طی سه روز گذشته خاموشی و قطع برق در برخی نقاط مشهد، اعتراض برخی شهروندان را به دنبال داشت؛ اعتراضی که پیگیری های خراسان رضوی نشان داد قرار است قطع برق در مشهد مانند دیگر نقاط کشور به صورت نوبتی و در مناطق مختلف اجرا شود.به گزارش خراسان رضوی، شهروندان در تماس های خود با ما، از قطع نیم ساعته تا 45 دقیقه ای برق در مناطق مختلف مشهد خبر دادند و ضمن جویا شدن علت آن، خواستار اعلام قبلی قطع برق در هر منطقه از مشهد شدند. بر همین اساس، خبرنگار ما در گفت وگو با سخنگو و مدیر روابط عمومی شرکت توزیع برق مشهد، علت قطع برق در مناطق مختلف مشهد را جویا شد. در این باره «علیرضا کاشی» اظهار کرد: از چند روز قبل و به دستور مرکز کنترل شبکه های برق کشور، خاموشی نوبتی برق به صورت سراسری در مناطق مختلف کشور آغاز شده که مشهد نیز در همین فهرست قطع برق قرار دارد. وی درباره دلیل قطعی برق در مناطق مختلف شهر مشهد گفت: قطعی برق که در روزهای گذشته در مناطق مختلف شهر مشهد به اجرا درآمده است، یک طرح سراسری است که در کشور و در تمام شهرها در حال اجراست و هدف از اجرای این طرح نیز جلوگیری از خاموشی های گسترده است.وی ادامه داد: ما دستور قطع برق را از مرکز کنترل شبکه های برق کشور دریافت کرده ایم و موظف به اجرای این دستورالعمل هستیم.کاشی تصریح کرد: به طور طبیعی قرار گرفتن در فصل گرما و افزایش مصرف برق در روزهای گرم تابستان باعث افت فشار شده است و برای جلوگیری از قطع گسترده برق، مجبور به اجرای طرح نوبتی قطع برق در کشور هستیم. وی درباره علت افت فشار برق در کشور گفت: هم اکنون به دلیل کم آبی، نیروگاه های برق آبی، قادر به تولید برق به میزان مصرف در تمام کشور نیستند و نمی توانند با تمام توان برق تولید کنند.سخنگوی شرکت توزیع برق مشهد خاطرنشان کرد: هم اکنون برای تامین برق شهر مشهد هیچ مشکلی نداریم ولی به لحاظ افزایش دما و افزایش بار شبکه در کشور و برای همراهی با دیگر استان ها در تامین برق مجبور به قطع برق در ساعاتی از روز هستیم.وی درباره زمان های اعمال قطعی برق نیز گفت: این قطعی برق تنها در روزهایی که وضعیت برق کشور به مرحله هشدار برسد انجام می شود و هر روز اعمال نخواهد شد.کاشی درباره ساعات قطعی برق نیز بیان کرد: این قطعی ها از ساعت 12 تا 18 به صورت گردشی در مناطق 10 گانه مشهد انجام می شود و مدت زمان آن نیز بین نیم ساعت تا 45 دقیقه خواهد بود.وی در پاسخ به سوال خبرنگار ما درباره علت قطعی برق بدون اطلاع رسانی به شهروندان خاطرنشان کرد: نمی توانیم این گونه قطعی ها را اطلاع رسانی کنیم چون به نسبت نیاز در روزهای مختلف و به صورت فوری این دستور از تهران به ما ابلاغ می شود و ما تنها به مراکزحساسی که موتورخانه دارند اعلام می کنیم ژنراتورهای خود را روشن کنند.وی درباره آسیب هایی که به واسطه نبود اطلاع رسانی به وسایل برقی برخی از شهروندان وارد می شود نیز گفت: در حال رایزنی و پیگیری هستیم که برای قطع برق زمان بندی هایی در نظر گرفته شود تا ما فرصت اطلاع رسانی به مردم را داشته باشیم.وی ادامه داد: چون به صورت آنلاین از تهران دستور قطعی برق اعلام می شود، فعلا برای این موضوع راهکاری نداریم و سعی می کنیم در روزهای آینده اطلاع رسانی بیشتری کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خروج از توافق آب و هوایی پاریس، خروج از برجام، جنگ تعرفه ای با اروپا و چین، دیدار با رهبر کره شمالی یا پشت پا زدن به نشست «گروه 7» که در کانادا برگزار شد، همه این ها نقد های مثبت و منفی را از سوی دو حزب بزرگ آمریکا درباره سیاست خارجی ترامپ در پی داشته است. با این حال، بخش قابل توجهی از نخبگان آمریکایی بر این باورند که ریاست جمهوری دونالد ترامپ به این کشور آسیب می رساند. درباره ترامپ بسیاری از سیاستمداران آمریکا نگران روابط آمریکا با متحدان این کشور هستند. بسیاری ازکارشناسان مالی نیز بر این باورند که حجم بدهی و وام های دولت ترامپ در آینده ای نه چندان دور از کنترل خارج می شود. برخی از دانشمندان هم درباره تغییرات آب وهوایی و سیاست های ترامپ در این زمینه شکایت دارند. اما سوال اساسی این است که آیا این انتقاد ها ی نخبگان، دیدگاه افکار عمومی و رای دهندگان این کشور را نمایندگی می کند یا این که همانند انتخابات ریاست جمهوری گذشته که بسیاری از تحلیل گران شانس چندانی برای اقبال عمومی به ترامپ قائل نبودند این بار نیز از درک صحیح نظر قاطبه مردم آمریکا عاجز خواهند بود؟ به نظر می رسد به این موضوع از دو دیدگاه می توان نگریست اول این که اقدامات ترامپ تا چه حد به نفع آمریکاست و دوم این که افکار عمومی در شرایط فعلی چه قضاوتی درباره عملکرد وی دارد.در خصوص مورد اول شاید بتوان به جمع بندی نسبی رسیداما درباره مورد دوم عمده تحلیل ها به دلایلی از یک نقیصه جدی رنج می برد و آن هم این که بیشتر رسانه های صاحب نفوذ آمریکا از شمار مخالفان جدی ترامپ و برنامه های وی هستند بنابراین نوع تصویر منعکس شده را باید با احتیاط بررسی کرد.حالا سوال این است که ترامپ چقدر توانسته است به وعده های خود برای مردمی که به شعار «ساختن دوباره آمریکا» و «اول آمریکا» رای دادند، عمل کند؟ موفقیت های اقتصادی او پایدار خواهد بود یا مقطعی است؟ اقدامات ترامپ چه تاثیری در چشم انداز اقتصادی آمریکا داشته است؟ آیا سیاست ها و رفتار های ترامپ جایگاه آمریکا را در جهان ارتقا خواهد داد یا برعکس باعث انزوای این کشور می شود؟ او برای پویایی اقتصاد آمریکا و حتی آن چه وی احیای جایگاه آمریکا در جهان می خواند نقش «بتمن» را بازی کرده یا «بدمن»؟ این ها سوالاتی است که در ادامه گزارش به آن پرداخته شده است.
کاهش نرخ بیکاری، آن چه حزب حاکم به آن می بالد
یکی از مهم ترین شعار های ترامپ که برای رای دهندگان آمریکایی با اهمیت و جذاب بود، وعده های اقتصادی رئیس جمهور 71 ساله آمریکا بود.ترامپ در چند حوزه توانسته است موفقیت هایی کسب کند که یکی از آن ها همان رشد اقتصادی است که دولت وی در سال گذشته توانست آن را به 3درصد برساند. این همان وعده ای بود که پیشتر در دوران کارزار انتخاباتی داده بود. موفقیت بعد به بازار سهام بازمی گردد که باحضور ترامپ در کاخ سفید شاهد رشد قابل توجهی بوده است. بازارهای سهام شامل «استاندارد اند پورز» و شاخص «Nasdaq» نیز به رکوردهای تاریخی رسیدند. در حوزه اشتغال نیز، حامیان ترامپ معتقدند که وی به یک پیروزی دست یافته است. در ماه دسامبر سال گذشته نرخ بیکاری تا نرخ 4.1 درصد کاهش یافت که این رقم در 18 سال گذشته بی سابقه بوده است. بالاترین رقم نرخ بیکاری در سال 2010 به رقم 10 درصد رسید که تنها دو سال از مدیریت باراک اوباما بر کاخ سفید گذشته بود. در دوره ترامپ بسیاری از نیروهای کاری که بین سال های 2007 تا 2009 بیکارشده بودند، دوباره به چرخه اشتغال بازگشتند، اقدامی که وی و حزب حاکم به آن بالیده اند. اما، نیویورک تایمز که البته از مخالفان ترامپ هم هست در گزارشی به این موضوع پرداخت و نوشت : خیلی ها می پرسند آیا واقعا دونالد ترامپ در جهش اقتصادی اخیر آمریکا نقش داشته است یا خیر؟ پاسخ به این سوال بستگی به زاویه نگاه ما دارد. اگر تنها سطح فعالیت های اقتصادی را با صرف نظر از سرعت این فعالیت ها در نظر بگیریم، اقتصاد مقتدر به نظر می رسد. این خیلی تعجب برانگیز نیست! با گذر زمان، به لطف پیشرفت تکنولوژی و دستگاه ها و ماشین های مختلف، کارگران باید تولیدات خود را افزایش می دادند. پس انتظار ما از سرانه تولید ناخالص داخلی به استثنای برخی از دوره های رکود اقتصادی، رشد و ترقی است. با این حساب، از سال 1947 که آمار سرانه ناخالص داخلی مدرن ثبت شده، در 60 درصد مواقع، روسای جمهور به درستی می توانستند ادعا کنند که بهترین شرایط اقتصادی تاریخ را تجربه می کنند. این روزنامه در ادامه گزارش نوشت: شاید بتوان چنین جمع بندی کرد «ترامپ میراث دار اقتصادی است که از مدت ها پیش مسیر خود را به سمت بهبود در پیش گرفته است. اقتصاد دولت او، همچون قبل از این که وی زمام ریاست جمهوری را در دست بگیرد، رو به رشد بوده است. درآمد ها، اشتغال و بازده همچون گذشته افزایش می یابد.»
