
نظامیان آمریکایی شهر منبج را ترک کردند و ارتش سوریه با حمایت روسیه و همراهی رزمندگان کرد وارد این شهر شد. منبج در حاشیه منطقه حائلی قرار دارد که ترکیه مایل است در شمال شرق سوریه ایجاد کند. همزمان با این رویداد، روسیه نظامیان خود را در شمال سوریه مستقر کرد تا از رویارویی مستقیم نیروهای دولت مرکزی سوریه و ترکیه جلوگیری شود. وزارت دفاع روسیه اعلام کرده که نیروهایش در خارج از شهر منبج، گشتزنی در خط مقدم و حدفاصل بین مهاجمان ترکیه از یک سو و نیروهای دولت مرکزی سوریه از سوی دیگر را آغاز کردهاند. الکساندر لاورنتیف، نماینده مسکو در امور سوریه نیز، اعلام کرد که هیچکس علاقهای به آغاز جنگی بالقوه میان نیروهای دولت سوریه و ترکیه ندارد و «روسیه اجازه چنین کاری را نخواهد داد.» او همچنین تایید کرد که رهبران کردهای سوریه و نمایندگانی از دولت بشار اسد هفته گذشته در یکی از پایگاههای روسیه با یکدیگر گفت وگو کردهاند. اگرچه از نتایج این مذاکرات خبری منتشر نشده، اما به نظر میرسد که پس از معامله کردها با دمشق، آرایش نظامی جدیدی در مناطق کردنشین سوریه در حال شکل گیری است.
کردهای سوریه، ناامید از سیاست های آمریکا، برای محافظت از خود به دولت بشار اسد و قوی ترین حامی دمشق یعنی روسیه پناه بردند. آن ها با این معامله، خودمختاریِ نسبی را که در شمال شرق سوریه به دست آورده بودند از دست خواهند داد اما امیدوارند با میانجیگری روسیه بتوانند به توافقی برسند تا بخشی از این خودمختاری حفظ شود.هم اکنون نیروهای ترکیه منطقهای مرزی به طول ۱۰۰ کیلومتر را بین شهرهای تل ابیض و راس العین در کنترل خود دارند. نیروهای دولت مرکزی سوریه نیز در دو طرف این منطقه از جمله در منبج در غرب آن و قامشلی و حسکه در شرق آن مستقر شدهاند و در حال تقویت حضور خود هستند. در جبههای دیگر نیز نیروهای کرد در تلاش برای باز پس گیری شهر راس العین از نیروهای ترکیه هستند. بنا بر گزارش خبرنگار آسوشیتدپرس، از بامداد سهشنبه حومه این شهر به شدت توسط نیروهای ترکیه بمباران شده است.
ترامپ؛ آتش افروز یا آتش نشان؟
با ورود نظامیان سوریه به مناطق تحت کنترل نیروهای کرد سوری کار پیشروی ارتش ترکیه دشوارتر از قبل میشود. آنکارا پیش از این از برنامه هجوم به منبج و تسخیر این شهر خبر داده بود اما تاکنون به ورود ارتش سوریه و بازگشت یگانهای مدافع خلق به آن واکنشی نشان نداده است. به گزارش دویچه وله، حمله نیروهای ترکیه به شمال سوریه پس از آن آغاز شد که واشنگتن خروج نهایی سربازان خود از این منطقه را اعلام کرد. گرچه این اقدام چراغ سبز آمریکا به آنکارا تعبیر شده است، وزارت خزانهداری ایالات متحده روز دوشنبه از تحریم سه وزیر و دو وزارتخانه ترکیه خبر داد. در پی این رویداد، واشنگتن اعلام کرده که دو وزارتخانه دفاع و انرژی و منابع طبیعی و وزیران این دو وزارتخانه و وزیر کشور ترکیه در فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری ایالات متحده قرار گرفتهاند. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، پس از امضای فرمان اجرایی این تحریمها اعلام کرد که اگر سران ترکیه "مسیر خطرناک و ویرانگری" را که در پیش گرفتهاند ادامه دهند اقتصاد این کشور را متلاشی خواهد کرد. اما این تغییر مواضع چه معنایی دارد؟ مفسر سایت «اشپیگلآنلاین» درخصوص تحریم اقتصادی ترکیه از سوی دولت آمریکا نوشته است: «ترامپ ابتدا اقدام به آتشافروزی کرد و اکنون در مقام آتش نشان پا به میدان نهاده است.»
فراخبر
تسلیحات اتمی آمریکا در پایگاه اینجرلیک ترکیه، واشنگتن را نگران کرده است
در بحبوحه افزایش تنشها با آنکارا، مقامات آمریکایی در روزهای اخیر جلساتی تشکیل دادهاند تا برنامه خارج کردن ۵۰ سلاح اتمی در پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه را بررسی کنند. روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد، دونالد ترامپ، روز دوشنبه اعلام کرد که در اقدامی برای تحت فشار گذاشتن آنکارا به منظور پایان دادن به حمله نظامی کنونیاش در شمال سوریه، تحریمهای جدیدی را علیه ترکیه اعمال و مذاکرات تجاری با این کشور را متوقف خواهد کرد و تعرفههای فولاد را نیز افزایش خواهد داد. اگرچه پنتاگون درباره این که تجهیزات اتمیاش را کجا انبار کرده، هیچ صحبتی نمیکند، اما گمان میرود بمبهای هستهای "بی ۶۱" آمریکا به عنوان بازدارندهای در برابر روسیه و همچنین اقدامی برای نشان دادن تعهد آمریکا به ناتو، در پایگاه اینجرلیک ترکیه نگه داشته شده باشند. دو مقام آمریکایی به روزنامه نیویورک تایمز گفتند، مقامات بخش انرژی وزارت امور خارجه آمریکا بدون سر و صدا و به صورت مخفیانه در حال بررسی راههای خارج کردن تسلیحات اتمی از پایگاه اینجرلیک هستند که به گفته یکی از این مقامات توسط رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به گروگان گرفته شدهاند. در گزارش روزنامه نیویورک تایمز آمده است: خروج این تسلیحات اتمی از پایگاه اینجرلیک پایان دوفاکتوی ائتلاف ترکیه-آمریکا خواهد بود. نگه داشتن این تسلیحات در آن جا ضعف و آسیبپذیری اتمی را دایمی میسازد و این مسئله باید سالها پیش رفع میشد. این در حالی است که نیروی هوایی آمریکا از پاسخ به سوالات درباره تسلیحات اتمی احتمالی در این پایگاه یا این که آیا این تسلیحات از پایگاه اینجرلیک خارج میشوند یا خیر امتناع کرد.این نخستین بار نیست که مسئله امنیت این تسلیحات اتمی مستقر در پایگاه اینجرلیک واقع در جنوب ترکیه درست در ۱۱۰ کیلومتری مرز این کشور با سوریه مطرح میشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


غفوریان- سه روز قبل مجلس در مصوبه ای وزارت آموزش و پرورش را مکلف کرد حداکثر تا پایان سال تحصیلی 99- 98 کلیه واحدهای آموزشی تحت مدیریت را منحصراً به دو صورت دولتی و غیردولتی اداره کند، بهگونهای که به جز مدارس استثنایی، مدارس دولتی متنوع در کشور نباشد و ملاک ثبتنام در مدارس دولتی متناسب با فاصله محل سکونت با مدرسه باشد. بهموجب اجرای این مصوبه باید تمامی مدارس هیئتامنایی، شاهد، ایثارگران، استعدادهای درخشان، نمونه دولتی، آموزش از راه دور، اقلیتهای مذهبی، شبانهروزی، عشایری و تطبیقی حذف شوند.در پی این مصوبه، مجموعه تخصصی پژوهشی «ایتان» که شامل گروههای تحلیل گر تخصصی است، این مصوبه را بررسی کرده و دست کم 10چالش اساسی را برای آن برشمرده است. این گزارش که در اختیار خراسان نیز نهاده شده است، نگاه دقیقی به این مصوبه دارد که مهم ترینش را مرور می کنیم.
مغایرت با اسناد بالا دستی
1-رهبر انقلاب در دیدار سال 98 با معلمان و فرهنگیان فرمودند: «نخبهپروری خیلی مهم است، مدارس استعدادهای درخشان نبایست تضعیف بشود، هر چه میتوانید اینها را تقویت کنید». این بیانات در حالی است که با اجرای این مصوبه جدید، عملاً مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی به عنوان مدارس اصلی نخبهپرور در نظام آموزشی حذف خواهند شد.2-با اصل 75 قانون اساسی به دلیل افزایش هزینههای دولت مغایر است. چرا که بخشی از هزینه مدارس شاهد، هیئت امنایی و استعدادهای درخشان از والدین و نهادهای حمایتی نظیر بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان تامین میشود.3-با رویکردهای کلان شورای عالی انقلاب فرهنگی مغایر است. این شورا با حذف مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی در سال 96 توسط شورای عالی آموزش و پرورش به صراحت مخالفت و همچنین به تازگی مصوبه تشکیل سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان را ابلاغ کرد.
ابهامات متن مصوبه
۱-واژه «تنوع» در این مصوبه به دلیل تصریح نکردن ملاک تنوع مبهم است. در واقع مشخص نیست ملاک تنوع نظام تامین مالی است، برنامه درسی است، سن دانش آموزان است یا...
۲-مشخص نیست «فاصله محل سکونت تا مدرسه» تنها ملاک ثبتنام است یا یکی از ملاکهای ثبتنام.3-اجرای این مصوبه به دلیل حذف مدارس آموزش از راه دور، شبانه روزی، اقلیتهای مذهبی، مجتمعهای آموزشی تطبیقی و بزرگ سالان که مختص گروه های مخاطب خاص تأسیس شدهاند، نظام آموزشی را با اختلال در ارائه همگانی خدمات آموزشی مواجه می سازد.
آسیبهای اجراییسازی مصوبه
1-این مصوبه با حذف مدارس نمونه دولتی، دانشآموزان مستعد مناطق محروم را از خدمات آموزشی با کیفیت محروم کرده و ناقض عدالت آموزشی است.2-به دلیل حذف مدارس دولتی باکیفیت و هدایت خانوادههای دغدغهمند به سمت مدارس غیردولتی، عملا موجب هموارسازی مسیر خصوصیسازی مدارس می شود.
بی توجهی به تجربه های جهانی
یکی دیگر از تجربه های کشورهای دیگر از جمله آمریکا و انگلستان نشان میدهد که این کشورها کاملا برعکس مصوبه مورد اشاره، به جای حذف بیچون و چرای هرگونه تنوع، با تعریف «نظاممند» انواع مدارس، مسیر مشارکت افراد، مؤسسات، شرکتها و نهادهای گوناگون در حوزه آموزش عمومی را به طرق گوناگون فراهم میآورند.
