







ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نبی شریفی- 57 سال پس از سفر موفقیت آمیز نخستین انسان به فضا که توسط اتحاد جماهیر شوروی انجام شد، ترامپ دستور تاسیس نیروی فضایی برای این کشور را صادر کرد. او در جلسه با شورای ملی فضایی آمریکا گفت: این «کافی نیست که صرفا در فضا حضور داشته باشیم. آمریکا باید در فضا غلبه داشته باشد.» با دستور جدید ترامپ، رقابت فضایی آمریکا با دشمن دیرینه اش وارد مرحله جدید خود شده است؛ مرحله بازگشت به «جنگ ستارگان». این بلند پروازی در حالی است که سنای آمریکا دیروز بودجه هنگفت و بی سابقه ۷۱۶ میلیارد دلاری دفاعی ایالات متحده را با ۸۵ رای مثبت در مقابل تنها 10 رای منفی تصویب کرد. این لایحه برای تبدیل به قانون تنها به تصویب مجلس نمایندگان نیاز دارد. حالا، بر اساس دستور رئیسجمهور آمریکا، ارتش ایالات متحده یک «نیروی فضایی» به عنوان شاخه ششم ارتش راه اندازی می کند. اکنون ارتش آمریکا از پنج شاخه نیروی زمینی، نیروی هوایی، نیروی دریایی، تفنگداران دریایی و نگهبانان ساحلی تشکیل شده است. ترامپ دیروز «فضا» را نیز از مباحث «امنیت ملی» آمریکا بر شمرد و گفت که نمیخواهد چین و روسیه و دیگر کشورها در این عرصه از آمریکا پیشی بگیرند. از فعالیت های فضایی چین می توان به قرار گرفتن «تیانگونگ-1» به عنوان نخستین ایستگاه فضایی انسانی این کشور در مدار زمین در سال 2011 اشاره کرد. اما متاسفانه این ایستگاه فضایی دو ماه و نیم پیش از اتمسفر زمین گذشت و در اقیانوس آرام سقوط کرد. اکنون، در این شرایط ترامپ اعلام کرده دولتش از صنایع فضایی تجاری که هنوز نوظهور هستند، حمایت میکند و افزوده است: «این بار، بیش از کاشتن پرچم مان و باقیگذاشتن رد پایمان عمل خواهیم کرد. ما یک حضور درازمدت ایجاد میکنیم، اقتصادمان را توسعه میدهیم و بنیان یک ماموریت آینده به مریخ را میسازیم.» پیش از این نیز، «جورج دبلیو بوش»، رئیس جمهوری اسبق آمریکا در سال ۲۰۰۴ گفته بود تا سال ۲۰۲۰ انسان دوباره باید به ماه قدم بگذارد. «باراک اوباما»، رئیس جمهور سابق آمریکا نیز در سال ۲۰۱۶ گفته بود که ایالات متحده تا سال ۲۰۳۰ انسان ها را به مریخ خواهد فرستاد.
تنش در زمین، رقابت در فضا
اما رقابت فضایی آمریکا از کجا شروع شد؟ آغاز این رقابت به سال های جنگ سرد (1991-1947) باز می گردد. در سال 1957، شوروی نخستین پیروزی را با ارسال نخستین ماهواره ساخت دست بشر به فضا موسوم به «اسپوتنیک 1» به دست آورد. از آن زمان به بعد کشورهای شوروی و آمریکا به سختی کار میکردند تا در رقابت بعدی یعنی اعزام انسان به فضا برنده شوند. در این میان، «یوری گاگارین» فضانورد اتحاد جماهیر شوروی در 12 آوریل 1961 درحالی که تنها 27 سال داشت به عنوان اولین انسان توسط فضاپیمای «ووستوک 1» از مرزهای زمین گذشت و به فضا راه یافت. آمریکا سه هفته پس از این دستاورد توانست فضانورد خود را به فضا بفرستد. «آلان شپارد» در روز 5 مه 1961 برای 15 دقیقه در اطراف مدار زمین سفر کرد. اما دو سال بعد نخستین زنی که به فضا رفت نیز روسی بود! «والنتینا ترشکووا» ، فضاپیمای ووستوک 6 را در ژوئن 1963 به پرواز درآورد. موفقیت شوروی در حوزه فضا چنان بود که باعث شد «جان اف کندی» رئیس جمهور پیشین آمریکا در سال ۱۹۶۲ برنامه بلند پروازانه دولت را برای فرستادن فضانورد به ماه اعلام کند. پس از هفت سال کوشش، هزینه کردن ۱۱ میلیارد دلار و کشته شدن ۳ فضانورد در آزمایش آپولو ۱، سرانجام فضاپیمای آپولو ۱۱ در سال ۱۹۶۹ بر سطح ماه فرود آمد و نیل آرمسترانگ نخستین انسانی شد که بر سطح ماه گام گذاشت. از آن به بعد، تلاشهای ایالات متحده در زمینه اکتشافات فضایی در ماه بر ارسال فضاپیماهای فاقد سرنشین متمرکز شده ولی طی این سالها روسای جمهور آمریکا بارها از لزوم اعزام دوباره فضانوردان به ماه و حتی ایجاد شرایط اعزام مهاجر به فضا سخن گفتهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پدر همین که پشت فرمان نشست، رو به اعضای خانواده کرد و پرسید:« خب حالا کجا برویم؟» سوالی تکراری و تقریبا بی پاسخ. کوچک ترین عضو خانواده، بدون هیچ معطلی گفت: «بریم شام بخوریم.» اما چون کسی دنباله حرفش را نگرفت ، او هم از ذوق افتاد. برای چند لحظه همه در سکوت به فکر فرو رفتند. مادر گفت: «بچه ها! امشب چه جور جایی دوست دارید؟ برویم پیاده روی یا در ماشین بمانیم؟» و بدون این که منتظرپاسخ دو سوالی که مطرح کرده بود، بماند ادامه داد: «با پاساژ گردی موافقید؟» که با جواب منفی، البته هماهنگ و قاطع دیگران روبه رو شد. پدر گفت: «چه طور است چرخی در خیابان ها بزنیم و بعدش سلامی به امام رضا(ع) عرض کنیم و برگردیم.» پسر خانواده که از پیشنهاد پدر کمی خوشش آمده بود گفت: «یعنی می رویم حرم برای زیارت؟» پدر گفت:« نه. سلام از راه دور، امروز بسیار خسته ام و توان راه رفتن ندارم. اگر هم بیرون آمده ام به خاطر شماست و گرنه من الان خانه را به هر جای دنیا ترجیح می دهم.» پسر گفت:« پس حتما به پارک هم نمی رویم. اگر این طور است، من هم در خانه بمانم بهتر است. من که باید در ماشین بنشینم پس همان بهتر که جلوی تلویزیون باشم، حداقل چیزهای جدیدتری می بینم!» پدر که از بحث های بی نتیجه خسته شده بود خودرو را روشن کرد و گفت:« حالا راه می افتیم، تا ببینیم کجا قسمت می شود.» همه در دل شان می دانستند که آخرش چه می شود. مانند بیشتر شب ها چهار نفری پشت میز پر از خوراکی های چرب یک فست فود نشستند و بعد از این همه حرف و حدیث تنها نوآوری شان در انتخاب رستوران و نوع شام بود. مادر در میان لقمه های کشدار پیتزا با خودش فکر می کرد آیا همه اوقات فراغت باید به رستوران و غذای بیرون ختم شود؟ آیا نمی شود برنامه بهتری داشت تا همه از آن خشنود شوند و به مذاق جیب خانواده هم خوش بیاید؟ در دخل و خرج امروز چندین پیشنهاد تفریح و سرگرمی خانوادگی را بررسی می کنیم و برای این که حساب همه چیز دست تان بیاید، سعی کرده ایم هزینه هر کدام را دربیاوریم.
تنبلی را کنار بگذارید
بسیاری از افراد، اوقات فراغت و خوش گذرانی را با استراحت و بی تحرکی گره می زنند. در حالی که می توان از این زمان ها برای تزریق شادی و نشاط در خانواده استفاده کرد. منظور از تحرک، فعالیت های عجیب و غریب نیست. مثلا این که میان کوچه پس کوچه ها مانند پارکورمن ها بالا و پایین بپرید یا روی بند راه بروید! که البته اگر توانایی اش را دارید، خیلی هم خالی از لطف نیست. تحرک در واقع از یک اراده ساده اما مصمم برای پیاده روی در پارک شروع می شود. خوشبختانه در بیشتر مناطق شهر، پارک ها و بوستان های زیادی احداث شده است که اکثر آن ها با وسایل اولیه ورزشی و بدن سازی تجهیز شده اند. این پارک ها از فرصت های مناسبی برای گذران اوقات فراغت با چاشنی ورزش برخوردار هستند. تنها خرجی که این نوع تفریح ممکن است روی دست تان بگذارد، هزینه خرید یک جفت کفش ورزشی است. اگر می خواهید خیلی حرفه ای به نظر بیایید، باید هزینه خرید یک دست گرمکن ورزشی را هم به جان بخرید. اگر خیلی اهل برند پوشی نباشید و به کالای ایرانی اعتماد داشته باشید ، می توانید کفش های مناسب ورزشی ایرانی را با قیمت 60 تا 100 هزار تومان تهیه کنید و گرنه کفش خارجی و مارک دار زیر 250 هزار تومان در بازار پیدا نخواهید کرد. برای تهیه گرمکن ورزشی هم وضع به همین صورت است. لباس های ورزشی وطنی 80 تا 130 هزار تومان است در حالی که قیمت انواع برند آن سر به فلک می کشد و گاه تا 400 هزار تومان هم می رسد.
