گپی درباره یک اختراعِ احتمالا ناممکن و فواید و مضراتش
تعداد بازدید : 30
اگر عینک ذهنخوانی داشتم...
دورهمی
نویسنده : مرجان ساعدی
تا حالا شده دلت بخواهد ذهن آدمها را بخوانی؟ تصور کن عینکی وجود داشت که با استفاده از آن، میتوانستی ببینی توی ذهن دیگران چه خبر است. چه کیفی میدهد. پس این دانشمندان چه کار می کنند؟ تا وقتی که چنین چیزی اختراع نشدهاست با من از پیشرفت علم حرف نزنید. از آنجایی که احتمالا هیچ کس بدش نمیآید ذهن اطرافیانش را بخواند، دورهمی این هفته را به خیالپردازی درباره عینکِ ذهنخوانی گذراندیم. نظر دوستانمان «امینعلی دهقان» 12ساله، «امیرحسین رفیعی» و «علیرضا اسماعیلیان» 14ساله را در اینباره پرسیدیم و به این فکر کردیم که عینک ذهنخوانی چه خوبیها و بدیهایی دارد. اگر دوست دارید همراه دوستانتان در جلسات جوانه شرکت کنید، با شمارههای بالای صفحه درارتباط باشید.
رابطه آدمها نابود میشود
علیرضا دارد روی ایده عینک ذهنخوان کار میکند، چون: «خیلی راحت میتوانیم توی امتحان تقلب کنیم. البته دلم میخواهد فقط یکی از این عینکها توی دنیا وجود داشتهباشد تا تنها خودم از آن استفاده کنم. شاید هم اصلا خودم اختراعش کنم. بهنظرم چنین عینکی، فایدههای زیادی دارد. مثلا میتواند جلوی کلاهبرداری و اتفاقهای بد دیگر را بگیرد اما بدون مشکل هم نیست. اگر بتوانی فکر همه را بخوانی، کلی استرس و پریشانی سراغت میآید». حالا اگر یک روز دوستمان ذهن ما را بخواند چه
می شود؟ علیرضا فکر
می کند: «بدون شک دلخور میشود. اگر موضوع خیلی بزرگی نباشد می توان جبرانش کرد اما شاید رابطهمان برای همیشه قطع شود. مشکل اختراع چنین عینکهایی این است که از ترس ناراحتی و دلخوری، مجبور میشویم با هم از راه دور ارتباط برقرار کنیم تا کسی توی ذهنمان را نبیند».
اختراعی که در آینده مشکلساز میشود
امینعلی می گوید اگر چنین عینکی اختراع شود، حتما یکی از اولین مشتریهایش خواهدبود و از آنجایی که خودش درباره کسی فکر بدی نمیکند، مشکلی هم ندارد که دیگران ذهنش را بخوانند. برایم سوال پیش می آید که یعنی واقعا پیش نیامده درباره کسی فکرهای منفی به سرش بزند. جواب میدهد: «چرا ولی گذراست و زود از بین میرود. شاید هم فقط الان اینطوری است و همیشه فکرهایم مثبت نباشد. نه! راستش در آینده دلم نمیخواهد کسی فکرم را بخواند ولی الان بهنظرم مشکلی پیش نمیآید. مثلا کتابی به دوستم امانت میدهم و از ذهنم میگذرد که نکند کتابم را پس ندهد. اگر او در آن لحظه ذهنم را بخواند، احتمالا یک هفته قهر کنیم و بعدش با یک شاخه گل یا یک هدیه، آشتی کنیم». برای امینعلی، هیجان خواندن ذهن دیگران، به مشکلات احتمالیاش میارزد. اما این قضیه مرموز عینک ابعاد دیگری هم دارد که امیر حسین بهش اشاره میکند.
نقشههای بد برملا میشوند
امیرحسین که قبلا به این موضوع فکر نکردهاست، خیلی به ذهنخوانی خوشبین نیست: «فکر آدم که دست خودش نیست. اگر بتوانیم ذهنخوانی کنیم، کلی مشکل پیش میآید و رابطه خوب آدمها خراب میشود. تصور کنید همه استرسها و ناامیدیها و نفرتهای توی ذهن آدمها به یکدیگر منتقل شود! احتمالا شبها فقط با خوردن قرص، خوابمان ببرد. البته شاید خوبیهایی هم داشتهباشد. مثلا اگر کسی نقشه بدی درباره دیگران داشتهباشد، میشود با این عینک بهشان اطلاع داد تا مراقب خودشان باشند». از امیرحسین میپرسم اگر دوستانش از این عینکها داشتهباشند، چه اتفاقی میافتد؟ میگوید: «هربار دوستانم به من فلش میدهند تا فیلم، موسیقی و بازی برایشان بریزم، استرس
می گیرم که نکند فلششان ویروسی باشد. اگر دوستم وقتی که این فکر توی سرم می چرخد آن را ببیند، خجالتزده میشوم ولی با هم حرف میزنیم تا دوستیمان خراب نشود». اگر همه فکرهای بد، در حد چیزهایی باشد که توی ذهن رفقای ما میگذرد، مخترعان باید کمکم دستبهکار شوند.
عکس ها : محمدپور