


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


جواد نوائیان رودسری – جذابیت سهگانه «پدرخوانده»، به کارگردانی «فرانسیس فورد کاپولا» آنقدر هست که در خاطر هر بینندهای بماند؛ گزارشی عریان از جولان گانگسترها در تار و پود جامعه آمریکا. نخستین فیلم از این سهگانه، با هنرنمایی «مارلون براندو»، در سال 1972(1351 هـ.ش) درخششی فوقالعاده داشت و ذهن جهانیان را به سوی پدیدهای به نام مافیا جلب کرد. هر چند پیش از آن هم آثاری با چنین محتوایی ساخته شدهبود، اما «پدرخوانده» تأثیرگذارترین اثر در نوع خود محسوب میشد و هنوز هم میشود. در فیلم دیدنی کاپولا که حول یک داستان خیالی میگردد و در عرصه واقعیت، نمیتوان ردی از شخصیتهای آن یافت، تنها به تقابل گروههای مافیایی با یکدیگر و ارتباط آن ها با لایههای زیرین حکومت آمریکا بسنده شده است؛ رازی که احتمالاً به عمد، در این سهگانه جذاب مورد غفلت واقع شد، ماهیت ارتباطی است که مافیا با دولت آمریکا، به ویژه در دوران جنگ جهانی دوم دارد؛ رازی که باید آن را در چهره مردی با قد و قامت مارلون براندو، اما با نام واقعی «چارلی لوچیانو» کشف کرد.
تولد چارلی خوش شانس
واژه «مافیا»، در جزیره سیسیل ایتالیا زاده شد؛ قرنها قبل از آنکه تشکیلاتی با این نام در عرصه جرایم سازمانیافته معروف شود. رؤسای مافیا در سیسیل که تشکیلات آن ها به «نوزا کاسترا» موسوم بود، پس از مهاجرت به آمریکا، شبکهای گسترده از خلافکاران ایجاد کردند و در شهرهای بزرگی مانند نیویورک و شیکاگو به فعالیتهای تبهکارانه، در همه زمینهها، مشغول شدند. سران مافیا، از پنج خانواده بزرگ سیسیلی بودند که برای خودشان آداب و رسوم خاصی داشتند. اوایل قرن بیستم، «سالواتوره مارانزانو» یکی از سران مافیا، توانست با توسعه تشکیلات، نقش مهمی در گسترش جرایم سازمان یافته ایفا کند؛ اما قتل او به دست رقبا در 10 سپتامبر 1931(18 شهریور 1310)، باعث شد که ریاست مافیا در آمریکا به دست مردی بیفتد که باید او را همتای مارلون براندو در فیلم پدرخوانده بدانیم؛ «چارلی لوچیانو» مشهور به «چارلی خوششانس».
گانگستری رودست الکاپون!
لوچیانو با نام کامل «سالواتوره لوچانا» در سال 1897م (1276 هـ.ش)، همزمان با نخستین سال سلطنت مظفرالدینشاه، در پالرمو به دنیا آمد؛ شهری که به عنوان مرکز مافیا در سیسیل شناخته میشود. هشت ساله بود که با خانوادهاش به آمریکا کوچید و از 12 سالگی وارد تشکیلات مافیا شد. لوچیانو در 18 سالگی به دلیل دست داشتن در قاچاق گسترده مواد مخدر، مدتی را در بازداشت گذراند، اما چون ردی از خود به جا نگذاشته بود، از زیر تیغ عدالت گریخت. با سابقهای که داشت، توانست به باند تبهکار «توریو» بپیوندد و با افرادی مانند «الکاپون» ارتباط برقرار کند. همراهی با غولهای گانگستر آمریکا که بیشترشان تباری ایتالیایی و به ویژه سیسیلی داشتند، خیلی زود از لوچیانو، یک پدرخوانده واقعی ساخت. او در سال 1931(1310 هـ.ش)، پس از قتل سالواتوره مارانزانو، در حالی که تنها 34 سال داشت، رئیس بیرقیب مافیا شد و توانست اختیار پنج خانواده بزرگ را به دست بگیرد. مراکز قمار و فحشای لوچیانو، تقریباً در تمام شهرهای بزرگ آمریکا فعال بود و او از دیگر مراکز فساد نیز، باج میگرفت. لوچیانو در معاملات گسترده مواد مخدر و مشروبات الکلی نقش و سهم عمده داشت ،اما با همه احتیاطی که به خرج میداد در سال 1936(1315 هـ.ش) بازداشت شد و دادستان توانست با بدبختی بسیار، یک حکم حبس طویلالمدت برای او بگیرد.
دو گانه لوچیانو - روزولت
سه سال بعد از زندانی شدن لوچیانو و در حالی که او از زندان به اداره تشکیلات مافیا در آمریکا و ایتالیا مشغول بود، در 1939 (1318 هـ.ش) نایره جنگ جهانی دوم زبانه کشید. در ابتدا همه چیز به نفع هیتلر بود، اما وقتی جاهطلبی و زیادهخواهی او، ارتش آلمان را به مسلخ شوروی کشاند، همه چیز تغییر کرد. متفقین در فرانسه نیرو پیاده کردند و پس از مقهور شدن سربازان آلمانی در شمال آفریقا، ناوگان آمریکا به دنبال راهی برای پیاده کردن نیرو در جنوب ایتالیا میگشت. اینجا بود که روزولت و دولتمردان آمریکایی به یاد لوچیانو و قدرت او در این منطقه افتادند. نماینده رئیسجمهور آمریکا در زندان با رئیس مافیا دیدار کرد؛ قرار شد در عوض آزادی لوچیانو و بازگشتن وی به ایتالیا، توانایی سازمان مافیا در سیسیل، در اختیار آمریکاییها قرار گیرد. با پیشنهاد لوچیانو، حرف «L» که ابتدای نام او بود، روی بدنه ناوها و کشتیهای آمریکایی حک شد تا هنگام ورود به سیسیل از حمایت تشکیلات برخوردار باشند. نیروهای آمریکایی در ژوئیه 1943(تیر 1322)، با کمک اعضای مافیا در سیسیل، این جزیره را گرفتند و توانستند پلی به سوی ایتالیا باز کنند. لوچیانو پس از این پیروزی آزاد شد و به سیسیل بازگشت. او تا سال 1962 (1341 هـ.ش) که بر اثر سکته قلبی در ناپل ایتالیا درگذشت، همچنان نفوذ خود را بر مافیای آمریکا و ایتالیا حفظ کرد. مجله تایم به وی لقب «سلطان جنایتهای مدرن» را داد و او در ردیف 20 نفر از تأثیرگذارترین مردان قرن بیستم این مجله قرار گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مدیر کل راه و شهرسازی استان وعده داد طرح راهبردی توس در شورای عالی شهرسازی و معماری ایران پیگیری و حداکثر تا یک ماه دیگر تصویب شود. به گزارش خراسان رضوی، پنج شبه گذشته بود که در گزارشی از تعلل شورای عالی معماری و شهرسازی گلایه کردیم و از بلاتکلیفی 40 هزار ساکن منطقه تاریخی توس برای تصویب طرح راهبردی این منطقه گفتیم. موضوعی که «مسعود ریاضی» رئیس کمیسیون ویژه توسعه و به سازی توس شورای شهر مشهد درباره آن گفت : «15 ماه قبل این طرح به تهران فرستاده شده و جز جلسهای که در اردیبهشت سال گذشته برای بیان ایرادات و نقایص طرح برگزار شد، شاهد جلسه دیگری نبودهایم. همت نداشتن و بی علاقگی برخی مسئولان سبب شده که سه سال عایدی نداشته باشیم و هیچ کدام از پایتخت نشینان خود را جای ساکنان توس نمیگذارند».
