برنده سه توپ طلا بود. اسطوره لالههای نارنجی که خیلی زود در 28 سالگی و در اوج دوران فوتبالش با مستطیل سبز خداحافظی کرد، سابقه بازی برای تیمهای آژاکس و آثمیلان را درکارنامه دارد و به عنوان یکی از بزرگ ترین ورزشکاران تاریخ شناخته میشود. وی در دوران حرفهای خود بیش از 300 گل زده است اما سرانجام مصدوم شدن از ناحیه مچپا، چوب جادوی او را در سال 1993 شکست و باعث شد خیلی زود بازنشسته شود؛ مشکلی که هنوز هم همراه اوست. او درباره مصدوم شدن اش میگوید: « مانند یک مراسم تشییع جنازه بود. نه به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان یک فوتبالیست. لحظهای که به عنوان یک فوتبالیست مُردم.»
چه کسی؟| سرجیو آگرو در33 سالگی
قلب فوتبالی آگرو باز ایستاد. بدون شک او با به ثمر رسیدن گل دقایق پایانی که منجر به قهرمانی منچسترسیتی در سال 2012 شد، همواره اسطوره این باشگاه خواهد ماند. او پس از 18 سال بازی در سطح حرفهای و به دنبال مصدوم شدن در یکی از اولین بازیهای لالیگا برای بارسلونا، از فوتبال فاصله موقت گرفت اما شوک بعدی از راه رسید و بیماری قلبی او را مجبور به بازنشستگی زودهنگام کرد. داماد سابق مارادونا که طی 10 سال و در مجموع 390 بازی برای منچسترسیتی، 260 گل و 73 پاس گل داده بود به امید درخشش بیشتر راهی بارسلونا شد، اما عمر فوتبالی اش در این فصل به پایان رسید.
چه کسی؟| اریک کانتونا در 31سالگی
«من به فوتبال خیلی علاقه داشتم و همیشه میگفتم که وقتی این اشتیاق را از دست بدهم، بازنشسته خواهم شد. البته هیچکس حرف من را باور نکرد اما وقتی این علاقه را از دست دادم، بازنشسته شدم و الان اصلا پشیمان نیستم.» این بخشی از صحبتهای اریک کانتونا بعد از خداحافظی غیر منتظرهاش از دنیای فوتبال بود. بازیگر، کارگردان و فوتبالیست حرفهای سابق فرانسوی و شماره 7 خوفناک سابق منچستریونایتد از جمله کسانی است که در اوج خداحافظی کرده است. «شاهاریک» که نقش کلیدی در احیای منچستر دهه 90 فرگوسن داشت، خیلی زود تصمیم به خداحافظی از میادین فوتبال و دنبال کردن سایر علایقاش مثل بازیگری و کارگردانی گرفت. خداحافظی شوکهکننده او درست بعد از آخرین بازی فصل مقابل وستهم یونایتد بود که یک جام لیگبرتری دیگر را به دست آورد. فرگوسن در کتاب خود درباره او نوشت:«در طول دوران حرفه ای من در یونایتد تنها چهار نفر در کلاس جهانی بودند: کانتونا، گیگز، رونالدو و اسکولز»
چه کسی؟|سباستین دیسلردر 27 سالگی
هافبک تهاجمی سابق ژرمنها که محصول جوانان بوروسیا مونشن گلادباخ بود، از بدشانسهای این رشته ورزشی است. دیسلر که در آغاز هزاره 21 به عنوان آینده فوتبال آلمان مورد ستایش قرار میگرفت، به دلیل چندین پارگی رباط صلیبی و سایر آسیبهای بزرگ و همچنین افسردگی ناشی از آن، هرگز نتوانست به حداکثر توانایی خود برسد. این اتفاقات باعث شد که سرانجام او در ژانویه 2007 در 27 سالگی از فوتبال حرفهای خداحافظی کند. سباستین که به عنوان بهترین بازیکن نسل خود در آلمان شناخته میشد، به دلیل مصدوم شدن هر دو جامجهانی 2002 و 2006 را از دست داد. در نهایت، او که تا سال 2009 هم با بایرنمونیخ قرارداد داشت، در سال 2007 در حالی که تنها تورنمنت معتبری که بازی کرده بود، یورو 2000 بود، کفشهایش را آویخت. یواخیملو، سرمربی سابق تیمملی آلمان در باره او گفت: «بسیار متاسفم که بازیکنی با تواناییهای برجسته اش مجبور شد به این شکل به دوران حرفهای خود پایان دهد.»