سفر«هارلی دیوید سون» از آمریکا یک اتفاق یا یک نشانه؟
اکونومیست در گزارشی می نویسد: «کارفرمایانی که شرکت های خود را مدیریت می کنند، از حضور ترامپ به عنوان رئیس جمهور خوشحال اند. از نگاه آن ها وقوع جنگ تجاری اهمیتی ندارد و سیاست هایی نظیر کاهش مالیات، رفع محدودیت ها و امتیازات بالقوه تجاری به سود آن هاست. چرا که رقابت با شرکت های خارجی وجود ندارد و در نتیجه سرمایه گذاری بیشتر و درآمدها افزایش می یابد.» اما به نظر می رسد این نمی تواند همه ماجرا باشد. آیا تعرفه هایی که ترامپ بر کالاهای وارداتی از جمله بر فولاد و آلومینیوم گذاشته و واکنش متقابل تعرفه ای اروپا و چین و کانادا را برانگیخته به نفع کارگران، صنعت و صاحبان سرمایه آمریکاست؟ «سارا سندرز»، سخنگوی کاخ سفید می گوید: «اتحادیه اروپا با سیاست های تجاری ناعادلانه و تبعیض آمیز، در تلاش برای تنبیه نیروی کار آمریکاست.» هفته گذشته شرکت موتورسیکلت سازی آمریکایی معروف «هارلی دیویدسون» اعلام کرد، برای مقابله با تعرفه های گمرکی اتحادیه اروپا که در واکنش به افزایش تعرفه ها در آمریکا وضع شده، بخش زیادی از فعالیت هایش را از «کانزاس سیتی» به «تایلند» منتقل می کند. هارلی دیویدسن می گوید: افزایش 25 درصدی تعرفه های گمرکی اروپا، هزینه های سالانه این شرکت را تا 100 میلیون دلار افزایش می دهد. «جنرال موتورز» نیز آخر هفته گذشته هشدار داد، تعرفه ها بر واردات قطعات خودرو به آمریکا می تواند به منزوی شدن شرکت های آمریکایی از جمله جنرال موتورز در بازار جهانی منجر شود. همچنین یک نکته دیگر در این تصمیم وجود دارد. ترامپ قول داده بود با جلوگیری از موج مهاجرت به اشتغال کمک کند، اما به نظر می رسد با دستورات جدید رئیس جمهور آمریکا، تکرار سناریوی مشابه این غول موتورسیکلت سازی برای برخی صنایع آمریکایی محتمل است. این یعنی کارگران آمریکایی نیز ممکن است به سبب جابه جایی شغل خود را از دست دهند. همچنین جنگ تعرفه ای یک پیامد ناخوشاینددیگر برای مصرف کنندگان آمریکایی خواهد داشت. این تعرفه ها باعث افزایش قیمت کالای وارداتی یا حتی برخی کالاهای ساخته شده خواهد شد که این افزایش تورم به مذاق جامعه مصرفی آمریکا خوش نخواهد آمد. در همین حال روز گذشته سناتور های جمهور ی خواه وزیر بازرگانی کابینه ترامپ را در اعتراض به افزایش قیمت فولاد در داخل به دلیل جنگ تعرفه ها به سنا فرا خواندند.
خداحافظی با قدرت رهبری آمریکادر جهان؟
البته این تنش ها عمدتا اقتصادی بوده و البته برخی رفتار های سیاسی مانند خروج از برجام عملا باعث شده است تا بسیاری از متحدان واشنگتن به فکر جایگزینی عملی این متحد خود یا تشکیل سازوکاری برای حفظ منافع شان بدون حضور آمریکا شوند که قطعااین روند در بلند مدت به رغم این که شکاف فراآتلانتیکی را افزایش خواهدداد نفوذ آمریکا بر این کشور ها را نیز کاهش می دهد و به نوعی باعث استقلال آن ها در موضع گیری های سیاسی و بین المللی آن ها از آمریکا خواهد شد.چیزی که تا کنون از سوی خیلی از دولت های آمریکا از جمله دولت اوباما تحت عنوان حفظ «قدرت رهبری آمریکا» دنبال می شد.
طرح مالیاتی ترامپ، از شکاف تا گسل طبقاتی
10 روز مانده به پایان سال گذشته میلادی، مجلس نمایندگان آمریکا پس از مجلس سنای این کشور، طرح مالیاتی ترامپ را تصویب نهایی کرد. اقدامی که از آن به عنوان بزرگ ترین طرح اصلاح مالیاتی در این کشور ظرف 30 سال گذشته یاد می شود. این طرح که با موافقت 51 سناتور تصویب شده بود، توانست رای مثبت 224 نماینده در برابر رای مخالف 201 نماینده از نمایندگان کنگره را به خود جلب کند. بر اساس این طرح میزان مالیات شرکت ها و ثروتمندان به طور قابل توجهی کاهش می یابد و در همین حال تخفیف هایی موقت و ناهمگون برای بقیه بخش های درآمدی جامعه در نظر گرفته می شود. قانونی که منجر به عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و بیشتر شدن نابرابری اجتماعی در آمریکا می شود. دموکرات ها این طرح را «به حراج گذاشتن دولت» خوانده اند و سناتور الیزابت وارن که به صراحت لهجه مشهور است آن را «سرقت» نامیده است. مهم ترین بخش این طرح 500 صفحه ای کاهش چشمگیر مالیات بر درآمد شرکت های بزرگ است. در قانون جدید مالیات گروه های صنعتی و اقتصادی از 35 درصد به 21 درصد کاهش می یابد. کاهشی چشمگیر و بی سابقه که دونالد ترامپ آن را زمینه ساز رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال می داند اما منتقدان می گویند این بخشش مالیاتی هدیه ای به قشر مرفه آمریکاست و در عوض صدها میلیارد دلار به کسر بودجه دولت خواهد افزود. «کاترین رامپل» در گزارشی برای روزنامه واشنگتن پست نوشت: «محور اصلی این سیاست این است که ثروت از نسل جوان گرفته شده و در اختیار افراد سالخورده قرار بگیرد. این سیاست مالیاتی بیش از همه به نفع کسانی است که درآمدهای کلان دارند... البته فرزندان ما و نسل های بعد از آن ها هزینه های این اشتباهات را خواهند پرداخت.» به گزارش بی بی سی، کمیته مشترک و مستقل بررسی قوانین مالیاتی اعلام کرده است که قانون جدید در 10 سال آینده یک هزار و 400 میلیارد دلار به کسری بودجه آمریکا خواهد افزود. این در حالی است که دولت آمریکا هم اکنون با کسری بودجه 20 تریلیون دلاری (بیست هزار میلیارد دلار) روبه روست. کسری بودجه دولت فدرال بر بسیاری از طرح های توسعه تاثیر گذاشته است؛ به طوری که برخی از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که آمریکا دیگر قادر به مهار بدهی عمومی خود نیست و نمی تواند هزینه ای را برای طرح های عمرانی یا بهداشت عمومی اختصاص دهد. ضمن این که با افزایش بودجه دفاعی، میزان فقر در میان آمریکایی ها افزایش یافته است و نرخ بیکاری کاهش نخواهد یافت. سناتور برنی سندرز، دی ماه گذشته در مجلس سنا در گفت وگو با سی ان ان به گزارش مرکز سیاست گذاری مالیاتی آمریکا اشاره کرده و گفته بود: «با اجرای قانون مالیاتی دولت ترامپ، پس از گذشت 10 سال، 83 درصد از مزایای کاهش مالیات ها به جیب ثروتمندانی می رود که یک درصد جمعیت کشور را در بر می گیرند. در نتیجه اجرای این قانون، هشتاد میلیون آمریکایی وادار می شوند مالیات بیشتری پرداخت کنند. دست کم 13 میلیون نفر هم بیمه درمانی خود را از دست می دهند و حق بیمه ها سرسام آور افزایش می یابد.همچنین با کسری بودجه 1400 میلیارد دلاری روبه رو می شویم و میلیونرها و میلیاردرها فربه تر می شوند.»