یک سال است که می خواهند جلسه بگذارند
پس از آن، «امیر شهلا» دیگر عضو شورای شهر مشهد هم از تعلل در تصویب طرح راهبردی توس گلایه کرد و با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت : «راه و شهرسازی یکسال است میخواهد جلسهای بگذارد و طرحِ راهبردیِ توس را تصویب کند تا همان بشود کتاب دعایِ عمرانِ شاهنامه! خب وقتی همه چیز به تصویب طرحِ راهبردی قفل شده و حضرات جلسهاش را نمیگذارند، حالا تو بیا کمیسیونِ توس راه بینداز، ۳۰ میلیارد تومان خرجِ جلوخان کن و خودت را به آبوآتش بزن. نمیشود برادرِ من، نمیشود!».
هشدار شهردار سابق درباره طمع زمین خواران
انتقادها و هشدارها درباره تعلل در تعیین تکلیف طرح راهبردی توس به همین جا ختم نشد و شهردار سابق مشهد در این باره نکته مهمی را مطرح کرد. «تقی زاده خامسی» که حالا معاون وزیر نیرو است با انتشار پستی در اینستاگرام نسبت به طمع زمین خواران برای دست اندازی به اطراف توس هشدار داد و نوشت : «اکنون که فازهای جلوخان به همت شهرداری و پیگیری قابل تحسین جناب ریاضی در حال ساخت است، باید تا دیر نشده به توسعه اطراف آرامگاه و جلوخان توجه شود و این منطقه از دستبرد زمین خواران و دلالان مصون شود، شهرداری با همکاری میراث فرهنگی طرح توسعه را با نگاه گردشگری تهیه کند و به تصویب مراجع برساند».
پاسخ مدیر کل راه و شهرسازی
اما پس از انتشار گزارش روز پنج شنبه روزنامه خراسان رضوی، مدیر کل راه و شهرسازی استان در ارتباط با خبرنگار ما پیگیری تصویب این طرح در شورای عالی شهرسازی و معماری استان را وعده داد و ابراز امیدواری کرد حداکثر ظرف یک ماه آینده این مهم محقق شود. «قدرت ا... ابک» با ارائه توضیحاتی در این باره گفت : «طرح راهبردی توس در واقع میثاق و راهبرد مشترکی بین اداره کل میراث فرهنگی و شهرداری مشهد با کارفرمایی اداره کل راه و شهرسازی بوده که پس از تصویب در کمیسیون ماده 5 در تاریخ 19/١٠/97 به شورای عالی ارسال شده است. از تاریخ فوق در راستای تصویب طرح یاد شده جلسات متعددی توسط وزارت راه و شهرسازی با وزارت میراث فرهنگی برگزار شد تا بتوان به بهترین و موثرترین راهبردهای لازم و مشترک برای حفظ و احیای آثار تاریخی، ارتقای پتانسیل های گردشگری، نحوه ایجاد تعامل با ساکنان و مجاوران آثار تاریخی و مدیریت اجرایی منطقه در تعامل با شهرداری دست یافت که خوشبختانه در بهمن سال گذشته، توافق موثری شکل گرفت ولیکن با توجه به بیماری کرونا جلسه تصویب نهایی آن به تعویق افتاد، امیدواریم حداکثر تا ماه آینده شاهد تشکیل جلسه نهایی شورای عالی برای تصویب طرح راهبردی توس باشیم». حالا باید منتظر ماند و دید که آیا این وعده تازه محقق می شود و التیامی بر زخم کهنه توس خواهد بود یا همچنان پایتخت نشینان انگیزه و اولویتی برای بررسی و تصویب آن نخواهند داشت !

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یک جا واریز کن، بچه رو میذارم توی بغلت!
غفوریان- سخت بود، خیلی هم سخت بود، من چگونه می توانستم خریدار یک نوزاد باشم؟! دست و زبانم می لرزید، اما باید نقشم را خوب بازی می کردم...
بوق سوم که می خورد، آقای «دلال» پاسخ می دهد؛
* بله، بفرمایید در خدمتم.
(راستی نگفتم که با چه دلالی گفت وگو می کنم، با یک دلال خرید و فروش نوزاد)
- سلام آقا، خوبید؟ وقتتون بخیر! می تونم چند دقیقه مزاحمتون بشم؟!
*بله بفرمایید در خدمتم...
- من و همسرم مشکلی داریم و صاحب فرزند نمی شیم، پیگیری های زیادی هم برای درمان انجام دادیم که تقریبا به نتیجه نرسیدیم. چند وقتی هست که به فکر افتادیم از بهزیستی بچه بگیریم که اون هم هنوز به دلیل پیچ و خم هاش نشده... یکی از دوستانم گفت با شما تماس بگیرم، نمی دونم شماره رو درست گرفتم؟
(صریح به موضوع خرید وفروش نوزاد اشاره نمی کنم، مثلا پلیس بازی در می آورم و در ابتدا موضوع را گنگ مطرح می کنم تا اگر آقای دلال خودش هست، به من اعتماد کند؛ نوع واکنشاش برای ادامه گفت وگو برایم مهم بود...)
