
جهان ما آدمها دایم در حال تغییر است. مانند 88سال پیش که اولین عمل پیوند قرنیه در کشورمان انجامشد تا همین امروز که اهدای عضو از فرد مبتلا به مرگ مغزی به یک فرهنگ تبدیل شدهاست. در این سالها بیشترمان متوجهشده و پذیرفته ایم که اهدای عضو میتواند معنای دیگر زندگی باشد. در این سالها پدر و مادران زیادی با قبول اهدای عضو فرزندشان، صدای تپش قلب او را در سینه فرد دیگری شنیدند. فرزندان زیادی جمله «متاسفانه، پدر/مادرتان مرگ مغزی شدند» را شنیدند و در یک دوراهی سخت برای اهدای عضو عزیزشان گیرکردند. خیلیها بعد از موافقت با اهدای عضو، گوشه و کنایههای زیادی را تحملکردند اما همانطور که گفتیم جهان ما آدمها دایم در حال تغییر است. اینروزها با این که بیشتر از همیشه به درک معنای «اهدای عضو، اهدای زندگی» نزدیک هستیم، چالشهایمان با فرهنگ اهدای عضو ادامهدارد. دکتر «ابراهیم خالقی» مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علومپزشکی مشهد 20سال است که از نزدیک شاهد این چالشهاست. آنقدر اتفاق عجیب، تلخ و شیرین در این مسیر دیدهاست که اگر هر روز چند مورد از آنها را تعریفکند، باز هم روایتهای عینی در آستین دارد. آنچه در پرونده امروز زندگیسلام میخوانید گفتوگوی ما با دکتر خالقی درباره همه روزهایی است که دو دهه است دارد آن را تجربهمیکند و پر از تلخی، شیرینی و تغییر است.
ماجرای تراژدی
کوچکترین اهداکننده عضو
در اولین روز ماه محرم امسال «نارگل شیردل» دختر یک ساله اهل یکی از روستاهای شهرستان شیروان، کاری کرد کارستان. با تصمیم پدر و مادر نارگل، کلیههای او بعد از مرگ مغزی به یک جوان 20ساله مشهدی و کبدش به یک کودک 17ماهه در اصفهان اهداشد و نارگل کوچکترین اهداکننده عضو، لقب گرفت. دکتر خالقی درباره نارگل و تصمیم مهم و زندگیبخش پدرومادرش میگوید: «پدر و مادر نارگل 8سال بود که با هم ازدواج کردهبودند و بچهدار نمیشدند. این دختر را هم بعد از این همه سال با روش IVF باردار شده و به دنیاآوردند. خب ببینید چقدر حال ما بعد از این اتفاق بد شد. نارگل بر اثر تشنج به مرگ مغزی دچار شدهبود. تصمیم برای پدرومادرش خیلی سخت بود و 4، 5 روزی طولکشید تا پدر نارگل بعد از تایید مجدد مرگ مغزی به اهدای عضو رضایتداد. بچه 15ماهه دیگری داشتیم که به اصطلاح تازه راهافتادهبود. خب بچه در این سن کنجکاوتر است. از کمد تلویزیون بالا رفته و متاسفانه کمد و تلویزیون با هم رویش افتادهبود و بعد هم مرگ مغزی و اهدای عضو. حتی در بین همکاران خودمان پرستار و پزشکهایی داشتیم که خودشان یا همسرشان دچار مرگ مغزی شدند و بعد خانواده با اهدای اعضا موافقتکردند. همکار پزشک دیگری داشتیم که سال 91 در مسیر گرمسار به مشهد تصادف کرد. دو دختر داشت که یکی از آنها در دم فوتکرد و دختر دیگرش مرگ مغزی شد و برای اهدای عضو رضایتداد. دو سال قبل، دختر 22ساله یک خانم و آقا که هر دو پزشک بودند دچار سکته مغزی شد. مادرش میگفت دخترم [فاطمه] همیشه میگفت میخواهم کاری کنم که مایه افتخارت باشم. نمیدانستم میخواهد با اهدای عضوش، سربلندم کند.»