حذف مهاجرانی که بخشی از چرخ اقتصاد را می چرخانند
«بیل ساپوریتو» نویسنده هفته نامه نیوزویک در گزارشی به دستاوردهای اقتصادی ترامپ می پردازد و می نویسد: دونالد ترامپ، مانند پنج رئیس جمهوری قبلی عصر مدرن آمریکا، سال گذشته که وارد کاخ سفید شد، وارث اقتصادی رو به رشد بود. با این که آمار بیکاری پایین است، تورم همچنان قابل مهار است و رشد تولید ناخالص داخلی -همان طور که ترامپ وعده داد- از مرز 3درصد گذشت، برخی کارشناسان اقتصادی شروع به پس گرفتن ارزیابی های خوش بینانه خود کرده اند که دلیل اش، خود ترامپ است. به نظر می رسد دستور کار «اول آمریکا» ی ترامپ، از مهاجرت گرفته تا تجارت و سیاست مالیاتی موجب شده است تا اهداف وی رو به شکست باشد. برای مثال، مسئله مهاجرت را در نظر بگیرید. اقتصاد آمریکا برای افزایش تولید ناخالص داخلی نیاز به رشد جمعیت دارد. مسئله ساده ای است. هزینه های مصرف کننده حدود 70 درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد: هر چه مصرف کنندگان بیشتر باشند، مصرف هم بیشتر می شود. اما این یک روی سکه مهاجرت است. مسئله بعدی نیروی کار ارزان قیمت است. ترامپ با اعمال سیاست «تحمل صفر» در حال حذف این گروه است. مقامات مهاجرتی آمریکا با جمع آوری صدها کارگری که مدارک شغلی مناسب ندارند، لطمه گسترده ای به شرکت های بسته بندی گوشت، شرکت های زیباسازی فضای سبز و شرکت های دیگر وارد کرده اند. در حالی که محدودیت های اعمال شده در صدور روادید و حمله به محل کار افراد (مهاجران غیرقانونی)، وعده ترامپ را برای سرکوب مهاجران بدون مدرک عملی کرده است، بر اساس گزارش «اتحادیه ملی شرکت های مستقل»، از هر سه شرکت کوچکی که نیازمند نیرو هستند، یک شرکت نمی تواند نیروی انسانی مورد نیاز خود را تامین کند و حدود یک چهارم این شرکت ها می گویند مشکل اصلی شان، همین است. بنا بر اعلام دفتر بودجه کنگره، پیش بینی می شود عرضه کار سالانه تنها 0.5 درصد رشد کند. این به منزله مانعی دیگر در مسیر رشد تولید ناخالص داخلی است. البته این سکه روی دیگری هم دارد. ترامپ با این سیاست هم به رای دهند گانش ثابت کرده به شعارهایش پایبند است و هم حمایت های ملی گرایانه را جلب خواهد کرد.در این میان البته، اگرچه هم اکنون نرخ رسمی بیکاری آمریکا در پایین ترین سطح قرار دارد، اما موسسه خیریه «سیف هاوس اوتریچ» اعلام کرده که دستکم 40 درصد افرادی که به این موسسه برای دریافت کمک مراجعه می کنند، شاغل هستند و حتی دو یا سه شغل و فرزند دارند؛ برخی از آنان نیز در ساختمان های متروکه یا خودروهایشان زندگی می کنند.
زاغه نشینان سرزمین میلیونرها
غول های تکنولوژی در «سیلیکون ولی» دور هم جمع شده اند و بزرگ ترین بازار داد و ستد بورس و اوراق بهادار در «وال استریت» قرار گرفته، اما ثروت ها و تخصص های عظیم در این کشور، در تضادی شوک آور با شرایطی قرار دارند که شمار زیادی از شهروندانش در آن زندگی می کنند. «فیلیپ آلستون» استاد حقوق دانشگاه نیویورک، گزارشی راکه به سفارش شورای حقوق بشر سازمان ملل در باره فقر مطلق و حقوق بشر در آمریکا انجام داده بود، منتشر کرد. گزارشی که واکنش منفی مقامات دولت و نماینده آمریکا در سازمان ملل را در پی داشت. «آلستون» برای تهیه این گزارش به همراه گروهی از دستیاران و همکارانش به سراسر آمریکا از ایالت پورتوریکو و واشنگتن دی سی و آلاباما گرفته تا کالیفرنیا، جورجیا و ویرجینیای غربی سفر کرده است. در گزارش او آمده است از هر هشت آمریکایی یک نفر در فقر زندگی می کند؛ یعنی 12.7 درصد جمعیت آمریکا فقیر هستند که می شود 40 میلیون نفر. حدود نصف این رقم یعنی 5/18 میلیون نفر در «فقر مفرط» و 5.3 میلیون نفر در شرایط «فقر مطلق» زندگی می کنند. از 40 میلیون فقیری که در آمریکا زندگی می کنند گروهی فقیر متولد شده اند و گروهی نیز به دلیل شرایط و احوالی که خارج از کنترلشان بوده است مثل معلولیت های روانی و فیزیکی، طلاق، فروپاشی خانواده، بیماری، پیری، بیکاری و تبعیض در بازار کار، به فقر دچار شده اند.«آلستون» در ایالت «آلاباما» با خانواده ای برخورد کرده است که مجبور بودند زندگی خود را با درآمد ماهانه 958 دلاری اداره کنند. این یعنی یک پنجم میانگین دستمزد سالانه در آمریکا. (بر اساس آمار سازمان «همکاری و توسعه اقتصادی» میانگین دستمزد سالانه در آمریکا 60 هزار و 558 دلار در سال 2017 بوده است.) این پژوهشگر سازمان ملل می گوید در روز نخست بازدیدش از این منطقه فاضلاب زیادی در نزدیکی خانه ها مشاهده کرده که درون آن قارچ و کپک وجود داشته است و این نشان می دهد زیرساخت های این منطقه بسیار ضعیف است. او می گوید: هرگز چنین مشکل فاضلابی در کشور های توسعه یافته ندیده است. آلستون معتقد است «سیاست هایی که سال گذشته [توسط ترامپ] در پیش گرفته شده اند عمداً به گونه ای طراحی شده اند که حمایت های بنیادی از فقرا را کاهش دهند، بیکاران را مجازات کنند و حتی حقوق بهداشتی بنیادی شهروندان را به امتیاز دور از دسترسی تبدیل کرده اند که باید برای به دست آوردن آن تلاش کرد» . اشاره وی، قانون بیمه درمانی همگانی موسوم بهAffordable Care Act است که جمهوری خواهان آن را «اوباماکر» نامیدند. بر اساس آمارهای رسمی جمعیت کارتن خواب های آمریکا بیش از نیم میلیون نفر برآورد شده است. یعنی از هر 500 آمریکایی یک نفر در خیابان می خوابد. بر اساس گزارش ها، فقط در نیویورک 76 هزار نفر کارتن خواب هستند. «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل، درباره این گزارش که دو روز پس از اعلان خروج آمریکا از شورای حقوق بشر منتشر شد، توصیه کرده است که این سازمان باید بر فقر و تنگدستی در کشورهای جهان سوم تمرکز کند! او گفته که «برای سازمان ملل واقعا مسخره است که به بررسی فقر در آمریکا بپردازد.» در مقابل «برنی سندرز»، سناتور ایالت ورمونت از «نیکی هیلی» خواسته است پاسخ گوی آمارهایی باشد که «نشان می دهند بیش از 30 میلیون نفر در آمریکا تحت بیمه درمانی نبوده، بیش از نیمی از کارگران اندوخته بازنشستگی ندارند و 140 میلیون نفر در آمریکا به سختی از عهده هزینه های اولیه زندگی برمی آیند.» او همچنین گفته «امیدوارم قبول کنید در کشوری که سه ثروتمند، ثروتشان بیش از نیمی از جامعه باشد، ما بایستی عملکرد بهتری داشته باشیم» . اشاره سندرز به تحقیقی است که «مرکز مطالعات سیاسی» چند ماه پیش انجام داد و به این نتیجه رسید که مجموع ثروت «بیل گیتس»، مؤسس شرکت مایکروسافت، «جف بیزوس»، مؤسس شرکت آمازون و «وارن بافت»، سرمایه گذار آمریکایی از مجموع دارایی های 50 درصد پایین جامعه آمریکا بیشتر است.50 درصد پایین جامعه آمریکا 160 میلیون نفر یا 63 میلیون خانوار آمریکایی هستند که مطابق این تحقیق ثروت خالص برخی از آن ها صفر یا منفی است، در حالی که سه ثروتمند یادشده حدود 263 میلیارد دلار ثروت در اختیار دارند. نتیجه این توزیع نابرابر ثروت، تضعیف «طبقه متوسط» شده است. این وضعیت در دوره ترامپ تشدید شده است و برخی کارشناسان اقتصادی از احتمال نابودی کامل «طبقه متوسط» در آمریکا ابراز نگرانی کرده اند. نشریه «فورچون» در مقاله ای در اول آگوست 2017، توزیع نابرابر ثروت در آمریکا را خیلی بدتر از کشورهای دشمن آمریکا همچون روسیه توصیف کرده است. براساس گزارش فورچون، این وضعیت در ایالت های مختلف آمریکا متفاوت است. مثلا کیفیت زندگی در نیویورک با کیفیت زندگی در سوئیس برابر است اما میامی شبیه زیمبابوه است.
