
داغ شهادت حاجقاسم روی دلهای ما دو ساله شد و هرچه بیشتر از او، خصوصیات اخلاقی و رفتاری و سبک زندگیاش میگویند و میشنویم، تازه متوجه میشویم چه گوهر گرانبهایی در کنار ما زندگی میکرده و برای دفاع از وطن و ناموسمان پذیرای چه خطراتی میشده است. حجتالاسلام «علی شیرازی» جانشین سازمان عقیدتیسیاسی وزارت دفاع و نماینده سابق ولیفقیه در نیروی قدس که حدود 40 سال در کنار حاج قاسم بوده، روایتهای متفاوت و کمتر شنیده شدهای از زندگی و رشادتهای سردار دلها دارد. بهتازگی، کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» که حاوی خاطرات این 40 سال آشنایی است، توسط انتشارات خط مقدم چاپ شده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در ویدئویی که در فضای مجازی منتشر شد و گریه کمسابقه ایشان را در جریان روایتی از انتظار سردار سلیمانی پشت در اتاق عمل جراحی و همراهی با خانواده دوست شهیدش به تصویر میکشید، فرمودند: «من دارم یک کتابی را میخوانم درباره شرح وضع اخلاقی و زندگی شهید که یکی از دوستان قدیمی ایشان نوشته، سلیمانی که من میشناسم. یک چیزهای جالبی آنجا هست.» در پرونده امروز زندگیسلام به سراغ نویسنده این کتاب رفتیم تا برایمان از نکات آموزنده سبکزندگی سردار شهید حاجقاسم سلیمانی بگوید.
میگفت به هرجایی رسیدم
از خدمت به والدینم است
از نماینده سابق ولیفقیه در نیروی قدس میپرسم که رمز موفقیت حاجقاسم از نظر خودش چه بود، آیا با سردار در اینباره صحبت کرده است؟ او میگوید: «حاج قاسم در اوج بزرگی، در اوج شهرت، در اوج عزت و... و البته مشغلههای کاری زیادی که داشت، هرطور شده وقتش را خالی میکرد تا حتما ماهی یک بار از تهران برود به کرمان و بعدش از کرمان تا روستایشان تقریبا دو ساعت با خودرو راه است، تا پدر و مادرش را ببیند. وقتی میرفت پیش آنها، من دیده بودم که مثل یک عبد ذلیل در کنار آنها بود. دستشان را میبوسید، پایشان را میبوسید، در خدمت آنها بود، هرکاری داشتند انجام میداد، احترام زیادی برای آنها قائل می شد و خودش میگفت هرچه دارم از خدمت به والدینم است».
سال 61 در اهواز برای اولینبار حاجقاسم را دیدم
حجتالاسلام «علی شیرازی» درباره نحوه آشناییاش با سردار سلیمانی میگوید: «آشنا شدن ما قبل از عملیات بیتالمقدس بود. من برای این عملیات از طریق سپاه تهران به اهواز منتقل شدم. آن موقع تازه تیپ ثارا... شکل گرفته بود. من در این تیپ به عنوان روحانی گردان حاضر شدم. قبل از این عملیات، اولین دیدار من با حاج قاسم بود. بنابراین سال ۶۱ در اهواز، شروع دوستی ما رقم خورد. فروردین ۶۵، به دستور حاجقاسم، مسئول تبلیغات لشکر شدم. این همراهی و رفاقت ادامه داشت تا این که سال 90 به خواست او، مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس شدم و هشت سال از پرفراز و نشیبترین روزهای جبهه مقاومت را با حاجقاسم گذراندم.»
علاقه زیادی داشت که با جوانان همکلام شود
«سردار یک شخصیت نظامی بود اما جامع الاطراف، فرهنگی و عرفانی بود. یک شخصیت عاشق جوانها بود». نماینده سابق ولیفقیه در نیروی قدس میافزاید: «این نکته را کمتر جایی گفتم که وقتی سوار هواپیما میشدیم، ما با ایشان زیاد سفر میرفتیم، چه داخل و چه خارج از کشور، میگفت که عشق من این است وقتی سوار هواپیما میشویم ببینم یک جوان کنارم نشسته است و با این جوان در طول این سفر صحبت کنم. ما وقتی سوار هواپیما میشدیم، یا معمولا خسته بودیم یا میگفتیم چند ساعتی استراحت کنیم چون در مقصد، کار زیاد خواهد بود بنابراین مقداری بخوابیم. اما او همیشه به من میگفت که عشق من این است که یک جوان کنار من بنشیند، از اول سفر تا آخرش با او حرف بزنم تا اگر شبههای دارد، آن را برطرف کنم. با جوانها انس میگرفت.»