اهدای عضو، تصمیم و کار بسیار سختی است
«خالقی» معتقد است در فرایند اهدای عضو، فرازوفرودهای زیادی داشتیم، داریم و خواهیم داشت چون بالاخره سخت است. حتی اگر 50سال بگذرد تصمیم برای خانواده فردی که میخواهد اعضای یکی از عزیزانش را اهداکند، سخت است. در ادامه در توضیح این مورد میگوید: «همین تازگی موردی داشتیم که آقای 54ساله بدون هیچ سابقه خاصی دچار سکتهمغزی میشود. نزدیک صبح خانوادهاش متوجهمیشوند نفسنفس میزند و سینهاش خسخس میکند. صدایش میکنند و میبینند اختلال هوشیاری هم پیدا کردهاست. وقتی او را به بیمارستان رساندند که به خونریزی وسیع مغزی و بعد هم متاسفانه به سکته و مرگ مغزی دچارشده بود. خب ما با خانوادهاش درباره اهدای عضو صحبتکردیم اما شرایط سختی بود که رضایتبدهند. یعنی اینطور نیست که چون چند سال از اهدای عضو در جامعه میگذرد و فرهنگسازی هم شدهاست، این کار عادی و راحتباشد چون اگر آدم فکرکند برای عزیزش این اتفاقافتاده، باز هم تصمیم و کار سختی است. همین پدر 54ساله را ببینید. صبح، بچهها بیدارشوند، ببینند پدرشان در این وضعیت است و بعد از یک شب معمولی باید برای اهدای عضو پدرشان تصمیمبگیرند. خب ببینید چقدر سخت است. همه اینها موارد خاص هستند و نمیشود گفت یکی کمتر سختی دارد و یکی بیشتر.»
«عسل بدیعی» نقش مثبتی داشت و سریال «مهران مدیری» اثر منفی
باورتان بشود یا نشود چهرهها، برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی روی آمار اهدای عضو تاثیرگذارند و میتوانند روی تصمیمگیری خانواده فرد مرگمغزی تاثیر مثبت و منفی داشتهباشند. «خالقی» ضمن تایید این موضوع، آمار قابل تاملی دارد و میگوید: «این که خانواده یک بیمار مرگ مغزی چند روز برای تصمیمگیری فرصتدارند، بستگی به وضعیت بیمار دارد. میتواند از چند ساعت باشد تا چند روز. سال 92 بود. همان سالی که خانم «عسل بدیعی»، بازیگری که برای خیلیها آشنا بود مرگ مغزی شد و خانوادهاش با اهدای اعضای او موافقتکردند. این تصمیم خیلی تاثیر مثبت و خوبی روی روند اهدای اعضا و نظر خانوادهها داشت. اما یک سال آقای «مهران مدیری» یک سریال طنز (درحاشیه) درباره پزشکان ساخت که در ایام نوروز از تلویزیون پخششد. در آن بازه آمار اهدای عضو خیلی افتکرد و اینها همه بههم ربطدارد. کافی است یک تهیهکننده و فیلمساز، فیلمی بسازد که در آن فردی بعد از کما دوباره به زندگی برمیگردد مثل همین برنامه «زندگی پس از زندگی» که در آن میبینند کسی که به کما رفتهاست، بعد از مدتی به زندگی برگشته و حالا در این برنامه از تجربیاتش میگوید. اما واقعیت این است که مردم نمیتوانند تفاوت بین کما و مرگ مغزی را تشخیص دهند.»
رضایت نمیدهند چون مرگ مغزی را باور نمیکنند
مرگ مغزی وضعیتی از مرگ است که خونرسانی به مغز متوقف می شود و اکسیژنرسانی به آن انجام نمیشود. همه اعمال و حواس فرد مختل میشود، در واقع مغز تمام کارکرد خود را از دست میدهد و دچار تخریب غیرقابلبرگشت میشود. خالقی درباره بزرگترین چالش با خانواده فرد مبتلا به مرگ مغزی میگوید: «بیشترین چالشی که ما با خانوادهها داریم این است که مرگ مغزی را باور نمیکنند. کسی که در کما هست امکان برگشت دارد ولی مرگ مغزی نه. یکی از بزرگترین چالشها و بیشترین علت رضایت ندادن خانوادهها همین باور نکردن مردم است. علل باور نکردن میتواند چند چیز باشد؛ اعتقاد به معجزه، این که پزشکها اشتباهمیکنند و بدبینی که در جامعه درباره آنها ایجاد شدهاست. بعضیها هم میگویند تیم پرستاری و پزشکی خطامیکنند. اینها به طور غیرمستقیم روی فرایند اهدای عضو هم تاثیرمیگذارد. گاهی هرقدر به خانواده فرد میگوییم پزشکِ بیمار، متخصص مغز و اعصاب، جراح مغز و اعصاب، متخصص بیهوشی، داخلی و تیم پزشکی قانونی مرگ مغزی را تاییدکردهاند، موضوع را باور نمیکنند. آنها که بدبین هستند میگویند پزشکان تبانی کردهاند و آنها که خوشبیناند میگویند شاید یک روزنه امید پیدا شد. این سخت ترین مسئله است. البته 20سال قبل مردم اصلا اهدای عضو را قبول نداشتند و با گزارشهای مستمر و فرهنگسازیها، فرهنگ اهدای عضو در بین مردم جاافتاده است اما فرهنگ پذیرش مرگ مغزی نه.»