قورباغه اقتصاد در دیگ ترامپ
با همه فراز و فرودهایی که در بالا گفته شد، در شرایط کنونی می توان گفت که ترامپ برای اکثریت مردم آمریکا که به وی رای دادند، نقش «بتمن» را بازی کرده است. بیش از چهار ماه تا زمان برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا که در ماه نوامبر برگزار می شود، باقی است. حالا، نتایج به دست آمده از میانگین نظرسنجی ها که سایت Real Clear Politics آن را منتشر می کند و از دقت زیادی برخوردار است، کاهش فاصله جمهوری خواهان با دموکرات ها در دو ماه اخیر را نشان می دهد. این فاصله که در ماه دسامبر گذشته حدود 13 درصد بود، اکنون به 6درصد کاهش یافته است. درحالی که 46.5 درصد از پرسش شوندگان اعلام کرده اند که در ماه نوامبر به نامزد دموکرات ها رای خواهند داد و 40.5 درصد نامزدهای جمهوری خواه را انتخاب خواهند کرد. موفقیت در تصویب و اجرای قانون کاهش مالیات ها، سرسختی در مواجهه با پدیده مهاجرت های غیر قانونی، برخورد آمریکا با آن چه نظام تجارت ناعادلانه می خواند بر مقبولیت ترامپ نزد رای دهندگان محافظه کار و گروه های اجتماعی ناراضی از وضع موجود در آمریکا افزوده است. در این میان اما، اندیشکده «taxfoundation» در گزارشی نوشت که در صورت اجرای کامل تعرفه های گمرکی هم از سوی واشنگتن و هم طرف های دیگر، تولید ناخالص ملی آمریکا 0.44 (چهل و چهار صدم) درصد کاهش خواهد یافت که زیانی برابر 110 میلیارد دلار است. همچنین، کاهش 0.31 (سی و یک صدم) درصدی دستمزدها و از دست رفتن نزدیک به 315 هزار فرصت شغلی در آمریکا نیز از دیگر پیامدهای تصمیم تعرفه ای ترامپ خواهد بود. اندیشکده «taxfoundation» و بخشی از تحلیل گران از «آینده» صحبت می کنند، در حالی که ترامپ و طرفدارانش از پیروزی در «زمان حال» سخن می گویند. شاید بتوان دیدگاه تحلیل گران آینده نگر درباره آمریکای ترامپ را به تئوری «قورباغه و قابلمه آب جوش» تشبیه کرد. اگر شما قورباغه را در آب در حال جوش بیندازید، سریع از آب بیرون خواهد پرید اما اگر در آب ولرم بگذارید و به تدریج آب را به نقطه جوش برسانید، قورباغه متوجه نخواهد شد چه بر سرش خواهد آمد، او وقتی هوشیار خواهد شد که فلج شده است و در دیگ جوش خواهد مرد. آیا آمریکای ترامپ به آن سو می رود؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیسجمهور به وزیر صنعت، معدن و تجارت دستور داد ظرف ۱۵ روز موضوع تخلف در واردات خودروی خارجی و نیز توزیع خودرو توسط خودروسازان داخلی را بررسی و هر گونه تخلف را صریحاً به مردم و دستگاه قضا اعلام کند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، در پی تخلف اعلام شده از سوی مراجع نظارتی مبنی بر ثبت سفارش و واردات بیش از 6400 خودرو از مسیرهای غیر قانونی و همچنین دریافت گزارش هایی مبنی بر نارضایتی مردم و مصرف کنندگان از نحوه توزیع یا قیمت گذاری محصولات خودروسازان داخلی حسن روحانی رئیسجمهور ضمن تاکید بر لزوم شفافیت و مقابله با هر گونه فساد، به شریعتمداری وزیر صنعت، معدن و تجارت دستور داد تا ظرف 15 روز هر دو موضوع را بررسی و چنان چه هر گونه تخلفی صورت گرفته، متخلفان را هر چه سریع تر به مردم و دستگاه قضایی معرفی کند. پیش از این افزایش شدید قیمت خودروهای وارداتی به بهانه افزایش نرخ ارز و همچنین ثبت سفارش غیرقانونی بیش از 6 هزار خودرو و همچنین ادعای برخی افراد مبنی بر احتکار و کاهش عمدی عرضه خودرو توسط برخی خودروسازان، موجب شده است تا بازار خودرو با حواشی گوناگونی مواجه باشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اتباع اروپای شرقی و کشورهایی مانند لهستان، چک، اسلواکی، آلمان و تعدادی از پناهجویان فرار کرده از سوریه اکثریت افرادی را تشکیل می دادند که عصر شنبه با وعده سفر ارزان قیمت به پاریس، در کنگره سالانه گروهک تروریستی منافقین شرکت کرده اند. این توصیفی است که برخی رسانه های اروپایی از جمله یورونیوز و روزنامه انگلیسی گاردین از حواشی نشست روز شنبه گروهک منافقین منتشر کرده اند. گاردین در این باره نوشته است که بیشتر این افراد با وعده سفر به پاریس به همراه غذا و محل اقامت تنها در قبال 25 یورو در این نشست حاضر شده اند. در تصاویری که از این نشست منتشر شده، هر نوع ملیتی دیده می شود، جز ایرانی! نشست گروهک تروریستی منافقین با پوشش زنده کنگره منافقین در شبکه ایران اینترنشنال و همچنین تلویزیون بی بی سی فارسی همراه بود که این موضوع اعتراض کاربران فضای مجازی را در بر داشت تا جایی که سردبیر ایران اینترنشنال مجبور به ارائه توضیحات و در واقع توجیهاتی درباره این اقدام شد.در همین حال روزنامه گاردین با اشاره به نفرت مردم ایران از گروهک منافقین و این که اکثر ناظران معتقدند مردم ایران به دلیل خشونت های این گروهک و ارتباط با سرویس اطلاعاتی اسرائیل، به شدت از آن ها متنفر هستند، از چرت سنگین و خواب آلودگی گردشگران خسته در محل سخنرانی مریم رجوی و رودی جولیانی مهمان ویژه این نشست خبر داد. به گزارش فارس یک مادر جوان سوریهای که به همراه دو فرزندش در این نشست حضور داشت، به گاردین گفت: «ما این پیشنهاد را در فیس بوک دیدیم و موافقت کردیم برای تعطیلات بیاییم. من هرگز به پاریس نیامده بودم. چیزی درباره این گروه نمیدانم.»
جولیانی: اغتشاشات دی ماه به خاطر افراد ما در آلبانی رخ داد!
رودی جولیانی مشاور و وکیل ترامپ که با قبول پرونده رضا ضراب به عنوان یکی از متهمان دور زدن تحریم های ضدایرانی در آمریکا مطرح است، سخنران اصلی نشست شنبه بود. بنا بر گزارش روزنامه گاردین او در این سخنرانی از اروپا خواست به خاطر برجام شرمسار باشد. جولیانی در بخشی از سخنان خود به صراحت به اغتشاشات دی ماه اشاره کرد و گفت: «تظاهراتها به خودی خود رخ ندادند. آنها به خاطر بسیاری از افراد ما در آلبانی [محلی که میزبان کمپ منافقین است]رخ دادند.» این اظهارنظر جولیانی از نقش ویژه منافقین در آشوب های دی سال گذشته خبر می دهد. به گفته وکیل شخصی ترامپ، مسئولان ایرانی باید کنار بروند و «یک دولت دموکراتیک که مریم رجوی نماینده آن است، جایگزین شود!»
به گزارش فارس بلومبرگ نوشت که جولیانی وکیل ترامپ از پاسخ به پرسشی درباره دستمزد دریافتیاش برای انجام این سخنرانی خودداری کرد. طبق گزارشی که نشریه کریستینساینسمانیتور در سال 2011 منتشر کرده است، گروهک منافقین در آن سال مبلغ 25 هزار دلار به سخنرانان مدعو پرداخت کرده بود. جوان استوکر دبیر نشریه «دیفنس پست» که سالهاست بر فعالیتهای این گروه متمرکز است، به ان. بی. سی گفته که بر اساس برآورد او، بولتون تاکنون بیش از 180 هزار دلار از این گروهک پول دریافت و در ازای آن، برای آنها تبلیغ کرده است. ان. بی. سی هم در گزارشی به رابطه جولیانی با منافقین پرداخته و از قول او نوشته است که روابط وی با این گروهک از سال 2008 آغاز شده است. وی با بیان این که قرار گرفتن نام این گروه در فهرست گروههای تروریستی آمریکا «اشتباه» بوده، مدعی است که به یاد نمیآورد چه مقدار از منافقین پول دریافت کرده است!
معاون مؤسسه بروکینگز: راه حل تیم ترامپ احمقانه است!
به گزارش خبرگزاری صداوسیما سوزان مالونی معاون موسسه بروکینگز با اشاره به حمایت رودی جولیانی وکیل شخصی رئیس جمهور آمریکا از گروهک تروریستی منافقین در اجتماعی در پاریس در پیامی در صفحه توئیتر خود نوشت:" تیم ترامپ برای تغییر رژیم ایران، هیچ راه حلی احمقانه تر از این ندارد که وکیل رئیس جمهور را به استقبال یک فرقه غیرواقع گرا (کارتونیست) اعزام کند که دست هایش به خون آمریکایی ها آلوده است.به گزارش تسنیم آردلین بن اونی، معاون رئیس پارلمان رومانی، سلمان الانصاری، رئیس کمیته امور عمومی آمریکاییهای سعودیتبار، اَد مِلکِرت، عضو فوقالعاده شورای مشورتی دولتی هلند و نماینده ویژه پیشین سازمان ملل در امور عراق، جورج کِیسی، فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا، ژان فرانسوا لگارت، شهردار منطقه یک پاریس، استفان هارپر، نخستوزیر پیشین کانادا و فیلیپ دوسته بلیزی، وزیر خارجه پیشین فرانسه از دیگر سخنرانان جلسه شنبه منافقین بودند.هر سال بعد از برگزاری همایش سالانه منافقین، رسانه های غربی از اجاره ای بودن سخنرانان و حاضران این برنامه خبر می دهند. از جمله خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال 2015 در گزارشی از برگزاری مراسم این گروه در برلین نوشت: «اغلب حاضران در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق با سازماندهی ترتیب دادهشده توسط این گروه از مدارس لهستان و جمهوری چک به برلین برده شدند تا صندلیهای خالی موجود در همایش را پر کنند. در سال 2013 نیز روزنامه لوموند فرانسه گزارشی از این جمعیت اجارهای منتشر کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مراسم ورود دستگاه حفار تونل خط 3قطارشهری مشهد به ایستگاه باب الجواد (ع) حرم مطهر رضوی روز گذشته با حضور استاندار، فرمانده سپاه امام رضا (ع)، رئیس و برخی از اعضای شورای شهر و جانشین قرارگاه خاتم الانبیا (ع) برگزار شد.