از دوره نوجوانی به فکر خانوادهاش بود
او درباره دوران نوجوانی حاج قاسم که شخصیتاش از آنجا شکل گرفته، میگوید: «سردار سلیمانی متولد «قنات ملک» بود، یکی از روستاهای رابُر که یکی از شهرهای شهرستان بافت استان کرمان است. در دوران نوجوانی مشکلی برای پدر حاج قاسم پیش میآید و همین موضوع موجب میشود که حاج قاسم برای تأمین بدهی پدرش که وام گرفته بود، به کرمان برود تا کار پیدا کند و با درآمدش قرض پدرش را بدهد. شخصیت حاج قاسم از این جا شکل میگیرد. در نوجوانی تا این حد به فکر خانواده بود. از قنات ملک تا کرمان الان دو ساعت فاصله است و آن زمان مسیر صعبالعبور بود و بیشتر طول میکشید. او مدتی شاگرد بنا میشود و بعد هم در یک هتل به عنوان کارگر کار میکند. پس از مدتی با مبلغی که از تلاش خود به دست می آورد، به قنات ملک بازمیگردد و درآمدش را به پدر میدهد.»
«هزاران بار جان من فدای مردم»، ورد زبانش بود
از او درباره خاصترین خاطرهای که از سردار در ذهنش مانده میپرسم و میگوید: «صدها خاطره شاخص در کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم»، هست اما اگر از من درباره مهمترینش سوال کنند؛ از نگاه حاج قاسم به مردم میگویم، از عشق او به مردم خواهم گفت، خودش را در کنار مردم چیزی ندیدن، وقتش را در اختیار مردم قرار دادن، این که همیشه خودش را مدیون مردم میدانست، ارتباطی که او با مردم داشت و سرموضوع مردم می ایستاد و با همه برخورد میکرد. یادم هست وقتی مادر شهید سلیمانی از دنیا رفت، قرار شد در روستای زادگاه ایشان مراسم ختمی برای یادبود برگزار شود. از لحاظ حفاظتی حاج قاسم جزو شخصیتهای تراز اول کشور بود. آمریکا او را تهدید به ترور کرده بود. بنابراین تیمهای امنیتی و حفاظتی آمدند و در آن جا گیتهای متعدد برای بررسی مردمی گذاشتند که میخواستند در مراسم شرکت کنند. حاج قاسم وقتی به آنجا رسید، وارد مراسم نشد و گفت تا این گیتها که باعث اذیت مردم میشود بهطور کامل جمع نشود، وارد نخواهد شد. خودش شخصا همانجا ایستاد و گفت مردمی که بهخاطر من آمدند نباید اذیت شوند و سختی ببینند. او هرگز مردم را فراموش نکرد و «هزاران بار جان من فدای مردم»، ورد زبانش بود. حتی در وصیتنامهاش هم نوشت، جان من هزاران بار فدای مردم باد و در میدان هم هزاران بار جانش را به خاطر مردم کشور به خطر انداخت.»
در اوج خستگی، میدیدیم دارد کتاب میخواند
از حجتالاسلام «شیرازی» می پرسم در این سالهای متمادی آشنایی، متوجه شده که تفریح و سرگرمی سردار چه بوده؟ و اینطور پاسخ میدهد: «او دو تا تفریح داشت که هر وقت انرژیاش کاهش پیدا میکرد، به آنها متوسل می شد. یک علاقهمندیاش کتابخوانی بود. در اوج خستگی، میدیدیم دارد کتاب میخواند. دیگری هم زنگزدن به بچههای شهدا بود. حاجقاسم از دوران جنگ تا لحظه شهادت، توجه به فرزندان شهدا را در برنامه داشت. این توجه فقط یک توجه ظاهری نبود، با آنها زندگی میکرد. یعنی خانهشان میرفت، آنها را دعوت میکرد به خانهاش بیایند و هر کاری از دستش برمیآمد، میکرد تا احساس یتیمی نکنند.»