هر از گاهی تنی به آب بزنید
یادش به خیر قدیم ها همین که هوا گرم می شد راهی حیاط خانه می شدیم. اگر حوض داشتیم که نور علی نور بود و مثل این که یک استخر اختصاصی داشته باشیم، جفت پا شیرجه می زدیم توی حوض، وگرنه یک تشت پر آب حکم همان حوض را برای مان داشت. آبتنی در زیر نور خورشید حسابی می چسبید. اما آیا این روزها در خانه هایی که حیاط ندارند چه برسد به حوض و با وجود بحران کم آبی باید فکر این تفریح کم هزینه و مفرح کودکی را از سر بیرون کرد؟ پاسخ این است که خیر. بهترین جایگزین حوض های قدیمی استخر ها و مجموعه های آبی است که خوشبختانه در مشهد تعدادشان کم نیست. تنوع استخر ها و مجموعه های آبی دست شما را برای انتخاب انواع استخرها از نظر بهترین، با کیفیت ترین، تمیز ترین، خلوت ترین ، ارزان ترین و بزرگ ترین آن ها باز می گذارد. قیمت ورودی استخر ها از 17 تا 25 هزار تومان است. در حالی که بلیت یک مجموعه آبی حدود 20 تا 46 هزارتومان هزینه دارد. علاوه بر مبلغ بلیت، باید هزینه خرید احتمالی تجهیزات شنا مانند مایو، کلاه، عینک و دماغی را نیز مد نظر قرار دهیم. پیشنهاد ما به شما این است که کار خرید وسایل مورد نیاز را تا لحظه آخر و هنگام ورود به استخر به تاخیر نیندازید. چرا که قدرت انتخاب تان به دلیل نبود تنوع، بسیار کم می شود و مانند کسی که در گردنه گیر افتاده باشد به هر قیمت و هر جنسی رضایت خواهید داد. در مشهد بهترین منطقه ای که می توان تجهیزات ورزشی را خریداری کنید، انتهای خیابان سعدی است. تنوع مغازه ها و قیمت ها در این منطقه، فرصت مناسبی برای یک خرید هوشمندانه و اقتصادی را فراهم آورده است.
شهربازی ها، آدرنالین و هیجان
واقعیت این است که دنیای بدون هیجان ، بیشتر از آن که برای آدم ها کسالت بار و یکنواخت باشد، مضر است. کودکانی که بیشترین تجربه هیجان شان در طول روز مربوط به بردن یک مرحله از صدها مرحله بازی های تبلت شان است، مطمئنا از هوش هیجانی مطلوبی برخوردار نیستند. بدن این کودکان نیز متاسفانه در سال های آینده و در شرایط هیجانی و استرس زا، عکس العمل مناسبی نخواهد داشت و گاه مخاطرات جدی برای سلامت آن ها به وجود می آورد. متاسفانه یکی از عوامل افزایش قابل توجه میزان سکته های مغزی در میان جوانان، نداشتن توانایی سازگاری بدن آن ها با شرایط هیجانی است. این مسئله در حالی است که می توان به راحتی بدن را در این زمینه تقویت کرد. آسان ترین راه برای افزودن چاشنی آدرنالین به خون رفتن به شهربازی هاست. شهربازی ها با تنوع وسایل بازی و سرگرمی، می توانند رضایت طیف زیادی از افراد را به دست آورند. به شما به عنوان والدین توصیه می کنیم، حداقل در ماه یک بار فرزندان تان را به شهر بازی ببرید. بگذارید در دستگاه های استاندارد، ترس و هیجان را تجربه کنند، آدرنالین به خون شان ترشح شود، رگ هایشان منبسط و گشادتر از همیشه شود و قلب شان با سرعت بیشتری بتپد. با این کار شما بدن فزرندان تان را برای موقعیت های استرس زای واقعی آماده می کنید تا اگر روزی به هر دلیلی قلب شان تندتر از همیشه زد، به اصطلاح آخ نگویند! و اگر رگ هایشان منبسط شد، دچار خون ریزی های مغزی نشوند. تعداد شهربازی های دارای فضای باز در مشهد بسیار کم است حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد. اما خبر خوش آن که در فصل تابستان، همین شهر بازی های اندک برای رقابت در جلب مشتری، جشنواره های تخفیفی خوبی برپا می کنند . به جز قیمت بلیت ورودی که تقریبا در تمام شهر بازی ها یکسان است، درباره هزینه ای که تفریح در شهربازی ها بر سبد خانواده تحمیل می کند، نمی توان اظهار نظر دقیقی داشت. اما به طور متوسط می توان هزینه یک خانواده چهار نفره در شهربازی را که هرکدام از اعضا حداقل سه دستگاه بازی را تجربه کرده باشند معادل 100 تا 120 هزار تومان برآورد کرد. شهربازی های سر پوشیده نیز می توانند به افزایش آدرنالین خون کمک کنند، البته به میزان کمتر. خوشبختانه تعداد این نوع شهر بازی ها در مقایسه با انواع بازشان بسیار زیاد است اما دارای محدودیت ها و ایراداتی هستند. مثلا به جز تعداد کمی از دستگاه ها در این نوع شهربازی، بقیه برای بازی کردن نیاز به تحرک ندارند. سرو صدای این شهربازی ها هم واقعا سرسام آور است. آلودگی صوتی در این مکان ها را می توان یکی از علل شایع سردرد بعد از برگشتن از آن ها دانست. گران بودن بازی با دستگاه ها با توجه به زمان اندک بازی قابل توجه است. هزینه یک ساعت وقت گذرانی در شهربازی های سرپوشیده برای چهار نفر حدود 140 هزار تومان می شود.
راکت به دست بگیرید
اگر دوست دارید چشمه ای از هنرهای پنهان ورزشی تان را به رخ خانواده بکشید، ورزش هایی چون بدمینتون و پینگ پنگ گزینه های خوبی به شمار می آیند. بدمینتون به عنوان ورزش مفرحی که نیاز به زمین و تجهیزات خاصی ندارد مانند آن چه در تنیس باید وجود داشته باشد، بسیار مناسب است. داشتن یک جفت راکت و یکی دو تا توپ پری، همه آن چیزی است که برای این ورزش پر جست و خیز نیاز دارید. اگر به جنس درجه دوم رضایت می دهید مژدگانی دهید که تنها 50 تا60 هزارتومان، پول لازم دارید تا وسایل مورد نیازتان را تهیه کنید. اما اگر به دنبال راکت حرفه ای ها هستید باید خدمت تان بگویم که برای خرید یک جفت راکت چیزی حدود 150 تا 500 هزار تومان باید در نظر بگیرید. پینگ پنگ هم ورزش مناسبی است، به شرطی که در بوستان های مد نظرتان، میزش را تعبیه کرده باشند. خوشبختانه در بیشتر فضاهای سبز مشهد ، میزهای بتنی قرار دارد که علاقه مندان به پینگ پنگ را بی نصیب نمی گذارد. شما برای انجام این ورزش دوست داشتنی تنها به یک جفت راکت و چند توپ تخم مرغی نیاز دارید. دنیای راکت های پینگ پنگ خلاف شکل ساده شان، بسیار متنوع است و برندهای زیادی دارد. شاید برای شما هم جالب باشد که قیمت این راکت که تقریبا اندازه کف دست تان است، گاهی به 600 هزار تومان هم می رسد. اما از آن جایی که شما خودتان را برای مسابقات تیم ملی آماده نمی کنید، بهتر است از مدل های 20 تا 40 هزار تومانی این راکت ها تهیه کنید و از ورزش پینگ پنگ لذت ببرید.
با کلاس تر ورزش کنید
چند سالی می شود که پای ورزش های مدرن و فرنگی به باشگاه های ورزشی باز شده است. افرادی نیز در این میان با درک فرصت اقتصادی این ورزش ها، به تاسیس و راه اندازی باشگاه و مکان های چند منظوره برای پر کردن همزمان جیب خود و اوقات فراغت جوانان اقدام کرده اند. ورزش هایی چون بولینگ، بیلیارد و دارت در میان جوانان طرفداران زیادی پیدا کرده است. از آن جایی که در این مکان های چند منظوره خدمات مرتبط با خورد و خوراک نیز ارائه می شود، شما می توانید با رفتن به آن جا تا ساعت ها خوش بگذرانید. برخلاف نظر عده ای، در این نوع باشگاه ها می توان به صورت خانوادگی حضور یافت و لحظات شیرینی را رقم زد. انجام یک ورزش جدید بسیار جالب و مفرح است. البته خدا را چه دیده اید شاید استعداد نهفته یکی از اعضای خانواده هم در یکی از این ورزش های تازه وارد، شکوفا بشود! ورزش هایی چون بولینگ و بیلیارد نیاز به تجهیزات خاصی ندارد یا بگذارید بهتر بگویم، تجهیزات خاص این ورزش ها توسط متولی باشگاه ها تهیه شده است و نیازی به خرید و کرایه جداگانه آن ها نیست.اما اگر این ورزش از یک تفریح و سرگرمی جدید تبدیل به دغدغه مورد علاقه تان شد، باید توجه داشته باشید که هزینه های سرسام آوری برای خرید تجهیزات آن پیش رو دارید. مثلا خرید یک میز بیلیارد به انضمام تمام وسایلش حدود 10 تا 30 میلیون تومان هزینه دارد یا لذت داشتن یک توپ شخصی بولینگ خرجی برابر با 110 هزار تومان روی دست تان می گذارد. هزینه وقت گذرانی در این باشگاه ها، تقریبا زیاد است و براساس میزان ساعتی که در آن جا هستید و حتی ورزشی که انتخاب می کنید، متغیر است. بماند که هر باشگاهی برای خود قیمت متفاوتی تعریف کرده است. اما به صورت متوسط می توان گفت هزینه یک ساعت بازی بولینگ حدود 8 تا 10هزار تومان ، یک ساعت بیلیارد حدود 12 تا 14 هزار تومان و یک دور مسابقه دارت 8 نفره 6 تا8 هزارتومان خواهد بود.
اوقات فراغت با چاشنی تحرک
واقعیت این است که میزان تحرک بدنی افراد در مقایسه با دهه های قبل کاهش بسیار زیادی پیدا کرده است. این معضل، مسببان همیشگی چون خانه های آپارتمانی، زندگی شهری و تغییر سبک زندگی دارد. قربانی این اتفاق هم، سلامتی افراد است. سلامتی که متاسفانه با خطر ریسک ابتلا به چاقی، فشار خون، چربی خون و حتی انواع سرطان ها تهدید می شود. بیشتر کارشناسان از تغییر سبک زندگی به عنوان مهم ترین عامل در بهبود وضعیت سلامت افراد یاد می کنند. تغییراتی که باید همراه با تحرک ، نشاط و انرژی بیشتر باشد. اوقات فراغت خانواده ها، بهترین زمان برای تغییر سبک زندگی خانوادگی است. با یک برنامه ریزی اصولی و کاربردی می توان این خوش گذرانی های دسته جمعی را هدفمند کرد و با یک تیر چند نشان زد. نشان هایی چون: برداشتن گام هایی برای افزایش بهداشت روانی و سلامت جسمانی در خانواده، نزدیک شدن اعضا و افزایش ابعاد همدلی در خانواده و در نهایت قرار گرفتن اعضا در نقش های جدید که موجب افزایش توانایی آن ها می شود. مانند پدری که در بیرون از شهر آشپزی را به عهده می گیرد یا فرزندی که مانند یک معلم شیوه یک بازی جدید را به بقیه آموزش می دهد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

حدود هزار و 100 سال پیش، هنگامی که «احمد بن فضلان»، به عنوان سفیر خلیفه عباسی پا به سرزمین روسیه گذاشت و ساکنان آن را مشاهده کرد، ناامیدانه درباره آن ها نوشت:«آنان کثیفترینِ خلق خدا هستند. خود را از بول و غائط پاک نمیکنند ... دستان خویش را پس از غذا نمی شویند. بلکه این جماعت، همچون خران گمراهند[!]» «ابن فضلان» حق داشت درباره روسها از چنین ادبیاتی استفاده کند؛ مرد مسلمانی که عصر طلایی تمدن اسلامی را دیده و در پرتو تعالیم روحبخش اسلام از ضلالت و گمراهی نجات یافته است، چگونه میتواند چنین رفتارهای چندش آوری را تحمل کند:«آنان هر روز باید سر و صورت خود را با کثیف ترین و نجسترین و آلودهترین آب شست و شو بدهند. به این طریق که هر روز کنیز غذا میآورد و لگن بزرگی از آب با خود دارد و آن را به آقای خود میدهد. او دستها و صورت و موی سر خویش را در آن میشوید و آن را داخل لگن شانه میکند؛ سپس درون لگن تُف میاندازد و ...» در آن دوران، عمدتاً روسها را در زمره اقوام بیابانگردی محسوب میکردند که در مجاورت سایر گروه های نژادی مستقر در استپهای وسیع روسیه، به زد و خورد با همسایگان شبیه خودشان مشغول بودند و اگر فرصتی به دست میآمد، از هجوم به نواحی متمدنتر جنوبی و غربی، ابایی نداشتند.
