
تعداد بازدید : 516
جهان و قراردادهای چینی
آیا قرارداد ایران و چین در مناسبات تجاری پکن، قراردادی خاص است؟
نگاهی به رویه قراردادهای چین با 50 کشور جهان مانند ایتالیا، آمریکا، عربستان و... نکات جالبی دارد

احیای جاده ابریشم و بازیابی نقش خاورمیانه
قضاوت درباره آن چه قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین نامیده شده خارج از چارچوب طرح «راه ابریشم جدید» قضاوتی ناقص خواهد بود. طرحی که «شی جین پینگ»، با آغاز ریاست جمهوریاش بر چین در دهه دوم قرن 21 آن را در قالب پروژه «یک کمربند و یک جاده» ارائه کرد. پروژه ای که روی سرمایهگذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۰ کشور جهان و توسعه دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» گام برمیدارد. پکن برای پیشبرد این پروژه عظیم اقتصادی سعی کرده که از رقابتهای ملی و فرقهای منطقه غرب آسیا دوری کند. همچنین، آن ها در یک دهه اخیر تلاش کردهاند برخلاف ابرقدرت های پیشین و رقبای غربی خود، به جای زورآزمایی با رقیبان غربی خود در حوزه های نظامی و سیاسی از دریچه اقتصاد ،قدرت و نفوذ خود را تثبیت کنند. به طور کلی چین در ارتباط با کشورها به جای ایجاد «اتحاد»، (اتحاد استراتژیک مانند روابط آمریکا- اسرائیل، یا نمونه تعدیل شده آن مانند روابط آمریکا و عربستان سعودی) «مشارکت» (Partnership) را مبنا قرار داده است. مشارکت دوستانه، مشارکت راهبردی، مشارکت همکاری راهبردی، مشارکت جامع راهبردی و مشارکت راهبردیِ جامع همکاری از جمله سطوح مختلفی است که پکن نوع ارتباطش با دولتها را در آن چارچوب قرار میدهد. هدف چین، ایجاد یک منطقه اقتصادی یکپارچه و هماهنگ در مسیر کشورهای جاده ابریشم قدیم است اما به آن محدود نمیشود. راه ابریشم نوین از سه مسیر شمالی، مرکزی و جنوبی تشکیل شده است. بخش شمالی چین را از طریق کشورهای آسیای مرکزی به روسیه و اروپا متصل میکند. مسیر مرکزی از آسیای مرکزی به ایران و خلیج فارس و همچنین ترکیه و دریای مدیترانه میرسد. مسیر جنوبی از چین آغاز و به آسیای جنوب شرقی، جنوب آسیا و پاکستان و اقیانوس هند ختم خواهد شد. شی جین پینگ رئیس جمهور چین ۱۴ می 2017 گفته بود که هدف این طرح گسترش نفوذ چین در عرصه بینالمللی نیست بلکه «با پیشبرد این برنامه ما رویکرد قدیمی بازی بین دشمنان را دنبال نخواهیم کرد و مدل تازهای از همکاری و نفع دو جانبه را ایجاد خواهیم کرد که در نهایت به رشد اقتصاد باز در دنیا منجر خواهد شد.»
چرا قرارداد ها محرمانه میمانند؟
در آفریقا، آسیای مرکزی، آسیای جنوب شرقی و آمریکای جنوبی، چین معمولاً معاملات خود را با هیاهوی رسانهای و عکس برداری تبلیغ میکند. در مقابل، در خاورمیانه و اروپا، پکن سعی دارد تا آن جا که ممکن است به دلیل آن چه در بالا اختلافات منطقهای اعلام شد، چراغ خاموش توافقات خودش را پیش ببرد. به عنوان مثال، درخصوص چگونگی همکاری صندوق سرمایه داری مستقل ابوظبی با شرکت هوش مصنوعی چین اطلاعات کمی منتشر شده است. به گزارش میدل ایست نیوز، تاکنون چین در پروژه کمربند و جاده با 18 کشور عربی قرارداد امضا کرده و با 9 کشور عربی نیز در بانک توسعه آسیایی سرمایه گذاری کرده و از اعضای مؤسس آن بوده اند. اما همواره، یکی از شروط تصریح شده در این قراردادها «محرمانه» تلقی کردن آنها بوده است. چین قراردادهای متعددی با مصر و الجزایر و مراکش و اردن در حوزه انرژی و حمل و نقل بسته است. در یکی از تازه ترین این موارد، باید از توافق نامه راهبردی چین با عراق که در دولت عادل عبدالمهدی امضا شد و به توافق نامه «نفت دربرابر توسعه» شهرت یافت یاد کرد. با این حال محرمانگی تنها به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خلاصه نمیشود. مارس 2019، شی جین پینگ به «رم» سفر کرد و در دیدار باجوزپه کونته، نخست وزیر ایتالیا، توافق نامه های اقتصادی به ارزش 20 میلیارد یورو امضا کردند. توافق نامه ای که جزئیات آن هنوز منتشر نشده است. بر اساس این توافق، ایتالیا به اولین کشور عضو گروه هفت قدرت صنعتی جهان (G7) بدل شد که در پروژه راه ابریشم جدید چین یا همان طرح «یک کمربند و یک راه» مشارکت میکند. دو دهه پیش، شریک اول تجاری بیشتر کشور های جهان آمریکا بود و حالا با گذشت 20 سال، چین شریک اول اقتصادی بیشتر کشورهای حاضر در آسیا، اروپا، اقیانوسیه، آفریقا و آمریکای جنوبی است. محرمانگی با وجود رقیب چالش برانگیزی چون آمریکا به نظر دلیل قانع کننده برای پکن بوده است.
سرمایه گذاری چین، معامله برد- برد یا کابوس؟
همان طور که پیش از این خواندید چین سعی می کند قراردادهایی را که با دیگر کشورها می بندد محرمانه نگه دارد اما بد نیست بدانید که این کشور برای مشارکت با کشورهای دیگر پنج سطح مختلف همکاری تعریف کرده است که با توجه به اهمیت هر کشوری در یکی از این پنج سطح قرار می گیرد. کشورهایی مثل ایران، عربستان، امارات، مصر و الجزایر در بالاترین این سطوح قرار دارند چون این کشورها اهمیت زیادی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دارند. جدای از منطق چین درباره نحوه همکاری اقتصادی با کشورهای دیگر نگاهی داریم به حجم ،تنوع و شرایط این قراردادها و این تلقی که قرارداد ایران و چین قراردادی یک طرفه و استعماری است و به ادعای برخی مخالفان این قراردادکه قراردادی برای فروش ایران است واقعی نیست .کافی است به مفاد برخی قرارداد های چین با کشورهای دیگر نگاهی بیندازیم که بعضا برخی از این ها کاملا در بلوک سیاسی مخالف چین قرار می گیرند و به لحاظ سیاسی در طرف غربی تعریف می شوند .جالب است بدانید مشابه قراردادی را که چین با ایران بسته قبلا با بیشتر کشور های خاورمیانه منعقد کرده است . کشورهایی مثل بحرین،عربستان ، مصر، امارات، ترکیه و لبنان از جمله این کشورها هستند.بنابراین به نظر می رسد شاید ایران یکی از آخرین کشورهایی باشد که به این روند می پیوندد. چینی ها فقط در یکی از قراردادهایشان با رژیم اشغالگر قدس ساخت و بهره برداری 25 ساله بندر حیفا را در اختیار گرفته اند.
تعهد عربستان به آموزش زبان چینی
حتی برخی از این کشورها در راستای این توافقات با چین موسسات آموزش زبان چینی در کشورهای خود در قالب این قراردادها ایجاد کرده یا حتی آن را در دروس مدارس خود گنجانده اند مانند عربستان که متعهد شده آموزش زبان چینی را در مدارس و حتی دانشگاه های خود معرفی کند .
جنگ رسانه ای درباره پروژههای سرمایه گذاری چین در حالی است که به گفته الیوت آبرامز، دیپلمات با سابقه آمریکا و مسئول امور ایران در کابینه دونالد ترامپ، پکن در ۱۵ سال گذشته (سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۹ میلادی) در مجموع ۱۸۲ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه گذاری کرده است که به طور متوسط ۱۲ میلیارد دلار در هر سال میشود. میزان سرمایه گذاری چین در همین دوره در کشورهای استرالیا ۹۸ میلیارد دلار (سالانه 6.5 میلیارد دلار)، در بریتانیا ۸۳ میلیارد دلار (سالانه 5.5 میلیارد دلار) و در کشورهایی همچون برزیل، کانادا، آلمان و سوئیس کمتر از این مقادیر بوده است. همچنین، شرکت ملی نفت فلات قاره چین (CNOOC) سال ۲۰۱۳ حدود ۱۵ میلیارد دلار در شرکت نکسن (Nexen) کانادا سرمایهگذاری کرد.