بیشترین چالشمان در زمان اهدایعضو با مادرهاست
20 سال کار در حوزه اهدای عضو باعث شدهاست دکتر «خالقی» روایتهای زیادی برای گفتن داشتهباشد. به قول خودش هرچقدر بگوید باز تمام نمیشود. او اینبار درباره حالوهوای یک مادر پس از اهدای قلب فرزندش میگوید: «یکبار مادری که اعضای فرزندش را اهدا کردهبود گفت میخواهم گیرنده اعضای فرزندم را ببینم. وقتی مراحل طی شد و توانست گیرنده قلب را ببیند گوشش را روی قلبِ فرد گیرنده گذاشت. اشک ریخت و گریهکرد. دخترش در رشته ژیمناستیک چند مدال قهرمانی داشت و یکی از مدالها را آوردهبود و به گیرنده قلب تقدیمکرد. به همیندلیل است که میگویم هرکدام از این اهداکنندهها خاص هستند چون کسی که به مرحله اهدای عضو میرسد حتما یک لیاقت خاصی داشتهاست. خیلی وقتها شدهاست که طرف را به بیمارستان رساندهاند ولی قبل از اهدای عضو ایست قلبی کرده و امکان اهدای عضو ازبین رفتهاست. بیشترین چالش ما در زمان اهدای عضو با مادرهاست. خیلی سخت رضایت میدهند و حق هم دارند. مادرها حاضرند سر خودشان بشکند ولی خار به پای فرزندشان نرود. بعد وقتی میگوییم اعضای فرزندت را اهداکن، خیلی برای مادرها سخت است. مادر وقتی رضایت میدهد و امضا میکند از شدت حالوهوای سختی که تجربهمیکند قلم از دستش میافتد. رضایت میدهد ولی با اکراه این کار را انجاممیدهد. هیچ مادری نیست که این کار را با دلِ خوش انجامدهد حداقل اولش با اکراه است ولی بعد از اهدای عضو از این کار راضی هستند.»
وقتی کسی کارت اهدای عضو داشتهباشد...
در فرایند اهدای عضو، نکته مهمی وجوددارد که میتواند به تصمیم خانوادهها در اینباره کمککند. خالقی این نکته را اینطور توضیحمیدهد: «امیدواریم این اتفاق برای هیچکس نیفتد ولی اگر کسی اهدای عضو را دوستدارد میتواند در سایت دانشگاه علومپزشکی مشهد یا در سایت رسمی اهدای عضو به صورت آنلاین کارت اهدا بگیرد تا همانجا کارت برایش صادرشود. اگر کارت را نمیخواهند حداقل به صورت شفاهی به اطرافیانشان بگویند که با این کار موافق هستند. با این کار، دیگران از نظر قلبی این فرد آگاه میشوند. وقتی کسی کارت اهدای عضو داشتهباشد خانواده خیلی راحتتر تصمیممیگیرد و تقریبا ما اصلا در چنین شرایطی مخالفتی نداریم. اگر گزارش و فرهنگسازیها هم در این باره بیشتر و نهادینه شود، مردم بیشتر با اهدای عضو آشنا می شوند و تصمیمگیری برایشان خیلی راحتتر میشود. از هر 100نفر یک نفر با تابلوی مرگ مغزی فوت میکند و تقریبا یک درصد از این طریق از دنیا میروند. حالا اگر جزو این درصد باشیم خدا انتخابمان کردهاست که اول مغز از کار بیفتد و بعد قلب. بقیه کسانی هستند که به شکلهای دیگری فوتمیکنند، درباره اهدای عضو با خانواده آنها صحبتنمیکنیم و شبیه همه تشییع و تدفینمیشوند.»
