
محمد حقگو- ضعف در مالیات ستانی صحیح و عادلانه در نظام اقتصادی کشور ما موضوعی است که اگر چه در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته، اما هنوز در عمل فاصله قابل توجهی با دیگر کشورها و همچنین متوسطهای جهانی در آن مشاهده میشود. در این باره مرکز پژوهشها در گزارش شماره 19161 خود که پنجاه و هشتمین گزارش بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه به شمار می رود، نشان می دهد نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی در ایران با احتساب سهم شهرداری و مشارکت اجتماعی، 11.5 درصد بوده که این میزان کمترین رقم در بین کشورهایی همچون مکزیک با 17.8، شیلی با 19.4، ترکیه با 23.9، کره جنوبی با 27.7 و متوسط کشورهای OECD با 33.6 درصد به شمار می رود. این گزارش در ادامه به 4 راهبرد که می تواند در برنامه هفتم توسعه به تحول نظام مالیاتی بینجامد،
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر


به مناسبت 11 محرم، روز تجلیل از اسرا و مفقودین، به زندگی سراسر حماسه شهید سرلشکر خلبان حسین لشگری که 18 سال را در اسارت رژیم بعث گذراند و نیز، جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان که بیش از 41 سال از مفقودالاثر شدن او میگذرد، پرداختهایم
نام شهید سرلشکر حسین لشگری در تاریخ دفاع مقدس، نامی ماندگار و جاودانه است؛ قهرمانی که حدود 18 سال طعم اسارت را چشید و خم به ابرو نیاورد. مردی که دشمن را همیشه ناکام گذاشت، افسری که تا جان در بدن داشت، جنگید، اما نه با سلاح، نه با مسلسل و خمپاره، با شکیبایی و صبر و توکلی که دشمن را به مبارزه میطلبید. شهید سرلشکر حسین لشگری، از خلبانان ورزیده و سرشناس نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در سال 1359، هنگام پاسخ دادن به حملات ناجوانمردانه ارتش بعثی عراق، هدف قرار گرفت و تا سال 1377، در اردوگاهها و زندانهای مخوفی همچون ابوقریب، طعم تلخ اسارت را چشید. او نخستین خلبان ایرانی بود که در جنگ تحمیلی اسیر شد و آخرین اسیری بود که از چنگ صدامیان رهایی یافت. طی دوران 18 ساله اسارت، دشمن بارها برای آنکه او را حاضر به تسلیم و خیانت به
زندگی عجیبی دارد حاج احمد متوسلیان؛ چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن، انگار اصلاً آرام و قرار نداشتهاست. حاج احمد بچه خیابان مولوی تهران بود، درسخوان، مذهبی و اهل کار و البته، مبارزه. بعد از ورود به دانشگاه علم و صنعت و تحصیل در رشته الکترونیک و اعزام به خدمت سربازی، فعالیتهای مبارزاتیاش را آغاز کرد و شد یکی از جوانانی که ساواک دربهدر دنبالشان میگشت. وقتی در شهریور سال 1357 بازداشت شد، ساواکیها خیلی شکنجهاش کردند تا از او اطلاعات بیرون بکشند؛ اما نتوانستند. حاج احمد را برای گذراندن دوران زندان، فرستادند به خرمآباد تا اینکه در آذر همانسال، بالاخره آزاد شد. بعد از پیروزی انقلاب هم، حاج احمد آمد پای کار دفاع از آرمانها، پاسدار شد، رفت کردستان و جنگید تا شر ضدانقلاب و تجزیهطلب را از سر ایران کوتاه کند. جنگ که آغاز شد، حاج احمد متوسلیان رفت به جبهه جنوب و تیپ 27 محمدرسولا...(ص) را تشکیل داد. حاج احمد و بچههای همرزمش، در آزادی خرمشهر نقش کلیدی ایفا کردند؛ هنوز هم رشادتهای آنها در محور «دارخوین» از یاد رزمندگان قدیمی حاضر در فتح خرمشهر نرفتهاست. 12 روز بعد از این پیروزی بزرگ بود که رفت به لبنان، با تعدادی از بچههای داوطلب تیپ 27؛ رفتهبود تا در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان، همرزم مبارزان لبنانی باشد؛ برای حاجاحمد و دوستانش، جهاد در راه خدا مرز نداشت. حاج احمد، حتی بعد از بازگشت بچهها، در سوریه ماند تا در تدارک و پشتیبانی از مبارزان لبنانی همکاری کند. خبر آمد که نیروهای حزب «فالانژ» که وابسته به صهیونیستها هستند، سفارت ایران را در بیروت محاصره کردهاند. حاج احمد تصمیم گرفت به بیروت برود. برخی دوستانش خواستند مانع او شوند، اما او قاطعانه پاسخ داد: «حضرت امام به بنده امر کردهاند گزارشی از وضعیت شیعیان جنوب لبنان تهیه کنم لذا بهتر است خودم به این مأموریت بروم.» به این ترتیب، حاج احمد متوسلیان، روز 14 تیرماه سال 1361، به همراه تعدادی از دیپلماتهای ایرانی، راهی بیروت شد؛ سفری بیبازگشت که با ربوده شدن آنها توسط شبهنظامیان وابسته به رژیم صهیونیستی آغاز شد. آنها حاج احمد و همراهانش را به نقطهای نامعلوم بردند؛ این آغاز مفقودالاثری بنیانگذار تیپ 27 محمد رسولا...(ص) بود. با وجود گذشت بیش از 41 سال از آن روز، اخبار مربوط به حاج احمد متوسلیان و همراهانش، همچنان شامل اخبار قطعی نمیشود. هرچند که برخی معتقدند باید آن سردار نامدار اسلام را، شهید شده بدانیم، اما هنوز هم خانواده و دوستانش امیدوارند که بتوانند از وی و همراهانش خبری به دست آورند.