به گزارش خراسان ، شهردار مشهد در این مراسم به آخرین وضعیت خط 3قطار شهری مشهد اشاره کرد و افزود: خط 3قطار شهری به عنوان دومین مسیر بلند مترویی کشور است، هشت کیلومتر از مسیر 28.5 کیلومتری این خط حفاری شده، ضمن این که حدود 500 میلیارد تومان تاکنون برای خط 3قطار شهری هزینه شده است. تقی زاده خامسی با اشاره به این که خط 2قطارشهری مشهد نیز از انتهای طبرسی آغاز شده و به شهرک سلامت ختم می شود یادآور شد: طول این مسیر 14.5 کیلومتر است و چند ماه گذشته خط 2به خط یک قطارشهری متصل و برای آن حدود 500 میلیارد تومان هزینه شد.
وی به تاثیر نوسانات نرخ ارز بر ادامه فعالیت قطار شهری مشهد اشاره کرد و گفت: بخش عمده هزینه های مترو ارزی است، برای خط 2نیز تاکنون پنج هزار میلیارد ریال هزینه شده است و سعی می کنیم این خط نیز تا پایان امسال به طور کامل بهره برداری شود، همچنین در تلاشیم قسمتی از مسیر خط 3را تا سال 1400 بهره برداری کنیم.
به گفته شهردار مشهد، دستگاه بی تی ام حفاری که از میدان فردوسی حفاری خود را آغاز کرده بود پس از عبور از مسیر و شریان های اصلی مشهد به ایستگاه باب الجواد (ع) در حرم مطهر رضوی رسید، همچنین خط 3قطار شهری مشهد به طول 28.5 کیلومتر از امامیه واقع در انتهای قاسم آباد آغاز شده و با عبور از میدان امام علی (ع)، جانباز، فردوسی، شهدا، حرم مطهر رضوی، بسیج و پایانه مسافربری در نهایت به شهرک ابوذر متصل خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روزها داوری در جامجهانی برای ما ایرانیها به بحث شیرینی تبدیل شده است. قضاوت درخشان تیم علیرضا فغانی در جامجهانی 2018 باعث شده تا فوتبال ایران خود را در یک قدمی اولین قضاوت تمام ایرانی در فینال بزرگترین تورنمنت دنیای فوتبال ببیند. علیرضا فغانی به همراه کمکهایش محمد منصوری و رضا سخندان در بازی حساس آرژانتین- فرانسه با قضاوت خوبی که داشتند توانستند یک گام دیگر خود را به فینال جام بیستو یکم نزدیکتر کنند. فغانی در اولین بازی مرحله یکهشتم نهایی بار دیگر نشان داد که توانایی کنترل فشار بازیهای بزرگ را دارد. عملکرد تیم داوری ایران در جامجهانی توسط کارشناسان بارها و بارها مورد بررسی قرار گرفته و نمره قبولی فغانی و کمکهایش در این تحلیلها نشان میدهد که همهچیز برای قضاوت او در فینال رقابتها آماده است. مسیری که فیفا برای داور کشورمان در نظر گرفته هم میتواند مهر تاییدی بر این ادعا باشد. فغانی در دور اول رقابتها بازی حساس آلمان- مکزیک را سوت زد و بعد از استراحت در دور دوم در هفته سوم مرحله گروهی بازی برزیل- صربستان را قضاوت کرد. در مرحله یکهشتم نهایی نیز قضاوت حساسترین بازی به تیم داوری کشورمان سپرده شد؛ مسیری که در 4 دوره قبلی داوران بازی پایانی طی کردهاند. در جامجهانی 2014 نیکولا ریتزولی در دور اول بازی حساس اسپانیا- هلند را سوت زد و بعد از استراحت در دور دوم در هفته سوم بازی نیجریه- آرژانتین با قضاوت این داور سرشناس برگزار شد. ریتزولی در یکچهارم حساسترین بازی این مرحله یعنی بازی آرژانتین و بلژیک را سوت زد و در نهایت به سوت آخرین بازی جام بین آرژانتین و آلمان رسید. در جامجهانی2010 هم هاوارد وب انگلیسی تا فینال همین مسیر مشابه را طی کرد. او در دور اول اسپانیا- سوئیس را قضاوت کرد، در دور دوم استراحت کرد، در دور سوم با بازی اسلواکی- ایتالیا برگشت و بعد از قضاوت بازی برزیل- شیلی در یک هشتم به فینال رقابتها رسید. الیزاندو آرژانتینی هم در جامجهانی 2006 در دور اول و سوم قضاوت کرد و بعد از سوت زدن بازی حساس پرتغال- انگلیس در مرحله حذفی توانست افتخار قضاوت در فینال رقابتها را تجربه کند. در جامجهانی 2002 هم کولینا با طی کردن همین مسیر مشابه خود را به فینال آلمان- برزیل رساند و حالا علیرضا فغانی داور شایسته کشورمان پا جای پای بزرگان گذاشته و به نظر میرسد باید خودمان را برای درخشش نام ایران در فینال جام بیستو یکم آماده کنیم.
قضاوت فغانی در بازی بزرگ
در بازی حساس آرژانتین- فرانسه فغانی در مهمترین لحظات بازی موثر ظاهر شد و تصمیمات درستی گرفت. داور کشورمان در جریان دیدار آرژانتین- فرانسه، در اوایل بازی با 2 تصمیم دشوار روبهرو شد. در دقیقه 11 بازی، مارکوس روخو خطایی در محوطه جریمه روی امباپه انجام داد که داور نقطه پنالتی را نشان داد. پیش از این نیز تاگلیافیکو برخوردی با امباپه در خارج محوطه جریمه داشت که فغانی او را با کارت زرد روبهرو کرد. با توجه به اینکه امباپه در شرایط تک به تک قرار داشت، داور ایرانی میتوانست مدافع آرژانتینی را اخراج کند ولی به کارت زرد بسنده کرد. او هر دو تصمیم را بدون استفاده از کمکداور ویدیویی اتخاذ کرد. در اواخر نیمه اول، او به درستی خاویر ماسکرانو را با کارت زرد روبهرو کرد ولی میتوانست به پوگبا نیز یک کارت زرد بدهد. در ادامه بازی، وقتی بنجامین پاوارد سعی داشت کیفیت لباس آنخل دیماریا را بسنجد و پیراهن او را کشید، فغانی به درستی نیز به او کارت زرد داد. اما یک صحنه مهم دیگر، لحظهای بود که گریزمان به سمت دروازه آرژانتین در حرکت بود و ضربه او با برخورد به فازیو به کرنر رفت. بسیاری معتقد بودند که در این صحنه باید پنالتی اعلام میشد ولی تصاویر آهسته ثابت کرد که تصمیم فغانی در این لحظه کاملا درست بوده است. اما داورهای ایرانی در دور بعدی، کار دشوارتری پیشرو دارند. درحالی که در 2 بازی اول نمایش خوبی داشتند، در این بازی بلیت دور بعد را نیز کسب کردند. آنها بدون نقص بودند و میتوانند حتی بهتر از اینها هم باشند. ماسکرانو در دقایق پایانی میتوانست اخراج شود و گابریل مرکادو نیز به خاطر یک برخورد ساده کارت زرد گرفت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معاون اول رئیس جمهوری از تصمیم دولت برای عرضه نفت دربورس داخلی خبر داد و گفت: نخستین هدف آمریکا، ممانعت از فروش نفت ایران است که به این شیوه، بخش خصوصی می تواند نفت را از بورس به طور شفاف خریداری و صادر کند.به گزارش ایرنا، جهانگیری روز یک شنبه در همایش روز ملی صنعت و معدن که با حضور صنعتگران و معدنکاران و فعالان بخش اقتصادی و مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت در سالن اجلاس سران برگزار شد، گفت: هدف آمریکا اول نفت است ، می خواهند نفت ایران فروش نرود که این غیرممکن است و برای جنگ روانی این اقدامات صورت می گیرد.وی افزود: کسی که کمترین شناخت بین المللی را داشته باشد می داند چنین کاری شدنی نیست. به همین دلیل به سمت سعودی ها رفتند تا اگر نفت ایران کم شد اتفاقی در بازار نفت آن ها نیفتد.معاون اول رئیس جمهوری تاکید کرد:هرکشوری در این مبارزه به جای ایران بخواهد بازار نفت را بگیرد، خیانت به ملت ایران و فضای بین المللی کرده و روزی تقاص این خیانت را خواهد داد. ما باکشورهایی«دوست»هستیم که نفت خود را به آن ها میفروشیم و مذاکراتی را با آن ها شروع کردیم.وی اظهار کرد: نفت خام ایران در بورس داخلی عرضه خواهد شد و بخش خصوصی می تواندبه طور شفاف نفت بخرد وصادر کند. تلاش ما این خواهد بود که برای کاهش فروش نفت حتما کاری کنیم که آمریکا را به شکست بکشانیم و در دولت در این زمینه برنامه ریزی شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سال هاست که می شنویم ، سطح آب دریاچه ها به شدت کم شده، سطح آب سدها کاهش یافته و بحران کم آبی و بی آبی هر لحظه به ما نزدیک تر می شود. کارشناسان و فعالان محیط زیست هم بارها هشدار داده اند که بحران کم آبی و خشکسالی را جدی بگیریم، برخی از همین کارشناسان حتی می گویند:«کار از هشدار گذشته است و سرزمین مان و ساکنانش هر روز به سوی یک فاجعه ملی و زیست محیطی نزدیک می شوند» . در مقابل اما، نه تنها در کشور ما هنوز راهکاری منطقی برای گذر از این شرایط جایگزین نشده است بلکه گاهی شاهد اقداماتی هستیم که شرایط را بدتر، تلخ تر و وخیم تر می کند. راهکارهایی که در دیگر کشورها امتحان شده و گاهی به نتیجه نرسیده اما در کشور ما همچنان ادامه دارد.
