اگر نگاهی به تقویم بیندازید می بینید امروز روز جهانی پناهندگان است. روز جهانی پناهنده از یک سو رنج انسان هایی را به تصویر می کشد که به دلیل جنگ های داخلی، تغییر رژیم، دخالت های خارجی، اشغالگری، تروریسم و ... مجبور به ترک دیار و کاشانه شده اند و از سوی دیگر میدانی است برای نشان دادن نوع دوستی، ایثار و مهربانی در کشورهایی که این مهاجران به عنوان میزبان آینده شان انتخاب می کنند و همچنین آزمونی برای تشخیص سیاست های چندگانه دولت ها در عرصه بین المللی. کشور ما هم از آن دسته کشورهایی است که مهاجران زیادی را در خود جای داده و حتی با توجه به تبعیض کمک های بین المللی برای رسیدگی به مهاجران بازهم به پذیرایی از آن ها ادامه می دهد.در ادامه نگاهی انداخته ایم به تعداد، وضعیت و هزینه سرانه هر مهاجر در کشورمان و همچنین کمک سازمان های بین المللی به ایران و دیگر کشورهای مهاجرپذیر را مقایسه کرده ایم.
آمارهای متفاوت از جمعیت مهاجران ایران
مهاجران در طول چند دهه اخیر به دلایل مختلف کشورشان را ترک کرده و وارد ایران شدهاند. جنگهای داخلی، درگیریهای میان شوروی سابق و مجاهدین افغان، ظهور طالبان، فقر و نبود اشتغال از جمله دلایلی بودهاند که موجب موج مهاجرت افغانستانی ها شدهاند. از آن جایی که دین، فرهنگ، تاریخ، مفاخر، تقویم، ادبیات و از همه مهم تر زبان مردم افغانستان با مردم ما مشترک بوده کشور ما فضای مناسبی برای حضور آن ها به شمار می آید. بر اساس سرشماری سال 95 تعداد مهاجران افغانستانی در کشورمان یک میلیون و 583 هزار نفر ثبت شده است اما در آمار رسمی دیگری رحمانی فضلی، وزیر کشور در سال 94 تعداد مهاجران افغانستانی ساکن ایران را دو و نیم میلیون نفر اعلام کرد که یک میلیون نفر آنها غیرقانونیاند. آمار منتشر شده از سوی سایت سازمان ملل متحد هم تعداد افغانستانی های ساکن ایران را در سال ۲۰۱۳ حدود دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر اعلام کرده است. به تفکیک استانی هم استانهای تهران، خراسان رضوی و اصفهان، استانهایی هستند که بیشترین مهاجر افغانستانی را در خود جای دادهاند. حالا باید مهاجران عراقی، پاکستانی و ... را هم که به دلایل مختلف از جمله جنگ تحمیلی به ایران مهاجرت کرده اند را هم به این آمار اضافه کرد.
فرازونشیب زندگی افغانستانیها در ایران
با توجه به این که ورود مهاجران افغانستانی بیشتر در سالهای اول انقلاب و جنگ تحمیلی اتفاق افتاده و همچنین ورود بسیاری از آنها به شکل قاچاق و غیرمجاز بوده از همان ابتدا تا به امروز اقامت این مهاجران همواره با مشکلات و معضلات مختلفی همراه بوده است. از وضعیت اقامت و تابعیت فرزندان گرفته تا مسائل تحصیلی و اشتغال. البته در همه این سالها تلاشهای بسیاری هم برای سامان دهی و کمک به حل مشکلات این مهاجران همزبان و همآیین ما انجام گرفته است. با این حال با وجود این که گرفتن تابعیت در کشورما سختی های خود را دارد، زنان افغانستانی که به ازدواج با مرد ایرانی دربیایند امکان گرفتن تابعیت دارند و بهتازگی هم قانون اعطای تابعیت به فرزندانی که مادر ایرانی و پدر غیرایرانی دارند صادر شده است. در زمینه تحصیلی از گذشته مشکلات بسیاری داشتهاند اما به ویژه از سال 94 که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرانی که بهصورت غیرقانونی و بیمدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آن ها باید در مدارس ایرانی ثبتنام شوند». تلاشهای بسیاری برای حل مشکلات تحصیلی کودکان افغانستانی شده است.
چگونگی میزبانی ایران از مهاجران
برای این که از چگونگی میزبانی ایران از مهاجران مطلع شویم کافی است وضعیت مهاجران در کمپ های برخی کشور ها را با وضعیت مهاجران در کشورمان مقایسه کنیم تا به خوبی با وضعیت میزبانی ایران آشنا شویم. در کشور ما مهاجران از حقوقی برخوردارند که به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
حق تحصیل: مطابق آمارها در سال ۹۶ حدود ۳۶۰ هزار دانشآموز افغانستانی در ۲۵ هزار و ۴۹۰ مدرسه ایران تحصیل میکردند که تنها 10 درصد از کل هزینه های آن ها را کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل کمک میکند و بقیه این هزینه طبق مصوبه دولت در سال ۹۳، توسط جمهوری اسلامی ایران پرداخت میشود.
حق سلامت: برخی خدمات رایگان بهداشتی به بیش از دو میلیون افغانستانی در ایران ارائه می شود. سیدحسن قاضیزاده هاشمی وزیر سابق بهداشت در این باره گفته بود: «سال ۹۳ حدود یک میلیون نفر علیه سرخک واکسینه شدند که ۲۰۰ هزار نفر از میان جمعیت مهاجر و پناهنده بودند. همچنین وزارت بهداشت طی چهار نوبت، در چهار سال مختلف متولدان سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۲ را از بین جمعیت مهاجر و پناهنده علیه ویروس هپاتیت B واکسینه کرد.» در همین روزهایی که کرونا به اوج خود رسیده هم مهاجران در کشورمان رایگان درمان می شوند این در حالی است که هزینه های درمان مبتلایان به کرونا بسیار بالاست.
اشتغال: در زمینه اشتغال نیز طبق آمار رسمی بیش از 560 هزار افغانستانی در ایران شاغل به حساب میآیند که در این مورد هم همواره مشکلات بسیاری گریبانگیر مهاجران بوده است. هر چند نباید فراموش کنیم این وضعیت در شرایطی رقم میخورد که اوضاع اشتغال چه برای ایرانیها و چه برای مهاجران در این سالها اصلا مطلوب و مناسب نبوده است.
هزینه هر مهاجر در کشور
به گفته معاون وزیر کشور و مدیرکل اتباع خارجه درسال 92 مجامع بین المللی برای هر مهاجر سالانه 10 دلار به کشور پرداخت می کنند. این در حالی است که هر مهاجر سالانه بیش از 1800 دلار برای کشور هزینه دارد.
به این مبالغ باید هزینه تحصیل دانش آموزان و دانشجویان مهاجر را هم اضافه کرد. به گزارش اقتصاد آنلاین، حدود 500 هزار دانشآموز از اتباع خارجی و افغانستانی در 28 هزار مدرسه مشغول به تحصیل هستند که به طور متوسط حدود سه میلیون تومان هزینه هر دانشآموز است. در کل هزینه سالانه دولت برای دانشآموزان اتباع چیزی حدود هزار و 500 میلیارد تومان خواهد بود. به این تعداد حدود 17 هزار دانشجوی مهاجر را هم که در دانشگاه های کشورمان مشغول تحصیل هستند، اضافه کنید.
همچنین با توجه به برآوردها، سالانه حدود ۱۰ میلیارد تومان در کشور نیز برای خدمات بهداشتی مهاجران و پناهندگان هزینه میشود.
شمار مهاجران جهان
خشونت و تجاوز، تعقیب و آزار و نقض حقوق بشر در بسیاری از کشورها از علل اصلی افزایش شمار آوارگان جهان است. بنابه گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، در هر 2 ثانیه یک انسان از کشور خود میگریزد؛ به عبارتی ۴۳ هزار و ۲۰۰ نفر در روز. این آمار از زندگی میلیونها انسان آوارهای حکایت میکند؛ سرگذشتهایی از تحمل خشونت و رنج بیخانمانی تا جسارت و امید برای شروع یک زندگی بهتر.
دوسوم این مهاجران تنها از پنج کشور جهان هستند: سوریه، افغانستان، سودان جنوبی، میانمار و سومالی. سوریه یک سوم از جمعیت تقریبی ۷۰ میلیونی آوارگان در سراسر جهان را تشکیل میدهد. شمار آوارگان افغانستان در سراسر جهان به 2.7 میلیون نفر میرسد که اکثرا یا به پاکستان پناه بردهاند یا به ایران گریختهاند. در مجموع از 2.2 میلیون پناهنده سودان جنوبی ۸۰۰ هزار نفر در اوگاندا به سر میبرند.
