
تحلیل روز
تعداد بازدید : 122
2درس ازسقوط شوروی برای جهان
نویسنده : علیرضا تقوی نیا international@khorasannews.com
این روزها سالگرد سقوط بزرگ ترین امپراتوری قرن بیستم یعنی اتحاد جماهیر شوروی است. در خصوص فروپاشی این حکومت قدرتمند که حتی در آخرین لحظات حیاتش ۲۷ هزار کلاهک اتمی داشت، نکات زیادی گفته شده اما سعی داریم به طور خلاصه چند نکته ای از عبرت های آن را یادآوری کنیم: 1- محافظه کاری، آفت یک نظام سیاسی. محافظه کاران معمولا ایدئولوژیک می اندیشند و با تغییراتی که نتیجه آن از پیش مشخص نیست، مخالفت می کنند. در طول ۷۰ سال حیات اتحاد جماهیر شوروی آن ها مرتبا از غرب و تفکر سرمایه داری ایراد می گرفتند و اشکالات آن را به صورت علمی مطرح می کردند. نظام سرمایه داری نیز که بر عقلانیت ابزاری متکی بود، یک به یک ایراداتی را که کمونیست ها می گرفتند بررسی و آن ها را برطرف می کرد؛ برای مثال با انجام اقداماتی چون افزایش رفاه طبقه کارگر و سهام دار کردن آنان در کارخانجات، مانع از افتادن آنان به دامان گروه های مارکسیستی می شدند، اما بر عکس سران اتحاد جماهیر شوروی در برابر تمام خرده هایی که متفکران غربی به نظام سیاسی متبوعشان می گرفتند ایستادگی می کردند یا با توجیهاتی سعی در رفع و رجوع آن ها داشتند. نتیجه این که سرمایه داری مرتبا به روز می شد و شوروی درجا می زد. 2- فروپاشی دال مرکزی ایدئولوژی، مساوی با از بین رفتن نظام سیاسی خواهد بود. شوروی در سال ۱۹۹۱ فرونپاشید؛ نظام کمونیستی روزی از بین رفت که میخائیل گورباچف از پروستریکا (بازسازی اقتصادی) دم زد. بر طبق این سیاست، آزادی های خصوصی اقتصادی و به طور مشخص مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته می شد. با توجه به این که دال مرکزی ایدئولوژی اتحاد جماهیر شوروی، سوسیالیسم و مالکیت عمومی بود و این نظام سیاسی از اساس بر غیریت سازی و معارضه با مالکیت خصوصی شکل گرفته بود، با سیاست پروستریکا عملا ناکارآمدی ایدئولوژی این نظام توسط رهبر خودش اعلام شد و در نتیجه نظام فروپاشید.