کنترل 25 ساله بندر حیفا
همان طور که نوشتیم شرکت چینی با مرکزیت شانگهای نیز برنده یک مناقصه اسرائیلی شده که بر اساس آن، از سال ۲۰۲۱ سرپرستی فعالیتهای حیفا را به مدت ۲۵ سال در دست خواهد داشت. بر این اساس چین ساخت دو بندر (حیفا و شهر ساحلی اشدود در نزدیکی تلآویو) را برعهده گرفته است. بندر کنونی اشدود در زمان حاضر میزبان حضور ناوگان ششم دریایی آمریکاست. در سطح جهانی، چین ده ها «مشارکت جامع استراتژیک» از جمله با روسیه، پاکستان، انگلیس، بلاروس، کامبوج، شیلی، لائوس، میانمار، تایلند، ویتنام، الجزایر، آرژانتین، استرالیا و برزیل دارد. قراردادهای مشترکی با اتحادیه اروپا به ارزش 113 میلیارد یورو امضا شده است. با این حال از سرمایه گذاری بزرگ ترین اقتصاد جهان هیچ گاه به عنوان کابوس یاد نشده است.بنابراین به نظر می رسد آن چه در روابط این کشورها با چین مدنظر بوده نوعی منفعت دو طرفه را دنبال می کند و نباید با نگاهی یکجانبه به موضوع نگریست بماند که به دلیل اهمیت ایران برای چین که هم دارای منبع عظیم نفتی و گازی است و هم می تواند مسیرها را در کریدور اقتصادی چین کم کند نقش مهمی داشته و خبری از این گونه موارد که شاید از دید برخی از هموطنان استثمار یا وطن فروشی باشد، دیده نمی شود و قطعا در روند انعقاد قراردادهای جزئی این تفاهم هم نهادهای مسئول همچون مجلس بر قراردادها نظارت خواهند کرد .

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 493
ستارههای خرافاتی !
عادات عجیب بعضی بازیکنان سرشناس برای روی آوردن شانس به آنها
نویسنده : الهه توانا | روزنامهنگار

کدام بازیکن، چه خرافهای؟
باورهای خرافی معروفترین فوتبالیستهای دنیا که همهشان عجیب، غیرمنطقی و باورنکردنی هستند
معروفترین و عجیبترین خرافه فوتبالی در سالهای اخیر با نام «آرون رمزی» همراه شده است. این هافبک با کفایت انگلیسی بیشتر از آن که بهدلیل عملکرد خوبش در زمین شناخته شده باشد، بین فوتبالیها و غیرفوتبالیهای خرافاتی، به گلهای مرگبارش شهره است. بعضیها معتقدند هربار رمزی گل میزند، فرد مشهوری از دنیا میرود. سناتور «تد کندی»، «استیو جابز» و «ری ویلیامز» بسکتبالیست از جمله کسانی هستند که همزمانی مرگشان با چند روز فاصله پیش یا پس از درخششهای رمزی، به گل زدن او ربط داده شده است! در ادامه، باورهای خرافی دیگری از زمین چمن برایتان گزارش میکنیم که به همان اندازه عجیب، غیرمنطقی و باورنکردنی هستند.
تیبو کورتوا لمس چانه هنگام خواندن سرود
«تیبو»، دروازهبانِ قدر بلژیکی که در جامجهانی 2018، بهترین دروازهبان شناخته شد و سابقه گلری در چلسی و رئال مادرید دارد، از معتقدان سفت و سخت شانس و اقبال است. رفتار خرافی تیبو هنگام خواندن سرود ملی کشورش، بروز میکند. در همه فیلمهایی که از تیبو موقع خواندن سرود موجود است، او را در حال لمس کردن چانهاش میبینیم. تیبو البته فکر نمیکرد کسی متوجه رفتارش بشود اما عادت عجیبش از چشم طرفداران پنهان نماند و بعدها معلوم شد او معتقد است با این کار، برای تیمش خوششانسی میآورد. باید از تیبو پرسید چرا لمس کردن چانهاش همیشه جواب نمیدهد و تیمش گاهی با بدشانسی از زمین خارج میشود.
کریستیانو رونالدو چیدن مو پیش از بازی
پنج بار برنده توپ طلا و یکی از بزرگترین فوتبالیستهای تمام دوران، عبارتهایی است که هر طرفدار فوتبالی را بیدرنگ به یاد رونالدو میاندازد اما وقتی صحبت از خرافات میشود، سخت میتوان حدس زد که مرد سختکوش زمین، جایی در فهرست خرافاتیها داشته باشد. رونالدو مجموعهای از عادتهای عجیب دارد که به مرور زمان و براثر تکرار، شکل خرافه به خود گرفتهاند؛ مثلا این که در سفرهای ورزشی، حتما باید اولین نفر از هواپیما پیاده شود؛ با پای راست وارد زمین چمن میشود و پیش از بازی مقدار کمی از موهایش را میچیند. از آن جایی که رونالدو همیشه در اوج بوده، عجیب نیست که فکر کند بخشی از موفقیت اش نتیجه رعایت کردن این مراسم است.
کولو توره وارد شدن به زمین به عنوان آخرین بازیکن
«توره»، فوتبالیست اهل ساحل عاج و با سابقه بازیگری در آرسنال و منچسترسیتی، همیشه اصرار داشت آخرین بازیکنی باشد که وارد زمین میشود. این باور خرافی گرچه غیرعادی بود ولی مشکلی ایجاد نمیکرد تا این که در یکی از بازیهای آرسنال در سال 2009 همتیمی توره، «ویلیام گالاس»، بین دو نیمه مصدوم شد. گالاس در رختکن ماند تا به مصدومیت اش رسیدگی شود و توره هم درکمال تعجب وارد زمین نشد چون معتقد بود آخرین نفر نبودن، برایش خوشیمن نیست. به این ترتیب آرسنال، 9نفره و بدون دو مدافع میانی خود بازی را ادامه داد. اتفاق بدتر وقتی رخ داد که توره بعدا وارد زمین شد ولی بدون اجازه داور و بابت رفتارش، کارت زرد گرفت تا به این ترتیب از کیسه اعتبار و آبرویش، خرج خرافاتی بودنش را بپردازد.
گری لینهکر شوتنزدن در تمرینات
گری با 48 گل ملی، سومین گلزن برتر تیم ملی انگلیس است اما این تنها دلیل شهرت مهاجم سابق انگلیسی نیست. گری در گرم کردنهایش پیش از بازی، به دلیل رفتار ویژهاش مورد توجه قرار گرفت. هرکس گری را هنگام تمرین میدید، به سرعت متوجه میشد که برخلاف سایر بازیکنها شوت نمیزند. اگر دلیلش را از او بپرسید، با تعجب نگاهتان میکند و جواب میدهد: «خب معلوم است. برای این که شوتهایم هدر نرود!». لینهکر معتقد بود ظرفیت شوت و گل محدودی دارد که در تمرینات پیش از بازی نباید هدرش بدهد. عملکرد فوقالعاده گری در زمین بازی باعث شده بود باور کند که همه موفقیت اش را مدیون رفتار خرافیاش است.
جک گریلیش پوشیدن کفشهای کهنه شانس
فوتبالیستها معمولا با برندهای مشهور ورزشی قرارداد میبندند و بهترین و آخرین مدل کفشها را میپوشند اما «جک گریلیش»، هافبک تهاجمی «استونویلا» در این زمینه استثنا به شمار میرود. درطول فصل 2018-2019 که استونویلا به لیگ برتر صعود کرد، گریلیش به خرافهای درباره کفشهایش اعتقاد پیدا کرد. ماجرا از این قرار است که بازیساز استونویلا بعد از یک دوره مصدومیت با کفشهایی که بعدا تصور کرد جادوییاند، وارد زمین شد؛ چند تا گل زد و تعداد بیشتری پاس گل داد و اطمینان حاصل کرد که همه اینها کارِ کفشهایش است. پس آن قدر کفشهای شانسش را پوشید که حسابی پاره و کهنه شدند و تیمش صعود کرد. فقط بعد از آن بود که به فکر خریدن یک جفت کفش تازه افتاد.
سرخیو گویگوچهآ استفاده از زمین بازی به عنوان سرویس بهداشتی
«سرخیو»، دروازهبان آرژانتینی در سال 1990 به قهرمان ملی تبدیل شد چون با دفع ضربه پنالتی تیم حریف، باعث شده بود آرژانتین به فینال جام جهانی راه پیدا کند. سرخیو در آن تورنمنت دربرابر بیشتر ضربات پنالتی، نمایش خیره کنندهای ارائه کرد و اسمش سرِ زبانها افتاد؛ البته شهرتش با یک خرافه عجیب هم همراه شد. بازیکنان در آن بازیها نمیتوانستند برای رفتن به دستشویی، زمین را ترک کنند. سرخیو در بازیِ معروفش، نیاز شدیدی به توالت پیدا میکند و چون اجازه بیرون رفتن نداشته است، همان جا کارش را انجام میدهد. آرژانتین در آن بازی، برنده میشود و سرخیو باور میکند بین این دو مسئله ارتباطی وجود دارد؛ پس در تمام بازیهای بعدی وقتی با ضربات پنالتی مواجه میشود، از زمین بازی به عنوان توالت استفاده میکند تا برای تیمش شانس بیاورد!