چه کسی؟| کرایف در 30 سالگی
یکی دیگر از اسطورههای هلندی که خیلی زود تصمیم به خداحافظی گرفت، کرایف بود. او به عنوان بازیکن، برنده توپ طلا شد، به عنوان یکی از بزرگ ترین بازیکنان تاریخ ورزش و یکی از بهترین مدیران تاریخ شناخته میشود. کرایف با هلند به فینال جامجهانی فوتبال هم صعود و توپ طلا را به عنوان بازیکن مسابقات دریافت کرد. چرخش کرایفی او در این مسابقات هنوز هم معروف است. کرایف پس از کسب مقام سوم در یورو 1976، از بازی در جام جهانی 1978 امتناع کرد. بهترین بازیکن قرن اروپا که به مدت سه دهه، داستان خداحافظیاش یکی از ماندگارترین رازهای جهان فوتبال بود، بعد از 30 سال اعلام کرد که او و خانوادهاش چند ماه قبل از مسابقات قربانی یک حمله آدمربایی شده بودند. گویا چندین جنایتکار شبانه به خانه او هجوم بردند و او و خانواده اش را با اسلحه تهدید کردند. این تجربه مسیر زندگی کرایف را تغییر داد و باعث شد او در جام جهانی 1978 بازی نکند.
چه کسی؟| کارلوس روآ
در 30 سالگی
دروازه بان بازنشسته آرژانتینی صاحب یکی از عجیبترین خداحافظیها در اوج است. او بیشتر دوران حرفهای خود را در اسپانیا با مایورکا سپری کرد و گزینه اول تیمملی آرژانتین در جامجهانی 1998 بود. دروازه بان آرژانتینی که در جریان ضربات پنالتی مقابل انگلیس به طرز معروفی از پل اینس و دیوید باتی توپ را دفع کرد، ظاهراً پیشنهاد سودآور منچستریونایتد را رد کرد تا بازنشسته شود. گزارشهایی وجود داشت مبنی بر این که روآ معتقد بوده جهان در آغاز هزاره به پایان میرسد و احساس میکرد که ادامه فوتبال فایدهای ندارد زیرا سرنوشت همه در سال 2000 به پایان خواهد رسید!
خداحافظی در اوج، مرگ فوتبالیست است
«جواد منافی» که در 24 سالگی از لیگ آلمان، ایتالیا و ... پیشنهاد داشت اما بهخاطر یک تصادف مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد، توصیفات باورنکردنی از این اتفاق دارد
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
سال 1373 بود که یکی از آمادهترین بازیکنان لیگ و تیمملی فوتبال کشورمان، به خاطر یک تصادف وحشتناک خانهنشین شد و فوتبالش برای همیشه به پایان رسید. ستاره دهه 70 تیمملی و پرسپولیس تهران بدون شک یکی از بزرگترین حسرتهای تاریخ فوتبال ایران را بر دل هواداران این رشته گذاشت. «جواد منافی»، در زمان اوج خود و درست وقتی که در آستانه ترانسفر به فوتبال اروپا بود، مجبور به آویختن استوکهای فوتبالیاش شد. با او درباره حالوهوای یک ستاره دنیای فوتبال که مجبور به خداحافظی در اوج میشود، گفتوگویی داشتیم.
اولش فکر می کردم بعد از 6 ماه برمیگردم
به عنوان اولین سوال از «منافی» میپرسم که خداحافظی در اوج برای یک ستاره فوتبالی چقدر تلخ است که میگوید: «میزان تلخبودن خداحافظی یک ستاره فوتبالی در اوج بستگی به این دارد که این اتفاق چرا و چهطور افتاده باشد. شرایط من طوری بود که در 24 سالگی، به خاطر تصادف و مشکلات جسمی که برایم پیش آمد، شکستگی گردن ، مشکلات نخاعی و ... ، دیگر امکان بازی برایم وجود نداشت. نه دکترها اجازه این کار را میدادند، نه توان من این فرصت را برایم ایجاد میکرد که بتوانم دوباره پا به توپ شوم. با اینکه آن زمان از سه لیگ اروپایی اتریش، آلمان و ایتالیا دعوتنامه داشتم و میتوانستم در تیمهای اروپایی بازی کنم اما این اتفاق افتاد تا مجبور شوم برای همیشه، فوتبال را کنار بگذارم. اولش فکر میکردم بعد از شش یا هفت ماه که از روی تخت بیمارستان بلند شوم، میتوانم از صفر شروع کنم. آنقدر انگیزه داشتم که میخواستم روز و شب برای برگشت تمرین کنم و دوباره برگردم به فوتبال، اما وقتی از روی تخت بلند شدم، فهمیدم که دیگر هیچگاه این اتفاق نمیافتد و من قادر نیستم فوتبال را ادامه دهم. چند سالی طول کشید تا توانستم به خوبی راه بروم و به این باور برسم که دیگر نمیتوانم فوتبال بازی کنم.»
