5 کشته در بی توجهی به جلو توسط رانندگان بی احتیاط
کرمانی - بی توجهی به جلو در دو حادثه رانندگی پنج نفر را به کام مرگ کشاند.
سرپرست پلیس راه شمال استان کرمان  گفت: بی توجهی  به جلو توسط راننده یک دستگاه سواری پراید، در محور «انار – رفسنجان» سه نفر را به کام مرگ کشاند.
به گزارش خبرنگار ما، سرهنگ «نصیری»  افزود: به دنبال وقوع یک حادثه رانندگی در محور «انار – رفسنجان»  بلافاصله ماموران پلیس راه به محور مزبور  اعزام شدند.
وی افزود: ارزیابی کارشناسان پلیس راه حاکی از آن بود که یک دستگاه سواری پراید در محور مزبور، از مسیر منحرف و واژگون شده است.
وی خاطرنشان کرد: در این حادثه  راننده سواری پراید با دو سرنشین دیگر در دم جان خود را از دست دادند.
 رئیس پلیس راه جنوب استان  کرمان هم از وقوع تصادف بین یک دستگاه خودروی پژو با کامیونت در محور «جیرفت-کهنوج» خبر دادکه به مرگ  دو  نفر و زخمی شدن  یکی از سرنشینان خودروی سواری منجر شده بود.
سرهنگ رضایی افزود: علت این حادثه  بی احتیاطی از جانب راننده پژو و بی توجهی به جلو گزارش شده است.

نجات جان 17  لاک پشت  گرفتار روی ریل قطار توسط لکوموتیوران
توکلی- راننده لکوموتیو در حرکتی جالب، جان تعداد زیادی لاک پشت گرفتار شده روی ریل قطار ایستگاه خاتون آباد به سرچشمه را نجات داد.
به گزارش خبرنگار ما، از لکوموتیوران سیرجانی دوستدار محیط زیست که  لاک پشت های گیر افتاده داخل ریل ها را نجات داده بود، تقدیر شد.
 رسولیان رئیس اداره حفاظت محیط زیست سیرجان در این باره  گفت: در چند روز اخیر تصاویری درفضای مجازی و کانال های اجتماعی دست به دست می شد که نجات تعداد زیادی  لاک پشت گیر افتاده در ریل قطار توسط راننده لکوموتیو را نشان می داد.
وی افزود: پس از پیدا کردن نام و نشان این فرد، از وی  دعوت  شد تا نحوه انجام این عمل را جویا شویم. حسین رنجبر لکوموتیوران سیرجانی در مسیر ایستگاه خاتون آباد به سرچشمه که یک مسیر فرعی بوده و از محدوده ارتباطی خارج است باید آهسته می راند تا حادثه ای رخ ندهد به همین دلیل متوجه می شود که تعداد زیادی  لاک‌پشت در ریل گرفتار شده اند. وی با حس طبیعت دوستی که دارد قطار را متوقف و به نجات این گونه های جانوری اقدام می‌کند. راننده در طول مسیر با فاصله  در حدود ۱۰ کیلومتر، چندبار با این صحنه روبه رو می شود که در مجموع ۱۷  لاک پشت توسط وی از خطر مرگ نجات پیدا می کنند و در خارج از ریل رها می شوند. حسین رنجبر ورود  لاک‌پشت‌ها به ریل را به دلیل قسمت هایی می‌داند که زمین با ریل در یک سطح قرار گرفته است و این حیوانات پس از ورود به ریل اسیر شده بودند.
رسولیان نیز در پایان ضمن تقدیر از این دوستدار محیط زیست تصریح کرد: این رفتارهای شایسته باید همواره مورد توجه قرار بگیرد و در راس اخبار رسانه ها باشد تا فرهنگ مواجهه صحیح با محیط زیست در عموم جامعه نهادینه شود.

سجادپور-  کل کل خیابانی چند دوست در اطراف میدان 17 شهریور مشهد به جنایتی هولناک کشید.
به گزارش خراسان، شب سه شنبه گذشته، پیکرهای خون آلود دو برادر به درمانگاهی در مشهد انتقال یافت اما یکی از آنان بر اثر عوارض ناشی از اصابت شیء نوک تیز و برنده جان سپرد و برادر مقتول نیز به بیمارستان امدادی مشهد منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.
