
گفتوگو با دکتر مهدخت پورخالقی، استاد ادب فارسی و شاگرد استاد غلامحسین یوسفی در سالروز درگذشت او
تعداد بازدید : 89
مبتکر دستورالعمل «پرورش فکر» با تقویت زبان فارسی
استاد یوسفی نه تنها برای آموزش دانشجویان و آشنا کردن آنها با چگونگی پژوهش از روشهای بدیع و نوین استفاده میکرد بلکه با تأسیس صندوق قرض الحسنه دانشجویی، یار و یاور آنها در سختیهای زندگی فردی نیز بود
الهه آرانیان- کتابخانه نفیس و ارزشمندش در طبقه دوم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد خوش نشسته و دانشجوهای ادبیات فارسی این دانشکده در هوای کتابهایی که از او به یادگار مانده است، نفس میکشند؛ امروز 14 آذرماه، سالروز درگذشت استاد غلامحسین یوسفی، چهره برجسته ادبیات فارسی است؛ کسی که شاگردان بسیاری را در این حوزه تربیت کرد و در عین حال، در زمینه پژوهش و تصحیح متون ادبی هم زبانزد بود. از جمله آثار این استاد ادبیات فارسی میتوان به کتابهای «چشمه روشن»، «کاغذ زر»، «برگهایی در آغوش باد»، تصحیح گلستان و بوستان سعدی، تصحیح قابوسنامه و... اشاره کرد.
او در دوم بهمن سال 1307 در مشهد به دنیا آمد و در 14 آذر سال 1369، در تهران چشم از جهان فروبست و پیکرش را در حرم مطهر رضوی به خاک سپردند. در ادامه، گفتوگوی ما را با دکتر مهدخت پورخالقی چترودی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی و از شاگردان استاد غلامحسین یوسفی، درباره ویژگیهای آثار پژوهشی، شخصیت و خدمات او به ادبیات فارسی میخوانید.
دلسوزِ زبان فارسی و شیفته تحقیق
دکتر پورخالقی، استادش، دکتر یوسفی را بزرگمرد فرهیختهای توصیف میکند که دل به عشق فرهنگ و ادبیات ایران و زبان فارسی زنده داشت و هرگز نمرد. او میگوید: «استاد یوسفی در زندگی کوتاه، اما پربار خود لحظهای از تحقیق و پژوهش باز نایستاد. عاشق پژوهش بود و شیفته پژوهشگران. اندیشهوری بود که با قلم و قدم و با دید نو و فکر نو نگهبان صادق زبان و ادب فارسی و فرّ و فرهنگ ایران بود. با دلسوزی میگفت اگر در حفظ و تقویت زبان نکوشیم، در پرورش فکر سهلانگاری کردهایم؛ چون زبان ما وسیله اندیشیدن ماست. به گمان من امروز آنهایی که سعادت و خوشبختی دیدار و بهره بردن از محضر پرفیض او را نداشتهاند، برای شناخت ویژگیهای انسانی و منش علمی او باید به آثارش پناه ببرند؛ آثار فراوانی که حتی در انتخاب نام آنها نازککاریهای عالمانهای انجام داده است از جمله: «چشمه روشن»، «برگهایی در آغوش باد»، «داستان من و شعر»، «روانهای روشن»، «دیداری با اهل قلم»، «فرخی سیستانی» و بسیاری کتابها و مقالات دیگر در زمینههای مختلف مانند نقد ادبی، عرفان، حماسه، نقد ادبیات عرب، ادبیات جهان، ترجمه و تصحیح متن».
جدی شمردنِ پژوهش در روزگارِ رکودِ آن
این استاد ادبیات فارسی درباره ویژگی کارهای پژوهشی دکتر یوسفی در روزگاری که خیلی به پژوهش اهمیت داده نمیشد، چنین میگوید: «در روزگاری که پژوهش در ایران در مقایسه با دیگر کشورها تحتالشعاع آموزش بوده و هنوز رشد چندانی نکرده و دلیل آن هم این بود که تعریف دقیقی از پژوهش نداشتیم و معیارهای ما مشخص نبودند و به صورت علم به پژوهش نگاه نمیشد و سیاست تحقیقاتی نداشتیم، یکی از اهداف عالی استاد یوسفی محققپروری و آموزش هنر نویسندگی و فنون تحقیق علمی و آشنا کردن دانشجو با علوم جدید و نظریههای نقد ادبی بود. او به پژوهش مثل یک امر مقدس نگاه میکرد و آن را فن شریف مینامید و نقصان سخنسنجی و فرهنگ انتقادی و نبود عشق به تحقیق را مهمترین عامل عقبافتادگی و رکود پژوهش در روزگار خودش میدانست. به نظر او بهرهگیری از مطالعات و تحقیقات دیگران در هر گوشه عالم و به هر زبانی، وظیفه محقق است و به همین دلیل فراگیری زبانهای مختلف را ضروری میدانست و میگفت آشنایی با هر زبان دری از معرفت را به روی محقق باز میکند.