از زمان عمل تا به هوش آمدن نوه یک شهید در بیمارستان بود
«درباره توجه سردار به خانواده شهدا زیاد گفتهاند اما هنوز خاطراتی هست که نشنیدهاید»، او با این مقدمه میافزاید: «گاهی فرزند یکی از رزمندهها که در منطقه بود، مریض می شد. میدیدم حاج قاسم هرطور شده خودش را میرساند به ایران تا او را ببرد بیمارستان و پیگیر وضعیت سلامتیاش می شد. خانواده رزمندهها، هر کاری داشتند به او خبر میدادند. درباره خانواده شهدا هم اینطور بود. یک بار وقتی قرار بود نوه یک شهید را عمل کنند، رفت بیمارستان. تمام مدت زمان عمل را در آنجا بود. بعد از پایان عمل، مادر آن بچه گفت که حاج آقا، عمل تمام شد و شما بروید. اما سردار سلیمانی می گوید، نه، پدر تو (پدربزرگ آن بچه) به جای من رفت شهید شد، من هم به جای او اینجا صبر میکنم. بنابراین صبر کرد تا نوه شهید به هوش بیاید و بعد برگشت به منطقه برای پیگیری عملیات.»
آشپز بود و خودش از خانواده رزمندهها پذیرایی میکرد
میگویند حاجقاسم پشت آن چهره جدی در مناطق عملیاتی، اهل مزاح و شوخی هم بوده است. جانشین سازمان عقیدتیسیاسی وزارت دفاع در این باره میگوید: «اهل شوخی بود، هم شوخی میکرد و هم شوخی میپذیرفت. خودش را هیچوقت نمیگرفت. البته موقع کار خیلی جدی بود. در جنگ و میدان عمل، عصبانی می شد، داد هم می زد تا جان نیروهایش را حفظ کند، یقه هم میگرفت، یک بار به یکی از نیروهایش گفت که اگر شما میتوانی سنگر محکمتری بسازی ولی نساختی، روز قیامت من یقهات را خواهم گرفت و باید جواب بدهی، اما همین حاج قاسم، وقتی عملیات تمام می شد، زن و بچه رزمندگانش را دعوت میکرد، خودش غذا درست میکرد و از این افراد پذیرایی میکرد. خودش آشپز بود، البته میتوانست آشپز از لشکر بیاورد، اما انساش با نیروها اینگونه بود که خودش از آنها پذیرایی میکرد.»
اصرار داشت غذای رزمندهها، داغ و با نوشابه باشد
همراه 40 ساله سردار درباره این که سردار حتی در حساسترین لحظات زندگیاش هم حواسش به همه زوایای رفتارها و تصمیمهایش بوده، می گوید: «در یکی از عملیاتها، درگیری شدید بود. همه فکر و ذهن ما، میدان جنگ بود، اما حاج قاسم در آن میدان هم به یک سری جزئیات توجه داشت که شاید باورش برای ما سخت باشد. به همه مباحث کاری، اخلاقی و... توجه میکرد. مثلا به غذای رزمنده هم توجه داشت. در عملیاتهای سوریه، لبنان، عراق و... همه تلاش و نگرانی فرمانده باید حفظ جان نیروها باشد و رساندن تجهیزات به دست آنها، اما او در کنار آن موارد، میایستاد و میگفت باید در حین عملیات، غذای داغ به بچهها برسد. وقتی غذا به دست رزمندهها میرسید، از روی آن بخار بلند می شد. یادم هست حتی در دوران دفاعمقدس خودمان هم اگر شرایطش فراهم بود، میگفت که همراه غذا باید نوشابه هم توزیع شود. آن زمان به خصوص در جبهه، نوشابه خیلی مطرح نبود اما در لشکر ثارا...، نوشابه قوطی هم به رزمندهها میدادند.»