گاهی بین 10 تا 15 روز از خانه بیرون نمیرفتم
او درباره شرایط روحی و روانیاش بعد از تصمیم برای خداحافظی از دنیای فوتبال میگوید: «من فکر میکنم مرگ یک فوتبالیست زمانی اتفاق میافتد که در اوج، بنا به هر دلیلی مجبور به خداحافظی از فوتبال و کنار رفتن از مستطیل سبز میشود. شرایط من خاص بود، خیلی برای من سخت بود و تا سالها نمی توانستم باور کنم با آن همه علاقه و عشقی که به فوتبال داشتم، باید کفشهای فوتبالی ام را دربیاورم. بنابراین آن زمان از نظر روحی و روانی، خیلی به هم ریخته بودم. خیلی طول کشید تا به خودم بیایم. بازیکنانی که در اوج خداحافظی میکنند، بهشدت افسرده میشوند، بعضیهایشان به سمت یک سری چیزها کشیده میشوند، باید خیلی حواسشان جمع باشد و باهوش باشند تا به سمت بیراهه نروند. فردی که تا دیروز در کانون توجه بوده، یک دفعه میبیند که همه چیز تمام شد، همه چیز به هم ریخت، انگار از بالا میافتد پایین، دیگر از آن توجه و محبوبیتی که قبلا داشته، خبری نیست و ... . در نتیجه این اتفاق از نظر روانی فشار زیادی به بازیکن میآورد. من معتقدم فوتبالیست یک بار بعد از خداحافظی در اوج میمیرد و یک بار هم در پایان عمرش، به همین سختی و تلخی. بنابراین خیلی از لحاظ روحی و روانی روی خودم کار کردم و گاهی پیش میآمد که یک هفته تا 10 روز از خانه بیرون نمیآمدم. تحملش خیلی سخت بود اما سالها گذشت تا به این نتیجه رسیدم که دیگر همه چیز تمام شده است، این اتفاق یعنی تصادف باعث شد که دیگر نتوانم و راه سومی وجود ندارد. بنابراین از آن دل کندم تا بتوانم زندگیام را ادامه دهم.»
حسرت بازی در آثمیلان بر دلم ماند
«شرایط من طوری بود که بعد از بازیهای آسیایی هیروشیما، خیلی راحت می توانستم ترانسفر شوم. خیلی دوست داشتم در آثمیلان بازی کنم چون واقعا توانایی و استعدادش را داشتم.» او با این مقدمه ادامه میدهد: «من در همه ردههای سنی امید، جوانان و بزرگ سالان برای تیم ملی بازی کردم، بعد آمدم پرسپولیس. برخوردی که همه مردم و هوادارها بعد از خداحافظیام داشتند، همان آه و حسرتی است که همیشه گریبان خودم را هم گرفته است. مردم هنوز وقتی من را میبینند، فوری میپرسند که چی شد؟ چه اتفاقی برای شما افتاد؟ چهطور با این ماجرا کنار آمدی؟، بعضیها هم میگویند که ای وای، واقعا شما حیف شدی، اگر آن اتفاق برای شما نمیافتاد فلان می شد و ... . من تمام تلاشم را کردم تا خاطرات خوبی برای مردم کشورم در مستطیلسبز به یادگار بگذارم، مثل گلی که به عربستان و الدعایه زدم.»
آرش افشین، خذیراوی و بهنام طاهرزاده و ...
آشنایی با ستارههای ایرانی که در اوج مجبور به خداحافظی شدند
مجاهد خذیراوی| زمستان سال 79 سردترین زمستان مجاهد بود. او در 18 سالگی به تازگی راهی استقلال شده بود و به عقیده کارشناسان میتوانست بزرگ ترین ستاره فوتبال ایران باشد اما چند سال بعد اسیر حاشیه شد و خیلی زود از فوتبال خداحافظی کرد.
