- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نسلهای قبل در تمام سال بهخصوص ماهمبارک رمضان پای برنامههای قرآنی تلویزیون و تلاوتهای مجلسی رادیو مینشستند تا تلاوت امثال عبدالباسط و غلوش را گوش کنند و اگر فرصتی سر صف مدرسه یا جلسه قرآن خانوادگی پیش آمد، بتوانند بهروش بزرگان قرآن را تلاوت کنند. برای آن نسلها در روزهای خاطره انگیز دهه60 و اوایل دهه70 ، توجه به تلاوت استادان فقط محدود به تلویزیون و رادیو نمیشد و با همان امکانات محدود با کاستهایی که خیلی وقتها گیر میکرد با کلام خدا از طریق صوت و لحن قاریان ممتاز ارتباط برقرار میکردند. در این پرونده به مناسبت سالروز درگذشت یکی از بهترین و خاطرهانگیزترین قاریان بینالمللی که در کشورمان هم شناخته شده و محبوب بود یعنی عبدالباسط، یادی کردیم از چند قاری شناخته شده خارجی که در روزگار قدیم با صوت و لحنشان عجین بودیم. البته در کشورمان هم قاریان تراز اولی داریم ولی در این پرونده فقط به خارجی ها اشاره خواهد شد.
عبدالباسط قاری مبلغ اسلام
این قاری برجسته جزو چهار حافظ بزرگ قرآن در مصر بهشمار میرود. عبدالباسط محمد عبدالصمد سلیم داود را به جرئت میتوان محبوبترین و مشهورترین قاری جهان اسلام در تمام ادوار فعالیت و حتی پس از مرگش دانست. این قاری بزرگ مصری متولد سال 1927 بوده و او را در کنار منشاوی، خلیل حصری و مصطفی اسماعیل به عنوان چهار عضو تاثیرگذار در تلاوت و ترتیل قرآن دوره معاصر میشناسند. صوت و لحنی زیبا و دلنشین به همراه نفسی ممتد و بدون وقفه در قرائت، نام او را به سرعت بر سر زبانها انداخت. عبدالباسط در حالی که ۲۳ سال داشت، در محفلی از یکی از بزرگان اجازه خواست تا قرآن تلاوت کند و به او ۱۰ دقیقه وقت دادند. او چنان شوری در این محفل به پا کرد که تلاوتش حدود یک ساعت و نیم ادامه یافت. در سال ۱۹۵۱ عبدالباسط مجوز تلاوت قرآن کریم در رادیو مصر را به دست آورد و جالب آن که پس از پخش تلاوتهایش از رادیو، فروش این وسیله در کشور مصر چند برابر شد. مرحوم عبدالباسط در خاطراتش میگوید: «در یکی از سفرها به آمریکا در لسآنجلس شش نفر پس از شنیدن تلاوت من به تحقیق درباره اسلام پرداختند و مسلمان شدند. دو سفر هم به اوگاندا داشتم که در یکی از سفرها ۷۲ نفر و در دیگری ۲۰ نفر پس از شنیدن صدای من مسلمان شدند. در این سفر خانمی که گوینده تلویزیون بود، پس از تلاوت خواست دست من را ببوسد که مانع شدم و از آنها خواستم شرایط را برای حضور وی در سفر حج مهیا کنند. این خانم گوینده، به اسلام گروید و من هم نام آمنه را برای او انتخاب کردم.» از شاهکارهای تلاوت استاد عبدالباسط از آیات ۱۸ تا آخر سوره مبارکه حشر، سوره تکویر و آیه ۲۷ تا آخر سوره فجر یعنی بخش «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل...» و سوره حمد است که سالها زینتبخش تیتراژ آغازین برنامه هفتگی درسهایی از قرآن حجتالاسلام قرائتی است. استاد عبدالباسط در سال 1988 دیده از جهان فرو بست.
