امام باقر(ع): کسی که واعظی درونی نداشته باشد، موعظه‌های مردم سودی به او نمی‌رساند.

الأمالی

ذکر روزپنج شنبه

صد مرتبه «لا اله الا ا... الملک الحق المبین»

ذکر روز جمعه

صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»

 

مرحوم آیت ا... مجتهدی تهرانی می‌فرمودند:

سجده گناهان را می‌ریزد. روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد، «شکراً لله و الهی العفو» بگوید، مخصوصا در نماز شب، ده دقیقه، یک ربعی در سجده باشد، حس می‌کند وقتی که به سجده می‌رود، سبک می‌شود. آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همان‌طور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می‌ریزد، سجده هم گناهان را می‌ریزد.

جام نیوز

بیا این چای رو شیرین بنوشیم

اگه با اون نشد با این بنوشیم

شده هم‌نرخ بنزین؛ بطری آب

بیا تا بعد از این بنزین بنوشیم!

 

درد می بارم

بر کویر خاموش تنم

تمام گَوَن های عبوس،

میراث من اند!

 

* در باب زایمان‌های کانادا:

بازیگر و نغمه‌خوان رَود کانادا

هم پیرزن و «جوان» رَود کانادا

خواهند مگر تخم طلا بگذارند

در موعد زایمان رَود کانادا؟! حسین شادمهر

* آق‌کمال؛ در میان ‌المان‌های ‌شهری ‌جای‌ تندیس ‌جناب‌عالی ‌‌واقعا خالی ‌است!

آق کمال: هروقت فلکه چغوکی ره افتتاح کردن، خودم مرم وسطش به عنوان تندیس وایمستم!

* شوخی تا جایی شوخیه که نگی شوخی کردم. مسعود مجنونپور

* همسر عزیزم سمیه مروی تولدت مبارک. همسرت رحمان

* ستایش جان، هم تولدت و هم رسیدنت به سن تکلیف رو تبریک می گم. ان شاءا... زیر سایه پدر و مادر خوبت و کنار خواهر جونت سلامت و موفق باشی.

* برای چندمین بار تقاضا می‌کنیم جدول را در جای دیگر به جز زندگی سلام چاپ کنید!

 

 آیا مردگان به وسیله‌های ارتباطی برای برقراری تماس با نزدیکان‌شان دسترسی دارند؟ همیشه افرادی ادعا کرده‌اند که به‌تازگی چنین تماس‌هایی داشته‌اند و در برخی موارد فرد پشت‌ خط هشدارهایی درباره یک اتفاق در آینده به آن‌ها داده است. این ادعاها وقتی عجیب‌تر می‌شود که بیشتر آن‌ها می‌گویند تماس دریافتی‌شان از یک شماره «صفر» بوده است، شماره‌ای که بین مدعیان این تجربه به «شماره تلفن ارواح» معروف شده است. این گروه مدعی شده‌اند که قابلیت این عدد فقط برقراری تماس تلفنی نبوده، بلکه گاهی ارواح با این شماره پیامک یا پیام صوتی هم فرستاده‌اند! صدای پشت خط خیلی ضعیف و دور به گوش می‌رسد و پیام‌ها کوتاه است. در بعضی موارد گفته شده که شخصی دیگر همچون اپراتورها، تماس را برقرار کرده‌اند. افرادی که این تجربه را داشته‌اند، حتی تصاویری را از صفحه نمایش تلفن همراه خود منتشر کرده‌اند.

یکی از اولین گزارش‌ها از تماس تلفنی مردگان مربوط به یک آهنگ ساز اهل نیوجرسی به نام «کارل اوفوف» است که تماسی از طرف مادربزرگش که دو روز قبل از آن فوت کرده بود، دریافت می‌کند. البته در آن زمان هیچ‌کس ادعای او را باور نکرد. یکی از این افراد که تجربه چنین تماسی برای برادرش رخ داده، در این‌باره گفته است: «یک سال پیش درست دو هفته بعد از فوت بهترین دوست برادرم «جرمی»، با من تماسی گرفته شد و خودش را جرمی معرفی کرد. به‌طور ناباورانه صدایش دقیقا شبیه به صدای خود جرمی بود که سراغ برادرم «مت» را از من می‌گرفت. لحظه عجیبی بود و من خیلی ترسیده بودم، زبانم از ترس بند آمده بود و قادر به پاسخگویی نبودم. به سختی گفتم نیست و تماس قطع شد. به صفحه نمایش تلفن نگاه کردم و شماره صفر را دیدم. بعد از آن هیچ تماسی از جرمی گرفته نشد و من هنوز از یادآوری آن ماجرا مضطربم. زمانی که در اینترنت، درباره این شماره جست‌وجو کردم، متوجه شدم که این شماره مربوط به ارواح است!»