گری لینهکر شوتنزدن در تمرینات
گری با 48 گل ملی، سومین گلزن برتر تیم ملی انگلیس است اما این تنها دلیل شهرت مهاجم سابق انگلیسی نیست. گری در گرم کردنهایش پیش از بازی، به دلیل رفتار ویژهاش مورد توجه قرار گرفت. هرکس گری را هنگام تمرین میدید، به سرعت متوجه میشد که برخلاف سایر بازیکنها شوت نمیزند. اگر دلیلش را از او بپرسید، با تعجب نگاهتان میکند و جواب میدهد: «خب معلوم است. برای این که شوتهایم هدر نرود!». لینهکر معتقد بود ظرفیت شوت و گل محدودی دارد که در تمرینات پیش از بازی نباید هدرش بدهد. عملکرد فوقالعاده گری در زمین بازی باعث شده بود باور کند که همه موفقیت اش را مدیون رفتار خرافیاش است.
لوییس سوارز دست نزدن دیگران به کفشهایش
لوییس سوارز یکی از بزرگترین گلزنان جهان فوتبال است و برای آژاکس، لیورپول، بارسلونا و تیم ملی اروگوئه گلهای زیادی را به ثمر رسانده است. وقتی پای خرافات درمیان باشد، مهاجم اتلتیکومادرید حساسیت خاصی روی کفشهایش دارد! «گلن جانسون»، همبازی سوارز در لیورپول، میگوید که او دوست ندارد دیگران به کفشهایش دست بزنند: «من بازیکنانی را دیدهام که اگر به کفشهایشان دست بزنید، به شدت عصبانی میشوند. سوارز هم یکی از آنها بود. سوارز گاهی چنان از این که کسی به کفشهایش دست زده، عصبانی میشد که یک جفت کفش جدید میخرید و دیگر حاضر نبود از قبلیها استفاده کند چون معتقد بود که دیگر برایش خوششانسی به همراه نخواهد داشت».
درباره دلایل شکلگیری و دوام اعتقادات خرافی
خرافات فوتبالی
از کجا نشئت میگیرند؟
منشأ خرافات فوتبالی، چیزی جدا از ریشه کلی باورهای خرافی نیست؛ میل انسان به تحت کنترل درآوردن اوضاع. زندگی، پر از وقایع غیرقابل پیشبینی است و ما – احتمالا جز در جشن تولدمان- دوست نداریم غافلگیر شویم. از آن جایی که نمیتوانیم اختیار همه امور را در دست بگیریم، «باور به کنترل» را در خودمان ایجاد میکنیم. چطوری؟ یکی از اساسیترین راهها که لزوما هم آگاهانه نیست، پیوند دادن رفتارها و وقایع تصادفی به یکدیگر و استنباط معنا از آنهاست. با یک مثال، منظورم را واضحتر بیان میکنم. امروز چهارشنبه است. کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادهام. لباس سفید پوشیدهام و چتری در دست چپم دارم چون هوا ابری است و احتمالا باران میبارد. سوار تاکسی که میشوم، چند متر جلوتر تصادف میکنیم. با عجله از ماشین پیاده میشوم تا با اتوبوس خودم را به محل کارم برسانم. وقتی میخواهم کرایه اتوبوس را حساب کنم، میفهمم کیف پولم را توی تاکسی جا گذاشتهام. راننده، دادوبیداد راه میاندازد. خجالتزده پیاده میشوم و روی پله اتوبوس، سکندری میخورم. یک بدبیاریِ تمامعیار! دلم نمیخواهد چنین روزی دوباره تکرار شود پس فکر میکنم چهارشنبهها لباس سفید پوشیدن، بدیمن است و اگر مجبور باشم چتر همراهم بردارم، حتما آن را توی دست راستم میگیرم. به طور طبیعی احتمالِ این که در یک چهارشنبه ابری دیگر، با اتفاقات بد پیدرپی مواجه شوم کم است اما من نتیجه میگیرم که لباس تیره و چترِ توی دست راست است که بدبیاری چهارشنبهها را دفع میکند. شاید فکر کنید ربط دادن این سلسله حوادث به یکدیگر، خیلی سادهلوحانه است. بله و خرافه همینطوری متولد میشود. پس چرا باورهای خرافی ریشهدارمان به نظر سادهلوحانه نمیآید؟ چون از فرایند تولدشان بیخبریم؛ مشمول گذر زمان شدهاند و هرچیزی با رنگوبوی سنت، قابل قبول یا دستکم بینیاز از تحلیل به نظر میرسد چون لابد پیش از ما به آن موضوع فکر شده است؛ و دیگران و سلسله حوادثِ تصادفی دیگر، این باورها را تأیید میکنند. بیایید از خود فوتبالیستها کمک بگیریم تا سازوکار فریبنده باورهای خرافی را بهتر بشناسیم.
چطور فریب میخوریم؟
اعتقادات خرافی، واجد قدرت جادویی هستند یا نیرویشان را از باور ما میگیرند؟ برای جواب دادن به این سوال باید بتوانیم از باور سفتوسختمان فاصله بگیریم و از بیرون به آن نگاه کنیم. کار آسانی نیست ولی میتوانیم از تجربه «پله» استفاده کنیم. اسطوره برزیلی، پیراهنی را که در یکی از بازیهای موفقیتآمیزش پوشیده بود، به یک هوادار هدیه داد و بعد از آن ناگهان عملکردش افت کرد. پله که مطمئن بود دلیل ناکامی اخیرش به آن پیراهن مربوط است، یکی از دوستانش را مأمور کرد که هوادار را پیدا کند و پیراهن شانس را پس بگیرد. یک هفته بعد، رفیقِ جناب اسطوره با دست پر از راه رسید و همانطور که قابل حدس است، پله دوباره به روزهای گلزنیاش برگشت. خب تا اینجا همهچیز باورکردنی به نظر میرسد البته اگر ندانیم دوست پله نتوانسته بود هوادارِ صاحب پیراهن شانس را پیدا کند و یک پیراهن دیگر را جایگزین آن کرده بود.
اختلالات روانی در پوشش خرافه
بین باورهای خرافی که ما را به انجام رفتارهای خاصی مجبور میکنند و اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) که با فشار الگوهای رفتار تکراری همراه است، مشابهتهایی وجود دارد. همه خرافهها، اختلال نیستند اما گاهی اختلال وسواس با خرافه اشتباه گرفته میشود. از تجربه «دیوید بکهام» برای توضیح این موضوع استفاده میکنم؛ ستاره جذاب انگلیس همیشه عادت داشت پیش از بازی، همه چیز را در یخچال نظم بدهد و بعد خانه را ترک کند. بکهام در سال 2006 اعلام کرد که مبتلا به وسواس است و اعتقادش به اعداد زوج، قرینه بودن چیزها و مرتب بودن وسایل توی یخچال و اتاق هتل، درواقع از بیماریاش نشئت میگیرد و هیچ ارتباطی با عملکردش در زمین بازی ندارد.
تأثیر شرایط بیرونی بر باور به خرافات
وجه مشترک خرافاتیهایی که در این پرونده از آنها یاد کردیم، زندگی تحت فشار است. فوتبالیستها استرس فوقالعاده زیادی متحمل میشوند و سرشناسهایشان، تحت فشار بیشتری هستند چون تیم، طرفدارها و از همه مهمتر خودشان توقع دارند همیشه بهترین عملکرد را داشته باشند. برای همین است که حتی کسی در حدواندازههای رونالدو با آن میزان اعتمادی که به قابلیتهای خودش دارد، وقتی دربرابر چنین استرسی قرار میگیرد، ترجیح میدهد بخشی از آن را به بیرون از خودش منتقل کند؛ «من به تنهایی از پس این حجم از فشار و انتظار برنمیآیم پس یک دستاویز ماورایی برای خودم ترتیب میدهم. چیزی که با قدرت جادوییاش از من محافظت کند، مطمئن باشم با تکیه کردن بر آن اوضاع بر وفق مراد پیش میرود و بخشی از بار ناکامی و شکست را هم برعهده بگیرد؛ شانس نیاوردم!»
منابع: bleacherreport.com، 90min.com، sportskeeda.com، ورزش 3

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 364
فرزندان گمشده سیما!