کمک های بین المللی به کشورهای مهاجر پذیر
همان طور که پیش از این گفته شد مجامع بین المللی به کشورها برای هر مهاجر هزینه هایی را پرداخت می کنند که با توجه به گفته های معاون وزیر کشور در سال 92 به ازای هر مهاجر سالانه به ایران 10 دلار پرداخت می شده، این در حالی است که ترکیه برای حدود 3.5 میلیون مهاجری که در خود جای داده سالانه بیش از 6 میلیارد یورو از مجامع بین المللی و اروپایی پول دریافت می کند. به گزارش دویچه وله از سال 2016 ترکیه برای نگهداری از مهاجران در کشورش از اروپایی ها در خواست پول می کند تا مرزها را روی آن ها ببندد تا به اروپا نرسند. ترکیه که پیش از آن 3 میلیارد دلار سالانه برای نگهداری از مهاجران می گرفت درخواست 3 میلیارد دلار دیگر کرده است که در مجموع به مبلغ سالانه 6 میلیارد دلار می رسد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حدود یک ماهی می شود که شاهد اوج گیری انتشار خبر قتل هایی هستیم که به قتلهای ناموسی مشهور شده اند، قتل های فجیع و دلخراشی که با قتل رومینای 14 ساله به دست پدرش شروع شد و بعد از آن و در فاصله بیش از یک ماه دو قتل دیگر یکی در آبادان و یکی در کرمان رقم خورد. این اتفاقات تلخ وجدان عمومی مردم را به شدت جریحه دار کرد به طوری که بسیاری خواهان اشد مجازات برای قاتلان بودند و از مسئولان می خواستند قانون را به نوعی اصلاح کنند که دیگر شاهد این گونه جنایات نباشیم. با این حال نگاهی به آمارهای جهانی نشان می دهد که این اتفاق در بسیاری از کشورها در حال رخ دادن است و بهتر است با فرهنگ سازی توسط رسانه ها جلوی این اتفاقات تلخ را گرفت.
عروس آبادانی و دختر کرمانی
هنوز یک ماه از مرگ رومینا نگذشته بود که دوباره خبر کشته شدن یک زن جوان 19 ساله در آبادان به دست همسرش منتشر شد. در این خبر آمده بود که 25خرداد جوان23 ساله ای با در دست داشتن کاردی خونین با حضور در کلانتری11ولیعصر آبادان اظهار کرد به دلیل خیانت همسرش ،او را کشته است. اما چند روز بعد دوباره خبر قتل ناموسی دیگری در کرمان را رسانه ها منتشر کردند. در این اتفاق قربانی، دختر جوان 22 سالهای به نام ریحانه عامری بود که به دلیل فعالیت در شبکههای مجازی و دیرآمدن به خانه، قربانی خشم پدر می شود. در این حادثه، میله آهنی که توسط پدر و در عصبانیت پرتاب می شود به سر دختر برخورد می کند و موجب مرگ این دختر جوان 22 ساله می شود. قاضی دادخداسالاری دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان با اشاره به اعترافات پدرریحانه گفت: به هیچ عنوان در این حادثه مسائل ناموسی و انتقام گیری مطرح نبوده و تنها مشاجرات خانوادگی دلیل این حادثه بوده است.
آماری از قتلهای ناموسی در آسیا
به گزارش خبرآنلاین به نقل از کمیسیون حقوق بشر قتلهای ناموسی در بنگلادش، بریتانیا، برزیل، اکوادور، هند، مصر، رژیم صهیونیستی، ایتالیا، اردن، پاکستان، مراکش، سوئد، ترکیه، اوگاندا، افغانستان، عراق و ایران وجود دارد. آمار دقیق قربانیان قتل ناموسی در این کشورها مشخص نیست، اما تخمین زده میشود که در مجموع سالانه بیش از پنج هزار نفر به این شکل جان خود را از دست میدهند. هند و پاکستان کشورهایی در جنوب آسیا هستند که بیشترین آمار قتل ناموسی به آنها اختصاص داده میشود. در پاکستان سالانه بیش از هزار زن با قتل ناموسی کشته میشوند. همچنین براساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۷ در افغانستان ۲۸۰ نفر زنان خانواده خود را به خاطر کلمه «ناموس» کشتهاند و از این تعداد فقط ۵۰ نفر محکوم شدهاند. بر اساس گزارش های حقوق بشری در کشور لبنان 40 زن، اردن 50 زن و ترکیه 200 زن در سال به خاطر قتل های ناموسی جان خود را از دست می دهند. به گزارش اداره حقوق بشر نخست وزیری ترکیه در این کشور گاهی زنان خانواده را مجبور به خودکشی میکنند. در کشورهای دیگری مثل عربستان، عراق، سوریه و ... هم قتلهای ناموسی گزارش شدهاند، اما اطلاعاتی از آمار آن موجود نیست. در منطقه قفقاز شمالی که ناحیه ای در آسیا و اروپاست هم بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ حداقل ۳۶ مورد قتل ناموسی رخ دادهاست.
آمار قتل های ناموسی و خانوادگی در اروپا
این پدیده در کشورهای غربی نیز نمود دارد که با عبارت « honor killing or shame killing» از آن یاد می شود .بی بی سی جهانی در گزارشی به نقل از پارلمان اروپا می نویسد در بریتانیا سالانه بیش از سه هزار حمله ناموسی (honour attacks ) انجام و حداقل ۱۲ مورد از آنها منجر به قتل میشود. در هلند هم این عدد سالانه ۱۱ تا ۱۴ مورد است، البته گفته میشود در این کشور برخی از جرمهای ناموسی گزارش نمیشوند. در بلژیک بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، ۱۷ زن جان خود را به این شکل از دست داده اند.البته ناگفته نماند بخشی از این موارد مربوط به مهاجران در این کشور است . حتی بر اساس گزارش ها در فرانسه هم در سالهای گذشته قتلهای ناموسی انگشت شماری رخ داده است، البته در دوران ناپلئون بناپارت در این کشور قانونی وضع شده بود که قاتلها در چنین شرایطی به قتل عمد محکوم نمیشوند، این قانون هم اکنون در بسیاری از مستعمرات فرانسه پابرجاست.
این آمارها نشان می دهد این پدیده تلخ در خیلی از کشورها وجود دارد و برجسته کردن برخی از این قتل ها به ویژه در کشورمان توسط رسانه های غربی اهداف سیاسی را دنبال می کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شهید چمران، شخصیتی جامعالاطراف داشت؛ خوبیهای او آنقدر گوناگون بود که میشد برای هر مخاطبی جاذبهای را در وجود آن سردار بزرگ یافت و قلم جادویی و شاعرانه وی، یکی از جاذبههایی است که با گذشت 39 سال از عروج عاشقانه او، همچنان جذابیت خود را برای تمام کسانی که در پی رابطهای عارفانه با معبود هستند، حفظ کردهاست. نمیدانم برایتان پیش آمدهاست کتاب «بینش و نیایش» چمران را مطالعه کردهباشید؟ اگر چنین است، حتما از نثر آهنگین و زیبای او که احساس ناب یک روح بزرگ را نسبت به مبدأ آفرینش به نمایش میگذارد، لذت بردهاید. خلوتهای عارفانهای که چنین زیباییهایی را خلق میکنند، بیتردید از دایره ادراک آنانی که آلودهاند به مظاهر دنیوی و همه آمال و آرزوهایشان را در همین چند صباح زندگی در کرهخاکی میجویند، خارج است. جذابیت نوشتههای چمران را باید در آن سوی دیوارهای تردید و ناباوری جهان امروز جستوجو کرد؛ جایی که به تعبیر عارفان، یکسره نور است و حُسن و جلوه جمال معشوق، روح را در بر میگیرد و مَنیَّت را میزداید. کلماتی که چمران مینگارد، شاعرانههایی هستند برای آشتی دوباره با خالق و پیوند زدن جان خسته با شور احساس بزرگی که جز با بندگی حق، فهمیده نمیشود. جذابیت نوشتههای چمران و شاعرانههای دلنشین آن سردار بزرگ کارزار با پلیدی و تباهی، از آنرو به دل مینشیند که در آن اثری از شاعر نیست؛ هر چه هست، اوست و اوست که جان را به سوی خویش رهبری میکند. آنچه بر زیبایی این قلم سحرانگیز میافزاید، توفیق بندگی است و مجاهدت در راهی که جز شهادت سرانجامی ندارد و چه نیکو پاداشی است برای آنان که دنیا را سهطلاقه کردهاند و جان را در گرو وصال معشوق گذاشتهاند. یادش گرامی و راهش پر رهرو.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اولیای دم: فقط قصاص می خواهیم!
متهم: تسلطی بر رفتارم نداشتم!