با مرگ جوان 19 ساله، پرونده ای جنایی شکل گرفت و بدین ترتیب قاضی ویژه قتل عمد شبانه عازم درمانگاه شد. بررسی های مقدماتی نشان می داد: اختلافات سه جوان که به خاطر شوخی دوستانه از روز قبل آغاز شده بود، به درگیری فیزیکی کشیده شده  و در این میان جوانی به نام یزدان با وارد آوردن ضربه تیغ موکت بری، دو برادر را راهی بیمارستان کرده است.
بنابر گزارش خراسان، به دنبال قتل جوان 19 ساله و با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی کاظم میرزایی، متهم این پرونده جنایی تحت تعقیب کارآگاهان زبده پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا این که کارآگاهان با توسل به شگردهای تخصصی موفق به ردزنی متهم در منطقه گلبهار شدند، بنابراین گروه زبده ای از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد) وارد عملیات شدند اما متهم که خود را در محاصره پلیس می دید عازم مشهد شد و ساعتی بعد در منزل خواهرش خود را تسلیم پلیس کرد. متهم این پرونده جنایی در بازجویی های تخصصی به قاضی کاظم میرزایی گفت: روز قبل در حالی که شوخی می کردیم، مقتول هم وارد شوخی شد که به او گفتم: این جا جای دهه هشتادی ها نیست! او هم ناراحت شد و همین موضوع به اختلاف کشید تا این که صبح روز بعد به او زنگ زدم و قرار دعوا گذاشتم. وقتی با برادرش آمد با کمربند به من حمله کردند که من هم تیغ موکت بری را بیرون کشیدم و ضربه ای به گردن او زدم و برادرش را هم مجروح کردم. تحقیقات بیشتر در این باره از سوی سرهنگ نجفی (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.

سجادی- جسد مرد مجهول الهویه ای که بین 40 تا 45 سال دارد، نیمه شب سه شنبه گذشته در منطقه بولوار فرامرز عباسی مشهد کشف شد.
به گزارش خراسان، حدود ساعت 23 سه شنبه شب بود که شهروندان رهگذر با پلیس 110 تماس گرفتند و از وجود جسدی درون یک ساک پلاستیکی در ابتدای بولوار شهید فرامرز عباسی 28 خبر دادند. در پی دریافت این خبر، بلافاصله قاضی کاظم میرزایی که هنوز درگیر یک پرونده جنایی در منطقه 17 شهریور مشهد بود به محل مذکور عزیمت کرد. بررسی های مقدماتی نشان می داد که عامل یا عاملان جنایت پس از خفه کردن مرد مذکور، جسد او را درون پرده و پتو گذاشته  و سپس با یک ساک به محل کشف حمل کرده اند. تحقیقات بیشتر درباره این ماجرا درحالی ادامه دارد که حدود 12 تا 24 ساعت از مرگ وی می گذشت. این گزارش حاکی است، قاضی میرزایی از شهروندان خواست چنان چه اطلاعاتی درباره هویت مقتول دارند با تلفن 110 یا 21825267 پلیس آگاهی تماس بگیرند.
 

سیدخلیل سجادپور- پرونده اعضای باند معروف به «خرچنگ های سیاه» که زنان و دختران جوان را طعمه اعمال شیطانی خود می کردند، با اعدام دو عضو دیگر این باند مخوف در زندان مشهد در حالی بسته شد که دو تن از اعضای اصلی باند نیز اردیبهشت سال 97 در ملأعام به دار مجازات آویخته شدند.
به گزارش اختصاصی خراسان، دستگیری اعضای این باند خطرناک که در پوشش مسافرکشی با آرم تاکسی تلفنی، زنان و دختران را طعمه نیات پلید و شیطانی خود می کردند، از اوایل خرداد سال 96 زمانی آغاز شد که چندین پرونده آدم ربایی و اذیت و آزار زنان در مراکز مختلف قضایی و انتظامی تشکیل شد. بررسی دقیق محتویات این پرونده ها در اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، حکایت از آن داشت که اعضای یک باند شیطان صفت در پوشش مسافرکش با پراید هاچ بک سفید رنگ، زنان و دختران جوان را در اطراف بزرگراه شهید کلانتری و صدمتری فجر، سوار خودرو می کردند. وقتی طعمه آن ها در صندلی عقب جای می گرفت ناگهان یکی از اعضای باند که به عنوان مسافر در صندلی عقب نشسته بود، دست خود را مانند خرچنگ به دور گردن طعمه گره می زد و سر او را زیر صندلی فشار می داد. در این هنگام آن ها با تهدید چاقو و شوکر چنین وانمود می کردند که قصد سرقت و زورگیری دارند اما وقتی خودرو در مسیر آزادراه باغچه قرار می گرفت. سرنشینان خودرو با مطرح کردن نیات پلید خود، طعمه را به یک چهار دیواری مخروبه می کشاندند که لانه ای بلوکه ای درون آن برای استعمال مواد مخدر وانجام اعمال کثیف ساخته بودند.