خلیل حصری صاحب نخستین نوار کاست قرآن
محمود خلیل الحصری در سال 1917 در مصر متولد شد و به دلیل این که پدرش حصیرباف بود، به حصری شناخته شد. او در هشت سالگی قرآن را بهطور کامل حفظ کرد و در ۱۲ سالگی به حوزه علمیه طنطا رفت. وی نخستین قاری بود که قرآن را به صورت ترتیل قرائت و روی نوار کاست ضبط کرد. خلیل حصری در انتخاباتی که در سال ۱۹۴۴ برای شناسایی بهترین قاری قرآن در رادیو مصر برگزار شد، از بین ۲۰۰ قاری رتبه نخست را کسب کرد. این قاری برجسته در سال ۱۹۶۸ بهعنوان رئیس اتحادیه قاریان جهان اسلام انتخاب شد و در سال ۱۹۸۰ در مسافرتی که به کشور کویت داشت، درگذشت.
محمد صدیق منشاوی صوت منحصر به فرد
با تسلطی کامل و سبکی خاص، تمام قرآن مجید را با قرائت ترتیل تلاوت کرده است. المنشاوی متولد 1920 در قاهره است. وی موفق به حفظ قرآن در هشت سالگی شد و با رسیدن به سن نوجوانی صوت و لحن دلنشینی را در تلاوت آیات از خود نشان داد. آوازه تلاوتهای او به گوش مسئولان وقت رادیو رسید و از وی خواستند در رادیو حاضر شود و برای هیئت داوری تلاوت کند و در صورت موفقیت، اجازه تلاوت در رادیو را بیابد. اما او این درخواست را نپذیرفت تا این که برای نخستین بار در تاریخ رادیو، رادیوی مصر تجهیزات و کارکنان خود را برای ضبط تلاوت این قاری به محل زندگیاش فرستاد. منشاوی در سال 1969 در ۴۹ سالگی در قاهره درگذشت.
راغب مصطفی غلوش
صاحب اذان بیهمتا
شاید شناختهشدهترین قاری مصری برای ایرانیان باشد. راغب مصطفی غلوش متولد سال 1938 در کشور مصر است. او از شاگردان مصطفی اسماعیل بود که با صوت و لحنی متفاوت به قرائت آیات کلاما... مجید میپرداخت. حرکات سر و استفاده از میکروفن برای ادای حروف، از شاخصه های قرائت وی بود. غلوش از سوی بسیاری از کشورهای جهان بارها برای تلاوت آیات قرآن دعوت شد. او چهار بار به ایران سفر کرد و به تلاوت قرآن پرداخت. تلاوت سوره احزاب راغب مصطفی غلوش ماندگارترین اجرای این استاد در ایران است و طی آن، مقام صبا با ظرافت خاصی اجرا می شود. این تلاوت با آیه شریفه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا» آغاز می شود. سرانجام استاد غلوش در سال ۲۰۱۶ در ۷۷ سالگی در مصر درگذشت. اذانی که وی به سبک شیعیان و برای ایرانیان خوانده است، هنوز در گلدستههای مساجد و رادیو و تلویزیون طنینانداز است.
شحات محمد انور
قاری به سبک ایرانی
استفاده از بعضی گوشهها و ردیفهای موسیقی ایرانی در تلاوت خود، از نکاتی است که باعث شده او در بین قاریان ایرانی محبوب باشد. شحات محمد انور قاری سرشناس و یکی از بهترین قاریان قرآن جهان متولد 1950 میلادی از حافظان قرآن کشور مصر است. او در سنین کودکی پدرش را از دست داد و با مادرش به منزل پدربزرگش نقل مکان کرد. دایی و پدربزرگ او که از قاریان صاحبنام بودند پس از کشف استعداد و علاقه در شحات، او را نزد استادان متبحر تلاوت و ترتیل فرستادند. محمد انور در 15 سالگی با لحنی بسیار زیبا و بینظیر به قرائت قرآن میپرداخت. او یکی از تأثیرگذارترین استادان مصری بر قاریان ایرانی است و خیلی از قاریان ایرانی از تلاوتها و سبک و هنر وی در تلاوت قرآن تأثیر پذیرفتهاند. وی در سال 70 به اصفهان سفر و بخشی از سورۀ کهف را تلاوت کرد که به «قرائت واتل ما اوحی شحات» مشهور شد. انور سرانجام در سال ۲۰۰۸ و در ۵۸ سالگی در روستای زادگاهش درگذشت.