چاه های عمیق و سد سازی های بی رویه
یکی از این راهکارهای امتحان شده بی نتیجه سدسازی است. به عبارتی امروزه سد و سدسازی یکی از پرصدمه ترین و ناپایدارترین روند توسعه است که در سطح بینالمللی در حال افول است. امروزه کشورهایی که دغدغه توسعه پایدار و سلامت محیط و حفاظت از بهداشت ملی را دارند برای تخریب و حذف سدهای بزرگ و کوچک قدم برمیدارند. موضوعی که پدر علم کویرشناسی ایران نیز بر آن تاکید دارد و آن را بلای جان ایران معرفی می کند. پروفسور پرویز کردوانی که به توسعه بی رویه ساخت و سازها در شهرهای بزرگ انتقاد دارد معتقد است که بی توجهی به هدر رفت آب در بخش شهری و سد سازی های بی رویه، بحران آب را در چند سال اخیر تشدید کرده است. پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به این که کم آبی یکی از بحرانهایی است که کشور را با مشکلات زیادی از جمله خشک شدن دریاچه ارومیه،زاینده رود،صدها تالاب و مهاجرت مردم به شهر های بزرگ روبه رو کرده است، اظهار کرد: متاسفانه در شهرها برای حل بحران آب هیچ کاری انجام نداده اند و این شهرها همچنان به روند قبلی ساخت و ساز خود ادامه می دهند. وی با انتقاد از توسعه بی رویه ساخت و سازها در شهرهای بزرگ افزود: اگر به بحران آب در ایران توجه نشود این مسئله به نزاع آبی و سپس بحران سیاسی اجتماعی تبدیل خواهد شد. این جغرافی دان برجسته کشور با اشاره به شهرهایی که بارش های خوبی دارند مانند همدان اظهار کرد: این گونه شهرها با توجه به بارش هایی که دارند نباید مشکل بی آبی داشته باشند اما خود مردم باید به سمت مدیریت حرکت کنند و آب های باران رادر منازل و شهر ها مدیریت کنند. کردوانی تصریح کرد: تمام توجه مسئولان به دغدغههای شهری است و توجهی به مصرف بیرویه آب ندارند و اگر هم تصمیمی در این زمینه اتخاذ شود، دیر است.
وی درباره راهکارهای خروج از این وضعیت توضیح داد: باید روش مصرف را عوض کنیم و از سوی دیگر، باید مانع توسعه بدون برنامه ریزی شد، خشکشدن چاهها، رودها و دریاچهها و همچنین بیابانی شدن ایران، تبعات و پیامدهای مختلفی به دنبال دارد. بیتدبیری و غیرکارشناسیبودن تصمیمات مسئولان نیز به مشکل کمآبی دامن زده است. کردوانی گفت: هم اکنون شاهد هشدار و ممنوعیتهایی از سوی مسئولان هستیم که این هشدارها، تنها برای مردم و کشاورزان است، دراینزمینه میتوان گفت دشت ممنوعه فقط برای کشاورز درمانده ممنوع است، اما دیگران به ویژه دربخش صنعت از آن استفاده میکنند.
سابقه 900ساله سد سازی در ایران
وی خاطر نشان کرد: در استانهای مختلف ازجمله خراسان، کرمان و یزد دشت ممنوعه وجود دارد، اما ممنوعبودن آن فقط برای کشاورز است و از سوی دیگر چاههای نیمهعمیق به عمیق تبدیل شده که به نوعی غارت آب صورت گرفته است. جغرافی دان مشهور ایران همچنین با اشاره به سابقه 900ساله سد سازی در ایران و این که آب سدها و منابع آبی زیرزمینی در طول زمان از بین می رود خاطرنشان کرد: برای طولانی کردن استفاده از ذخیره آب سدها نیازمند اجرای طرح های آبخیز داری، ایجاد سدهای رسوب گیر ، مدیریت سد و شست وشوی سدها هستیم. وی گفت :مسئولان باید بدانند که تنها راه حل مقابله با بحران بی آبی در ممنوع ساختن کشاورزان از مصرف بی رویه آب خلاصه نمی شود بلکه باید همه بخش های جامعه در این زمینه پاسخ گو و مسئولیت پذیر شوند.پدر علم کویرشناسی ایران با بیان این مطلب که صنعت را باید کنار آب ها برد نه این که آب را به کنار صنعت، اظهار کرد: هنوز هم چنین اقدامی انجام نمی شود و در این باره سازمان محیط زیست هیچ حرفی نمی زند. کردوانی گفت: با روند اشتباه در بخش کشاورزی در آینده کار به جایی میرسد که ما همه چیز را از خارج وارد کنیم و وقتی اوضاع اقتصادی هم بدتر شود دیگر نمیتوان با واردات، غذای کشور را تامین کرد.
هشدار درباره آغاز دوباره نهضت سدسازی
اما سدسازی نه تنها وضعیت آبی کشور را وخیم می کند بلکه به نظر می رسد حتی منشأ تخریب جنگل های مناطق شمالی کشور هم شده است. این موضوع، نکته ای است که مدیر کل سازمان حفاظت محیطزیست استان مازندران درباره آن هشدار می دهد. حسینعلی ابراهیمی کارنامی درباره این موضوع گفت: متاسفانه هم اکنون مجموعه وزارت نیرو در استان مازندران به دنبال این هستند که به هر قیمتی آب را تامین کنند و راحتترین و کوتاهترین راه را سدسازی میبینند. وی در گفتوگو با ایلنا با تاکید براین که در سدسازی باید مطالعات و ضرورتهای منطقه تعیین شود، یادآور شد: گاهی اوقات سدسازی برای تامین آب شرب است که لاجرم باید سد احداث شود، اما برای تامین آب در دیگر بخشها مانند کشاورزی و صنعت باید به جای احداث سد آب را مدیریت کرد نه این که به هر قیمتی آب را تامین کرد. متاسفانه هم اکنون مجموعه وزارت نیرو در استان مازندران به دنبال این هستند که به هر قیمتی آب را تامین کنند و راحتترین و کوتاهترین راه را سدسازی میبینند. مدیر کل سازمان حفاظت محیطزیست استان مازندران با اشاره به مشکلاتی که براثر سدسازی ایجاد میشود، گفت: تاسیسات یک سد نه تنها ممکن است مستقیم بر یک منطقه اثر منفی بگذارد، بلکه غیرمستقیم و از طریق گردشگری غیرمتوازن نیز بر منطقه اثر میگذارد. در ساخت باید مابهازای آن احیای جنگل را داشته باشیم. یک بار از مدیر آبفای منطقه پرسیدم که به ازای جنگلهایی که به دلیل سدسازی تخریب شده، چقدر جنگل احیا شده است، آن منطقه را به ما نشان دهید که متاسفانه هیچ پاسخی نگرفتم.وی ادامه داد: باید به ازای هر مقدار جنگلی که تخریب میشود درختانی با همان میزان سن کاشته شود، یعنی اگر درختان ۵۰ ساله را قطع میکنند، نباید نهالکاری کنند بلکه باید مابهازای آن چه از بین رفته درخت کاشته شود، چراکه میزان کارکرد درختان در سنهای مختلف متفاوت است، اما واقعیت این است که متاسفانه با وجود تاکیدات وزارت نیرو استانها عمل نمی کنند.مدیر کل سازمان حفاظت محیط زیست استان مازندران با تاکید براین که بارها اعلام شده حقابه زیست محیطی بعد از شرب دومین اولویت است ، خاطرنشان کرد: متاسفانه در هیچ جایی از کشور این اولویت رعایت نمیشود مگر در مواقعی و به صورت موردی و آن هم به دلیل فشار افکار عمومی که اولویت محیط زیست نیز باید در نظر گرفته شود. متاسفانه به دلیل تامین نشدن حقابه محیط زیست در پایین دست با دهها مشکل زیست محیطی مواجه میشویم. ابراهیمی با اشاره به رودخانه تجن در ساری گفت: به طور مثال در بالادست رودخانه تجن در ساری سد ساخته شده است، اگر حقابه زیستمحیطی به پایین دست میرسید ما شاهد تلف شدن این همه ماهی و زیستمندان از نوع قورباغه، مار و ... نبودیم متاسفانه هم اکنون همه آب در بالادست مهار شده و در پاییندست هیچ آبی نیست. همان طور که گفتم ما با تامین آب برای بخش شرب مشکل نداریم، اما وقتی قرار است آب برای کشاورزی مصرف شود باید آب را مدیریت کنیم.
با تخریب جنگل سدسازی می کنند
وی با بیان این که یک نهضت سد سازی شروع شده است، گفت: وزارت نیرو حوضه آبخیز را رها کرده و کار احیایی انجام نمیدهد، البته ممکن است وزارت نیرو مدعی باشد که آبخیزداری وظیفه منابع طبیعی است، اما وقتی وزارت نیرو منابع را از بین میبرد بنابراین باید کار آبخیزداری را نیز انجام دهد یا هزینه را به منابع طبیعی بدهد تا آن ها کار آبخیزداری را انجام دهند. هم اکنون جنگل از بین رفته و قبل از این که کارهای آبخیزداری انجام شود همه خاکها شسته شده و متاسفانه اکثر سدها با مشکل گل و لای مواجه شدهاند و لایروبی سدها نیز در دستور کار نیست. معتقدم به جای این که منابع کشور را صرف سدسازی کنیم، بهتر است سدها را لایروبی کنیم تا هم منابع طبیعی و هم منابع اقتصادی کشور را حفظ کنیم. مدیر کل سازمان حفاظت محیط زیست استان مازندران تاکید کرد: باید مجموعه امور آب به این درک برسند که جنگل برای تامین آب است. معتقدم برای آموزش و باور مدیران درباره این موضوع که جنگلها اهمیت دارند، کمکاری شده است و متاسفانه برای آب به موقع فکر نشده و وقتی با بحران مواجه میشویم میخواهند با هر زوری که شده جنگلها را تخریب و سدسازی کنند.