در سخنرانیهایش از خودش تعریف نمی کرد
او درباره یکی از ویژگیهای کمتر مورد توجه سردار میگوید: «من پای بیشتر سخنرانیهای او بعد از عملیاتهای مهم بودم. هیچوقت از خودش چیزی نمیگفت. همیشه حرف از شهدا و رزمندگان بود. در منطقه جنوب شرق و در نیروی قدس، همین رفتار را داشت. بارها به من و در جلسات متعدد میگفت که اگر مردم کرمان به من اعتماد نمیکردند، نمیتوانستم در لشکر ثارا... فرماندهی کنم. قبل از شهادتش، بارها گفته بود که من را در کرمان در کنار شهید محمدحسین یوسفالهی دفن کنید. شما شک نکنید اگر این سردار عزیز را میخواستند در تهران دفن کنند، بهترین مقبره را برایش در نظر میگرفتند، اگر میخواست در حرم امامرضا(ع) دفن شود، یکی از بهترین جاها را به او اختصاص میدادند اما گفته بود فقط باید در کرمان دفن شوم چون کرمانیها من را به اینجا رساندند. باید بروم کنار شهید یوسفالهی، چون میخواست حتی بعد از شهادت هم در زیر سایه یک شهید دیگر مطرح باشد. او را درشت کند تا خودش را کم رنگ کند.»
تنها آرزویش، شهادت بود
حجتالاسلام شیرازی در کتابش نوشته: «از بیت رهبری میآمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم: «بیا کاندیدای ریاستجمهوری بشو» گفت: «این را که میگویم، به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادتم؛ کاندیدای گلولهام؛ نه کاندیدای ریاست جمهوری». از او درباره آرزوهای سردار میپرسم که میگوید: «به من میگویند که شما 40 سال با حاجقاسم بودید اما خاطرات یک سال را در این کتاب نوشید که حرف درستی است اما اگر من همه خاطراتم از این سالها را هم بنویسم، باز هم جزئی از عظمت حاجقاسم است و نمیتوان او را بهطور کامل شناخت. درباره آرزو هم تنها آرزویی که داشت و همهجا هم ابراز میکرد، شهادت بود. به همه میگفت که دعا کنید تا شهید شوم. هر تلاشی میکرد، برای همین هدف بود. یادم هست که وسط عملیاتهایی که کار گره میخورد یا بعضی اوقات دیگر، با نیروهایش در قرارگاه نیروها تماس میگرفت که به پرندهها و آهوها و... غذا بدهید تا اینها دعا کنند تا من شهید شوم. در این حد، مصمم بود برای شهادت. به هر یک از خانواده های شهدا یا فرزند شهیدی میرسید یا زنگ می زد، التماس میکرد دعا کنید تا شهید شوم.»
بارزترین ویژگیاش، اخلاص او بود
40 سال، زمان کمی برای شناخت یک نفر نیست. از او درباره بارزترین ویژگیهای اخلاقی و رفتاری سردار میپرسم که میگوید: «حاجقاسم ویژگیهای متعددی داشت. من یک بار نشستم و بیش از 100 ویژگی رفتاریواخلاقی سردار را یادداشت کردم که میتواند برای همه درسآموز باشد. بیش از 40 مورد از این ویژگیها، کلانتر و مهمتر است. اخلاص، تعبد، شب زندهداری، وقتشناسی، تلاش شبانهروزی، توجهاش به مردم، تعهد به کاری که قبول میکرد برای انجام کامل و بینقص آن، توجهاش به خانواده شهدا، ولایتمداری و... از بارزترین آنها بود. با این حال، از نظر من بارزترین آنها، اخلاص او بود. در این 40 سال آشنایی ما، یک بار پیش نیامد که تصمیمی بگیرد یا رفتاری داشته باشد که در آن فقط خودش، صلاح خودش و آرامش خودش را در نظر گرفته باشد. فقط خدا را میدید. هیچ زمانی دنبال شهرت نبود، هیچ زمانی دنبال دنیا نبود. هیچ کاری را برای دنیا انجام نداد.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.






ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

«مشکور حجی قاسم»
هادی العامری: بهای خون سردار سلیمانی و المهندس خروج تمام اشغالگران از عراق است


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


محوری
دودیشو با وسوسه « نوید محمد ز اده » و همسرش!