وزیدن نسیم تمدن
در قرنهای بعدی و در پی هجوم وحشیانه مغولان، روسها نیز تحت تسلط آن ها درآمدند و دیر زمانی، سر در اطاعت «آلتین اردو»(اردوی زرین)، شامل اعقاب چنگیز که بر بخش وسیعی از قلمرو وی در غرب روسیه مسلط بودند، داشتند. با این حال، این تهاجم گسترده چندان هم برای روسها مخرب نبود. آن ها، شاید برای نخستین بار طعم نظم و اطاعت پذیری را میچشیدند و آن را با طبع سرکش و خشن خود میآمیختند. به قول «بارتولد»، خاورشناس نامدار روس، «پیامدهای تهاجم مغول به روسیه کمتر از آنچه تصور میرود، مخرب بود ... مغولان به همراه خود مشاورانی فرهیخته آوردند که به ایشان در استقرار حکومتشان یاری رسانیدند و در این کشور نوین، دولتی متوازن و خوشساخت برپا کردند.» بیتردید، بخش مهمی از این «مشاوران فرهیخته» را، مسلمانان و به ویژه ایرانیان تشکیل میدادند. به این ترتیب، نخستین بار با تلاش مشاوران مسلمان، نسیم تمدن در سرزمین روسها وزیدن گرفت و آن ها دریافتند که میتوانند زندگی بهتری را تجربه کنند.روسها تا پیش از سال 367 هـ.ش، پیرو آیینهای باستانی اقوام اسلاو بودند؛ آیینهایی که مبتنی بر چند خدایی و پرستش مظاهر طبیعی بود. در سال 367، یکی از پادشاهان آنها، موسوم به «ولادمیر کبیر»، مذهب مسیحیت ارتودکس را پذیرفت و پیرو کلیسای قسطنطنیه شد. این اتفاق، سرآغاز گرایش روسها به دین مسیح و مذهب ارتودکس شد. با این حال، ارتباط تجاری و فرهنگی فرمانروایان روس با مسلمانان منطقه فرارودان که پس از استیلای مغول برقرار شده بود، پایدار ماند. حاکمنشین «مسکوی» که بعدها با گسترش قلمرو خود، روسیه جدید را به وجود آورد، اعتلای خود را به ارتباط با مسلمانان مدیون بود. همکاری حاکمان «مسکوی» با مغولان، تا دوران هجوم تیمور گورکانی برقرار بود و حتی «واسیلی»، پسر حاکم وقت «مسکوی»، در نبرد خانهای قبچاق با تیمور شرکت داشت. تحتالحمایگی روسها با افول ستاره اقبال احفاد چنگیز در فرارودان، به پایان رسید. ایوان سوم که در تاریخ روسیه با لقب «کبیر» شناخته میشود، در اوایل قرن شانزدهم، رسما حاکمنشین «مسکوی» را مستقل اعلام کرد و به این ترتیب، سنگ بنای روسیه جدید گذاشته شد.
تولد لقب «تزار»
وقتی در سال 832 هـ.ش، سلطان محمد فاتح، امپراتور عثمانی، قسطنطنیه را فتح کرد و به حیات هزار و 100 ساله امپراتوری بیزانس خاتمه داد، ایوان سوم، با پیشنهاد «بساریون»، کاردینال یونانی دستگاه پاپ، با «زوئه پالئولوگوس»، دختر آخرین امپراتور بیزانس، در قلعه «کرملین» ازدواج کرد و به این ترتیب، فرمانروایان روس، نخستین پیوند جدی با غرب را برقرار کردند. این ازدواج سیاسی، از آن رو که باعث ایجاد کمربند مسیحی متحد در اطراف قلمرو عثمانیها در اروپا میشد، برای جهان مسیحیت بسیار مهم و راهبردی بود.
دوران پتر یکم
با وجود گسترش ارتباط میان فرمانروایان روسیه و اروپا، مردم این سرزمین همچنان به سنتهای اجدادی خود، وفادار بودند. روسیه در این دوران، هنوز هم شکل و شمایلی کاملاً بدوی داشت و خوی و اخلاق مردم آن، بیشتر به روش و مسلک اقوام بیابانگرد استپهای شرقی روسیه، مانند قزاقها، شباهت داشت. دوران فرمانروایی «پتر یکم»، ملقب به «پتر کبیر»، سرآغاز زدودن فرهنگ سنتی روسها و نهادینه شدن فرهنگ و تفکر اروپایی در روسیه بود. درباره «پتر یکم»، روایتهای تاریخی متعددی وجود دارد که بسیاری از آن ها به افسانه شبیه است. «ویل دورانت» در کتاب معروف «تاریخ تمدن»، «پتر» را یک وحشی تمام عیار توصیف میکند و درباره او مینویسد:«[پتر] به منزله ایوان مخوفی بود که بذلهگو و خوشمشرب باشد؛ به تمدن [غربی] راغب بود، ولی به غرب نه به خاطر شکوه و بزرگی و هنرش، بلکه برای ارتش، نیروی دریایی، تجارت، صنعت و ثروتش حسد میورزید.» «پتر» برای کسب مظاهر تمدن غربی، بارها به کشورهای اروپایی سفر کرد و به تجربههای متفاوت و متناقضی دست یافت. او همانطور که به محافل سیاسی اروپا علاقه نشان میداد، از کار در کارگاه کشتیسازی هم لذت میبرد و دوست داشت هرآن چه را میبیند، تجربه کند. «آلبر ماله» در بخشی از کتاب «انقلاب کبیر فرانسه»، به برخی از خصوصیتهای شخصیت «پتر یکم» اشاره میکند. طبق نوشته او، «پتر» تنها به کسب مظاهر تمدن غربی تظاهر میکرد، اما در درون شخصیت خود، همان فرمانروایی بود که بر هزاران روس با طبع خشن و بدوی حکم میراند. «پتر» علاقه فراوانی به سرقت اشیای موجود در اتاقهایی داشت که برای او در نظر میگرفتند و اروپاییها نیز، برای جلب نظر وی، اجازه میدادند که «پتر» وسایل مورد علاقهاش را سرقت کند!با این حال، او پس از بازگشت به روسیه، دست به تغییرات بنیادینی در این سرزمین زد. لباس روسها تغییر کرد و محاسن بلندشان چیده شد. لباسهای گرم و در عین حال خشن روسی که عمدتاً با پوست حیوانات ساخته میشد، جای خود را به پارچههای جدید داد. «پتر» سیمای معماری شهری روسیه را هم دستخوش تغییر کرد. به دستور او، با الهام از معماری بیزانسی و البته، با شیوه و روش شهرسازی اروپایی، شهری بر کرانه خلیج فنلاند، در 700 کیلومتری شمال مسکو، بنا نهادند که «سن پترزبورگ» نامیده شد. ساخت این شهر کاملاً مدرن، اصلاً آسان نبود. سواحل نزدیک به محل ساخت، عموماً حالت باتلاقی داشت و کار خشکاندن آن، دمار از روزگار روسها درآورد! اما به هر حال، خواست «پتر» اجرا شد و این شهر، امروزه یکی از زیباترین شهرهای دنیا محسوب میشود که به دلیل جاذبههای گردشگری فراوانش، مورد توجه جهانگردان و گردشگران است.«پتر» ابتدا برنامهای برای پایتخت کردن شهر جدید نداشت؛ زیرا این شهر به مرزهای سوئد، دشمن جدی «پتر»، بسیار نزدیک بود؛ اما وقتی در نبرد «پولتاوا»، ارتش «کارل دهم»، پادشاه سوئد را در هم کوبید، تصمیم گرفت «سن پترزبورگ» را به عنوان پایتخت خود، انتخاب کند. این شهر از سال 1091 تا 1296 هـ.ش، به استثنای یک دوره 20 ساله، پایتخت روسیه تزاری بود. «ویل دورانت»، اقدام «پتر» را در برگزیدن پایتخت جدید، ناشی از علاقه شدید وی به «غربیسازی روسیه» میداند و مینویسد:«پتر آنقدر به غربیسازی روسیه علاقهمند بود که آن را به سوی بالتیک کشاند و دستور داد تا پنجرهاش به سوی غرب مشرف باشد.» اینکه چقدر این ادعا مقرون به صحت است، مشخص نیست؛ اما میدانیم که این بندر تازه تاسیس که «پتر» تمام حیثیتش را روی ساخت آن گذاشت، پنج ماه از سال یخ میبست و در این مدت، قابل کشتیرانی نبود!