سجادپور- آخرین جلسه رسیدگی به پرونده «آسنا کوچولو» در شعبه یکم کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی دهقان و مستشاری قاضی صفائیان برگزار شد. به گزارش اختصاصی خراسان، در این جلسه محاکمه که اولیای دم و وکلای مدافع نیز حضور داشتند، ابتدا نماینده دادستان عمومی و انقلاب مشهد به قرائت کیفرخواست صادرشده از دادسرا پرداخت و با اشاره به مواد قانونی، عمل هولناک متهم «سجاد» را نوعا کشنده دانست. قاضی زینلی که از چگونگی وقوع این حادثه تلخ بسیار متاثر شده بود، هنگام خواندن کیفرخواست برای قضات و حاضران در دادگاه، نتوانست بغضش را پنهان کند چرا که معتقد بود، سنگ پرانی یک جوان شراب خوار، چنین حادثه وحشتناکی را در آغوش یک مادر رقم زده است که دل هر انسان بی رحمی را نیز به درد می آورد. نماینده دادستان مشهد، ضمن تشریح ماجرای دردناک مرگ آسنا کوچولو و دفاعیات متهم در مراحل دادرسی تاکید کرد: آن چه باید در این حادثه مورد توجه خاص قرار گیرد، علت اختلاف و درگیری متهم با مادرش در شب وقوع حادثه است که او را با عصبانیت به خیابان می کشاند و چنین صحنه دلخراشی را رقم می زند. بنابر گزارش خراسان، پس از آن که قاضی زینلی با استناد به موادی از قانون مجازات اسلامی درخواست صدور اشد مجازات را برای متهم کرد، اولیای دم نیز خواستار صدور حکم قصاص نفس برای عامل قتل «آسنا کوچولو» شدند. در ادامه این جلسه، قضات با تجربه دادگاه، به جزئیات این جنایت وحشتناک ورود کردند و با طرح سوال های تخصصی و فنی، متهم را چنان به تناقض گویی انداختند که خروج از این مخمصه به راحتی امکان پذیر نبود. «سجاد» (متهم) که تلاش می کرد خود را از اتهام قتل عمدی برهاند، پس از تشریح ماجرای سنگ پرانی مستانه خود و در آخرین دفاع گفت: من قصد کشتن دختربچه را نداشتم! شراب خورده بودم و نمی دانستم چه می کنم!و تسلطی بر اعمال و رفتارم نداشتم!
بنابر گزارش خراسان، زمانی که متهم در حال تشریح ماجرای قتل بود ناگهان بغض فروخورده مادر آسنا در جلسه دادگاه ترکید و همه حاضران را تحت تاثیر قرار داد. اشک ها و ناله های سوزناک مادر مقتوله تا آن جا پیش رفت که جلسه محاکمه متوقف شد و قاضی دهقان برای دقایقی اعلام تنفس کرد. در ادامه جلسه دادگاه، وکیل متهم، همه تلاش خود را برای گذشت اولیای دم به کار گرفت اما در نهایت خانواده «آسنا» حاضر به گذشت نشدند و بر قصاص متهم اصرار کردند. در پایان نیز پس از دفاعیات وکلای مدافع و پاسخ به سوالات قضات دادگاه، ختم جلسه رسیدگی اعلام شد.
سابقه خبر
ماجرای این پرونده جنایی، اواخر خرداد سال 98 زمانی آغاز شد که جوان 22 ساله ای به نام «سجاد»، دوستان و آشنایانش را به جشن تولدی در منطقه قاسم آباد مشهد دعوت کرد که با پایان خدمت سربازی اش نیز گره خورده بود. به گزارش خراسان، این جوان بعد از مصرف مشروبات الکلی، به صورت تلفنی با «میلاد» (یکی از دوستانش) تماس گرفت و با او در آن سوی بزرگراه قرار گذاشت. وقتی از پل عابر پیاده به طرف سه راه دانش مشهد عبور می کرد، با یکی از نگهبانان کارگاه سنگ بری درگیر شد و کمی آن سوتر، تکه بلوکه ای از سنگ فرش های خیابانی را برداشت و با قدرت به طرف پرایدی پرت کرد که از آن جا در حال عبور بود، سنگ سیمانی، فضای تاریک شب را شکافت و با شکستن شیشه پراید به سر دختربچه 2.5 ساله ای خورد که در آغوش مادرش آرام گرفته بود. مادر وحشت زده وقتی دستش را از زیر سر دختر کوچکش بیرون کشید تازه فهمید که تکه سنگ سیمانی به سر دخترش اصابت کرده و او آخرین نفس هایش را می کشد. پدر هراسان پدال گاز را به سوی بیمارستان رضوی فشرد ا ما دیگر دیر شده و کودک درحالی که از مادرش تقاضای کمی آب می کرد، جان به جان آفرین تسلیم کرد. به دنبال مرگ «آسنا کوچولو» تحقیقات گسترده ای از سوی قاضی احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) آغاز شد و متهم که به همراه مادرش به یکی از شهرهای شمالی کشور گریخته بود با ترفندهای خاص در دام کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی افتاد. به گزارش خراسان، متهم این پرونده جنایی درحالی به سنگ پرانی اعتراف کرد که مدعی بود بعد از نوشیدن مشروبات الکلی در حالی که عصبانی بودم بعد از آن که با مشت به ساعت دیواری کوبیدم از خانه بیرون آمدم که این حادثه رخ داد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سرانجام بعد از همه توصیه ها و هشدارهای ایران و کشورهای دیگر به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، روز گذشته قطعنامه پیشنهادی آلمان، انگلیس و فرانسه علیه کشورمان بدون اجماع و برخلاف رویه آژانس با رای گیری به تصویب رسید تا به قول غریب آبادی نماینده ایران در وین آخرین سنگر چند جانبه گرایی هم متزلزل شود. تصویب این قطعنامه چند نکته مهم در خود دارد.1- اروپا بازهم ثابت کرد که در دشمنی با ایرانیان دست کمی از آمریکا ندارد و به جای قدرشناسی از تهران در اجرای تعهدات برجامی خود، قطعنامه ای تصویب کرد که نه تنها برخلاف همه توافقات قبلی و بسته شدن پرونده جعلی موسوم به «PMD» است بلکه می تواند آن چه را از برجام کم جان هم مانده از بین ببرد. کشورمان در چارچوب تعهدات برجامی خود سعی کرد در پنج سال گذشته حداکثر همراهی را با آژانس داشته باشد، حتی زمانی که طرف مقابل با نقض صریح برجام، ایران را از منافع اقتصادی این توافق محروم کرد، باز هم ایران برای اثبات صلح آمیز بودن برنامه هسته ای اش و به رغم کاهش اقدامات فنی خود، به موضوع بازرسی ها ورود نکرد اما این اقدام اروپایی ها عملا عمق کینه توزی آن ها نسبت به ایران را نشان داد.2- همچنین پیش انداختن سه کشور اروپایی برای این قطعنامه و کار پشت پرده آمریکا و رژیم صهیونیستی در حالی که همه می دانند درخواستهای بازرسی آژانس ناشی از اتهامات ادعایی موساد است و نه مدارک مستدل خود آژانس یا کشورهای دیگر، نشان داد که خود واشنگتن هم خیلی به استدلال های این قطعنامه و همراهی دیگران اعتماد کامل نداشته و سعی کرده تا هزینه های این کار را به حساب خود نریزد به خصوص این که می دانیم آمریکایی ها به شدت به دنبال اجماع بودند و حتی شنیده ها حاکی است که فشارها و تهدیدات شدیدی علیه کشورهای عضو وارد کردند تا رای مثبت همه آن ها را به دست آورند که عملا میسر نشد.