* آها بله متوجه ام، من در خدمت شما هستم...
- پس درست گرفتم خودتون هستید که...
* بله در خدمتم.
- ببینید من همسرم خیلی حساس هست روی این موضوع. یک نوبت هم از بهزیستی اقدام کردیم ولی خب کار کمی سخت پیش میره... میشه بگید شرایط شما چی هست؟ ما چطور می تونیم با واسطه شما فرزنددار بشیم؟
* ببینید خیلی صریح بگم شما شرایط مالی تون باید خیلی مناسب باشه، یه جورایی دستتون باید خیلی به دهانتون برسه...
- آها متوجه ام. من مشکل مالی ندارم... فقط یک سوال؛ نوزادهایی که شما برای «فروش!» دارید، سن و سالشون چقدر هست؟ و این که موضوع شناسنامه بچه چی میشه؟
*خب ببین این کار ما هم غیرقانونیه ولی خب شبیه روال بهزیستی هست. منتها بهزیستی پروتکل هایی گذاشته که کار رو سخت کرده ولی با سیستمی که ما داریم خیلی راحت شما صاحب بچه میشی...
برای شناسنامه هم چند مدل هست، این که خودت پیگیری کنی تقریبا هشت ماه زمان می بره، اگر بدی به وکیل 20 میلیون می گیره برات یک ماهه شناسنامه رو درست می کنه. یک مدل دیگه هم هست که ولادت محوره؛ یعنی از همون توی بیمارستان کار انجام میشه و من قانونی برات کار رو درست می کنم (آقای دلال خیلی دقیق و جزئی روش های دریافت شناسنامه و هویت نوزاد را توضیح می دهد...).
- سن و سال بچه ها رو نگفتی...
*آها، معمولا زیر یک ماه. از دوسه روز بگیر تا یک ماه. اونایی که بالای یک ماه هستند، احتمالا پدرومادر دیر به فکر فروش افتادند، یا نتونستند مشتری پیدا کنند...
- ببخشید مبلغی که من باید پرداخت کنم چقدره؟
* ببین گفتم که باید دستت خیلی به دهانت برسه...
- می تونم بپرسم چقدر؟ در ضمن من دوست دارم دختر داشته باشم...
* (آقای دلال تن صدایش را احساسی می کند) ای جانم، ولی خب دختر معمولا قیمتش بالاتره.
(بغضی خفیف به سراغم آمد اگر خودم را رها کنم، می ترکد. به ذهنم آمد اگر گریه ام گرفت و باعث تعجب آقای «دلال» شد، به بچه دار نشدن خودم و همسرم ربطش می دهم و احتمالا فضا احساسی می شود و دلال شک نمی کند...!)
-مبلغ رو نگفتید...
* آره مشکلی نیست، ببین قیمت بچه رو به گرونیه... اگه می خوای اقدام کنی اصلا نباید معطل کنی، وضعیت بازار رو که میدونی چطوریه! سکه چطور پنج میلیون بود، الان شده هفت تومان؟! دلار هم همین طور...!
خلاصه این گرونی ها قیمت بچه رو برده بالا. قیمت همین طور داره میره بالا مثل سکه و دلار و این چیزا... (به نظرم می آید آقای دلال برای این که قیمت را بگوید سعی می کند با مقدمه چینی ذهنم را آماده کند...)
- حالا چقدر هست...؟ قیمت پسر چند، دختر چند؟!
* 35 تا 45 میلیون
( من در حال بازی یک نقش هستم و باید بتوانم جلوی بغضم را بگیرم، مدام تصاویر خرید و فروش یک نوزاد چند روزه جلوی چشمم رژه می رود...)
- ببخشید اول باید بیعانه بدم؟ روال کار چطور هست؟
* ببین آقا هر جا دیدی و شنیدی توی این کار «بیعانه بگیر» هست و ازت بیعانه خواستند، شک نکن که کلاهبرداریه!
- یعنی پول رو یک جا می گیرید؟ بعد چطور...
* ببین داداش من! شما پول رو یک جا واریز می کنی به حساب، من بچه رو میذارم توی بغلت. به همین راحتی! شما میری دنبال زندگیت، پدرومادر بچه هم میرن دنبال کارشون.
-پس اول بیعانه نمی گیرید؟
* نه. ببین شما چطور میری مغازه ماست بخری؟! پول رو میدی به ماست فروش، ماست رو می گیری. درسته؟
- بله، متوجه شدم...!
*مبلغ که واریز بشه من بچه رو میذارم توی بغلت...!
-یک سوال دیگه، ببخشید من از بین چند تا نوزاد، می تونم انتخاب کنم؟
(این سوال را یک بار دیگر هم می پرسم، اما پاسخ صریح نمی دهد...)
-فقط یک نکته مهم، شما چطور تضمین می دید که ارتباط پدرومادر بچه، با ما قطع میشه؟ یعنی ممکنه فردا روز پدرومادر پشیمون بشن بیان سراغ ما؟
* این که اصلا و ابدا. اصلا چنین چیزی ممکن نیست من به اندازه این که از این مورد خاطر جمعم که دست اون ها به شما نمی رسه، توی هیچ موضوع دیگه ای از این ماجرا مطمئن نیستم. اصلا شما و پدر ومادر بچه همدیگه رو نمی بینید. ببین شما من رو هم نمی بینی...! ببین یعنی «بچه» سه چهار دست می چرخه، خاطرت جمع باشه هیچ مشکلی پیش نمیاد...(نمی دانم بین خبرنگار بودنم، نقش بازی کردن و احساساتم بلاتکلیف مانده ام. تصورش هم برایم سخت است...)
- بالاخره این موضوع برام مهمه، نمی خوام بعد از بچه دار شدن استرس این رو داشته باشم که صاحب اصلی بچه بیاد سراغمون...