تأسیس ارتش منظم
روسیهای که «پتر یکم» بانی آن بود، تنها در جذب مظاهر تمدن غربی متوقف نماند. تزار روسیه میخواست ارتشی همانند ارتشهای اروپایی داشته باشد. این اقدام با فاتحه خواندن به شیوههای نظامی قدیمی که «بایارها»(اشراف روس) از آن پیروی میکردند، توام شد! «پتر» با سازمان دادن به یک ارتش ثابت که از او فرمان میبرد، قدرت «بایارها» را محدود کرد و سپس از بین برد. او برای نظامیان جدید، آرمانهای تازه تعریف کرد؛ سربازان روس دیگر به اشراف سوگند وفاداری نمیخوردند، بلکه متعهد میشدند به تزار و روسیه خدمت کنند. این مسئله باعث افزایش انگیزه نظامیان روس شد؛ انگیزهای که در میدانهای سرنوشتساز نبرد در این دوره تاریخی، بسیار به کار آن ها آمد. همین نیروی نظامی منظم بود که افکار توسعهطلبانه را در ذهن «پتر» و اخلاف وی تقویت کرد و فرجام شومی را برای همسایگان روسیه، از جمله ایران، رقم زد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

از همان قدیمترها تا الان، بودند و هستند آدمهایی که علاقه عجیبی به نگهداری حیوانات در منزل دارند. زمانی حیوانات اهلی مثل گاو، گوسفند، مرغ و... برای استفاده از فرآوردههایشان توسط افرادی که خانه هایی با حیاط بزرگ داشتند، نگهداری میشدند و سگها به عنوان نگهبان گله گوسفند و مزرعه، ارزش زیادی داشتند. با گذشت سالها و مدرن شدنِ زندگیها و تنها و منزوی شدن هرچه بیشتر آدمها، نقش حیوانات خانگی در زندگی روزمره پررنگتر شد و آن ها را به همدمی برای رفع تنهایی تبدیل کرد. اما در سالهای اخیر حیوان خانگی به چیزی فراتر از این مفاهیم تبدیل شدهاست. این روزها حیوانات خانگی در مقوله تجملگرایی و فخرفروشی جایگاه ویژهای یافتهاند و هرچه عجیبتر و متفاوتتر باشند، برای صاحبانشان چه در دنیای واقعی و چه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، توجه بیشتری جلب میکنند و سبب تفاخر و متفاوت بودن آن ها میشوند. پرونده امروز «زندگی سلام»، قرار است به انواع موجودات عجیب و غریبی که حیوان خانگیِ آدمها در دنیا به حساب می آیند بپردازد و نگاهی داشته باشد به سلبریتیهایی که نگهداری از این حیوانات در خانه را تبلیغ میکنند.







ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

همین چند شب پیش بود که صدای خوشحالی، شور و هیاهوی ایرانیان بعد از کسب یک پیروزی بی نهایت ارزشمند در جام جهانی، چشم و گوش های تمام دنیا را به خود خیره کرد. پیروزی غرورآمیز و هوشمندانه تیم ملی ایران در برابر قهرمان اخیر قاره پهناور آفریقا، جای ایران را بیش از هر زمان دیگری در دل فوتبال دوستان و ذهن کارشناسان ورزشی باز کرد. آن شب تا سحرگاهان، کوچه و خیابان های شهر پر شده بود از شادی و هیجان مثبت ما. در همین زمان اما انتشار خبری غم انگیز از جان باختن یک جوان 30 ساله مشهدی که به دلیل هیجان بالای ناشی از دیدار تیم ملی کشورمان با مراکش دچار حمله قلبی و به دنبال آن حمله مغزی شده بود، ما را به فکر فرو برد تا نگاهی روان شناسانه به تماشای این ورزش پرطرفدار و البته پر هیجان داشته باشیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

امیرعلی ابوالفتح- دونالد ترامپ ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به شیوه های دیکتاتورمنشانه زمامداری تمایل دارد زیرا : 1 – بی امان به رسانه ها در آمریکا حمله می کند . 2 – مناسبات قدرت در آمریکا را به چالش می کشد .اوکسی است که حتی نهادهای دولتی را وادار می کند دشمنان شخصی وی را تحت پیگرد قرار دهند. این رویکرد در اظهاراتش در انتقاد از جف سشنز دادستان کل آمریکا به خاطر دفاع نکردن از وی در پرونده تحقیقات روسیه مشهود بود. وی سال 2017 گفته بود چرا وزارت دادگستری هیلاری کلینتون را بازداشت نمی کند؟ 3 – مخالفان را به شیوه های مختلف از جمله حملات توئیتری مرعوب می کند . 4 – اولین سفر خارجی خود در مقام ریاست جمهوری را نه یک کشور لیبرال دموکراسی غربی بلکه عربستان سعودی با نظام سیاسی متصلب انتخاب کرد . 5 – آرزوی پیروی از الگوی ریاست جمهوری مادام العمر شی جین پینگ ، رئیس جمهور چین را برای آمریکا مطرح کرده است . 6 – آرزوی پیروی از الگوی تبعیت مردم کره شمالی از کیم جونگ اون ، رهبر این کشور را برای مردم آمریکا مطرح کرده است. 7 – ترامپ پیشتر ازاقتدارگرایانی مانند رودریگو دوترته رئیس جمهور فیلیپین ستایش کرده بود. وی همچنین عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر را به خاطر اجرای کودتای سال 2013 و سرنگونی رئیس جمهور وقت در این کشور مورد تایید قرار داد و همواره از ولادیمیر پوتین تعریف و تمجید می کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دوربینها قبل از شروع دیدار، بن سلمان را نشان میدادند که کنار پوتین نشسته بود و با تبسمی بر لب در انتظار شروع بازی بود، اما شانس با شاهزاده جنگ طلب یار نبود. عربستان نتیجه را 5بر صفر واگذار کرد. همزمان،چند هزارکیلومتر آن طرف تر،در نقطهای دیگر از این کره خاکی، جام جهانی به گونهای دیگر رقم خورده بود. این بار مردم یمن در بندر الحدیده در حال نبرد برای سرنوشت خود هستند.نبردی که در یک طرف آن انصارا... و گروههای مردمی که به دفاع از کشورشان میپردازند، قرار دارند و در طرف دیگر ائتلاف عربستان-امارات با کمک انگلیس، فرانسه و آمریکا مستقر شدهاند.سه کشوری که تا کنون به صورت غیر مستقیم و در دو بعد اطلاعاتی و لجستیکی در جنگ علیه یمن شرکت داشتند،حالا نقش خود را در حدیده علنی و عملیاتی کرده اند.در این عملیات دستکم ۱۵ تیپ رزمی شرکت دارند که شامل پنج تیپ از نیروهای ارتش سابق یمن به فرماندهی علی محسن الاحمر، فرمانده سابق ارتش، پنج تیپ از نیروهای نظامی وابسته به منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی وفراری که از عشایر جنوب شکل گرفتهاند، دو تیپ از نیروهای وابسته به امارات، دو تیپ از نیروهای وابسته به عربستان که عمدتاً سودانی هستند، یک تیپ از نیروهای حزب وهابی -اخوانی اصلاح یمن، یک گردان از نیروهای نظامی فرانسه، کمتر از یک گردان از نیروهای نظامی انگلیس و نزدیک به یک گروهان از نیروهای آمریکایی موسوم به کلاهسبزها میشوند.تاکتیک نظامی این نیروها استفاده از حجم سنگین آتش و نیروی زیاد است تا به گمان خود از یک طرف در نیروهای انصارا... رعب ایجاد و آن ها را زمینگیر کنند و از طرف دیگر تلفات نیروهای ائتلاف را کاهش و جرئت آنان را در پیشروی افزایش دهند.اما تاکنون رزمندگان انصارا... با بهرهگیری حسابشده از نیروهای محدود، ضربات سنگینی به آنان وارد و ماشین جنگ ائتلاف را در زمین متوقف کرده اند.انصارا... با عملیات پارتیزانی، دستههایی از نیروها را به داخل منطقه حضور نظامیان طرف مقابل نفوذ داده بهگونهای که دشمن نتوانسته است علیه آنان از نیروهای هوایی خود استفاده کند چرا که در چنین وضعیتی، بمباران هوایی و گلولهباران از طریق ناوها، بیش از چریکهای انصارا...، نیروهای پهنشده ائتلاف عربی-غربی را در معرض آسیب قرار میدهد.روند تحولات میدانی در حدیده نشان می دهد زمان به نفع سعودی نیست و تمرکز بیسابقه در حدیده حاکی از آن است که ائتلاف سعودی-اماراتی در تنگنای زمان قرار دارد. کشته شدن ده ها نیروی متجاوز طی یک هفته در استان حدیده که یک سرتیپ سعودی واماراتی نیز در میان آن ها قرار دارند، از استیصال آن ها حکایت میکند. حملات بی امان دیروز سعودی به حدیده نیز نشان داد برای آن ها چاره ای جز متوسل شدن به اقدامات وحشیانه ای که اوضاع انسانی در یمن را وخیم تر می کند، نمانده است.اما اگر این منطقه در اختیار انصارا... و مقاومت یمن بماند یا به دست طرف متجاوز بیفتد، چه سرنوشتی در انتظار پرونده یمن است؟ برای پاسخ به این سؤال هر دو احتمال ممکن را بررسی میکنیم:1- اگر بندر در اختیار دولت صنعا باقی بماند، خسارت چند صد میلیون دلاری و هزاران نفری به طرف مقابل وارد خواهد شد و به طور حتم طرفهای متجاوز مجبور میشوند تا حدودی به شرایط مذاکره یمنی - یمنی بیندیشند و مقاومت را به طور رسمی بپذیرند. مسئلهای که به تسلط مقاومت بر آبراه دریای سرخ کمک خواهد کرد و مسیر انرژی دریای سرخ در کنترل صنعا قرار خواهد گرفت. از طرفی انصارا... به حفظ صنعا امیدوارانهتر مینگرد. موضوعی که در مذاکرات آینده برای پایان دادن به جنگ یمن میتواند کفه ترازو را به نفع مقاومت سنگین و دست آن ها را برای پذیرش شروط یا عدم پذیرش شروط ریاض پر کند. در واقع پیروزی انصارا... و همپیمانانش در حدیده میتواند پایان جنگ را نزدیک و شرایط صنعا را به ریاض و ابوظبی تحمیل کند. مخالفان با جنگ در عربستان و امارات صدایشان بلندتر میشود و طرفهای غربی نیز کمتر از جنگ حمایت خواهند کرد و آخرین فرصت ریاض برای پایان دادن به جنگ برای پیروزی در یمن از بین میرود. در کنار همه این موارد امکان شکستن محاصره یمن بیش از پیش قدرت میگیرد.2- از طرفی شکست در حدیده به معنای پایان پرونده یمن نیست. زیرا همه میدانند صنعا مهمترین مقصد حمله به یمن بوده و تا زمانی که دست مقاومت است، عربستان نمیتواند شعار پیروزی در جنگ علیه مقاومت بدهد. پیروزی متجاوزان در حدیده راه نزدیک شدن طرفهای درگیر در حمله را به صنعا هموار میکند و پایتخت یمن در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر رسماً هر نوع امدادرسانی دریایی در آینده به شهروندان یمنی قطع میشود و در صورتی که چنین شرایطی برای امدادرسانی مواد غذایی یا درمانی به شهروندان یمنی به وجود بیاید، به دلیل آن که بنادر دریایی در اختیار طرف متجاوز است، پذیرش شروط، تحمیلی و کار برای مقاومت در میدان پیچیده میشود.ائتلاف متجاوز سعودی حتی سعی خواهد کرد بدون تصرف کل شهر الحدیده صرفا بر تصرف نوار ساحلی متمرکز شود زیرا به خوبی می داند جنگ کوچه به کوچه در الحدیده تلفات سنگینی خواهد داد. هرچند افزایش فشارهای رسانهای برای تلقین شکستها در منطقه حدیده بیش از آن که به واقعیت نزدیک باشد، موج عملیات روانی برای تحمیل خواستههای سیاسی طرف اماراتی و سعودی به منظور دستیابی به یک توافق سیاسی است. آن ها میخواهند با بهدست آوردن بندر حدیده تلاش شان را برای پیروزی در مذاکرات آینده تقویت کنند.به هرروی،نتیجه بازی در افتتاحیه جام جهانی روسیه خیلی زود مشخص شد: سعودیهابه طرز عجیبی تحقیر شدند. اما باید منتظر بود و دید نتیجه بازی سعودیها در زمین یمن چه میشود؟ آیا ماشین جنگی گران قیمت سعودی- اماراتی که توسط گروه آمریکا و انگلیس وفرانسه روغن کاری میشود سرنوشتی مشابه تیم فوتبال پرهزینه عربستان خواهد داشت؟ 1500 زخمی وهلاکت لااقل700 نفر از نیروهای ائتلاف عربی در جریان جنگ هفته اخیر حدیده،آن هم درست همزمان با حمله نیروهای انصارا... به استان مارب که در شرق پایتخت قرار دارد و آزاد شدن دو شهرستان این استان ،حکایت از روحیه بسیار بالای رزمندگان یمنی دارد. آن هایی که به پیروزی خویش در سایه نصرت الهی و وعده او که فرموده «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَه یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم» ایمان دارند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

فرودگاه حدیده یمن واقع در ساحل دریای سرخ صحنه درگیری شدید بین ائتلاف تجاوزگران سعودی و اماراتی و نیروهای جنبش مردمی انصارا... شده است. ظاهرا عربستان سعودی و متحدانش پس از ناتوانی در وادار کردن ارتش و جنبش مردمی انصار ا...به عقب نشینی همچنان سعی می کنند بدون درنظر گرفتن اوضاع نابه سامان انسانی در یمن با تشدید فشار بر غیر نظامیان، مقاومت مردمی در این کشور را وادار به عقب نشینی کنند. سه روز پیش ، رسانههای «ائتلاف عربی»، مثل شبکه العربیه و اسکای نیوز، قبل از ظهر مدعی شدند که فرودگاه حدیده به اشغال شبهنظامیان وابسته به این ائتلاف درآمده و بعدازظهر به دروغ خود اذعان کردند و نوشتند که فرودگاه صرفا تحت تسلط آتشباری قرار گرفته است.بعد از حملهای که روز یک شنبه شکست خورد، بخشی از نیروهای ائتلاف در سه نقطه به موازات ساحل محاصره شدند.صبح دیروزنیز حمله جدید ائتلاف با پشتیبانی سنگین هوایی و مثل همیشه، جنگ روانی و رسانهای به موازات جنگ میدانی آغاز شد و شبکه العربیه و اسکای نیوز دوباره مدعی شدند که فرودگاه تحت کنترل ائتلاف در آمده است. اسکای نیوز به نقل از کسی که او را «ابوزرعه المحرمی» فرمانده کل جبهه ساحل غربی نامید، نوشت که «نیروهای ائتلاف عربی، به طور کامل بر فرودگاه حدیده مسلط شدند». ساعتی بعد، اسکای نیوز به طور ضمنی این خبر را پس گرفت و نوشت که درگیری در بیرون از فرودگاه به شدت در جریان است. در مقابل، به نوشته شبکه المسیره ،یگانهای ارتش و کمیتههای مردمی دیروز «خطوط امداد اشغالگران و مزدوران آنان را در الدریهمی و المجیلس در ساحل غربی قطع کردند و موفق شدند ۱۶ خودرو و ادوات زرهی را منهدم کنند». گفته میشود بیش از ۳۴ تانک، نفربر و خودروی زرهی ائتلاف طی ۱۰ روز گذشته منهدم شده است. حدیده یکی از مهم ترین بندرگاه های یمن است و بسیاری از محموله های موادغذایی و کمک های انسان دوستانه از مسیر حدیده وارد یمن می شود و اگر این جریان به علت شدت گرفتن درگیری مختل شود پیامدهای بسیار ناگواری خواهد داشت. اهمیت این موضوع ناگوار زمانی روشن تر می شود که خاطرنشان شود هم اکنون نیز میلیون ها نفر در شمال یمن در آستانه قحطی قرار دارند. گفته می شود ائتلاف عربی-آمریکایی تلاش می کند با کنترل حدیده، مانع از آن شود که این بندر بتواند صنعا، پایتخت را تغذیه کند. صنعا نیز در کنترل مقاومت مردمی انصارا...قرار دارد. حدیده درگاه ورودی 70 درصد واردات یمن است و بخش بزرگی از کمک های بشردوستانه از طریق این بندر وارد یمن می شود.در این شرایط مارتین گریفیتس فرستاده سازمان ملل متحد در یمن از روز شنبه به صنعا آمده است. بی بی سی دیروز ادعا کرد که او رفته تا انصارا... را متقاعد سازد به طور مسالمت آمیز شهر الحدیده را تخلیه کنند و از مسیری امن به صنعا بروند و کنترل الحدیده را به سازمان ملل واگذار کنند. حتی این شبکه تلویزیونی ادعا کرده انصارا... در حال بررسی این پیشنهاد هستند و خواستار پایان دادن به حملات هوایی سعودی ها به مواضع خود شده اند. اما بی بی سی نگفت چطور مقاومت مردمی انصار ا...مهم ترین درگاه ورود محموله های موادغذایی و کمک های انسان دوستانه به یمن را در اختیار سازمان مللی قرار دهد که تا کنون بیش از این که حامی مردم یمن باشد، حامی نظامیان اشغالگر سعودی و متحدان غربی آن بوده است. در این میان، مطلب مهم ناکامی ائتلاف به رهبری عربستان و متحدانش در رسیدن به اهداف خود از این حملات - با وجود ادعاهایی که آن ها درباره پیشروی دارند - است. بنا بر گزارش رسانه های منطقه نیروهای ائتلاف سعودی ضربات سنگینی را در ساحل غربی یمن متحمل شده اند. ظاهرا در واکنش به این ناکامی ها طی ساعات گذشته جنگنده های ائتلاف سعودی بارها منطقه الفازه در بخش التحیتا در حدیده یمن را هدف قرار دادند. جنگنده های متجاوزان چند بار نیز حومه جنوبی شهر حدیده را هدف قرار دادند.یک منبع نظامی یمنی به المیادین گفت: هدف حملات جنگنده های متجاوزان به منطقه فازه شکست محاصره نیروهای مزدور سعودی بود که از جمعه گذشته به محاصره نیروهای یمنی در آمده بودند. اما این حملات نتیجه ای نداشت و نتوانستند اهداف خود را محقق کنند. همچنین خبرها حاکی از آن است که جنگنده های سعودی به اشتباه نیروهای وابسته به خود را که قصد خروج از محاصره را داشتند هدف قرار داده اند. ارتش و کمیته های مردمی یمن تاکنون به خوبی توانسته اند نیروهای متجاوز را به تله بکشانند و ضربات سنگینی به آن ها وارد کنند. ظاهرا دور باطل شکست سعودی ها و متحدان در یمن چاره ای جز متوسل شدن به اقدامات وحشیانه ای که اوضاع انسانی در یمن را وخیم تر می کند، نگذاشته است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


«هر نتیجهای غیر از برد مقابل ایران برای اسپانیا، تراژدی است!» این نظر روبن گارسیا خبرنگار کانال 5 تلویزیون اسپانیاست و به خوبی اهمیت و حساسیت بالای دیدار تیمهای ایران و اسپانیا را نشان میدهد. ایران و اسپانیا ساعت22:30 امشب در ورزشگاه آرهنا کازان روسیه به مصاف هم میروند، آن هم در شرایطی که ملیپوشان ایران دیدار نخست را با برد مقابل مراکش پشت سر گذاشتهاند و لاروخا با تساوی 3-3 مقابل پرتغال 2 امتیاز حساس را از دست داده است. قطعا صدرنشینی ایران در گروه B که برخی آن را گروه مرگ نامیدهاند، خود یکی از شگفتیهای جامجهانی روسیه است و شاید برای همین است که ستارههای پرتغال و اسپانیا و مفسران و کارشناسان 2 کشور با طعنه و کنایه از ایران و صدرنشینیاش یاد میکنند و حتی گاهی با غرور و کبر درباره مصافشان با شاگردان کیروش حرف میزنند. ردپای غرور را میتوان در مطالبی که در سایتها و رسانههای مکتوب اسپانیا و پرتغال منتشر میشود و یا در اظهارنظر ستارههای 2 تیم به خوبی مشاهده کرد و شاید همین غرور بلای جان شان شود و ایران کمشانسترین و کمامیدترین تیم گروه B از نظر کارشناسان و فوتبالدوستان جهان از 2 مدعی امتیاز بگیرد.
