رمزگشایی امام حسن عسکری(ع) از مفهوم «کمال بندگی»
به مناسبت سالروز ولادت باسعادت پیشوای یازدهم(ع) در گفتوگو با دکتر محمود مهدوی دامغانی به بررسی تاریخ دوران امامت و نیز میراث علمی و معنوی آنحضرت پرداختهایم
جواد نوائیان رودسری – سالروز ولادت یازدهمین اختر آسمان امامت فرا رسیده و طلوع خورشیدی دیگر در آسمان ولایت رقم خوردهاست. امام حسن عسکری(ع) آخرین حلقه اتصال سلسله انبیا و اوصیا به منجی عالم بشریت، مهدی موعود(عج)، در روزگاری دیده به جهان گشود که باید آن را عصر آشفتگی حکومت جائر عباسی و ظهور جریانهای قدرتطلب بدانیم. با قتل متوکل، آن خلیفه خون ریز و دشمن اهلبیت(ع) که از سرِ کینه یا تنگنظری یا وحشت، فرمان تخریب حرم مطهر سیدالشهدا(ع) را صادر کرد، توسط پسرش، دوران قهقرای خلافت عباسیان آغاز شد و آنان دیگر هیچگاه قدرت و نفوذ سیاسی و نظامی پیشین را باز نیافتند. از این زمان، تا تأسیس حکومتهای مستقلی مانند سامانیان، صفاریان و بعدها، آلبویه، اوضاع در قلمرو اسلامی پرتشویش و تابع جاهطلبی افرادی مانند «صاحبالزنج» بود که ناگاه عَلَم طغیان بر میداشتند و به بهانه زدودن ظلم دستگاه جائر خلافت عباسی، خون مظلومان را میریختند و بر آسایش مسلمانان چوب حراج میزدند. امام حسن عسکری(ع) در چنین شرایطی، سُکان هدایت خلق را به دست گرفت و به رغم همه محدودیتها، به انتشار آموزههای دینی اجداد طاهرین اش همت گماشت، شاگردانی زبده و سرآمد تربیت کرد و میراث حدیث گرانقدری در میان مسلمانان به یادگار گذاشت که همه مذاهب اسلامی، از سرچشمه پرفیض آن سیراب شدند و برکات معنوی آن، تا روزگار ما باقی ماندهاست.
برای بیشتر دانستن، درباره مواردی که اشاراتی به آن شد، به سراغ دانشمند ارجمند، مترجم توانا و استاد تاریخ اسلام، دکتر محمود مهدوی دامغانی رفتیم تا مانند همیشه، از گنجینه دانش سرشار ایشان در این زمینه، برخوردار شویم. آنچه در پی میآید، حاصل گفتوگو با آن گران مایه استاد است که برای پیوستگی مطالب، پرسشها از متن پیراسته شده.
«خالص»، لقب ناشنیده امام عسکری(ع)
اجازه دهید در این روز فرخنده، روز ولادت باسعادت حضرت امام حسن عسکری(ع)، سخنم را با ابیاتی از چکامه بسیار زیبای مرحوم دکتر قاسم رسا، شاعری شیفته و عاشق اهلبیت(ع) و طبیبی گرهگشا که خداوند روح وی را قرین آرامش ابدی سازد، آغاز کنم: «پرده برافکند ز روی حَسَن / حجت بر حق، حسنِ عسکری / آنکه به صورت چو شَهِ انبیاء / آمده با خاتم پیغمبری / ابر کَرَم، چشمه موّاج فیض / گنج کمالات و ادبپروری / چهره بر آن تربت خوشبو بِسای / تا شَوَدَت جامهْ همه عَنبری». ولادت پیشوای یازدهم(ع) با اختلافِ یکی دو سال، از 231 تا 233ق و در ماه ربیعالثانی گزارش شدهاست. درباره لقب مشهور آنحضرت، یعنی «عسکری»، عموم خوانندگان گرامی اطلاعاتی دارند، اما شاید بسیاری از این عزیزان ندانند که یکی از القاب ویژه امام حسن عسکری(ع)، «خالص» است؛ لقبی برگرفته از آیه 39 سوره مبارکه «زمر» که میفرماید: «أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ»؛ کسانی به این مرحله میرسند و از آن آیینِ پاک و خالص بهرهمند میشوند که در پرده عصمت الهی قرار دارند و مورد رحمت ویژه پروردگار بلند مرتبه هستند.
عصر تشویش و ضعف عباسیان
دوران حیات با برکت امام حسن عسکری(ع)، همزمان است با ضعف شدید حکومت عباسیان؛ طی 27 یا 29 سال زندگی آن حضرت، شش خلیفه به قدرت رسیدند که این موضوع نشان میدهد اوضاع به شدت متشنج و به هم ریخته بودهاست. مرگ متوکل و به قدرت رسیدن تُرکان در دربار خلفای عباسی از یک سو و از سوی دیگر، قیام علویان در کوفه و نیز خروج مردی خون ریز به نام «صاحبالزنج» در بصره، کار را برای عباسیان دشوارتر از قبل کرد و آن ها را در تنگنای عجیبی قرار داد. حکایت این وضعیت را میتوان در شعری که همان زمان سروده شد و رواج یافت، ملاحظه کرد: «خلیفةُ فی قَفَصِ بَینَ وَصیفٍ وَ بُغا / یَقولَ مَا قالا لَهُ کَما تَقولُ البِبَغا (!)»؛ خلیفهای درمانده، مانند یک طوطی در قفس که هر چه مهتر تُرکان دربار، یعنی افرادی مانند «وصیف» و «بُغا» بگویند، همان را بازگو میکند! با این حال، این تنگنای شدید، مانع از سخت گرفتن بر شیعه نشد. در این زمان، شیعیان چشم به راه ولادت و ظهور حضرت بقیةا... (عج) بودند و همین مسئله، باعث شد دستگاه خلافت بر امام حسن عسکری(ع) و یاران ایشان سخت بگیرد. آنحضرت و تعدادی از اصحاب خاص ایشان، مانند ابوقاسم جعفری، بخشی از عمر شریف خود را در زندان مخوف سامرا گذراندند. بعد از آزادی از زندان نیز امام حسن عسکری(ع) باید در هفته دوبار خود را به دستگاه حکومتی معرفی و اعلام حضور میکرد. این رویکرد، اوج فشار و خفقان را بر امام(ع) و شیعیان آنحضرت نمایان میکند. البته در دربار عباسی، افرادی بودند که در زمره نیکنَفْسان قرار داشتند و حرمت و جایگاه امام حسن عسکری(ع) را رعایت میکردند که داستان مربوط به رفتارهای آنان نیز در کتابهای معتبر موجود است.