خانواده اهداکننده را تنها نمیگذاریم
این که بعد از فرایند اهدای عضو چه اتفاقی میافتد، سوال خیلیهاست. این سوال را از دکتر خالقی پرسیدیم و پاسخ او به این سوال این است: «ما یک شبکه فراهمآوری اعضای پیوندی داریم که بیمارانی که در فهرست انتظار پیوند در مراکز مختلف هستند، در آن ثبتنام میکنند. اعضای اهدایی به گیرندههای بدحال پیوند زدهمیشود. اگر این فرد در داخل استان نباشد با شهر و استانهای دیگر هماهنگ میشود تا به سرعت به گیرنده بدحال برسد و دوباره به آنها زندگیببخشد. خانوادهها بعد از اهدای عضو عزیزشان رها نمیشوند. سعیمیکنیم به مناسبتهای مختلف از آنها تجلیلکنیم. همراه آنها در پزشکی قانونی، بهشت رضا و مراسم تشییع و تدفین حضور داریم. بلوک10 بهشترضا به قطعه بخشندگان حیات نامگذاری شده و به اهداکنندگان مرگ مغزی تعلقدارد. ما سعیمیکنیم به مناسبتهای مختلف از خانوادهها تجلیلکنیم. برای مثال در خرداد امسال از 70 خانواده که با اهدای عضو موافقتکردند، قدردانیکردیم. در پنج شنبه آخر سال به مزار اهداکنندهها سرمیزنیم و خلاصه به دنبال مناسبتهای مختلف میگردیم تا آنها را تنها نگذاریم. گاهی به خانهشان سر میزنیم یا تاج گلی ارسال میکنیم. میخواهم بگویم رابطه ما با خانواده اهداکننده بعد از اهدای عضو تمامنمیشود و ادامهدار خواهدبود. ما مدام با آن ها در تماس هستیم و آن ها هم با ما در تماس هستند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

استفاده درهم برهم از کلمات فارسی و انگلیسی برای گفتن یک جمله، اتفاقی است که کم و بیش در بین دوستان و اطرافیانمان شاهد آن هستیم. به تازگی ویدئویی از «مرتضی پورعلیگنجی» مدافع پرسپولیس و تیم ملی در شبکههای اجتماعی پربازدید شده که نشاندهنده علاقه زیاد او به استفاده از لغات انگلیسی است. به طور مثال،او در این ویدئو که صحبتهایش در گفتوگوهای مختلف را در کنار هم قرار داده، میگوید: «آف کورس(البته) که دوست دارم بازی کنم، ولی دوست دارم تیم نتیجه بگیرد، آدمهای فیمس(مشهور) دنیا...، مدام به من بک(بیتوجهی) نده، 9 ساله من تایم(زمان) نکردم برم بیرون، یک روز هم رست(استراحت) نکردم و ...» . علاوه بر اطرافیانتان، بارها ویدئوهایی شبیه به این را هم دیده اید، اما چرا بعضیها با انگلیسی صحبتکردن کلاس می گذارند و چه تصویری از خودشان در ذهن مخاطب ایجاد می کنند؟
تفاوت زبان دوم با خارجی برای مغز
قبل از پرداختن به جنبههای روان شناختی این پدیده، باید به تفاوت زبان دوم با زبان خارجی برای مغز اشاره کرد. زبان دوم، زبانی است که کاملا مستقل از زبان مادری است و ذهن به صورت خودکار و بدون تفکر آگاهانه جملهسازی میکند و مفاهیم و لغات کاملا مستقل هستند. در ایران بسیاری از افراد دو زبانه هستند، فارسی و زبان دیگری مثل ترکی، کردی، لری، عربی و ... را همزمان و مستقل از هم آموختهاند. زبان خارجی به زبان اولیه وابسته است، یعنی مغز در حال ترجمه دو زبان به هم است. در این حالت تفکر به زبان اولیه صورت میگیرد و نتیجه به صورت زبان دوم ارائه میشود. در حالت زبان دوم، تفکر میتواند به صورت مستقل به هر دو زبان اتفاق بیفتد.
این یکی از ویژگیهای مبتدیهاست
در حالتی که زبان انگلیسی به زبان دوم بدل شده باشد، معمولا تداخلی با فارسی نخواهد داشت، چون مغز هنگام صحبت به هر کدام از دو زبان، تنها به واژگان همان زبان توجه دارد. پس کلمهای را وام نمیگیرد. در این حالت صرفا بعضی از اصطلاحات خاص که معادلی در زبان اولیه ندارد، بهصورت خیلی محدود به ذهن گوینده میرسد. استفاده بیش از حد از کلمات خارجی در گفتار فارسی، نشان از مبتدی بودن گوینده در یادگیری زبان دوم دارد که هنوز مغز عادت به هماهنگ کردن بین دو زبان نکرده است.بنابراین در گفتار تداخل پیش می آید.