انتشار تصویری از بازیگر سرشناس و همسرش «فرشته حسینی» در حال سیگار کشیدن در پیج شخصیشان، عادیسازی یک ناهنجاری و آسیب زاست
مصطفی نجمی| پژوهشگر اعتیاد
در میان انبوه سلبریتیها و افراد مشهور در حوزههای مختلف مانند ورزشکاران، خوانندهها، مدلها و ...، بازیگران از آن دسته افرادی هستند که توجه جوانان و نوجوانان زیادی را به خود جلب کردهاند. به تازگی تصویری که نوید محمدزاده از سیگار کشیدن خود و همسرش فرشته حسینی در اینستاگرام منتشر کرده با واکنش منفی برخی کاربران فضایمجازی مواجه شده و البته از منظر روانشناختی هم به شدت آسیبزاست. در ادامه، نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.
اثرات رفتار اشتباه سلبریتیها آسیبزاتر است
«نوید محمدزاده» نزدیک به 8 میلیون فالوئر در اینستاگرام دارد که احتمالا بیشترشان نوجوانان و جوانان هستند. باید توجه داشت که استعمال سیگار توسط شخصیتهای معروف به مراتب آسیبزاتر از دیگران است. بعضی از آنها با عادیسازی برخی نابهنجاریها زمینه را برای آسیب به ویژه در قشر کودکان و نوجوانان فراهم میکنند. یکی از مهم ترین معایب استعمال سیگار توسط آنها و انتشار تصاویری از آن، رفع قبح و عادیسازی استعمال سیگار در بطن جامعه است به ویژه وقتی این سیگار کشیدن توسط بازیگران محبوب و به اصطلاح سوپراستار باشد، اثرات منفی آن مضاعف میشود. در این بین، اگر «محمدزاده» بعدها مدعی شود که در این عکس فقط ژست سیگار کشیدن را گرفته، باز هم رفتارش تاثیر منفی خواهد داشت.
تلاش نوجوانانوجوانان برای شبیهشدن به سوپراستارها
کودکان و نوجوانان با توجه به دوره سنی که در آن قرار دارند به شدت تحت تاثیر افراد مهم زندگی خود هستند و از رفتارها و پوشش این افراد تقلید میکنند. به تدریج از دوره کودکی تا نوجوانی شخصیتهای مهم از والدین به دیگر افراد از جمله شخصیتهای سینمایی و تلویزیونی گسترش
می یابد. به ویژه اگر این شخصیت سینمایی از محبوبیت بالایی برخوردار باشد الگوپذیری در رفتار و سایر مسائل مضاعف میشود به طوری که نوجوان با ارزشمند دانستن ویژگیهای آنها سعی میکند که هرچه بیشتر خودش را به آن نزدیکتر کند. در این بین، به نظر میرسد کودکان و نوجوانان در دسترسترین و راحتترین رفتار برای تقلید کردن و الگوپذیری را در سیگار کشیدن میبینند تا اگر در دنیای واقعی خودشان نمیتوانند با شخصیت محبوبشان همزادپنداری کنند حداقل در سیگار کشیدن شبیه آنها باشند.
والدین سیگاری هم نباید جلوی چشم فرزندشان سیگار بکشند
همانطور که بارها در همین صفحه روزنامه اشاره شده است یکی از مهمترین روشهای پیشگیری از اعتیاد به ویژه در بین کودکان و نوجوانان زدودن الگوهای نادرست و ایجاد الگوهای رفتاری بهنجار و جامعهپسند است به طوری که حتی به والدین سیگاری پیشنهاد می شود که در صورت ترک نکردن حداقل از استعمال سیگار در حضور فرزندان جدا خودداری کنند چرا که فرزندان با الگوبرداری از رفتارهای آنان زمینه اعتیاد را در خود ایجاد میکنند و به نظر میرسد که نقش هنرمندان و بازیگران محبوب در سنین نوجوانی دست کمی از نقش والدین در دوران کودکی ندارد.
انتشار این تصاویر، مصداق بارز محرک پیشایند است
در علم روانشناسی اعتقاد بر این است که به منظور پیشگیری از آسیب، شناسایی محرکهای پیشایند از اهمیت ویژهای برخوردار است. هرنوع محرکی که زمینهساز آسیب باشد، تحت عنوان محرک پیشایند شناخته میشود. به نظر میرسد نظارتها در این زمینه باید افزایش یابد چراکه انتشار چنین تصاویری، مصداق بارز محرک پیشایند است که میتواند بسیار آسیبزا باشد.