تهدید عدالت آموزشی
حذف تنوع مدارس به نوعی ایده «عدالت به مثابه برابری» را به ذهن متبادر میسازد؛ این که همه دانشآموزان مستقل از شرایط و اقتضائات خاصی که دارند باید خدمات مشابهی دریافت کنند. این در حالی است که «مبانی نظری سند تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران» به صراحت این تصور را زیر سوال میبرد و تأکید میکند که «بر اساس مبانی روانشناختی پذیرفته شده، گاهی تفاوتها و شباهتهای آحاد متربیان به گونهای است که میتوان آنها را در گروههایی دستهبندی کرد و خدمات تربیتی ویژه وکیفی تری به آنها ارائه کرد».مدارس استعدادهای درخشان از جمله مدارسی هستند که خدمات آموزشی متناسب با شرایط متربیان تیزهوش ارائه میدهند و در صورت اجرای این قانون، این گروه از دانشآموزان با چالش مواجه خواهند شد.
چه باید کرد؟
با توجه به آسیب هایی که درباره این مصوبه به آن اشاره شد، این مجموعه کارشناسی پیشنهادش را در این مقطع زمانی این طور مطرح می کند: پیشنهاد میشود شورای نگهبان به استناد ابهامات متن مصوبه و مغایرتهای آن با مراجع بالادستی این مصوبه را برای بررسی مجدد به مجلس ارجاع دهد. مجلس نیز رویکرد کلان خود را از «حذف» تنوع مدارس به «سامان دهی» آن تغییر داده و مبتنی بر این تغییر، متن مصوبه را اصلاح کند.
دیدگاه نماینده موافق
مصوبه مجلس شُسته رُفته نیست
محمد اکبری- در این باره با محمد بیرانوند عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم گفت وگو می کنیم. او که از موافقان این طرح است، به خراسان می گوید: طرح تقسیم مدارس به دو بخش دولتی و غیر دولتی به چکش کاری و اصلاح نیاز بیشتری دارد.هم اکنون با وجود 19 تا 21 مدل مدرسه در کشور، این نوع مدارس به دو بخش دولتی و غیر دولتی تقسیم می شوند. بنابراین این دوگانه خواندن مدارس حرف تازه ای نیست؛ اما آن چه باید در این زمینه شفاف شود شیوه های آن است.نماینده خرم آباد در مجلس گفت: مصوبه مجلس می توانست «شسته رُفته تر» باشد انتظار داریم این موضوع به صورت شفاف مورد بررسی و آمایش قرار گیرد. وی ادامه داد: ما هم اکنون در دو سطح آموزش بالا(تیزهوشان) و در پایین (استثنایی ها) را داریم. این که مدارسی تحت عنوان نمونه برای جذب استعدادهای متوسط آزمون دارند منطقی ندارد.از سویی دیگر شاهد هستیم که مدارسی چون "شاهد" هم فقط به یک عنوان بدل شده و درواقع عموم مردم می توانند با گزینش هایی خاص وارد شوند بنابراین دلیلی ندارد تحت عناوین چند دستگی وجود داشته باشد.
دیدگاه کارشناس
این مصوبه لغو نشود دچار خسران می شویم
در این زمینه با رضا گلشن مهرجردی کارشناس آموزش و پرورش استعدادهای درخشان همکلام میشوم. او که سالها در برنامهریزی آموزشی حوزه نخبگان صاحب تجربه است، به خراسان میگوید: در شرایط کنونی، لازمه تحقق عدالت آموزشی، وجود مدارس متنوع است و اساسا نمیتوان شرایط مطلوب و منطقی آموزشی را بدون تنوع مدارس تصور کرد. حتی در شرایط ایدهآل، وجود حداقلی از تنوع مدارس ضرورت دارد و تجربههای جهانی نیز تنوع مدارس و مراکز آموزشی متنوع را رد نمیکند.وی به طبقات مختلف و تنوع فرهنگی و اجتماعی افراد در جامعه اشاره و تصریح میکند: وقتی در جامعهای هستیم که افراد آن شامل عشایر، روستاییان، اقلیتهای مذهبی، تیزهوشان و... هستند، چگونه میتوان نیاز این گروهها به مدارس و نظامهای آموزشی ویژه آن ها را نادیده گرفت؟ از سوی دیگر یک معلم با مهارتهای حرفهای متوسط یا کمتر از آن، در یک کلاس دارای تراکم دانشآموزی بالا، چگونه میتواند به تمامی نیازهای متنوع دانشآموزان پاسخ دهد؟گلشن به صراحت بیان میکند: در این مصوبه باید تجدیدنظر صورت گیرد و لغو شود. وگرنه سیستم آموزشی ما دچار یک خسران بزرگ و احتمالا جبران ناشدنی خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


نوید زنده روحیان - آماده میشوم برای کاری که هیچ وقت تجربه اش نکرده بودم. ساعت 8 صبح است، لباس و کفش های پاره ای را که از قبل آماده کرده بودم میپوشم و با کیسه های خالی به دست، از خانه بیرون میآیم اما هنوز درکی از شرایطی که در آن هستم ندارم تا این که کنار پیادهرو، اولین کیسه زباله را میبینم و به سرعت پاره اش می کنم و با دست تمام محتویاتش را به هم می ریزم. دستم کاملا با شیرابه های زباله خیس می شود و سر و صورتم هم با عرقی که می ریزم. چند قوطی نوشابه و جعبه پیتزا را برمیدارم، داخل کیسه میاندازم و دوباره چشم می کشم دنبال کیسه های زباله. هنوز درکم از شرایط عجیب و غریبی که قرار است یک روز کامل آن را تجربه کنم کامل نشده که سر همان کوچه دو سطل زباله بزرگ شهرداری را می بینم. خیلی پر نیست و مگس ها در آن حسابی جولان می دهند. چند کارتن و بطری نوشابه را داخل سطل میبینم اما دستم به آن ها نمیرسد، جلوتر می روم و روی پایه سطل می ایستم، دوباره سعی میکنم اما باز هم نمیشود، مجبورم سرم را کامل داخل سطل فرو ببرم و خم شوم تا دستم به زباله ها برسد. در همین حال کاملا متوجه می شوم کجا
ایستاده ام و حالا نامم از این سه مورد خارج نیست؛ کتفی ، زباله گرد یا زباله دزد!
از بولوار صیادشیرازی مسیر را شروع کردهام، این ساعت از صبح زباله هایی که جلوی در خانههاست به نسبت زیاد است، جعبه پیتزا، بطری های پلاستیکی و قوطی های فلزی نوشابه و قالپاق شکسته خودرو، دشت اول من هستند. از کوچه پس کوچه ها می گذرم و وارد بولوار پیروزی میشوم، در این خیابان جعبه های کوچک، قطعات فلزی و پلاستیکی لوازم یدکی و انواع و اقسام فیلتر خودرو، جلوی تعمیرگاه ها ریخته شده است، درنگ نمی کنم و همه را در کیسه ام می اندازم. جلوی در یک سوپرمارکت، سطل زباله بزرگ پلاستیکی اش را باز می کنم و کارتن های داخلش را بر می دارم، صاحب مغازه نزدیک می شود و میگوید: مظنه کارتن چند است؟ جواب می دهم: دقیق خبرندارم، کیلویی هزار تومان. می گوید: تا دلت بخواهد کارتن دارم و دیگر جایی برای نگه داشتن آن ها ندارم، اگر خودت یا کس دیگری هست که خریدارید با قیمت خوب می دهم که شما هم سود کنید. جوابی می دهم و کیسه ای که حالا کمی پر شده را روی دوشم میاندازم و به راهم ادامه می دهم.از چند کوچه که می گذرم، یک سطل بزرگ شهرداری را می بینم اما انگار سطل های کوچکی که کنار پیادهروی خیابان هاست، پر و پیمان تر است. نزدیک بولوار هنرستان جعبه های پلاستیکی میوه و سبزیجات بیشتر به چشمم می آید. جلوی یکی از میوه فروشی ها چند کارتن بزرگ هست، خم میشوم تا بردارم اما صاحب مغازه خیلی سریع جلویم ظاهر میشود و اجازه نمی دهد. میگوید: خودمان این ها را میفروشیم اول بپرس اگر لازم نداشتیم بردار.جلوتر در حال جمع کردن چند کارتن پاره از باغچه پیاده رو هستم که خانمی صدایم میکند، این اولین برخورد با شهروندان در طول مسیر است، تا این جا یا خیلی معمولی از کنارم رد شده بودند یا در حد یک نگاه سطحی و بعد رفته بودند دنبال کارشان؛ در آن وضعیت با بی حوصلگی و شاید هم به دلیل عصبانیت از کثیفی شیرابه های روی دستم، خیلی سرد و بدون حرف زدن سرم را به سمتش برمیگردانم، از صندوق عقب خودرو دو کیسه زباله بزرگ را برمی دارد و به دستم می دهد. با لبخند رضایتی که بر لب دارد، میگوید : این ها به دردت می خورد؟ از بین زباله های تر و خشکی که درون نایلون هاست، سه چهار پاکت سیگار، یک اسپری خوشبو کننده ، یک برس مو و یک جعبه پاره کفش به دردم می خورد! داخل کیسه می اندازم و مشغول ادامه زباله گردی می شوم.
وانت بار های خریدار ضایعات
در مسیر یکی دیگر از کتفی ها هم هست ، جوانی حدود 18 ساله ، با یک شلوار ورزشی و پیراهن قرمز چهارخانه که از کثیفی به سیاهی می زند. کیسه ای که روی دوشش است، دوبرابر کیسه من حجم دارد. سر صحبت را با او باز می کنم.
-بارت را کجا می فروشی؟
معمولا به وانتی هایی که از ابتدای بولوار میگذرند، به همان ها می فروشم.
-شماره ای از آن ها نداری؟
شماره را ذخیره ندارم اما همین که در بولوار وکیل آباد باشم، وانت های عبوری بارم را میخرند.
-بار را چند می فروشی؟
اگر درهم باشد هزار تا هزار و 200 تومان، قبلا که پت های پلاستیکی را تا هشت هزار تومان هم می خریدند اما الان نه.