درباره موضوع تکراری «حورا»
نویسنده : مائده کاشیان

سریال «حورا» به کارگردانی رضا کمالی که هم اکنون از شبکه سه در حال پخش است، سوژهای تکراری و کلیشهای را روایت میکند که تا به حال در سریالهای مختلف به آن پرداخته شده است، فرزندی که متوجه میشود والدین واقعیاش افراد دیگری هستند یا والدینی که متوجه میشوند فرزند واقعیشان گم شده است! این قصه پیش از «حورا» در یک سال گذشته، در چهار سریال دیگر مانند «دخترم نرگس»، «پرگار»، «بیگانهای با من است» و «باخانمان» هم دستمایه روایت قصه قرار گرفته بود. علاوه بر اینها، دو سریال «از سرنوشت 3» و «بچه مهندس 3» هم با محوریت بچههای بیسرپرستی که در پرورشگاه بزرگ شدهاند، ساخته و پخش شدهاند. هرچند که هرکدام از سریالها سعی کردهاند از زاویه خاصی این قصه را روایت کنند، اما در نهایت باز هم چندان موفق نشدند روایت تازهای از چنین سوژهای داشته باشند و در دام کلیشه و تکرار
افتادند.
پرگار
سریال «پرگار» به کارگردانی شهرام شاهحسینی که سال 97 جلوی دوربین رفته بود، اوایل خرداد سال گذشته از شبکه یک پخش شد. محور قصه این مجموعه همان سوژه تکراری جست وجو برای پیدا کردن فرزند گمشده و فاش شدن این راز بود، منتهی با تمرکز روی والدین فرزند گمشده روایت میشد. زنی به نام «محبوبه» با بازی مرجانه گلچین، پس از سالها دوری از فرزندش به ایران بازمیگردد و سراغ همسر سابقش میرود تا دختری که سالها قبل رها کرده بود، پیدا کند و موفق میشود. تلاش او برای پیدا کردن فرزندش، باعث میشود خانوادهای که او را به سرپرستی گرفته بودند دچار مشکلات و نگرانیهایی شوند، اما در انتها «محبوبه» تصمیم میگیرد این راز را فاش نکند. شاید بتوان گفت تصمیم این کاراکتر و فاش نشدن این راز نزد دخترش، وجه تفاوت «پرگار» با نمونههای مشابه باشد، اما این تفاوت نمیتواند به اندازه کافی برای مخاطب جذاب باشد.
دخترم نرگس
تقریبا یک ماه پس از پخش سریال «پرگار»، شبکه یک مجموعه دیگری به نام «دخترم نرگس» ساخته باقر پیران را روی آنتن برد که این سریال هم ماجرای دختر جوانی را روایت میکرد که در زمان جنگ تحمیلی، خانواده واقعی خود را گم میکند و با فرزند خانواده دیگری جا به جا میشود. «نرگس» و والدینش طی یک آزمایش ژنتیک به صورت اتفاقی از این موضوع باخبر میشوند. در این سریال هم مانند نمونههای مشابه، «نرگس» تصمیم میگیرد دنبال خانواده اصلی خود بگردد و پدرش را پیدا میکند. برخلاف «پرگار» که قصه اصلی آن درباره پیدا شدن فرزند گمشده بود، در «دخترم نرگس» قصه با تمرکز بر اعضای خانواده «نرگس» و مسائل و مشکلات آنها و ماجرای کشف هویت واقعی «نرگس» به صورت موازی با دیگر ماجراها روایت میشد.
بیگانهای با من است
سریال «بیگانهای با من است» به کارگردانی احمد امینی و آرش معیریان، یکی دیگر از سریالهایی است که قصه تکراری جا به جایی فرزندان دو خانواده را روایت میکرد و پرداختی بسیار کلیشهای داشت. زن فقیر و تنهایی به نام «نسا» با بازی شبنم قلیخانی تصمیم میگیرد خود و فرزندش را به جای عروس و نوه خانواده ثروتمندی به نام «شهرابی» جا بزند و با هویت جعلی زندگی کند. سریال «بیگانهای با من است» این قصه تکراری را با اتفاقات غیرمنطقی و عجیب از کودکی تا جوانی فرزند «نسا» به تصویر کشید. قصه این سریال طبق همان الگوی کلیشهای نمونههای مشابه پیش رفت. سروکله نوه واقعی خانواده «شهرابی» به صورت اتفاقی پیدا شد و رابطه عاشقانه او و نوه جعلی خانواده، باعث شد این راز پنهان نماند.
باخانمان
در میان سریالهایی که نام بردیم، مجموعه «باخانمان» سریال موفقتری است که نسبت به چهار مجموعه دیگر، نگاه متفاوتتری هم به این قصه تکراری دارد. در این سریال از همان قسمتهای ابتدایی مشخص شد که «مسعود» فرزند واقعی خانواده ثروتمند خود نیست و پدر و مادر اصلی او افراد دیگری هستند. جستوجوی «مسعود» و پیدا شدن خانواده واقعی او نیز چندان طول نکشید و بخش مهم قصه مربوط به زندگی جدید این شخصیت با خانواده اصلی خود با وجود تفاوتهای فرهنگی و اخلاقی فراوان و پیدا کردن سه فرزند گمشده دیگر بود. علاوه بر این، ژانر سریال «باخانمان» کمدی بود و همین موضوع باعث میشد سریال برای مخاطب شیرین و جذاب باشد.
حورا
سریال «حورا» نیز پنجمین مجموعهای است که این قصه تکراری و کلیشهای را روایت میکند. «حورا» با بازی فاطمه گودرزی، فرزندش «علیرضا» را از راز هویتش باخبر میکند و به او میگوید مادر واقعیاش نیست. مانند بیشتر نمونههای مشابه، «علیرضا» از این موضوع که چرا زودتر این حقیقت را به او نگفتهاند، شاکی میشود و تصمیم میگیرد از خانواده فعلی خود دوری کند. علاقه «علیرضا» به دخترعموی خود و رابطهای که او را به خانواده غیرواقعیاش پیوند میزند یکی دیگر از کلیشههای سریال «حورا» است. در این مجموعه هم مانند «باخانمان»، پدر اصلی «علیرضا» او را بدون اطلاع همسرش به خانوادهای فروخته است و خانواده واقعی او با مشکلات مالی درگیر هستند.
ملکه گدایان
علاوه بر پنج سریال تلویزیونی که گفته شد، این روزها سریال «ملکه گدایان» نیز که در نمایش خانگی منتشر میشود، به شخصیتی به نام «البرز» میپردازد که پس از سالها متوجه میشود فرزند واقعی خانواده خود نیست و تصمیم میگیرد هویت واقعی خود را پیدا کند. هرچند که این مجموعه در نمایش خانگی منتشر میشود و تلویزیون در سریالهای مختلف بیشتر سراغ چنین قصهای رفته است، اما اگر این سریال را بگذارید کنار پنج سریال تلویزیونی دیگری که در طول یک سال گذشته با فاصله نه چندان طولانی از یکدیگر پخش شدهاند ،هرکدام از نگاه کاراکتر خاصی این قصه تکراری را روایت کردهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 430
گلایه روحانی از گاندو
رئیس جمهور: با مذاکرات وین فصل جدیدی شروع شده است،آمریکا آمده توبه کند چرا برای پیروزی ملت در شکست دادن آمریکا فیلم درست نمی کنید؟

حقایق را به مردم بگویید!
