



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


18 ساله بود که اولین کتابش را نوشت بهنام «مسئولیت و سازندگی»، تا آخرین لحظه عمر نسبتاً کوتاه اما پر برکتش تا 48 سالگی، یعنی روزی که در 22 تیر سال 78 به رحمت خدا رفت، بهطور پیوسته در تکاپو بود که بیندیشد و دیگران را هم به اندیشیدن ترغیب کند. به دنبال رشد بود؛ اینکه هدف از خلقت را درک، رابطه خودش و خدا را تنظیم و در مسیر پرورش استعدادها، شکوفایی و بهتر بودن حرکت کند. استاد علی صفایی، عمر 48 سالهاش را با اخلاصی ستودنی صرف این کرد که دیگران را هم در مسیر خودش برای بهتر دیدن معنای زندگی همراه کند. مردی که به حوزههای مختلف تربیتی، تاریخ، هنر، ادبیات و عرفان مسلط بود و سعی میکرد در صحبتها، رفاقتها و آثارش افقهای تازهای پیشروی مخاطبش اعم از خانواده، دوست و خواننده کتابها ایجاد کند تا همه قدر استعدادهایشان را بدانند و بهیاد بیاورند برای هدفی بزرگ بهاین دنیا آمدهاند و هرلحظه در حرکتاند برای رسیدن به آن هدف. در سالروز درگذشت ایشان بهتر دیدیم در کنار گفتوگویی کوتاه با مدیر اجرایی انتشارات «لیلةالقدر» که روی کتابهایایشان متمرکز است، سری به آثار ایشان بزنیم که بهتر از هر کلامی، گویای عمق نگاه و صفای باطن ایشان است. با ما همراه باشید.
بیشتر مخاطبان کتابهای «عین صاد» جوانان هستند
مدیر اجرایی انتشارات لیلةالقدر از پرفروشترین آثار استاد و اشتیاق برای تهیه کتابهای ایشان از سراسر کشور و حتی روستاهای دورافتاده میگوید
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
ماجرای شروع به کار انتشارات لیلة القدر به سال 80 برمیگردد، یعنی 2 سال بعد از فوت ناگهانی استاد صفایی حائری. در ابتدا عدهای از دوستان و شاگردان ایشان گرد هم آمدند تا نوشتهها و سخنرانیهای زیادی را سرو سامان دهند و منتشر کنند که از «عین صاد» به جا مانده است. هم اکنون انتشاراتی «لیلة القدر» با تلاش شاگردان ایشان و زیر نظر خانواده مرحوم حائری فعالیت میکند و نتیجه این فعالیتها در این 22 سال، انتشار 71 جلد کتاب است. با حجتالاسلام «حامد یزدی» مدیر اجرایی انتشارات لیلة القدر گفتوگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
نوشتهها و سخنرانیهای منتشر نشده زیادی از استاد باقی مانده است
او با این مقدمه که امروز به بهانه سالروز درگذشت استاد کتاب «خون خدا» که شرحی از زیارت عاشوراست، رونمایی خواهد شد، میگوید: «بعد از رحلت حجتالاسلام صفایی حائری در ابتدای کار تمام همّ و غم شاگردان استاد جمعآوری تمام نوشتهها و سخنرانیهای ایشان و تدوین آنها و انتشار به صورت کتاب بود، با وجود این، حجم سخنرانیها و مطالب بهجا مانده از او به قدری زیاد است که تاکنون هم تعداد قابل توجهی از نوشتهها و سخنرانیها باقی مانده و منتشر نشده است. همین امسال اگر خدا بخواهد، چندین کتاب دیگر رونمایی خواهد شد. حداقل 20 عنوان هست که در برنامه داریم، حالا شاید هم بیشتر بشود».
«رشد»، پرفروشترین کتاب استاد تا امروز بوده است
حجتالاسلام حامد یزدی مدیر اجرایی درباره میزان فروش کتابهای مرحوم حائری صفایی میگوید: «تا پایان سال گذشته بیش از یک میلیون نسخه از کتابهای ایشان فروخته شده است. درباره پرفروشترین کتابهای استاد باید بگویم که بیشترین تجدید چاپ مربوط به کتاب «رشد» است که 32 بار تجدید شده است و در چند سال اخیر به گونهای شده که سالی 2 بار چاپ میشود. از دیگر کتابهای پرفروش هم باید به «صراط»، «مسئولیت و سازندگی»، «نامههای بلوغ» و «حرکت» اشاره کنم که از دیگر کتابهای بسیار پرمخاطب استاد هستند و تاکنون بیش از 20 بار تجدید چاپ شدهاند.