رفتارینمایشی برای جلبتوجه
علاقه زیاد بعضی افراد به استفاده از لغات انگلیسی، نشان از رفتاری نمایشی برای جلبتوجه است. البته در این مورد فرهنگ عمومی جامعه که چه رفتاری را باکلاس بداند، بسیار موثر است. در جامعه ما که بیشتر مردم زبانانگلیسی بلد نیستند، برخی دانستن حداقلی از زبان خارجی را نشانه باکلاس بودن می دانند. این پدیده دقیقا با مبتدی بودن در زبان مدنظر ارتباط مستقیم دارد، چون هرچقدر بیشتر بلد باشیم،به استفاده درست از آن زبان اهمیت بیشتری خواهیم داد.
استفاده از معادل فارسی بهتر است اما...
به این نکته هم باید توجه کرد که برخی از کلمات خارجی به واسطه فناوری های وارداتی عملا وارد زبان فارسی شدهاند. به طور مثال،هنگام استفاده از شبکههای اجتماعی یا اینترنت کلماتی مانند اپ، آپدیت کردن و ... رایج است. باید دقت کرد که ما از کلمهای مثل آپدیت، در زبان فارسی فعل «آپدیت کردن» ساخته ایم، در نتیجه این کلمه وارد زبان فارسی شده است. اگرچه استفاده از کلماتی مثل به روزرسانی که معادل فارسی آن هستند، بهتر است، اما استفاده محدود از این کلمات پز دادن محسوب نمیشود.
رابطه بین اعتمادبهنفس و دانش
به عنوان نکته آخر درباره چنین افرادی، دقت کنیم که رابطه بین اعتمادبهنفس و دانش یک رابطه خطی نیست. دانش کم، بیشترین اعتمادبهنفس را دارد! افراد مبتدی خود را دانشمند فرض میکنند. هرچه دانش بیشتر شود، اعتمادبهنفس کاذب کمتر می شود و فرد خیلی راحت از «نمیدانم» استفاده میکند. مفاهیم را به سادهترین صورت ممکن به کار می برد. برای مثال، بعضی دانشجویان دوره کارشناسی روان شناسی، ترجیح میدهند از اسامی انگلیسی اختلالات استفاده کنند، اما با سوادترین استادان معمولا از اسامی فارسی و قابل فهم برای عموم استفاده میکنند. بنابراین به صورت یک قاعده سر انگشتی، اگر یک فارسی زبان در صحبتهایش کلمات و اصطلاحات زیاد انگلیسی استفاده کند، میتوان مطمئن بود که در آن موضوع کاملا مبتدی است، چون استادان واقعی، مفاهیم پیچیده را به سادهترین و روانترین زبان ممکن توضیح میدهند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سارا اصلانی- سال های سال بود که تنها غروب دلگیر و مبهم 17 دیماه 1346 به زمانی برای خاطرهبازی با جهان پهلوان بدل شده بود؛ اسطوره درد و رنجی که ابهت نامش هنوز هم لرزه بر دلها میاندازد و روح عیاری را صیقل میدهد. در این بین اما خلأ گرامیداشت سرآغاز حیات این اَبَرمرد تاریخ ورزش ایران به شدت احساس میشد؛ خلأیی که بالاخره در روز پنجم دی 1397 با ثبت زادروز غلامرضا تختی در تقویم رسمی کشور به عنوان روز ملی کشتی پر شد. حالا اما پنجمین سالگرد گرامیداشت روز ملی کشتی مصادف است با آیین افتتاح یکی از بزرگترین پروژههای اداری و ورزشی فدراسیون گوششکستهها. پروژهای متشکل از ساختمان اداری فدراسیون، زمین چندمنظوره ورزشی، سالن بدنسازی، سالن همایشها و مرکز رسانهای کشتی. با این حال آنچه امروز جامعه کشتی و البته در نگاه کلانتر جامعه ورزش ما به آن نیازمند است، تقویت روحیه پهلوانی و جوانمردی است. به همین بهانه پای صحبتهای منصور برزگر نشستیم. مرد استخوانخردکرده کشتی ایران با کارنامهای پربار از نقره المپیک(1976 مونترال) و طلای قهرمانی جهان(1973) و سمتهای ریز و درشتی اعم از سرمربی تیم ملی در چهار دوره المپیک(۱۹۸۸ سئول، ۱۹۹۲ بارسلون، ۱۹۹۶ آتلانتا، ۲۰۰۰ سیدنی و ۲۰۰۴ آتن)، عضو هیئت رئیسه فدراسیون، مدیر کمیته استعدادیابی کشتی و مدیر تیمهای ملی.