بعضی از افرادی که تجربه چنین تماس‌هایی از مردگان داشتند، ادعا می‌کنند این تماس‌ها آینده خوبی را برای آن‌ها به‌وجود‌ آورده‌است و در بعضی موارد آن‌ها را از برخی خطرات احتمالی آگاه کردند. البته ناگفته نماند که نرم‌افزارهای زیادی با قابلیت تغییر صدا در‌ دسترس است. اما این امکانات باعث نشده افرادی که چنین تماس‌هایی را دریافت کرده اند، به شک بیفتند و آن ها همچنان معتقدند که صدای شنیده شده پشت خط، صدای رایانه ای نبوده و صدای نزدیکان تازه فوت شده آن ها بوده است.

منبع: angelsghosts

 

به سامانه روزنامه پیام دادن که خانم فرنیا برای چی همه‌ش درباره‌ خواستگار می‌نویسه و باعث میشه ما فکر کنیم دختر ایرانی فقط همین یک دغدغه رو داره؟ اول این که فکر نکنید دختر ایرانی همین یه دغدغه رو داره. دختر ایرانی کوهی از دغدغه‌ست. دغدغه = دختر. دریای دغدغه‌ دختر ایرانی، ساحل ندارد. سلطان دغدغه، دختر.بیام بنویسم برنامه‌زندگیم بعد از دانشگاه اینه که برم کلاس گل‌چینی و منجوق‌دوزی که خانما بهشون بربخوره این چه چهره‌ایه از زن تحصیل‌کرده نشون میدین؟ پس چرا دانشگاه رفتی؟ برای این‌که خواستگار بهتری برام پیدا بشه، بگن دخترمون لیسانسه‌ست. پسرای زیر لیسانس (لااقل) خواستگاری دختر ما نیان. مرسی. اه! یا بگم رفتم کلاس رانندگی ثبت نام کردم، جلسه دوم ماشینو زدم تو جدول که آقایون بیشتر از اینی که الان انجام میدن، رانندگی ما خانما رو جوک کنن؟ یا بنویسم هر روز مشکل اینو دارم که اول گوشت رو بریزم بعد پیاز رو یا اول پیاز رو؟ بنویسم اولویت این‌که اول باید گردگیری کرد و بعد جارو کشید، چقدر برام مهمه؟ اصلا دختر بودن توی این شرایط کلیشه نیست؟ نگاه کنید. پنجاه درصد جامعه الان دخترن.  خداییش می‌خندین اگه این‌جوری بنویسم؟ دغدغه‌های من براتون جوکه؟ یا بنویسم نصف تصمیمات زندگیم به این بستگی داره که «اوا! در و همسایه چی می‌گن؟» بنویسم که موقع خواستگاری باید از طرف بپرسم: «شما با کار کردن من مشکل ندارین؟» و اونم در قبال این‌که مشکل داره ولی کوتاه میاد، از من امتیاز می‌گیره؟ بگم قراره «هروقت رفتم خونه شوهر هر غلطی دلم خواست بکنم» و شوهرم هم قراره بگه «این جا خونه بابات نیست هر غلطی دلت خواست بکنی؟»خداییش به اینا می‌خندین؟ بذارین درباره همون شوهر کردن بنویسم. هروقت رفتم خونه شوهر اجازه میدم شما بهم بگین درباره چی بنویسم. الان دست خودمه، معلوم نیست اون موقع دست کی باشه!

 

گتی ایمیج|     مسابقات دوچرخه سواری، ایتالیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   جنگ داخلی فقط جنگ تو ماشین سر این که کابل aux به گوشی کی وصل بشه!

   ‏از آخرین قهرمانی پرسپولیس خیلی گذشته، دارم کم کم نگران میشم!

   ‏این که میگن ریاضی علم شیرینیه کاملا درسته، خود من همیشه قبل و بعد امتحان ریاضی فقط با آب‌قند سرپا میشم!

   ‏این زندگی که پوشال‌های کولر دارن شاه و ملکه‌ها ندارن، سه چهار ماه کار می‌کنن، بعدش استراحت مطلق و بخور و بخواب!

   ‏دقیقا همون لحظه که فکر می‌کنی شرایط از این بدتر نمیشه، یه نفر وارد اتاقت میشه که موقع رفتن در رو نمی‌بنده!

   ‏صبح از خواب بیدار میشه جواب سلام پدر و مادرش رو نمیده، اون وقت میره تو گروه‌های تلگرامی یک صفحه شعر کپی می‌کنه زیرش هم میزنه «صبح بخیر»!

   ‏خمیر دندون رو دیدین وقتی فکر می‌کنی تموم شده، فشارش بدی تا دو ماه بعد هم جوابت رو میده این بزرگوار... کاش کارت‌های بانک هم شعور خمیر دندون‌ها رو داشتن!

 

باز کردن در هواپیما به جای در توالت!

سی ان ان- مسافری که قرار بود از انگلستان به پاکستان برود، در خروجی اضطراری هواپیما را به جای در توالت باز کرد و باعث تاخیر هفت ساعته پرواز شد! شرکت هواپیمایی پاکستان با توضیح جزئیات این حادثه خبر داد که اشتباه مسافر پرواز در باز کردن در خروج اضطراری به جای در توالت، باعث شد که سرسره خروج اضطراری به صورت خودکار فعال شود. مسئولان پرواز بلافاصله چهل مسافر را از هواپیما خارج کردند. خوشبختانه این اتفاق پیش از انجام پرواز روی داد.

