پویایی ادبیات مقاومت در سایهسار «سلیمانی»
استادان محمد کاظم کاظمی و رضا اسماعیلی در گفت و گو با خراسان، از چگونگی شکل گیری ادبیات مقاومت در سپهر ادب فارسی و تاثیر شگرف شهادت«حاج قاسم» بر این گونه ادبی سخن گفتند
آرانیان /بهبودی نیا - حدود یک دهه پیش از انقلاب اسلامی، غسان کنفانی، نویسنده و روزنامهنگار فلسطینی برای اولین بار، عبارت «ادبیات مقاومت» را برای توصیف ادبیات فلسطین در مبارزه با اسرائیل به کار برد. اما وقتی به تاریخ ادبیات جهان نگاه میکنیم، متوجه میشویم که این اصطلاح متعلق به کشور و جغرافیایی خاص نیست و شاعران و نویسندگان در هر جای جهان، از ارزشِ پایداری در راه حق و مقابله با ناحق و ظلم سروده و نوشتهاند. این نوع ادبیات در ایران، پس از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، به ویژه در دهه70 و اوایل دهه80 به اوج خود رسید. یکی از چهرههای کم نظیر ایرانی که در سالهای اخیر به نماد مقاومت در برابر استکبار و ظلم تبدیل شد، شهید حاج قاسم سلیمانی است که عمر و جانش را در راه مبارزه با داعش گذاشت و عاقبت در این راه شهید شد. پس از شهادت این سردار پرافتخار که حالا سه سال از آن میگذرد، آثار متنوعی در حوزه ادبیات مقاومت با محوریت او خلق شدهاست. به عبارتی میتوان گفت با شهادت سردار سلیمانی، خون تازهای در رگهای ادبیات مقاومت جاری شد. در همین راستا، گفتوگوی ما را با محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر برجسته و رضا اسماعیلی، شاعر و دبیر علمی هفدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر، درباره سیرادبیات مقاومت میخوانید.
رویش های جدید درشعر مقاومت
محمدکاظم کاظمی در تشریح تاریخچه شعر مقاومت در ایران میگوید: شاید برخی از ما بر این باور باشیم که تاریخ سرایش شعر پایداری و شعر مقاومت در ادبیات فارسی به قرن ها پیش بر می گردد اما واقعیت چیز دیگری است. اگر چه در زمان حمله مغولها، غزها و دیگر تهاجماتی که در طول قرن های گذشته رخداده است شاعران فارسی زبان، شعرهایی سرودهاند؛ اما این دلیل نمی شود که سابقه شعر پایداری و مقاومت را به این زمانها نسبت دهیم. در آن زمان، چند دسته شعر ازجمله شعر دربار یا مدح و ستایش، شعر عرفانی و شعرتغزلی وجود داشته است پس شاعران و اهالی حکومت با این نوع شعر، سروکار داشتهاند.
این شاعر و پژوهشگر ادبی تصریح می کند: البته همانطور که گفته شد در هر دورهای ما شعرهایی بانام شعر اعتراض داشتهایم مثلاً در تاریخ ادبیات، برخی از قصاید سنایی و شعرهای ناصرخسرو در این دسته جای میگیرد. قبل از انقلاب نیز در ایام مشروطه شعرهایی سروده شد اما این شعرها هم در رسته شعر اعتراض قرار میگیرد نه شعرمقاومت و پایداری. خلاصه کلام این که سرمنشأ ادبیات پایداری را میتوان انقلاب اسلامی و سرمنشأ ادبیات مقاومت در ایران را دفاع مقدس دانست. البته ادبیات مقاومت از زمان دفاع مقدس شروع شده و بعدازآن هم وارد عرصه واقعه درگیری داعش در عراق و سوریه شد. درزمان جنگ داعش، شاهد رویشهای جدیدی در حوزه شعر مقاومت بودهایم. شاعرانی در این عرصه شعرهایی سرودهاند که حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
بخشیدن رنگ و بوی تازه به ادبیات با شعر مقاومت
وی میافزاید: ادبیات مقاومت در ایران را میتوان پدیدهای تازه در ادبیات فارسی دانست که دارای رنگ و بو، حال و هوا و خصوصیات ویژهای است و این گونه شعر ها ، اتفاقات شگرفی را در ادبیات فارسی رقم زده است.
کاظمی خاطرنشان میکند: حمید سبزواری که شعرهای زیادی را در وصف انقلاب سروده است بهعنوان پیشرو ادبیات پایداری به شمار میآید. او ازنظر تعداد شعرهایی که برای انقلاب سروده در میان دیگر شاعران کمنظیر است. منتها سبزواری در سبکهای قدمایی از جمله قصیدهسرایی فعالیت داشته است. همچنین در میان شاعران نئوکلاسیک سرا که در جریان مقاومت وارد عرصه شدهاند میتوان به نصرا... مردانی، محمدرضا عبدالملکیان، علی معلم دامغانی، سید حسن حسینی، سلمان هراتی، قیصر امین پور، یوسفعلی میر شکاک و ... اشاره کرد.
