رئیس مجلس، وزیر خارجه و مشاور رهبر انقلاب در امور بین الملل تشریح کردند
تعداد بازدید : 199
چارچوب بازگشت آمریکا به برجام
ظریف:بازگشت آمریکا به برجام، بدون برداشتن تحریم ها فقط به نفع آمریکاست
ولایتی :مکانیسم ماشه باید کنار گذاشته شود
گروه سیاسی- رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی ۱۹ دی درباره گمانهزنیها و مباحث جاری در فضای سیاسی کشور در خصوص رفتار جمهوری اسلامی در قبال برجام و وظایف آمریکا در این باره، گفتند «ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آن چه مطالبه منطقی ما و مطالبه عقلانی ماست، رفع تحریم هاست؛ این حق غصب شده ملت ایران است.» این جملات مواضعی بود که رهبر انقلاب آن را به عنوان «سخن پایانی و قطعی» جمهوری اسلامی اعلام کردند.به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR پرونده ای به نام «حرف قطعی» را درباره موضع جمهوری اسلامی در زمینه تحریمها و برجام منتشر کرده است.در این پرونده با اعضای هیئت نظارت بر اجرای برجام، مسئولان ارشد کشور، منصوبان و مشاوران رهبر معظم انقلاب گفتوگو شده است که گزیده ای از سخنان دکتر علیاکبر ولایتی، دکتر محمدباقر قالیباف و دکتر محمدجواد ظریف، را در این زمینه می خوانید مواضعی که به نوعی چارچوب بازگشت آمریکا به برجام را هم ترسیم می کند:
ولایتی :مکانیسم ماشه باید کنار گذاشته شود
* ما هیچ اصرار و عجلهای نداریم که آمریکا برگردد؛ اما اگر میخواهد برگردد شرایطی دارد که مهمترینش این است که تحریمها را بردارد و معلوم بشود که دولت جدید به تعهدات برجام پایبند است؛ یعنی اعلام کند و رئیسجمهور آمریکا هم متعهد شود. در نوبت اول مقرر بود که آقای اوباما رئیسجمهور وقت تعهد بدهد و شرط رهبر معظم انقلاب هم این بود که رئیسجمهور آمریکا مکتوب بنویسد که بعداً نتواند کتمان کند. البته گفتند قول شفاهی ما کافی است و رهبر معظم انقلاب هم به این راضی نبودند و متأسفانه قول شفاهی شد و بعد هم به قول شفاهیشان عمل نکردند.
*حالا هم اگر میخواهند برگردند باید به شرایط مد نظر که شرایط کاملاً معقولی است عمل و کوتاهیهای گذشته را جبران کنند. کوتاهیهای گذشته هم این بود که نه تنها تحریمها را برنداشتند، بلکه تحریمها را اضافه کردند و این خلاف تعهدی است که انجام دادند. لذا به طرفهای مقابل حق بدهند که به تعهد آمریکاییها شک کنند و بعد هم کارهایی که رئیسجمهور یا دولت در آمریکا انجام میدهد یا در هر کشور دیگری، دولت بعدی ملزم است که تعهدات قبلی را انجام بدهد.
* آن چه که رهبر معظم انقلاب(برای اجرایی شدن برجام) مشخص کردند، به برخی از آن عمل شد و به برخی از آن عمل نشد. به هر حال اگر به آن شروط عمل شده بود، حتماً این سیر وقایع در خصوص فعالیتهای هستهای بهگونه دیگری رقم میخورد. البته ایشان فرموده بودند که رئیسجمهور آمریکا امضا کند و حتی رهبر معظم انقلاب از اول به قضیه مکانیسم ماشه راضی نبودند و خلافنظر ایشان انجام شد. حتماً در صورت برگزاری مذاکرات بعدی باید این مکانیسم به عنوان یک اصل غیرمنطقی کنار گذاشته شود.