اشتباه «فرشته حسینی»، بزرگتر بود؟
همه میدانیم که استعمال سیگار خطر بروز بیماریهای ریوی و قلبیعروقی را افزایش میدهد، بهداشت دهان و دندان را دچار مشکل میکند و حتی در بروز اختلالات روان شناختی همچون افسردگی و اضطراب نقش دارد، اما نکتهمهم تفاوت در عوارض مصرف سیگار در زنان و مردان است. در این تصویر، فرشته حسینی هم مشغول سیگار کشیدن است. شواهد پژوهشی مختلف نشان میدهد که میزان تحمل زنان در مقابل سیگار کمتر از مردان است. به عبارتی خطر بروز بیماریهای ریوی و قلبیعروقی بین زنان سیگاری نسبت به مردان سیگاری بیشتر است. اختلالات افسردگی و اضطرابی هم در زنان سیگاری نسبت به مردان سیگاری به میزان قابل توجهی سیر افزایشی را نشان میدهد. همه این عوامل نشان میدهد که افزایش استعمال سیگار را به ویژه در زنان باید جدی گرفت و برای رفع آن چاره اندیشی کرد.
ادامه حاشیه سازی های دروازه بان مغضوب آبی ها
رشید و استقلال در پایان راه
گروه ورزش/ در حالی که 12 هفته از رقابت های لیگ برتر گذشته، سهم رشید مظاهری فقط حضور 80 دقیقه ای در بازی مقابل ذوب آهن بوده است و شاید اگر در آن بازی سید حسین حسینی مصدوم نمی شد مقابل دقایق بازی مظاهری در لیگ بیست و یکم همچنان عدد صفر نقش بسته بود! نیمکت نشینی و گاه خانه نشینی های رشید مظاهری مسلما با رابطه نه چندان خوب او با فرهاد مجیدی بی ارتباط نبوده است. اختلاف بر سر تمدید قرارداد، خداحافظی با هم تیمی ها و ترک تمرین پیش از شروع فصل، غیبت در سفر آبی پوشان به دبی برای بازی حساس مقابل الهلال،فسخ قرارداد و بی انضباطی در تمرینات دلایلی است که مظاهری را از چشم فرهاد مجیدی انداخت و این دروازه بان در نهایت در فهرست سیاه فرهاد قرار گرفت.اما بعد از حذف استقلال از آسیا تمرینات این تیم دوباره شکل گرفت و این بار وساطت برخی افراد و البته فشارهای فضای مجازی باعث شد مظاهری به تمرینات برگردد و مجیدی قبول کرد این بازیکن در لیگ پیش رو در استقلال بماند. حتی توافق شد علیرضا رضایی راهی فولاد شود و باشگاه فولاد هم مذاکرات را تایید کرد اما باز هم یک اتفاق باعث شد مجیدی نظرش در باره مظاهری تغییر کند. این اتفاق هم به هفته دوم لیگ برتر بر میگردد، جایی که مجیدی در نشست خبری بعد از بازی با تراکتور به صراحت اعلام کرد به هیچ عنوان موافق جدایی رضایی نیست و این موضوع را به آجورلو هم گفته است.همین اظهارنظر کافی بود تا مشخص شود که فرهاد مجیدی قید رشید را زده و قرار نیست هواداران آبی پوش این دروازه بان را بار دیگر در قفس توری تیم محبوب خود ببینند.بازی دادن به رضایی جوان در غیاب حسینی نیز مهر تاییدی بود بر این ادعا.به نظر میرسد مظاهری با این شرایط دو راه پیش رو داشته باشد که به آرامش برسد.او که کادر فنی دو فصل اخیر را به ستوه آورده، فقط باید منتظر باشد مجیدی از استقلال برود یا این که در رفتار خود که طی فصول اخیر با تراکتوریها، فکری و مجیدی انجام داده تجدید نظر کند و راهی بدون حاشیه را در پیش بگیرد.هر چند که گفته می شود چند تیم لیگ برتری به دنبال جذب دروازه بان مغضوب آبی ها هستند اما مسلما مرور حتی نیمی از حواشی ایجاد شده توسط این دروازه بان در چند فصل اخیر کافی است تا هر تیمی از جذب مظاهری منصرف شود یا در بدترین حالت ممکن با تردید مذاکرات خود را پیش ببرد.