مصطفی اسماعیل اکبرالقراء
مصطفی محمد المرسی ابراهیم اسماعیل، مشهور به شیخ مصطفی اسماعیل، در سال ۱۹۰۵ در مصر متولد شد. از سنین کودکی و با تشویق و نظارت پدربزرگش در مکتبخانۀ روستا شروع به حفظ قرآن کرد و پیش از ۱۲ سالگی حافظ کل قرآن شد. در سال ۱۹۴۴ در مراسم جشن ولادت پیامبر اسلام(ص) در مسجد مشهور امامحسین(ع) سورههای تحریم و حاقه را تلاوت کرد که به صورت مستقیم از رادیو پخش و باعث شهرت بیش از پیش شیخ مصطفی شد. او به اکبرالقراء معروف است که کلام خدا را با آهنگی بسیار لطیف و دلنشین و با الحانی منطبق با معانی و مفاهیم الهی تلاوت میکرد. سرانجام مصطفی اسماعیل در سال ۱۹۷۸ در 73سالگی در روز جمعه در بازگشت از مراسمی پس از قرائت آخرین تلاوت عمرش که سوره کهف بود، به علت سکته مغزی از دنیا رفت.
محمد رفعت امیرالقراء
از ستارگان پر فروغ علم قرائت و از نوابغ کمنظیر تلاوت قرآن کریم در قرن حاضر است که در سال ۱۸۸۲ در قاهره به دنیا آمد. وی حدود شش سالگی بهدلیل بیماری شدیدی بینایی خود را از دست داد اما این مانع، جلوی پیشرفتش را نگرفت. وی در 30 سالگی چنان مشهور شد و نامش بر سر زبانها افتاد که مردم عاشقانه در مساجدی که تلاوت داشت، حضور پیدا میکردند و به تلاوتش گوش میدادند. حتی بارها شده بود که در تلاوتی که قبل از نماز جمعه انجام میداد، مردم سه ساعت پای تلاوت او مینشستند و هیچگاه احساس خستگی نمیکردند. در سال ۱۹۳۴ به عنوان اولین قاری در رادیو به تلاوت قرآن پرداخت. این استاد قرآن در بین استادان و قاریان قرآن جایگاهی یافت که به وی لقب امیرالقرا عطا کردند. شیخ محمد رفعت در سال ۱۹۵۰ بر اثر بیماری حنجره در روز تولدش درگذشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گل قیچیبرگردان «طارمی» نامزد جایزه پوشکاش شد
وقتی بهخاطر کرونا دست بچهها از مدرسه کوتاه شد و خیلیهایمان در قرنطینه نشستیم، معلمان، کارشان را تعطیل نکردند و خانه را به کلاس مجازی برای شاگردهایشان تبدیل کردند. یکی یخچال خانهاش را تخته سیاه کرد و دیگری که به کرونا مبتلا بود روی تخت بیمارستان هم کارش را انجام داد. در این یکی دوسال، روایتهای زیادی از عشق و ایثار معلمان شنیدیم اما عکس تدریس معلم بروجردی با کمر شکسته و خوابیده کف کلاس، درس ایثار و فداکاری را دوباره یادمان انداخت که تمامی ندارد. به سراغ محمد کردی، معلم دبستان روستای شاهویران بروجرد رفتیم که تصویرش در حالتی که جلوی کلاس دراز کشیده برای همیشه جلوی چشممان است.
روزهای اول مهر از روی دیوار پرت شدم
محمد کردی، معلم روستای شاهویران بروجرد بر اثر شکستگی مهرههای کمرش مجبور به استراحت در رختخواب شده اما عشق و علاقه به تعلیم و تربیت، او را از کلاس درس دور نکرده است. کردی درباره تصویر خبرساز درس دادنش در حالت خوابیده کف کلاس میگوید: « اوایل مهرماه کلیدم را داخل خانه جا گذاشته بودم و هیچ کسی هم آن جا نبود. مجبور شدم از دیوار بالا بروم تا بتوانم در خانه را باز کنم اما از بالای دیوار افتادم و مهرههای کمرم شکست. 10روز بیمارستان بودم و پزشکم گفت باید بین دو تا سه ماه استراحت مطلق باشی. من هم چندروزی استراحت کردم و با درخواست خودم به مدرسه برگشتم. چون دو سال، مدرسهها تعطیل بودند و دیگر طاقت نداشتم که بچههایم را نبینم. به مدرسه رفتم و عکس درس دادنم در حالتی که روی زمین خوابیده بودم همه جا پخش شد. آن عکس را یکی از همکاران از من گرفت و در گروه فضای مجازی همکاران گذاشت تا همکارانم ببینند و انگیزه بگیرند که بعد از دوسال به مدرسه بیایند و به صورت حضوری تدریس کنند اما نمی دانم چه کسی آن را در خبرگزاری ها و فضای مجازی پخش کرد».