در شاهنامه همه چیز به کشتی ختم میشود
تئورسین کشتی ایران در گفتوگوی اختصاصی با خراسان، روز ملی کشتی را اینگونه توصیف میکند: «پیشنهاد درج روز ملی کشتی در تقویم، در زمان ریاست رسول خادم بر فدراسیون کشتی هم مطرح شد و خوشبختانه این روز سال 97 وارد تقویم ملی کشور شد که جای تبریک دارد. همانطور که میدانیم، کشور ایران نه با محیط جغرافیایی امروز بلکه با جغرافیای که در گذشته داشت، زبانزد همه دنیاست و اگر امروز میگویند کشتی ورزشی متعلق به ایران است، منظور، آن محیط گسترده جغرافیایی است و به همین دلیل هم هست که کشتی تا این اندازه با روح و جان مردم عجین شده و به هر نقطه از خاک ایران که بروی، می بینی که یک سبک کشتی محلی داریم. بحث از پراکندگی کشتی شد و یادم افتاد در سفری که به هند داشتم، دیدم مردمان این کشور به قهرمانان کشتی لقب رستم زمانه میدهند و این برای من بسیار جالب توجه بود.» منصور برزگر با تاکید بر این که کشتی متعلق به ایران است، ادامه میدهد: «کشتی جزئی از آداب و فرهنگ ماست و وقتی شاهنامه میخوانی، میبینی همه چیز به کشتی ختم میشود. بنابراین ثبت روز پنجم شهریورماه بهعنوان زادروز جهان پهلوان تختی در تقویم، مایه مباهات ما گوششکستههاست و خوشحالیم که آداب و فرهنگ ایرانی با نامگذاری این روز زنده نگهداشته میشود.»
با 2 میلیارد یک کیوسک هم نمیدهند
سرمربی اسبق تیم ملی کشتی در واکنش به کمرنگ شدن روح پهلوانی در جامعه امروز کشتی، میگوید: «من فکر نمیکنم روحیه پهلوانی در کشتی ایران کمرنگ شده باشد. هرچند امروز همه چیز جنبه مادی و اقتصادی به خود گرفته ولی کشتی همواره در ایران زنده و جاری است. تنها مشکل این است که ما المپیکی فکر نمیکنیم. تفکر المپیکی یعنی تغییر رئیس و همه ارکان فدراسیون بعد از المپیکها درصورت داشتن عملکرد ضعیف یا ابقای آنها تا المپیک بعدی. آمریکا، روسیه، ژاپن کشورهایی صاحب سبک اداره کشتی به شکل المپیکی هستند و باید ببینیم آنها چه کردهاند و الگو بگیریم. مثلا در گذشته میگفتند هر کسی قهرمان المپیک شود، 2 میلیارد تومان جایزه میدهیم. این درحالی است که با این مبلغ یک کیوسک هم تهران نمیدهند. باید قهرمان المپیک را از نظر مالی بینیاز کنیم که به دنبال کارهای اقتصادی نرود.»
تختی را نمیتوان در جمله گنجاند
برزگر را دوباره به روز ملی کشتی برمیگردانیم و وقتی از او میپرسیم غلامرضا تختی در ذهن شما چطور تعریف شده؟ پاسخ جالبی میدهد: «اصلا نمیشود تختی را در جمله گنجاند و توصیف کرد. فقط میدانم که ما قهرمانان متعلق به ملتیم. وقتی میگوییم قهرمان ملی، یعنی ورزشکار متعلق به ملت است. اگر تختی، تختی شد باید ببینیم که چه کرد که به این جا رسید. تختی خودش را نفروخت. از مردم دفاع کرد. به او گفتند فیلم بازی کن و نکرد، از او خواستند نماینده مجلس شود که نشد، اما افراد دیگر این کارها را کردند و حالا شاهدیم که محبوبیت تختی را ندارند. باید از خیلی چیزها گذشت تا تختی شد. پوریای ولی وقتی زمین خورد، تبدیل شد به پوریای ولی. تختی هم همینطور. اگر میخواهیم دنباله روی راه آنها باشیم، باید در عملکردشان ریز شویم.»
