
قاب تاریخ
تعداد بازدید : 110
وقتی ظلالسلطان سردش بود!
رودسری – مسعود میرزا ظلالسلطان، بزرگترین پسر ناصرالدینشاه محسوب میشد، اما چون مادرش از خاندان قاجار نبود، ولیعهد نشد. شخصیت او تحت تأثیر این مسئله، سمت و سویی عصیانگرایانه به خود گرفت. ظلالسلطان با این که ظاهراً تاریخ مینوشت و شهرت دارد که «تاریخ مسعودی» به قلم اوست، اما در امور دیگر، همیشه راه افراط و تفریط میپیمود و هیچ جنبندهای از دست وی آسایش نداشت. ناصرالدینشاه، شاید برای بستن دهان پسر بزرگش، ظلالسلطان را به حکومت اصفهان منصوب کرد و او در دوران حکومت بر اصفهان، هر چه خواست انجام داد.
فاتحه خواندن بر میراث صفویه
یکی از اقدامات او، کمر همت بستن به انهدام آثار و ابنیه دوره صفویه بود؛ باغ سعادتآباد، عمارت آیینهخانه و عمارت نمکدان، از جمله بناهای دوره صفویه بود که به دستور ظلالسلطان تخریب شد. وی دستور داد روی برخی نقاشیهای نفیس دوره صفویه را در عالیقاپو گچ بمالند و به جای آن، نقاشیهای دیگری بکشند. ظلالسلطان نسبت به زیردستانش، رفتاری فوقالعاده متکبرانه و خشن داشت؛ چون احساس میکرد شاهی حق اوست، میکوشید در سکناتش، به اصطلاح شاهگونه عمل کند. مشهور است که وقتی از کسی خوشش میآمد، او را با زشتترین ناسزاها مخاطب قرار میداد و از مسخره کردن رجال دور و برش، سخت لذت میبرد. ظلالسلطان علاقه فراوانی به شکار داشت. در زمان او، منطقه میانکاله یکی از مناطق غنی ایران به لحاظ زیست جانوری بود؛ اما شاهزاده متکبر قاجار عزمش را جزم کرد تا نسل حیوانات این منطقه، مانند ببر و پلنگ را از میان بردارد و ظاهراً به مقصودش رسید! او در دوره مشروطه،ابتدا به مخالفت با مردم برخاست،اما نتوانست در برابر مشروطه خواهان مقاومت کند.وی در اواخر عمر دیگر نفوذ پیشین را نداشت و آخرین روزهای زندگی اش در سختی و مشقت سپری شد. مسعودمیرزا ظلالسلطان در سال 1297 هـ.ش، در اصفهان درگذشت. در تصویر امروز که به بهانه بارش برف و طراوت زمستانی این روزها، انتخاب شده است، ظلالسلطان را در جبه نفیس زمستانیاش می بینید؛ عکس مربوط به دوران جوانی وی و احتمالاً، همزمان با دوره میانی سلطنت ناصرالدینشاه قاجار است.