*ببین اصلا یک چیزی بهت بگم که خیالت جمع باشه این سه چهار دست که این وسط واسطه اند، مدام خط های تلفن شون رو عوض می کنند، ضمن این که با رابطه هایی که دارند چهار تا پنج میلیون میدن و خط های بدون نام برای خودشون می خرند. متوجهی چی می گم؟! خلاصه این که خانواده ای بخواد پیگیری کنه که به بچه اش برسه زیر صفره. یعنی مطمئن ترین قسمت این ماجرا همین قسمته. من دست روی قرآن میذارم که کسی، کسی رو نمی تونه پیدا کنه. ببین حتی شما هم پشیمون بشید نمی تونید بچه رو به پدرومادرش پس بدید و پدرومادر اصلی هم پشیمون بشن، اصلا نمی تونن شما رو پیدا کنن.
(رسیدن به یک پاسخ برایم مهم بود؛ این که از این مبلغ 35 تا45 میلیون چقدر به پدر ومادر اصلی می رسد؟ حالا باید طوری عنوان می کردم که آقای دلال پاسخم را بدهد...)
- راستش دلم روشنه که از طریق شما ما نتیجه بگیریم ولی گفتم که همسرم حساسه و می خواد اون پدر ومادر رضایت داشته باشن و این که واقعا اون پدرومادر امکان تربیت فرزندشون رو نداشته باشن و ما به جای اون ها این کار رو انجام بدیم... میشه بدونم از این مبلغ چقدر دست اون پدرومادر رو می گیره؟ شاید خودم بتونم بیشتر کمکشون کنم، شاید این طوری دلم آروم تر بشه...
(آقای دلال که فکر می کردم من را با این پرسش بپیچاند، شفاف پاسخم را داد.)
* ببین این چند وجه داره و عدد مشخصی نداره. شما میشید مصرف کننده، درسته؟
- بله درسته.
* اگر من به عنوان واسطه مستقیم با پدر ومادر مرتبط باشم، طبیعتا سهم اون ها و من بیشتر میشه. یعنی این ماجرا خودش یک قیمت متعارف داره.
مثلا اگر من به شما قیمت بچه رو میگم 43 میلیون، اگر من خودم از واسطه گرفته باشم، به من دو میلیون می رسه ولی اگر از پدرومادر اصلی گرفته باشم، بیشتر از دو میلیون داره و بستگی به این داره که من با پدرومادر چقدر قرارداد کرده باشم. خلاصه این که عدد مشخصی نداره که چقدر به پدرومادر اصلی می رسه، یک وقت ممکنه از این حدود 40 میلیون یا 30 میلیون به خانواده اصلی برسه یک وقت هم ممکنه 10 میلیون برسه. یعنی می خوام بگم عدد مشخصی نداره.
- من چطور می تونم بچه ها رو ببینم؟ امکان داره عکس بچه ها رو برام بفرستی؟
* آره، احتمالا بتونم عکس چند تا از بچه هایی رو که قبلا واگذار شدن برات بفرستم.آره اصلا برات همین ها رو می فرستم، موردهای جدید توی این عکس هایی که برات می فرستم نیست. در ضمن این رو هم بدون که همیشه تعداد متقاضی های بچه از تعداد بچه ها بیشتره. مگر این که شرایط خاصی پیش بیاد، مثل همین اسفند که همه درگیر کرونا بودند، متقاضی کم شده بود و قیمت حتی به 25 میلیون هم رسید...
(آخرین لحظات گفت وگوی من با آقای دلال، شاید دردناک ترین بخش گفت وگو بود، آقای دلال به موضوعی اشاره کرد که در پرسش های من نبود و اساسا به آن فکر نمی کردم. شاید دلیلش این بود که من فقط می خواستم فرایند خرید و فروش نوزاد را بدانم، آن هم به بهانه دستگیری یک باند خرید وفروش نوزاد در یکی از استان های شمالی، همین. اما آقای دلال که انگار وظیفه خودش می دانست تمام و کمال حجت «خرید فرزند!» را بر من تمام کند، این بخش آخر را هم به زبان آورد.)
* ببین بذار درباره حلال زادگی بچه هم بهت بگم؛ عمدتا بچه های رابطه های نامشروع به تولد نمی رسند، این یک پیش فرض کلی هست. اما این بچه ها بیشتر به خاطر فقر و نداری خانواده ها به فروش می رسند. واقعا ما خودمون هم نمی تونیم آمار دقیق بگیریم که این بچه ها که خرید وفروش میشن وضعیت شون چطور هست چون اون قدر واسطه توی واسطه هاست که من هم به عنوان یک واسطه اصلا نمی دونم کی از کجا اومده...
(چند دقیقه بعد، آقای دلال چند عکس و فیلم از چند نوزاد برایم می فرستد. آن قدر دلش را ندارم که بتوانم به عکس ها خیره شوم، اما حالا می توانم بغضم را رها کنم و لعنت بفرستم به این دنیا...ای کاش بهزیستی و بخش های مسئول دست از این سخت گیری ها بردارند تا پدرومادرهایی که صاحب فرزند نمی شوند، بتوانند راحت تر سرپرستی این نوزادان بی پناه را به عهده بگیرند... حتما اگر این مسیر سهل و آسان شود، دیگر هیچ نوزادی این گونه خریدوفروش نخواهد شد، حتی اگر حقوق مادی پدرومادر اصلی فرزند هم لحاظ شود، اگرچه پاره تن انسان را نمی توان با حق مادی و پول قیمت گذاری کرد...)