به یاد مرحوم حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابیفرد
مجاهدتهای مثالزدنی «سید الاسرا»
گروه اندیشه - مرحوم حجتالاسلام حاج سیدعلیاکبر ابوترابیفرد در سال ۱۳۱۸ش در شهر قم، در خانوادهای اصالتاً قزوینی و اهل علم متولد شد و پس از دریافت مدرک پایانی دوره ابتدایی، تحصیلات متوسطه خود را در رشته ریاضی ادامه داد و موفق به دریافت دیپلم در سال ۱۳۳۶ شد. سید علیاکبر، پس از به پایان رساندن دوره متوسطه، برای کسب علوم حوزوی، در سال ۱۳۳۷ به مشهد رفت و در مدرسه علمیه نواب این شهر سکنا گزید. او با شروع نهضت حضرت امام(ره)، به قم مهاجرت کرد و در مدرسه حجتیه حجره گرفت تا در مبارزات انقلابی حضوری فعال داشتهباشد. مرحوم ابوترابی پس از تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه و سپس عراق، در سال ۱۳۴۴ به نجف اشرف رفت تا در محضر استادان برجسته حوزه علمیه نجف به کسب علم مشغول شود. آن مرحوم در سال ۱۳۴۹، در حالی که مرحله سطح را به پایان رساندهبود، در راه بازگشت به ایران، به جرم حمل اعلامیههای امام خمینی(ره) در مرز خسروی دستگیر و زندانی شد. تدبیر مرحوم ابوترابی در برخورد با بازجویان ساواک، در جلسات بازجویی و پاسخگویی عادی به سؤالات، هر چند آنان را قانع نکرد، ولی باعث شد تا دوران محکومیت ایشان، طولانی نشود و پس از محکومیتی ۶ ماهه، از زندان آزاد شود و به زندگی مبارزاتی خویش بازگردد. تلاش او پس از آزادی از زندان، برای بازگشت به نجف اشرف، با شکست روبه رو شد؛ اما سید علیاکبر ابوترابی که مرد میدان مبارزه بود، به فعالیتهای خود در ایران ادامه داد. در همین ایام با شهید سیدعلی اندرزگو آشنایی پیدا کرد. او در تمام مدت پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به شدت تحت نظر بود؛ اما به دلیل رعایت اصل پنهان کاری، ساواک نتوانست مدرکی علیه وی پیدا کند. با پیروزی انقلاب اسلامی، حجتالاسلام ابوترابی به شهر اجدادی خود، قزوین بازگشت و این شهر را مرکز فعالیت خود قرار داد و با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در قزوین، مانع قدرت گرفتن و فعالیت ضدانقلاب و شیوع هرج و مرج در این شهر شد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دکتر اکرامی فر مطرح کرد:
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در مجالس مذهبی ، شعرهایی را از زبان مداحان یا شاعران شنیده باشید که علاوه بر ایجاد فضای متفاوت، برایتان از تازگی محتوایی و مفهومی خاصی برخوردار است؛ اما واقعیت ماجرا این است که تعداد این شعرها بسیار محدود است و بیشتر شاعران به وصف حال نویسی و توصیف گرایی های معمولاً تکراری روی میآورند که برخی از آن ها، از نظر سندیت تاریخی گاهی با اشکالات جدی روبهروست. در ادامه سلسله گزارشهای آسیب شناسانه درباره شعر آیینی ،به سراغ دکتر محمود اکرامی فر، شاعر و پژوهشگر ادبی رفته و با او گفتوگویی داشتهایم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد در مراسم پایانی طرح ولایت ویژه معلمان و فعالان فرهنگی در حرم مطهر امام رضا(ع) اظهار کرد: این وزارتخانه تلاش کرده است که همه منابع انسانی خودش را از میان جبهه انقلاب و در سطوح مختلف از افراد شناخته شده، کارکرده و مورد وثوق انتخاب کند. به نوشته انتخاب، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: بدنه نیروی انسانی این وزارتخانه با یک کار سخت و پرمانع در آستانه یک تحول جدی قرار گرفته است و ۴۰۰ نیروی جوان حزب اللهی بعد از ۲ سال کار جدی تا پایان تابستان وارد این وزارتخانه میشوند تا تغییر در بدنه به وجود آید.اظهاراتی که با واکنش های مختلفی در فضای مجازی روبه رو شد. برای مثال، حسین معززی نیا نوشت: «دو سال کار جدی کردهاید تا ۴۰۰ نیرو تربیت کنید؟ مگر قرار است در منطقهای اشغالشده چترباز پیاده کنید؟ مگر اردوی صحرایی است که عدهای را ببرید بدوند تا بدنشان آماده کار سخت شود؟ برای کار در وزارت فرهنگ هم همان مدل مدیریت جهادی و اردویی و...؟ وزارتخانهای که به برکت حضور باصلابت شما از درونش دیگر هیچ محصول متوسطی هم بیرون نمیآید قرار است «تغییر در بدنه»اش اتفاق بیفتد که کدام بخش باقیماندهاش ویران شود؟ از نفس انداختن همه بخشهای تولیدی که پیشاپیش انجام شده، میخواهید آرشیوها را شخم بزنید؟....» احمد زیدآبادی نیز نوشت: «کدام عدالت یا انصاف حکم میکند که 400 جوان حزباللهی تا دو ماه دیگر جذب وزارت ارشاد شوند و همزمان جوانان مردم گروه گروه در پی یافتن شغلی راه آوارگی در بلاد غربت را در پیش گیرند؟ » کاربر دیگری نیز نوشت: «مگر بر مبنای عدالت استخدامی و شایستهسالاری نباید استخدامها از طریق آزمون سراسری انجام شود؟!»
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 2 نظر
محوری
اولین چیزی که با خواندن این پیام مخاطب زندگیسلام به ذهنم رسید، داستان فردی بود که امام علی(ع) لجام مرکب خویش را به او سپرد تا ساعتی از او نگهداری کند. وقتی حضرت(ع) برگشتند، مرکب را بدون لجام و آن فرد دیدند. سپس دو درهم به غلامشان دادند تا به بازار برود و لجام تهیه کند. غلام در بازار آن فرد را دید که لجام را به دو درهم فروخت. غلام، برگشت و داستان را برای امام(ع) تعریف کرد. حضرت(ع) فرمود: «من مزد نگهداریاش را دو درهم درنظر داشتم. در عجبم از کسی که بیش از آن چه مقدر است، نمییابد اما به تعجیل، روزی خود را حرام میکند.» این حکایت و فرمایشات دیگر اهلبیت(ع) در باب حرامخواری به انسان هشدار میدهد که با تصمیمات اشتباه روزی حلال خویش را که خدا مقدر کرده، حرام نکند. در این مطلب میخواهیم به آثار مخرب دنیوی حرامخواری اشاره کنیم.