ممنوعیتیکه به نفع احسان علیخانی شد

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رئیسی گفت:آیت ا... مصباح در راه انجام وظیفه از هیچ چیز نمی هراسید


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مرکز آمار با انتشار گزارشی از شاخص های مهم اقتصادی تابستان امسال و مقایسه آن با سه سال قبل، جزئیات جدیدی از آمار حجم معاملات بورس در سال های گذشته به ویژه سال 99 که بورس با تلاطمی بی سابقه مواجه شده بود، ارائه کرد. آماری که از سیل ورود نقدینگی به بورس و افزایش 5.3 برابری حجم معاملات سهام در بورس در سال 99 به نسبت 98 و همچنین افزایش حدود 17 برابری حجم معاملات سهام در سال 99 به نسبت سال 97 حکایت دارد!به گزارش خراسان، رشد قابل توجه بورس در سال 98 و به ویژه سال 99 عامل ورود مردم به این بازار شد اما این رشد شدید و چند برابری در نیمه مرداد سال گذشته متوقف و تبدیل به روند نزولی شد. درباره چگونگی شکل گیری این رشد و سقوط بحث های زیادی مطرح شده است اما رصد این اتفاق از منظر آمارهای جدید مرکز آمار اطلاعات جالبی را به ما می دهد. بر اساس گزارش جدید مرکز آمار با عنوان «گزارش فصلی اقتصاد ایران: تابستان 1400» شاخص کل بورس در انتهای سال 97 معادل 178659 واحد، در انتهای سال 98، معادل 512900 واحد و در انتهای سال 99 معادل 1307707 واحد رسید. البته شاخص کل در اوج خود در تاریخ 19 مرداد 99 به قله 2078546 نیز رسید. در این مقایسه حجم معاملات نشان می دهد که افزایش شدید حجم معاملات عامل اصلی رشد حبابی شاخص کل بورس بود. بر اساس این آمار ،حجم معاملات بورس در سال 97 معادل 160 هزار میلیارد، در سال 98 معادل 512 هزار میلیارد و در سال 99 معادل 2701 هزار میلیارد تومان بود. این افزایش شدید حجم معاملات در سال 99 که رشد 5.3 برابری نسبت به سال 98 و رشد حدود 17 برابری نسبت به سال 97 را نشان می دهد به منزله ورود سیل عظیمی از نقدینگی به این بازار است. این در حالی است که همین گزارش نشان می دهد که تعداد شرکت های حاضر و فعال در بازار سرمایه در سال 99 کاهش یافته است. بر این اساس، تعداد شرکت های حاضر در بازار در سال 97 معادل 375 شرکت، در سال 98 معادل 402 و در سال 99 معادل 369 شرکت بودند. در چنین شرایطی و با وجود اضافه نشدن شرکت های جدید و سهام جدید به بازار، ورود این حجم از نقدینگی عملا موجب افزایش قیمت ها در بازار سهام شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سجادپور- پسری که با ترفندی شیطانی، دختر جوان را پس از تبلیغات ماساژ درمانی در فضای مجازی به سالن آرایشگاه زنانه کشانده و هدف آزار وحشیانه قرار داده بود، درحالی روانه زندان شد که با گذشت حدود یک هفته از این ماجرای تلخ، هنوز این دختر جوان در بیمارستان بستری است و حال وخیمی دارد.
به گزارش اختصاصی خراسان، این حادثه تاسف بار ششم دی در یک آرایشگاه زنانه، هنگامی رخ داد که دختر جوانی پس از جست وجو در فضای اینستاگرام با تبلیغات ماساژ درمانی در آرایشگاه زنانه روبه رو شد.