از زمان مشخص شدن گروهبندی جامجهانی 2018 تا همین هفته گذشته که بیستو یکمین دوره جامجهانی آغاز شد و ایران بازی نخستش را برد، روزی نبوده که رسانههای اسپانیایی به ایران و فوتبال و سایر موضوعات مرتبط با آن نپردازند. قطعا در تاریخ نشریات و رسانههای اسپانیا این حجم پرداختن به ایران بیسابقه است و این نشان از اهمیت بالای بازی با تیمی دارد که سرمربی آن کارلوس کیروش سرمربی سابق پرتغال و رئالمادرید است. در چند روز اخیر سرجیو سانتوس تحلیلگر روزنامه ورزشی آس یادداشتهایی درباره فوتبال ایران و تیم ملی و تاکتیکهای کیروش نوشته که بارها در سایر رسانههای اسپانیا بازنشر شده است. او در این یادداشتها از ورود دختران ریشدار به ورزشگاههای ایران تا بررسی کلیدهای دفاعی و هجومی کیروش مطلب نوشته و روی یک جمله کیروش که گفته است: «گاهی ما باید مقابل تیمهای قویتر٩٠ دقیقه دفاع کنیم. این مسئلهای نیست.» تاکید کرده است. این جمله را کیروش قبل از جامجهانی 2018 گفته بود و بارها هم شاهد اجرایی شدن این طرز تفکر در زمین و مقابل حریفان مختلف ایران بودهایم. تیم ملی این طرح را در بازی با مراکش هم پیاده کرد. شاگردان کیروش عقب تجمع میکنند و منتظر اشتباه رقیب میمانند. حملاتشان سریع و سازمان یافته است. با توجه به آنالیزی که نویسنده اسپانیایی انجام داده، محور این تاکتیک، کریم انصاریفرد است. مستعدترین مرد او مقابل مراکش با ١٨ پاس که دومین آمار برتر در تیمش بود و در زمان مشابه، مسعود شجاعی به عنوان هافبک بازیساز مشارکت میکرد؛ 2 بازیکن برای حفظ توپ. دستور دیگر کیروش این است که برای شکستن فشار خط هافبک تیم مقابل، توپ را از کنارهها دور کنند. برای ایران مقابل مراکش، بیشترین ضربه به توپ را مدافعان کناریشان زدند. او با توجه به این شرایط به فرناندو هیرو توصیههایی میکند و مینویسد: «اسپانیا باید صبورانه و با حفظ آرامش بازی کند.» مارکا دیگر نشریه معروف اسپانیا هم با اشاره به مصدومیت نابههنگام روزبه چشمی و نقش موثر او در قلب خط دفاعی، به آنالیز تیم ملی ایران پرداخته و در پیشگویی عجیبی جانشین چشمی را یکی از بین رامین رضاییان، خانزاده و حتی انصاریفرد معرفی کرده، درحالی که ایران در پست چشمی سید مجید حسینی و پژمان منتظری را دارد و البته خانزاده هم مدافع میانی است. تمام این تحلیلها و آنالیز تیم ملی ایران حکایت از آن دارد که اسپانیاییها هم به سختی کار با ایران واقف هستند، منتها نگاه از بالا و غرورشان به عنوان قهرمان جهان اجازه نمیدهد کمی متواضعانه درباره ایران اظهارنظر کنند!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

روز گذشته واکنش به ماجرای ویلای مصادره ای مورد استفاده رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح وارد مرحله جدیدی شد و سرلشکر فیروز آبادی با صدور اطلاعیهای توضیحاتی درباره مسائل پیش آمده در زمینه ویلای لواسان ارائه کرده بود؛ همزمان رئیس کل دادگستری تهران هم از وصول دادخواستی برای رفع تصرف از این ملک خبر داد و دستور رسیدگی دقیق و سریع این موضوع را صادر کرد. به گزارش تسنیم و فارس، سرلشکر سید حسن فیروز آبادی رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح در اطلاعیه ای با اشاره به مسائل پیش آمده درباره ویلای لواسان با اشاره به دستور گذشته رهبر انقلاب مبنی بر تحویل این ویلا به وی نوشت: محل تحویلی یک ساختمان مخروبه با حدود چهار اتاق معمولی و بدون هرگونه امکانات زیر سقف شیروانی مربوط به حدود 70 تا 100 سال پیش است و جزئیات آن در متن سند آمده است.
این محل 22 سال به عنوان دفتر فوق سری رئیس ستادکل استفاده میشد
وی در ادامه تصریح کرد: این محل 22 سال به عنوان دفتر فوق سری رئیس ستادکل استفاده میشد. درباره مصاحبه با خبرنگاران محترم درخواست مجوز کردهام که در صورت اجازه ان شاء ا... اقدام خواهد شد. رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح در این اطلاعیه همچنین تأکید کرده که از هیچ مرجعی حکمی ولایی، قانونی یا قضایی برای تخلیه دریافت نکرده است. دربخشی از صورت جلسه تحویل ملکی که فیروزآبادی منتشر کرده است تاریخ تحویل ساختمان مربوط به سال 78 است و عبارت فاقد تأسیسات بهداشتی هم در آن درج شده است.
پلیس تهران: هیچ دستور قضایی از سوی مقام قضایی به پلیس ارجاع نشده است
روز گذشته سردار حسین رحیمی رئیس پلیس تهران بزرگ نیز در پاسخ به سوالی درباره ویلای لواسان گفت: «در مورد این ویلا هیچ دستور قضایی از سوی مقام قضایی به پلیس ارجاع نشده است.» این درحالی است که پیشتر محمدجواد معتمدی دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در گفتوگو با فارس مدعی شده بود: «مسئولان ستاد (اجرایی فرمان امام(ره)) بیان کردند که حکم قضایی تخلیه ویلا نیز صادر شده است اما نیروی انتظامی بهعنوان ضابط قضایی و مسئول اجرای حکم از اجرای آن استنکاف کرده اند».
اسماعیلی: روز گذشته دادخواستی برای رفع تصرف از این ملک واصل شد
در همین حال غلامحسین اسماعیلی رئیس کل دادگستری استان تهران در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی درباره ماجرای تصرف ویلایی 10 هزار متری در لواسان توسط یکی از مقامات کشور، اظهار کرد: درباره موضوع ویلای لواسان صرف نظر از صحت و سقم این موضوع، آن چه ما قطعا به عنوان دستگاه قضایی اعلام میکنیم این است که تا امروز از ناحیه نهادی که مالکیت قانونی ملک مذکور را داشته هیچ درخواست و دادخواستی مبنی بر تخلیه، خلع ید و رفع تصرف به مرجع قضایی در تهران و حوزه لواسان واصل نشده و در نتیجه از ناحیه دستگاه قضایی هیچ حکم و دستوری در این باره صادر نشده است. وی اضافه کرد: این ادعا که با مماشات دستگاه قضایی در اجرای حکم تصرف ادامه یافته، کذب است و ناشی از بی اطلاعی اظهار کنندگان این ادعاست و تا کنون چنین حکمی از سوی دستگاه قضایی صادر نشده چون تقاضایی نبوده است. رئیس کل دادگستری استان تهران اضافه کرد: البته قبل از حضور در این جلسه، ساعت 14:30 روز سه شنبه دادخواستی از نهاد ذی ربط مبنی بر رفع تصرف از این ملک به حوزه قضایی لواسان واصل شده است. وی افزود: با شنیدن این خبر دستور اکید صادر کرده بودم که در صورت وصول چنین تقاضایی با سرعت و دقت رسیدگی صورت گیرد. با رعایت موازین قانونی برای هفته آینده تعیین وقت شده تا دادگاه به این موضوع رسیدگی کند.
ورود دیده بان شفافیت و عدالت به پرونده ویلای لواسان
در همین باره احمد توکلی رئیس دیده بان شفافیت و عدالت در پاسخ به سوالی مبنی بر این که چرا دیده بان شفافیت در قبال نامه جنبش عدالتخواه دانشجویی سکوت کرده است؟ گفت: «ما سکوت نکرده ایم و روز گذشته(سه شنبه) در هیئت مدیره دیده بان تصویب شد این نامه بررسی وابعاد آن مشخص شود تا دیده بان در چند روز آینده درباره ویلای مصادره ای که آقای فیروزآبادی در آن ساکن است اعلام نظر کند». چندی پیش جنبش عدالتخواه دانشجویی در نامهای به دادستان تهران خواستار تخلیه این ویلا توسط سرلشکر فیروز آبادی شده بود که به گفته مسئولان این تشکل، رهبر انقلاب نیز دو مرتبه دستور تخلیه این مکان را داده اند اما اجرایی نشده بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه دانش وفناوری - گردش مالی بازار پیشبینیها و شرط بندی های غیرقانونی در تلگرام روزانه ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان برآورد می شد، بازاری پرسود و پرتقلب که هرگز حاضر به گرفتن شامد نشدند.به گزارش فارس ؛ همزمان با برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال 2018 روسیه، تب شرط بندی و پیش بینی نتایج مسابقات داغتر شده است. صنعت تبلیغات در فضای مجازی هزار توی پیچیدهای دارد که شاید در نگاه اول ساده به نظر می رسد اما پول های سرگردان به این صنعت جذابیت و بال و پر بسیاری می دهند. تا چند وقت پیش یکی از بازارهای اصلی تبلیغات در فضای مجازی ایران تلگرام بود.اکوسیستم تبلیغات در پیامرسانها از 4 گروه سفارشدهندگان تبلیغات، توزیع کنندگان تبلیغات، مدیران کانال و کاربران تشکیل شده است.اما آن چه که به رشد یکباره و چشمگیر تبلیغات در تلگرام کمک کرد، تبلیغات غیرقانونی از نوع شرط بندی، پیش بینی فوتبال و کلاهبرداری بود.
افت تبلیغات شرطبندی تلگرامی و رونق دوباره با جام جهانی
یکی از روشهای شرطبندی و پیشبینی فوتبال، تبلیغ در تلگرام است که این روش پس از فیلترینگ تلگرام کم رنگ شده بود اما به تازگی به دلیل برگزاری جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ دوباره تاحدی داغ شده است.در روزهای اوج تلگرام که فعال ترین دوره کار سایتهای شرطبندی بود، حدود 20 گپ گسترده فعال در پیشبینی فوتبال در تلگرام فعال بودند و درآمد کانالهای تلگرامی از محل پیشبینیها بسیار زیاد بود.شرط بندی ها علاوه بر این که درآمد زیادی دارند، در بسیاری موارد به کلاهبرداری منتج میشوند و اساسا پولی برگردانده نمی شود.«در این روش وبسایتهایی چند ساعت مانده به شروع بازی راهاندازی میشوند و در این فرصت با هزینه تبلیغات حدود سه برابری از طریق کانالهای پربیننده در تلگرام تبلیغ میکنند.در این تبلیغات، لینک سایت معرفی میشود و بازدید این پست تبلیغی تا 10 میلیون بار نیز میرسد، کاربران از طریق این لینک به سایت شرطبندی وارد شده، ثبتنام و پیشبینی میکنند و از طریق درگاه بانکی به سایت شرطبندی پول واریز میکنند. هر چه تعداد شرکتکنندگان بیشتر شود، قیمت شرطبندی افزایش مییابد .اما سایتهای شرطبندی این چنینی پس از پایان بازی در صورت برنده شدن کاربر، پولی به برنده پرداخت نمیکنند و در واقع شرطبندیکننده متضرر میشود.آن ها برای جلب اعتماد مخاطبان به صورت مرحله به مرحله برای مخاطبان دام پهن میکنند، به این صورت که در مراحل اولیه، در صورت پیشبینی صحیح جایزههایی با رقمهای پایین را پرداخت میکنند، اما پس از جلب اعتماد مخاطب در پرداخت هدیه وقتی کاربر با رقم بالا شرطبندی میکند، حتی اگر برنده شود جایزه را نمیپردازند.این افراد برای پنهان ماندن از پیگیریهای حقوقی پس از پایان شرطبندی سایت شرطبندی را غیرفعال میکنند و درمواردی به کشورهای دیگر از جمله ترکیه و مالزی متواری میشوند و پس از مدتی باز میگردند و داستان را از سر میگیرند. کانالهای منتشرکننده تبلیغ شرطبندی نیز پس از بازی تبلیغ را حذف میکنند که ردپا را از بین ببرند و اتهامی متوجهشان نباشد.»