از آموزش مجازیراضی نبودم و میخواستم حضوری درس بدهم
این معلم بروجردی از علت تصمیمش برای حضور در مدرسه می گوید: «من معلم کلاس اول و سوم ابتدایی هستم. میبینم که دانش آموزانم در این دوسال آموزش مجازی خیلی ضرر کردهاند و خیلی از درس هایشان را متوجه نمیشوند. بعد از شکستگی مهره های کمرم، ما میتوانستیم آموزش مجازی را ادامه بدهیم اما خودم از این شرایط راضی نبودم. حتی میتوانستیم یک معلم دیگر را هماهنگ کنیم که 2-3 ماه به جای من در کلاس حاضر شود اما بچههای کم سن و سال ابتدایی به معلمشان عادت میکنند و چندماه بعد که دوباره خودم برگردم، دچار دوگانگی در آموزش و درسشان میشوند. وقتی تصمیم گرفتم به مدرسه بروم خانوادهام راضی نبودند اما همکارانم کمکم کردند. آنها هرروز دنبالم میآیند و من را به صورت درازکشیده عقب ماشین میگذارند و به مدرسه میبرند و من هم جلوی کلاس همانطور خوابیده درسم را میدهم. آن اوایل بچهها تعجب میکردند که چرا معلممان روی زمین خوابیده است! ولی بعد از مدتی همه به این شرایط عادت کردیم. والدین هم خیلی لطف دارند. وقتی آن عکس منتشر شد خانوادهها به مدرسه آمدند و میگفتند که لازم نیست به مدرسه بیایی ولی خودم قبول نکردم».
به جای کمک به من به مدرسه روستایمان کمک کنید
محمد کردی از عشق و علاقه به شغل معلمی میگوید: «من 12سال است که در آموزش و پرورش خدمت میکنم. وقتی میخواستم در آموزش و پرورش استخدام شوم دو تا پیشنهاد کاری داشتم که یکی شغل معلمی و یکی هم شرکت نفت بود که مطمئنا مزایای خیلی بیشتری داشت ولی من آموزش و پرورش را انتخاب کردم تا شغل خانوادگیام را ادامه بدهم. خانواده ما از مادر، پدر، عمو و... همگی معلم هستند و من هم بعد از شکسته شدن مهرههای کمرم برای این که روحیه بگیرم به مدرسه آمدم.» آقای کردی برای مصاحبه با ما یک شرط جالب هم داشت: «بعد از انتشار عکسهایم همهجا از من به عنوان یک معلم فداکار یاد کردند اما این فداکاری نیست. این وظیفه من است که سر کلاس حاضر شوم و هوای دانشآموزانم را داشته باشم. در این مدت خیلی از همکاران پیشنهاد دادند که به شهر بروم و در اداره آموزشوپرورش، کار کارمندی داشته باشم ولی خودم خواستم که وظیفه ام را انجام بدهم. ایثار و فداکاری مال من نیست. مال آن کسانی است که در زمان جنگ از زندگی خودشان گذشتند تا ناموس و خاکمان به دست غریبه نیفتد. در مصاحبه این را حتما بنویسید و در مطلب تان به آن اشاره کنید.» آقای کردی ادامه میدهد: «بعد از انتشار عکس ها از آموزش و پرورش و همچنین نمایندگان و مسئولان استانی تماس گرفتند و گفتند چه کمکی میخواهی که برایت انجام بدهیم؟ مشکل مهرههای کمرم فقط با استراحت یا عمل برطرف میشود. من هم به مسئولان گفتم به جای کمک به من به مدرسه کمک کنید چون بچههای روستا هیچ امکانات آموزشی ندارند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- موتورسواران نقابداری که در تاریکی خیابان های مشهد ، با ضربات قدارههای ترسناک از شهروندان، زورگیری می کردند با هوشیاری نیروهای گشت کلانتری آبکوه دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شدند.