بهنام طاهرزاده| او یکی از استعدادهای سوخته فوتبال ایران است که در پرسپولیس هیچوقت به حق واقعی خود نرسید. گلزن پرسپولیس در دربی 43 ، پس از دوران بازیگری تحصیلات خود را تا مدارج عالی ادامه داد و هماکنون استاد دانشگاه است.
آرش افشین| دومین گلزن جوان ایران بعد از کریم انصاریفرد در تاریخ جام ملتهای آسیا فوتبالش را از باشگاه بنیاد رامهرمز شروع کرد. افشین پس از معافیت سربازی به ملوان رفت و افت کرد. او که سابقه بازی در استقلال، فولاد و سپاهان را هم دارد، در سن پایین از سطح اول فوتبال دور شد و به کارهایی مثل مدلینگ روی آورد.
رضا حقیقی| هافبک تیمملی در جامجهانی خیلی زود از فوتبال حرفهای محو شد. او که شش سال در اوج بود و امیدوار بود که با درخشش در جامجهانی و پرسپولیس، راهی اروپا شود، بعد از حواشی که در پرسپولیس داشت، راهی پدیده شد و از آن جا به تایلند رفت اما حالا کمتر کسی میداند حقیقی کجاست و چه میکند؟
ول نکنترینها!
برخلاف ستارههایی که خیلی زود از فوتبال خداحافظی کردند، کسانی هستند که هنوز در سن بالا فوتبال را ادامه میدهند
بوفون| دروازه بان اسطورهای لاجوردیپوشان، یکی از پیرترین بازیکنهای فعلی فوتبال است. کار حرفهای بوفون با پارما در سال 1995 آغاز شد. بوفون با 176 بازی ملی، پربازیترین بازیکن تاریخ تیمملی ایتالیا، هفتمین بازیکن فوتبال تاریخ (همراه با حسام حسن) و سومین بازیکن بینالمللی اروپایی با بیشترین بازی ملی است. او که 43 سال دارد، هماکنون در تیم پارما بازی میکند.
کازویوشی میورا| او که اکنون مسنترین بازیکن فوتبال در جهان است، 53 سال دارد. وی به تازگی رکورد سن قبلی خود را شکست و تصمیم گرفت بار دیگر با تیم یوکوهاما تمدید کند. میورا فوتبال خود را از سال 1986 آغاز کرد و در اوایل دهه 1990 به شهرت رسید.
دیه گو فورلان| خانواده او را تاریخ فوتبال اوروگوئه میدانند. پدربزرگ، قهرمان اولین دوره جامجهانی شد. پدر او یکی از بهترین بازیکنان اوروگوئه در جام 1966 بود و حال نوبت درخشش دیهگو فورلان در جامجهانی 2010 بود. بعد از خداحافظی از مسابقات ملی، فورلان به اوروگوئه برگشت تا در لباس «پنارول»، باشگاهی که از آنجا شروع کرد، کفشهایش را بیاویزد اما با افسردگی بعد از فوتبال کنار نیامد و با قراردادی به فوتبال هند رفت.
زلاتان ابراهیموویچ| ابراهیموویچ یکی از پرافتخارترین فوتبالیستهای فعال در جهان است که 31 جام را در دوران حرفهای خود کسب کرده است. او بیش از 570 گل در حرفه خود به ثمر رسانده، از جمله بیش از 500 گل باشگاهی و در هر یک از چهار دهه گذشته گلزنی کرده است. او که اکنون 40 ساله است و در آثمیلان بازی میکند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- پلیس مشهد اعضای یک شبکه 18 نفره سرقت خودروهای پژو پارس و 405 را در حالی دستگیر کرد که سرکردگی آن را جوان سابقه داری به عهده داشت که اردیبهشت گذشته با سپردن وثیقه به دادسرا آزاد شده بود.
به گزارش اختصاصی خراسان، در پی افزایش سرقت خودروهای پژو در مشهد که موجب نگرانی شهروندان شده بود، سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) دستورات ویژهای را برای پیگیری این ماجرا صادر کرد و بدین ترتیب گروه های تخصصی از پلیس آگاهی مشهد در چند شاخه اطلاعاتی و عملیاتی و با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ حسین دهقان پور(رئیس پلیس مشهد) وارد عمل شدند و به واکاوی پرونده های سرقت پرداختند. گزارش خراسان حاکی است: گروه های اطلاعاتی، با استفاده از راهنمایی های رئیس پلیس مشهد، در اولین مرحله از اقدامات پلیسی به رصد دوربین های مدار بسته و بررسی بانک اطلاعاتی مجرمان سابقهدار پرداختند و به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد یک سارق حرفهای و سابقهدار به نام «امیر- ش» در سرقت های مذکور نقش دارد چرا که او از دزدان حرفه ای بود که با شیوه و شگردی خاص به خودروهای دارای رمز و کدهای اختصاصی دستبرد می زد.