حتی از روستاهای دورافتاده، پیگیر خریدن کتابهای ایشان هستند
او درباره رنج سنی بیشتر مخاطبان استاد که کتابهای ایشان را تهیه میکنند، میگوید: «در یک کلمه اگر بخواهم بگویم، جوان و میانسال هستند. عمده مخاطبان ما بین 18 تا 40 ساله و معمولا جوان هستند، یعنی افرادی که هنوز به استقلال اقتصادی در زندگی شخصی خود نرسیدهاند اما با اشتیاق کتابها را تهیه میکنند. حتی از کسبه هم مشتریان زیادی داریم که عمدتاً جوان هستند. من بیشتر آدرسهایی را که کتابها ارسال میشود، نگاه میکنم. باید به شما بگویم که ما از دور افتادهترین روستاهای کشور، مناطق لب مرز و... هم مشتری داریم که مخاطب کتابهای استاد هستند. باید به شما بگویم هیچ شهری در کشور نیست که ما از آن جا مخاطب نداشته باشیم، البته طبیعتا جاهایی که جمعیت بیشتری دارد، مخاطب بیشتر است».
ماجرای تعمیرکار یخچالی که مشتری ثابت کتابهای ایشان شد
«مواجهه افراد و نحوه آشناییشان با استاد بسیار متفاوت و جالب است. خودم وقتی بعضیهایشان را میخوانم که به ما پیام دادهاند، تعجب میکنم. بعضی آدمها از ما میپرسند چطور با استاد صفایی آشنا شدیم و بعد چه اتفاقاتی در زندگیمان افتاد؟» حجتالاسلام حامد یزدی با این مقدمه میگوید: «مثلا چند وقت پیش یک نفر به ما پیام داد که من تعمیرکار یخچال بودم و اهل مطالعه کتاب نبودم. یک روز داشتم یخچال مشتریام را تعمیر میکردم که دیدم روی یخچال یک جمله نوشته شده که میخکوبم کرد. آن جمله این بود: «همه آدمها تنها هستند و این تنهایی با عصیان، خوشیها، لذتها، بیخیالیها و بیخبریها، درمان نمییابد... دل آدمی، بزرگتر از این زندگی است و این، راز تنهایی اوست. او چیزی بیشتر از تنوع و عصیان میخواهد. او محتاج تحرک و حرکت بهسوی حق است». این جملات از کتاب «نامههای بلوغ» استاد است. میگفت بعدش رفتم جست وجو کردم، نویسنده آن را پیدا کردم و الان در حال مطالعه کتابهای استاد هستم و زندگیام طور دیگری شده است. میخواهم بگویم اینطور نیست که فقط طلبهها، دانشجوها، متفکرها و... اهل مطالعه کتابهای استاد باشند، الان از یک سری مشاغل در تهران، مشتری ثابت و خیلی پیگیر داریم که شاید باورش برای شما سخت باشد. گستره مخاطبان کتابهای ایشان چون با زبان فطرت با مردم حرف میزده است، خیلی زیاد است و این مسئله را من به چشم خودم دیدم و بارها به من ثابت شده است».
درسهای تربیتی از زبان استاد
2 کتاب «آیههای سبز» و «مشهور آسمان» شامل درسهای تربیتی از استاد علی صفایی است که میتواند برای هر مخاطبی خواندنی و آموزنده باشد
تنوع آثار استاد بهرغم اینکه ایشان متاسفانه در 48 سالگی بهرحمت خدا رفتند بسیار زیاد است که هرکدام میتواند براساس محتوا برای یک نوع مخاطب با توجه به زمینهها و سن و سال مفید باشد. عادت استاد صفایی این بود که از دل هر موضوعی یک درس جالب بیرون بکشد. دو کتاب «آیههای سبز» و «مشهور آسمان» شامل داستانهای جالب و درسهای تربیتی است که به همت دوستان ایشان گردآوری شده است و شامل نکات آموزندهای است که ایشان در موقعیتهای مختلف بیان کردند. این دو کتاب برای هرمخاطبی فارغ از میزان تحصیلات و سن میتواند خواندنی و سرشار از نکته باشد. برای همین در ادامه بخشهایی از این دو کتاب را نقل میکنیم:
عشق برتر من جوانی را سراغ داشتم که وابسته به لباس و قیافهاش بود. حتی وسواسی داشت که پارچهاش از کجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از کدام و... . او عاشق ظاهرسازی و سر و وضع مرتب بود و به همین خاطر از خیلیها بریده بود تا اینکه عشقی بزرگتر در دلش ریخت و با دختری آشنا شد و با هم به سفری رفتند و در راه تصادفی... او به خاطر محبوبش به راحتی لباسهایش را پاره میکرد و زخمهای او را میبست و به راستی سرخوش و خوشحال بود که خطری پیش نیامده است. آری؛ هنگامی که عشقی بزرگتر دل را بگیرد، عشقهای کوچکتر نردبان آن خواهد بود.