میراث گرانقدر آن 5 سال و 8 ماه
یکی از ارزندهترین خدمات حضرت امام حسن عسکری(ع)، در دوران پنج سال و هشت ماه امامت ایشان، تربیت 101 شاگرد برجسته و برگزیدهاست؛ 101 صحابی نامدار که در میان آنان، بزرگوارانی همچون جناب عبدالعظیم حسنی(ع) قرار دارد که مرقد مطهر او در ری، هنوز مورد توجه عموم است و روایاتی که او نقل کرده، شهرت و اعتبار فراوان دارد یا جناب فضل بن شاذان که از شدت اشتهار، نیازی به معرفی و شرح مناقب او نیست. نکته شگفت و درخور توجه این است که امام حسن عسکری(ع)، با وجود همه محدودیتها و اختناقی که از آن صحبت کردیم، به این شاگردان برگزیده مأموریت میدهد که به اقصینقاط جهان اسلام سفر کنند و به بیان حقایق و آموزههای اصیل اسلامی بپردازند؛ امروزه مزار فضل بن شاذان در نیشابور قرار دارد که در آن زمان، مهد دانش و علم بود و مرقد مطهر عبدالعظیم حسنی(ع)، در جایی دورافتاده، در «زاویه ری» و نه خودِ «شهر ری» واقع شده است. این پراکندگی حوزه فعالیت اصحاب، نشان دهنده تلاش بیوقفه امام(ع) برای انتشار آموزههای اهلبیت(ع) در سراسر جهان اسلام، با وجود آن همه اختناق و شدت عمل است.
گنجینه حدیثی
روایات و احادیث مربوط به آن حضرت، در کتابهای روایی شیعه و اهلسنت وجود دارد؛ هر چند که حضور آنها در کتابهای مربوط به علمای غیرشیعه، چندان گسترده نیست. سبط بن جوزی در «تذکرة الخواص» که آن را در قرن هفتم هجری به رشته تحریر درآورد، روایتی اخلاقی را از امام حسن عسکری(ع) نقل کردهاست که در منابع همه مذاهب اسلامی شهرت فراوانی دارد و مشهور به حدیث «خَمْریه» است. در آن دوران هم، مانند امروز، بخشی از مردم گرفتار شُرب خَمْر و استفاده از مُسْکَرات بودند؛ عادتی نکوهیده که آثار زیانباری در پی دارد و چنانکه میدانیم، بسیاری از جنایات و منکرات، به دلیل مصرف آن اتفاق میافتد. در این حدیث اخلاقی بسیار مهم که باید آن را حدیث «سلسلة الذهبِ» امام حسن عسکری(ع) بدانیم، آن حضرت به نقل از اجداد طاهرین اش و آنها از جد بزرگوارشان، رسولخدا(ص) و ایشان نیز به نقل از جبرئیل روایت میکند که ذات اقدس الهی فرمود: آگاه باشید که بادهنوشی، همسنگ بتپرستی است. آنکه باده و مسکرات مینوشد، گویی بت میپرستد و خداوند از چنین گناهی، به سادگی در نمیگذرد. سبط بن جوزی در تذکرةالخواص، پس از نقل این حدیث، آن را در زمره ارزشمندترین روایاتی میداند که در کتابهای حدیثی جمیع مذاهب اسلامی، از شیعه، اهلسنت، اسماعیلیه و ... وجود دارد و همه آن را به عنوان حدیث «خمریه» میشناسند.
توصیههایی برای تقویت مکارم اخلاق
در روایاتی که از امام حسن عسکری(ع) نقل شدهاست، تأکید فراوان بر اندیشیدن و فکر کردن را مشاهده میکنیم. در حدیثی از آن حضرت داریم که رسیدن به کمال بندگی، با زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن ممکن نمیشود، دستیابی به چنین موهبتی، با بیشتر اندیشیدن ممکن است؛ بیشتر اندیشیدن در اوامر و دستورهای الهی. امام(ع) اصحاب و پیروان خود را از دورنگی برحذر میداشت. خدا رحمت کند مرحوم غلامرضا قدسی، شاعر خوب معاصر را که جایی سروده است: «یک رنگی از آدمی مجویید / زاییده روز و شب دو رنگ است!»، اما خب، پرهیز و دور شدن از دو رنگی، در زمره سجایای والای اخلاقی است که امام عسکری(ع) بر آن تأکید دارد و بدترین بندگان خدا را، افراد دو رو معرفی میفرماید. در جایی دیگر، امام(ع) اصحاب و یاران را به دوری از خشم سفارش میکند: «الغضب مِفتاح کُلِّ شرّ»؛ خشم کلید همه بدیهاست. سفارش امام حسن عسکری(ع) به پیشی گرفتن در سلام کردن نیز جلوهای عالی در مجموعههای روایی باقیمانده از آن بزرگوار دارد.