تحقیقات پلیسی زمانی روی این جوان 37 ساله متمرکز شد که تصاویری از وی در دوربین های مدار بسته ترافیکی نیز به دست آمد. بنابر گزارش خراسان، تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان که به سرپرستی سرهنگ مصطفی صادقی (رئیس پلیس آگاهی مشهد) وارد مرحله جدیدی از عملیات های تخصصی شده بود، نشان داد: این سارق حرفه ای که اردیبهشت گذشته دستگیر شده بود با سپردن وثیقه به دادسرا تا زمان رسیدگی قضایی به پرونده آزاد شده است و در همین مدت دوباره یک شبکه گسترده سرقت خودرو را هدایت می کند. به همین دلیل کارآگاهان با کسب دستورات محرمانه قضایی به ردزنی نامحسوس پرداختند و این سارق حرفه ای را زیر چتر اطلاعاتی قرار دادند. بعد از آن که حدود دوماه از آغاز رسیدگی به پرونده سرقت های پژو می گذشت بالاخره نیروهای انتظامی، امیر را در جاده کلات مشهد، هنگامی دستگیر کردند که سوار بر یک دستگاه پژوی سرقتی بود. با انتقال این دزد حرفه ای به مقر انتظامی بازجویی های تخصصی از وی توسط افسران ورزیده آگاهی مشهد ادامه یافت و بدین ترتیب راز یک شبکه گسترده سرقت با شگردهای جدید در مشهد لو رفت که سرکردگی آن را این متهم 37 ساله به عهده داشت. براساس گزارش خراسان کارآگاهان در پی اعترافات این متهم، موفق شدند 18 تن از اعضای اصلی شبکه سرقت را در نقاط مختلف شهر مشهد و در چندین عملیات هماهنگ و ضربتی دستگیر کنند . بررسی های پلیس بیانگر آن بود که در میان اعضای این شبکه، جوان مهندسی وجود دارد که تعمیرکار "ای سییو" (کامپیوتر خودرو) است. او با استفاده از توان فنی خود و با توسل به شگردهای جدید، اطلاعات و رمزکدهای خودروها را تغییر می داد و اعضای دیگر باند موفق به سرقت خودروهای پژو پارس و پژو 405 مدل بالا می شدند . همچنین تحقیقات بیشتر پلیس مشهد مشخص کرد که در میان سارقان فردی نیز وظیفه "جعل سند" یا به اصطلاح (سند نمره کردن) خودروها را به عهده دارد. او نیز با تغییر سریال ، اسناد خودروهای تصادفی را جایگزین خودروهای سرقتی می کرد و این گونه آن ها را در شهرهای دیگر کشور به فروش می رساندند و در برخی از موارد هم خودروها را اوراق می کردند .
گزارش خراسان حاکی است : ادامه بررسی های کارآگاهان نشان داد اعضای این شبکه همچنین ردیابی خودروهای سرقتی را با شگردهای خاصی غیرممکن می کردند تا امکان دستیابی به خودروهای سرقتی وجود نداشته باشد. در همین حال زوایای دیگری از پرونده سرقت های پژو در مشهد لو رفت و مشخص شد که هر کدام از اعضای این شبکه سرقت نقش متفاوتی را داشتند به طوری که هفت نفر از آنان فقط خودروها را می ربودند و افراد دیگری خودروهای مسروقه را به شهرهای مرزی تایباد، تربت جام و سیستان و بلوچستان انتقال می دادند.
این گزارش حاکی است ؛ تاکنون سارقان این شبکه به سرقت 30 دستگاه خودروی پژو پارس و 405 اعتراف کرده اند که 24 دستگاه از آنان کشف شده است.