ادبیات مقاومت، الفبای پایداری در برابر استکبار
رضا اسماعیلی در تعریف ادبیات مقاومت و پیشینه آن میگوید: ادبیات مقاومت اصطلاح جدیدی است و در سدههای گذشته، گونهای مستقل با این عنوان نداشتهایم. پیشینه این گونه ادبی را باید در ادبیات عرب، به ویژه در آثار غسان کنفانی، نویسنده و روزنامهنگار نامآور فلسطینی جستوجو کرد. میتوان گفت که ادبیات مقاومت با نام او پیوند خورده و بالیده است. ادبیات مقاومت که معمولاً درونمایهای حماسی و «معنامحور» دارد، یک مفهوم کلی، عام و گسترده است که در بطن خود «ادبیات انقلاب» و «دفاع مقدس» را نیز در بر میگیرد. ادبیات سیاسی-اجتماعی عصر مشروطه را نیز میتوان در دایره ادبیات حماسی(مقاومت) بررسی کرد. ادبیات مقاومت، ادبیاتی است که در سه جبهه عمده میجنگد: جبهه مبارزه با هوای نفسانی، جبهه مبارزه با استبداد داخلی و جبهه مبارزه با دشمن متجاوز و اشغالگر خارجی. با این تقسیمبندی، باید گفت که ادبیات دوران هشت ساله دفاع مقدس نیز زیرشاخهای از ادبیات مقاومت به شمار میآید. ادبیات مقاومت و پایداری، فریاد سرخ عدالتخواهی، ظلم ستیزی و بیداری از حنجره شریف و غیرتمند شاعرانی متعهد و رسالتمدار است که به انسان، صلح، آزادی و عدالت میاندیشند. ادبیات مقاومت، الفبای پایداری در برابر قدرتهای اهریمنی و انسانستیز است.
جای خالیِ نگاه تحلیل گرانه در آثار ادبیات مقاومت
دبیر علمی هفدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر، وضعیت فعلی تولید آثار ادبی در حوزه ادبیات مقاومت در ایران را اینطور ارزیابی میکند: وضعیت تولید آثار در این حوزه از نظر کمّی خوب است ولی از نظر کیفی هنوز در آغاز راه هستیم و به نقطه مطلوب نرسیدهایم. با کمال تأسف باید گفت هنوز هم بسیاری از شعرهایی که با عنوان مقاومت و پایداری خلق میشوند، لهجه توصیفی دارند و به جای تبیین و تحلیل، به صورتگری صرف پرداختهاند؛ یعنی بیشتر موضوعمندند تا موضعمند. به تعبیری دیگر، نگاه و تفکر نقادانه و تحلیلگرانه در این آثار کم است. تجلیلِ صرف کارساز نیست و گاهی اثر معکوس دارد. شاعر مقاومت و پایداری باید از منزل توصیف عبور کند و به اندیشه مخاطب تلنگر بزند. برای ارتقای کیفی شعر پایداری، مسئولان برگزاری جشنوارهها نیز باید به دنبال تقویت نگاه نقادانه باشند و از آثار اندیشمندانه حمایت کنند. اگر به این سمت حرکت نکنیم و صرفاً به دنبال کارهای بیخطر، فانتزی و جشنوارهای باشیم، ادبیات مقاومت به بنبست خواهد رسید. ضرورت امروز شعر مقاومت و همچنین دفاع مقدس، نقد و آسیبشناسی است. امروز برای بالندگی این گونه ادبی باید به نقد جدی، علمی، فنی و حرفهای شعر و ادبیات پایداری بپردازیم. متأسفانه حوزه هنری نقد، حوزهای است که در طول این دو دهه کمتر به آن توجه شده و به دلیل همین بیتوجهی، آسیبهای جدی به پیکره شعر و ادبیات ما وارد شدهاست. علاوه بر نقد و بررسی، برگزاری نشستهای ماهانه شاعران و نویسندگان حوزه دفاع مقدس و ادبیات پایداری برای روزآمد کردن این حوزه و انتقال تجربهها به یکدیگر ضرورت دارد.
شهادت سردار سلیمانی، روح تازه در کالبد ادب مقاومت
رضا اسماعیلی در بخش پایانی سخنانش درباره تأثیر شهادت سردار قاسم سلیمانی بر ادبیات مقاومت و پایداری میگوید: شهادت سردار جاودانیاد، حاج قاسم سلیمانی روح تازهای در کالبد ادبیات پایداری و مقاومت دمید. بعد از شهادت حاج قاسم تا به امروز، آثار قابل تأملی با محوریت «سردار مقاومت» توسط شاعران و نویسندگان خلق شده است که در فرصتی مناسب باید بررسی شوند. شهید حاج قاسم سلیمانی که به راستی و درستی اسوه رادمردی و آزادگی و نماد سعه صدر و روشناندیشی بود و نام بلندش تا ابد در صحیفه پایداری و مقاومت خواهد درخشید، نمونه برجستهای از دانشآموختگان مکتب اسلام ناب محمدی بود که فارغ از سیاستزدگی و بیرون از دایره خط کشیهای واهی و جناحی، عمر بابرکت خود را به مجاهدت در راه خدا و پاسداری از آرمانهای بلند انقلاب اسلامی گذراند. مجاهد نستوه و آزادهای که با توکل بر خدا و ارادهای پولادین، رستموار به مصاف اژدهای هفتسر داعش رفت و از عرصه این نبرد سربلند بیرون آمد.