تمامی روشهای تقلب در شرطبندیهای اینترنتی
علاوه بر کلاهبرداری در شرطبندی و پیشبینیها، تقلب در بازیهای دیگر از جمله بازیهای کازینویی نیز وجود دارد.
به گفته این منتشر کننده تبلیغ در تلگرام، «در این بازیها اگر بازی کننده به برنامهنویسی مطلع باشد متوجه میشود که در مبالغ از سطحی بالاتر در حال بازی با روبات است و تاس طوری ریخته میشود که کاربر ببازد. در خوشبینانهترین حالت کاربر با تصور این که شانس نداشته باخت را قبول میکند. در شکل دیگری از کلاهبرداری که بیشتر در سایتهای کوچک انجام میشود و سایتهای بزرگ این کار را نمیکنند فیشینگ (جعل حساب کاربری) انجام میشود و زمانی که کاربر به حساب سایت بازی پول واریز میکند یک کپی از اطلاعات کارت و حساب او گرفته میشود که این کلاهبرداری در موارد زیادی اتفاق میافتد.در شکل دیگری از تقلب، کاربر پس از بازی و برنده شدن اعتبار اضافه را دریافت میکند اما زمانی که درخواست پرداخت پول میزند از اعتبار حساب کم میشود اما پولی پرداخت نمیشود.در این مواقع سایت بازی، کاربر را با وعدههای مکرر پیگیری معطل و دست به سر میکند و به دلیل ماهیت غیرقانونی این اقدامات هم راهی برای پیگیری جدی برای متضرر وجود ندارد.»
اپلیکیشنهای سیاه، روی دیگر درآمد تبلیغات
یکی دیگر از راههای عمده کسب درآمد تبلیغات در تلگرام اپلیکیشنهای سیاه در گوشیهای دارای سیستم عامل اندروید بودند. در این اپلیکیشنها در زبان برنامهنویسی به دلیل نداشتن لانچر آیکون اپلیکیشن روی صفحه گوشی نمایش داده نمیشود و کاربران بیاطلاع تصور میکنند این اپ نصب نشده است و از این طریق سوءاستفادههای متعددی از کاربر میکنند، از جمله این که به این دلیل که در واقع اپ تبلیغاتی نصب شده اما کاربر نمیبیند، پیغامهای تبلیغاتی در قالب های متعدد از جمله اعلان بالای صفحه نمایش یا ورود به لینک کانال های خاص در تلگرام روی گوشی به کاربر نشان داده می شود. مشابه این سوءاستفاده ها در نسخههای متعدد غیررسمی تلگرام نیز دیده می شد .آمار غیررسمی از فعالان این تجارت از درآمد حدود ۳ میلیون تومانی تا ۴ میلیون تومانی بابت هر k۱۰۰ عضوگیری اجباری در دوران اوج تلگرام حکایت دارد.همین رویه بسیاری از کاربران را با طمع به دست آوردن پول به سایتهای شرطبندی کشانده به طوری که حتی برخی اعلام میکردند سرمایهای را فروختهاند تا از مسیر شرط بندی آن را دو برابر کنند و پس از اطلاع از روشهای کلاهبرداری در شرطبندی از این کار منصرف شدهاند.در نهایت این تجارت شرط بندی و قمار همان بخش کسب وکارهای غیرمجاز تلگرام هستند که اگرچه افراد زیادی را به خود مشغول کرده اند و به درآمد رساندهاند اما به دیگر کسب و کارهای سالم تلگرام ضربه زدند .به رغم تلاش های شورای عالی فضای مجازی و وزارت فرهنگ و ارشاد برای در مسیر قانون قراردادن کانال های تلگرامی، این بخش مهم و اثرگذار از تلگرام به دلیل منشأ غیرقانونی درآمدهای شان ؛هرگز تعهد به «شامد» را نپذیرفتند و به نوعی طرح شامد را هم ناموفق کردند.آن ها تمام تلاش خود را برای از تب و تاب نیفتادن تلگرام صرف کردند و حتی با اتحاد با یکدیگر موج مقاومت در برابر خروج از تلگرام را به راه انداختند و علیه پیام رسانهای داخلی هجمه کردند. در نهایت اما فیلترینگ تلگرام به اهداف اولیه خود رسید و در این ماجرا خشک و تر با هم سوختند.
برآورد تبلیغات 400 میلیون تومانی سایتهای شرطبندی
برآوردهای غیررسمی می گویند در روزهای اوج تلگرام سایتهای شرطبندی روزانه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان برای تبلیغات هزینه میکردند.البته در بازی تبلیغات شرطبندی و پیشبینی فوتبال واسطهها بیشترین درآمد را دارند و همه پول تبلیغدهنده به تبلیغکننده نمیرسد.
بازار کانالداری و تبلیغات در تلگرام کساد شده است
با این تغییرات فعالیت کانالداری در تلگرام دیگر به صرفه نیست زیرا جذب کاربر، آماده کردن پست و تهیه پستهای بازدیدخور حتی به اندازه جبران هزینههای اینترنت درآمد ندارد. اکنون کانالهای تلگرامی که با هر K عضو روزانه پنج تا شش میلیون تومان درآمد داشتهاند به دیگر شبکه های اجتماعی برای راهاندازی کسب و کار جدید فکر میکنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه ادب و هنر- در چند روز گذشته، یک فایل شنیداری 14 دقیقه ای از استاد محمد رضا شفیعی کدکنی منتشر شد. از این فایل 14 دقیقه ای که محور آن زبان فارسی و محلی بود یک جمله کوتاه بریده شد و به تندی در فضای مجازی دست به دست شد. بریده ای کوتاه و شیطنت آمیز که برخی به آن پر و بال دادند و باعث هجمه نژادها و اقوام ایرانی به سخنان ایشان و وارونه نشان دادن اصل مطلب شد. اصل مطلبی که یادآور می شد انگلیسی ها چه طور با سیاست و قدرتمند کردن زبان های محلی چون اُردو، زبان پارسی را در هند از میان بردند و روس ها با همین سیاست به دنبال حذف زبان پارسی از آسیای میانه هستند و اتفاقا زبان محلی پشتوانه فرهنگی ماست. به دنبال همین هیاهوها، با دکتر میرجلال الدین کزازی و دکتر محمود فتوحی رود معجنی هم کلام شدیم تا نظر آن ها را هم درباره حفظ زبان پارسی و محلی بدانیم.
این قسمت ها از فایل شنیداری دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در بخشی از کلاس درس ایشان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تاریخ یکم خرداد1397 است. او خاطره ای از دوران حضورش در آکسفورد و برخوردش با جُنگی خطی می گوید که شامل اشعاری به سبک هندی از شخصی انگلیسی زبان و عضو کمپانی هند شرقی است و بعد هم از برنامه هایی که باعث شد زبان فارسی از هند رخت بربندد.
زبان اردو، شاهنامه، حافظ و سعدی ندارد
آن جا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته و شعر در سبک هندی... بیدل یک منظومه بسیار بسیار منسجم و پیچیده ای است که کُدهای هنری اش را هر ذهنی نمی تواند اینکود کند به اصطلاح زبان شناس ها. و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی. بعد آن وقتی که مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. می دانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، می تواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّه هندی می گوید: گور بابای این زبان اردو. من که می توانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی... را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی می کنم، چنان که کردند.
در لهجه ها، شاهنامه وجود ندارد
آن هایی که روی زبان های محلی ما فشار می آورند که من آقا به لهجه کدکنی بهتر است شعر بگویم، او می داند چه کار می کند، او می داند که در لهجه کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم می گوید من فاتحه این را خواندم. من شکسپیر می خوانم یا پوشکین می خوانم. الان شما فکر می کنید روس ها چه کار می کنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روس ها الان سیاست شان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال می دهند. می گویند خلق قزاق و... بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجه خودتان را موسیقی خودتان را... و ما برایتان کف می زنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل می دهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی... آن بچه قزاق مدتی که خواند می گوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین می خوانم. لرمانتف می خوانم. فاتحه می خوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس می شود.
شکسپیر نمی تواند با زبان فارسی کشتی بگیرد
این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کره زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال الدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و... شناخته می شود. شکسپیر با آن نمی تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی تواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجه محلی که تشویقت می کنند، بعد از مدتی نوه تو، نبیره تو، می گوید ...* به این زبان محلی خودم. من روس می شوم، انگلیسی می شوم. شکسپیر می خوانم، لرمانتف می خوانم، پوشکین می خوانم. این را ما هیچ بهش توجه نمی کنیم. ما نمی خواهیم هیچ زبان محلی را خدای نکرده... چون این زبان های محلی پشتوانه فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان های محلی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی فهمیم. ولی این زبان بین الاقوامی که قرن ها و قرن ها و قرن ها همه این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند....هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از این ها اهمیت بدهیم.
نقشه روس ها شبیه به نقشه انگلستان است
همین کار الان در آسیانه میانه دارد می شود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند (خواهند شد). الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند. پوتین اجازه نمی دهد به این ها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمی خواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمی توانند بخوانند این ها... [انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همین طوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. خیلی مهم است. ما این را باید بدانیم. این زبان بین الاقوامی ما منحصر در فارسی زبانان نیست همه اقوام، مساهمت کنندگان در خلاقیت این فرهنگ و زبان هستند.
52 ثانیه مهم که شنیده نشد
در هیاهوی برداشت های اشتباهی که از همان بریده سخن شده بود یک فایل شنیداری دیگر منتشر شد. فایل 52 ثانیه بود. دانشجویی سوالی درباره ضرورت تذکره نویسی و گرد آوری آثار ادبی مناطق مختلف ایران در دوره معاصر و مولفه های تذکره نویسی از دکتر شفیعی کدکنی پرسید و پاسخ این بود که:«من عقیده ام بر این است که ما به هیچ وجه نباید تعصب زبان فارسی داشته باشیم حتی لحن های ترکی که داریم باید حفظ شود و در منطقه شما زبان کردی. ما می خواهیم میراث فرهنگ ملی مان را ثبت و ضبط کنیم. این که کدامش به لهجه اورامان هست، کدامش به لهجه دیگری از لهجه های کردی. در این جا تعصب ورزیدن؛ خیانت به ایران است» .