نکته
کودکان بی سرپرست قربانی سخت گیری بهزیستی ؟
گروه اجتماعی- تقریبا همه خانواده هایی که تاکنون پایشان به ماجرای فرزندخواندگی باز شده است، درباره اعمال سخت گیری های بهزیستی در این روند اتفاق نظر دارند. جالب است در لحظاتی که کارهای انتشار این گفت وگو در حال انجام بود، یکی از همکاران ما به شوخی گفت که اگر می شود نشانی از آقای دلال به او بدهم که مشکل یکی از آشنایانش حل شود. او هم از سخت گیری های زیاد بهزیستی در این باره مصادیقی را بیان کرد. آن سوی ماجرا بهزیستی است که بیان می کند: «سخت گیری های ما دوراندیشانه و در حدی است که بررسی کنیم خانواده متقاضی از شرایط روحی روانی مناسب، نداشتن سوءپیشینه و آسیب های اجتماعی، نداشتن اعتیاد و سلامت جسمی در حدی که بتواند یک فرزند را نگهداری کند، برخوردار باشد. هم اکنون در برابر یک کودک، ۱۰ متقاضی داریم و همین امر باعث طولانی شدن پروسه فرزندخواندگی شده است و شرایط بهزیستی دست و پا گیر نیست». شاید بهزیستی حق داشته باشد اما گلایه های خانواده های متقاضی را در کنار این اظهارنظر خضری نماینده مجلس بگذارید که پیش از این گفته بود: کودکان بیسرپرست قربانی سختگیری بهزیستی در روند فرزندخواندگی شده اند. اگر نگاهی به شیوه فرزندخواندگی در کشورهای دیگر بیندازیم، می بینیم که واگذاری فرزند قوانین معمولی دارد اما بعد از واگذاری، نظارت و بازرسی های جدی از وضعیت کودک و شیوه نگهداری او به عمل می آورند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


میرجانیان-من آمدم ای خوبترین، ای بهترین و ای مهربانترین تا در مهمانی بندگانت مرا هم بپذیری و بخشش گناهان را بدرقه راهم کنی. آمدم ای عزیزترین تا نگاهم کنی. دعای من خسته هم شاید گرفت... مردم مومن و خداجوی با حضور در مساجد و حسینیه ها، با برگزاری مراسم شب قدر از خداوند متعال ظهور حضرت مهدی(عج) را مسئلت کردند. در بیستمین شب ماه مبارک رمضان، مردم با حضور در مساجد، حسینیه ها و خیابان ها با قرائت دعای جوشن کبیر بابت همه کاستی ها و نقص ها العفو گفتند تا زیر نور رحمت خداوند قرار بگیرند. برای مجاوران حرم امام مهربانی ها، امسال شب قدر، با غربتی وصف ناشدنی همراه بود. دلدادگانی که همه ساله در کنار حرم مطهر رضوی، «خلصنا من النار یا رب» را زمزمه می کردند و قرآن به سر می گرفتند، شاید حتی تصور هم نمی کردند که از فیض حضور در حرم مطهر محروم بمانند اما از آنجایی که معتقدند «بعد منزل نبود در سفر روحانی»، این سحرگاه مبارک را با یاد و خاطره حرم ولی نعمت مان امام رضا (ع) به مناجات پرداختند.بر خلاف نگرانی ها ، مراسم احیای شب بیست و یکم در بسیاری از مساجد و خیابان ها به خوبی و با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار شد. حالا چشم ها به امشب دوخته شده است. آخرین شب قدری که همه مان امیدواریم قدر بدانیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


جنجال بر سر شعر چاوشی
واکنش توهین آمیز همسر یک خواننده لس آنجلسی به شعر مذهبی محسن چاوشی بازتاب گسترده ای داشت
ماجرای حمله همسر ابراهیم حامدی (ابی ) به محسن چاوشی در فضای مجازی جنجال زیادی به پا کرد. محسن چاوشی ، خواننده جوان پاپ کشورمان در شب ضربت خوردن مولای متقیان، پستی را در اینستاگرامش قرار داد که در آن شعری برای حضرت امیرالمومنین (ع) نوشته شده بود. این شعر بیتی از قطعه ای به نام «او» است که چاوشی خودش آن را سروده و نیمه شعبان منتشر کرده بود. چاوشی نوشته بود: «با یدا... و با / تیغ علی ذوالفقار / سینه گردنکشان / اذن دهد می درم». بعد از این پست محسن چاوشی، مهشید همسر ابراهیم حامدی خواننده معروف ملقب به ابی پستی را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است که در بخشی از آن از بسته شدن امامزاده ها و مساجد ابراز خوشحالی و در انتها هم به شعر محسن چاوشی درباره امام علی (ع) اشاره می کند و با لحنی توهینآمیز آن را نشانه عقبماندگی و وحشیگری دانسته است. این پست توهین آمیز از سوی همسر ابی باعث شد هواداران چاوشی به صفحه او بروند و از او انتقاد و از چا وشی دفاع کنند.
چاوشی که معمولاً کمتر وارد این حواشی میشود، این بار نتوانست سکوت کند. او ابتدا در صفحه رسمی تلگرامش نوشت: «از حقِ علی(ع) نمی گذرم...محسن» اما در ادامه در اینستاگرامش شعری را که خود سروده است، منتشر کرد. محسن چاوشی، با انتشار این شعر در فضای مجازی، ضمن پاسخ به مهشید حامدی ازحضور تعدادی از خوانندگان لسآنجلسی که برای کنسرت به عربستان سعودی سفر کرده بودند، به شدت انتقاد کرد. ابی، شهرام شبپره، شادمهر عقیلی، آرش، اندی، ساسی مانکن و ... از جمله خوانندگانی بودند که در جده عربستان، کنسرت دادند.
اما این پایان ماجرا نبود. ویدئویی از ابی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که در شرحش ادعا شده است، بعد از ماجرای درگیری چاوشی و همسرش، قصد دلجویی از چاوشی را دارد که در آن بخشی از آهنگ امیر بی گزند را البته با حالتی غیر متعادل می خواند. هرچند عده ای هم این ویدئو را متعلق به پیش از توهین های همسر ابی به چاوشی دانسته اند که با توجه به متن تندی که همسر ابی بعد از منتشر شدن این ویدئو در شبکه های اجتماعی در اینستاگرامش قرار داد،احتمالا به واقعیت نزدیک تر است.
همسر ابی در پاسخ به شعر چاوشی متن توهین آمیز دیگری را در اینستاگرامش منتشر کرد که در بخشی از آن خطاب به چاوشی آمده است: « تو چه هستی؟ تاریک و سیاه چاله ای متعفن. بله آقای پاسدار، جواهر من افتخار میکند به کاباره... همچنان داغ باش و شمشیر ذوالفقار بچرخان که ۴۰ سال است دور دور شماست. مرد باش تا شاید به لشکر بزدلت کمی مردانگی بیاموزی.»