دختر 19 ساله که در پی یافتن درمانی برای رفع چروک یا کبودی زیرچشم بود با شماره ثبت شده در آگهی تبلیغاتی تماس گرفت اما پاسخ گوی آن سوی خط پسر جوانی بود که در فضای مجازی تله کثیفی پهن کرده بود تا با ترفندی شیطانی، دختران جوان را به دام اندازد. طولی نکشید که پسر جوان به حضور مادرش در سالن آرایشگاه اشاره کرد و به «ع» اطمینان داد که او عمل ماساژ درمانی را در یک سالن آرایشگاه زنانه انجام می دهد که مادرش و همکار خانم نیز در آن مکان مشغول کار هستند!
این گزارش حاکی است پس از این مکالمه تلفنی کوتاه، قرار ماساژ درمانی گذاشته شد و دختر 19 ساله روز بعد به بولوار صیاد شیرازی رفت تا سالن آرایشگاه مذکور را پیدا کند.
چند دقیقه بعد او زنگ سالن زیبایی را به صدا درآورد و داخل آرایشگاه شد. همه چیز عجیب به نظر می رسید. هیچ خبری از متصدیان یا مشتریان آرایشگاه نبود. فضای سکوت، موجی از دلهره و نگرانی را ایجاد کرد. دختر جوان که اضطراب و استرس وجودش را فراگرفته بود ناگهان با پسر 27 ساله ای روبه رو شد که خود را «م» معرفی می کرد. پسر جوان در یک لحظه در سالن زیبایی را قفل کرد و به سوی دختر 19 ساله آمد. حالا دیگر دختر جوان فهمیده بود که در تله کثیف شیطانی افتاده است. از شدت ترس به خود می لرزید و به اطراف می نگریست تا راه فراری بیابد ولی دیگر دیر شده بود و فریادهایش را هم کسی نمی شنید. او در چنگ شیطان اینترنتی دست و پا می زد تا خود را از تعرض برهاند ولی جوان شیطان صفت رهایش نمی کرد تا این که بالاخره، مورد آزار و اذیت وحشیانه قرار گرفت و با حالتی زننده، راهی منزلشان شد. او از شدت شرم نمی توانست چیزی به مادرش بگوید اما ناگهان بیهوش روی زمین افتاد و به حالت اغماء رفت. اعضای خانواده دختر که هنوز از وقوع حادثه وحشتناک، اطلاعی نداشتند سراسیمه او را به بیمارستان رساندند. حال دختر جوان هر لحظه رو به وخامت می گذاشت که کادر درمانی وارد عمل شدند و او را بستری کردند اما آن چه پزشکان بیان می کردند برای خانواده «ع» باور پذیر نبود! دختر 19 ساله وضعیت وخیمی داشت و نمی توانست کلامی بر زبان آورد. مادر این دختر با شنیدن حادثه آزار و اذیت، گویی دنیا روی سرش ویران شد. اشک هایش سرازیر بود و حیران و نگران به این سو و آن سو می دوید تا شاید دخترش را از این وضعیت خطرناک نجات دهد.
به گزارش خراسان، در پی وقوع این حادثه تاسف بار، ماجرا به پلیس گزارش شد و پرونده در دایره جرایم مهمه پلیس آگاهی خراسان مورد رسیدگی قرار گرفت.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروه زبده ای از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ کارآگاه سلطانیان (رئیس اداره جنایی) وارد عمل شدند و به تحقیق درباره این حادثه شیطانی پرداختند. با لو رفتن ماجرای تبلیغات ماساژ درمانی در فضای اینستاگرام، هویت «م» (جوان متهم به آزار دختر جوان) برای پلیس آشکار شد و از سوی دیگر با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، این پرونده به طور مستقیم به شعبه یکم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زیر نظر قضات با تجربه دادگاه کیفری زیر ذره بین قضاوت قرار گرفت. کارآگاهان با صدور دستوری ویژه از سوی قاضی «صبوری نسب» عملیات ردزنی «م» را آغاز کردند و او را در یک عملیات غافلگیرانه به دام انداختند.
این متهم پس از اعتراف به کشاندن دختر جوان به آرایشگاه زنانه با ترفند ماساژ درمانی و با صدور قرار قانونی از سوی دادگاه روانه زندان شد تا تحقیقات بیشتری برای کشف زوایای پنهان این پرونده از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی صورت گیرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.