سد سازی راهحل بحران آب نیست
یک کارشناس و تحلیل گر مسائل آب نیز در ارزیابی وضعیت سدهای کشور با توجه به خشکسالیها و همچنین میزان بارندگی اظهار کرد: بحران آب در کشور ما بحران سوء مدیریتی است و نمی تواند صرفا موضوع طبیعی و فنی باشد زیرا ما در بخش آب به لحاظ فنی مشکل چندانی نداریم اما بحران مدیریتی منابع آب داریم. کمالی تصریح کرد: اگر قرار باشد به سمت پیدا کردن راهکاری باشیم که منابع آب را در کشور درست مدیریت کنیم این راه، از طریق سد سازی نمی تواند باشد البته نباید به این مسئله به صورت صفر وصد نگاه کنیم. وی اظهار کرد: اگر میخواهیم مسئله آب را در کشور حل کنیم، راه حل آن سدسازی نیست و تجربه هم این مسئله را ثابت کرده است. ما باید نگاه مان را تغییر دهیم و به این موضوع فنی محور و انسانی نگاه کنیم. وی با اشاره به تاثیر منفی سدسازی بر محیط زیست توضیح داد: در مناطقی که ما شاهد سدسازی در ابعاد وسیع هستیم، پوشش گیاهی با ریشه کمعمق رشد نمی کند و زمین رفته رفته عریان میشود و در نهایت هم مجال برای فرسایش اعم از بادی و آبی مهیا میشود. مجموع این عوامل دست به دست هم میدهد و باعث میشود که باغدار و کشاورز هر کدام به نوبه خود چاههای عمیقتر در زمینهای شان حفر کنند و بالطبع با این اقدام سطح آب زیرزمینی باز هم پایین تر می رود. نتیجه این کار می شود بیابانزایی و شکلگیری چشمههای گرد و غبار. این که ما سد را در جایی بزنیم که ارزیابی زیستمحیطی نشده یا اگر هم ارزیابی شده صرفا به منظور توجیه بوده، حتما مشکلساز خواهد بود. ناگفته نماند اگر سدی روی گسل زده شود، حتی احتمال وقوع زلزله نیز وجود دارد همان گونه که چنین موقعیتی در زلزله آذربایجان شرقی ایجاد شد.وی خاطرنشان کرد: بزرگ ترین افسانه قرن ما این است که متولیان سدسازی این باور نادرست را ایجاد کردهاند که سدها نقش مثبتی در بهبود کشاورزی و ایجاد امنیت آب برای مردم بازی میکنند؛ اما تحقیقات جدید این باور را رد میکند. علاوه بر این اطلاعات جدید نشان میدهند که سد و سدسازی در طولانیمدت باعث ازدسترفتن امنیت آب برای درصد بزرگی از مردم جهان شده و به کشاورزی صدمات شدیدی وارد می کند. وی افزود: دکتر ولدکمپ که در پژوهشکده محیط زیست دانشگاه وریجه آمستردام هلند تدریس میکند و تحقیقاتی بر روی خشکی و کمبود آب در ابعاد محلی و جهانی داشته است، معتقد است در چند دهه گذشته دنیا حدود 2تریلیون دلار صرف ساختن سد کرده است. این روند برای20 درصد از مردم جهان آب بیشتری فراهم آورده ولی 23درصد را با کمبود آب بیشتر مواجه کرده، در نتیجه ادامه سدسازی و استفاده از سد در سطح جهانی روزبه روز آب را در دست اقلیتی متمرکز و اکثریتی را بیآب خواهد گذاشت. وی تصریح کرد: در این شرایط اگر ما درصدد بهبود شرایط آبی در ایران هستیم باید این واقعیت را بهسرعت بپذیریم و از این زاویه بهدنبال یافتن راهکارهای صحیح برای حل مشکلات آب و اقلیم مملکت خود باشیم. باید بدانیم که در ایران سد و سدسازی بیش از کشورهایی مانند ترکیه، هند، چین، کانادا و آمریکا زیانآور است چون ایران در منطقه خشک تری قرار گرفته و منابع آب ایران بسیار محدودتر است. این کارشناس حوزه آب افزود: امروز در ایران بسیاری از رودخانهها و تالابها بهدلیل مدیریت ناکارآمد و سودجو کاملا خشک شدهاند. آبهای زیرزمینی بر اثر استفاده بیش از حد یا خشک شده یا در آینده نزدیک کاملا خشک خواهند شد. استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی باعث شوری و آلودگی این آبها شده است. این وقایع، مهر تایید است بر نتایج تحقیقات جدید دکتر ولدکمپ و همکارانش. وی باز هم تاکید کرد: اولویت ندادن به منافع عمومی در مدیریت آبها و مخازن آبی کشور از مهمترین عوامل بروز وضعیت بحرانی این روزهای ایران است و اقدامات کوچکی که برای مهار این بحران صورت می گیرد جواب گوی زیان تخریبها در بعد وسیعی که در کشور ایجاد شده نیست و اقدامات وسیعتری برای درمان شرایط کنونی لازم است.وی درباره معضل ریزگردها که بخشی از کشور را درگیر کرده است خاطرنشان کرد: حتی یکی از راهکارهای کم کردن توفانهای ریزگرد بازکردن سدهاست از جمله شکستن سدهای بیشماری که روی رودخانههای مهم ایران مانند کارون و کرخه طی 40سال گذشته احداث شده است این اقدام می تواند توفان ریزگردها را کاهش دهد.
کارکردهای اصلی سد سازی محقق نمی شود
به گفته این کارشناس حوزه آب سدسازیهای بی حساب و کتاب طی دهه های گذشته در کشور که گاهی حتی بدون ارزیابی اثرات آن احداث شده است نه تنها مشکلات آبی کشور را حل نکرده بلکه عملا باعث ایجاد تنش های آبی در کشور شده است آن هم بدون آن که کارکردهای اصلی سد سازی محقق شود .حتی در بسیاری از موارد این سدها صرفا به محلی برای ذخیره آب کلان شهرهای کشور تبدیل شده است و هیچ نکته مثبت دیگری را برای آن نمی توان متصور شد.
برنامه نداشته ایم
اما این دیدگاه که سدهای کشور عامل اصلی مشکلات کنونی آبی در ایران است مورد تایید برخی از کارشناسان نیست و این گروه از کارشناسان معتقدند که ما برای بهره برداری از این سدها برنامه صحیح نداشته ایم . یک دانشیار مهندسی آب در این باره معتقد است که یکی از اشتباهات در موضوع سدسازی این است که ما سدها را ساختیم اما به دلیل نبود برنامه صحیح، بهرهبرداری درست را از آن ها انجام ندادیم، زیرا از یک نگاه واقعبینانه بیبهره بودیم. یزدانی گفت: سدهای ما چند منظوره احداث می شوند، هم برای تامین آب شرب، هم برای تولید برق، هم برای تامین آب کشاورزی و هم برای جلوگیری از وقوع سیلابها. متاسفانه در موضوع سدسازی گفتیم میخواهیم علاوه بر این که به کشاورزی، آب تخصیص دهیم می خواهیم دو شهر پاییندشت را سیراب کنیم و هم از آن برق بگیریم و مواردی از این دست . این موضوع تنها باعث بتُنیشدن و ارتفاع دادن به سد شد و خلاف نتیجه ای که به دنبال آن بودیم حاصل شد.
اثرات نامطلوب اجتماعی برخی سدسازی ها
وی خاطرنشان کرد: باید این واقعیت را بپذیریم که سدسازی صرفا اقدام بدی نیست البته اگر آن را در جای نامناسب استفاده نکنیم و کاری بدون مطالعه و ارزیابی انجام ندهیم. اگر بخواهیم واقعبین باشیم بسیاری از سدهایی که در کشور ساخته شده نه فقط از نظر زیست محیطی بلکه از نظر اجتماعی و اقتصادی نیز اثرات مطلوبی نداشته است. همان اتفاقی که درباره سد گتوند رخ داد سدی که بدون مطالعه ایجاد شد و با قرار گرفتن در محلی نامناسب به بحران تبدیل شد به نحوی که آب سدی که قرار بود حیات بخش باشد اکنون شور شده و حیات جلگه خوزستان یکی از بزرگ ترین خاکهای حاصلخیز ایران را با تهدیدی جدی مواجه کرده است و بسیاری از روستاییان با شور شدن خاک زمینهای شان، چاره ای جز ترک زمینهای آبا و اجدادی و آوارگی نداشتند. وی ادامه داد: ما برای سد سازی بسیاری از روستاهای بالا دست و پایین دست را نابود کردهایم و چون برنامه ریزی مناسبی برای روستاییانی که زمینهای شان نابود شده بود نداشتیم لاجرم بسیاری از آن ها به سمت شهرها مهاجرت کردند و این غیر از آسیبی است که به بخش تولید کشاورزی وارد شد و مسائلی همچون حاشیهنشینی و ... را به همراه آورد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مجید حسین زاده، روزنامه نگار- ماراتن کنکور 97 در حالی به نقطه پایانی رسید که در کنکور امسال، بیشتر داوطلبان یعنی بیش از 642 هزار داوطلب از رشته علوم تجربی بودند در صورتی که ظرفیت پذیرش فقط در رشته های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی حدود 9هزار نفر است. همچنین و به طور میانگین همچون سال های گذشته، 60 درصد داوطلبان زن و بقیه مرد بودند. در این بین چند سوال مهم به ذهن می رسد. چرا تعداد داوطلبان کنکور رشته تجربی 4برابر ریاضی شده با این که شانس قبولی در این رشته بسیار پایین است؟ چرا همه به پزشکی علاقه مند شده اند؟ این انتخاب چه تاثیراتی روی جامعه خواهد داشت؟ بالاتر بودن درصد شرکت کنندگان زن در کنکور چه پیامدهایی خواهد داشت؟ یک روان شناس و یک جامعه شناس، نکات قابل تاملی را در این باره مطرح می کنند که در ادامه خواهید خواند.