رئیس پلیس مشهد روز گذشته درباره ماجرای دستگیری زورگیران خطرناکی که به دلیل شیوه ارتکاب جرم، لقب «خفاش های خونریز» را گرفته اند، به خراسان گفت: حدود ساعت 20 شب دوشنبه گذشته، ماموران گشت کلانتری آبکوه مشهد به منظور پیشگیری از وقوع جرم و تامین امنیت شبانه شهروندان، عازم کوچه پس کوچه های حوزه استحفاظی شدند تا به صورت محسوس و نامحسوس از اموال مردم محافظت کنند.
در این میان، گروهی از افسران ورزیده با راهنمایی و تدابیر سرهنگ ابراهیم خواجهپور (رئیس کلانتری آبکوه) به گشت زنی در بولوار فردوسی پرداختند جایی که به دلیل موقعیت مکانی و تجاری، احتمال حضور برخی مجرمان وجود داشت. سرهنگ «حسین دهقان پور» افزود: در حالی که نیروهای انتظامی منطقه مذکور را زیر چتر اطلاعاتی گرفته بودند و با دقت و تیزبینی هر نوع رفتار مشکوکی را با ظن کارآگاهی بررسی می کردند، ناگهان موتورسواران نقابداری را دیدند که در حد فاصل خیابان ثمانه و چهارراه مهدی به صورت چراغ خاموش در کمین عابران پیاده نشسته اند. با مشاهده این صحنه، بی درنگ بی سیم های پلیس به کار افتاد و نیروهای گشت انتظامی، در حالی موتورسواران نقابدار را به محاصره غیرمحسوس درآوردند که بخشی از پلاک موتورسیکلت آنان نیز بریده شده بود. مقام ارشد انتظامی مشهد تصریح کرد: دیگر شکی برای ماموران باقی نمانده بود که با یک باند زورگیری یا گوشی قاپی طرف شده اند. به همین دلیل و دقایقی بعد ماموران گشت در یک عملیات هماهنگ و غافلگیرانه، در اطراف موتورسیکلت قرار گرفتند به طوری که موتورسواران نقابدار، هیچ راه گریزی نیافتند. وی با اشاره به بازرسی بدنی از مظنونان مذکور و کشف دو قبضه خنجر وحشتناک، خاطرنشان کرد: ماموران در ادامه بازرسی از راکب موتورسیکلت که گواهی نامه و مدارک مالکیت نداشت، یک دستگاه گوشی تلفن همراه و تعدادی کارت ملی و گواهی نامه های مربوط به افراد دیگر نیز به دست آوردند که بررسی های مقدماتی از سرقتی بودن آن ها حکایت داشت.
سرهنگ دهقان پور خاطرنشان کرد: به همین دلیل دو جوان هوندا سوار که بین 22 تا 24 سال دارند به مقر انتظامی هدایت شدند و مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفتند.
اما آن ها مدعی بودند برای تفریح به منطقه بولوار فردوسی آمده اند و موتورسیکلت مشکی رنگ را نیز از دوستشان به امانت گرفته اند!
این مقام با تجربه انتظامی که با حساسیت ویژه ای پرونده های جرایم خشن را پیگیری می کند در ادامه این ماجرا گفت: استعلام شماره سریال گوشی تلفن همراه j5 مشخص کرد که گوشی مذکور حدود 2 ساعت قبل از جوانی در منطقه قاسم آباد مشهد زورگیری شده است. دقایقی بعد با حضور مال باخته خون آلود در کلانتری راز «زورگیری های خطرناک متهمان» برملا شد.
این جوان مال باخته درباره چگونگی وقوع این حادثه هولناک به نیروهای انتظامی گفت: ساعت 5 بعدازظهر و در حالی که هوا تاریک شده بود، من در بولوار دکتر شریعتی منطقه قاسم آباد تردد می کردم که ناگهان دو جوان نقابدار سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت هوندای مشکی رنگ بر سرم آوار شدند. یکی از آن ها قداره ای ترسناک بیرون کشید و از من خواست هرچه دارم به او بدهم! من هم درحالی که وحشت زده بودم از شدت ترس به خودم می لرزیدم . او وقتی تعلل مرا دید با چشمانی از حدقه درآمده و چهره ای خشمگین، تیغه قداره را بالا برد و به بازوی چپم زد! هنگامی که سوزش جراحت را احساس کردم و فهمیدم زخمی شده ام، گوشی تلفنم را به آن ها دادم ولی یک طرف پلاک موتورسیکلت بریده بود و من از شدت اضطراب نتوانستم شماره های آن را یادداشت کنم اما این سارقان، همان موتورسوارانی هستند که از من زورگیری کردند!
