
یادداشت
تعداد بازدید : 63
حاصل تشابه، ملال و دلزدگی است
یادداشت یک جامعهشناس درباره تبلیغات کلینیکهای زیبایی که میخواهند لبخند مردم را زیبا کنند
نویسنده : دکتر فردین علیخواه | جامعهشناس

زیبایی طبیعت به گوناگونی و تنوع آن است. این که هر آدمی چهره خاص خودش را داشته باشد، این که هر آدمی خنده و گریه، شادی و غمِ خاص خودش را داشته باشد. وجود همین گوناگونیها، زندگی را جذابتر میکند. اینکه هر چهرهای از دیگری متمایز باشد. زندگی به گوناگونی نیاز دارد تا تشابه. زندگی به یکتایی (و نه یکسانی) نیاز دارد. حاصل تشابه، ملال و دلزدگی است.
نظام بازار تلاش می کند تا این گوناگونیها را از بین ببرد. سعی میکند چیزی را به عنوان ارزش اجتماعی جا بیندازد. سعی میکند بدون آنکه متوجه باشیم، نم نم و آهسته آهسته چیزی را در نگاه ما تغییر دهد. نظام بازار این پیش فرض را اشاعه میدهد که دلیل نخندیدن آدمها فقط دندانهای زشت یا نامنظمشان است. اگر پول بدهند و دندانهای شان را سفید و منظم کنند، مشکل حل میشود. ولی نه! این تمام داستان نیست. نظام بازار به چگونه خندیدن آدمها هم کار دارد. نسخه میدهد که این شکل از خنده برازنده شماست؛ خنده هالیوودی! چهره شما با این خنده زیباتر میشود و بعد هم تأکید میکند که « البته این نظر تخصصی من است.»
نظام بازار چند سال است که برای خندههای ما طرح و برنامه دارد. دو سال پیش میگفت که به ما پول بدهید و چالِ گونه بکارید. پس از آن به یقین با ذوق و رغبت خواهید خندید. ما چالِ گونه کاشتیم. نظام بازار گفت اگر به ما پول بدهید و لبهای تان را جراحیِ زیبایی کنید با رغبت بیشتری خواهید خندید. ما لبهای مان را طبق کاتالوگهای آنها جراحی کردیم. نظام بازار گفت اگر چانهتان دراز نباشد با رغبت و اعتماد به نفس بیشتری خواهید خندید. ما پول دادیم و چانهمان را هم عمل کردیم تا با اعتماد به نفس بیشتری بخندیم. قبل از هر جراحی نیز نظام بازار، عکسی از یک سلبریتی هالیوودی به ما نشان و درباره ارزش میلیون دلاری خندههای او توضیح میداد تا ما را هیجان زده کند و برای جراحی به وجد بیاورد. حال نظام بازار میگوید که به ما پول بدهید تا دندانهای تان را اینطور یا آنطور کنیم تا خنده هالیوودی داشته باشید. میگوید اگر دندانهای سفید داشته باشید اطرافیانتان را جادو خواهید کرد.
ویژگی مثبت هر فرد آن است که خودش باشد. خودش به معنای یکتایی. بدون دغدغه اینکه وقتی میخندد یا میگرید از نظر دیگران زشت یا زیبا جلوه میکند یا نه. این خودِ پالایش یافته، نیازی به آن ندارد تا ساعتها در مقابل آینه بایستد و تمرینِ خندیدن کند و از زاویه چشمان دیگران به خودش بنگرد. او از زاویه چشم خودش به خودش نگاه میکند.
غصه و شادی وقتی از درون بجوشد مگر میتوان دغدغه زشت یا زیبا جلوه کردن آن را داشت. شادی از دنیای درون جاری میشود و روی لبها مینشیند. خنده واقعی اگر بیاید دیگر میآید و نمیتوان در مقابل آن ایستاد یا جلوی آن را گرفت. ندیدهاید؟ ندیدهاید که بعضیها چطور در موقعیتهای بسیار جدی نتوانستهاند خندهشان را متوقف کنند؟
چند سال است که هر چه نظام بازار میگوید، انجام میدهیم و کاملا برای خندیدن آمادهایم ولی مشکل چیز دیگری است؛ خندهمان نمیآید. به انتظار آمدن خنده نشستهایم. گویا قبل از ایجاد چال گونه، عملِ لبهای شتری و جراحی چانه دراز باید در درونمان چیز دیگری را حل میکردیم. میدانید، خندیدن حاصل فرایندی است که دندانها نقشی در این فرایند ندارند.