 

 

 

 

جهانگردی با صندلی چرخ دار

دویچه وله- «کیم لوملیوس» وبلاگ‌نویس سفر، زن جوانی است که نشستن بر صندلی چرخ‌دار باعث توقف او برای ادامه زندگی بهتر نشده است. او ثابت کرده است با این شرایط هم می‌تواند به سفرهای ماجراجویانه و خطرناک برود. کیم بیست سال است که به نوعی عارضه عضلانی مبتلا شده است و با همسر و دخترش به سفر می‌رود. «لوتزی» نام صندلی چرخ‌دار اوست که امکاناتش شرایط سفر را برای او راحت‌تر کرده است.

 

باز آی ساقیا که هواخواه خدمتم 

 مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم

زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست 

 بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم

 

مو از بچگی یَگ اخلاق باخصوصی داشتُم که هنوزم که هنوزه با ای سند و سالُم، درمشان. یکیش ای که بعضی چیزا ره با بعضی چیزا اشتباه می‌گیرُم. مثلا از همو زمان دست چپ و راستمه قاطی مکردُم. تا وقتی مدرسه مرفتُم یکی مگفت مثلا دست چپته ببر بالا، اول تو هوا بری خودم منوشتُم بابا آب داد تا یادُم بیه راست کدو یکیه و او یکی دگه چپه! بعدتر مثلا وقتی مگفتن بپیچ دست راست، به ساعت دستُم نگاه مکردُم و می‌پیچیدُم او طرف دستی که ساعت ندشتُم! بعدا همی کلک ره با حلقه ازدواجم مزدُم و امان از وقتی که اینا دستم نبودن! یا چیز دگه که اشتباه می‌گیرفتُم گرمک و طالبی و ملون و مگسی و تیل و سمسوری بود. خب ای چی کاریه که بالای یَگ میوه ده تا اسم مذارن؟ یا مثلا تمساح و کروکودیل و سوسمار؟ همه‌شان کلپسه بزرگن، یا فوقش بزمجه کلون!

حالا اینا که خوبه، یَگ مشکل دگه مو ایه که به‌جز گل رز و نرگس، اسم بقیه‌شانه با هم قاطی مکنُم، مخصوصا میخک و داوودی ره. یا اسم سبزیا ره نمشناسُم، مخصوصا گشنیز و جعفری ره. یَگ بار که پسر خانه بودُم به مادرُم گفتُم هوس خورشت کرفس ربی کردُم، گفت تو فلیزر ندرِم. گفتُم مرم تازه مخرُم. وقتی برگشتُم هم تا بسته ره دادُم دست مادرُم همو ره کوبید تو کله‌ام که: «حالا فرق کرفس و اسفناج ره نِمدنی، به عقلت هم نِمرسه که ای برگا کجاش شکل او چیزاییه که تو خورش کرفس مُلمبونی؟»!

همی‌جور ادامه داشت تا ازدواج کردُم و مشکل دو برابر شد! اویم وقتی که مخواستُم گوشت بخرُم (شاید باورتان نشه، اوایل ازدواج‌مان هموجور که میوه و سبزی مخریدُم، مِتنستُم گوشت هم به همو راحتی بخرِم!) یعنی با عیال اسم هیچ مدل گوشت ره یاد ندشتِم! مرفتُم قصابی یارو مپرسید چی بذارُم یا چقدر قلوه‌گاه بدُم یا راسته باشه یا سردست یا دنده، یا حتی گاو و گوسفندش هم نِمتنستُم تشخیص بدُم! همدگه ره نگاه مکردم و مگفتِم دو کیلو گوشت چرخ‌کرده خوب یا خورشتی خوشمزه یا کبابی خوش‌پخت بده! بس که آقاهامان ما ره بدعادت بار آورده بودن و خودشان مِرفتن خرید و ما یاد نگرفته بودم.

خلاصه‌اش ای که شما بچه‌هاتانه ای‌جوری بار نیارن. حالا ممکنه دگه وسع‌مان به گوشت خریدن نرسه، ولی اقلا فرق بین کِدو با بادمجون و پنیر و قروت ره بهشان یاد بدن، به دردشان مخوره!

 

سلام. این هفته با یک چهره موسیقی باهاتون هستیم. هنرمندی که گروهی کار میکنه و این‌قدر بهمون پیام دادین چرا ازشون چیزی نمی‌نویسیم تا بالاخره اومد توی مسابقه! دست به‌کار بشین و تشخیص بدین این کاریکاتور به‌هم ‌ریخته کیه و اسمش رو با نام خودتون و کلمه «این کیه» تا شنبه شب برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. به امید خدا جواب رو هفته بعد همین‌جا خواهید دید و کاریکاتور برنده رو هم به‌عنوان جایزه چاپ می‌کنیم. عکس و کاریکاتوری رو هم که می‌بینید فریبا خانم ابریشمی اصل، برنده مسابقه قبل هستن که دوباره بهشون تبریک می‌گیم.