تأسیس صندوق وام دانشجویی
دکتر پورخالقی در بیان عشق و علاقه استاد یوسفی به کار تحقیق و پژوهش به ویژه در زمینههای تازه از جمله نقد ادبی میگوید: «در اهمیت علاقه ایشان به مباحث نقد ادبی جدید همین بس که وقتی چند جایزه به ایشان اهدا شد که 14 سکه طلا بود و همینطور مبالغی نقد، آنها را به دانشکده اهدا کرد تا به دانشجویانی که در زمینه نقد ادبی تحقیق جامع ارائه میدهند، داده شود. بخش دیگرش را هم برای تأسیس صندوق قرض الحسنه وام دانشجویی اختصاص داد. او از آشنا کردن دانشجو با مباحث نو و چگونگی استفاده از منابع علمی لذت میبرد. ایشان در زمینه تحقیقات ادبی و تصحیح متون از چهرههای برجسته است. شاید یکی از دلایل این برجستگی، نظم و انضباط وصفناشدنی او و دقت و پشتکار در تهیه بهترین منابع پژوهشی و همراهی گام به گام با کار از شروع تا پایان، یعنی چاپ بود. ایشان خودشان ویراستار ادبی و فنی آثارشان بودند. نقدهایی را که دیگران بر آثارشان مینوشتند، به دقت میخواندند و در چاپهای بعدی استفاده میکردند».
47 سال شاگردی در محضر استاد
استاد تمام زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی از سالهای شاگردی در کلاسهای استاد یوسفی و خاطرات آن سالها این طور یاد میکند: «یکی از چیزهایی که به خاطر آن همیشه بر خود بالیدهام این است که سالها سعادت بهره بردن از محضر استاد یوسفی را داشتهام. همیشه خودم را سعادتمندترین و وامدارترین شاگردان استاد دانستهام. شاید به این دلیل که مدتی طولانیتر از محضر ایشان بهره بردهام. سالهای 1353 تا 1369 و بهتر است بگویم تا امروز؛ یعنی 47 سال شاگردی کردن در محضر استاد یوسفی. اگر امروز، روز گرامیداشت یاد استاد است، روز 47 سال شاگردی بنده هم هست. دورانی که به عنوان دانشجو کار پاکنویس و ماشین کردن آثار استاد را بر عهده داشتم، شروعی بود برای بهره بردن از آثار ایشان قبل از چاپ و آموختن روش تحقیق و معلمی. زمانی که به عنوان تنها شاگرد و به قول ایشان یگانه شاگرد در دوره فوق لیسانس در کلاسهای درس ایشان شرکت میکردم، گاهی نیم ساعت قبل از شروع کلاس پشت در اتاق ایشان قدم میزدم تا آرامش لازم را برای ورود به کلاس به دست بیاورم. ایشان رفتاری بسیار مهربانانه و پدرانه با من داشتند و مرا دخترم صدا میکردند و حتی در خوردن میان وعده ایشان هم شریک بودم. سالهای 1357 تا 1364 به کار نوشتن پایاننامه دوره فوق لیسانس با راهنماییهای ایشان مشغول بودم. هرگز خاطره آن روزها را فراموش نمیکنم که دور نقطهای خط میکشید و مینوشت دخترم به اصل متن مراجعه کن. اگر در اصل متن کلمه غضب است بگذار این نقطه بماند و اگر نیست لطفاً آن را حذف کن. وقتی به اصل متن مراجعه میکردم میدیدم اصل متن این است مال او را به غصب گرفتند نه به غضب. حاصل آن همه وسواس علمی کتاب «فرهنگ قصههای پیامبران» بود که میخواستم بعد از چاپ برای استاد ببرم و ایشان را خوشحال کنم، اما دریغ که بعد از چاپ این کتاب، استاد دیگر به ظاهر در بین ما نبود».