تنها آرزویم ثبت دومین طلای حسن یزدانی در المپیک است
سرمربی اسبق تیم ملی کشتی آزاد در مواجهه با این سوال که آیا کشتی ایران میتواند در المپیک پاریس خاطره الپیک لندن را تکرار کند؟ میگوید: «من در اردوها نیستم و تمرینات را نمیبینیم. مسابقات بینالمللی هم چندان پخش نمیشود که بخواهم قضاوت کنم. فقط تنها آرزویم این است که حسن یزدانی در المپیک طلایی شود. ما در کشتی ایران، کشتیگیری با 2 طلای المپیک داشته باشیم. تختی یک طلا و یک نقره المپیک دارد، یزدانی یک طلا و یک نقره المپیک دارد ولی امیدوارم یزدانی یا دیگر بچهها بتوانند صاحب 2 طلا در المپیک شوند. این دور از دسترس نیست. با توجه به محروم شدن روسیه، آمریکا تنها حریف ماست و اگر درست برنامهریزی کنیم، فکر کنم بتوانم در پاریس به نتایج بسیار خوبی برسیم.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سوژه
یوزها بدون سردار و طارمی در جام ملت ها؟
سارا مسیحا- باشگاه آ.اس. رم ایتالیا روز گذشته از امضای قرارداد قرضی با سردار آزمون ستاره تیم ملی ایران و عضو باشگاه بایرلورکوزن خبر داد و این بازیکن به مدت 1.5 فصل در خدمت تیم اول شهر رم ایتالیا خواهد بود و قرار است پیراهن شماره 17 جالوروسی ها را بپوشد. انتقال سردار به آ. اس. رم ایتالیا که باعث غافلگیری فوتبالدوستان ایرانی شد گویا چندان به مذاق هواداران رم خوش نیامده و آنها از جذب این ستاره ایرانی استقبال نکرده اند و امید چندانی به درخشش و موفقیت سردار در سری آ ایتالیا ندارند. با این حال، خبر می رسد که دیگر باشگاه سرشناس ایتالیایی هم به دنبال جذب مهدی طارمی دیگر مهاجم تیم ملی ایران و باشگاه پورتو است و اگر این انتقال صورت بگیرد در یک فصل زوج خط حمله تیم ملی ایران در سری آ به میدان خواهند رفت تا پس از علی سامره و رحمان رضایی، سومین و چهارمین بازیکنان ایرانی شاغل در لیگ معتبر ایتالیا باشند. طارمی مشتریان زیادی از لیگ انگلیس، سری آ، لالیگا و لیگ عربستان داشت و به خاطر سنگ اندازی مدیران باشگاه پورتو و اعلام رقم های هنگفت برای رضایت نامه اش نتوانست تا امروز به تیم جدیدی منتقل شود. اما ظاهرا باشگاه آث میلان ایتالیا دست بردار او نیست و دوباره برای جذب این بازیکن دست به کار شده است. روسونری در ساعات پایانی نقل و انتقالات فوتبال اروپا با پیشنهاد پرداخت 15 میلیون یورو به علاوه 3 میلیون یورو آپشن به دنبال شکار مهدی طارمی است و پورتو هم که موفق نشده قرارداد بازیکن ایرانی اش را تمدید کند شاید برای آن که فرصت درآمدزایی را از دست ندهد به همین پیشنهاد راضی شود. قطعا حضور 2 مهاجم تیم ملی در سری آ ایتالیا باعث خوشحالی فوتبال دوستان ایرانی خواهد بود اما ادعای چند روز پیش مورینیو سرمربی آ. اس. رم درباره قول سردار آزمون برای همراهی نکردن تیم ملی در جام ملت های آسیا، باعث نگرانی فوتبالدوستان ایرانی و کادرفنی تیم ملی شده است. جام ملت های آسیا جزو فیفا دی نیست و از این رو بازیکنان لژیونر برای همراهی تیم ملی کشورهای شان باید رضایت باشگاه خارجی شان را جلب کنند. اگر واقعا جذب سردار یا حتی طارمی به شرط همراهی نکردن تیم ملی از سوی آنها صورت گرفته باشد، فوتبال ایران و امیر قلعه نویی سرمربی تیم ملی دچار دردسر بزرگی خواهند شد و باید در غیاب زوج اصلی خط حمله به مصاف حریفان آسیایی بروند. هر 2 مهاجم لژیونر ایران در فیفا دی قبلی و مسابقات کافا که با قهرمانی تیم ملی کشورمان به پایان رسید، عملکرد خوبی داشتند و قطعا کادر فنی تیم ملی هم درباره آنها برای جام ملت ها توجه ویژه ای دارند. حال اگر بنا به غیبت سردار و طارمی در جام ملت ها باشد، خط آتش یوزها در جام ملت ها لنگ خواهد زد!