رئیس جمهور در ادامه سخنان برجامی خود، به سراغ منتقدین رفت وگفت: «متأسفانه حرفی را چند سال به دروغ به خورد مردم دادند. هر چند که مردم باور نکردند اما به هر حال عدهای به دروغ میگفتند که اینها فناوری هستهای را فروختند و تمام شد و تعطیل کردند. میگفتند آن جا را سیمان کردند، این جا را بریدند و... اما حرفهای دروغ الحمدلله آشکار شد. در همین مدت مجلس مصوبهای تصویب کرد که البته ما نظرمان را گفتیم و من همچنان بر نظر خود باقی هستم ولی این مصوبه یک خاصیت داشت و آن هم این بود که واقعیت توانمندی هستهای ما را به خوبی آشکار کرد. میگفتند سازمان انرژی اتمی برود طراحی کند و غنی سازی ۲۰ درصد را اجرا کند، اما امروز میبینیم نه تنها ۲۰ درصد در زمان مشخص راه افتاد حتی بیشتر از آن چه مصوب شده بود تولید شد و قدرت تولید داریم.» سخنان روز گذشته رئیس جمهور به مذاکرات و برجام ختم نشد و به گزارش ایسنا، حجت الاسلام روحانی در بخش دیگری از گفته های خود به نظر می رسید گریزی هم به سریال نوروزی گاندو زد و گفت: «پیروزی سیاسی ملت بزرگ ایران و دولت دوازدهم با رهبری مقام معظم رهبری و حمایت و هدایت ایشان به وجود آمد که توانستیم آمریکا را شکست دهیم. چرا با پول ملت برای این شکست آمریکا فیلم درست نمیکنید؟ اگر بناست از پول ملت فیلم درست کنید و نمایش دهید از واقعیتها فیلم بسازید و حقایق را به مردم بگویید. پیروزی ملت را بگویید. نباید به مردم غیرواقعیتها را بگوییم و نباید واقعیتها را تحریف کنیم.» امااین بخش از سخنان رئیس جمهوری که «آمریکا آمده توبه کند و میگوید میخواهم توبه کنم و به برجام برگردم» با واکنش های زیادی همراه شد. یکی از کاربران فضای مجازی در این خصوص نوشت: «حالا گفتن این حرف ها مثلا چه سودی داره؟ اگه آمریکا اهل توبه هست که مذاکره نمی خواد، خب بره وظیفه شو انجام بده بعد بیاد پای میز برجام.» کاربر دیگری هم با اشاره به صف توزیع مرغ خطاب به رئیس جمهور نوشت: «آقای روحانی! وقتی آب خوردن را به تحریم ها گره می زنید، این طور می شود که به جای حل معضل مرغ و صف های عریض و طویلی که هیچ ربطی به تحریم ندارد، دم از توبه آمریکا می زنید.» محمد ایمانی تحلیل گر سیاسی نیز در واکنش به اظهارات رئیس جمهور نوشت: «آقای روحانی از کدام گفتار یا رفتار مقامات آمریکایی دریافته که آن ها توبه کرده اند؟ این که بایدن گفت، «روش های هوشمندانه تری برای سخت گیری بیشتر علیه ایران وجود دارد؟» یا این موضع او و بلینکن و رابرت مالی که می گویند اگر ایران به تعهدات برجامی برگردد و دایمی کردن محدودیت های برجام را بپذیرد، آمریکا به برجام برمی گردد و آن را سکویی برای مذاکره برای محدود کردن توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران قرار می دهد؟»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 332
پیگیری تجمیع پروندههای شرکت پردیسبان در مشهد
قاضی صفری:۹۱ میلیارد تومان به ۵ هزارو۷۷۱ سهامدار پرداخت شده است
قاضی اجرای احکام پروندههای اقتصادی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: دادستانی مشهد از طریق مکاتبه با تهران خواستار تجمیع و تمرکز پروندههای مربوط به شرکت پردیسبان در مشهد است. قاضی صادق صفری در گفت و گو با ایرنا افزود: با تمرکز پروندههای پردیسبان در مشهد میتوان در خصوص رد مال و سود به سهامداران از اموال توقیف شده در سایر شهرها استفاده کرد. وی تصریح کرد: شرکت پردیسبان حدود هشت هزار نفر سهامدار از سراسر کشور داشته است که بیشتر سهامداران از شهرهای مشهد و تهران هستند و این شرکت از طریق تبلیغات گسترده در روزنامه های کثیرالانتشار، تلویزیون، فضای مجازی و تبلیغات محیطی گسترده در کشور، موجب جلب توجه مردم شده بود. وی افزود: احکام حبس طولانی مدت، شلاق تعزیری در انظار عمومی، رد مال، ضبط عواید ناشی از جرم به نفع دولت و انتشار حکم محکومیت برای متهمان این پرونده صادر شد که برای پرداخت رد مال به سهامداران و مال باختگان سایتی برای نام نویسی و بارگذاری مدارک سهامداران طراحی شد و شناسایی اموال محکومان در دستور کار قرار گرفت. وی اضافه کرد: کل تقاضاهای ثبت شده در این سایت ۹ هزار و ۱۸۸ نفر به مبلغ ۲۲۲ میلیارد تومان است که تقاضای سه هزار و ۱۶۸ نفر از این تعداد به مبلغ ۱۰۷ میلیارد تومان مردود و غیرقابل تشخیص بوده و مدارک ۶۰ نفر نیز ناقص و نیازمند اصلاح است و ادعاهای اثبات نشده نیز مربوط به ۳۸ نفر به مبلغ پنج میلیارد تومان است. تقاضای پنج هزار و ۷۷۱ نفر از سهامداران به مبلغ ۹۱ میلیارد تومان تا کنون پرداخت شده و تمامی رد مالها طبق لیست از حساب دادگستری صورت گرفته است. قاضی اجرای احکام پرونده های اقتصادی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: آخرین مهلت ثبت تقاضای جدید در سایت سهامداران پردیسبان، پایان اردیبهشت ماه امسال است و پس از این تاریخ قرار است وارد مرحله پرداخت سود شویم لذا تقاضای جدیدی ثبت نخواهد شد. صفری با اشاره به تعیین تکلیف نهایی بقیه مال باختگان و موارد ناقص و نیازمند بررسی با مشارکت نمایندگان سهامداران گفت: ۶۱۲ فقره چک مربوط به سهامداران در کل کشور از طریق مکاتبه با بانکها تا هفته آینده ابطال میشود و در این خصوص نگرانی وجود ندارد. صفری افزود:مطالبات سهامداران ارقام متفاوتی است که بیشترین رقم مطالبه پرداختی تا کنون ۳۸۰ میلیون تومان بوده و هم اکنون تنها ۱۵۰ نفر در این پرونده بلاتکلیف مانده اند که تعدادی از این افراد در نوبت پرداخت اصل مال هستند و مدارک تعدادی دیگر نیز ناقص و نیازمند بررسیهای بیشتر است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 493
امان از این گل به خودی ترسناک !
نویسنده : سید صادق غفوریان
این روزها در حالی چهاردهمین ماه دست و پنجه نرم کردن با کرونا را می گذرانیم که شواهد و قراین از بروز سنگین ترین و سهمگین ترین موج حکایت می کند. آن طور که روز گذشته معاون وزیر بهداشت هشدار داد قرار است روزهای پیش رو ترسناک ترین روزها و تجربه ما از کرونا باشد. عمر همه ما در ید الهی و در اراده و مشیت آن ذات باری تعالی است اما پیش بینی روزانه تا 600 و 700 مرگ بر اثر ابتلا به کرونا در روزهای آینده، به دلیل بی احتیاطی ما و کم تدبیری آقایان، کم ترین هنری است که از این ویروس وحشی برمی آید. همه گرفتاری و دردهای این روزها نتیجه مجموعه ای از عوامل ارادی و غیرارادی است که وقتی این موارد را بر کفه ترازو می نهیم، نقش عوامل ارادی (یعنی مواردی که بر اساس تصمیمات، عملکرد و روش های مسئولان و مردم) در بروز این شرایط سنگین تر به نظر می رسد. در یک نگاه کلی، بی شک تنها راه تحمل شرایط ملال آور کنونی و بحران کرونا، صبوری و همزیستی مبتنی بر رعایت شیوه نامه های بهداشتی است؛ شیوه نامه ها، پروتکل ها و تجربه هایی که امروز در تمام جهان شکل و قاعده یکسانی دارد و همه ما از کم و کیف و تمام آن آگاهیم، اما مرور دلایلی که ما را به موج چهارم این ویروس سخت و چندش آور گرفتار کرده است، اگر گوش شنوا و هوش کارآمدی در میان باشد، می تواند برای ادامه این راه دشوار به کمک آید.
یک: تصمیم اشتباه ستاد ملی
از بهمن ماه که زمزمه سفرهای نوروزی و تصمیم گیری برای کم و کیف این سفرها مطرح شد، نهایتا به رویکردی «شُل انگارانه» منجر شد. موج گسترده سفرها و لولیدن در اماکن گردشگری و تفریحی و از سویی رونق نسبی دورهمی ها طبیعتا چنین شرایطی را به وجود می آورد. بماند که از هفته ها قبل، وزیر بهداشت و مسئولان بیمارستان های علوم پزشکی کشور در برابر مسئولان ارشد و مردم به التماس و درخواست افتادند که آی ستاد ملی کرونا سفرها را آزاد نکن و آی مردم «تو را به خدا» سفر نروید. اما این خواهش و تمناها نتیجه ای در بر نداشت و دقیقا بر اساس پیش بینی بحران از هفته سوم فروردین دچار این بلا شدیم.
طبق آمار رسمی پلیس در ایام نوروز 41میلیون خودرو در جاده ها تردد داشته اند و نسبت به سال 98 بدون کرونا فقط 16 درصد کاهش داشته است و طبق تحلیل پلیس راهور یعنی سفرها در نوروز1400 همچون روال همه نوروزها انجام شده است و این یعنی فاجعه آلودگی ویروسی. شاید تعبیر دیروز یک فعال رسانه ای که نوشت: «خیز چهارم کرونا گل دقیقه90 ویروس نیست بلکه گل به خودی ستاد ملی مقابله با کروناست!» مناسب ترین تعبیر و تعریف از ما، کرونا و این ستاد است.