فرمانده انتظامی مشهد همچنین با اشاره به معرفی مال باخته به پزشکی قانونی افزود: زورگیران نقابدار که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشتند به ناچار لب به اعتراف گشودند و به زورگیری از جوان مال باخته اقرار کردند. یکی از متهمان که «احسان» نام دارد در بازجویی های تخصصی گفت: من به همراه دوستم «مجید» و برای زورگیری به منطقه قاسم آباد رفتیم و من با چاقو ضربه ای به دست این جوان (اشاره به مال باخته) زدم و گوشی تلفنش را سرقت کردم سپس سوار بر موتورسیکلت از محل گریختیم اما وقتی به بولوار فردوسی آمدیم و قصد داشتیم که یک گوشی دیگر هم سرقت کنیم و بعد به خانه برویم ، دستگیر شدیم! اما موتورسیکلت متعلق به یکی دیگر از دوستانمان است و ...
سرهنگ حسین دهقان پور تصریح کرد: با توجه به کشف کارت های ملی و گواهی نامه های متعلق به دیگران، احتمال می رود که سارقان زورگیر جرایم بیشتری مرتکب شده باشند بنابراین بررسی های تخصصی در این باره همچنان ادامه دارد.
گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، با توجه به سطح بندی جرایم و این که متهمان مذکور به دلیل شگرد و شیوه خاص سرقت که در تاریکی خیابان های مشهد زورگیری می کردند و طعمه ها را هدف ضربات خنجر قرار می دادند، درحالی به «خفاش های خون ریز» معروف شده اند که احتمال دارد افراد دیگری نیز در دام این زورگیران خطرناک گرفتار شده باشند بنابراین آنان با صدور دستورات ویژه قضایی در اختیار پلیس قرار دارند و کسانی که با چنین شگردی طعمه زورگیران شده اند، برای شناسایی آن ها به کلانتری آبکوه مراجعه کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دکتر شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و استاد دانشگاه تهران، بهتازگی گفته: «به دلیل باروری بالا در دهه ۶۰ و تفاوت با تعداد موالید در دهه ۵۰، تعداد زیادی از دختران دهه ۶۰ با مضیقه ازدواج مواجه میشوند. به هرحال فاصله سنی ازدواج دختر و پسر باعث میشود که گروهی از دختران دهه ۶۰ با پسران دهه ۵۰ ازدواج کنند اما به دلیل کمتر بودن تعداد پسران متولد دهه ۵۰، پیشبینی میکنیم تا یک میلیون دختر متولد دهه ۶۰ به تجرد قطعی برسند(منبع خبر: همشهریآنلاین). در ادامه، نکاتی در همینباره مطرح خواهد شد.
مجردهای ناخواسته، شرایط سختتری دارند
خانمهای مجرد به دو گروه عمده تقسیم میشوند.
1- برخی بهصورت خودخواسته مجرد هستند. چون معیارهای خاصی دارند، دوست ندارند زیر بار مسئولیت بروند یا شرایط زندگی از جمله کمک به خانواده و ... باعث شده تا بخواهند مجرد بمانند.
2- برخی دیگر بهصورت ناخواسته تاکنون مجرد ماندهاند. از آن جا که در گروه اول تجرد انتخابی است، این خانمها آسیب کمتری میبینند و با موضوع کنار میآیند و عواقب اجتماعی و روانی کمتری متوجه آنهاست. مجردان گروه دوم گاهی افرادی کمالگرا هستند که درگیر معیارهای سختگیرانه خود بودهاند یا خواستگار مناسبی نداشتهاند. از آن جا که افراد گروه دوم ناخواسته مجبور به این انتخاب شدهاند، بنابراین این امر برایشان مشکلآفرین خواهد بود و گاهی احساس تنهایی زیاد، آشفتگی، رفتار پرخاشگرانه، رفتار اجتماعی نامناسب و ... در آنها بروز مییابد.