عرق می ریزم، زبانم به سقف دهانم چسبیده، حالم از بوی گندی که گرفته ام به هم می خورد، هرچه به وزن کیسه اضافه میشود، قد من هم خمیده تر می شود و فشار به کتف و شانهام بیشتر، لباسم کاملا بو گرفته، روی دست و لباسم شیرابه های زباله کاملا دیده می شود؛ حس خیلی بدی است. دیگر فرقی بین من و سطل زباله نیست، هردو یک بو را میدهیم. حالا ابایی از تا کمر فرورفتن در سطل ها ندارم. فقط تمام فکرم جمع کردن ضایعات بیشتر است و غرق شدن در دنیای سخت و عجیب زباله گردها.از کت و کول افتاده ام...ابتدای پل هاشمیه در حاشیه بولوار وکیل آباد، یک ربع منتظر میمانم تا وانتی که آن جوان زباله گرد می گفت بیاید و بار را بخرد اما خبری نیست.بی خیال وانت بارها، بارم را سوار خودرو میکنم و به بولوار توس می روم، کیسه دیگری را برمیدارم، به سختی می توانم چند زباله به درد بخور پیدا کنم. می گویند در توس 75 (سه راه دانش) چند وقتی هست انبارهای ضایعاتی زیادی رشد کرده و به نوعی بورس ضایعات مشهد شده است....در یکی از همین انبارها را میزنم...صدا می زنم، یک نفر از اتاقک کوچکی که بالای آن از ضایعات و کبوتر پر است، بیرون میآید. انبار، پر از ضایعات، زباله، پلاستیک و کارتن است. کف انبار همه این زباله ها ریخته شده روی هم. مات این همه زباله شدم و درفکر عدد و رقم های آن هستم. ناگهان یک نفر صدا زد: کیسه را بگذار روی باسکول. وزن یکی از کیسه ها 10 کیلوست. می گوید بارت 10 کیلو بود، کیلویی 1500، این هم 13هزار تومان، دفعه بعدی بقیه اش را بگیر.میگویم: همه اش کارتن و پلاستیک است. پاسخ می دهد: در هم است، فقط اگر بطری نوشابه یا کارتن را جدا کنی، بیشتر می دهم. ما از همه بهتر می خریم، میتوانی قیمت بگیری. حوصله دردسر ندارم، پول را میگیرم و می آیم بیرون...از صبح که به عنوان زباله گرد وارد شهر شدم تا الان که با سر و وضع ژولیده و بوی زننده در حال رفتن به خانه ام، برایم بیشتر از یک روز گذشت، خیلی طولانی، خیلی سخت و خیلی عجیب و غریب بود؛ کاری که تجربه کردنش برای درک وضعیت زباله گردها و شرایط آن ها لازم بود، حالا بهتر می توانم در گزارش های آینده از معضلات و مشکلاتی که زباله گردها برای شهر و بهداشت محیط زندگی شهروندان درست می کنند، بنویسم و عملکرد مسئولان و متولیان در این زمینه را بررسی و نقد کنم.
مشروح این گزارش را درسایت روزنامه به نشانیwww. khorasannews.com بخوانید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مائده کاشیان - حمیدرضا عطایی بازیگری است که اولین بار با سریال «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری و در نقش مهمی مانند شخصیت «سائببن مالک» در تلویزیون دیده و از آن پس نامش با این شخصیت در ذهن مخاطب ماندگار شد. او این شبها با مجموعه «ترور خاموش» به کارگردانی احمد معظمی، حضوری موفق روی آنتن شبکه یک داشته است. در آستانه پایان سریال با این بازیگر که نقش یکی از مأموران امنیتی به نام «مرتضی» را در این مجموعه ایفا میکند گفتوگو کردهایم.
بعد از مدتی دوری از تلویزیون، وقتی فیلم نامه «ترور خاموش» را خواندید، چه چیزی باعث شد بازی در این سریال را بپذیرید؟
من فیلم نامهها را نگاه میکنم و میبینم اگر مفاهیمی مرتبط با قهرمان در دلش گنجانده شده و جای کار داشته باشد که آن را بسازم، روی آن فکر و کار میکنم. «ترور خاموش» این خاصیت را داشت که در واقع من بتوانم این قهرمان را در دل فضای نیروهای امنیتی پیدا کنم. این گونه سینما مورد علاقه من است، سینما که میگویم به مفهوم هر سه مدیوم تئاتر و تلویزیون و سینماست. این ژانر در سینما نمیتوانم بگویم نیست اما کم رنگ شده، من به عنوان بازیگر تلاشم را میکنم که این ژانر دوباره احیا شود.
شخصیت «مرتضی» بر اساس یک مأمور امنیتی واقعی شکل گرفته است؟
کلیت داستان بر اساس پروندهای است که تا به حال رسانهای نشده، اما اگر خیلی بخواهیم دقیق شویم که مثلا «مرتضی» بر اساس فلان شخصیتی که در فضای امنیتی هست کار شده، این طور نیست. نمونههایش هست و مشاور ما آقای مرتضی اصفهانی در بخش تخصصی کار، اطلاعات خیلی خوبی به ما میرساندند اما این که بخواهیم دنبال یک اسم یا شخصیت خاص بگردیم خیر.
پس نمیتوان گفت مثلا فلان ویژگی «مرتضی»، مدل صحبت کردن یا رفتارش بر اساس شخصیت فلان مامور امنیتی است؟
نه من خودم نقشهایم را بر اساس پایه اصلی و مغز داستان طراحی میکنم.
منظورتان از طراحی چیست؟ مثلا چه ویژگیهایی را دوست داشتید با توجه به فضای داستان و کاراکتر به او اضافه کنید؟
احساساتی در این کاراکتر هست که من آن احساسات وجودی را از جمله وطنپرستی یا این که حس میکند در قبال جامعه خودش مسئول است و باید برای جامعه کاری کند و به سبب شغلی که دارد از آدمها مراقبت کند، از دل فیلم نامه پیدا و آنها را بازی میکنم و بعد بر اساس این طراحیهای درونی، شکل بیرونی به آن میدهم.
برایتان پیش آمد که درخصوص نقش «مرتضی» از نزدیک با ماموران امنیتی ملاقات کنید؟
آقای مرتضی اصفهانی ما را راهنمایی میکردند، من هر سوالی که داشتم با ایشان مطرح می کردم و دایما پلان به پلان با وی هماهنگ بودیم و پیش میرفتیم. در بخش تخصصی کار که باید اطلاعاتی به دست میآوردیم از ایشان کمک میگرفتیم.
چون در سریال «آسمان من» نقش یک مامور امنیت پرواز را داشتید، نگران نبودید که نقش شخصیت یک مامور امنیتی در «ترور خاموش» باعث بشود تکراری شوید؟
اصلا. در سریال «آسمان من»، «امین» یک گارد امنیت پرواز بود که قهرمان بود. من در فیلم نامه میگردم، اگر رگ و ریشههایی از قهرمان را داشته باشد من را جذب میکند. «آسمان من» این را داشت و ماموران هواپیما را وطن خود میدانستند. حالا این قهرمان آمده در سازمان امنیت اطلاعات فعالیت میکند، چه بسا فردا ژورنالیست شود یا به شغل دیگری بپردازد اما این المانها و نشانهها را داشته باشد، کنشمند و فعال باشد و بتواند تصمیم بگیرد. اگر به شخصیت «مرتضی» در «ترور خاموش» نگاه کنید کاملا متفاوت با «امین» است. قهرمان است اما شخصیت عوض شده و دیگر کلیشهای نیست.
گفته بودید تصویر درستی از ماموران امنیتی نشان داده نشده، برای نمایش این تصویر درست باید چه کرد؟
این نیازمند تصمیمی از جانب مدیران است که این گونه ژانر را احیا کند و ادای دینی باشد به سازمانهایی که به سبب ذات شغلشان نباید دیده شوند اما هستند و مراقبت میکنند و این احساس امنیت باید به مردم تزریق شود. اتفاق خوبی که الان افتاده تصمیمی است که مدیران سازمان گرفتند. مدتها بود از جنس «ترور خاموش» کاری ندیده بودیم و خیلی کم و به ندرت با زاویه دیدهای دیگری. وقتی تصمیم گرفته میشود، حمایتهای مالی انجام و تزریق میشود، هرچقدر که بها بدهیم و هزینه کنیم کیفیت کار بالاتر میرود. از همه زوایا نگاه کنید، نمیشود گفت فقط بازیگری، نه کارگردانی؛ بازیگری، طراحی صحنه و گریم، سفرهای خارج و داخل، همه عوامل بر یکدیگر تاثیر میگذارند.
از «ترور خاموش» که بگذریم، چطور شد داوود میرباقری برای نقش «سائب» مختارنامه شما را انتخاب کرد؟
این سوال را باید آقای میرباقری جواب بدهند. 15 سال است که از آن فضا دور شدهام اما چیزی که خاطرم هست اشتیاقی بود که ایشان در وجود من دید، چون فوقالعاده انسان باهوشی است و این اشتیاق را دید. نقش من در «مختارنامه» در 16 سکانس خلاصه شده بود و در همان قسمتهای 11 یا 12 تمام میشد اما این اشتیاق باعث شد که ایشان در بین کار برای شخصیت «سائب بن مالک» نوشتند و نوشتند تا به سرانجام رسید. صحنه شهادت بازی کردن برای هر بازیگری مایه افتخار است، هم از مقوله بازیگری و هم از نظر معنوی.
چرا بعد از «مختارنامه» کم رنگ شدید؟
بازیگران یا باید انتخاب بکنند یا انتخاب بشوند. من انتخاب کردم، پایش هم ایستادم و مسئولیتش را پذیرفتم. من نقشهایم را انتخاب میکنم، بعد دیگر برایش جان و دل میگذارم و واقعا با نقش زندگی میکنم. به علاوه باید ببینیم در این ژانر که مورد علاقه من هست چه تعداد در سینما و تلویزیون ما بوده؟ آنقدرها زیاد نبوده. اگر حمید عطایی پس از «مختارنامه» در کار تاریخی - مذهبی دیده میشد که آنقدر که باید و شاید خوب نبود، همان رزومه من هم خراب نمیشد؟ کار ما این است دیگر، یا باید عشق و هنرت را انتخاب کنی یا بروی سمت پول. باید صبور باشی، انتخاب کنی، فاصله بگیری، پر بشوی، بخوانی، تحقیق کنی و بعد بتوانی نقش تازهای را کار کنی.
برای بازی در سریال «سلمان فارسی» به شما پیشنهاد شده؟
آقای میرباقری همیشه لطف داشتند، بله صحبتهایی شده اما هنوز فعلا چیزی مشخص نیست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

معاون پارلمانی رئیس جمهور اعلام کرد که هیئت دولت با طرح نمایندگان مجلس برای تعطیلی پنج شنبهها مخالفت کرد.امیری دیروز سه شنبه در حاشیه سفر خود به کرمانشاه به ایرنا گفت: طرحی که از سوی نمایندگان برای تعطیلی پنجشنبه ها تهیه شده بود برای دریافت نظرات بین دستگاه های اجرایی توزیع شد.وی اضافه کرد: طرح در نهایت در هیئت دولت مطرح و به رای گذاشته شد که اعضای هیئت دولت به آن رای مخالف دادند.شرایط شهرستان ها با تهران متفاوت است و مسائل زیست محیطی و ترافیکی به شدت پایتخت در شهرستان ها مطرح نیست از این رو در صورت اجرای این طرح بسیاری از کارخانه ها و ادارات تعطیل می شوند و بار مالی قابل توجهی برای دولت دارد از این رو خلاف قانون اساسی است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخنگوی ستاد تبصره 14، از متوسط سه میلیارد و 400 میلیون تومانی واریزی به حساب معترضان در سال گذشته خبر داد.