ظریف:بازگشت آمریکا به برجام، بدون برداشتن تحریم ها فقط به نفع آمریکاست
* آمریکاییها بعد از این که از برجام خارج شدند، هم تحریمهای گذشته را برگرداندند و هم این که با عناوین جدید تحریمها را دشوارتر کردند. لذا صرف بازگشت آمریکا به برجام در شرایط کنونی کفایت نمیکند. به دلیل این که برجام در شرایطی مذاکره شد که نوع دیگری از تحریمها علیه ایران مطرح بود و رفع آن تحریمها در داخل برجام تشریح شد؛ یعنی هدف برجام هم این بود که آن تحریمها را بردارد. امروز برای این که آن شرایط فراهم بشود، صرفاً بازگشت به برجام برای آمریکا کافی نیست، بلکه باید تحریمها را بردارد یعنی نه این که بگوید مثلاً من عین کلمات برجام را اجرا میکنم. ترامپ در این چهار سال تلاش کرد که برجام را از محتوا تهی و تحریمهایی را تحمیل کند که اگر آمریکا به برجام برگردد هم آن تحریمها همچنان باقی بماند. مثلاً بانک مرکزی و وزارت نفت ما را از تحریمهای تحت عنوان هستهای خارج و با عنوان تروریسم تحریم کردند. اصلاً عناوین و نحوه انتصاب تحریمها را هم عوض کردند.
* آن چه که باید آمریکا انجام بدهد، انجام وظیفههایی است که چهار سال از آن تخطی کرده است. هرچند اوباما هم خیلی با تعهد به وظایف خودش عمل نکرد؛ اما در چهار سال گذشته، هدف ترامپ نابود کردن برجام بود. آمریکا اول باید تعهداتش را انجام بدهد، بعد موضوع بازگشت آمریکا به برجام یک مسئله ثانوی است. موضوع اصلی این است که روابط اقتصادی ما با کشورها عادی بشود. اگر به برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ نگاه کنید، تعهدی که آن جا وجود داشته درواقع عادیسازی روابط اقتصادی ایران با دنیا بوده که به دلیل تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا و به دلیل تبعیت بسیاری از آمریکا، بدون هیچ منطقِ قانونی غیرعادی شده بود و در این چهار سال هم با فشارهایی که ترامپ آورد این وضعیت ادامه پیدا کرد. لذا خواست رهبر انقلاب، مسئولان کشور و مذاکرهکنندگان همین است که مهمترین اولویت، برداشتهشدن تحریمهاست. بعد از آن بحث ورود آمریکا به برجام مورد توجه قرار میگیرد.
*در خصوص خسارت نیز رهبر انقلاب هم در بیانات شان به ما، هم در سخنرانی عمومیشان فرمودند که موضوع خسارت از موضوعاتی است که باید در مراحل بعدی مورد بحث قرار بگیرد. واقعاً هم باید مشخص باشد که برجام مثل یک در گردان نیست که شما از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج بشوید. بالاخره روابط بینالملل قاعده دارد. اقدامات آمریکا باعث خسارت بر مردم ایران شده و حتماً در مراحل بعدی موضوعاتی که مد نظر ماست برخی سوءاستفادههایی است که شاید انجام بدهند و همینطور جلوگیری از تکرار اقدامی است که آمریکا کرد.حتی باید خسارت هایی که به برخی شرکای ما زدند(مثل تحریم کردن شرکت هایشان) جبران شود .
* بعد از قطعنامه ۲۲۳۱، حضور آمریکا در برجام تنها در صورتی مفید است که مزایای اقتصادی برای ایران داشته باشد. هدف جمهوری اسلامی از حضور آمریکا در برجام با ۲۲۳۱ محقق شده؛ یعنی قطعنامهها لغو شدند. الان آمریکا میتواند این امتیاز را با وارد شدن به برجام دوباره به دست بیاورد و این امتیازی نیست که به ما میدهد، بلکه امتیازی است که برای خودش به دست میآورد که بر اجرای برجام میتواند نظارت کند.لذا بازگشت آمریکا به برجام بدون برداشتن تحریمها نهتنها منفعتی برای ما ندارد، بلکه منفعت صرف برای آمریکاست.
*اروپاییها و آمریکاییها باید بدانند ما موضوعی را که یک بار مذاکره و توافق کردیم، دوباره مذاکره نخواهیم کرد. قاعده مذاکره این نیست. آنها باید سیاست زیادهخواهی را کنار بگذارند. اگر با دیگران میتوانند مذاکره کنند، بروند از نو مذاکره کنند. آمریکاییها یک اصطلاحی دارند که میگویند آن چه مال من است که مال من است، ولی آن چه مال تو است قابل مذاکره است. اگر این قاعده را با دیگران به کار میبرند باید این نکته را متوجه باشند که چنین قاعدهای را با ایران به عنوان قدیمیترین ملت جهان هیچگاه نمیتوانند انجام بدهند.