همنشین ببین هنگامی که با فلان شخص یا بهمان نفر مینشینی، او چه چیزی را در تو بزرگ میکند، خودش را یا خودت را یا دنیا را یا خدا را؟.
اهمیت سوال مادامی که سوالهایی در تو طرح نشده باشد، نه از مطالعات خود بهره میگیری و نه از تفکرات دیگران.
هدف تحمیلی نیست هدف تزریقی نیست و تحمیلی نیست و مربی آن نیست که هدف را به زور بقبولاند. مربی کسی است که مقدمات تصمیم را فراهم می کند، زمینه را می چیند تا طرف، خود تصمیم بگیرد و بیابد.
اهمیت عبودیت از تو تنها عمل نمیخواهند. عمل اسکناس است که ارزش ندارد. ارزش آن وابسته به پشتوانه آن است. مهم عبادت نیست، مهم عبودیت است.
روش کار مهم است مهم سیر مطالعه نیست، روش کار است. تو باید پیش از مطالعه «طرح سوال» و تنظیم سوال و تحلیل سوال را طی کرده باشی تا بتوانی با جوابهایی که در کتابهاست، عمیق تر برخورد کنی و آنها را بپذیری یا دور بریزی.
شرایط خوب شدن مردم را فراهم کنیم برای من این مهم نیست که اینها درست بشوند و خوب بشوند یا نه و کار من این نیست که به آنها شکل بدهم و آنها را بسازم. مهم این است که شرایط خوب شدن آنها فراهم بشود و آنها بتوانند از زیر جبرهای حاکم آزاد شوند و با تضادها، به فضای آزاد برسند و در این فضا، خودشان برپا بایستند و خود را شکل بدهند و بسازند یا خراب کنند. هدف این نیست که مردم خوب بشوند بلکه هدف این است که شرایط خوب شدن آنها فراهم بشود. آن گاه آنها هستند که میتوانند انتخاب کنند و اتخاذ کنند.
حفظ غرور یک خانواده پس از مرگ تصادفی دوستش، میخواست که زندگی آنها را بچرخاند و میخواست که با عزت آنها را حمایت کند. پس از مراسم با شکستگی و شرمندگی به خانواده مصیبت زده دوستش ابراز کرد که میخواهم به شما چیزی بگویم و ناچارم از شما چیزی بخواهم. فلانی مبالغ زیادی به من وام داده بود و حتی از من سند و شاهدی هم نگرفته بود و حالا که رفته بار من سنگین شده و در برابر وارث او وامدارم. خواهش میکنم که مرا مراعات کنید و به اقساط ماهانه از من بگیرید؛ چون گرفتارم و توان پرداخت یکجا را ندارم. آن خانواده با عزت و حتی غرور، این ماهانه را به خیال مطالبه دریافت کرد و تا آخر از راز کار واقف نشد.
تشکر زیبا وقتی کسی او را با وسیله به جایی میرساند، تشکرهای معمول و جاری را نمیگفت و چنین دعا میکرد: «راه دور ما را نزدیک کردی، خدا راههای دورت را نزدیک کند» و گاهی میفرمود: «ما را به مقصد رساندی خدا تو را به مقاصدت برساند».
اول خودسازی، بعد دیگرسازی جمله «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» در نماز به ما میآموزد که اول باید عبد بود و بعد رسول! اول باید به عبودیت رسید و سپس رسالت خلق را بر دوش گرفت. اول خودسازی بعد دیگر سازی.
دنیایت را بزرگ کن روزی طلبهای پرسید: استاد چه کنیم دنیا ما را نگیرد و مزاحم راه نگردد؟ فرمود: باید از دنیا بزرگتر شوی آن وقت راحت میشوی چنان که وقتی کوچک و کودک بودی دنیایت توپ و عروسک بود و اسیرش بودی ولی حالا که بزرگتر شدهای دیگر در آن دنیا نمیگنجی و به بچههای کنونی میخندی و از اسارتشان در شگفتی.
عشق به امام زمان میگفت که عشق به او {امام زمان(عج)} برداشتن بارهای اوست. چون عاشق، امر معشوق را عهدهدار میشود و میگفت: اگر به من بگویند امام زمان در دو خیابان آن طرفتر ایستاده است و در همان حال جوانی از من پرسش داشته باشد، من نزد امام نمیروم چراکه آن وقت امام مرا توبیخ میکند: چرا سر پست خودت نایستادهای!
نماز، حال تو را نشان میدهد نماز، حال تو را نشان مىدهد نه این که حال بدهد. نماز میزان و مثل درجه تب است. همانطور که در حدیث داریم از نماز مصلّى گاهى یک دوم و گاهى یک سوم و گاهی یک چهارم و... قبول میشود.