سخنگوی ستاد حذف یارانه ثروتمندان با بیان این که متوسط واریزی به حساب بانکی معترضان در سال قبل، سه میلیارد و400 میلیون تومان بوده است، از جریمه معترضانی که اعتراض بی جا داشته باشند، خبر داد. از سوی دیگر سخنگوی دولت گفت: یارانه سه دهک ثروتمند تدریجی و ماهانه حذف خواهد شد.به گزارش فارس، سخنگوی ستاد تبصره 14 قانون بودجه (حذف یارانه پردرآمدها)، با اشاره به وضعیت حذف یارانه پردرآمدها اظهار کرد: مهلت آن هایی که راجع به حذف یارانه خود اعتراض داشتند تمام شده و تا اواسط آبان ماه نتیجه را از طریق پیامک به افراد معترض ارسال میکنیم.میرزایی افزود: افراد معترض به دو دسته تقسیم میشوند: 1- افرادی که محرز شده وضع مالی خوبی دارند که قطعاً حذف میشوند. 2- برخی دلایلی آوردند که ورشکسته شده یا جوان دانشجو، عائله و بیمار دارند. درباره این افراد بر اساس ماده 10 هدفمندی یارانه ها، راستی آزمایی انجام می شود. بدین منظور پرسشنامهای تهیه شده و هنگام ارسال پیامک به معترضان، امکان دسترسی در سامانه یارانه 10 نیز (به اطلاعات بانکی) به آن ها داده میشود. در ادامه پرونده اطلاعات آن ها مجدد بررسی شده و اگر نیاز باشد به صورت میدانی نیز ارزیابی خواهد شد. اگر اطلاعات ارائه شده مغایرت داشته باشد مشمول ماده 10 قانون هدفمندی میشوند و علاوه بر قطع یارانه، جریمه نیز باید پرداخت کنند. این جریمه از طریق سازمان مالیاتی به حساب آن ها منظور خواهد شد و در حسابهای بانکی نیز قابل مشاهده است.وی آمار جدیدی از وضعیت مالی افرادی که به حذف یارانه معترض بودند ارائه کرد و گفت: متوسط واریزی به حساب بانکی افرادی که اعتراض کردند در سال 97 حدود سه میلیارد و400 میلیون تومان بوده است. همچنین مشخص شده که در بین حذف شده ها، افرادی بوده اند که در یک سال، حدود 49 میلیارد تومان به حساب بانکی آن ها وجه واریز شده است. اظهارات سخنگوی ستاد حذف یارانه ثروتمندان، حاکی از آن است که حدود 35 درصد مشمولان حذف، تهرانی هستند.
هر ماه، بخشی از ثروتمندان حذف می شوند
در این حال، دیروز علی ربیعی سخنگوی دولت با بیان این که کار حذف یارانه افراد ثروتمند در حال انجام است و هرماه یارانه تعدادی از افراد قطع میشود، گفت: بهطور قطع بهدنبال قطع یارانه دهکهای متوسط جامعه نیستیم. این که گفته میشود به یک باره یارانه 30 میلیون نفر حذف میشود منطقی و شدنی نیست زیرا جامعه بههم میریزد.وی همچنین با اشاره به این که تصمیم گیری درباره نرخ سوخت با توجه به درآمد اقشار متوسط و ضعیف جامعه انجام می شود، گفت: هر تصمیمی برای قیمت حامل های انرژی گرفته شود، درآمد حاصل از آن برای دهک های ضعیف جامعه خواهد بود و دهک های بالای جامعه مشمول نخواهند شد.
به گزارش خراسان، این سخن که دو روز قبل رئیس جمهور نیز در نشست رسانه ای خود اظهار کرد، تا حدی با مواضع اعلام شده در بخشنامه بودجه متناقض است. آن جایی که در بخشنامه بودجه سال آینده به سه مورد مصرف منابع حاصل از افزایش قیمت حامل های انرژی اشاره شده است: «انتظار می رود با اجرای بسته اصلاح نظام یارانه پنهان انرژی، علاوه بر احیای رشد اقتصادی بلندمدت، یارانه پنهان حامل های انرژی به تدریح کاهش یابد و عواید حاصل از آن برای پوشش ناترازی بودجه تقویت منابع حمایت از خانوارهای نیازمند و بنگاه ها در قالب برنامه های موجود و سرمایه گذاری های زیرساختی استفاده شود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

فرض کنید با لباسهای پلوخوریتان در یک جلسه مهم کاری برای بستن یک قرارداد بزرگ شرکت کردهاید و دقایقی کوتاه که از گفتوگوی تان میگذرد، طرف مقابل که هیچ شوخی با او ندارید، لبخندی میزند و دستش را پشت دست شما میزند! احتمالا خیلی تعجب خواهید کرد و اصلا شاید احساس خوبی هم از این رفتار به شما دست ندهد. جالب است بدانید این رفتار برای روس ها در مذاکراتشان کاملا عادی است و نشان میدهد که به طرف مقابلشان اعتماد یافتهاند. کشورهای مختلف جهان در مذاکرات و گفتوگوهای شان، آداب و رسوم مخصوص به خود دارند که نسبت به بقیه کشور ها متفاوت است و با توجه به فرهنگ هر کشور تعریف میشود. یعنی هر کشور، آداب مخصوص به خود را در چنین مذاکراتی دارد و به آن ها پایبند است. ممکن است رفتاری در فرهنگ یک جامعه عادی و پذیرفته شده باشد اما برای مردمان منطقهای دیگر خلاف ادب تلقی شود و هر رفتار نابهجایی در این شرایط میتواند یک مذاکره مهم را بدون نتیجه به نقطه پایانی برساند. در پرونده امروز زندگیسلام، آداب مذاکره اقتصادی در چند کشور را گردآوری کردهایم که قطبهای تجاری دنیا محسوب میشوند و احتمالا، بعضیهای شان را باور نخواهید کرد چون عجیب و غریب به نظر میرسند!فراموش نکنید این نکات شامل مذاکرات دیپلماتیک نمی شود و بنا نیست برای تمام مردم یک کشور مصداق پیدا کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

روز گذشته، آیین نامه اجرایی قانون مبارزه با پولشویی از سوی معاون اول رئیس جمهور به دستگاه های مختلف ابلاغ شد. آیین نامه ای که تکالیف متعددی را برای دستگاه های مختلف در زمینه راه اندازی سامانه های نظارتی در بخش های مختلف اقتصادی تعیین کرده است. قانونی که اصلاحات آن حدود یک سال پیش در مجلس تصویب شد و 15 دی ماه به تایید مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید. ابلاغ این آیین نامه در شرایطی است که طی ماه های اخیر، سه اتفاق جدید در عرصه شفاف سازی اطلاعات اقتصادی مردم و نظارت بر آن ها صورت گرفته است و توجه به آن ها نشان می دهد تا چه اندازه فرصت ها برای شفاف سازی اقتصادی از دست رفته است و اکنون چه میزان از طریق شفاف سازی اقتصادی می توان به اصلاح برخی فرایندهای غلط در اقتصاد امید داشت.
ثبات نسبی بازار ارز با نظارت بر تراکنشهای بانکی
با گذشت بیش از یک سال از تغییر رئیس کل بانک مرکزی و تلاش اثرگذار همتی در مدیریت بازار ارز و ثبات نسبی در این بازار، مشخص شد که تا چه اندازه نظارت بر تراکنش های ریالی در مدیریت بازار ارز موثر است. به گونه ای که چندی پیش وی با اشاره به این که تقویت کنترل بر ریال و تراکنش های آن - که به طرز غیراصولی و بدون نظارت در جریان بود- بر مدیریت بازار ارز موثر بود، اعلام کرد: پول شویی آشکار از طریق چک های تضمینی و کارت های بانکی توسط سفته بازان انجام می شد که خوشبختانه این روند متوقف شده است. این در حالی است که پیش از این کارشناسان بر ضرورت مدیریت تراکنش های بانکی و اصلاح رویه های بانکی و نظارت بر جریان نقدینگی برای جلوگیری از سوداگری در بازارهایی از جمله بازار ارز تاکید داشتند و اکنون مشخص می شود که چگونه مدیریت بر این تراکنش ها، ثبات نسبی بازار ارز را رقم زده است.
کشف 24 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی
آمارهای مسئولان سازمان امور مالیاتی نشان می دهد که طی سه سال اخیر، 24 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی از طریق بررسی حساب های بانکی شناسایی شده است.این اتفاق در شرایطی است که با ظرفیت های فنی و زیرساختی شبکه بانکی که سال هاست ایجاد شده، امکان نظارت بر این حساب ها پیش از این نیز فراهم بوده است. شناسایی این رقم و اقدام به بررسی حساب های بانکی با گردش بیش از پنج میلیارد تومان نشان می دهد که چه میزان بررسی حساب های بانکی می تواند برای احیای منابع عمومی موثر باشد.
حذف یارانه ثروتمندان این بار به کمک حساب های بانکی
حذف یارانه ثروتمندان در ماه های اخیر مجدد در دستور کار قرار گرفته است و این بار معترضان به شرط دادن مجوز بررسی حساب های بانکی خود، اجازه اعتراض به حذف یارانه را دارند. البته تراکنش های بانکی اشخاص نیز برای شناسایی درآمد آن ها در این دور بررسی حذف یارانه ثروتمندان مدنظر است. شاید همین توجه نصفه و نیمه به ضرورت بررسی حساب های بانکی است که موجب شده است حذف یارانه ثروتمندان این بار به صورت جدی تر اجرایی شود.این سه اتفاق مثبت که هر کدام بار مهمی از دوش منابع عمومی کشور برمی دارد و فرصت اختصاص منابع به قشرهای نیازمند را فراهم می سازد، نشان می دهد که تا چه اندازه اقتصاد ایران، فرصت نظارت بر قلب فعالیت های اقتصادی را از دست داده است. همه می دانیم که هر فعالیت اقتصادی، ردپای خود را در نقل و انتقال پول نشان می دهد و در همه جای دنیا با وجود همه آزادی های اقتصادی مختلف، حاکمیت بر سر راه نقل و انتقال پول نشسته واین فرایند را به دقت رصد می کند تا حقوق عمومی را از چنگ فراریان مالیاتی و افرادی که اقدام به پول شویی می کنند، بستاند. اکنون با ابلاغ آیین نامه مبارزه با پول شویی فرصت مناسبی ایجاد شده است تا مجموعه حاکمیت و دستگاه های نظارتی بر روند نقل و انتقالات بانکی نظارت جدی تری داشته باشند و بتوانند ضمن مهار سوداگری در عرصه های مختلف اقتصاد، مسیر گردش نقدینگی را نظارت پذیر کنند. مسیری که نظارت پذیری آن به سالم سازی اقتصاد کمک بسیار شایانی خواهد کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یک مقام ارشد سپاه و یک مقام سازمان اطلاعات سپاه در گفت و گوهایی جداگانه جزئیات تازه ای درباره دستگیری سرشبکه رسانه معاند آمدنیوز ارائه کردند. براساس گزارش رسانه ها، یکی از مسئولان طراحی و اجرای عملیات اخیر سازمان اطلاعات سپاه که با نورنیوز گفت و گو می کرد، در خصوص اهمیت عملیات انجام شده از نظر به کارگیری شگردهای اطلاعاتی گفت: مهم ترین ویژگی این عملیات، معماری دقیق و چند لایه اطلاعاتی است که طی آن و با استفاده از روش های نرم اطلاعاتی، سوژه مد نظر از مجموعه سپرهای حفاظتی که از سوی سرویسهای جاسوسی بیگانه برای او فراهم شده بود جدا و وارد تور سازمان اطلاعات سپاه شد. وی با بیان این که به طور طبیعی دستگیری یک فرد نمی تواند هدف اصلی طراحی و اجرای این عملیات پرمخاطره باشد، افزود: فرد دستگیر شده کانون تلاقی و تبادل پیام در شبکه تغذیه و پشتیبانی جریان آمدنیوز در داخل و خارج کشور بوده و در اختیار گرفتن وی می تواند شناسایی و انهدام مجموعه این شبکه را به دنبال داشته باشد. این مقام اطلاعاتی تأکید کرد: در این عملیات، شبکه پیچیده ای که برای جنگ ادراکی علیه جمهوری اسلامی طراحی شده بود با مجموعه ساختارها و بسترهای ارتباطی و اطلاعاتی آن در داخل و خارج از کشور هدف ضربه قرار گرفت که ابعاد و دستاوردهای آن به تدریج اطلاع رسانی خواهد شد.
سردار تولایی: با همکاری سرویس های اطلاعاتی دیگر توانستیم زم را دستگیر کنیم
مسئول اشراف دفتر فرماندهی کل سپاه هم در گفت و گویی درباره جزئیات عملیات دستگیری زم بیان کرد: نیروهای اطلاعاتی، مدت های مدیدی بود که روح ا... زم و تحرکات وی را زیر نظر داشتند و تقریبا از دو سال پیش در تور اطلاعاتی سپاه پاسداران قرار داشت و در نهایت با همکاری سرویس های اطلاعاتی دیگر توانستیم وی را دستگیر کنیم. سردار محمد تولایی افزود: این فرد شدیدا مورد حمایت سرویس های اطلاعاتی قرار داشت اما در یک عملیات بسیار پیچیده اطلاعاتی توانستند زم را در تور اطلاعاتی خودشان بیندازند و دستگیر کنند. این مقام ارشد سپاه ضمن هشدار به فریب خوردگانی که در دامان سیستم های اطلاعاتی افتادند، گفت: آن ها باید بدانند سرویس های اطلاعاتی این کشورها به محض این که فشاری به آن ها بیاید یا تهدیدی علیه آن ها ایجاد شود، همه داده های خودشان را فدا می کنند. سردار علیرضا افشار مشاور سابق فرمانده کل سپاه هم در گفت و گویی تأکید کرد که روح ا... زم، مفسد فیالارض و محارب با نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ این فرد آموزشهای فراوانی در زمینههای مختلف از جمله آشوب در کشور را در قالب سایت و کانال آمدنیوز طی سالها تبلیغ کرد و به همین خاطر مفسد فیالارض است.
زم: اعتماد به دولت ها کار اشتباهی بود
در فیلم منتشرشده از بازداشت روح ا...زم، او ضمن پشیمانی از فعالیت سال های اخیرش گفت: در بحث اعتماد به دولت ها مشخصاً اعتماد به دولت فرانسه کار اشتباهی بود. آمدند مقطعی قبول کردند از من محافظت کنند. او ادامه داد: در مجموع اعتماد به دولت ها اعتماد صحیحی نیست مخصوصا دولت هایی که نشان می دهند با جمهوری اسلامی رابطه خوبی ندارند مثل دولت آمریکا، اسرائیل، عربستان و ترکیه. زم با اشاره به این که بازداشت شدم و فکر نمی کردم بازداشت شوم، گفت: بابت اتفاقاتی که افتاده باید یک عذرخواهی از مجموعه نظام انجام بدهم.
قدردانی ها از سربازان گمنام
در ادامه واکنش ها و استقبال مقامات و چهره های برجسته کشور، آیت ا... نوری همدانی، آیت ا... رئیسی رئیس قوه قضاییه و حجت الاسلام منتظری دادستان کل کشور هم در سخنان و پیام های جداگانه ای از مأموریت موفق سازمان اطلاعات سپاه قدردانی کردند. محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور هم در یادداشتی تأکید کرد: بازداشت روحا... زم در حالی که تحت حمایت سرویسهای اطلاعاتی غرب خودش را در مصونیت کامل میدانست، نشان از اشراف اطلاعاتی و توان امنیتی سپاه پاسداران دارد.وی افزود: این عملیات بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی بیش از هر چیز قدرت و توان ایران را در دو مصاف نظامی و اطلاعاتی-امنیتی به رخ دنیا کشید تا بدانند خوابهای شومشان برای ایران عزیز، هیچگاه تعبیر نخواهد شد. نیروی انتظامی، رئیس دیوان عدالت اداری، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سازمان بسیج مستضعفین، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، دبیر ستاد مبارزه با موادمخدر، حزب ندای ایرانیان، کانون دانشگاهیان ایران اسلامی و... هم در پیام های خود از دستگیری عنصر رسانه ای ضدانقلاب تجلیل کردند.
تحمیل اقتدار اطلاعاتی ایران به سرویس های جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و فرانسه
سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح هم در پیامی با «موفق، حرفه ای و شگفت انگیز» خواندن فریب و غافلگیری و شکار سرشبکه کانال آمدنیوز تأکید کرد که این اقدام، «اقتدار اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران را به سرویس های اطلاعاتی دشمن به ویژه سازمان های جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی و منطقه طی یک عملیات اطلاعاتی پیچیده، حرفه ای و نوآورانه تحمیل کرد و بیانگر تیزهوشی، اخلاص، تدبیر، توکل ،صبر و عقلانیت راهبردی در به کارگیری روش های نوین و ابزارهای مدرن صحنه اطلاعات و عملیات است».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هادی محمدی – سه ساعت بحث و گفت و گو با ده ها فعال فضای مجازی باعث شد تا محمد جواد ظریف از ناگفته ها و برخی خبرهای پشت پرده سیاست خارجی کشور در این چند سال بگوید. سخنانی که البته قرار نبود این قدر داغ شود. وزیر خارجه ایران دیشب از نگاهش به برند ظریف و برند ایران گفت و این که برایش ایران مهم است و باید از همه ایرانیان و نظام دفاع کند حتی آن هایی که خواب از چشمانش ربوده اند حتی از گاندویی ها، او توضیح داد که چرا گفته این ها نتیجه راهی است که انتخاب کردیم و البته باز هم از برجام دفاع کرد و این دفاع را دفاع از منافع مردم ایران خواند نه خود برجام . تاکید کرد که نگفته امضای کری سند است و برای اولین بار خبر داد که قبل از هر اقدامی در نطنز، امضای اوباما را گرفته است. ظریف که بخشی از صندوقچه اسرار را گشوده بود از جلسه ای با حضور فرمانده سابق سپاه و رئیس سابق خبرگزاری فارس گفت و این که سردار جعفری هم حرف های او را در دانشگاه تهران درباره مسائل دفاعی قبول داشته است. بخش های مهم این نشست داغ را در ادامه بخوانید.
*فضای کشور حساس است و کلمات بار معنایی پیدا می کنند لذا وقتی که از من سوال می شود چرا مالزی مشکل ندارد ولی ایران مشکل دارد و من می گویم ما خودمان تصمیم گرفتیم، می شود یکی از مواردی که به قول دوستان برند ظریف را نابود می کند. واقعا چه کسی در ایران دوست دارد که راجع به او آن طوری صحبت کنند که آقای ترامپ راجع به عربستان صحبت می کند؟ ما این مشکل را نداریم . آن قدر این مشکل را نداریم که وقتی یک خبرنگار روس که واقعا به خاطر جاسوسی دستگیر نشده آزاد می شود همه می گویید چرا برای روسیه این قدر سریع آزاد شد؟ یعنی عادت کردیم که در مقابل همه سر خود را بلند کنیم و بالا نگه داریم. این اتفاقا خوب است که تعجب می کنید چون ما انتخاب کردیم که جور دیگری باشیم اگر انتخاب نکرده بودیم تعجب نمی کردیم. این خیلی دستاورد بزرگی است، خون برای این دستاورد رفته و مردم فشار تحمل کردند. البته هزینه زیاد به مردم تحمیل کردیم ، نباید به هزینه مردم لجاجت کنیم اما حاضر هم نیستیم بپذیریم زیر بار کسی برویم. آن چه امروز ما به عنوان یک امر بدیهی تلقی می کنیم به هیچ وجه امر بدیهی نیست. یک امر اختصاصی برای جمهوری اسلامی است و شاید تنها کشوری که بتواند بگوید او هم همین روش را دارد، امروز آمریکاست.
* البته خبرنگار روس را نباید می گرفتند مثل برخی دیگر که نباید می گرفتند.
* وزارت خارجه موظف است از عملکرد کسانی دفاع کند که بیشترین حمله را به خودش دارند یعنی من مجبورم از عملکرد سازندگان گاندو هم دفاع کنم چون در خارج من نماینده کل ایران هستم، نماینده ظریف یا وزارت خارجه نیستم. در برابر یک کشور خارجی ما نماینده جمهوری اسلامی و کل ایران هستیم از جمله آن هایی که به من حمله می کنند و نمی گذارند یک شب راحت بخوابم. برای همین است که ما از برجام آن قدر که باید دفاع نکردیم. من یقین دارم اگر 10 سال دیگر به برجام نگاه کنم برجام را یکی از موفق ترین تجربیات کشور یا بالاتر خواهم دانست. یقین دارم چون تقریبا هیچ مذاکره مهمی در جمهوری اسلامی نبوده که مستقیم یا غیر مستقیم در آن نبوده باشم اما من مدافع برجام نیستم و مدافع جمهوری اسلامی هستم. من باید از منافع ایران در برجام دفاع کنم نه از منافع برجام در ایران. اگر من از منافع برجام دفاع کنم باید در برابر قدرت خارجی امتیاز بدهم در حالی که اگر از منافع ایران دفاع کنیم می توانیم از قدرت خارجی امتیاز بگیریم.
* یعنی من مجبورم از عملکرد سازندگان گاندو دفاع کنم چون در خارج من نماینده ایران هستم نماینده ظریف یا وزارت خارجه نیستم و نماینده کل ایرانم . من وظیفه دارم که این کار را بکنم .
*این که برند ظریف خراب شود مهم نیست، برند ایران باید درست باشد. وظیفه ما در وزارت خارجه حفظ برند ایران است نه برند یک آدم یا یک دستگاه یا یک تفکر. دوستان می گویند چرا من آن شب استعفا کردم؟ چون تلاش من حفظ برند ایران بود و آن شب به این نتیجه رسیدم که من برند ایران نیستم. اگر من می خواستم برند ظریف باشم جایزه صلح نوبل می گرفتم. آن شبی که قرار بود جایزه نوبل را اعلام کنند یک کسی به من از خارجی ها زنگ زد و گفت سخنرانی خود را نوشتی؟ گفتم خیالت راحت باشد که به من جایزه صلح نوبل نخواهند داد. دو سال متوالی بالاترین امتیاز جایزه نوبل را بنده و کری داشتیم. (با شوخی) آن بنده خدا و خانم موگرینی هم به خاطر ما جایزه نگرفتند. چون قرار من این نبود که برند یک فرد را دنبال کنم اما شب استعفا من شدم یک فرد. یعنی این تصور در دنیا ایجاد شد که ظریف نماینده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیست و نماینده یک دیدگاه قابل حذف است. این ظریف کارش در دنیا سخت می شود و نمی تواند از سیاست جمهوری اسلامی دفاع کند اصلا هم عصبانی نبودم ولی به شدت دلخور بودم به خاطر این که تلاش من در تمام عمر کاری این بود که بگویم سیاست خارجی ایران یک واحد است.
*در فضای مجازی دوستان آدرس جاهایی که به من می گویند دروغگو را درآورده اند. همه آن ها از آلبانی نمی آید و هستند دوستانی در داخل که این زحمت را به صورت شبانه روزی حتی اگر قرار باشد همصدای دیگران باشند انجام می دهند ولی مشکلی نیست.
*خیلی خوب است که به مردم بگوییم چشمتان به خارج نباشد یا به مردم بگوییم علت موفقیت ما این است که به مردم خودمان اتکا کردیم. این یک حرف مثبت است. چرا این حرف را نزنیم که به مردم غرور و امید بدهیم؟ چرا باید به مردم تزریق کلاه سر رفتگی کنیم؟ چطور است که ترامپ اگر بگوید ما هفت تریلیون دلار در منطقه خرج کردیم و ضرر کردیم این حرف تیتر می شود و می گوییم این به خاطر مقاومت است که هست، اما اگر (ترامپ) بگوید من دو دقیقه مصاحبه ظریف را گوش کردم فهمیدم کری از پس این برنمی آید این را باور نمی کنیم؟چرا غرور ملی مردم را می شکنیم؟ چه فایده ای دارد؟
*معتقدم کسانی که بیشترین سروصدا را علیه آمریکا می کنند بیشترین اعتقاد را به قدر قدرتی آمریکا دارند. فکر می کنند آمریکا همه کاره است در حالی که آمریکا زیاد اشتباه می کند چرا این قدر باورمان شده آمریکا چیز مهمی است؟ همان طور که پهپادش توسط موشک ما می خورد همان طور هم سیاست خارجی اش توسط سیاست خارجی ما می خورد. چرا پهپاد را می توانیم بزنیم ولی سیاست خارجی را نمی توانیم؟ امید به دیگری داشتن سم مهلک است اما این که به مردم بگوییم اگر با خارجی صحبت کردی حتما سرت کلاه می رود درست نیست. شما از کسی شنیده اید توانسته باشد سر ما کلاه بگذارد؟
*اگر آقای رئیس جمهور می گویند آمادگی قربانی شدن دارم، من شش سال پیش گفتم آمده ام در این صحنه برای قربانی شدن و نه قهرمان شدن.
*خطاب به منتقدی که موضوع سخنان ظریف را درباره توان نظامی آمریکا و این که امضای کری سند است مطرح کرد: آیا شما سخنرانی من را در دانشگاه تهران شنیدید یا خبر خبرگزاری فارس را خواندید؟ من گفتم آمریکا از نظر تکنولوژی نظامی می تواند این کار را انجام دهد اما چرا نمی کند چون از این مردم می ترسد، از فرهنگ ایثار و شهادت ما می ترسد. آیا فکر می کنید واقعا ابزار نظامی ما کشور را حفظ کرده است؟ خیر. این فرهنگ ایثار و شهادت است که ما را حفظ کرده همان چیزی که باعث شده ما موشک بسازیم این فرهنگ بوده و همین خودباوری بوده است. در جلسه ای آقای عزیز جعفری (فرمانده سابق سپاه) و رئیس خبرگزاری فارس آقای موسوی هم بود. گفتم آقای جعفری من این مطلب را در دانشگاه گفتم
آقای جعفری به موسوی گفت این که حرف ما را می زند چرا شما یک تکه را پخش کردید؟
* من چه زمانی گفتم امضای کری سند است؟ یک نقل قول از من بیاورید؟ شما ساختید و خودتان حمله کردید. خبرنگار شرق در این لحظه گفت: این تیتر اول روزنامه شرق بود و درباره ویزا هم بود و اصلا ربطی به برجام نداشت.
*من یک جا نگفتم امضای کری سند است. به من گفتند اول باید اوباما امضا کند که تحریم ها را برداشته و بعد شما اقدامات خود را انجام دهید. دستور من این بود که باید امضا بگیرید و من امضا گرفتم. من نگفتم امضا سند است، گفتم از من امضا خواستید و من هم امضا گرفتم. به گزارش ایسنا، وی افزود: چه کار دیگر میتوانستیم بکنیم آیا باید دختر اوباما را گروگان میگرفتیم؟ این که آمریکا بدعهد است تقصیر ماست! وقتی ترامپ از سازمان ها و قراردادهای مختلف رفت بیرون چه کاری توانستند بکنند؟ شما بفرمایید من چه تعهدی می توانستم بگیرم؟
*علتی که روشنگری نشده به این خاطر بوده که می خواستیم به طرف مقابل فشار بیاوریم. آن قدر در این مدت از این حرف های نادرست شنیدم و جواب ندادم به خاطر این بوده که طرف دعوای من شما نیستید طرف دعوای من کری است. در جلسه کری به من گفت ما می توانیم فردو را بزنیم و خیال نکنید نمی توانیم گفتم فکر کن زدید بعدش چی؟ چقدر شما بعد از جنگ ویتنام یا افغانستان بودید؟ ضمن این که می دانید مردم ایران فرق دارند. کری گفت به خاطر همین است که نمی خواهیم وارد دعوا بشویم. دعوای من آن جاست با شما نیست.
*[خطاب به یکی از منتقدان برجام]: می گویید برجام جسد است خب این جسد را خاک کنید شش قطعنامه شورای امنیت را بیاورید و ترامپ هم برای شما جشن می گیرد.
*شما می گویید یک چیز نقدی دادید و نسیه گرفتید، این طور نیست. ما هیچ کاری نکردیم قبل از این که آمریکا همه کارهای خود را انجام داد. ترامپ می گوید 150میلیارد دلار نقد به ایران دادید و نسیه گرفتید آن هم برای 10 سال. من به شما می گویم که هیچ اقدامی را انجام ندادیم تا آمریکا قبلش تعهد خود را انجام داد. یک پیچ از نطنز باز نکردیم تا اوباما امضا کرد. کار دیگری نمی توانست بکند. چه کاری عقلا و منطقا می توانستیم بکنیم و نکردیم؟ این را بگویید.
* بند 36 برجام میگوید اگر آن ها تعهداتشان را انجام ندادند ما میتوانیم تعهداتمان را انجام ندهیم. ما ناگزیر شدیم در این چارچوب مذاکره کنیم چرا؟ چون شش قطعنامه در شورای امنیت علیه ایران وجود داشت و ما ناچار بودیم برای این که این قطعنامهها را برداریم، صحبت کنیم. این مسئله خیلی خوشایند من نبوده است.
* اگر من فکر می کردم آمریکا بدعهد نیست که بند 36 و 37 برجام با عدم تعهد طرف مقابل شروع نمی شد. براساس اعتماد بود که این دو بند را می گذاشتیم؟ شما فکر می کنید دل من لک زده با آمریکایی صحبت کنم؟ دلم لک زده با کری در خیابان راه بروم؟ من باید راهپیمایی در ایران بروم باید از این خیابان بیایم و از خیابان بعدی بیرون بروم چون بلافاصله برادران یکی از این تابلوها را می آورند که با یک گرگ در حال قدم زدن هستم؟
*ما بعد از برجام 80 میلیارد دلار سرمایه گذاری به ایران آوردیم. تقصیر من چیست که عملیاتی نشد؟ کمتر از پنج میلیارد دلار جذب شد. هر کاری خواستیم بکنیم می گفتند بد است. اگر 80میلیارد محقق شده بود ترامپ و پدرش هم نمی توانستند ما را تحریم کنند اما نشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بورس دیروز یکی از بدترین روزهای خود طی امسال را سپری کرد. به طوری که شاخص کل با افت 10 هزار و 892 واحدی، حدود 3.41 درصد در یک روز فروریخت و به قله 308 هزار و 979 واحد برگشت. همچنین در روزی که شاخص کل به کمترین رقم از ابتدای پاییز رسید، شاخص کل هموزن 2971 واحد منفی شد.بر این اساس، روز 23 مهرماه، در حالی برای بورس سپری شد که تقریباً تمامی نمادهای بورسی، در دامنه منفی معامله شدند و صف فروش در بیشتر نمادها مشاهده شد. به گزارش دنیای بورس، این اتفاقات در شرایطی رخ داد که سهم های اصطلاحا بنیادی و غیر بنیادی از لحاظ مواجه شدن با هجوم عرضه ها، تفاوت چندانی نداشتند و این موضوع بیش از هر چیز رفتار هیجانی بازیگران بورسی را به نمایش گذاشت. این فرضیه از آن جایی قوت می گیرد که متغیرهای بنیادی - چه از سوی شرکتها، چه بازار ارز و چه بازار جهانی - سیگنال منفی ارسال نکرده است. حتی در مقابل خبرهای مثبتی از صورت های مالی برخی شرکت های بورسی به گوش می رسد.
در روزهای اخیر و در پی روندهای اخیر بورس، کارشناسان ضمن تاکید بر روند کند صعودی بازار سرمایه در نیمه دوم سال، به اصلاح قیمت سهام شرکت های غیر بنیادین که عمدتاً با هجوم نقدینگی های جدید و نه تحلیل های بنیادین رشد کرده، تاکید کرده اند.به گزارش ایسنا، احمد شکوری فعال بورس و مدرس دانشگاه، نیز در بیان دلایل افت های اخیر بورس اظهار کرد: از نظر تکنیکالی در محدوده 330 هزار واحدی با یک مقاومت روانی مواجه بودیم که باعث ریزش از همین محدوده شده است. دلیل بعدی این افت شاخص مربوط به سرمایه گذاران غیرحرفهای است که با کوچکترین ریزش سعی در خروج از بورس دارند و در این هنگام با صفهای فروش مواجه میشویم. البته تغییر و تحولات بازار پایه نیز در این ریزش نقش داشته است. وی با بیان اینکه رشد بعضی از سهامها به خاطر علتهای بنیادی و صرفاً با قدرت پول افزایش یافته بود، گفت: بنابراین در این نمادها حقوقی ها اقدام به نقدکردن سود کردند که این موضوع نیز بر فشار عرضه اثر گذاشت.شکوری در پاسخ به اینکه در شرایط افت شاخص بیشترین ضرر را چه کسانی میکنند؟ اظهار کرد: در این شرایط بیشترین افت شاخص متوجه افراد غیر حرفهای است که وارد این بازار شدهاند و با کوچک ترین ریزش سعی در خروج از این بازار دارند.وی در توصیهای به سرمایهگذاران تشریح کرد: سرمایهگذارانی که حرفهای هستند و با صورتهای مالی و مفاهیم بازار سرمایه آشنایی دارند بهتر است از منابع رسمی مانند سازمان بورس یا سایت کدال اطلاعات و تحلیل مورد نیازشان را دریافت کنند، به شایعات توجه نکنند و به کانالهای مجازی نیز مراجعه نکنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سال ها قبل، در فصل برداشت گوجه فرنگی، بسیاری از خانواده ها دست به کار می شدند تا با پختن رب، هم محصولی مطمئن و خانگی تولید کنند، هم با این کار در هزینه های اقتصادی خانواده صرفه جویی داشته باشند. نکته جالب این جاست که این روزها پس از سال ها، بار دیگر این فرهنگ احیا شده و برخی خانواده ها اقدام به پخت رب خانگی کرده اند. دلیل آن هم واضح است، گرانی رب با وجود ارزانی گوجه مهم ترین دلیل آن بوده است.
نصف قیمت
خانمی که در خانه و برای اولین بار رب درست کرده است، میگوید: امسال برای اولین بار به دلیل افزایش قیمت بسیار زیاد رب گوجه فرنگی، تصمیم گرفتیم خانوادگی رب درست کنیم، به همین دلیل 80 کیلوگرم گوجه فرنگی با قیمت کیلویی هزار تومان خریدیم. آبگیری گوجه فرنگی ها با دست و بدون وسیله کمی سخت است به همین دلیل گوجه ها را خارج از منزل آبگیری کردیم که هزینه این کار 40 هزار تومان بود و پس از آن حدود 22 کیلو رب درست کردیم. اگر می خواستیم همین مقدار رب بازاری خریداری کنیم به نظرم دو برابر این مبلغ هزینه داشت.
نگران بودیم گران تر شود
یکی دیگر از کسانی که امسال برای اولین بار رب خانگی تهیه کرده می گوید: ترسیدیم بازهم در زمستان قیمت رب بالا برود و با مشکل مواجه شویم . به همین دلیل تصمیم گرفتم مثل قدیم که مادرم همیشه این کار را با اهالی فامیل در یک روز و یک جا انجام می دادند انجام بدهم . با این کار هم یاد گذشته و دوران کودکی افتادم هم به اقتصاد خانواده کمک شد. فکر می کنم صرفه جویی خوبی انجام دادیم.
50 کیلو گوجه فرنگی خریدیم و رب درست کردیم
یکی از مشتری های پر و پا قرص رب های خانگی هم می گوید: یکی از دوستان من همیشه این کار را انجام می داد و من هم از او این رب ها را می خریدم، البته خیلی تفاوت قیمت آن چنانی با رب بازاری نمی کرد اما به دلیل اطمینان از سلامت و تازگی آن همیشه از آن ها استفاده می کردم و کمتر به فکر مسائل مالی بودم. اما امسال با توجه به این که قیمت گوجه فرنگی به کیلویی حدود هزار تومان رسید هرطور که حساب کردیم بسیار مقرون به صرفه تر بود و به همین دلیل 50 کیلو گوجه فرنگی خریدیم و در خانه رب درست کردیم. فکر می کردم خیلی سخت تر از این ها باشد اما اصلا این طور نبود و در یک روز همه کارها از ابتدا تا انتها انجام شد. به هرحال زحمت دارد اما واقعا لذت خوبی داشت، چون هر لحظه در مراحل مختلف به یاد مادر مرحومم بودم که هرسال برای همه خانواده با عشق این کار را انجام می داد و برایمان می فرستاد.
توضیحات رئیس اتحادیه
رئیس اتحادیه میوه و سبزیفروشان مشهد هم با تایید افزایش تقاضا برای خرید گوجه فرنگی در ماه های اخیر می گوید: قیمت گوجه در مشهد برای گوجه های ربی حدود 1000 تومان و برای گوجه های معمولی و خوب بین 1200 تا 1800 تومان در بازار تره بار است و در خرده فروشی ها بین 1800 تا 2200 تومان به فروش می رسد. «حسین مصدق» می افزاید: البته قیمت گوجه فرنگی در مقاطعی به کیلویی 800 تومان هم رسید هرچند که ما با کاهش شدید قیمت محصولات موافق نیستیم چون اگر قیمت به طور غیر منطقی کاهش پیدا کند رغبت را برای کاشت مجدد محصول از کشاورز خواهد گرفت و باید شرایط بازار به گونه ای باشد که صرفه اقتصادی برای همه طرف های معامله مثبت و با ارزش باشد. مصدق همچنین می گوید: رشد تقاضا برای گوجه فرنگی وجود داشته اما این به معنای فراوانی گوجه ربی در بازار عرضه نیست چون از نظر ما کیفیت لازم برای خرده فروشی را ندارد و به طور محدود و غیرمجاز در برخی واحد ها فروخته میشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سجادپور- عامل اجاره ای یک جنایت مسلحانه وحشتناک که با تلاش شبانه روزی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی و صدور دستورات ویژه قضایی در مشهد دستگیر شد در حالی ادعا می کند پولی برای ارتکاب جنایت دریافت نکرده است که دیگر متهمان پرونده، به جنایت پنج میلیون تومانی اقرار دارند!
فرمانده انتظامی خراسان رضوی که با حساسیت خاصی پرونده های جنایی را رصد می کند، روز گذشته با تایید خبر دستگیری نقابدار اجاره ای مسلح و در گفت وگویی اختصاصی به خراسان گفت: به دنبال وقوع قتل مسلحانه ای که شانزدهم شهریور در شهرک شیرین مشهد و مقابل چشمان اعضای یک خانواده رخ داد، بلافاصله گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، مامور رسیدگی به این پرونده جنایی شدند.
سردار محمدکاظم تقوی افزود: استفاده از سلاح شکاری در این پرونده، اهمیت آن را دو چندان کرده بود چرا که پلیس برای عاملان حمل و استفاده از سلاح های غیرمجاز در جرایم و به ویژه جرایم خشن، حد و مرزی نمی شناسد و این گونه مخلان نظم و امنیت با بسیج همه امکانات تحت تعقیب قرار می گیرند بنابراین ماجرا از ابعاد مختلف مورد تجزیه و تحلیل های کارشناسی و اطلاعاتی قرار گرفت تا این که سرنخ های مهمی از اختلافات فامیلی به دلیل مسائل خاص عاطفی و پیامکی به دست آمد.
رئیس پلیس سرزمین خورشید که نظارت مستقیمی بر عملیات شبانه روزی پلیسی داشت، افزود: پیگیری این سرنخ ها که با راهنمایی و دستورات ویژه قاضی احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) همراه بود، کارآگاهان را درگیر ماجرای فامیلی کرد که از حدود دو سال قبل آتش زیر خاکستر شده بود!
سردار تقوی تصریح کرد: نتیجه بررسی ها و تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان، نشان می داد که با دخالت بزرگ ترها و همچنین عذرخواهی مقتول (وحید) درباره سوءتفاهم مذکور، این ماجرای فامیلی پایان یافته است اما در این میان جوان 26 ساله ای به نام «ح» موضوع را فراموش نکرده و کینه ای از وحید (مقتول) را به دل گرفته است به همین دلیل، عملیات اطلاعاتی به سوی «ح» کشیده شد و او زیر ذره بین کارآگاهان قرار گرفت تا این که مشخص شد در شب وقوع جنایت، «ح» در جست وجوی «وحید» بوده و در ساعت وقوع تیراندازی نیز در منزل حضور نداشته است.
مقام ارشد انتظامی خراسان رضوی با تاکید بر این که فعالیت ها و رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان به طور شبانه روزی ادامه یافت، افزود: در نهایت با صدور دستورات محرمانه ای از سوی قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، کارآگاهان در یک عملیات هماهنگ و غافلگیرانه «ح» را دستگیر و به مقر انتظامی هدایت کردند. وی گفت: این متهم که ابتدا سعی داشت خود را بی خبر از ماجرای قتل نشان دهد در بازجویی ها مدعی شد: من آن ماجرای ارتباط پیامکی را که مربوط به یکی از بستگان بود فراموش کردم اما دیگر با برخی از بستگان نزدیکم روابط سردی داشتم!
سرتیپ دوم محمد کاظم تقوی خاطرنشان کرد: وقتی متهم مذکور خود را در برابر انبوهی از دلایل و مدارک مستند و انکارناپذیری دید که در طول یک ماه تحقیقات غیرمحسوس جمع آوری شده بود،دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نیافت و به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: با آن که همه فامیل و افراد دخیل در ماجرای دو سال قبل، آن حادثه را فراموش کرده بودند اما من باز هم احساس می کردم این موضوع به پایان نرسیده است و این ارتباط عاطفی پیامکی ادامه دارد به همین دلیل تصمیم گرفتم تا زهر چشمی از «وحید» بگیرم. نقشه ام را با یکی دیگر از بستگان نزدیک همسرم در میان گذاشتم چرا که او فردی سابقه دار و نترس را می شناخت که می توانست با «تیزی» «وحید» را بترساند! به همین دلیل عازم تربت جام شدیم و با «صادق – س» (قاتل اجاره ای) به گفت وگو نشستیم. قرار شد صادق با «تیزی» (چاقو) چهره وحید را از ریخت بیندازد! چرا که وحید سوابق کیفری متعددی داشت و دست به «تیزی» بود! ولی او با «الف» (برادرزن «ح») آشنایی کامل داشت و من او را دورادور می شناختم! خلاصه صادق به مشهد آمد و ما به همراه او به در منزل وحید در شهرک شیرین رفتیم تا محیط را به او نشان بدهیم!
بعد از آن صادق «تیزی» را به همراه یک سلاح شکاری برداشت وقتی به او اعتراض کردم که ما فقط می خواهیم خطی روی صورتش بیندازی، گفت: اگر مردم تجمع کردند یا گشت انتظامی رسید با شلیک تیرهوایی می توانم فرار کنم! ولی او باز هم با شلیک گلوله از سلاح شکاری وحید را کشته بود! میدان دار عرصه امنیت خراسان رضوی در ادامه این ماجرا اضافه کرد: در پی اعترافات این متهم، بلافاصله قاضی احمدی نژاد دستور دستگیری صادق و دیگر افراد مرتبط با این پرونده را صادر کرد و کارآگاهان به عملیات تخصصی خود ادامه دادند تا این که «الف» (برادر زن «ح») و صادق نیز زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفتند و روز گذشته در یک عملیات هماهنگ به دام افتادند.
سردار محمد کاظم تقوی با اشاره به این که تحقیقات در پرونده های جنایی از حساسیت زیادی برخوردار است و باید همه جوانب ماجرا مورد توجه قرار گیرد، تصریح کرد: با انتقال متهمان به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، بازجویی های فنی از آنان آغاز شد تا این که چند ساعت بعد «صادق» در اعترافاتی تلخ گفت: قرار بود من فقط وحید را با «تیزی» (چاقو) زخمی کنم اما وقتی به محل رسیدیم و او در حیاط را باز کرد، ناگهان از پله ها به سوی اتاق گریخت و من نتوانستم ضربه ای به او بزنم! در همین حال با خودم فکر کردم، آن ها (ح و الف) این همه از من تعریف و تمجید کرده اند و برایم اُفت دارد که دست خالی بازگردم این بود که اسلحه شکاری همراهم را به سوی او نشانه رفتم تا به پایش شلیک کنم اما او برای بستن چفتی در منزل روی زانوهایش نشست که گلوله به سینه اش خورد! و سپس با موتورسیکلت فرار کردم! با وجود این پولی از «الف» نگرفتم. رئیس پلیس خراسان رضوی یادآور شد: در عین حال، «الف» (متهم دیگر پرونده) درحالی مدعی است که مبلغ پنج میلیون تومان برای ایجاد زخم در چهره وحید به او پرداخته است که شب حادثه نیز برای آن که پلیس به آن ها مشکوک نشود، صادق را با خودروی «ح» به تربت جام برده و شبانه به مشهد بازگشته است. این مقام ارشد انتظامی با قدردانی از تلاش های کارآگاهان و حمایت های قضایی و دستورات قاضی احمدی نژاد در کشف جرم تصریح کرد: تحقیقات بیشتر درباره زوایای پنهان این جنایت مسلحانه همچنان ادامه دارد.
سابقه خبر
به گزارش خراسان، شب شانزدهم شهریور در حالی که عقربه های ساعت به 22 نزدیک می شد، دو جوان موتورسوار به خیابان پانیذ 3 در شهرک شیرین مشهد رسیدند و مقابل ساختمان ویلایی دو طبقه توقف کردند و محکم در منزل را کوبیدند چرا که آیفون این ساختمان خراب بود!
لحظاتی بعد مرد 24 ساله پله های ساختمان شمالی را طی کرد تا از طبقه دوم به پایین رسید و در منزل را گشود. او با دیدن مردان نقابدار خشمگین که اسلحه به دست داشتند، وحشت زده به طرف پله ها دوید و در حالی که فریاد می کشید «بی شرف ها آمدند!» خطاب به همسرش گفت: «بچه ها را داخل اتاق ببر»!
همسر این مرد نیز بی درنگ و با نگرانی کودکانش را به آغوش کشید تا آن ها را به داخل اتاق ببرد اما در این هنگام مهاجمان مسلح پشت سر مرد جوان از پله ها بالا آمدند و او را که با چشمانی حیران و وحشت زده فرار می کرد به دام انداختند.
این مرد که سایه مرگ را بالای سر خود می دید با اضطرابی که سراسر وجودش را فراگرفته بود از مسیر خود بازگشت تا در راهرو را به روی مهاجمان مسلح ببندد ولی دیگر دیر شده بود و ناگهان صدای شلیک گلوله های ساچمه ای در فضا پیچید و بر قلب مرد 24 ساله نشست! مردان مسلح با دیدن وضعیت وخیم «وحید » دوباره پله ها را دو تا یکی طی کردند و سوار بر موتورسیکلت از صحنه هولناک شلیک های مرگبار گریختند! همسر مرد 24 ساله که با دیدن این وضعیت وحشت زده، دست و پایش را گم کرده بود، پیکر خون آلود همسرش را به تراس منزل کشید تا نیروهای اورژانس از راه برسند اما او دیگر جانی در بدن نداشت و با آخرین نفس هایش چشم به فرزندان کوچکش دوخته بود که فقط صدای گریه آن ها را می شنید.لحظاتی بعد مرد 24 ساله به دلیل اصابت گلوله های ساچمه ای جان سپرد و ماجرای این جنایت، پرونده ای دیگر را در دستگاه قضایی گشود. دقایقی بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد در محل وقوع جنایت، تحقیقات میدانی در این باره آغاز شد و تا سپیده دم روز بعد ادامه یافت. بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که مهاجمان مسلح به محل آشنایی داشته اند و زمانی را برای ارتکاب جنایت انتخاب کرده بودند که همسایه طبقه پایین مرد 24 ساله نیز در منزلش حضور نداشت و آن ها به راحتی مرتکب قتل شدند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اکرم انتصاری - استاد حسین دهلوی، چهره ماندگار موسیقی ایران، دیروز در 92 سالگی نغمه وداع را خواند. او در سالهای پایانی عمر، به فراموشی دچار شده بود؛ طوری که چند بار مسیر خانهاش را گم کرده بود؛ اما این آهنگ ساز بزرگ، در موسیقی هیچوقت به بیراهه نرفته است. انگار تکلیف او از همان 9 سالگی که مادر برایش از ویولن گفت، شروع شد. استاد دهلوی از آخرین شاگردان دستپرورده ابوالحسن صبا بود و شاگردان بیشماری را به جامعه موسیقی تقدیم کرد. درباره جایگاه این رهبر ارکستر و آهنگ ساز بزرگ، با کیوان ساکت که روزهای کوتاه اما پرباری را در کنار او گذرانده است، هم صحبت شدیم و او از حسین دهلوی گفت. کیوان ساکت ماه آینده با ارکستر ملی روی صحنه خواهد رفت.
آخرین بازمانده نسل تکرارنشدنیها
گفتن از آهنگ سازی چون حسین دهلوی، فقط از یک آهنگ ساز برمیآید. کیوان ساکت معتقد است استاد حسین دهلوی جزو آخرین نفرات نسلی بود که در ایران تکرار نمیشود و شاید به این زودیها جایگزینی نداشته باشد. او با اشاره به اثر ماندگار «بیژن و منیژه» و تنظیم «به زندان» دهلوی بر یکی از ساختههای معروف صبا به همین نام، در توصیف ویژگیهای کاری مهم استاد دهلوی به خراسان گفت:«یکی از مهمترین ویژگیهای او، ساخت آثاری بود که در زمان خودش بسیار نو و بدیع بود که به جاودانههای موسیقی ملی ایران هم تبدیل خواهد شد. آثاری مانند بیژن و منیژه، در واقع جاودانه هایی است که در موسیقی ملی ایران می ماند. او همچنین کتاب با ارزش «پیوند شعر و موسیقی آوازی» را نوشت که واقعا جایش در آهنگ سازی ایران خالی بود. زحماتی که او در زمان ریاست هنرستان موسیقی و همچنین در کلاسهای خصوصی برای تربیت شاگردانش کشید، ستودنی است. تشکیل ارکستر ایرانی و همچنین رهبری ارکستر صبا و نوشتن پارتیتورهای ارزشمند، بخش دیگری از کارهای مهم او در عرصه موسیقی است. اصولا نوشتن و انتشار پارتیتور در کشور ما که بیشتر مردم و هنرمندان به موسیقی تکصدایی گرایش دارند، هیچ هدفی جز اشاعه فرهنگ، تشویق به آهنگ سازی و یادگیری ارکستراسیون ندارد بنابراین کسی که این همه زمان میگذارد و کاری را که برای ارکستر میکند در اختیار مردم قرار میدهد، از لحاظ فرهنگی جایگاه بسیار ارزشمندی دارد. تعداد شاگردان ایشان از شمار خارج است و به نوعی میشود گفت تمام هنرمندان تاثیرگذار نسل قبل، شاگرد ایشان بودند.»
استاد بامرام موسیقی
کیوان ساکت بر این باور است که بیش از همه دو ویژگی حسین دهلوی را در بین بقیه آهنگ سازها برجسته تر میکرد. او در این باره میگوید:«یکی این که او از لحاظ تحصیلات، موسیقی غربی را نزد استادان غربی که در ایران بودند، یاد گرفته بود؛ اما عنصر و نشانه های ایرانی بودن در کارهایش خیلی زیاد بود. دوم این که شرافت، تعهد و مرام کاری او در بین همنسلان و همعصران خودش، مثالزدنی بود. حدود 20 سال پیش استاد دهلوی به یکی از کنسرتهای من که دعوتشان کرده بودم آمد. فردای آن روز با من تماس گرفت و گفت من مایلم به شما که داری برای موسیقی ایرانی تلاش میکنی، شخصا کتاب «پیوند شعر و موسیقی آوازی» خودم را درس بدهم. من با اشتیاق پذیرفتم و حدود سه ماه، شاید هم بیشتر، این کتاب را با هم کار کردیم. استاد جزء به جزء کتاب را به من میگفت و به من تکلیف میداد. در آخر هم، با همه اصرار من، هیچ وجهی را بابت آموزش قبول نکردند و این یکی از همان ویژگیهای اخلاقی ایشان بود که گفتم. در سالهای اخیر چون بیمار بودند و دوستداشتم تصویری که از ایشان دارم همان تصویر سرزنده و سالم باشد، سعی کردم از طریق خانوادهشان جویای احوال استاد باشم. او برای موسیقی دغدغه داشت و دیگر مانند او تکرار نخواهد شد.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.