3- از میان 35 کشور عضو شورای حکام، دو کشور چین و روسیه رای منفی دادند و هند و پاکستان نیز رایشان ممتنع بود حتی آفریقای جنوبی که روزگای بمب اتمی داشت نیز رای ممتنع داد و این یعنی وجاهت چنین قطعنامه ای حتی در میان کشورهایی که بالاترین فناوری های هسته ای نظامی را هم دارند در حدی نبوده تا همراهی کنند.4- از سوی دیگر چین به عنوان یک کشور هسته ای عضو شورای امنیت سازمان ملل در بیانیه خود به نوعی و به زبان دیپلماتیک اعلام کرد که اقدام مدیرکل آژانس سیاسی کاری است و با روشی نادرست در جهت منافع کشورهای خاصی عمل می کند. این حرف از سوی یک کشور مهم شورای حکام بیانگر متزلزل بودن گزارش مدیرکل و قطعنامه ناشی از آن است.5- نکته پایانی این که ایران در سال اخیر به آژانس اجازه بازرسی از 33 مکان درخواستی را داده اما ادعاها درباره دو مکان مذکور در قطعنامه اگرچه مربوط به حدود 20 سال قبل است و طبق مصوبه رسمی شورای حکام باید همزمان با پرونده جعلی موسوم به «PMD» که توسط آژانس در سال 94 بسته شد، بسته میشد، برمبنای اتهامات ادعایی رژیم صهیونیستی درخواست شده و پاسخ مثبت به این درخواست می تواند باعث باز شدن راهی غلط در روند همکاری ایران و آژانس باشد. این اقدام می تواند ضربه دیگری علیه حیات سیاسی برجام باشد و شنیده شده که جمهوری اسلامی ایران با پیش بینی چنین قطعنامه ای، گزینه های مد نظر خود را مشخص کرده و امیدواریم وزارت خارجه واکنش متناسب و مقتدرانه، حساب شده و هوشمندانه خود را به آژانس اعلام کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نیروی دریایی ارتش موشکهای کروز دریایی برد کوتاه و برد بلند را در محدوده شمال اقیانوس هند و دریای عمان با موفقیت شلیک کرد. این موشک ها ساخت صنایع موشکی وزارت دفاع بوده و در تمرین رزم سطحی «شهدای دریادل رمضان» که به یاد شهدای ناوچه کنارک و در چهلمین روز شهادت این نیروها انجام شد با فرمان امیر دریادار حبیب ا... سیاری معاون هماهنگ کننده ارتش جمهوری اسلامی آزمایش شده اند. این موشک ها درحالی «با دقت بسیار زیاد» اهداف پیش بینی شده را در فاصله 280 کیلومتری منهدم کردند که برد آن ها «قابل افزایش» است. دراین باره امیر دریادار حسین خانزادی فرمانده نیروی دریایی ارتش تاکید کرد که «امروز به برد موشکی ۳۰۰ کیلومتر دست پیدا کردیم و به زودی به برد خیرهکننده بیشتر نیز خواهیم رسید». موشک های آزمایش شده جدیدترین نوع از موشک های استراتژیک کروز دریایی کشورمان هستند که بازوان موشکی ایران را در مرزهای آبی ارتقا داده اند. به گفته دریادار خانزادی «نکته مهم درباره موشکها این است که آن ها کاملا مجهز به سیستم هدایتشونده هستند».
خانزادی: به دنبال عمود پرتاب کردن موشکها هستیم
به گزارش میزان، فرمانده نیروی دریایی ارتش پس از آزمایش موفقیت آمیز این موشک ها با تاکید بر این که «در مجموعه نیروی دریایی به دنبال عمود پرتاب کردن موشکها هستیم» گفت: در مجموعه موتورهای موشکی نیروی دریایی ارتش قطعاً تغییراتی اتفاق خواهد افتاد که این موتورها باید درجه حرارت بالاتر در زمان طولانیتر را تحمل کنند. وی افزود: در سامانههای سوخترسانی و سیستم ناوبری نیروی دریایی ارتش نیز قطعا تغییراتی خواهیم داشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – همان طور که پیش بینی می شد سرانجام شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی تسلیم اتهامات ادعایی رژیم صهیونیستی شد و با میانداری سه کشور اروپایی فرانسه ،آلمان و انگلیس اولین قطعنامه ضد ایرانی از سال ۲۰۱۲ را به بهانه همکاری نکردن تهران با بازرسی آژانس از مکان های مدنظرش که مربوط به فعالیت های ادعایی در16 تا 17 سال قبل است، تصویب کرد. قطعنامه ای که در آن از ایران خواسته شده زمینه دسترسی بازرسان آژانس به دو سایت هستهای را به بهانه هایی که مربوط به 17 سال پیش است فراهم کند. این درحالی است که براساس برجام و نیز قطعنامه سال 2015 شورای حکام، تمامی مسائل اختلافی و ادعایی درباره گذشته برنامه هسته ای ایران با رای اجماعی شورای حکام در نوامبر 2015 حل و فصل شده و آژانس نباید بازگشت به گذشته داشته باشد. به گفته غریب آبادی نماینده ایران در سازمان ملل این قطعنامه با واکنش مقتضی و مناسب ایران مواجه خواهد شد. قطعنامه ای که به قول «اولیانوف» نماینده روسیه در آژانس می تواند مخرب و غیر سازنده باشد . همچنین «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی بعد از تصویب قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام، گفت این سازمان به فشار بر ایران برای گرفتن پاسخ درباره مکانهای مد نظر ادامه میدهد. اما ترکیب کشورهای رای دهنده به این قطعنامه هم جالب است . شورای حکام 35 عضو دارد که از این میان 25 کشور شامل استرالیا، بلژیک، برزیل، کانادا، اکوادور، مصر، استونی، فرانسه، آلمان، غنا، یونان، مجارستان، ایتالیا، ژاپن، کویت، مراکش، نیجریه، نروژ، پاناما، عربستان سعودی، سوئد، انگلیس، آمریکا، اروگوئه و آرژانتین به قطعنامه پیشنهادی رای مثبت دادند. روسیه و چین با رای منفی خود مخالفت شان را ابراز داشتند و آذربایجان، هند، مغولستان، نیجر، پاکستان، آفریقای جنوبی و تایلند نیز ترجیح دادند در این میانه رای ممتنع بدهند.کشور پاراگوئه نیز در رای گیری غایب بود. همچنین قطعنامه نسبت به پیش نویس خود تلطیف شده و به جای عبارت «امتناع از دسترسی» عبارت «دسترسی ندادن» ذکر شده که به لحاظ عرفی سبک تر است همچنین در بند 4 به جای «دستور» به ایران، از ایران «درخواست» شده و در بند 5 از مدیرکل می خواهد که درخواست شورا را اجرا کند که این برخلاف رویه آژانس است.
مخالفت چین و روسیه با قطعنامه
«میخائیل اولیانوف» نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی با بیان این که روسیه و چین [به این قطعنامه] رأی منفی دادند، افزود: «برای رسیدن به نتایج مثبت، آژانس و تهران باید به گفتوگو مطابق با روشهای معمول ادامه دهند و نگرانیهای طرفها را در نظر بگیرند. در عین حال که بر لزوم حل فوری این مشکل توسط تهران و آژانس تاکید [میکنیم]، باور داریم این قطعنامه میتواند مخرب و غیرسازنده باشد».
نمایندگی دایمی چین در وین نیز در پیامی در توئیتر نوشت: «چین از تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره اجرای پادمانهای ایران با توجه به پیامدهای بزرگی که چنین اقدامی بر چشمانداز برجام خواهد داشت، عمیقا ابراز تاسف میکند.»
واکنش های کاربران توئیتر به قطعنامه جدید شورای حکام
قطعنامه ضد ایرانی آژانس واکنشهای زیادی را در توئیتر در پی داشت. برخی از این واکنش ها را میخوانیم :
* جالب است : اروپایی که می گفت به برجام نیاز امنیتی دارد حالا در شورای حکام خود بانی قطعنامه ای شده که از حیث سیاسی به معنای تنزل برجام به مرتبه ای پایین تر از کاغذپاره است.
* دولت روحانی دو سال تمام با انگلیس،فرانسه وآلمان مماشات و مدارا کرده با این امید که این سه دولت مقابل ترامپ بایستند و برجام را احیا کنند. حالا این سه دولت ایران را بدون آن که حتی خطایی کرده باشد، فقط برای رضایت آمریکا به شورای حکام فرستادهاند. آیا زمان عذرخواهی ملی برای برجام نرسیده؟
*دوستانی که امروز سینه سپر می کنند و از امضای برجام انتقاد می کنند اولا بدانند برجام حاصل تصمیم کلی نظام بود و ثانیا بفرمایند اگر د رآن شرایط برجام امضا نمی شد گزینه بدیلشان چه بود ؟یادتان نرود با پول های حاصل از برجام از وضعیت بن بست اقتصادی سال 94 خارج شدیم و همچنین توانستیم داعش را که تا پشت مرزهایمان آمده بود در سوریه و عراق به خاک بنشانیم.
* قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام امروز نشان داد، گره زدن منافع ملت به بیگانگان چه از جنس آمریکایی و چه اروپایی فقط هفت سال منابع مملکت را به تاراج دادن بود! کاش دولت برگردد به توان ملی و باور جوان ایرانی و عملی کردن گام دوم انقلاب.
* گام بعد از این قطعنامه چیست؟ تا روز غروب اولین تحریمهای ایران، یک جنگ شدید دیپلماتیک در جریان است. آمریکا “تحریمهای تسلیحاتی ایران” را بدل کرده به مهم ترین ستون قضاوت سیاست خارجی. اگر نتواند مانع رفعش شود، ترامپ در مناظرات سلاخی خواهد شد این وسط اروپا هم به دنبال استفاده ابزاری دوطرفه است.