قالیباف:بدون «رفع تحریم» فلسفه اصلی برجام تحقق پیدا نکرد
*آمریکا و اروپا در خصوص تعهد خود در برجام کوتاهی کردند. حتی در دورهای که اوباما و دموکراتها بودند که توافق هم کردند تا تحریمها را بردارند ولی در عمل چنین کاری انجام نشد. یعنی روی کاغذ و در بُعد حقوقی توافق شد ولی حتی در دولت اوباما در عمل هیچ توافقی صورت نگرفت. بنده خاطرم هست وقتی گفتند چرا تحریمها را برنداشتید، چرا مبادلات تجاری و بانکی شروع نمیشود، جان کری گفت ما مانع نیستیم و به عبارتی اعتراف کرد که تحریمها در عمل برداشته نشده است. این یعنی صرفا روی کاغذ و به صورت شکلی و با ظاهری حقوقی اتفاقی افتاده ولی نتیجه ای نداشت.
*فلسفه اصلی برجام رفع همه تحریمهایی بود که عمدتا در سیستمهای نفتی و بانکی بود. اماترامپ با یک امضا همه توافقات را برهم زد که نشاندهنده این است که آن ها چطور قلدرمآبانه رفتار میکنند و حتی تحریمهای بیشتری هم اعمال کردند. وقتی برجام باید هر تحریمی را به طور کامل بردارد و منتفی کند حال اگر چنین کاری را انجام ندهد پس دیگر چه فلسفه وجودی میتواند داشته باشد؟ حتی در زمان اوباما تحریمها برداشته نشد؛ مخصوصا در دستورات اجرایی.
* ما در مجلس معتقد بودیم حال که آن ها به تعهداتشان پایبند نبودند ما هم باید به تعهدات خودمان عمل نکنیم و گام به گام برگردیم و این کارها را انجام دهیم.غنی سازی ۲۰ درصد از این جا شروع شد که طرحی در مجلس به تصویب نمایندگان رسید و قانون و ابلاغ شد. مسئله ما در این طرح، موضوعِ «تولید قدرت» بود. ما چرا نباید در مقابل زیادهخواهیهای آن ها میایستادیم؟ لذا مجلس تصمیم گرفت و این قانون را تصویب کرد. البته روشن بگویم این قانون به دنبال خروج از برجام نیست. قانونی که در مجلس تصویب شد در چارچوب برجام است.
*البته این طرح مجلس ویژگی منحصر به فردی هم دارد. اولا قانون به گونهای تنظیم شده که تدریجی اعمال میشود. به چه دلیل؟ به این دلیل که به طرف مقابل فرصت بدهیم و بگوییم اگر به تعهداتت عمل نکنی ما قطعا این کاهش تعهدات را ادامه می دهیم و به وظایف خودمان براساس خود برجام عمل خواهیم کرد. و ثانیا این که در قانون، ما برخی اقدامات را مشروط کردهایم به بعضی از موضوعات، یعنی قانون را هم در حقیقت متناظر و یک به یک تنظیم کردیم. یعنی در یک بند از مواد این قانون این است که به طور مثال اگر نفت ما طبق روال خودش صادر و مشکلات بانکی حل شد و دارایی هایی که ما در بانک ها داریم اما حق دسترسی به آن ها را نداریم، رفع توقیف شد و دولت تاکید کرد که طرف مقابل انجام داده، ما اقدامات خودمان را متوقف می کنیم.
*ما در نشست معاونان وزرای خارجه در ۲۶ آذر، دیدیم که آقای عراقچی وقتی با آن ها مذاکره کرد، چگونه از این قانون استفاده کرد. آقای ظریف نیز در اول دی ماه که وزرای خارجه کشورهای ۱+۴ با یکدیگر صحبت کردند، نشان داد که این ابزاری در دست آن هاست که میتوانند استفاده کنند و یک قدرت واقعی است، نه یک قدرت تشریفاتی. یعنی آن ها میدانند که ۹ بند این قانون بند به بند با همان نکاتی که ما اشاره کردیم که تدریجی، مشروط و قابل بازگشت است، تا آخرین مرحله پیش خواهد رفت.