توجیه ستاد ملی کرونا، نان بود؟
دوگانه جان یا نان در برابر کرونا، از چالش برانگیزترین موضوعات کرونا در تمام جهان بوده است. اقتصاد کشور ما نیز به تبع آن چه در اقتصاد و معیشت مردم در همه نقاط جهان رخ داده تحت تاثیر شدید قرار گرفته به نحوی که برخی دولت ها ناچار به تصمیمات «ویژه» می شوند و با گوشه چشمی به اصل «ایمنی گله ای» (ابتلای همگانی) ممکن است در مواقع خاص، تصمیم خاص اتخاذ کنند. همان طور که از گفته معاون کل وزیر بهداشت، ستاد ملی کرونا نیز رویکرد اقتصادی و رونق گردشگری در ایام نوروز را بر رویکرد قرنطینه و اعمال محدودیت ها ترجیح داده است: «در ستاد ملی کرونا و هیئت دولت، وزن دهی به کرونا و سایر موضوعات از جمله اقتصاد و گردشگری متفاوت بود. ما در وزارت بهداشت تاکید داشتیم با لغو سفرهای نوروزی از فرصت طلایی عید و تعطیلات، برای خاموش کردن شعله های کوچک کرونا استفاده کنیم اما با آن موافقت نشد.»
به هر روی امروز با این رویکرد، دچار موج سهمگین کرونا شده ایم و شاید باید به مسئولان ستاد و مقامات اجرایی و تصمیم گیری کشور این طور بگوییم که: حالا خودتان بیایید این وضع اسفناک را جمع و جور کنید! آیا می توانید؟
بعید می دانم...
دو: ما ، واکسن و تحریم
امروز کشور همسایه ما در شرایطی که طبق اذعان خودشان، در هیچ مرحله ای از تولید واکسن نیستند، حدود یک چهارم جمعیت خود را واکسینه کرده است. در زمانی که ما در پیچ و خم تحریم و تمسخر واکسن های روسی و چینی بودیم، این کشور همسایه با قدرت تمام واکسن مورد نیاز را خریداری و وارد کرده است. بی شک نمی خواهیم دستاورد بزرگ دانشمندان مان در به ثمر رساندن دست کم چهار واکسن ایرانی را نادیده انگاریم اما مسئولان باید بپذیرند که در بخش خرید و واردات واکسن از کشورهای همپیمان کم کاری کرده اند. هر چند بحث اقبال به واکسن های روسی و چینی هم با تاخیر در جهان آغاز شد اما باید پیش بینی خرید سریع از این کشورها هم انجام می شد. در عین حال بخش دیگری از واکسن های زیر مجموعه کواکس متاسفانه گرفتار بدعهدی طرف های قرارداد همچون کشور هند شد و البته وجود موانع ظالمانه تحریم برای انتقال پول خرید واکسن از سبد سازمان بهداشت جهانی نیز باعث شد تا امروز دستمان از واکسن های کواکس کوتاه باشد.
با این همه امیدواریم با تدابیر درست و دقیق و صبوری و توجه بیشتر مردم در رعایت پروتکل ها، موج چهارم را با کمترین آسیب پشت سر بگذاریم که اطمینان داریم موسم واکسن ایرانی نزدیک است...

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


تعداد بازدید : 522
موج وحشی قرمز !
کرونا 257 شهر را قرمز و 129 شهر را نارنجی کرد
دبیرکمیته انتظامی ستاد ملی کرونا در گفتوگو با خراسان اعمال محدودیت گسترده در فعالیت مشاغل را الزامی میداند اما وزارت بهداشت از اجرانشدن محدودیتها گلایهمند است

86 درصد کشور در وضعیت قرمز و نارنجی
طبق اعلام وزارت بهداشت، هماکنون ۸۶ درصد شهرستانهای کشور در وضعیت قرمز و نارنجی قرار دارند: 257 شهر قرمز، 129 شهر نارنجی، 51 شهر زرد و فقط 11 شهر آبی. ضمن آنکه همه مراکز استانها جزو شهرهای قرمز هستند.
بیش از 20 هزار مبتلای جدید روزانه
دیروز آمار فوتیهای کرونا با رسیدن به عدد 193، روند صعودی خود را ادامه داد و تعداد موارد مثبت کرونایی کشور هم با رکوردی تازه به 20 هزار و 954 نفر رسید. آمارکل مبتلایان شناساییشده هم به مرز 2 میلیوننفر رسیده است. به گفته حریرچی، طبق این اطلاعات پیشبینی میشود با تداوم روند فعلی آمار فوتیهای روزانه به 600 نفر هم برسد.
فقط یک راه داریم: تعطیلی گسترده
«ایرج حریرچی» دیروز درباره راهحل عبور از این موج سهمگین هم اینطور گفت: فقط یک راه داریم، محدودیت و تعطیلی گسترده دوهفتهای و همراهی مردم در رعایت پروتکلهای بهداشتی، تا زمان واکسیناسیون. به گفته حریرچی، طبق مصوبات قبلی، هماکنون باید مشاغل گروه 2 در شهرهای قرمز و مشاغل گروه 3 در شهرهای نارنجی تعطیل شوند، اما مشخص نیست چرا در شرایط فعلی خبری از اجرای این مصوبات نیست.
مشاغل گروه 2 که باید در شهرهای قرمز به مدت دو هفته تعطیل شود: بوستانها و مراکز تفریحی بهطور کامل، پاساژهای سرباز و سربسته، بازارهای سرپوشیده، مراکز خرید و فروش (مالها)، بازارهای روز و بازارهای محلی، مراکز شمارهگذاری اتومبیل، آرایشگاههای مردانه و زنانه، مراکز فروش لوازم آرایشی و بهداشتی، مراکز فروش فرش، موکت و لوازم خانگی و حوله و پرده و مبلمان و لوستر و در و پنجره و تزیینات ساختمان، مراکز فروش کادویی، اسباببازی، سرگرمی، لوازمتحریر، ظروف، کتاب، محصولات فرهنگی، مراکز فروش انواع پوشاک، کیف، کفش، آتلیههای عکاسی، آژانسهای مشاور املاک، مراکز تهیه، توزیع و طبخ مواد غذایی شامل رستوران و کافیشاپ، مراکز فروش ملزومات و تجهیزات بدنسازی و ورزشی، فروش طلا و جواهر، فروش کالاهای دستدوم و سمساری و آموزشگاههای رانندگی.
مشاغل گروه 3 که باید در شهرهای نارنجی تعطیل باشد: تالارهای پذیرایی، استخرهای سرپوشیده و باشگاههای ورزشی، چایخانهها و قهوهخانهها که در کل ساعات شبانهروز باید تعطیل باشند. همچنین، آموزشگاههای موسیقی و زبان با حضور ده نفر و موزهها و تئاتر و مهدهای کودک.
چرا به موج چهارم رسیدیم؟
اما اینکه چرا با وجود هشدارها و پیشبینیها، جلوی ورود کشور به موج چهارم گرفته نشد، سوال مهمی است که بسیاری از کارشناسان، لغونشدن سفرهای نوروزی را علت آن میدانند؛ هرچند که هم رئیسجمهور و هم وزیر کشور در جلسه 14 فروردین ستاد ملی مقابله با کرونا، تاکید کردند سفرها مدیریت شد و مردم پروتکلها را رعایت کردند. حریرچی دراینباره هم گفت: در ستاد ملی کرونا و هیئت دولت، وزندهی به کرونا و سایر موضوعات از جمله اقتصاد و گردشگری متفاوت بود. ما در وزارت بهداشت تاکید داشتیم با لغو سفرهای نوروزی از فرصت طلایی عید و تعطیلات، برای خاموشکردن شعلههای کوچک کرونا استفاده کنیم اما با آن موافقت نشد. البته معاونکل وزیر بهداشت در پاسخ به این سوال که چه فرد یا افرادی مخالف لغو سفرهای نوروزی بودهاند هم گفت: «خیلی شفاف میگویم که نمیتوانم به این سوال پاسخ بدهم».
دبیر کمیته امنیتی و انتظامی ستاد ملی مقابله با کرونا:
اعمال محدودیتها در شهرهای قرمز و نارنجی الزامی است


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 510
ماجرای ۱۷ بار خودکشی یک قاتل!
قاتلی که می گوید: روزگار سیاه من از خانه مجردی دوستم آغاز شد و...

نامت چیست و چند سال داری؟ علی – ص هستم و 40 سال دارم.
تا کلاس چند درس خواندی؟ سوم راهنمایی
چرا ادامه تحصیل ندادی؟ دیگر ذهنم نمی کشید! به ورزش علاقه بیشتری داشتم، البته مدتی هم به صورت شبانه درس خواندم ولی فایده ای نداشت.
در چه رشته ای ورزش می کردی؟ کشتی و تکواندو
پس چرا ادامه ندادی؟ چون معتاد شدم دیگر همه چیز را رها کردم!