* این که IAEA بیش از ۱۰ بار به اجرای تعهدات برجامی ایران اذعان کند اما امروز شورای حکام این آژانس قطعنامه سه کشور اروپایی با عنوان «عدم همکاری» تصویب کند، غیر از استمرار اتحاد غرب علیه ایران و نفوذ آمریکا در آژانس است؟
* محمد ایمانی هم با تیتر « اروپا نقاب انداخت» رشته توئیتی در این باره در صفحه خود قرار داد : «تروئیکای اروپایی عضو برجام، با آخرین دشمنی در قالب قطعنامه ضد ایرانی «آژانس»، ثابت کردند به تمام معنا شریک دزد هستند، هر چند که تیم روحانی اصرار داشت آن ها را دوست و شریک ایران جانمایی کند....»
فرا خبر
در ادامه چه می شود ؟
پس از تصویب قطعنامه سه کشور اروپایی در آژانس حالا سوال این است که در ادامه چه اتفاقی می افتد ؟ بدترین احتمال می تواند گزارش این قطعنامه به شورای امنیت باشد که برای کشورمان خطراتی در پی خواهد داشت. البته در این معادله باید نقش مهم چین و روسیه دو متحد دارای حق وتوی ایران در شورای امنیت را نیز لحاظ کرد. اگرچه گروسی مدیرکل آژانس می گوید «این چیزی است که اعضای شورا باید تصمیم بگیرند» و غریب آبادی نماینده ایران در آژانس نیز معتقد است «به هیچ وجه بحث شورای امنیت در میان نیست و قصدشان این است که در چارچوب آژانس به این موضوع رسیدگی شود و قطعنامه نرم و ملایمی است» اما سابقه گذشته ایران نشان می دهد که هرچند با یک قطعنامه پرونده یک کشور به شورای امنیت گزارش نمی شود اما می تواند اولین گام برای این هدف خطرناک به شمار رود. نکته مهم دیگر در این میان سیاسی کاری آژانس و برخی کشورهاست به ویژه این که این ها تحت فشار آمریکا قرار دارند و واشنگتن با دو هدف انتخابات ریاست جمهوری آبان و تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران در مهرماه از هیچ اقدامی برای پیچیده تر شدن پرونده ایران فروگذار نخواهد کرد. با وجود این در اجلاس بعدی شورای حکام در ماه سپتامبر (شهریور) باردیگر مدیرکل به شورا گزارشی از میزان همکاری ایران با این قطعنامه خواهد داد و سپس شورا تصمیم می گیرد تا وضعیت ادامه مسیر چگونه باشد. فعلا ظاهر امر نشان از آغاز یک بازی جدید از سوی غرب با سرکردگی سه کشور اروپایی و بازیگردانی آمریکا و رژیم صهیونیستی در پشت پرده است. با این تحلیل که آمریکا نمی تواند اجماع سازی گذشته را داشته باشد ازاین رو اروپا را پیش انداخته، البته روی دیگر این بازی نیاز به یک دیپلماسی هوشمندانه و مقتدرانه از سوی ایران دارد تا از گردنه سخت چند ماه آینده نیز به سلامت عبور کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیا دوروف شروط روسیه برای رفع فیلتر تلگرام را پذیرفته است؟
روسیه اپلیکیشن پیامرسان تلگرام را رفع فیلتر خواهد کرد.به گزارش ایسنا، مقامات رگولاتوری و نظارت بر ارتباطات و اینترنت در روسیه به تازگی اعلام کردند که محدودیتهای اعمال شده بر استفاده از اپلیکیشن پیام رسان تلگرام را بر خواهند داشت. این تصمیم به این ترتیب به کاربران روسی اجازه خواهد داد از این پس به طور قانونی از تلگرام استفاده کنند و برای استفاده از آن نیازی به فیلتر شکن یا اپلیکیشن های VPN نداشته باشند.تلگرام در آوریل ۲۰۱۸، در روسیه مسدود و فیلتر شد چراکه شرکت توسعه دهنده و موسس آن، پاول دوروف، از همکاری با مقامات امنیتی این کشور سر باز زدند و از تحویل اطلاعات شخصی کاربران و کدهای رمزنگاری به کار برده شده در این اپلیکیشن خودداری کردند.اما حالا بر اساس گزارش independent، به نظر می رسد مقامات روسیه تصمیم گرفته اند تلگرام را به علت تمایل و تلاش مضاعف آن برای مبارزه و مقابله با تروریسم و افراطی گری رفع فیلتر کرده و به آن اجازه دهند بار دیگر به عرصه پیامرسانهای پرطرفدار در روسیه بازگردد.همچنین سایت مدوزا از قول سازمان ارتباطات روسیه اعلام کرد که رفع فیلتر تلگرام در پی توافقی با بازپرسان فدرال صورت گرفته است.در بیانیه این سازمان آمده است: ما از آمادگی پاول دورف برای مبارزه با تروریسم و افراط گرایی، تمجید می کنیم. اما برخلاف آنچه که در خصوص این خبر در ساعات ابتدایی منتشر شد، مدیر تلگرام هر گونه توافقی را تکذیب کرد؛ پاول دوروف در پاسخ به توییتی پس از رفع فیلتر تلگرام در روسیه و احتمال زدوبند تلگرام با دولت روسیه برای در اختیار قرار دادن اطلاعات شخصی کاربران به سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی، گفته که «هیچ تغییر ناگهانی و معاملهی پنهانی در کار نیست.» بعد از انتشار توییت مدیر تلگرام و همچنین علیرغم تبلیغات گسترده در برخی از کانالهای تلگرامی کشور درباره کوتاه آمدن روسیه و برداشتن فیلترینگ تلگرام اما تایمز مسکو از پذیرش شروط روسیه توسط مدیر تلگرام خبر داده است.دیدبان رسانه فدراسیون روسیه موسوم به Roskomnadzor بعد از توییت مدیر تلگرام اعلام کرد: سرانجام دوروف برای مقابله با تروریسم و افراط گرایی اعلام آمادگی کرده است و طی توافقی که با دفتر دادستان کل روسیه انجام شد مدیر این پیامرسان پذیرفته است اطلاعات شخصی مظنونین به تروریسم را در اختیار مقامات دولتی روسیه قرار دهد.
اجازه بدهید قانع نشویم، آقای هادی!
تحلیل واکنشهای منوچهر هادی کارگردان سریال «دل»، به انتقادات فراوان از این مجموعه
مائده کاشیان - در حالی که سریال «دل» به قسمت 27 رسیده، موج انتقادات از این مجموعه هنوز فروکش نکرده است. این اعتراضها و انتقادات که بیشتر از هرچیز درباره کماتفاق بودن سریال و ریتم کند آن بیان میشود، باعث شده منوچهر هادی به عنوان کارگردان سریال، به واسطه مصاحبه و پستهای اینستاگرامی به آنها واکنش نشان بدهد و در این باره توضیح دهد. آیا پاسخهای منوچهر هادی در برابر انتقادها، قانعکننده است؟
انکار تعداد زیاد منتقدان
منوچهر هادی در تازهترین واکنش خود، در اینستاگرامش پستی منتشر کرده و در بخشی از آن نوشته: «عده اندکی از مخاطبان محترم اعتقاد دارن که در این سریال هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده». نمیتوان با انکار این موضوع که عده «زیادی» از مخاطبان به سریال «دل» انتقاد دارند، نقطه ضعف مهم اثر را نادیده گرفت. گفتیم که منوچهر هادی تا به حال در صفحه شخصی یا مصاحبههایش درباره ریتم کند سریال توضیح داده است. احتمالاً اگر تعداد منتقدان «اندک» بود، هادی به آنها پاسخ نمیداد. واکنشهای مختلف او به این موضوع اثبات میکند که چنین فضایی در میان تماشاگران درباره سریال وجود دارد. علاوه بر این، منوچهر هادی در برنامه «کافه آپارات» به صراحت گفت که از قسمت 4-5 تا قسمت 10، وقتی متوجه شده انتقادات زیاد است و حوصله مخاطب سر میرود، تصمیم گرفته سه قسمت از سریال کم کند و این مجموعه را از 43 قسمت به 40 قسمت کاهش دهد. قطعا این کارگردان به خاطر عدهای اندک، تعداد قسمتهای سریال خود را کوتاه نمیکند! گذشته از همه اینها، منوچهر هادی کافی است نگاهی به نظرات همین پست اینستاگرامی خود بیندازد تا بار دیگر به نظر واقعی مخاطبان پی ببرد.