کاربران زیادی به این ماجرا واکنش نشان دادند. کاربری خطاب به همسر ابی نوشت: «جالبه به خاطر پول حاضرید به قائد سعودی ها احترام بذارید و ترسیدید که آهنگ خلیج فارس رو توی کنسرت های جده و اماراتتون بخونید ولی به عقاید میلیون ها ایرانی این جوری توهین می کنید.» کاربر دیگری نوشت: «پاسخ چاوشی هم توش توهین زیادی داشت، کاش می شد به محسن گفت برادر جان برای زدن حرف حق، نیازی به توهین نیست.» کاربری هم نوشت: «همسر ابی به چاوشی گیر داده که چرا همش برای اعراب میخونی و از حق مردم ایران دفاع نمی کنی، یکی به مهشید بگه اینو به شوهرش بگه که رفته برای سعودی ها خونده نه چاوشی. ضمن اینکه به نظر می رسه اونا از احترام چاوشی به امامان هم ناراحتند. »
اکران آنلاین، آخرین امید «زیر نظر»
رضا عطاران که با اولین ساخته مجید صالحی موفقیت ویژهای در گیشه نداشت، به سینمای آنلاین میآید تا رقم فروش فیلم را بالا ببرد
مائده کاشیان - پس از دو فیلم «خروج» و «طلا»، حالا «زیر نظر» به کارگردانی مجید صالحی، سومین فیلمی است که به سینمای آنلاین راه پیدا کرده و قرار است از روز دوشنبه در سرویسهای ویاودی نمایش داده شود. تفاوت مهم این فیلم با دو اثر دیگری که در سینمای آنلاین اکران شدند ، این است که از اکران «زیر نظر» چند ماه میگذرد و فیلم قبلا به صورت عمومی به نمایش درآمده است، اما به دلایلی مانند شرایط خاصی که زمان اکران فیلم وجود داشت، «زیر نظر» فروش قابل توجهی در گیشه نداشت.
شکست امید گیشه 98
حضور بازیگر محبوبی مانند رضا عطاران در فیلم، مهمترین ویژگی «زیر نظر» بود که باعث میشد پیش از اکران، فروش خوبی برای فیلم پیشبینی شود و جزو امیدهای گیشه سال 98 باشد، اما در اکران عمومی اتفاق دیگری رقم خورد. «زیر نظر» در دو ماه اکران، تنها 8.5 میلیارد تومان فروخت که این رقم برای فیلمی با بازی پولسازترین بازیگر سالهای اخیر سینمای ایران، اصلا عدد قابل توجهی به حساب نمیآید. این فیلم سال 97 ساخته شد و جزو گزینههای اکران نوروز 98 بود اما در نهایت از اکران عید نوروز حذف شد. پس از نوروز امیدها به نمایش این فیلم در اکران عید فطر بود اما باز هم جای این فیلم در فهرست اکران عید فطر خالی بود. سرانجام «زیر نظر» مهرماه 98 پروانه نمایش گرفت. باتوجه به طولانی شدن روند صدور پروانه نمایش، این شائبه به وجود آمد که احتمالا اصلاحیه و ممیزیهایی در فیلم اعمال شده است.
اکران «زیر نظر» در شرایط نامناسب
فیلم «زیر نظر» چهارم دیماه سال 98، به صورت عمومی اکران شد و در اولین ماه اکران، روزهای پرالتهابی را پشت سر گذاشت. به دلیل وقایع آبان و قطعی سراسری اینترنت در کشور، شرایط طوری بود که اولویت یا دغدغه مردم سینما رفتن نبود. پس از آن هم اتفاقات مهم دیگری مانند شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی رخ داد که باعث شد در کشور عزای عمومی اعلام شود و سینماها تعطیل شوند. پس از بازگشایی سینماها هم تاثیر این اتفاقات در جامعه از بین نرفته بود و سینماها روزهای بیرونقی را تجربه میکردند. این شرایط «زیر نظر» را با توقف و سپس افت فروش روبهرو کرد. به هر حال فیلم در همین وضعیتی که اتفاقی پیش آمده بود به مدت دو ماه روی پرده سینماها بود تا این که شیوع ویروس کرونا سینماها را به تعطیلی کشاند. حتی اگر فرض کنیم ویروس کرونا شیوع پیدا نمیکرد و سینماها طبق روال عادی خود آثاری را اکران میکردند، اواخر اسفند کمدی پر فروش «خوب، بد، جلف 2» اکران شد و پس از آن هم فیلمهای اکران نوروزی 99 در راه بودند، بنابراین «زیر نظر» عملا شانس خود را برای فروش از دست داده بود و رقم فروش نمیتوانست خیلی بالا برود.
تغییر هویت سینمای آنلاین
اکنون «زیر نظر» پس از دو ماه نمایش در سینماها، زمانی که به طور طبیعی یا باید تا زمان بازگشایی سینماها منتظر میماند یا قید ادامه اکران را میزد، قرار است در سینمای آنلاین به اکران خود ادامه دهد. با توجه به این که «زیر نظر» قبلا اکران شده، میتوانست برای توزیع در نمایش خانگی آماده شود اما به نظر میرسد صاحبان فیلم، اکران آنلاین را فرصت تازهای برای فروش فیلم دیدهاند و قصد دارند آخرین شانس خود را برای فروش بیشتر امتحان کنند. این در حالی است که در ابتدا، قرار بود اکران آنلاین فرصتی باشد برای تماشای آثاری که تا به حال به نمایش درنیامدهاند و برای اولین بار از طریق سرویسهای ویاودی دیده شوند، اما اگر قرار باشد این روند ادامه داشته باشد و فیلمهایی که در اکران عمومی شکست میخورند، نمایش خود را به اسم سینمای آنلاین در ویاودیها ادامه دهند، معنای اکران آنلاین به کل تغییر خواهد کرد و سینمای آنلاین به حاشیه خواهد رفت. باید تفاوتی میان نمایش خانگی و سینمای آنلاین وجود داشته باشد و مرز میان آنها مشخص باشد، نه این که برای تماشای فیلمها در نمایش خانگی، به نوعی بلیتفروشی انجام شود.
اندر احوالات قبله عالم
دندان پُر کردن در باغوحش!