* این کلمه که در کلاس درس به شکل خصوصی مطرح شده به دلیل شان استاد کدکنی و همچنین ملاحظات رسانه حذف شده است. هر چند کانال های ضد انقلاب مثل وحید آنلاین، مملکته، آمد نیوز و ... با تقطیع صحبت های استاد کدکنی و بولد کردن همین کلمه سعی در به بیراهه کشیدن افکار عمومی از جان کلام و هشدار استاد کدکنی درباره زبان معیار داشته اند.
گپ و گفت با دکتر میر جلال الدین کزازی، درباره ضرورت حفظ زبان بومی
زبان بومی پشتوانه زبان فارسی است
استاد میر جلال الدین کزازی، استاد، نویسنده و چهره ماندگار فرهنگ و ادب ایران از دیگر استادانی هستند که با ایشان گفت و گو کردیم. ایشان که بر روی یک یک واژگان پارسی شان حساس بودند از پیوند زبان بومی و زبان فارسی گفتند و از این که تا قدر واژگان و پیشینه ادبی مان را ندانیم نمی توانیم از گنجینه ای که در اختیار داریم استفاده کنیم.
نسبت زبان بومی به فارسی مثل نسبت نواده است به نیا
در پاسخ به این پرسش باریک و بنیادی که در این سالیان فراوان به شیوه های گوناگون در میان نهاده می شود، آن چه من سخت کوتاه می توانم گفت این است که زبان های بومی یا گویش های بومی نه تنها به زبان فارسی زیان نمی رسانند یاری گر این زبان هم هستند، اگر ما به دور از هر یک سو نگری و خشک اندیشی و پیش داوری بخواهیم این زبان ها و گویش های بومی را در سنجش با زبان فارسی ارج نهیم و ارز. من بارها گفته ام که زبان ها و گویش های بومی در پیوند با زبان فارسی به نیا می مانند در پیوند با نواده. اگر ما بخواهیم نواده را به درستی، بآیین، به شیوه ای سنجیده و سزاوار بشناسیم بناچار نخست می باید نیا را شناخته باشیم زیرا ویژگی های بنیادین و ساختاری نیا به نواده می رسد. زبان پارسی در ایران پس از اسلام از آن روی که زبان فراگیر فرهنگی و دیوانی در ایرانشهر شده است با آهنگی تندتر دگرگونی یافته است. اما زبان ها و گویش های بومی را از آن روی که در جغرافیایی بسته به کار برده می شده اند نژاده تر، کهن تر خوانده اند. به درست از همین روی این گویش ها و زبان ها، گنجینه هایی گران ارج و بی جایگزین هستند نه تنها در دانش زبانشناسیِ تاریخی، در کندوکاو در سرگذشت و پیشینه زبان های ایرانی، در دانش های دیگر نیز مانند مردم شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی از نژادی فراخ تر: فرهنگ شناسی ایرانی. پس این گونه زبان ها را می باید با پروایی پولادین با تلاشی در خور از گزند و آسیب و نابودی پاس داشت.
اگر واژه ای بمیرد جهانی به سوگ خواهد نشست
من سخنی را چند سال پیش در همایشی که در همین زمینه برگزار شده بود، بر زبان راندم که گسترش و آوازه ای یافته است. که اگر واژه ای از یکی از زبان های ایرانی بمیرد ایرانیِ دل آگاه، ایران دوست به سوگ خواهد نشست. آوازه در خواهد افکند که فلان روز در فلان جای ما گرد هم می آییم تا در مرگ فلان واژه بموییم. زیرا اگر واژه ای بمیرد بخشی گسترده از فرهنگ و پیشینه ایرانی را با خود خواهد میراند. حتی اگر آن واژه، وام واژه باشد یا از زبانی دیگر به زبان پارسی راه جسته باشد. همین پدیده که می توانم آن را وام واژه بخوانم، پدیده ای است که از دید زبانشناسی شایسته بررسی است. زیرا اگر درگذشت آن وام واژه را بکاویم، به گذشت و گذاری در روزگاران فرهنگ منش ایرانی خواهیم پرداخت.
حذف زبان ها سیاستمدارانه است تا زبان شناسانه
او در پاسخ به این پرسش که چه طور زبان کشوری حذف می شود گفت:«ما در این پدیده اندوهبار با زبان به راستی رو به رو نیستیم، با روش های کشورداری و آن چه سیاست نامیده می شود رو به روییم. اگر این زبان ها در این کشورها از بین رفته اند از این روست که مردم این کشورها، کسانی که به این زبان ها و گویش ها سخن می گفته اند ارج و ارزش آن ها را نمی شناختند و اگر می دانستند می کوشیدند که آن ها را از نابودی پاس بدارند. این دو را نباید با هم در آمیخت. زبان پارسی دری هم خب روزگاری گویشی بوده است از زبان ایرانی. در اینجا زبان مردم خراسان کهن اندک اندک زبان فراگیر میهنی شده است. اما در کنار این زبان که همه ایرانیان آن را به کار می گرفته اند در سخن گفتن با دیگر شیوه های ایرانی، در آفریدن ساختارهای ادبی هرگز زبان ها و گویش های بومی را نرانده اند و از میان نبرده اند. این گویش ها و زبان ها، ادب پارسی را ژرفا و پایوری بیشتری داده اند. شما گوهری گرانبها دارید اما اگر ارزش این گوهر را ندانید به آسانی آن را از شما خواهند ربود. آیا داستان این است که ما برای این که گوهر را از ما نربایید بکوشیم که این گوهر را از میان برداریم این رفتار وارونه، نشانه چپ اندیشی، بی خردی است. در این سرزمین های روس که نام بردید من می دانم، از نزدیک آشنایی دارم، خود آزموده ام که گونه ای خودشناسی و خویشتن باوری فرهنگی و تاریخی پدید آمده است. یک نمونه بیاورم برای شما.
اگر از فراموش شدن فرهنگ تان برآشفتید، ارزشمندید
یک دو سال پیش به روسیه رفته بودم. به مسکو در نمایشگاه جهانی کتاب. چند سخنرانی داشتم. در یکی از این سخنرانی ها به کارکرد و بازتاب فرهنگ ایرانی به ویژه رزمنامه این فرهنگ در فرهنگ های بومی که در جغرافیای روسیه در کارند، پرداختم. در پایان سخنم، چند دوشیزه جوان به نزد من آمدند آزرده و خشمگین. آزردگی شان ارزشمند بود و دلم را شکفت. آنان می گفتند شما از مردمانی گوناگون که در این کشور می زی اند سخن گفتید چرا از ما یادی نکردید. ما قفقازی هستیم ما خود را ایرانی می دانیم اما شما از بازتاب فرهنگ ایرانی در فرهنگ قفقاز هیچ سخنی نگفتید. این واکنش در چشم من بسیار ارزشمند بود. این مردم به پیشینه نیاکانی و ایرانی خویش می اندیشند و آن را گرامی می دارند. از سخنرانی که از بهره پیشینه قشقایی ِ ایرانی در آن می بودی نگشته است بر می آشوبند. می گویند که چرا؟ ! چرا از ما قفقازی ها سخن گفته نشد. خب اگر این بیداری، این آگاهی، اگر این خویشتن باوری در میان مردم باشد گویش ها و زبان های بومی نه تنها آسیبی به آن نمی رساند که پشتوانه ای بسیار نیرومند خواهد بود برای این زبان. گنجینه گرانبها از واژگانی ناب و نژاده ایرانی را در خود نهفته می دارند. ما هم از این گنجینه می توانیم استفاده کنیم هر زمان نیاز داشتیم. چطور می توان گفت این زبان ها در ستیز با زبان پارسی هستند؟ که در چشم هر ایرانی راستین، سرشتین، بسیار گرامی و گران مایه است. این ها رشته های پیوند است در میان تیره های گوناگون ایرانیان.
نظر دکتر محمود فتوحی رود معجنی درباره جداسازی زبان
ادبیات خرد و کوچک نمی تواند نماینده فرهنگی باشد
استاد محمود فتوحی رود معجنی، از نویسندگان و چهره های ماندگار فرهنگ و ادب ایران در زمینه وضعیت گویش های کوچک بعد از فروپاشی زبان معیار می گوید.
گویش ها چگونه وارد جمهوری ادبیات جهان خواهند شد
آیا روشنفکران کشورهای انگلیسی زبان (آمریکا، بریتانیا، استرالیا، کانادا، نیوزیلند) آن قدر بر جداسازی زبان تاکید دارند که اقوام ایرانی؟
مفهوم پایتخت ادبی در زبان های بزرگ را در نظر بگیرید. کتاب ها و آثار هنری که نماینده فرهنگی هستند در لندن و نیویورک اجازه ورود به فرهنگ انگلیسی را می گیرند حتی اگر در کانادا یا در نیوزیلند نوشته شوند. زمانی که ما زبان فارسی را به گویش های قوم فروشکستیم، ادبیات خرد و کوچک در کجا نمایندگی فرهنگی خواهند کرد؟ چقدر خواننده خواهند یافت. الان شعرهای محمد قهرمان به لهجه تربتی را (با آن اقتدار زبان و عاطفه و تصویر) چگونه می توان به زبان فارسی و نه به جهان معرفی کرد.
تولیدات فرهنگی گویش ها چگونه وارد جمهوری ادبیات جهان خواهند شد، چگونه در کنار زبان های پرخواننده مثل انگلیسی، چینی و عربی عرض اندام خواهند کرد؟
اصطلاح بالکانیدن (Balkanize) در سپهر سیاسی به معنای جدایی سازی و پاره پاره کردن کشورهای چند قومیتی است. فرایندی که در بالکان و اروپای شرقی انجام شد و هشت قوم یوگسلاو که یک کشور قدرتمند واحد بودند در دو دهه اخیر به هشت جمهوری کوچک ناتوان تبدیل شدند. یکی از بنیادهای این پاره پاره کردن تفکیک های زبانی است. در کنار ایجاد تعارض های قومی، مسئله زبان بسیار اهمیت دارد.
نتیجه انحلال قومیت ها و گویش های بزرگ
در قلمرو پارسی گویان صدها زبان و گویش وجود دارد اما هیچ کدام به قدرت زبان پارسی نشده است. قدرت فرهنگی و هویت ساز زبان پارسی زبان ادبی و سیاسی و فرهنگی و شالوده قدرت ایرانی را ساخته حالا راه تجزیه کردن این پیکره قدرتمند فرهنگی، ایجاد نزاع های زبانی است. تجربه ای که در خیلی کشورها جواب داده است.
آیا گویش های ایرانی با فروپاشی زبان پارسی دری قدرت مقاومت در برابر ادبیات و سینما و فلسفه زبان های بزرگ و مسلط را دارند؟ یقینا نه. نتیجه انحلال قومیت ها و گویش های بزرگ است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.