بررسی های بیشتر در این پرونده با هدایت مستقیم رئیس پلیس مشهد درحالی ادامه دارد که سارقان مدعی هستند خودروهایی را می توانستند سرقت کنند که تجهیزات ایمنی مانند قفل فرمان یا قفل پدال نداشتند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس انجمن روان شناسیتربیتی ایران به تازگی در صحبت هایش به یک بحران خاموش در بین مردان اشاره کرده است. دکتر فریبرز درتاج، دبیر شورای مرکزی سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با بیان این که به طور کلی تقریبا دو سوم مردان مبتلا به اختلالات روانی در جهان هرگز به دنبال معالجه و درمان نیستند، گفته: «مردان اغلب فقط زمانی که احساس میکنند به آخر خط و آخر راه رسیدهاند؛ درخواست کمک میکنند و در آن زمان شاید دیگر این کمکها موثر واقع نشود. در این راستا شاید جالبترین و نگران کنندهترین یافتهها در جهان این است که آمار خودکشی مردان به میزان قابل توجهی بیشتر از زنان است. یعنی در جهان مردان 3 برابر بیشتر از زنان در معرض خودکشی هستند.»(منبع خبر: ایسنا). در ادامه با بیان ۴ نکته به واکاوی روان شناسانه این موضوع خواهیم پرداخت.
تصورات اشتباه درباره قوی بودن مردها
بیشتر مردم به ویژه مردان، مراجعه به متخصصان سلامت روان را برابر با ضعیف بودن، از پس مشکلات برنیامدن و ... قلمداد میکنند. این برداشتهای غلط با تصویر سنتی از قوی بودن مردان در تضاد است بنابراین بیشتر مردها مراجعه به روان شناس یا روان پزشک را مساوی زیر سوال رفتن مردانگی خود میدانند. در نتیجه تمام عمر برای حفظ تصویر مردانگی حاضر هستند هر درد و رنجی را تحمل کنند و حتی دیگران را آزار دهند. بخش بزرگی از خشونت های خانگی علیه زنان و کودکان ناشی از ترس و اضطراب مردانی است که احساسات و عواطف خود را سرکوب کردهاند. در نتیجه این گونه مردان هم خود را آزار میدهند هم اطرافیان خود را.
جای خالی درددل در جمع های مردانه
موضوع دیگر، ماهیت روابط مردانه است. در جمع مردان چیزی به عنوان درددل وجود ندارد. مردان صرفا درباره موضوعات بیرونی مثل فوتبال و سیاست و اقتصاد با هم صحبت میکنند. هرگز از مشکلات خود، احساسات خود و حال روحی و روانی خود صحبتی به میان نمیآورند. حتی اگر صحبتی شود باز هم طبق کلیشههای جنسیتی آن مرد مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. در بسیاری از موارد حتی غم یا
آسیب پذیری مردان به رسمیت شناخته نمیشود. برای مثال در طلاق و شکستهای عشقی مردان آسیب بیشتر و طولانیتری می بینند اما باور عمومی جامعه بر این است که مردان حتی به این مسائل اهمیت هم نمیدهند؛ چون درد و رنج روحی مردان کمتر بیان میشود جامعه فرض میکند که کلا درد و رنج روحی برای مردان وجود ندارد. یا در بهترین حالت فرض میکند که خود او به تنهایی قادر به حلو فصل و کنار آمدن با درد و رنجهاست.
مردانی که مدیریت و بیان احساسات را بلد نیستند
از طرف دیگر، خود مردان چون از کودکی هیچ آموزشی برای بیان احساسات و مدیریت احساسات خود دریافت نکردهاند، غیر از سرکوب و تظاهربه نبود احساسات، به تنهایی قادر به حل و فصل موضوع نیستند و دیگر مردان هم توانایی برای همدردی با او ندارند. اوج همدردی مردان با یکدیگر دست دادن و سر تکان دادن است! از سوی دیگر، زنان هم فرض شان بر این است که مردان قوی و منطقی هستند پس اصلا نیازی به همدردی و مراقبت ندارند! در نتیجه احساس تنهایی در مردان بسیار بالاتر از زنان است و بیشتر مردان حتی توان بیان احساسات و عواطف خود را ندارند چون از کودکی به جای آموزش درباره احساسات، صرفا به خاطر وجود احساسات و عواطف سرزنش شدهاند. این گونه تربیت باعث میشود که مردان در بزرگ سالی نگرانیها و نیازهای خود را با روشهای غیر سازنده مانند تمارض، غر زدن، فریاد زدن و... بیان کنند که باز موجب آسیب دیدن همسر و فرزندان می شود و این چرخه ادامه پیدا میکند.
مشکلات روان، انتخابی نیستند!
در انتها باید به یاد داشته باشیم که وجود احساسات و عواطف مهمترین وجه وجودی انسان است. درد و رنج روحی نشانه ضعف نیست، ممکن است برای همه پیش بیاید و قابل درمان است اما اگر به آنها توجه نکنیم، کشنده خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.