توجیه نقطه ضعف
یکی دیگر از پاسخهای منوچهر هادی، توجیه کند بودن سریال با استفاده از مضمون عاشقانه آن است. او در گفتوگو با خبرآنلاین گفته: «ریتم کُند در ذات این کار است، یک نفر عاشقانه در کافیشاپ نشسته و مشغول صحبت است، این وسط بلند شود چند لگد هم بزند؟ چنین چیزی امکان ندارد. وقتی دو نفر مشغول صحبت عاشقانه هستند یا یک نفر به دیگری پیشنهاد ازدواج میدهد، چگونه میتوان ریتم را تند کرد؟» هادی مدتی پیش در برنامه رادیویی «صحنه» هم به اکشن نبودن سریال اشاره کرده بود و به تازگی در گفتوگو با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی «کافه آپارات» نیز چنین پاسخی داده است. قطعا اکشن نبودن و نبود صحنههای تعقیبوگریز در یک اثر نمایشی، با راکد بودن قصه و کندی آن بسیار متفاوت است. عاشقانه بودن داستان یک اثر با پیشرفت مناسب داستان یا کافی بودن زمان مفید آن منافاتی ندارد. بنابراین این توجیه مناسبی برای داستان کماتفاق و فیلم نامه کُند نیست.
تصور تخریب و خصومت شخصی
منوچهر هادی هدف از انتقادها را تخریب او و کارش دانسته است. مدتی پیش یک منتقد سینما در انتقاد از کم بودن زمان مفید سریال «دل» توئیتی منتشر کرد و نوشت: «از سر کنجکاوی دقایق مفیدش را محاسبه کردم، با حذف صحنههای موسیقی (کلیپطور)، آن چه دیدهاید و آن چه خواهید دید و فلش بکها، با اغماض حدودا ۲۹ دقیقه روند داستانگویی این قسمت بوده». اگرچه این توئیت در محافل رسانهای بازتاب فراوانی داشت، اما مشابه آن را بسیاری از اهالی رسانه و مخاطبان نوشتهاند. منوچهر هادی بعد از این اظهارنظرها در پستی نوشت: «سریال «دل» بالاترین بازدید در نمایش خانگی. همچنان منتقدان و رقبای بیاخلاق به هر قیمتی قصد تخریب کارمون رو دارن». وقتی منتقدان، مخاطبان و اهالی رسانه، هم سو با یکدیگر درباره نقطه ضعفی مانند کم بودن زمان مفید سریال یا قصه نحیف آن اتفاق نظر دارند، اهدافی مانند تخریب یا نقدهای غرضورزانه معنی ندارد. زمانی که تحلیلها، بر اساس میزان دقیقههای سریال و مستند باشد، دیگر نمیتوان نام آن را صرفا سلیقه یا دشمنی گذاشت.
دیده شدن یعنی رضایت مخاطب؟
منوچهر هادی همچنین به میزان بینندههای سریال «دل» نیز استناد کرده است. او در گفتوگو با خبرآنلاین با اشاره به این موضوع گفته بود: «بعد از قسمت هفدهم با 25 میلیون دقیقه در فیلیمو رکورد زدیم، این رقم در قسمت نوزدهم به 26 میلیون دقیقه رسید و باز هم در قسمت بیستم رکورد قبلی خودمان را شکستیم. این نشان میدهد که سریال مخاطب دارد که چنین اتفاقی میافتد». او در برنامه «کافه آپارات» هم دنبال کردن سریال توسط مخاطبان را نشانه علاقه آنها به سریال دانست. این در حالی است که صرف داشتن تماشاگر و دیده شدن سریال دلیل رضایت مخاطبان نیست. تماشاگری که از ابتدا سریال را تماشا کرده، میخواهد سرانجام شخصیتها را بداند. به علاوه آماری که وی اعلام کرده، تنها بنابر اعلام رسمی، قابل پذیرش و تأیید است. همان طور که بعد از انتشار یکی از خبرها درباره تعداد بینندگان سریال «دل»، سرویس فیلیمو بدون اشاره مستقیم به نام این مجموعه، در اطلاعیهای اعلام کرد که آمارهای مربوط به میزان بینندگان آثار، تنها از طریق روابط عمومی این سرویس ویاودی اعلام میشود و دیگر آمارها مورد تأیید این سرویس نیست.
محمدکاظم کاظمی با اشاره به خدمات ناگفته ایران به نجیب مایل هروی، تشریح کرد
واقعیت ماجرای مشکلات استاد مایل هروی
نسخهشناس برجسته افغانستانی، بهرغم همه مشکلات، اصلاً به دنبال تابعیت ایرانی نیست
جواد نوائیان رودسری - ماجرای اعطای تابعیت ایرانی به استاد مایلهروی، ادیب و نسخهشناس برجسته افغانستانی مقیم مشهد و حواشی آن، این روزها در رسانههای معاند جمهوری اسلامی ایران بازتابهای گستردهای پیدا کردهاست. صرفنظر از مسئله نیاز بخشی از قوانین تابعیت کشورمان به اصلاح و ضرورت توجه به نخبگان خارجی مقیم ایران، ضرورت داشت تا درباره اصل ماجرای روی داده، اطلاعات موثقتری را به دست آوریم تا در این فضای غبارآلود، بتوانیم درست را از نادرست بهتر تشخیص دهیم. به همین دلیل، درباره استاد مایلهروی و زندگی او، با محمدکاظم کاظمی، شاعر شناختهشده افغانستانی به گفتوگو پرداختیم. وی در مصاحبه با خراسان، ضمن اشاره به مشکلات استاد مایلهروی، موضوع درخواست تابعیت ایرانی از سوی ایشان را قویاً رد کرد و درباره خدماتی که این ادیب و پژوهشگر، طی سالهای اقامت در ایران از آنها بهره برده است، بهرغم مشکلات موجود، سخن گفت.
آقای کاظمی، لطفا درباره مشکلی که استاد مایلهروی گرفتار آن بودند، توضیحاتی را ارائه بفرمایید.
استاد مایل از سالها قبل، با مسئله تمدید اقامت و مباحث مربوط به معیشت، مانند بیمه و امثال آن، درگیر بود. گاه این تنگناها برای او بیشتر میشد و حتی یکبار موضوع لغو اقامتش به دلیل مسائل قانونی مطرح بود. اما در همه مقاطع، خوشبختانه شخصیت شناختهشده ایشان در محافل فرهنگی و ادب ایران، باعث حمایت از استاد شد و حاصل این حمایتها، تسهیلاتی بود که در ایران، در اختیار او قرار گرفت. بهویژه در دو سال اخیر، با پیگیریهای مجدانه جناب آقای پژمانفر، نماینده محترم مشهد در مجلس و تلاش وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، جناب آقای سیدعباس صالحی که آقای نیکنام حسینپور را مأمور رسیدگی به وضعیت استاد مایلهروی کرد، مقداری از دغدغههای اقامتی ایشان کاسته شد. استاد مایل از مدتها قبل دچار کسالت شدهاند و رسیدگی به وضع معیشتی ایشان، دلیل این تلاش و همت ویژه شد. آقای حسینپور در مشهد و تهران پیگیریهای بسیاری انجام دادند و در مشهد هم، مسئولان محلی، اعم از شورای شهر و ...؛ موضوع اقامت استاد مایلهروی به سرانجام رسید تا ایشان بتوانند با دغدغههای کمتری زندگانی را بگذرانند. اما قضیه این است که گاه در این امور، ممکن است انتظاری که شخص یا اطرافیان وی از وعدههای داده شده دارند، وسیعتر از پیمانهای باشد که در عمل تحقق پیدا میکند؛ مواردی مانند حمایت از چاپ آثار استاد.
پس دلیل اتفاقات اخیر و طرح مسئله حواشی اعطای تابعیت ایرانی به ایشان چیست؟
ببینید، موضوع درخواست تابعیت از سوی استاد، به این شکلی که مطرح میکنند، نبودهاست. استاد مایلهروی به دلیل علقههایی که به سرزمین مادریاش دارد، نمیخواهد تغییر تابعیت بدهد و اصولاً رغبتی برای انجام این کار ندارد. مزیت این رویکرد، البته پیوند بهتر و بیشتر میان دو ملت ایران و افغانستان است. موضوعی که ایشان را آزار میداد، اجبار به تمدید سالانه اقامت و مشکلات ناشی از آن بود که بسیار فرساینده است. اقامت 10 ساله ای که به ایشان از سوی مقامات ایران اعطا شد، اقدام خوب و مؤثری بود؛ ولی گویا این نوع اقامت، به شکل مطلوب در گذرنامه استاد ثبت نشده و از این بابت، اسباب دردسر وی را فراهم کردهاست؛ از جمله اینکه برای سفرهای خارج از کشور و حضور او در محافل علمی که امری بدیهی است، مشکل ایجاد میکند.