دوران کودکی و نوجوانی را چگونه گذراندی؟ آن زمان در تربت جام زندگی می کردیم و پدرم در مخابرات مشغول کار بود. من هم گاهی به همراه پدرم می رفتم تا کابل های تلفن را در مسیر روستاها بررسی کنیم. یادم می آید وقتی هفت یا هشت ساله بودم روی ستون رفتم تا کابلی را به هم متصل کنم که یکی از مسئولان مخابرات مرا دید و 45 تومان به من عیدی داد. این عمل او، تاثیر بسیار خوبی در روحیه ام گذاشت به طوری که هنوز آن خاطره را به یاد دارم!
بعد از ترک تحصیل چه می کردی؟ ابتدا به باشگاه کشتی می رفتم و از روی پله ها به کشتی گیران نگاه می کردم. بعد هم خودم ورزشکار شدم ولی از همان زمان کار می کردم و با پدرم سرکار می رفتم!
چگونه «رفیق باز» شدی؟ رفیق بازی را از همان دوران نوجوانی شروع کردم. آن زمان در یکی از پارک های تربت جام، سکوهایی را برای تفریح و استراحت خانواده ها ساخته بودند من هم با دوستانم روی آن سکوها می نشستم و در تاریکی شب سیگار می کشیدیم یا مشروب می نوشیدیم! در آن روزها من یک دستگاه موتورسیکلت «تریل» داشتم و با آن ویراژ می دادم و در کوچه و خیابان تک چرخ می زدم!
پس جوانی پرشر و شور بودی؟ از رفتارهای جاهلی خوشم می آمد و از این کارها لذت می بردم. در تربت جام خیلی از اهالی از من حساب می بردند و من هم این شرایط غرورآمیز را دوست داشتم!
اولین بار چه کسی به تو سیگار تعارف کرد؟ یکی از دوستانم که با هم به همان پارک می رفتیم! وقتی دو کام از سیگار گرفتم با مشت روی چمن ها کوبیدم و گفتم تو اولین سیگار را به من دادی!
خلافکاری هایت از چه هنگامی شروع شد؟ از همان دوران نوجوانی شروع شده بود ولی زمانی که 17-18 ساله بودم و به دنبال هیجانات دوران جوانی می رفتم، از خانه مجردی یکی از دوستانم سردرمی آوردم و از آن جا بود که خلافکاری هایم شدت گرفت.
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ حدود 15 سال قبل برای فعالیت های گازکشی به همراه برادرانم به زاهدان و بیرجند می رفتیم که از طریق یکی از بستگانم با همسرم آشنا شدم. چند بار به نزدیکی مدرسه اش رفتم و او را دیدم که بعد هم آرام آرام این ارتباط و علاقه شکل گرفت و شش ماه بعد از این آشنایی با هم ازدواج کردیم.
فرزند هم داری؟ بله!
الان هم با همسرت زندگی می کنی؟ نه! حدود هفت سال قبل طلاق گرفت و به دنبال سرنوشت خودش رفت.
چرا؟ به خاطر اعتیادی که من داشتم! در واقع بدبختی من از همان خانه مجردی دوستم ریشه گرفت چرا که من مصرف مواد مخدر را در آن جا آغاز کردم ولی بعد از ازدواج به شیشه و کریستال روی آوردم که دیگر روزگارم سیاه شد!
هیچ وقت ترک نکردی؟ چرا! سال 90 تا آخر سال 92 ترک کردم ولی باز وسوسه شدم و نتوانستم به این پاکی ادامه بدهم!
سربازی هم رفته ای؟ بله! زمانی که نامزد بودم به خدمت سربازی رفتم دوران آموزشی را در خاش گذراندم و بقیه خدمت را در مشهد سپری کردم! البته آن زمان یک هم خدمتی داشتم که اهل طبس بود و به طور پنهانی با او مواد مصرف می کردم!
چرا از این همه خلاف و شرارت لذت می بردی؟ به دلیل این که غرور داشتم! سال 84 وقتی از تربت جام به مشهد آمدیم اول مسافرکشی می کردم، کارهای نظافتی انجام می دادم ولی به خاطر همین غرور و عقده گشایی خیلی با دیگران دعوا می کردم.
همسرت الان ازدواج کرده است؟ نه! سال 92 وقتی از هم جدا شدیم، او حضانت فرزندم را نیز پذیرفت! با وجود این گاهی فرزندم را نزد من می فرستد و مبلغی هم به من پول می دهد! در واقع ارتباط ما هنوز به طور کامل قطع نشده است.
چرا وقتی همسری تا این اندازه مهربان داشتی، او را تا مرز جدایی کشاندی؟ فقط به خاطر همین اعتیاد! همسرم اصرار می کرد تا من مواد مخدر را کنار بگذارم! من هم چند بار سعی کردم دیگر مصرف نکنم! ولی آدم معتاد فقط حرف می زند! چون خیلی زود وسوسه می شدم و دوباره ... در زندگی تلخ من کار به جایی رسید که به زور وسایل و لوازم منزل را می بردم و با قیمت بسیار پایینی می فروختم هیچ وقت هم به چشمان گریان همسرم توجهی نمی کردم! حتی موتورسیکلتم را فروختم و پول آن را دود کردم!
پس چرا پدرت را اذیت می کردی؟ مواد مخدر عقلم را ضایع کرده بود! دست خودم نبود! همواره منتظر بودم تا چند روز به آخر ماه حقوق بازنشستگی پدرم را واریز کنند! او سعی می کرد پول کمی برای خرید قرص متادون به من بدهد که همه را یک جا مصرف نکنم! من هم عصبانی می شدم و خط و نشان می کشیدم! خمار بودم! چیزی نمی فهمیدم!
الان پشیمانی؟ خیلی! آن قدر عذاب وجدان دارم که به راحتی نمی توانم بخوابم! افسوس می خورم که چقدر روزهای وحشتناک و تلخی را به خاطر همین مواد مخدر گذراندم و اکنون نیز دستم به خون برادرم آلوده شده است! چگونه عذاب وجدان نگیرم و از این حادثه هولناک پشیمان نشوم.
چه کسی را مقصر این وضعیت تاسف بار می دانی؟ فقط خودم! هیچ کس به من اصرار نمی کرد که راه خلاف را انتخاب کنم!
قبلا از افراد معتاد بدم می آمد اما الان ...
هزینه های مواد را چگونه تامین می کردی؟ اطرافیانم کمک می کردند حتی یکی از اعضای خانواده ام که در اروپا زندگی می کند گاهی فقط با یک تماس، برایم پول واریز می کرد و من همه آن پول ها را فقط صرف خرید مواد مخدر می کردم! این اواخر هم قرص های مخدردار زیادی را استفاده می کردم که این حادثه وحشتناک رخ داد.
هیچ وقت از این نوع زندگی خسته نشدی؟ چرا! بارها تصمیم گرفتم خودم را از این وضعیت اسفبار رها کنم به همین دلیل تاکنون 17 بار دست به خودکشی زدم! تعداد زیادی قرص های مرگ آور خوردم! با تیغ رگ دستم را زدم! ولی باز هم زنده ماندم! در واقع جرئت زیادی هم نداشتم! سه سال قبل تعدادی قرص تاریخ گذشته متادون را به قصد خودکشی خوردم و کنار یک مغازه قصابی افتادم! از مرد قصاب خواستم سوئیچ موتورم را به خانواده ام بدهد! حالم خوب نبود و حالت تهوع داشتم! با تماس مرد قصاب امدادگران اورژانس مرا به بیمارستان امام رضا(ع) رساندند ولی من که مدتی را به کما رفته بودم دوباره از مرگ نجات یافتم! آن روز هم در خانه درگیری داشتیم که دست به خودکشی زدم! آن روز نجات یافتم ولی اکنون با این عذاب برادرکشی نمی توانم کنار بیایم! فقط به خاطر مواد مخدر زندگی خودم و خانواده ام نابود شد!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 586
آغاز ثبت اطلاعات مسکن خانوارها
مهلت 2 ماهه برای ثبت واحد مسکونی در سامانه املاک و نحوه محاسبه مالیات خانه های خالی

سال دوم- معادل یک دوم مالیات متعلقه
سال سوم- معادل مالیات متعلقه
سال چهارم به بعد- معادل یک و نیم (5/1) برابر مالیات متعلقه
این نرخ ها برای واحدهای مسکونی خالی متعلق به اشخاص حقوقی دو برابر است.