زمانی که طعمه ها وارد این لانه ترسناک می شدند دیگر فریادهایشان به جایی نمی‌رسید و اعضای باند پس از آزار و اذیت های شیطانی، آنان را در نیمه های شب به مشهد بازمی گرداندند و رها می کردند. بنابر گزارش خراسان، وقتی مشخص شد اعضای این باند به صورت سریالی اقدام به ارتکاب جرایم پلید می کنند، گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی به فرماندهی مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) تلاش گسترده و شبانه روزی را برای دستگیری اعضای این باند آغاز کردند. در حالی که هیچ یک از طعمه ها به دلیل تاریکی شب نتوانستند مشخصاتی از خودرو یا اعضای باند به پلیس ارائه دهند، تحقیقات با نظارت سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس وقت آگاهی خراسان رضوی) به شیوه اطلاعاتی ادامه یافت تا این که برخی سرنخ های این پرونده به جوان 20 ساله بیکاری به نام «وحید» رسید اما بررسی ها نشان داد که او خودرو ندارد!
ادامه تحقیقات غیرمحسوس بیانگر آن بود که یکی از دوستان 26 ساله وی به نام «ابراهیم» خودرویی با مشخصات اعلامی شاکیان دارد، بنابراین کارآگاهان با هماهنگی و دستورات قضایی، موفق شدند این دو متهم را در منطقه قاسم آباد مشهد دستگیر کنند و خودروی پراید هاچ بک را نیز به پلیس آگاهی انتقال دهند.
با اعترافات دو جوان مذکور، پیگیری این پرونده با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی غلامعلی صادقی (دادستان وقت مشهد) وارد مرحله جدیدی شد. قاضی صادقی که به عنوان مدعی العموم حساسیت خاصی بر پرونده های جرایم ناموسی دارد، بلافاصله قاضی شعبه 904 دادسرای انقلاب مشهد را به عنوان قاضی ویژه رسیدگی کننده به این پرونده تعیین کرد و بدین ترتیب، پرونده معروف به «خرچنگ های سیاه» مورد ریشه یابی دقیق و کنکاش های پلیسی و قضایی قرار گرفت.
گزارش خراسان حاکی است، همزمان با اعترافات دو جوان دستگیر شده، یکی دیگر از همدستان آن ها نیز در یک عملیات جداگانه به دام افتاد و بررسی های تخصصی زیرنظر قاضی حسن حیدری ادامه یافت. تحقیقات نشان می داد که متهمان علاوه بر سرقت اموال طعمه ها، از کارت های عابربانک آنان نیز مبالغی را برداشت کرده اند. در ادامه شش تن از شاکیان با حضور در پلیس آگاهی خراسان رضوی سه متهم دستگیر شده 20، 24 و 26 ساله را در حالی شناسایی کردند که هنوز با دیدن متهمان از ترس بر خود می لرزیدند و اشک ریزان از سرگذشت وحشتناک خود در آن لانه بلوکه ای مخوف سخن می گفتند. یکی از طعمه های آنان با گریه های سوزناکش گفت: از شدت ترس همه وجودم می لرزید. وقتی سرکرده خرچنگ ها ترس مرا دید فریاد زد، «می خواهی کدام دستت را فلج کنم؟» گفتم شما را به امام حسین(ع) قسم می دهم رهایم کنید! من کودکی خردسال در خانه دارم اما ای کاش نام مقدسات را بر زبانم جاری نمی کردم چرا که آن خرچنگ شیطان صفت دهان ناپاکش را به ناسزا گشود و حتی به مقدسات توهین کرد! همان لحظه استغفار کردم که چرا موجب شدم چنین حیوان کثیفی به مقدسات من توهین کند! ولی دیگر کاری از دستم ساخته نبود! وقتی تیغه چاقو را زیر گلویم گذاشتند، به آن ها گفتم هرقدر پول بخواهید می دهم فقط مرا نزد همسر و خانواده ام بی آبرو نکنید! ولی او بی شرمانه می گفت: من به اندازه هیکل تو پول بارت می کنم و سپس وحشیانه به سمت من حمله ور شدند... طعمه دیگر «خرچنگ های سیاه» نیز گفت: وقتی آرم تاکسی تلفنی مثلث شکل را روی پراید دیدم با اطمینان سوار شدم اما در نزدیکی صدمتری جوانی که در صندلی جلو نشسته بود به عقب آمد، دهانم را گرفت و تیغه چاقو را زیر گلویم گذاشت. با اشاره به او فهماندم کیف و همه اموالم را می دهم تا رهایم کنید اما وقتی به نیت کثیف آن ها پی بردم فریاد زدم من شوهر دارم، رحم کنید ولی آن ها با شوکر پاسخم را دادند و مرا به کارهایی وادار کردند که حتی از بیان آن هم شرم دارم و خجالت می کشم به چشمان همسرم نگاه کنم...