اشاره کردید که استاد مایلهروی، بهرغم مشکلاتی که دارند، از برخی حمایتها برخوردار بودهاند. فکر میکنید چرا چنین رویکردی در رسانههای خارجی وجود دارد؟
هیچکدام از رسانههای خارج از ایران به دنبال حقیقت ماجرا نیستند. هیچکدام از خدماتی که نسبت به استاد مایلهروی در ایران انجام شدهاست، حرفی نزدند. این در حالی است که حتی دولت افغانستان کار چندانی برای استاد نکرد و بیشتر بار خدمترسانی به او را، مسئولان ایرانی در وزارت ارشاد، شورای شهر و ... به دوش کشیدند. در انعکاس خبر غالباً به نوعی رفتار شدهاست که این شائبه را به وجود میآورد که استاد سالها در رنج و مشقت و مضیقه تابعیت بوده و حالا، در پی خودسوزی پسرش به این مهم دست یافتهاست. در حالی که استاد متقاضی تابعیت نیست؛ البته نمیدانم که پسرشان برای ثبت سند ملک، تقاضای تابعیت دادهاست یا نه؟هماکنون، گروهی در رسانههای خارجی و تعدادی هم در تشکیلات دولت افغانستان و همینطور برخی از رسانههای فعال در این کشور که وابسته به خارجیهاست، تلاش میکنند زمینه کدورت میان دو ملت دوست که سابقه فرهنگی و تاریخی مشترکی دارند، فراهم کنند. انگار برنامهای جهانی برای تخریب رابطه دو ملت ایران و افغانستان در جریان است. حوادث اخیر و البته ماجرای استاد مایلهروی که شرح واقعی آن را عرض کردم، به دستاویزی برای این جریانها تبدیل شدهاست.
فکر میکنید چگونه میشود به مشکلات نخبگانی مانند استاد مایل در ایران پایان داد؟
به اعتقاد من، باید قوانین ایران مقداری انعطافپذیرتر باشد. در همهجای دنیا، نخبگان مهاجر، از مزایا و موضوعات استثنا شده در قانون استفاده میکنند؛ چه ایرادی دارد که در ایران نیز چنین باشد؟ فکر میکنم مسئولان ایرانی باید فکری برای اصلاح قوانین بردارند تا ناچار نباشند برای مواردی از این دست، گرفتار کارهای کوتاهمدت و مقطعی شوند. به غیر از استاد مایلهروی، افغانستانیهای نخبه دیگری هم بودهاند که به این مشکل دچار و متأسفانه برخی از آنها به ناچار، راهی اروپا شدند که بازنگری در این مسئله را ضروری میکند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در شرایطی که 20 اردیبهشت ماه امسال شورای رقابت به قیمت گذاری خودرو بازگشت و قیمت برخی از خودروها را با فرمولی مرکب از سه متغیر تورم بخشی، بهرهوری و کیفیت تعیین کرد، اکنون خبرها حاکی از این است که قرار است کمیته ای متشکل از این شورا به همراه سازمان حمایت مصرف کنندگان و با حکمیت سازمان گسترش و نوسازی صنایع تشکیل و فرمول قیمت گذاری خودرو بازنگری شود. خبرگزاری فارس گزارش داده که گفته می شود بدنه دولت به این نتیجه رسیده که قیمت خودرو باید در حاشیه بازار تعیین شود. این در حالی است که پیشتر و در زمان وزارت رحمانی وزیر صمت سابق، قرار بود قیمت خودروها، به صورت 5 درصد زیر نرخ بازار تعیین شود. اما این فرمول اجرایی نشد تا این که تلاطم بازار خودرو، درنهایت شورای رقابت را به قیمت گذاری خودرو برگرداند. گزارش مذکور حاکی از آن است که در روزهای اخیر، به رغم فروش فوق العاده و پیش فروش 100 هزار خودرو، بازار این محصول همچنان در تب افزایش قیمت هاست و در روزهای اخیر، نرخ برخی خودروهای داخلی تا حدود 10 میلیون تومان نیز افزایش یافته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روزها کم نمی بینیم آن هایی را که سابقه کاری چندین ساله، اما سابقه بیمه خیلی کمتری دارند. نیروهای کاری که در صورت ورود به کارآفرینی، مجبورند علاوه بر دغدغه های راه اندازی کسب و کار و بازاریابی، انواع هزینه های جانبی مثل بیمه و مالیات و ... را به جان بخرند. اگر هم بخواهند در بنگاه های اقتصادی دیگر کار کنند، باید شرایطی مثل دستمزد پایین یا ساعت کاری زیاد را بپذیرند و نتیجه این می شود که با وجود بنگاه های اقتصادی دیگری که با دور زدن قوانین و...، بدون این هزینه ها تولید و فعالیت می کنند، تن به اشتغال غیررسمی می دهند. کارهایی که وجه بارز آن ها نداشتن سابقه بیمه و به دنبالش چشم پوشی از بسیاری از حقوق کارگری است. گزارش امروز دخل و خرج به بررسی بخش هایی از پدیده اشتغال غیر رسمی می پردازد. موضوعی که به نظر می رسد در صورت بی توجهی، تبعات منفی آن دامنگیر نیروی کار و اقتصاد کشور در سال های آینده خواهد شد.
سونامی اشتغال غیر رسمی در بازار کار
آمارهای فعلی، وضعیت غیر عادی نیروی کار کشور را از منظر بزرگ بودن اندازه فعالیت های غیر رسمی تایید می کند. در مشاغل غیر رسمی، رابطه کاری شاغل و بنگاه در چارچوب یک قرارداد با کارفرما تعریف می شود که اغلب افراد تحت پوشش قرار می گیرند. این رابطه کاری به دلایل مختلف پایدارتر از مشاغلی است که قرارداد و پوشش بیمه برای نیروی کار وجود ندارد. بر این اساس، هم اینک برآورد شده است که از بین 23 میلیون و 800 هزار نفر شاغل کشور، 60 درصد یعنی بیش از 14 میلیون نفر دارای شغل غیر رسمی هستند. جزئیات بیشتر حاکی از آن است که در سال 97، 62 درصد زنان و 59 درصد مردان به سراغ این نوع مشاغل رفته اند. این آمارها زنگ خطر را برای تامین اجتماعی نیروی کار در سال های آینده به صدا در آورده است. بدیهی است نیروی کاری که احتمالاً به اقتضای وضعیت بد معیشت، مجبور می شود با این شرایط کار کند، آینده نامعلومی از نظر درآمد در سن بازنشستگی خواهد داشت. بخصوص این که محاسبات جمعیتی نشان می دهد با ادامه روند کنونی، کشور ایران در 30 سال آینده یکی از پیرترین کشورهای دنیا خواهد بود و احتمالاً دولت در آن زمان با دشواری های زیادی برای تامین اجتماعی این قشر سالخورده روبه رو می شود.
نظام مالیاتی به داد نیروی کار غیر رسمی برسد
به نظر می رسد یکی از نقاط مهمی که باید برای سامان دهی آن هر چه سریع تر دست به کار شد، نظام مالیاتی با اولویت مالیات بنگاه های اقتصادی است. در شرایط کنونی فرارهای پیدا و پنهان مالیاتی برخی بنگاه ها، عملاً موجب اجحاف به بنگاه هایی شده که به طور رسمی و قانونی، مالیات می پردازند و حقوق کارگران را رعایت می کنند. یک بخش از این ماجرا به شفاف نبودن وضعیت درآمد و سود بنگاه ها بر می گردد. اجرایی نشدن پایانه های فروش بنگاه ها یکی از ابعاد این مسئله است. از سوی دیگر، اشکال عمده نظام مالیاتی کنونی، به اصطلاح منبع محور بودن آن است. به عنوان مثال، مالیات بر حقوق، درآمد، مالیات بر ارث و ... نمونه هایی از این مالیات ها هستند که با توجه به منابع درآمدی وضع و ستانده می شوند. اشکال عمده این مدل مالیات ستانی، امکان به اصطلاح لوله کشی مالیاتی است. یعنی افراد، لوله مالیات را به منابع دیگر درآمد خود وصل کرده و می توانند با پنهان کردن بخشی از منابع درآمدی، از مالیات واقعی فرار کنند. این در حالی است که می توان با تمرکز بیشتر به مالیات بر مجموع درآمد، بخش زیادی از فشار مالیاتی را از روی بنگاه های اقتصادی برداشت و بدین ترتیب فضا را برای اشتغال رسمی نیروی کار بیش از پیش مهیا کرد. ضمن این که امکان حمایت موثرتر از نیروی کار با درآمد پایین تر فراهم خواهد شد. موضوعی که به رغم تاکیدات بسیار، هم اینک در کشور شاهد اجرای آن نیستیم.