حرامخواری فقط دزدی نیست
حرامخواری لزوما خوردن لقمههای دزدی نیست که البته این هم یکی از مصادیق آن است.
هر چیزی که حق انسان نیست و رسیدن به آن از راه دوز و دغل انجام شود، کاری حرام و استفاده از منافعش حرامخواری به حساب میآید؛ از کوچکترین کارها که جا زدن در صف نانوایی است و حق عدهای ناحق میشود تا گرفتن وام غیرقانونی یا استفاده از امکانات بیتالمال به واسطه سفارش یک آشنا که برای انسان مهیا شود، درحالی که برای دیگران چنین موقعیتی پیش نمیآید.
بیبرکتی؛ از ابتداییترین آثار حرامخواری
اگر از راه حرام مال خود را چند برابر کردیم، بیبرکتی سبب صرف بیهوده آن می شود و تاسف و پشیمانی از هزینهای که شده، نتیجه آن است. مواردی مثل مورد سرقت واقعشدن، گم شدن، هزینه برای بیماری و ... در کمین این گونه اموال است. حدیثی از امام صادق(ع) در همین باره نقل شده که ایشان فرمودند: «کسی که مالی از حرام به دست آورد، خدا بر او مشکلات مالی و مادی مسلط میکند که مدام فکرش درگیر باشد و آرامشی در بهرهمندی از آن ندارد.»(بحار، ج۷۳، ص۱۵۰)
از ذلت تا نداشتن حال عبادت
ذلت و خواری از دیگر آثار حرامخواری است. معمولا انسان شیوه رسیدن به مال حرام را پنهان میکند و در نظر دیگران آن را حاصل رنج و تلاش خویش نشان میدهد اما عاقبت آن رسوایی است که همان ذلت به حساب میآید. از سوی دیگر، استرس و نگرانی از لو رفتن این موضوع، مدام همراه اوست و لذتبردن از داشتهها را به حاشیه میبرد. از دیگر آثار حرامخواری دوری از عبادت و نداشتن موفقیت در ارتباط با معنویات و دعا و نیایش و کسب آرامش است. از یک سو کسالت و تنبلی و از سوی دیگر بیتوفیقی او را از این طریق دور می کند.
وقتی دیگر حق را نمیبینیم
نشنیدن حق و ندیدن واقعیت هم از دیگر آثار حرامخواری است. فرد حرامخوار آن جا که در مقابل حق و باطل قرار میگیرد، توان شنیدن و دیدن حقانیت را ندارد و به سوی باطل گرایش پیدا میکند و ممکن است در این مسیر به دیگران ظلمی روا دارد. چنان که عدهای در روز عاشورا با وجود درک پیامبر(ص) و شناخت فرزندش حسین(ع)، به دلیل حرامخواری گوشی برای شنیدن حق و چشمی برای دیدن واقعیت نداشتند، بر روی او تیغ کشیدند و آن جنایت هولناک را رقم زدند در حالی که در باطن خویش، او و قیامش را حق میپنداشتند.
فساد در نسل
اثر دیگر حرامخواری، فساد نسل است یعنی تاثیر سوء در فرزندان دارد و کسانی که با آن مال حرام درگیر بودند، زمینه دوری از حق و انتخاب باطل برای آنها بیشتر فراهم میشود اما نه این که اختیار از آنها گرفته شود. چهبسا ممکن است فرزندی با وجود این شرایط، راه درست را انتخاب کند و به مدد الهی از حرام دور شود. اما معمولا چنین است که فرزندان و مرتبطان با این اموال هم خیری از آن نصیب شان نمیشود.
سقوط سلسلهوار
در کل حرامخواری زمینه دوری از حلال را فراهم و راه انسان را از صراط مستقیم منحرف میکند و مانند دومینویی خطرناک به سرعت و سلسلهوار او را در مسیر سقوط از همه داشتههای انسانی، مادی و معنوی قرار میدهد که انتهای آن درهای هولناک است. وقتی گرفتار حرام شدیم، شیطان و نفس انسان، غفلت را پیش روی ما قرار میدهد که خود نمیفهمیم دچار چه گناهی شدیم، از این رو به راه غلط ادامه می دهیم و بیش از پیش خود را در آن غرق میکنیم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
یادداشت روز
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مشهد الرضا (ع) در تاسوعا و عاشورا حال و هوای حسینی به خود گرفت

باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ آری، مشهد الرضا(ع) به رسم هر ساله محرم، سیه پوش سالار شهیدان شد. «لبیک یا حسین(ع)» بر لبان عاشقان حسین (ع) زمزمه شد و در گوش شهر پیچید. هیئت های عزاداری از سراسر کشور خود را به شهر امام مهربانی ها رساندند تا در محضر اولاد حسین(ع) عهد دوباره ای ببندند با سالار شهیدان؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ.هر کوچه و خیابان و هر خانه ای، حسینیه ای شد تا اشک، این زبان مشترک داغداران حسین (ع) را با حیرت به تماشا بنشیند. شهر یکپارچه رخت عزا بر تن کرد و سیاه، رنگ یکرنگیِ عاشقان خاندان عترت در این ایام شد. دلدادگان امام رئوف با قلب هایی آکنده از درد و التهاب، حرم مطهر رضوی را چون نگینی در برگرفتند تا هم تسلیت به امام مهربانی ها بگویند و هم طلبِ التیام کنند. یا حسین(ع) ذکر لب همه مردم مشهد شد و نجوای مادران این خطه از دیرباز برای کودکان شان چیزی نبوده است جز: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

صادق غفوریان-دانش آموزان ایران در روزهایی که گذشت، توان علمی، استعداد برتر و هوش سرشار خود را در المپیادهای جهانی به رخ کشیدند. البته نام دانشآموزان ایرانی، با فراز و فرود ولی همواره در سالهای متمادی در جایگاههای ارزشمند المپیادهای جهانی خوش درخشیده است. در این گزارش، نتایج امسال و سالهای قبل را بررسی و با رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان هم گفتوگو کردیم.
دکتر الهام یاوری، رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان، در گفتوگو با خراسان میگوید: پیشبینی من این است که تفاوت نتایج امسال نسبت به سال قبل که 20 نشان طلا کسب کردیم، چندان معنادار نخواهد بود.از دکتر یاوری میخواهیم ارزیابیاش را درباره وضعیت مدالآوری دانش آموزان کشورمان در ادوار اخیر المپیادها بیان کند که اینطور میگوید: تیمهای المپیاد ما در سال گذشته (سال 2022) نسبت به تمامی سالهای المپیاد، بهترین نتایج را کسب کردند. این آمار در شرایطی رقم خورد که در چند سال اخیر برخی از گروهها شرکت نکردند اما در سال گذشته (2022) تیمهای ایران توانستند 20 مدال طلا کسب کنند که فقط در مقایسه با سال قبلتر از آن یعنی سال 2021 که 7 مدال طلا به دست آورده بودیم، سال بسیار درخشانی داشتیم.رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان درباره شرایط تیمها در دوره امسال(2023) میگوید: المپیادها در سال 2023 هنوز به نقطه پایان نرسیده و المپیادهای کامپیوتر، علوم زمین و نجوم باقی مانده است. به همین دلیل نمی توانیم نتایج را با ادوار پیشین مقایسه کنیم. اما با همین موارد که برگزار شده، تیم شیمی نسبت به دوره قبل شرایط بهتری را تجربه کرد و در بخش هایی نسبت به سال قبل اندکی ضعیفتر بودیم.دکتر الهام یاوری میگوید: با این که هنوز همه المپیادها برگزار نشده، اما پیشبینی من این است که تفاوت نتایج امسال نسبت به سال قبل، چندان معنادار نخواهد بود.رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان معتقد است: تلاش دانشآموزان المپیادی ما، چه با اندکی پایینتر بودن و چه تکرار نتیجه موفق سال قبل، باز هم یک افتخار ملی است و هنر رسانههاست که این احساس غرور و اعتماد به نفس دانشآموزان توانمندمان را در رقابتهای علمی جهانی به مردم نشان دهند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

حالا بحث درباره حیات غیرزمینی از فیلمها خارج و به کنگره آمریکا کشیده شده است. سه افسر نظامی سابق ایالات متحده روز پنج شنبه در جلسهای که یکی از کمیتههای نظارتی مجلس نمایندگان آمریکا برگزار کرد، شهادت دادند که دولت این کشور درباره اشیای پرنده ناشناس «یوفو» (Unidentified flying objects) درخصوص آن چه تاکنون منتشر شده است، اطلاعات بیشتر و متفاوتی دارد. یکی از شهادتدهندگان در این جلسه مدعی شد که دولت آمریکا بقایای یک «موجود بیولوژیکی غیرانسان» را که خلبان یک بشقابپرنده بوده است، در اختیار دارد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نخستوزیر سوئد از درخواستهای جدید برای اهانت به قرآن خبر داد
این روزها در کنار اعتراضات گسترده به توهین و هتک حرمت غیرقابل بخشش سوئدیها به قرآن کریم، مباحثی در رسانههای سوئدی بر سر «چرایی اعطای مجوز دستگاههای امنیتی سوئد» به قرآنستیزان برای انجام اقدامات وقیحانه آن ها در جریان است. برخی مقامات سوئدی مدعیاند که ممنوعیت قرآنسوزی در فضای عمومی با توجه به قوانین این کشور، اقدامی دشوار خواهد بود، زیرا در این کشور هیچ قانونی وجود ندارد که به طور خاص سوزاندن یا هتک حرمت قرآن یا کتابهای مقدس سایر ادیان را ممنوع اعلام کرده باشد! این در حالی است که در یکی از بندهای قانون اساسی سوئد آمده است: «تحریک گروههایی از مردم بر اساس نژاد، قومیت و مذهب ممنوع است.» با این حال، نخستوزیر سوئد با بیان این که پلیس چندین درخواست جدید برای هتک حرمت متون مذهبی در هفته آینده دریافت کرده مدعی شد که نگران آن است این اقدامات به تشدید تنش با کشورهای مسلمان منجر شود.این نخستین اظهارنظر «الف کریسترسون» از زمانی است که هتک حرمت قرآن در سوئد خشم گسترده کشورهای مسلمان در سراسر جهان را برانگیخت. در این میان؛ طی چند روز گذشته سخیفترین توجیهات ممکن از سوی برخی سیاستمداران سوئدی و رسانههای حامی اسلامستیزی بیان میشود که با هیچ عقل سلیمی قابل توجیه نیست. به عنوان مثال گروهی از سیاستمداران مخالف ممنوعیت قرآنسوزی در سوئد میگویند: «چنین اعمالی دین اسلام و نه پیروان آن را هدف قرار میدهد، بنابراین چنین عملی انتقاد از دین تحت پوشش آزادی بیان است!» این استدلال آنچنان سخیف است که مثلا بر پایه آن میتوان گفت؛ میشود خاک کشور سوئد را بمباران کرد و کسی هم حق اعتراض و ناراحتی ندارد چون چنین اقدامی فقط «کشور سوئد» و نه شهروندان آن را هدف قرار داده است! واقعیت امر این است که ساختار قضایی سوئد اگرچه در ظاهر تلاش میکند خود را مستقل جلوه دهد، اما دستِکم طی یک دهه اخیر ضمن همافزایی پنهان با تعامل دستگاه امنیتی این کشور و موساد، توهین به تمامی نمادها و مصادیق اسلامی و حتی قرآن کریم را مجاز شمرده است! چنان که برخی شواهد نشان میدهد، تفسیر سوء دادستانهای سوئدی درباره قرآنسوزی محصول توافق سازمان اطلاعاتی این کشور (SAPO) و موساد است، توافقی که قطعا هزینههای زیادی برای استکهلم، تلآویو و دیگر بازیگران دخیل در این پروژه خطرناک در پی خواهد داشت.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
افشای یک فایل صوتی درباره نگاه دولت بایدن به برجام
زاهدی-در حالی این روزها رابرت مالی با محدودیتهایی مشابه حصر خانگی دست و پنجه نرم میکند که جدالهای سیاسی جمهوری خواهان و دموکراتها در واشنگتن در باره چرایی حذف وی از قدرت به شدت بالا گرفته است.همزمان با این اتفاقات، تهران تایمز یک فایل صوتی از رابرت مالی نماینده سابق آمریکا در امور ایران و مذاکره کننده ارشد این کشور را در گفتوگوهای احیای برجام منتشر کرده است.مالی در این فایل صوتی میگوید: دولت بایدن برجام را نقطه شروعی برای دستیابی به «توافق طولانی تر، قوی تر و گسترده تر» با ایران میداند.وی میافزاید: «حتی اگر به توافق برگردیم، این تازه اولین گام است. اما همان طور که رئیس جمهور گفت ما به دنبال یک توافق طولانی تر، قوی تر و گسترده تر هستیم. این نتیجهگیری ما با حمایت جامعه اطلاعاتی و اروپاییها بود که اگر به دنبال توافق قویتری هستیم، نمیتوانیم از روی برجام بپریم. ایرانیها هم این توافق گستردهتر را رد و به گونه ای عمل می کنند که در چند سال گذشته عمل کردهاند، بنابراین برنامه هستهای و جنگطلبی خود را در منطقه برای تحت فشار قرار دادن ما تسریع میکنند.»نماینده سابق آمریکا در امور ایران ادامه می دهد: «زمانی که به برجام بازگشتیم، قصد داریم از ابزارهای مختلف در حفظ فشار بر ایران برای دیگر اشکال رفتارش، چه حمایت از گروههای نیابتی، چه برنامه موشکهای بالستیک، حملات سایبری، مداخله در انتخابات و نقض حقوق بشر، استفاده کنیم. بنابراین، ما توانایی خود برای اعمال فشار، تحریم و موارد دیگر علیه ایران را حفظ میکنیم.»
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دزدی که داروهای کمیاب سرقتی را به خود مالباختگان می فروخت
سیدخلیل سجادپور- دزدی که طی چند سال گذشته با شگرد خاصی به داروهای داروخانه دستبرد می زد و آن ها را به خود مال باختگان یا در بازار آزاد به فروش می رساند با تلاش نیروهای کلانتری آبکوه مشهد در حالی دستگیر شد که انبار بزرگ داروهای کمیاب سرقتی وی نیز لو رفت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، صبح بیست و نهم تیر متصدی داروخانه ای در خیابان مهدی وارد کلانتری آبکوه شد و پلیس را در جریان سرقت های متعدد دارو از داروخانه اش قرار داد و مدعی شد تاکنون چندین میلیارد تومان ضرر مالی را با فروش منزل مسکونی اش جبران کرده است. به دنبال دریافت این خبر و با توجه به اهمیت موضوع داروهای کمیاب، بیدرنگ گروهی از عوامل انتظامی به سرپرستی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری آبکوه) راهی خیابان مهدی در بولوار فردوسی مشهد شدند و تحقیقات پلیسی نامحسوس را از درون داروخانه آغاز کردند. آنان که به طور غیرمستقیم داروخانه را زیر نظر داشتند با راهنمایی های مال باخته به جوانی مشکوک شدند که در زمینه خرید و فروش دارو فعالیت داشت. آنان چندین ساعت به انتظار نشستند تا این که بالاخره جوان مذکور در حالی که کیفی را در دست داشت از داروخانه خارج شد و به طرف خودروی دنا حرکت کرد که در کوچه پشت داروخانه پارک شده بود. هنگامی که او با خیال راحت پشت فرمان خودرو نشست ناگهان خود را در محاصره نیروهای انتظامی دید و ناباورانه به کیف دستی همراهش خیره شد. ماموران انتظامی هم که خروج او از داروخانه را مستندسازی کرده بودند، ابتدا دستبندهای آهنین را بر دستان وی حلقه زدند و سپس به بازرسی کیف و خودرو پرداختند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، در حالی تعداد زیادی داروهای کمیاب از داخل کیف وی کشف شد که صندوق عقب دنا مملو از انواع داروهای کمیاب و گران قیمت بود و 90 سرم تقویتی نیز روی یکدیگر تلنبار شده بود. با کشف این داروها، بی درنگ نیروهای کلانتری آبکوه مراتب را به معاون دادستان مرکز خراسان رضوی اطلاع دادند و سپس با کسب مجوزهای قضایی عازم منزل وی در منطقه بولوار شهید فرامرز عباسی شدند اما آن چه مقابل دیدگان عوامل انتظامی قرار گرفت باورکردنی نبود. منزل یاد شده بیشتر به داروخانهای بزرگ شبیه بود که حتی درون کمدها نیز انواع داروهای کمیاب و پرتقاضای بازار قرار داشت. طولی نکشید که با ثبت و ضبط داروهای مذکور، دوباره نیروهای انتظامی به طرف داروخانه ای در بزرگراه شهید چراغچی حرکت کردند که متهم در آن مکان مشغول کار بود. در بازرسی از آن جا نیز تعداد زیادی دارو کشف شد و بدین ترتیب جوان داروفروش به مقر انتظامی انتقال یافت و در دایره تجسس مورد بازجویی های فنی قرار گرفت. این جوان سارق که دیگر همه راه های فرار را بسته می دید به ناچار لب به اعتراف گشود و راز سرقت هایش را فاش کرد. او گفت: نقطه کور دوربین های مداربسته داروخانه را فهمیده بودم و به طور دقیق می دانستم که باید از کدام قسمت داروخانه داروها را خارج کنم، به همین دلیل وقتی به بهانه خرید و فروش وارد داروخانه می شدم، از غفلت مدیر فنی و دیگر کارکنان استفاده می کردم و داروهای کمیاب را به نقطه کور انتقال می دادم و سپس شب هنگام با استفاده از همان نقطه ای که دوربین ها ضبط نمی کردند، داروها را درون کیف می ریختم و به کوچه پشتی انتقال می دادم که خودروام را آن جا پارک کرده بودم. بعد هم در فرصت های مناسب، داروها را به مال باختگان می فروختم یا به صورت آزاد در داروخانه های دیگر به فروش می رساندم!
بنابر گزارش روزنامه خراسان، مال باخته که در جریان اعترافات متهم قرار گرفته بود، با ابراز تاسف از این که چند سال به وی اعتماد کرده است، مبلغ خسارت های خود را 4 میلیارد تومان بیان کرد و افزود: او فقط در یک قلم اخیر مبلغ 900 میلیون تومان به من داروهایی را فروخت که از داروخانه خودم سرقت کرده بود و من به او بدهکار بودم. وی افزود: با آن که فروش دارو سود خوبی دارد و داروخانه از درآمد بالایی برخوردار بود اما به دلیل همین سهل انگاری ها و اعتماد بی جا مجبور شدم منزل مسکونی ام را برای جبران خسارت ها و پرداخت حق و حقوق کارکنان داروخانه به فروش برسانم در حالی که متهم مذکور صاحب منزل مجلل، خودرو و پس انداز مالی در حساب بانکی اش شده بود.
به گزارش روزنامه خراسان، تحقیقات نیروهای انتظامی با دستورهای ویژه سرهنگ نگهبان (رئیس پلیس مشهد) برای ریشه یابی ماجرا و کشف سرقت های احتمالی دیگر وی در حالی ادامه دارد که همه داروهای مکشوفه به کلانتری انتقال یافت تا بررسی های تخصصی در این باره صورت گیرد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده
اینستاگرام را باز میکنم، یک اینفلوئنسر کلیپی ساخته درباره محرم که کنار یک ایستگاه صلواتی شربت میخورد. برای او انگار محرم هم فرصت خوبی برای گرفتن لایک و کامنت و بالا بردن بازدید پیجش است تا بتواند تبلیغ بگیرد و بهتر کاسب شود. هرچند در ظاهر ویدئویی حرفهای ساخته، اما هیچ چیز کلیپش بهدل نمینشیند، نه حضور خودش با آن شکل و شمایل، نه پیام اخلاقی گل درشتی که کلیپش دارد. برخلاف روزهای قدیم که گویی خیلی چیزها جور دیگری به دل مینشست. از برنامههای تلویزیونی تا مداحیها و ... .در این پرونده مروری داریم بر خاطراتی که از محرمهای روزهای کودکی داریم. از حال و هوایی که وقتی بچه بودیم تجربه میکردیم. زمانی که همهچیز رنگ و بوی دیگری داشت. آدمهایی که دورهم جمع میشدند تا هرآنچه را که داشتند با تمام وجود برای اقامه عزای سیدالشهدا (ع) به عرصه بیاورند. اگر دلتنگ روزهای کودکی و خلوص نیتش هستید، اگر هنوز طنین صدای نوحههای فخری، گروه آباده شیراز و... در گوش و دلتان میپیچد با این پرونده همراه ما باشید.
رنگ و بوی محرم های دهه 60 تا اوایل 80
محرم که میشود حالوهوای کوچهکوچه شهر فرق میکند. محرم که میشود همه چیز جور دیگری است. آدمها هم متفاوت میشوند. محرم که میشود انگار دلت به وسعت یک دریا غم دارد. از روزگاری که کودک بودیم محرم که میشد مسجد محل، صف مدرسه، تلویزیون و خلاصه همهچیز رنگ و بویی دیگر میگرفت؛ رنگ و بوی امام حسین(ع). شهر در تکاپو بود. قیافهاش عوض میشد. برنامه زندگیمان هم متفاوت میشد. از آن روزها خاطره کم نداریم. خاطرههایی که شاید امروز دلتنگشان شویم. دلتنگ سربندی که در هیئت میبستیم. دلتنگ نغمههایی که در مسیر خانه، مدرسه و مسجد مرور میکردیم. دلتنگ بچهمحلهایی که هر کس برای نذریهای ساده چیزی جور میکرد، یکی میز میآورد، یکی آب لیمو، یکی شکر، یکی یخ و یکی پارچ و لیوان تا بتوانیم نذری به اهل محل شربت خنک بدهیم. دلتنگ سرودهای گروه آباده شیراز و نوحههای فخری در دهه60 ، یونس حبیبی در دهه 70، دلتنگ سریال «شب دهم» در اوایل دهه80. دلتنگ روزهایی که کوچک بودیم، اما قلبی بزرگ داشتیم. با ما همراه باشید تا خاطراتی از محرمهای دهه 60، 70 و اوایل دهه 80 را بررسی کنیم.
گروه آباده شیراز و نذری بدون ظرف یک بار مصرف
دهه 60 تلویزیون فقط دو شبکه داشت که برنامههای همان دو شبکه هم محدودیت زمانی داشت. کلاً روزی یک ساعت از هر شبکه برنامه مخصوص کودکان پخش میشد. از گوشی و... هم که خبری نبود و تمام اینها فرصت لذت بردن بیشتر از زندگی اجتماعی، حضور در فعالیتهای فرهنگی و... را فراهم میکرد.
پویانمایی که متحرک نبود برنامهای در ایام محرم در برنامههای کودک و نوجوان پخش میشد که هر قسمتش به معرفی یکی از شهدای کربلا اختصاص داشت. یک نقاشی میدیدیم و روی آن دیالوگهایی گفته میشد. البته فقط برنامه های کودک اینطور نبود. سریالی که در اصل چیزی شبیه یک تلهتئاتر بود هم ساخته شده بود که مخاطب بزرگ سال داشت، اما لوکیشن آن محدود بود. در بیشتر دقایق، دو شخصیت با هم گفت و گو میکردند و حوادثی را شرح می دادند که پیشرویشان رخ میداد و براساس آن میفهمیدیم که چه اتفاقی میافتد.
گروه آباده شیراز گروه دو تکخوان داشت، اولی سرود را با ریتمی آرام و در گامهای بالاتر میخواند. تکخوان بعدی با ریتم سریعتری میخواند و بقیه با خواندنش سینه میزدند. کیفیت خواندن تکخوانها و سینهزنی بسیار هماهنگ و هم سرایی گروه مشهور بود. انگار هنوز صدای تکخوان در گوشمان است که با لحنی محزون میخواند: این جامه سیاه فلک در عزای کیست؟ وین جیب چاک گشته صبح در ماتم کیست؟ یا حسین، یا حسین، یا حسین، یا حسین... اعضای این گروه چند وقت قبل دورهم جمع شدند و یکی از سرودها را بازخوانی کردند. یکی از آنها دکتر شده و رئیس بیمارستان است.تلاش ما تا آخرین لحظه تهیه این پرونده، برای گفتوگو با ایشان بینتیجه ماند.
نذریهایی متفاوت از امروز آن سالها وقتی برای عزاداری و زنجیرزنی به همراه دسته های عزاداری بیرون میرفتیم هر نوع نذری ممکن بود، دریافت کنیم؛ از ساندویچ نان و پنیر و سبزی تا نخود و کشمش. شربتهایی که در لیوانهای پلاستیکی قرمزرنگ پر میشد و چای و ... جای آن نذریها را امروز کیک بستهبندی و غذا داخل ظرفهای یک بار مصرف گرفته. بعضی وقت ها هم همسایهها برای هم نذری میبردند، آش رشته، شله زرد، دیگچه و حلوا. خلاصه تکاپویی در محل برپا بود تا ظرفها را مدام بشوییم و پس بدهیم تا بتوانند برای بقیه هم نذری ببرند. وجه اشتراک نذریهای همسایهها تزئیناتشان بود؛ با نعناع داغ روی آش رشته، با دارچین و... روی شله زرد، با سیاهدانه و خلال بادام و پسته روی دیگچه. ظرفها هم ملامین و چینی بود که داخل یک سینی بزرگ می چیدند و به خانه همسایهها می بردند. نذریها بیشتر در حیاط خانه آماده میشد و همسایهها در تهیه آن کمک میکردند.
تکیهها و حسینیهها در دهه 60 تکیههای قدیمی زیادی بود که نسل به نسل چراغش روشن مانده و در آن اقامه عزا شده است. در برخی تکیهها مراسم تعزیهخوانی برگزار میشد. حتی کتیبههایی بود که سالها از تکیه تکان نخورده بودند. تکیهها در طول سال مرکز برنامههای مختلفی بودند و محرم که میشد در آنها غوغایی بهپا بود. حین روضهها جذابترین کار برای بچهها این بود که به آنها اجازه داده شود یا مسئول جفت کردن کفشها باشند یا مسئول اسپندی که دم در دود میشد یا همراه یک بچه بزرگ تر که چای برای مستمعان می برد با کاسه بزرگی از قند برود و قند تعارف کند.
نواهای عاشورایی
بسیاری از مداحیهای قدیمی خاطره روزهای کودکی و نوجوانی برخی از ماست
آه از آن ساعتی مرحوم کوثری
وقتی صحبت از مداحیهای قدیمی میشود ناخودآگاه یاد مرحوم کوثری میافتیم و مداحی که در حسینیه جماران و در محضر امام (ره) داشت. همان که با صدایی محزون میخواند: «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک، نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک»
کربلا منتظر ماست حاج صادق آهنگران
حاج صادق آهنگران یادآور روزهای دفاع مقدس بوده و هست، یکی از نواهای ماندگار او این بود: « جاده و اسب مهیاست؛ بیا تا برویم... کربلا منتظر ماست! بیا تا برویم...»
بنشین تا به تو گویم حاج حسین فخری
حسین فخری با مداحی «بنشین تا به تو گویم زینب، غم دل با تو بگویم زینب خواهر من»... که از تلویزیون هم پخش شده بود پای ثابت نوارهای کاستی بود که در آن روزها گوش میدادیم.
زینب زینب موذنزاده اردبیلی
بسیار از ما زبان ترکی نمیدانستیم اما برای درک سوزی که در مداحی «زینب زینب» بود به دانستن زبان ترکی نیاز نبود، کافی بود اهل دل باشیم.
حسین فاطمه سلام یونس حبیبی
در دهه 70 جانبازی سرافراز و با اخلاص، غمنامه حضرت رقیه (س) را خواند. یونس حبیبی که هفت بار در جبههها شیمیایی شده بود و اردیبهشت 99 به همرزمان شهیدش پیوست در این غمنامه به شکلی تازه و با زاویه دیدی متفاوت مصائب اهل بیت (ع) را بیان کرد. سوز صدا و خلوص نیتش باعث ماندگاری این مداحی شد.
لیش تاخر عباس ملاباسم کربلایی
یک مداحی عربی که زبان حال طفلان سید الشهدا (ع) در سوگ عموی دلاورشان بود هم در دهه 80 پرمخاطب شد. من البین؛ یا حسین، من زغری، وشاب الراس، تانیت نادیت؛ لیش تاخر عباس؟
انا مظلوم حسین نزار القطری
نوحه معروف نزار القطری برخلاف ملاباسم کربلایی نیمه عربی و فارسی بود. در بخش فارسی میخواند: منم شهپر جبرئیل، منم آیه تطهیر، منم نخله خوبان منم زاده زهرا، منم عرش و منم فرش، منم کرسی و لوح و قلم و .... بخش ثابت این مداحی هم همان «انا مظلوم حسین» بود. بعد از این مداحی، نزار القطری نواهای دیگری را به فارسی خواند.
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم؟ مجید بنیفاطمه
مداحی از مجید بنیفاطمه در اواخر دهه 80 که تبدیل شد به نغمه تلفن همراه و آهنگ انتظار بسیاری از گوشیها. همان که میخواند: عمو عبـاس؛ بیتو، قلب حرم میگیره...
عمو عباس؛ بی تو، بابا، تنها می میــره... عمو عباس؛ علمت کو، عموی خوبم؟
عمو عبـاس؛ تو نرو، تا که پا نکوبم...
بوی سیب و ... محمد حسین حدادیان
یک مداح نوجوان که با خواندن «بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریبو کرب وبلا... بوی یاس و حرم عباس و خدای احساسو کرب وبلا..» معروف شد.
شب دهم، قصه عشقی که مسیرش تغییر کرد
وقتی بحث از خاطرههای قدیمی از ماه محرم میشود، نمیشود از کنار سریال اثرگذار «شب دهم» گذشت. آن سال محرم با نوروز تلاقی پیدا کرده بود؛ تعطیلات بهخصوص تعطیلی مدارس باعث شده بود همه بهخصوص دانشآموزان پرشورتر از همیشه در عزاداریها شرکت کنند. در این شرایط سریال «شب دهم» هم پخش شد، داستان یک لات که در روزگار پهلوی اول، دل باخته یک شاهزاده قجری میشود. شاهزاده برای ازدواج شرط دشواری میگذارد، اینکه مرد دل باخته، 10 شب تعزیه امام حسین (ع) را در اوج ممنوعیتها برگزار کند. این شرط در ابتدا برای شاهزاده خانم جنبه تفریح دارد، اما در نهایت همه چیز با برگزاری مراسم تعزیه تغییر میکند. این سریال در خلال یک داستان پرکشش، هم مخاطب را با راه و رسم طبقهای از جامعه آشنا میکرد، هم از رسم تعزیهخوانی میگفت و هم با دردسرهای اقامه عزای سید الشهدا (ع) در آن روزها آشنا میکرد. سریالی که حتی تیتراژش هم با صدای علیرضا قربانی و با شعری از مرحوم افشین یداللهی خاطرهانگیز شد.
ای اهل حرم...
بسیاری از نغمههای عاشورایی فارغ از زمان هستند، ذکرهایی قدیمی که محدود به یک نسل نیستند و بسیاری با آن ها خاطره دارند
مجید حسین زاده | روزنامهنگار
مروری بر مداحیهای قدیمی که با گذشت این همه سال، باز هم به محض شنیدنشان، غم و غصه سنگینی بر دل محبان امام حسین(ع) مینشیند و اشک چشمشان را در عزای سیدوسالار شهیدان جاری میکند و خاطره چند نسل محسوب میشود:
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
شعر «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا، در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا، تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده، تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا...» که جزء پایانی و جداییناپذیر از مراسمعزاداری به خصوص در دهه اول محرم است، سروده کربلایی محمود بهجت پدر مرحوم آیتا... بهجت است. کربلایی محمود بهجت، شاعری گمنام بود که به شغل نانوایی اشتغال داشت.
مکن ای صبح طلوع
اشعار دودمه اشعاری هستند که از قدیم در هیئتها خوانده میشد. همانطور که با حضور در مراسم عزاداری دیدهاید، در زمان خواندن این اشعار، مردم در هیئتها به دو دسته تقسیم میشوند و این اشعار را در جواب دسته دیگر با هم میخوانند. یکی از معروفترین این دودمهها که در شب عاشورا خوانده میشود، این است: «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع، عصر فردا بدنش زیر سُم اسبان است، مکن ای صبح طلوع». این بند از اشعار مرحوم کربلایی محمود بهجت است که از مدتها قبل به عنوان یکی از بهترین اشعار حماسی و عاشورایی در حلقه عزاداران امام حسین (ع)، زینتبخش مجالس سینهزنی بوده و بهعنوان شعر آیینی ماندگار است.
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
دو دمهای دیگری که بهعنوان یکی از نمادهای فرهنگ عاشورا در ایران مطرح شده و اصلا انگار که عزاداری شب تاسوعا را به این دو دمه گره زده باشند، این است: «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد؛ سقای حرم سید و سالار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد».
جوانان بنیهاشم بیایید...
مداحی قدیمی «جوانان بنی هاشم بیایید» یکی از ماندگارترین نوحههایی است که ویژه شهادت حضرت علیاکبر(ع) سروده شده است.مداحان مختلفی این نوحه قدیمی را که شاعر آن مشخص نیست، طی سال های گذشته خوانده اند که شاید یکی از قدیمیترین آن مربوط به زنده یاد «احمد معظم» باشد. معروفترین بخش این نوحه ماندگار عبارت است از: «جوانان بنیهاشم بیایید، علی را بر در خیمه رسانید، خدا داند که من طاقت ندارم، علی را بر در خیمه رسانم».
به خیمه قحط آب است
یکی از معروفترین دودمهها در شب هفتم محرم که به نام حضرت علیاصغر(ع)، طفل شش ماهه امام حسین(ع) نامگذاری شده، قطعه «به خیمه قحط آب است...»است. در این دودمه معروف، دسته اول عزاداران با سینهزنی این اشعار را میخوانند: «به خیمه قحط آب است، همه دلها کباب است، علیاصغر به دامان رباب است» و دسته دیگر میگویند: «عطش بالا گرفته،دل سقا گرفته، که لبها تشنه یک جرعه آب است».
حسین میا به کوفه...
یکی از نوحههای مشهور عزاداران حسینی که جزو قدیمیترین آنهاست و بیشتر در روزهای اول محرم خوانده میشود، «حسین میا به کوفه» است. شاعر این نوحه مشخص نیست، اما بسیاری آن را به حاج اکبر ناظم ارتباط میدهند. این نوحه در هیئتها هم به صورت زمینه و هم به صورت دودمه خوانده میشود و سالهاست با آن عزاداران حسینی اشک ریخته و سینهزدهاند. متن این دودمه عبارت است: «حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد؛ کوفی بیمروت، شرم و حیا ندارد».
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
بیشک معروفترین و ماندگارترین نظم عاشورایی را باید ترکیببند محتشم کاشانی با مطلع «باز این چه شورش است که در خلق عالم است، باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» دانست. البته این اشعار علاوه بر این که در مراسم عزاداری خوانده می شود، روی بسیاری از کتیبههای محرمی و پردههای سیاه برای عزای امام حسین(ع) هم نوشته شده است.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
.jpg)