به این ترتیب ، به عنوان مثال اگر یک واحد مسکونی با ودیعه ۵۰ میلیون تومان و اجاره ماهیانه دو میلیون تومان بیش از چهار ماه خالی بماند ،در سال اول مشمول ۳۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان جریمه میشود.شهروندانی که اطلاعات خود را در سامانه ثبت نکنند،از همه خدمات دولتی،بانکی و یارانه محروم میشوند.در این راستا، وزارت راه و شهرسازی برای شناسایی واحدهای خالی ،سامانه املاک و اسکان را که اطلاعات واحدهای مسکونی کشور در آن درج میشود ، از بهمن ماه ۱۳۹۸ رونمایی و مردادماه ۱۳۹۹ اجرایی کرد و به این سامانه وظیفه دیگری هم علاوه بر شناسایی خانههای خالی محول شد که شناسایی محل سکونت خانوار است و طبق قانون هر خانواری میتواند یک اقامتگاه دایمی در شهر محل سکونت و یک اقامتگاه فرعی در شهری غیر از محل سکونت داشته باشد که این موارد مشمول مالیات نمیشوند. همچنین زمانبندی مراجعه به سامانه ملی املاک و اسکان برای درج اطلاعات سکونتی و ملکی به این شرح است:
۱۹ و ۲۰ فروردین سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۹ است.
۲۱ و ۲۲ فروردین سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۸ است.
۲۳ و ۲۴ فروردین سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۷ است.
۲۵ و ۲۶ فروردین سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۶ است.
۲۷ و ۲۸ فروردین سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۵ است.
۲۹ و ۳۰ فروردین سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۴ است.
۳۱ فروردین و اول اردیبهشت ۱۴۰۰ سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۳ است.
۲ و ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها ۲ است.
۴ و ۵، ۶ و ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها یک است.
۸ و ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ سرپرستان خانواری که آخرین رقم کد ملی آنها صفر است.
سرپرستان خانواری که موفق به ثبتنام در تاریخ اعلام شده نشوند، میتوانند از ۱۰ اردیبهشت تا ۱۹ خرداد برای ثبت اطلاعات اقدام کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


تعداد بازدید : 258
قهرمان دفاع هنرمندانه از «دفاع مقدس»
رضا برجی، جواد شمقدری، محسن دریالعل و مسعود زارعیان پاسخ می دهند:خواندن زیارت عاشورا، فلسفه و تکنیکهای سینمایی چه رنگ و بویی به رویکرد هنری شهید آوینی بخشیدهبود؟

آوینی از مسیر رفتهاش میگوید
محسن دریا لعل، مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانهای اوج و مدیرعامل سابق انتشارات روایت فتح، نیت اولیه را در خلق یک اثر هنری مهم میداند و درباره نیت و هدف اولیه شهید آوینی در آثارش میگوید: «وقتی که یک رویکرد یا موضوع و سوژه خیلی مهم باشد، نیت اولیه است که نتیجه اثر را مشخص میکند. زاویه نگاه هنرمند در بررسی آثار هنری خیلی مهم است. به آثار شهید آوینی که نگاه میکنیم، میبینیم سوژهاش انسانها و تغییر و تحول انسانهاست. در یکی از مستندهای روایت فتح، پیرزنی را میبینیم که با یک بسته پلاستیکی به سمت یک کامیون میآید. هر کارگردان دیگری بود شروع میکرد به تعلیق درستکردن از این صحنه که این پیرزن کیست و چهکاره است و...؛ اما آوینی همان اول سر اصل مطلب میرود و میگوید این پیرزن بچه ندارد و کل داراییاش همین بسته بادام است و آمده آن را به جبهه هدیه کند. آوینی ما را در تعلیق نگه نمیدارد و همان ابتدا ما را هُل میدهد که این آدم چطور به چنین درکی رسیدهاست. کاری که آوینی در آثارش میکند، نمایشِ رسیدنِ درونی است، نه بیرونی. این زاویه نگاه ماست که یک اثر را انسانی یا غیرانسانی میکند. شهید آوینی خودش مسیری را طی کرد و به یک تحول درونی رسید و این تحول را در آثارش ساختارمند کرد. آوینی مسیرِ رفتهاش را برای ما تعریف کرد و در آثارش به نمایش گذاشت».
ارائه تصویری متعالی از آرمانهای رزمندگان
جواد شمقدری، نویسنده و کارگردان، شهید آوینی را مصداق بارز هنرمند متعهد و انقلابی معرفی میکند و میگوید: «یکی از اندیشههایی که خیلی رایج شده، این است که برخی هنر را برای هنر میدانند، ولی وقتی از هنر متعهد و انقلابی نام میبریم، یعنی در کنار اینکه باید ارزشهای هنری و خلاقانه داشته باشد، باید متعهدانه هم باشد. شهید آوینی مصداق شخصیتی است که این ویژگی را دارد. ایشان بعد از اوج گرفتن حرکت انقلاب اسلامی با آن همراه میشود و تمام وجود و سرمایهاش را وقف میکند که تجلی آن را در هشتسال دفاع مقدس میبینیم. دشمنان بسیاری سر راه انقلاب اسلامی سبز شدند و لازم بود که کسانی مانند شهید آوینی موفق شوند انقلاب و هنر انقلاب را در کنار رزمندگان و بسیجیان تبیین کنند. آوینی با مجموعه مستندهایش از دفاع مقدس که بعدها به نام «روایت فتح» معروف شد، توانست از انگیزه، اهداف و آرمانهای بسیجیان و رزمندگانی که تا مرز شهادت میروند، یک تصویر متعالی و محتوای روشن به ما ارائه کند. در واقع هنر انقلاب، بیانگر حرکت و مسیر انقلاب اسلامی است که شهید آوینی در این مسیر موفق عمل میکند».
آقا مرتضی عدالتخواه بود
رضا برجی، عکاس مستندهای ماندگار «روایت فتح» و دوست و همکار شهید آوینی درباره شخصیت او و اینکه اگر زنده بود، چه میکرد، به خراسان میگوید: «امثال شهید آوینی شخصیتهایی چندبعدی هستند. آوینی غرب را دیده بود؛ فلسفه خوانده بود و علاوه بر این، یک عرفان نظری و عملی داشت. میگفت از سال 60 خواندن زیارت عاشورای شبانهام قطع نشدهاست. یقین دارم اگر آوینی شهید نمیشد، بهشدت از سوی همان کسانی که الان زیر علمش سینه میزنند، طرد میشد. آقامرتضی بر تکنیک سوار بود؛ سینما را میشناخت و از طرفی به معنای واقعی عارف بود. ما باید آقا مرتضای واقعی را به جوانان نشان بدهیم. او بهشدت عدالتخواه بود و اگر الان بود، اولین فریادش عدالتخواهی بود. یکی دیگر از مواردی که به نظرم اگر الان زنده بود، رویش وقت میگذاشت، فضای مجازی است. او در 30 سال قبل، پیشبینی کرده بود که زمانی مرزها از بین میروند و همین اتفاق هم در روزگار ما افتادهاست. من به عنوان شاگرد کوچک شهید آوینی، مطمئن هستم اگر بود با قدرت، مفهوم جنگ رسانهای را توضیح میداد و تبیین میکرد که الان هم ما در حال جنگ هستیم؛ همانطور که آن موقع زندگیاش را گذاشت برای دفاع مقدس. مرتضی یک انقلابی واقعی بود؛ یک مسلمان و شیعه و بسیجی و فرهنگی؛ یک سرباز مخلص و تمامعیار برای امام خمینی(ره). ما هم باید سربازانی مخلص برای مقام معظم رهبری باشیم. امثال شهید آوینی روی مین رفتند تا راه برای دیگران باز شود».
روایتگر درد و نیاز درونیِ انسانها
مسعود زارعیان، مستندساز جوان کشورمان که آثارش از جمله مستندهای «علی ممد»، «مرهم» و «ایمان» به بخش جایزه شهید آوینی جشنواره سینماحقیقت راه یافته و مقام کسب کردهاست، درباره تأثیر نگاه شهید آوینی بر فیلمسازیاش میگوید: «شهید آوینی در نوع نگاه به زندگی، فیلمسازی و نوشتن، جریانساز و اثرگذار بودهاست. آوینی روایتگر یک نیاز و درد درونی متناسب با روح و شخصیت خداجوی انسانها بود و این درد، درد نیاز به معنویت، پاکی و تقدس است. او این درد را همیشه دنبال میکرده و انگار این نیاز را در پیشگاه دوربین هم میدیدهاست. به گفته شهید آوینی، فیلمسازی میتواند به سینمای اشراقی دست پیدا کند که نفس خود را تزکیه کرده باشد. در این صورت، اتفاقات خدامحور جلوی دوربینش میافتد. من در آثارم دنبال این درد و نیاز بودهام. گاهی این درد در محرومان سیستان و بلوچستان بوده؛ گاهی درد بچههای ایبی(کودکان پروانهای) بوده که حتی از یک پانسمان هم محروم هستند و گاهی درد طلبهای که میخواهد برای تبلیغ دین به سمیناری برود و حمایت نمیشود یا جانبازی که برای مسائل معیشتی میافتد دنبال پرونده جانبازیاش. شهید آوینی در تئوری و عمل، روی نگاه نویسندگی و فیلمسازیام تأثیر گذاشتهاست».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.