پنج شنبه، 10 ربیعالاول 1306 * - امروز باید برویم سرخ حصار. قرار است از قشون سان ببینیم. به باغوحش خودمان هم میرویم ... رفتیم باغوحش. دندانساز را خواستهبودیم، آمد. همان روی سکوی باغوحش نشستیم، دندانساز دندان ما را پُر کرد، اما آن که با نقره پُر کرده بود، شب در سرخحصار نقرهاش افتاد؛ پدر سوخته کارش را بلد نیست[!]*24 آبان 1267

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رنجبر- کرونا هر روز بی رحم تر می شود و نگرانی ها از افزایش دوباره تعداد مبتلایان به این ویروس در کشور بیشتر شده است؛ به گونه ای که بر اساس آمارها، در 24 ساعت منتهی به ظهر دیروز 2102 بیمار جدید مبتلا به کووید19 در کشور شناسایی شده اند.در این بین شرایط بعضی استان ها همچون خراسان شمالی در حال تبدیل شدن به شرایط قرمز مانند خوزستان است. به طوری که ایرنا پنج شنبه گذشته به نقل از رئیس مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت نوشت: با توجه به بیماریابی گستردهای که در کشور انجام میشود با وضعیت مشابه روزهای گذشته، به جز استان خوزستان مواجه هستیم. استان خراسان شمالی هم ممکن است در وضعیت هشدار باشد. آن چه امروز در آمارها وجود داشت و اگر این روند ادامه پیدا کند، خراسان شمالی هم ممکن است به وضعیت خوزستان دچار شود که امیدواریم مردم این استان هم هشدارها را جدی بگیرند .

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


بورس حدود یک هفته است که در مرز یک میلیون واحد در حال نوسان است. شنبه گذشته بازار بعد از دو روز توقف پشت مرز یک میلیون واحد، توانست با قدرت از این سطح عبور کند اما نتوانست به صعود خود ادامه دهد. روز یک شنبه برای بسیاری از سهم ها پایان روند صعودی بود و طی 3 روز کاری بعد عمدتا فروشنده ها غالب بودند.
منفی ها بیشتر و بیشتر شد تا این که صبح چهارشنبه، شاخص کل طی نیم ساعت تا مرز یک میلیون واحد پایین آمد و چیزی نمانده بود که دستاورد روز شنبه (فتح کانال یک میلیون واحد) در آخرین روز کاری از دست برود. اما ناگهان ورق برگشت و بازار با قدرت رشد کرد. البته این صعود هم خیلی پایدار نماند و چهارشنبه دلهره آور بورس، در نهایت با شاخص قرمزرنگ به کار خود پایان داد. اما معاملات چهارشنبه این دستاورد را داشت که بازار در سطح یک میلیون واحد حمایت شد. تلقی تحلیلگران فنی یا همان تکنیکالیست ها این است که یک میلیون واحد که مقاومت شاخص بود حالا به حمایت تبدیل شده است. اما هنوز هیچ کس مطمئن نیست! اگر این گونه شود، خیال بازار از ریزش دامنه دار راحت خواهد شد و بین دو گزینه نوسان محدود در مرز یک میلیون واحد یا شروع روند صعودی جدید دست به انتخاب خواهد زد. اگرچه متعادل شدن بازار گزینه پرطرفدارتری است اما بهانه هایی برای صعود مجدد هم وجود دارد که در ادامه ارزیابی می شوند.
گزینه پرطرفداری به نام تثبیت بازار
با همه این ها، گزینه منطقی تر این است که بازار در این سطح متعادل شود. واقعیت این است که هر موج صعودی بازار در 2 سال اخیر دلیل یا حداقل بهانه هایی قوی داشته است. مثلا دو موج اخیر در انتهای اسفند و انتهای فروردین گذشته، دو بهانه مهم داشت؛ اول رشد نرخ ارز نیمایی و دوم حمایت دولت و عرضه های سنگین دولتی. پیشتر هم دلایل و بهانه هایی هر موج صعودی را ایجاد کرد؛ رشد نرخ ارز، تجدید ارزیابی ها و ورود نقدینگی و ... .
اما اکنون که بازار وارد فاز استراحت شده برای شروع رشد جدید نیازمند دلیل و بهانه ای قوی است. ورود نقدینگی تضعیف شده و دولت هم اگرچه همچنان حامی بازار است اما به دلیل موج انتقادات، برای حمایت صریح قطعا دودل است. تثبیت بازار در قیمت های فعلی دو مزیت برای دولت دارد. اول این که همچنان خرید صندوق های دولتی برای مردم جذاب خواهد بود (با بیش از 50 درصد سود) و انتقادات ناشی از رشید بیشتر و حبابی تر شدن قیمت ها هم متوجه دولت نخواهد بود. اما در سوی دیگر دولت برای فروش دارایی ها و شرکت های دیگر و همچنین ممانعت از خروج پول از بازار سرمایه به بازارهای موازی، نیازمند تداوم رونق در بورس است.
می توان بهانه هایی برای رشد مجدد سهام یافت؟
با وجود این که بهانه های پیشین عمدتا رنگ باخته اند و قدرت کافی برای ایجاد موج صعودی جدید ندارند و دولت هم بین دوراهی برای حمایت بیشتر از رشد یا کمک به تثبیت بازار قرار دارد، اما همچنان گزینه و بهانه هایی در این خصوص (ایجاد روند صعودی جدید در بورس) قابل ردیابی است.
1- مهمترین و معقول ترین آن، شروع حرکت بازارهای جهانی است. بازارهایی که بعد از کرونا به قهقرا رفتند و اکنون اما با بازگشایی اقتصادها رو به بهبود هستند. قیمت جهانی فلزات و پتروشیمی در حال رشد تدریجی است و مهمتر از همه نفت است که نسبت به قعر خود در میانه آوریل (اوایل اردیبهشت) تقریبا دو برابر شده است.
2- اگرچه شرکت های بزرگ صادراتی رشد قیمتی قابل توجهی داشته اند اما بسیاری از این شرکت ها همچنان از نظر نسبت قیمت به درآمد در محدوده 10 تا 20 قرار دارند که با یک تغییر ملموس در سود شرکت ها یا افت نرخ سود بانکی، محدوده ای ایمن و حتی جذاب خواهد بود. طبیعتا اگر شرکت های صادراتی گروه های فلزی، پتروشیمی، معدنی و ... قیمت های صادراتی پیشین (قبل از کرونا) را در امسال تجربه کنند و وضعیت نرخ ارز سامانه نیما هم در شرایط فعلی باشد (حدود 50 درصد بالاتر از متوسط سال قبل)، می توانند به راحتی نسبت قیمت به درآمد را در سال جاری کاهش دهند.