امیر محمدیان خراسانی | جامعه شناس
در کنکور امسال دو نکته اصلی به چشم می خورد. دو برابر بودن تعداد متقاضیان رشته تجربی نسبت به کل رشته های دیگر و نیز بیشتر بودن محسوس تعداد داوطلبان زن نسبت به مرد. این دو نکته خود معلول شرایطی هستند و به نوبه خود تاثیراتی نیز دارند که در ادامه به آن ها اشاره خواهم کرد.
انتخاب رشته تجربی منطقی است
داوطلبان رشته تجربی رویای پزشک، دندان پزشک و داروساز شدن را در ذهن خود می پرورانند و اگر موفق نشوند سراغ رشته های کمتر محبوب مانند فیزیوتراپی می روند. شایان ذکر است که داوطلبان این رشته می توانند رشته هایی مانند حسابداری و مدیریت را نیز انتخاب کنند بنابراین با یک تیر دو نشان می زنند. همچنین افزایش بیکاری و کاهش رفاه اقتصادی و میل به درآمد بیشتر، بسیاری از افراد را به سمت رشته های درآمدزا مانند پزشکی و دندان پزشکی کشانده است. حتی کسانی را می بینید که حاضرند چهار بار یا بیشتر در کنکور تجربی شرکت کنند تا در یکی از این رشته ها قبول شوند تا این که سراغ رشته های دیگر بروند. درآمد پزشکان و دندان پزشکان در ایران بالاست و نه تنها آمارها این را نشان می دهد که مردم نیز به این باور رسیده اند. از طرفی مشکلات سلامتی با توجه به شرایط زیست محیطی و روحی-روانی روز به روز بیشتر شده است یعنی بازار کار برای این شغل ها نیز فراهم است. همچنین منزلت اجتماعی نیز از دیگر دستاوردهایی است که این داوطلبان انتظار دارند به دست بیاورند.
مهندس هایی که مهارت یاد نمی گیرند
تعداد زیاد دانش آموختگان بیکار رشته های مهندسی و انسانی به خصوص مهندسی در مقایسه با چند سال قبل، بسیاری از افراد را از این رشته ها ناامید کرده است و آن موج افزایشی تعداد متقاضیان در گذشته به دلیل بیکاری و نداشتن مهارت کافی بعد از کسب مدرک و تسهیل امر مهندس شدن با توجه به افزایش ظرفیت کل دانشگاه ها و زنانه تر شدن داوطلبان که همیشه رغبت کمتری به رشته های مهندسی داشته اند، باعث این افول شده است.
وقتی لیسانسه های بیکار زیاد می شوند
برخی معتقدند که اگر قرار است به دانشگاه برویم باید از مدرک خود کسب درآمد کنیم و منزلت مان حفظ شود و ما را به عنوان یک لیسانسه بیکار نشناسند و با گذر موفقیت آمیز از آزمون تجربی می توانیم عنوان دکتر را نیز با خود داشته باشیم یا حداقل شانس خود را در این عرصه بیازماییم. منزلت منتسب به مهندس نیز در جامعه ما رو به افول می رود. این امر حتی در ادبیات عامیانه مردم کوچه و بازار که وقتی همدیگر را نمی شناسند با این لفظ یکدیگر را خطاب می کنند، نیز وجود دارد. فارغ از این موضوع که هر رشته و مهارتی جایگاه و ارزش خاص خود را دارد این امر نشانه تنزل جایگاهی است که مهندسی تا چندسال قبل در ایران داشت و همپای پزشکی برای جلوه کردن و جذب کردن افراد تلاش می کرد. همچنین ناامیدی اجتماعی، اقتصادی و سرخوردگی ناشی از کسب نکردن مهارت حتی در مقایسه با تکنسین ها، بسیاری از افراد را به راه هایی غیر از مهندس شدن سوق داده است.
تمایل زنان برای ساختن آینده شان با تحصیلات عالی
علاوه بر تغییرات جمعیتی، برخی از مردان به عنوان سرپرستان غالب و قانونی بیشتر خانواده ها در ایران هدف خود را از کسب مدرک یا حتی در بهترین حالت دانش افزایی به کسب درآمد تغییر داده اند و این امر را در خارج از دانشگاه دست یافتنی تر و زودبازده تر یافته اند اما زنان همچنان بیشتر مایلند از طریق راه های آکادمیک مسیر خود را طی کنند و آینده شان را بسازند زیرا از این بابت دغدغه کمتری دارند و این جست و جو را نیز از طریق دنبال کردن علاقه شان و نه اجبار به انتخاب رشته ای ناآشنا صرف دانشگاه رفتن، انجام می دهند که به نظر می رسد این علاقه با توجه به عوامل گفته شده در بالا به سمت رشته های پزشکی باشد که گاه درآمدهایی افسانه ای نیز برای برخی از آن ها ذکر می شود.
آسیب های افزایش تمایل به رشته تجربی
ادامه این روند سبب تغییراتی در سطح جامعه می شود. با توجه به ظرفیت تقریبا ثابت سه رشته اصلی تجربی (پزشکی، دندان پزشکی و داروسازی) شمار دانش آموختگان این سه رشته تغییر محسوسی نخواهد کرد اما با توجه به آمارها و مطالب گفته شده تعداد دانش آموختگان مرد بیکار کاهش خواهد یافت که خود مزایا و معایبی دارد. همچنین تعداد دانش آموختگان زن جویای کار بیشتر می شود که این موضوع انتظارات جدید اجتماعی-اقتصادی ایجاد خواهد کرد. زنان در جست و جوی ارتقای منزلت اجتماعی خویش از طریق آکادمیک خواهند بود و نگاهی درآمد زا نیز به رشته های محبوب تجربی خواهند داشت و در غیر این صورت با کسب مدرک از رشته های دیگر به ادامه تحصیل روی می آورند یا وارد بازار کار، بیشتر از نوع اداری و خدماتی خواهند شد. انتظارات و اهداف جدیدی از سوی زنان و مردان نسبت به کار و شغل و رشته در حال شکل گیری است که به نظر می رسد درباره مردان رنگ آکادمیک آن روز به روز کم رنگ تر می شود.
دکتر مهدی سودآوری | روان شناس
کنکور سراسری امسال هم برگزار شد. حال با انتشار آمار شرکت کنندگان چند روند مشاهده می شود؛ افزایش چشمگیر داوطلبان رشته تجربی و طبق روند چندساله بیشتر بودن تعداد داوطلبان دختر نسبت به پسر. در این متن به بررسی برخی از ابعاد این ماجرا می پردازیم.
در پی رشته پول ساز تجربی
با افزایش درآمد پزشکان در چند سال اخیر، تعداد داوطلبان کنکور تجربی هم به شدت افزایش یافته حتی شاهد انصراف برخی از دانشجویان رشته های فنی مهندسی از دانشگاه و شرکت دوباره در کنکور تجربی هستیم. دلیل بیشتر این افراد هم پول ساز بودن چند رشته اول تجربی است. این موضوع به دلیل انتخاب رشته صرفا بر مبنای درآمدی که فکر می کنیم هر رشته دارد، اتفاق می افتد و نه بر اساس علایق و استعداد افراد که باعث کاهش انگیزه یادگیری و کاهش پیشرفت علمی خود فرد و کشور می شود. از سوی دیگر این نگاه تاجر مآبانه به رشته پزشکی زنگ خطر بزرگی برای سیستم بهداشت و درمان کشور است زیرا فردی که بر خلاف علایق خود، صرفا برای کسب درآمد وارد رشته پزشکی شده است، تعهدی به سلامت و جان انسان ها نخواهد داشت.
زنگ خطر حجم انبوه پزشکان بیکار در آینده
مشکل بعدی، حجم انبوه دانش آموختگان بیکار پزشکی تا 10 سال آینده است. متاسفانه بیشتر افراد با دیدن درآمد فعلی پزشکان اقدام به انتخاب این رشته می کنند، غافل از اینکه تا 10 - 20 سال آینده که به عنوان پزشک عمومی یا متخصص وارد بازار کار شوند، عملا دیگر نیازی وجود نخواهد داشت.
نیاز کشور به دانش آموختگان عالی
اما طبق معمول سال های اخیر، بیشتر پسران به جای تحصیل به دنبال کسب درآمد و مهارت آموزی می روند زیرا آمار بیکاری در دانش آموختگان دانشگاهی بسیار بالاتر از جامعه عمومی است که این گرایش به مهارت های فنی و حرفه ای یک حرکت مفید برای جامعه است تا از اتلاف منابع آموزشی جلوگیری شود. در پایان باید ذکر شود که دیگر کشور ما به دانش آموختگان متوسط و متوسط به پایین، در هیچ رشته ای نیاز ندارد بلکه به دانش آموختگان عالی و متخصص های درجه یک نیازمند است. افراد متوسط با مدارک تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری بسیار داریم که واقعا دردی از جامعه دوا نمی کنند و خودشان هم نمی توانند درآمد زیادی کسب کنند. پس به داوطلبان توصیه می شود بر اساس استعداد و علایق خود انتخاب رشته کنند تا بتوانند در رشته خود بهترین باشند و همیشه برای بهترین ها در همه رشته ها درآمد بالا وجود دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.