درمانگری با شعر سعدی شیرازی
گفت و گوی خراسان با عمار تفتی، از بازیگران سرشناس تئاتر، سینما و تلویزیون درباره نمایش «دُردنوشان» و چگونگی درمانگری با بهره گیری از اشعار بزرگان ادب فارسی


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سید خلیل سجادپور- باند قاچاقچیان انسان در مرزهای غربی کشور هنگامی متلاشی شد که اعضای آن قصد داشتند متهم به قتل فراری را به همراه افراد دیگری از مرز خارج کنند. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در تشریح ماجرای دستگیری قاتل ۱۸ ساله ای که راننده پراید را در مشهد به قتل رسانده بودو قصد خروج از مرزهای غربی کشور را داشت به خبرنگار روزنامه خراسان گفت :در پی جنایتی که هشتم تیر گذشته در مشهد رخ داد و موتور سوار ۱۸ ساله پس از قتل راننده پراید متواری شد،گروه ویژهای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به ردیابی متهم پرداختند. سرهنگ کارآگاه جواد شفیعزاده افزود: ساعتی بعد با بررسی و بازبینی دوربینهای مداربسته هویت متهم به قتل فراری مشخص شد. در ادامه این عملیات که با دستورات قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب همراه بود، سرنخهایی به دست آمدکه نشان میداد «امیرحسین-ل» (متهم) به سوی شهرهای شمالی کشور در حرکت است .تحلیلهای کارشناسی مسیر حرکت متهم به قتل فراری نیز بیانگر آن بود که وی قصد خروج از کشور را دارد اما چون کارآگاهان یقین داشتند که وی پول زیادی به همراه ندارد و خروج وی با مشکلاتی مواجه خواهد شد، رصدهای اطلاعاتی را روی افرادی متمرکز کردند که با متهم در ارتباط بودند.
این مقام ارشد انتظامی اضافه کرد: در همین حال سرنخهایی از یکی از بستگان «امیرحسین –ل» به دست آمد که تجزیه و تحلیلهای ماجرا به فرضیه خروج از مرز قوت بخشید و بدین ترتیب این مرد در یکی از کلان شهرهای شمالی کشور زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفت. مراقبت های نامحسوس و پوششی کارآگاهان به نتایجی از انتقال پول و هماهنگی با قاچاقچیان انسان در مرزهای غربی کشور رسید اما عملیات دستگیری برای شناسایی قاچاقچیان مرزی به تاخیر افتاد.سرهنگ کارآگاه شفیعزاده در ادامه این گفت وگوی اختصاصی خاطرنشان کرد: به محض این که گروه نامحسوس تعقیب متهم، اطلاعات کامل را به مشهد فرستادند گروه دیگری از افسران زبده اداره جنایی به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم عازم شهرهای شمالی کشور شدند تا عملیات دستگیری را آغاز کنند.
وی گفت:در اولین مرحله از اقدامات پلیسی، ابتدا مردی که از بستگان متهم بود و شرایط فرار را برای وی تسهیل میکرد به صورت غافلگیرانه دستگیر شدو در همان بازجوییهای مقدماتی زوایای پنهان این فرار مرزی را لو داد. بنابراین گروه دیگری از کارآگاهان قبل عزیمت به منطقه صفر مرزی، بلافاصله مشخصات قاتل فراری و قاچاقچیان انسان در مرز را به نیروهای پلیس آگاهی ارومیه گزارش دادند .سپس با هماهنگی قضایی و پلیسی عملیات دستگیری باند قاچاق انسان با همکاری نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد مرحله جدیدی شد.
رئیس پلیس با تجربه خراسان رضوی ادامه داد: طولی نکشید که روز پنج شنبه گذشته متهم ۱۸ ساله در حالی به دام افتاد که توسط قاچاقچیان به یکی از روستاهای مرزی رسیده بود و دو تن از قاچاقچیان انسان مشغول انتقال وی و چند نفر دیگر از مرزهای غربی به ترکیه بودند . سرهنگ کارآگاه جواد شفیعزاده تاکید کرد: ساعتی بعد اعضای باند قاچاق انسان و متهم به قتل فراری در محاصره نیروهای نظامی و انتظامی قرار گرفتند و در نقطه صفر مرزی دستگیر شدند. لحظاتی بعد نیز تصویر متهم ۱۸ ساله از طریق فضای مجازی برای گروه عملیاتی اعزامی از مشهد ارسال شد و با تایید موضوع توسط افسر پرونده ، وی به تهران انتقال یافت و در اختیار کارآگاهان قرار گرفت. مقام ارشد انتظامی در پلیس آگاهی خراسان رضوی با تقدیر از قاضی دکتر صفری و مقامات نظامی و انتظامی که در متلاشی شدن باند قاچاق انسان و دستگیری متهم به قتل فراری نقش داشتند، تصریح کرد: با انتقال متهم مذکور به مشهد تحقیقات زیر نظر قاضی ویژه قتل عمد ادامه خواهد یافت.
در خور یادآوری است خبر وقوع این قتل هولناک با عنوان جنایت موتور سوار ۱۸ ساله در صحنه تصادف هشتم تیر گذشته در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.