توصیههایی به دختران مجرد دهه شصتی
مجرد بودن نباید زندگیتان را مختل کند| بیتردید ازدواج مهم است اما به طورمسلم همه زندگی نیست. مجرد بودن هیچ منافاتی با موفقیت ندارد. اجازه ندهید نگرانی از این مسئله ،تمام زندگی شما را مختل کند. بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسمتان باشید.
از سرزنش خود دست بردارید| فکر نکنید که «مجرد بودن» شما، به خاطر نبود توانایی و موفقیت شما در زندگی، زیبا نبودن، روابط عمومی پایین و ... است. این درست نیست. بر خود آسان بگیرید، خود را ببخشید، از سرزنش کردن خود دست بردارید و با قدمهایی که به سمت اهدافتان برمیدارید، خوشحال باشید چراکه وقتی بیش از حد به خود سخت میگیرید، حس و حال خوب را از خودتان دریغ خواهید کرد.
مدام در شبکههای اجتماعی نچرخید| وقتتان را بیش از اندازه به شبکههای اجتماعی اختصاص ندهید، به خصوص پیجهای لاکچری و آنهایی که ذهنتان را درگیر نداشتههایتان میکند. به جای آن با دوستانتان قرار بگذارید. به خودتان برسید و برای کسب درآمد و مستقلبودن تلاش کنید تا احساس سربار خانواده بودن شما را احاطه نکند و برای خودتان خرج کنید.
در دام تنهایی نیفتید| یک استعداد هنری را در خودتان پرورش دهید، آشپزی کنید، کتاب بخوانید ، فیلم های خوب تماشا کنید و ... . بعدش خواهید دید که دیگر از تنها ماندن در یک بعدازظهر پاییزی دچار ترس نمیشوید. به مرور زمان، این عمل به یک تفریح و حتی بهتر از آن به یک نیاز تبدیل میشود. برای آن که هر از گاهی از تنها ماندن در خانه نترسید، لازم است که در محیط خانه احساس خوبی داشته باشید. شما این فرصت را دارید تا دکور خانه یا حداقل اتاقتان را بنا به میل و سلیقهتان تغییر دهید. از رنگ دیوارها گرفته تا مبلمان ،پردهها و ... .چنان چه به هر دلیلی مجرد و تنها ماندهاید این بدان معنا نیست که شما زشت، ناآگاه، غیر جذاب یا نچسب هستید. بهخودتان و تواناییهایتان اعتماد داشته باشید. وقتی خودتان، خود را دست کم میگیرید چطور میتوانید از دیگران انتظار داشته باشید از شما خوششان بیاید.
بر فشارهای اجتماعی غلبه کنید| تحمل نگاههای دلسوزانه، سؤالات نابجا یا انتقادهای عجیب خانواده یا فامیل به خصوص زمانی که دور هم جمع هستید، دشوار است و از این که مجبور هستید مرتب خودتان را تبرئه کنید، خسته شدهاید اما این امر طبیعی است. «بالاخره کی عروسی میکنی؟ دیگه سنت رفت بالا، شوهر کجا بود؟» و .... در پاسخ به جملات مشابه ،ترجیحا توجیه نکنید و سعی کنید از کنارشان عبور کنید چراکه پاسخ دادن شما باعث ایجاد گفتوگویی طولانیتر خواهد شد که بیشتر ناراحتتان میکند. در واقع سعی کنید مسیر گفتوگو را به سمت شوخی ببرید تا بار هیجانی موجود کاهش پیدا کند.
از خودتان راضی شوید| اهدافتان چیست؟ چه آرزوهایی دارید؟ بجنبید! تنها کافی است یک نفر را راضی کنید و آن هم خود شما هستید. این زمان فرصتی است که با آگاهی از خواستههای واقعیتان ، خودتان را بهتر بشناسید. فکر کنید و روی خودتان تمرکز کنید. هیچچیز نباید جلوی تصمیمات مهم شما را بگیرد. به اولویتهایتان بپردازید و بدانید که هر فردی مسئول خوشبختی خود است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.