3- مسئله دیگر نیز نرخ سود بانکی است. می دانیم که تا سال گذشته با نرخ سود بدون ریسک حدود 20 درصدی (بانکها و اوراق) نسبت قیمت به درآمد تعادلی در بورس 5 بود. اما اکنون نرخ سود در محدوده 15 درصد و کمتر است و چشم انداز افت بیشتر هم وجود دارد. در این حالت چنان چه نرخ سود تا 10 درصد کاهش یابد، نسبت قیمت به درآمد بهینه در بورس دو برابر خواهد شد و بسیاری از شرکتها با نسبت قیمت به درآمد حدود 10 و چشم انداز رشد سود گزینه های جذابی برای خرید خواهند بود.
4- موضوع نهایی نیز، ناتوانی بازارهای موازی در ثبت رشد قابل توجه است. عقبگرد نرخ های سکه و ارز در انتهای هفته قبل، می تواند نویدی برای بورس در کوتاه مدت باشد.
با همه این ها باید منتظر تحولات بورس در هفته جاری بود تا ببینیم کدام سناریوها قوت بیشتری دارند. نکته آخر این که در کوتاه مدت همچنان قدرت نقدینگی تعیین کننده است.
گزینه ریزش همچنان روی میز
تحلیلگران معتقدند باید معاملات این هفته را هم به نظاره نشست تا ببینیم بورس در سطوح بالای یک میلیون واحد تثبیت می شود یا اینکه این سطح از دست می رود و بعد از آن شاهد ریزش شاخص خواهیم بود. در واقع تلاطم و هیجان در معاملات هفته قبل آن قدر زیاد بود که فعلا بویی از تثبیت ندارد. باید دید این هفته چه می شود؟ برای سنجش این موضوع فقط باید صبر کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

طی روزهای اخیر نامه ای از سوی 72 متخصص اقتصادی خطاب به رئیس جمهور منتشر شد که بر فروش سهام شرکت های زیرمجموعه سایپا و ایران خودرو برای کاهش هزینه های مالی این شرکت ها و در نتیجه کاهش هزینه تمام شده خودرو در این شرکت ها تاکید داشت.در این نامه مطرح شده بود که شرکت سایپا از طریق شرکتهای زیرمجموعه حدود 45.6 درصد از سهام خود را در اختیار دارد و در صورت فروش این سهام حداقل 11 هزار میلیارد تومان وجوه نقد برای سایپا حاصل خواهد شد که به کمک آن می توان بخش عمده تسهیلات مالی 13 هزار میلیارد تومانی شرکت سایپا و شرکتهای تابعه آن را بازپرداخت کرد و با کاهش هزینه های مالی قیمت تمام شده خودرو را کاهش داد.بررسی های خراسان از وضعیت سهامداران شرکت سایپا موید این مطلب است و نشان می دهد که در شرکت سایپا به طرز عجیبی و برخلاف ماده ۲۸ دستورالعمل حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس است که براساس آن، شرکت ها نمیتوانند تملک سهام شرکت اصلی خود را داشته باشند.
جزئیات خود سهامداری در سایپا و ایران خودرو
این در حالی است که در فهرست سهامداران سایپا، شرکت های ریز و درشتی از زیرمجموعه خود سایپا وجود دارند که در عمل با پدیده خود سهامداری در سایپا مواجه هستیم. به گونه ای که شرکت سرمایه گذاری رنا که حدود 17.5 درصد سهام سایپا را در اختیار دارد، 58 درصد سهامش در اختیار شرکت های زیرمجموعه سایپاست! علاوه بر این برخی شرکت های کوچک زیرمجموعه سایپا از جمله گروه سرمایه گذاری سایپا، نیوان ابتکار، تجارت الکترونیک خودرو تابان و پیشگامان بازرگانی ستاره تابان درمجموع بیش از 20 درصد سهام سایپا را در اختیار دارند. لذا در عمل با فروش شرکت هایی که شاید یکی از کارکردهای اصلی شان خود سهامداری است، علاوه بر این که معضل حاکمیت شرکتی در این شرکت حل می شود، امکان تامین مالی قابل توجهی برای سایپا نیز فراهم می آید.شبیه این پدیده در ایران خودرو نیز مشاهده می شود و فهرست سهامداران این شرکت که در سایت بورس منتشر شده است، نشان می دهد که بیش از 15 درصد سهام ایران خودرو در اختیار شرکت های زیرمجموعه همین شرکت از جمله شرکت گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو و شرکت سرمایه گذاری سمند قرار دارد.
خودروسازان بدهکار و منابع حبس شده!
پیش از این برخی شرکت ها از طریق زیرمجموعه های خود سعی در خرید بخشی از سهام شرکت اصلی و تداوم حاکمیت خود در شرکت ها را داشته اند. همین مسئله موجب شد تا سازمان بورس در تاریخ 27 تیرماه سال 97، با تنظیم «دستورالعمل حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران» سعی کند وضعیت نابه سامان سهامداری و حاکمیت شرکتی را در برخی شرکت های بزرگ سامان دهد. با این حال با گذشت حدود دو سال همچنان در برخی شرکت های بزرگ از جمله دو خودروساز بزرگ، بخشی از سهام در اختیار زیرمجموعه های خود شرکت است که در عمل موجب می شود، هیئت مدیره فعلی که باید منتخب سهامداران باشد، خود تعیین کننده یکی از کرسی های اصلی هیئت مدیره باشد. اقدامی که موجب تداوم نفوذ مدیران فعلی در شرکت و تضییع حقوق سایر سهامداران، از جمله سهامداران خرد می شود. علاوه بر این سوق دادن منابع یک شرکت از طریق شرکت های زیرمجموعه به خرید و نگهداری سهام همان شرکت، موجب حبس بخشی از منابع شرکت و عدم امکان استفاده از این منابع برای رشد فعالیت های شرکت می شود. این مسئله برای خودروسازانی که در سال های اخیر با مشکل زیان دهی، کمبود منابع و بدهی گسترده به نظام بانکی و قطعه سازان مواجه بوده اند، جدی تر است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

.jpg)