گزارش خراسان حاکی است، تحقیقات ریزبینانه زیرنظر قاضی حیدری درحالی ادامه یافت که یکی از متهمان پرده از یک لانه مخوف دیگر در منطقه گلمکان مشهد برداشت. او در بازجویی ها اعتراف کرد، زن دیگری را به باغی در اطراف منطقه گلمکان کشانده و مورد آزار قرار داده اند.
با این اعترافات بلافاصله دستور دستگیری دوتن دیگر از متهمان پرونده صادر شد و کارآگاهان آن ها را نیز در منطقه گلمکان دستگیر کردند. بنابر گزارش اختصاصی خراسان، با تکمیل تحقیقات، این پرونده در شعبه هشتم دادگاه انقلاب اسلامی توسط قاضی منصوری مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت که در نهایت «ابراهیم و وحید» (دو متهم اصلی) به اتهام افساد فی الارض به اعدام در ملأعام محکوم شدند که رای صادر شده پس از تایید در دیوان عالی کشور بیست و پنجم اردیبهشت سال 97 در ملأعام اجرا شد و دو تن از اعضای باند «خرچنگ های سیاه» در اطراف میدان حافظ مشهد به دار مجازات آویخته شدند. اما پرونده سه تن از متهمان دیگر به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد تا به اتهام تجاوز به عنف آن ها رسیدگی شود. این گزارش حاکی است، درحالی که قاضی غلامعلی صادقی (دادستان وقت مرکز خراسان رضوی) با جدیت و قاطعیت پرونده موسوم به «خرچنگ های سیاه» را پیگیری می کرد، قضات دادگاه کیفری نیز بعد از برگزاری چندین جلسه محاکمه، اتهام دو تن از اعضای این باند را محرز دانستند و آن ها را به اعدام در ملأعام محکوم کردند. پس از تایید رای صادر شده از سوی دادگاه در دیوان عالی کشور، پرونده «خرچنگ های سیاه» درحالی به اجرای احکام دادسرا رسید که دادگاه رای به تبرئه یکی از متهمان از اتهام تجاوز به عنف داده بود.
گزارش خراسان حاکی است، بعد از فراهم شدن مقدسات اجرای حکم و به دلیل شیوع ویروس کرونا، اجرای علنی احکام صادر شده در مشهد مقدور نبود، به همین دلیل با موافقت مسئولان قضایی و قاضی درودی (دادستان مرکز خراسان رضوی) این حکم سه شنبه گذشته با نظارت قاضی زرگر (قاضی اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب) در زندان مشهد به اجرا درآمد و این گونه پرونده خرچنگ های سیاه بسته شد.

روزگار وحشتناکی را می گذرانم به گونه ای که پایه ها و ستون های اصلی زندگی ام فروریخته است و من در آستانه طلاق قرار دارم اما نمی خواهم به همین راحتی اجازه بدهم تا یک زن بی وجدان و هوسران زندگی فریبکارانه اش را در آشیانه من بنا کند و...