فکر را باید آزاد کرد میگفت نفس را باید تزکیه کرد، فکر را باید آزاد کرد تا درست قضاوت کند و مثال زیبایی میزد که طلا فروشها هنگام کشیدن طلا، پنکهها را خاموش میکنند تا جریان هوا در ترازوی سنجش اثر نگذارد!
تربیت به سبک
کتابهای «رد پای نور»
سری کتابهای «ردپای نور» شامل دفتر اول «سیری در سیره تربیتی»، دفتر دوم «ازدواج، مشکلات و راهکارها» و دفتر سوم «تربیت کودک در سیره تربیتی» استاد علی صفایی حائری است که به همت سیدعبدالرضا هاشمی ارسنجانی جمع آوری شده است. این مجموعه، خاطرات چند سال حشر و نشر و زندگی با استاد است و در کنار هر خاطره، بریدهای جالب از آثار استاد هم آمده است. در ادامه، چند برش از این کتابها را خواهید خواند.
کنترل بچهها با محبت به جای امر و نهی
توپ با شدت بسیار زیادی به شیشه بالای یکی از درها برخورد کرد و آن چنان صدایی بلند شد که شبیه منفجر شدن شیشه بود تا شکستن آن. محمد و موسی از ترس به اتاقی که مادرشان در آن بود، پناه بردند. آقای صفایی بدون اینکه تغییری در رفتارش رخ دهد، خیلی آرام به اتاق کناری رفت و بدون اینکه حتی خم به ابرو بیاورد، انگار نه انگار که مشکلی پیش آمده، به دوستانی که همراه ایشان بودند، میگفتند: حواستون باشه شیشه تو پاتون نره.
جارو را برداشت و شروع به جاروکردن خرده شیشهها کرد. بعضی از خونسردی حاج شیخ به تنگ آمده بودند، با حالت اعتراض گفتند: چرا بچهها رو توبیخ نمیکنید؟ چرا چیزی بهشون نمیگید؟ حاج شیخ با همان خونسردی قبل گفت: «بچهها که کاری با شما ندارن، اونا بازی خودشون رو میکنن، شما هم کار خودتون رو بکنین».
وقتهایی که بچهها حتی از سر و کول دوستان بالا میرفتند، ایشان عکس العملی نداشت و چیزی نمیگفت ولی در عین حال محمد و موسی از ایشان حساب میبردند. حاج شیخ بیشتر از اینکه با امر و نهی بچهها را کنترل کند با نگاه یا به تعبیر خودشان با محبت کنترلشان میکرد.
برگرفته از کتاب ردپای نور، دفتر سوم، صفحه 29
مربی اگر از مسئولیتهایش الهام بگیرد و از تواصی به حق الهام بگیرد، ناچار حق را در ما زنده میکند و ما را به او نزدیک مینماید و از غیر او آزاد میسازد. این چنین مربی نگاههایش درس است و سکوتش درس است و حرفهایش درس است.
(مسئولیت و سازندگی، ص 85)
زندگی یعنی مشکل
به مشکلات هجوم بیاور. زندگی یعنی مشکل و انسان یعنی کسی که این مشکلات را از میان برمیدارد، نه خودش را ببازد و .... اگر مشکلات را محاصره نکنی، مشکلات تو را محاصره میکنند و ناامید و ذلیل میسازند.
برگرفته از کتاب ردپای نور، دفتر اول، صفحه 60
3 خصوصیت برای واکسینه کردن کودک
یک روز که در جمع دوستان نشسته بودیم، نوجوانی با دفتری در دست وارد شد و پس از سلام و احوالپرسی دفتر را به حاج شیخ داد. شیخ با وسواس و دقت شروع به خواندن آنها کرد. از قرار معلوم چند سوال به همراه اشعاری که داشت، نوشته بود. نوجوان با دیدن شور و اشتیاق و وسواس آقای صفایی که در خواندن به خرج میداد سر از پا نمیشناخت. در نهایت حاج شیخ متنی در پاسخ او نوشت و قرار شد این تبادل اطلاعاتشان ادامه داشته باشد. وقتی احساس او را میدیدم که با دیدن آقای صفایی که مشغول خواندن متن وی با دقت و در حال نوشتن جواب است، انصافا دوست داشتم به جای او میبودم».
(برگرفته از کتاب ردپای نور، دفتر سوم، صفحه 79)
مربی باید در کودک سه خصوصیت را بارور کند و این گونه او را واکسینه نماید: 1– شخصیت و استقلال، 2– حریت و آزادمنشی و 3– تفکر و تحلیل. بهترین شیوه آموزش، طرح سوال در ذهن دانشآموز است. باید شاگرد را از پل شک عبور داد و به یقین رسانید. معلم بایستی فرصتی به شاگرد بدهد تا فکر کند و سپس به او کمک کند تا اندک اندک با اشارههای معلم به جواب برسد.
(تربیت کودک، ص 23)

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

من کیام؟
مصطفی حسنیان هستم، دانشآموخته کارشناسی اقیانوسشناسی دانشگاه دریانوردی و علومدریایی چابهار و دانشجوی کارشناسی ارشد سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی. اکنون مدیر اجرایی یک موسسه علمی و پژوهشی و به عنوان پژوهشگر در حال انجام مطالعات روی علوم دریایی و اقیانوسی هستم.
در رشته اقیانوس شناسی، چه خبر است؟
کارشناسی اقیانوسشناسی در ایران یک رشته نوپا و شناختهنشده اما پر از جاذبه است. دریاها و اقیانوسها بخش زیادی از کرهزمین را تشکیل دادهاند. بنابراین با رشد فناوری، تجارت و حملونقل از طریق دریاها انجام میشود، از این رو مطالعات اقیانوسی بسیار اهمیت دارد. در این رشته اقیانوسها را از تمام جهات مختلف شامل حرکات فیزیکی زندگی در اقیانوس، شیمی و زمینشناسی مرتبط با اقیانوس، جریانهای اقیانوسی، آبوهوا و هر چیزی که به اقیانوسها مرتبطشود مطالعه خواهیدکرد. رشته اقیانوسشناسی از زیرگروههای علوم تجربی است و در ایران در دانشگاههای دولتی، آزاد و پردیسهای بینالمللی ارائه میشود و درمقطع کارشناسی گرایشهایی مانند فیزیک دریا، زیست شناسی دریا، شیمی دریا و زمینشناسی دریا دارد. امکان ادامه تحصیل در رشته اقیانوسشناسی در ایران و خارج از کشور وجود دارد و در ایران در دانشگاههای معتبری مانند مازندران، هرمزگان، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار و ... میتوانید این رشته را بخوانید.
بعد از دانشآموختگی چه چیزی در انتظار یک اقیانوسشناس است؟
یک کارشناس اقیانوسشناسی با مطالعه فرایندهای زمینشناسی شناخت و درک علمی انسان درباره زمین و اقیانوس را بالا می برد و به پیشرفت فناوری کمک فراوانی میکند. در واقع اقیانوسشناسان با توجه به تحقیقات و ارزیابی به دنبال راههای کشف بیشتر اقیانوسها و یافتههای جدید هستند. آنها به عنوان یک کارشناس وظیفه دارند در زمینههای فیزیک، زیستشناسی و زمینشناسی دریا تحقیق و پژوهشکنند، به دنبال کشف مجهولات دریا و اقیانوس باشند، دانش و اطلاعات خود را برای خدمترسانی بهتر بهروز کنند، خطرات و آلودگیهای دریا را پیشبینی و پدیدههای دریا را مدلسازی کنند و در پروژههای اقیانوسشناسی شرکت داشتهباشند.
این رشته چه چالشهایی دارد و درآمد و بازار کار آن چطور است؟
اقیانوسشناسی یک رشته نوپا در کشور است که متاسفانه همین موضوع موجبشده امروز ارتباط ضعیفی میان دانشآموخته و سازمانها ایجاد شود. اگر به ساختار درسی این رشته نگاه کنید متوجهمیشوید با وجود توانمندی این رشته و تامین نیروی انسانی متخصص از آن، همیشه از نگاه و توجه مسئولان مربوط دور بودهاست. درآمد و حقوق اقیانوسشناسان با توجه به محل کار و نوع کار، میزان تجربه و توانایی افراد متفاوت است، اما دانشآموختههای این رشته از درآمد خوبی برخوردارند و کارشناسان این رشته میتوانند در مشاغل و مکانهایی مانند مرکز اقیانوسشناسی، سازمان محیطزیست، شیلات، وزارت دفاع، وزارت راهوترابری، سازمان بنادر و دریانوردی، سازمان هواشناسی، پژوهشگاه اقیانوسشناسی، وزارت جهاد کشاورزی و تمامی سازمانها و نهادهایی که به دریا و سواحل مرتبط هستند، کارکنند.
اقیانوس شناسی به درد چه کسانی میخورد و موفقیت در آن چطور به دستمیآید؟
داوطلب این رشته باید به دریا علاقه داشتهباشد. همچنین انگیزه کار پژوهشی و جستوجوهای علمی و روحیه برای انجام کارهای عملی لازم است. باید با دریا سازگار باشد و بتواند با دریاها و سواحل ارتباط برقرارکند. علاوه بر آن باید بتواند پیشبینی لازم را برای کار در کنار یا روی دریا و مطالعات آن داشتهباشد.
اقیانوسشناسی رشته خوبی برای افراد علاقهمند به دریا و اقیانوسهاست و میتوان زمینه شغلی خوبی را با آن ایجاد کرد چون کشورمان هنوز در بخش صنایعدریایی به ارتقای کامل نرسیدهاست. فرد در هر کدام از گرایشهای این رشته که باشد میتواند تاثیر مهمی روی جامعه داشتهباشد و با انگیزه و تلاش موفقیتهای بزرگی را رقمبزند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- سرایدار یک باغ در مشهد که مرد عاشق کوهنوردی را با همدستی همسر وی به قتل رسانده و جسد او را در منطقه چشمه قُلقلی شاندیز به آتش کشیده بود، روز گذشته لب به اعتراف گشود و راز قتل مرد خال گوشتی را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پنجم خرداد گذشته، پسر جوانی به پلیس آگاهی خراسان رضوی مراجعه و پلیس را از گم شدن پدر 62 ساله اش مطلع کرد. او گفت: پدرم که عاشق کوهنوردی است روزهای پایانی هفته را به همراه گروهی از دوستانش به کوهنوردی می رود و مدتی را درون چادر در کوه های اطراف مشهد سپری می کند اما او این بار به خانه بازنگشته است و همه ما نگرانیم...
در پی اظهارات این مرد جوان با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) پرونده ای در دایره فقدانی های پلیس تشکیل شد و ماجرا تحت بررسی قرار گرفت. در همین حال با گزارش مشخصات «ابراهیم – ص» به مراکز انتظامی، مشخص شد که روز سوم خرداد جسد سوخته مردی در منطقه چشمه قُلقلی شهرستان طرقبه شاندیز کشف شده است.
بررسی های هویتی نشان داد که جسد کشف شده پوشش منزل دارد و هیچ گونه لوازم کوهنوردی نیز به همراهش نیست. با وجود این جسد در پزشکی قانونی مورد بررسی های دقیق تر قرار گرفت و خال گوشتی روی کتف چپ وی نمایان شد. در عین حال آزمایش های ژنتیکی برای مشخص شدن هویت واقعی جسد مذکور ادامه یافت.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در همین حال خبری با عنوان «کشف جسد سوخته مرد خال گوشتی» در صفحه حوادث روزنامه خراسان به چاپ رسید و تلاش کارآگاهان برای شناسایی جسد وارد مرحله جدیدی شد. در همین حال یکی از بستگان نزدیک مرد گم شده با مراجعه به کارآگاهان اداره جنایی، ادعا کرد که برادر وی در کتف چپ خود خال گوشتی دارد. این موضوع روند تحقیقات را سرعت بخشید و کارآگاهان با دستورهای ویژه قاضی «محمود عارفی راد» کنکاش های نامحسوس را در این باره آغاز کردند چرا که براساس تجربیات قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان، احتمال وقوع جنایت خانوادگی وجود داشت اما تناقض در پوشش جسد سوخته، تحقیقات را به سوی همسر ابراهیم (مقتول) کشاند.
واکاوی های پلیس، بیانگر آن بود که جنایت در منزل مسکونی رخ داده است به همین دلیل تعدادی از دوستان کوهنورد ابراهیم شناسایی شدند اما آن ها با صراحت اعلام کردند که در روزهای منتهی به کشف جسد سوخته، هیچ گونه برنامه کوهنوردی نداشته اند. این سرنخ مهم از کلاف پیچیده این جنایت بیرون کشیده شد و پیگیری آن به همسر مقتول رسید چرا که فرزند وی براساس ادعاهای مادرش از عزیمت او به کوه خبر داده بود.
طولی نکشید که گروهی از افسران کارآزموده با نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) به ریشه یابی این پرونده جنایی پرداختند و با راهنمایی های قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، همسر 51 ساله مقتول را به پلیس آگاهی احضار کردند. این زن که سعی می کرد خود را عاشق همسرش نشان دهد ناگهان از اختلافات خانوادگی دیرینه خود با ابراهیم پرده برداشت و مدعی شد که شوهرش او را کتک می زد و اذیت می کرد به همین دلیل هم در کشاکش طلاق بودند اما در این میان ابراهیم راضی به طلاق نبود!
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با لو رفتن این اختلافات خانوادگی، دیگر همه تحقیقات بر «جنایت خانوادگی» متمرکز شد و دو گروه از کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) بررسی های تخصصی را در حالی ادامه دادند که مقام قضایی در دستورهای محرمانه خود بر نقش افراد دیگری در این پرونده جنایی تاکید داشت چرا که اظهارات همسر مقتول همچنان ضد و نقیض بود و هر بار با انجام رصدهای اطلاعاتی، روزنه ای دیگر از جنایت خانوادگی نمایان می شد. از سوی دیگر تجزیه و تحلیل های کارشناسی و اطلاعاتی پای مرد 55 ساله ای را به این پرونده جنایی باز کرد که سرایدار باغ پدری همسر مقتول بود به همین دلیل ارتباط تلفنی و پیامکی وی با همسر مقتول، در مرحله تحقیق قرار گرفت و قطعات دیگری از این پازل جنایی پیدا شد.«حسن – ج» (مرد 55 ساله) که سرایدار چندین باغ در اطراف بزرگراه آسیایی مشهد – چناران بود، در یک عملیات ضربتی و با صدور دستوری از سوی قاضی «عارفی راد» دستگیر شد و به مقر انتظامی انتقال یافت.
وی که با مشاهده شواهد و اسناد و مدارک انکارناپذیر، هیچ چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل مرد 62 ساله با همدستی همسر وی اعتراف کرد و گفت: راضیه (همسر مقتول) همواره از اختلافات شدید خانوادگی خود با همسرش سخن می گفت. او مدام گریه می کرد و نزد من اشک می ریخت چرا که مدعی بود شوهرش او را کتک می زند و تفاهم اخلاقی ندارند!
من هم که مردی احساسی و عاطفی هستم دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم در قتل شوهرش با او همکاری کنم. به همین دلیل در تاریخ 1402.2.28 «راضیه» تعدادی قرص خواب آور به شوهرش خوراند ولی به دلیل جثه ورزشکاری ابراهیم نقشه قتل عملی نشد. این بود که بار دیگر در دوم خرداد این نقشه شوم را تکرار کرد و من شبانه به خانه آن ها در بولوار پیروزی 61 رفتم. آن ها در طبقه همکف سکونت داشتند، وقتی دیدم شوهر او در خواب خروپف می کند، دست هایش را با سیم مفتولی بستم و او را با کیسه زباله خفه کردم، سپس جسد را درون پراید خودم انداختم و در منطقه چشمه قُلقلی با بنزین به آتش کشیدم.
به گزارش روزنامه خراسان، در همین حال همسر 51 ساله مقتول نیز گفت: آن شب حدود ساعت 22:30 بود که تعدادی قرص خواب آور را درون شربت خاکشیر ریختم و لیوان شربت را روی اپن آشپزخانه گذاشتم که همسرم آن را نوشید و به خواب رفت. اگرچه او سند منزل را چندین ماه قبل به نام من ثبت کرده بود تا ماجرای طلاق را فراموش کنم ولی اختلافات خانوادگی ما خیلی شدید بود، به همین دلیل هم تصمیم به قتل او گرفتم. وی در ادامه اعترافاتش افزود: وقتی «حسن – ج» به خانه آمد هنوز همسرم کاملا بیهوش نشده بود و صدای خروپفش به گوش می رسید که بعد هم حسن او را خفه کرد.
براساس این گزارش، تحقیقات بیشتر کارآگاهان درباره زوایای پنهان این پرونده جنایی با دستورهای قاضی ویژه قتل عمد به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسر پرونده) درحالی آغاز شده است که ریشه یابی تخصصی این ماجرا همچنان در دستور کار قرار دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گفتوگوی اختصاصی خراسان با سرمربی تیم ملی امید
عنایتی: از نکونام دلگیر نیستم به استقلال حق میدهم!
به شکستن طلسم 48 ساله بسیار امیدوارم
هادی/ تقریبا 50 روز پیش بود که سرانجام تکلیف کادرفنی تیم ملی امید مشخص شد و رضا عنایتی بازیکن سابق استقلال و تیم ملی و سرمربی تیم های هوادار و نفت مسجد سلیمان، به عنوان سرمربی تیم المپیک ایران انتخاب شد. او ماموریت دشواری را پذیرفت تا با یک نسل با انگیزه و البته کمتر شناخته شده، تیم امید ایران را به المپیک برساند و طلسم 48 ساله ناکامی را بشکند. حضور در مسابقات زیر 23 سال غرب آسیا و نایب قهرمانی در عراق شروع نسبتا خوبی برای عنایتی و یوزهای جوان بود چرا که این تیم با چند روز تمرین راهی مسابقات شد. حالا امیدها به منظور کسب آمادگی بیشتر برای حضور در مرحله نخست انتخابی جام ملت های زیر 23 سال آسیا که شهریور در ازبکستان برگزار میشود، امروز راهی ترکیه میشوند تا اردویی 9 روزه را در استانبول برگزار کنند. سرمربی تیم امید نفرات مدنظرش را چند روز پیش فراخوانده که البته محمدحسین زواری و سینا سعیدیفر دو ملیپوش استقلال و محمدمهدی احمدی ملیپوش پرسپولیس به دلیل مخالفت باشگاههایشان نمیتوانند امیدها را در این اردو همراهی کنند و شاید عنایتی در ادامه و با توجه به تقویم پرترافیک فوتبال ملی و باشگاهی طی امسال از این دست چالش ها زیاد داشته باشد. درباره وضعیت تیم ملی، شرایط اردوی استانبول و برنامههای کادرفنی و امیدها گفت و گویی با عنایتی انجام دادیم که در زیر میخوانید.
مصاحبه را با خبر روز شروع کنیم که مخالفت باشگاه های پرسپولیس و استقلال با حضور سه بازیکن جوان شان در اردوی ترکیه است. آیا مشکل حل شده یا بدون این سه بازیکن راهی اردو میشوید؟
تا این لحظه که سه بازیکن پرسپولیس و استقلال را در اختیار نداریم. من شرایط آنها را درک میکنم، چون تیمهای باشگاههای خود را برای فصل جدید آماده میکنند و حتی خبر دارم استقلال با 10-12 بازیکن تمرین می کند و به این تیم حق میدهم، اما باید این را هم در نظر داشته باشند که نفراتی که من دعوت کردهام در این دو تیم فیکس نیستند و حضورشان در اردوی تیم ملی، هم میتوانست به ما کمک کند و هم برای خودشان تجربه اندوزی شود و باشگاه هم بعدها نفع ببرد. البته با مسئولان هر دو باشگاه صحبت کردم، با این حال موفق نشدم با جواد نکونام صحبت کنم و هر چه تماس گرفتم در دسترس نبود. البته از او دلگیر نیستم.
گویا اردوی ترکیه هم به سختی مهیا شده و شما اصرار زیادی داشتید که هر طور شده این اردوی برون مرزی و چند بازی تدارکاتی در برنامه امیدها گنجانده شود!
من اول لازم می دانم از فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک و باشگاه ها برای همکاری در برگزاری این اردو تشکر کنم. پس از مسابقات غرب آسیا و در حالی که فقط با 5 روز تمرین در آن جا بازیهای نسبتا خوبی انجام دادیم و نایب قهرمان شدیم، تاکید کردم که دو ماه خیلی سخت و سرنوشت ساز را پیش رو داریم و باید از همه ظرفیتها برای آماده سازی و تقویت تیم امید استفاده کنیم. به همین دلیل من و همکارانم از 8 صبح تا عصر در حال رصد بازیکنان تیم های رده امید و جوانان هستیم تا بهترین ها را دعوت کنیم و بازیکن شایسته ای بیرون نماند و تیم ملی ضرر نکند. در واقع تیم امید فعلی، تیم محور است نه ستاره محور.
یعنی تیم پس از اردوی ترکیه غربال خواهد شد؟
درهای تیم ملی تا آخرین لحظه روی بازیکنان شایسته باز است و ما چند مینی کمپ تا اعزام تیم برگزار خواهیم کرد و این تیم فعلی هم قطعا غربال خواهد شد، اما فقط با کشف استعداد و تمرین نمیتوان موفق شد و این بچه ها برای هماهنگی نیاز به انجام بازیهای تدارکاتی با تیمهای خارجی دارند. بازی درون تیمی یا با باشگاههای ایرانی خیلی به کار ما نمیآید. در اردوی ترکیه قرار شده سه بازی با تیمهای اماراتی، عربستانی و یک تیم آفریقایی داشته باشیم.
به جز این اردو برنامه دیگری هم تا آغاز مسابقات مرحله نخست انتخابی جام ملت های زیر 23 سال در ازبکستان دارید؟
حقیقتش دیگر زمانی برای اردو و بازی تدارکاتی باقی نمیماند چون بعد از بازگشت ما از ترکیه لیگ 12 مرداد آغاز می شود و بازیکنان باید در اختیار باشگاههایشان قرار بگیرند. در واقع اردوی استانبول جدی ترین مرحله آماده سازی ما برای بازیهای ازبکستان است.
امسال فوتبال ایران برنامه پرتراکمی در عرصه ملی و باشگاهی دارد. به نظرتان با برگزاری جلسه با مربیان باشگاهی و تیم ملی بزرگسالان می شود به یک هماهنگی و برنامه ریزی مطلوب رسید؟
صد درصد. ما تا همین الان هم جلسات خوبی با آقای قلعه نویی برگزار کرده ایم و تعامل خوبی داشتیم به طوری که در مسابقات غرب آسیا ایشان موافقت کردند سه بازیکن تیم ملی که در هر دو فهرست بزرگسالان و امیدها بودند با ما راهی عراق شوند و به جام کافا نروند. فدراسیون فوتبال، کمیته ملی المپیک و باشگاه ها و حتی رسانه ها هم واقعا همکاری خوبی داشته اند. به نظرم نقطه قوت این دوره تیم های ملی بزرگسالان و امید، همین مشورت و تعاملهاست و بسیار امیدوارم که این دو سه ماه سخت را با موفقیت سپری کنیم و ان شاءا... بتوانیم در نهایت با صعود به المپیک طلسم 48 ساله را بشکنیم.
جزئیاتی جدید از پرونده طبری
رئیس دیوان عالی کشور: رأی تکمیلی پرونده طبری به زودی صادر خواهد شد











ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.