دستمزد منطقه ای راهی برای رسمی شدن اشتغال نیروی کار
طبیعی است تا زمانی که نظام تصمیم گیری متمرکزی برای تعیین دستمزد نیروی کار وجود داشته باشد، فشار بی امانی به بنگاه های اقتصادی در مناطق کمتر توسعه یافته وارد خواهد شد و آن ها را از به کارگیری رسمی نیروی کار فراری خواهد داد. از سوی دیگر در مناطق توسعه یافته تر و با توجه به کافی نبودن دستمزدها، نیروی کار به سوی اشتغال غیر رسمی دوم یا سوم سوق داده خواهد شد. دستمزد منطقه ای در واقع، تلاشی برای تنظیم نسبت دریافتی کارگران با توجه به سطح هزینه های خانوار در مناطق مختلف کشور است. چرا که در مناطق دور از مرکز کشور، هزینه زندگی به نسبت کمتر است. قیمت زمین و مسکن نمونه ای از این هزینه هاست. این جاست که کارشناسان اقتصادی با تاکید بر لزوم تامین معیشت کارگران، پیشنهاد می کنند لزومی ندارد دستمزد نیروی کار در این مناطق با مناطق مرکزی یکسان باشد. با این حال، متاسفانه به نظر می رسد بحث هایی درباره مزد منطقه ای بیشتر کارکرد رسانه ای و قبل از جلسات سالانه شورای عالی کار داشته و از تلاش برای اصلاح اساسی سیستم تعیین دستمزدها فاصله گرفته است.
خلق ثروت، معمای مهم بنگاه ها و نیروی کار
در میان بحث ها درباره اشتغال غیر رسمی نباید از مهم ترین عامل ایجاد اشتغال غیر رسمی، یعنی کاهش سطح تولید درآمد و ثروت توسط بنگاه ها و افراد غافل شد. احتمالاً خیلی از ما افراد زیادی را سراغ داریم که در همین شرایط سخت کنونی، درآمد بدی ندارند یا آن قدر وضع درآمد مطلوبی داشته اند که پس اندازهایشان به خوبی کفاف زندگی آن ها را داده است. وجه متمایز این افراد، به احتمال زیاد، داشتن مهارت و تخصص کاربردی کافی است. در شماره های پیشین دخل و خرج با موضوع اشتغال در بازار پوشاک به ضعف های آشکار نظام آموزشی در این زمینه اشاره کرده ایم.از سوی دیگر، بنگاه های اقتصادی هستند که در شرایط کنونی، کسب و کار خود را توسعه داده اند. هنر این بنگاه ها این است که در شرایط محدودیت ایجاد درآمد جدید، در رقابت با دیگران توانسته اند، منابع مالی را از بخش های پردرآمد بازار به سوی خود بکشانند. لذا به نظر می رسد سیاست گذاری و اطلاع رسانی وزارتخانه های مرتبط نظیر صمت و کار تا حد زیادی نیاز به اصلاح دارد تا مانع از سردرگمی نیروی کار و بنگاه ها برای ایجاد ارزش افزوده شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس اداره اورژانس پیشبیمارستانی دانشکده علوم پزشکی تربتجام گفت: دو برادر سه و پنج ساله در «روستای چنار» بخش نصرآباد شهرستان تربتجام به دلیل بیتوجهی والدین، پنجشنبه گذشته در تنور سنتی پخت نان سقوط کردند و جان خود را از دست دادند. علی لطفی افزود:پنجشنبه گذشته درپی تماس تلفنی و درخواست کمک از اورژانس ۱۱۵و اعلام حادثه سوختگی دو کودک سه و پنجساله در روستای چنار بخش نصرآباد تربتجام، تیم امدادی اورژانس ۱۱۵به محل حادثه اعزام شد. وی با ابراز تاسف از این حادثه دردناک تصریح کرد: این دو کودک در اطراف تنورپخت نان در حال بازی بودند که به دلیل بیتوجهی والدین، در تنور سنتی سقوط میکنند که متاسفانه قبل از رسیدن پرسنل اورژانس به محل حادثه به علت بالا بودن سطح سوختگی و جراحات، هر دو برادر جان خود را از دست میدهند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غلامرضا منصوری که ازمتهمان فراری پرونده جنجالی اکبری طبری است، روز گذشته به طرز مشکوکی در هتل محل اقامت خود در رومانی جان باخت. درحالی که برخی رسانه ها نوشته اند که او از پنجره محل اقامت خود به پایین پرت شده و مرده است و پلیس رومانی نیز در گزارش خود «خودکشی» را ذکر کرده اما پلیس اینترپل کشورمان اعلام کرده که «تحقیقات در این زمینه ادامه دارد» و قوه قضاییه نیز از پلیس رومانی انتقاد کرده است. قاضی منصوری متهم به دریافت رشوه 500 هزار یورویی در پرونده طبری بود که اعلام شد پس از شنیدن خبر دستگیری طبری از کشور گریخته است. او البته پس از انتشار این اخبار، در ویدئویی که خود آن را ضبط کرده بود، ادعا کرد که برای درمان بیماری از کشور خارج شده و در اولین فرصت به ایران باز خواهد گشت و در دادگاه حاضر خواهد شد. این متهم فراری اگرچه بنا بر وعده ای که داده بود، به سفارت ایران مراجعه کرد اما طبق گفته های سخنگوی دستگاه قضا، کارکنان سفارت متوجه شدند که او عزم جدی برای بازگشت به ایران ندارد از این رو با پیگیری هایی که قوه قضاییه انجام داد، در نهایت او توسط پلیس اینترپل در رومانی بازداشت شد. 24 ساعتی از خبر دستگیری این قاضی متهم نگذشته بود که اعلام شد، دادگاهی در بخارست رومانی او را تا بیستم تیرماه به صورت مشروط آزاد کرده است!
آخرین خبری که از متهم فراری منتشر شد کدام خبر بود؟
آخرین خبری که پس از آزادی از او منتشر شد، تماس تلفنی وی با مشایخ متهم ردیف سوم پرونده طبری است. به ادعای مشایخ، منصوری سه روز قبل از جلسه سوم دادگاه طبری با مشایخ تماس گرفته و از او خواسته بود که اعلام کند 500 هزار یورویی را که دریافت کرده به صورت قرض بوده و رشوه ای در کار نبوده که مشایخ خواسته او را نپذیرفته است. از آن روز خبری از این متهم در دست نبود تا این که روز گذشته خبرگزاری های رومانی اعلام کردند، جسد بی جان او در کنار اقامتگاهش (هتل سه ستاره دوکی، واقع در شهر بخارست) که فاصله اندکی هم با سفارت ایران در رومانی داشته پیدا شده است. اما سوال مهم این جاست که او به چه علتی جان باخته و علت مرگش چه بوده است؟ آن طور که سردار هادی شیرزاد رئیس پلیس بینالملل ناجا میگوید، اینترپل رومانی اعلام کرده که غلامرضا منصوری «خود را از پنجره هتل محل اقامتش در بخارست به پایین پرت» و خودکشی کرده است. وی خاطرنشان کرد: تحقیقات در این باره توسط پلیس بینالملل جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد و اخبار تکمیلی آن متعاقبا اطلاعرسانی میشود. در عین حال برخی کاربران توئیتر اعلام کرده اند که تعدادی از خبرگزاری های رومانی نوشته اند، منصوری «پس از ضرب و شتم» از پله های هتل خود، به پایین پرت شده است. در هر حال باید گفت که ادعای پلیس رومانی برای طرف ایرانی قابل قبول نیست تا جایی که علی باقری معاون بین الملل قوه قضاییه در این باره تاکید کرد: «فردی که تحت تعقیب دستگاه قضایی بوده باید به گونه ای تحت نظر باشد که صدمهای به او وارد نشود». همچنین در این راستا سید عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان از طرف رومانیایی خواسته که «به وظایف قانونی خود عمل و در خصوص نحوه و علت دقیق این حادثه گزارش رسمی ارائه کند».
بدون شک مرگ قاضی منصوری به عنوان یکی از متهمان اصلی یک پرونده جنجالی، جنجالی ترین مرگ سال 99 تاکنون است؛ لحظاتی از انتشار خبر مرگ او نگذشته بود که کاربران توئیتری از زوایای مختلف به سراغ این ماجرا رفتند و فضای توئیتر را به او اختصاص دادند که تعدادی از آن ها را می خوانید:
* بدون تردید اگر قاضی منصوری کشته شده باشد (خودکشی نکرده باشد)تنها و تنها هدف حذف وی، ضربه به نظام جمهوری اسلامی است چون محاکمه وی تنها راه مفید برای ایران بود و راه دیگری نداشت. از فردا تحلیل ها را ببینید.
* از تجربه قتلهای زنجیرهای این را یاد گرفتیم که ببینید بالای جنازه قاضی منصوری کدام گروه بیشتر قیل و قال میکند، یقه همان گروه را بچسبید! الان هم که منافقین شدهاند ولی دم منصوری...
* برادرانه توصیه می کنم که هیجانزده و بر مبنای اطلاعات مغشوش و محدود منتشر شده از مرگ قاضی منصوری تحلیل نکنید. چه این که با پروندههای فساد در حال رسیدگی داخل کشور ارتباطش بدهیم و چه این که دست فتنهگر گروهکهای تروریستی معاند نظام را دخیل در آن بدانیم، نیازمند اطلاعات بیشتر است!
منابع: دویچه وله، ایسنا و تسنیم
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.