زن 35 ساله با بیان این که نمی توانم سرنوشت و آینده فرزندم را، قربانی زنی کنم که مانند موریانه ای مرموز به جان آشیانه 10 ساله ام افتاده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: وقتی در یکی از رشته های علوم انسانی دیپلم گرفتم، دیگر ادامه تحصیل ندادم و به خانه داری مشغول شدم تا این که پنج سال بعد زنی به واسطه یکی از دوستان مادرم مرا برای پسرش خواستگاری کرد. «پرویز» در یک شرکت فروش صنایع فلزی فعالیت داشت و ما بعد از برگزاری آداب و رسوم سنتی، نامزد شدیم. او پسر خوبی بود و همه تلاشش را برای رفاه و آسایش من به کار می گرفت. همسرم درآمد مناسبی داشت و به همین دلیل خیلی زود صاحب خانه و ماشین شدیم. زندگی شیرین ما بعد از دو سال نامزدی و با برگزاری مراسم باشکوه عروسی وارد مرحله جدیدی شد. من هم به همسرم عشق می ورزیدم و تلاش می‌کردم تا محیطی آرام و دوست داشتنی را برای همسرم فراهم کنم. این زندگی با تولد پسرم زیباتر شد و من خودم را خوشبخت ترین زن روی زمین می دانستم اما این شیرینی 10 ساله، سال گذشته با ورود مرموز یک زن به آشیانه ام به تلخ کامی گرایید. آن زن جوان که همکار همسرم بود و من تا چند ماه او را زن همکار شوهرم می دانستم، به منزل ما رفت و آمد می کرد و با من طرح دوستی ریخت. اما چند ماه بعد آرام آرام به رفتارهای زننده و حرکت های بی پرده او با همسرم مشکوک شدم و تازه فهمیدم آن زن مطلقه همکار همسرم است. روابط آن ها طوری با یکدیگر صمیمی بود که سوئیچ خودروی «فرانک» دست همسرم بود و ظرف غذای آن زن درون خودروی همسرم قرار داشت. با وجود این زمانی دریافتم که او همچون موریانه پایه های زندگی ام را می خورد که در گوشی تلفن همسرم پیام های عاشقانه اش را دیدم. آن روز از شدت عصبانیت و در حالی که دستانم می لرزید، فریاد کشیدم و به «پرویز» گفتم چرا به من خیانت کردی!؟ اما او دروغ هایی سرهم کرد و گفت: آن پیام ها مربوط به دوست دختر شوهر فرانک است و او آن ها را برای من فرستاده   تا بتوانم به فرانک کمک کنم! ولی دیگر به حرف های همسرم اعتماد نداشتم چون می دانستم آن زن مطلقه است. به همین دلیل با فرانک قطع رابطه کردم تا دیگر به منزل ما نیاید ولی باز هم همسرم به طور پنهانی با او قرار می گذاشت. یک بار که برای دیدار خانواده ام به شهرستان رفته بودم شب هنگام با پرویز تماس گرفتم و از او خواستم به دنبالم بیاید اما در حال گفت و گو ناگهان صدای فرانک را از آن سوی خط شنیدم که در همین لحظه صدای همسرم قطع شد و او دوباره با من تماس گرفت و ادعا کرد به خاطر این که شب کار است من باید به تنهایی بازگردم. روز بعد در حالی به مشهد بازگشتم که صدای فرانک همچنان در گوشم می پیچید. وقتی به پرویز گفتم فرانک در کنار تو بود؟! با عصبانیت فریاد زد تو روانی شده‌ای ضمن این که به تو ربطی ندارد من چه می کنم! خلاصه با فرانک تماس گرفتم و از او خواستم پایش را از زندگی ام بیرون بکشد ولی مدتی بعد همسرم با این بهانه که کسی را برای رفت و آمد نداریم مرا وادار کرد با فرانک آشتی کنم و به این بهانه نقشه یک مسافرت را طرح کردند. آن جا بود که فهمیدم همسرم بیشتر از من به فرانک توجه دارد تا کمبودی نداشته باشد به همین دلیل با حالت قهر آن ها را ترک کردم و به مشهد بازگشتم. پرویز هم وقتی به مشهد رسید تقاضای طلاق یک طرفه داد. اما زمانی که فهمید باید همه حق و حقوق مرا بپردازد منصرف شد. با خودم فکر کردم همسرم به زندگی بازمی گردد و رفتارش تغییر می کند ولی نه تنها این گونه نشد بلکه دیگر مخارج زندگی ام را نمی داد و روابطش با فرانک صمیمی تر شده بود تا این که روزی به ناچار از پیام های عاشقانه اش با آن زن حیله گر عکس گرفتم و از او شکایت کردم. همسرم وقتی ماجرا را فهمید پیام داد یا به صورت توافقی از هم جدا شویم یا کاری می کنم که حتی مهریه ات را نتوانی بگیری. حالا در حالی نگران سرنوشت فرزندم هستم که آن زن بی وجدان آشیانه 10 ساله مرا هدف گرفته است اما ای کاش.... شایان ذکر است، به دستور سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) این پرونده توسط مشاوران زبده دایره مددکاری مورد بررسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی