پیامبراکرم (ص): نگریستن به چهره عالم از سر مِهر، عبادت است.

النوادر

 

ذکر روز یک شنبه

صد مرتبه «یا ذاالجلال و الاکرام»

 

علامه محمدرضا حکیمی می فرمایند:

انسان در زندگی می تواند دارای دو گونه حرکت باشد: حرکت وضعی و حرکت انتقالی. در حرکت وضعی، انسان مانند دیگر جانوران زندگی می کند و حاصل زندگی او، خور و خواب و خشم و شهوت است، با مقداری رشد جسمی و بهره وری های رفاهی. لیکن انسان، در حرکت انتقالی، جا عوض می کند و به پیش می رود و از محدوده طبیعت به نامحدود ماورای طبیعت می رسد و از ملک پران می شود.

برگرفته از «مرام جاودانه»

 

درویشی را پرسیدند که راحت دنیا در چه دانی؟ گفت در دو چیز، اول توشه ای که از زحمت حلقم باز دارد و دوم گوشه ای که از زحمت خلقم بی نیاز آرد. گفتند اگر در قبول یکی از این دو مختار شوی کدام یک اختیار کنی؟ گفت قبول گوشه کنم و ترک نوشه گویم، زیرا که زهر گرسنگی چشیدن اولی تر است از منت جماعت کشیدن.

در سرای خویشتن مردن ز جوع

به که سوی ناکسان کردن رجوع

برگرفته از «پریشان» قاآنی

 

فکر می کنم هنر اصلی، هنر فاصله ها باشد. زیاد نزدیک به هم می سوزیم، زیاد دور، یخ می زنیم!

«دیوانه وار»

اثر کریستین بوبن

 

از تمام قطارهای جهان جا می مانم

من انگار برای همین

به این ایستگاه متروک آمده ام

که تکرار کنم

گریه های پشت رفتنت را...

 

سلام. این بار برای مسابقه یه عکس بانمک داریم که شما باید برای این عکس، یک شرح حال کوتاه یا دیالوگ بامزه بنویسید و تا ساعت 24 فردا شب (دوشنبه) برای ما به پیامک 2000999 یا شماره 09354394576 در تلگرام بفرستید. حتما کلمه «چی شده؟» و نام و نام خانوادگی‌تون رو هم بنویسید. بانمک‌ترین و خلاقانه‌ترین پیام‌‌ها که اسم نویسنده دارن، روز چهارشنبه به اسم خود نویسنده‌ها چاپ می‌شه. همیشه خوش باشید. و حالا چند نمونه:

* وقتی مامانت میگه حواست باشه بچه مهمون سمت ظرف آجیل نره!

* وقتی بابات رفته دستشویی و نیم ساعته پشت در منتظر موندی!

* نگران اینه که موش رو هم سهمیه بندی کنن!

 

یه مدته ورزش‌های خشن و وحشیانه رو ول کردم، ولی اونا من رو ول نمی‌کنن. با دست و پای شکسته نشسته بودم تو پارک، داشتم واسه یه دختر نوجوون همسن‌ و سال خودم که تازه دیده بودمش، وقایع زندگیم رو خیلی فشرده و سریع تعریف می‌کردم. رسیده بودم به اون جا که الان تازه 40 سالمه، یهو یه آقایی پرید جلوم، گفت می‌تونم شماره‌تون رو داشته باشم؟ قاطی کردم، عصا رو برداشتم افتادم دنبالش. داد زدم: «خجالت بکش پسره بی‌ادب. اون زمان که بابات مهدکودک می‌رفت، من قصد ادامه تحصیل داشتم. الان که دیگه جای خود!» یهو متوجه شدم با این حرف، حرفی که داشتم به دختره می‌زدم رو لو دادم و سنم رو به اون 35 سال پایین‌تر گفته بودم. خیلی طبیعی و با آرامش برگشتم نشستم سر جام و شروع کردم به عوض کردن حرف که اون یارو مزاحمه باز سروکله‌ش پیدا شد. گفت: «خانم من قصد بدی نداشتم. فقط می‌خواستم شماره‌تون رو بگیرم که هر وقت گچ پاتون رو وا کردین یه پیشنهاد کاری بهتون بدم.» باز اومدم قاطی کنم و داد بزنم که پیشنهاد دادنت کم بود، حالا کاری هم اضافه شد؟! بعد فکر کردم تو این وضعیت بیکاری، همین هم غنیمته. خودم رو جمع کردم و شماره‌م رو  دادم. تهش هم سرم رو انداختم پایین و گفتم: «لطفا فقط همراه با خانواده تماس بگیرین.»

خلاصه گذشت و ما دست و پامون رو وا کردیم و تازه داشتیم بهبود می‌یافتیم! که یه شب ساعت 10 گوشیم زنگ خورد. شماره ناشناس افتاده بود. برداشتم و گفتم: «اپه نیپه هنپم په؟» مردی که اون ور خط بود گفت بله؟ یادم اومد هیچ‌کس نمی‌تونه تو این وضعیت حرفم رو بفهمه. دست کردم تو لیوان بغل تختم و دندون مصنوعیم رو گذاشتم تو دهنم و گفتم: «خجالت نمی‌کشی این وقت شب به دختر مردم زنگ می‌زنی؟» آقاهه گفت: «ببخشید، می‌دونم دیر وقته. بابت اون پیشنهاد کاری مزاحم شدم. ما یه تیم ورزشی داریم و ورزش‌مون به نفس زیادی نیاز داره. اون روز دیدم شما بدون نفس گرفتن 25 دقیقه یه بند حرف زدین، گفتم حتما مناسب کار ما هستین.» یه مقدار این دست و اون دست کردم و گفتم: «حالا چی هست ورزشتون؟» جواب داد: «کبدی!»

 

آلامی|  خط  3 بعدی عابر پیاده، انگلستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تلگراف|      زیبایی های دنیای زیر آب

 

   یکی از تفریحات عیدمون اینه که مامانم هر سال سبزه می کاره قبل عید، بعد سبزه خوب در نمیاد، چند ساعت مونده به سال تحویل می ریم می‌خریم!

   چند روز دیگه اینستاگرام تبدیل میشه به «اینستا اِیر» همه عکسِ پنجره هواپیما می‌گذارن و می‌نویسن «همیشه همه چیز آن‌قدر سریع اتفاق می‌افتد که فرصتِ خداحافظی باقی نمی‌ماند»!

   اگه هند و پاکستان وارد جنگ بشن قطعا هندی‌ها پیروز میشن، پاکستانی‌ها بمب اتم می‌اندازن هندی‌ها با چوب کریکت برمی‌گردونن!

  من از وقتی فهمیدم توی Word سه تا خط ‌تیره رو بدون فاصله بزنی خودش تبدیل به یه خط میشه احساس می‌کنم کمک بزرگی به بشریت کردم که کشفش کردم!

   من همونم که یه روز می‌خواستم دریا بشم، ولی متاسفانه جوی آب سر کوچه‌مون هم نشدم!

   وقتی برای تبریک تولدم کامنت HBD می ذارید خیلی خوشحال میشم، احساس می‌کنم یکی از دانشمندهای ایرانی ناسا وسط تحقیقات مهمش اومده یه سر بهم تبریک گفته و رفته!

   با این وضعیت گرونی دیگه مغازه‌دارها از همین جنس واسه خواهر و مادر خودشون هم نمی برن که حداقل ما خیال‌مون از کیفیتش راحت باشه!

   هرچقدر از ضرب المثل «کار امروز را نینداز فردا» استقبال نشد، «خرید امروز را نینداز فردا» خیلی هواخواه داره!

اعتیاد به بازی های اینترنتی

آدیتی سنترال- پسر 13 ساله فیلیپینی آن قدر به بازی های اینترنتی اعتیاد دارد که حتی برای غذا خوردن هم دست از بازی نمی کشد. ویدئویی از مادر این پسر که با دست غذا در دهان او می گذارد تا از گرسنگی نمیرد، در اینترنت منتشر شده است که بحث اعتیاد فرزندان به بازی های اینترنتی را دوباره داغ کرده است. مادر این پسر بعد از 48 ساعت که پسرش چشم از صفحه مانیتور برنداشته است، نگران او شده و برای غذا دادن به گیم نت رفته است.

 

 

 

پارو زدن تا محل کار

آدیتی سنترال- پسر 29 ساله چینی که هر روز مجبور بود بیش از یک ساعت ترافیک سنگین شهر را تحمل کند تا به محل کارش برسد با یک ابتکار جدید این زمان را به 6 دقیقه کاهش داد. او به جای استفاده از اتوبوس یا خودروی شخصی، هر روز در طول دریاچه کوچک کنار منزلش پارو می زند و تنها بعد از 6 دقیقه به محل کارش می رسد.

 

 

 

 

دختر نوجوان، پیشرو در مبارزه با گرمایش زمین

بی بی سی- «گرتا تونبرگ» یک فعال ۱۶ ساله سوئدی در حوزه محیط زیست است که برای آگاه کردن جهانیان از مسئله تغییرات آب و هوایی به داووس رفت؛ جایی که مقامات ارشد سیاسی و مشهورترین افراد جهان برای شرکت در مجمع جهانی اقتصاد در آن جمع می شوند. او این مسیر را از کشورش به داووس در سوئیس با قطار رفت چرا که به اعتقاد او، قطار آلودگی کمتری از هواپیما دارد و به این ترتیب می تواند سهم خود را در حفاظت از زمین ادا کند. گرتا پیش از این هم در سازمان های بین المللی بررسی تغییرات آب و هوایی شرکت کرده و سخنرانی با قدرتی در این زمینه داشته است. این نوجوان که این روزها به عنوان رهبر مبارزه با گرمایش زمین شناخته می شود، در صفحه اینستاگرام خود در این حوزه به فعالیت می پردازد.

 

چایِ با هل؛ به ما نمی سازد

  طعمِ فلفل؛ به ما نمی سازد

پدرم رفت خارج و جان داد

  آن مسائل! به ما نمی سازد

قایق آمد ز رویمان رد شد 

خواب ساحل به ما نمی سازد

گفت: «کی روش مربیِ خوبی ست» 

حرفِ «عادل» به ما نمی سازد

دوربینم فرانسه قاطی کرد 

برجِ ایفل به ما نمی سازد

مشورت دادم و شدش بدتر 

حلّ مشکل به ما نمی سازد

گفت: «جانم؟» تمسخرش کردم 

حرفِ خوشگل به ما نمی سازد

برّه را خوردم و شدم مسموم 

جز فلافل به ما نمی سازد

تیله بازی برای ما خوب است

  گلف و پازل به ما نمی سازد

شامِ بیرون به او نمی سازد 

شامِ منزل به ما نمی سازد

«فرد بی عشق مثلِ یک مرده است»

حرف «راسل» به ما... ساخت حسابی!

 

ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد 

کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد

چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری 

 سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد

 

در حالی که از خوشی این خبر در پوست خود نمی‌گنجیدیم که «دوغ ایرانی به عنوان میراث فرهنگی غذا ثبت استاندارد جهانی شد» و به این می‌بالیدیم که با شروع فصل گرما به‌جای غذاهای گوشتی و مرغی و برنجی و ربی و کاهویی، می‌توانیم آبدوغ‌خیاری بخوریم که استاندارد جهانی دارد، خبر رسید آن تلاشگران هم میهن که دوغ نمی‌نوشند و در نتیجه خواب‌شان نمی‌آید و ایده‌های جدید به ذهن‌شان می‌رسد، شغل جدیدی ابداع کرده‌اند. همه منتظر بودیم که این شغل جدید مثلا در حوزه علم و فناوری و تبدیل مس به طلا یا حداقل نیکل به اسکناس باشد، یا در صنعت و هنر و چاپ سه‌بعدی مواد غذایی ارگانیک باشد، یا در حوزه‌های گردشگری و محیط‌زیست و باعث هجوم گردشگران خارجی با ارز به کشور باشد که باخبر شدیم نخیر، این شغل فراتر از این حرف‌هاست. دادستان کرج گفت: «برخی برای تأمین گوشت رستوران‌داران و مراکز طبخ غذا، در صف می‌ایستند.» یعنی پس از شغل «دویدن پشت ماشین در طرح ترافیک برای ثبت نشدن پلاک توسط دوربین پلیس»، این یکی جزو خلاقانه‌ترین شغل‌هاست که هم در زمینه غذایی است، هم اقتصادی، هم حوزه شهروندی، هم نوعی استارت آپ است و هم جنبه‌های دیگری دارد که هنوز کشف نشده است. برای این که ما هم سهم خود را در اشتغال‌زایی ایفا کرده باشیم، چند شغل جدید را همین جا فی‌البداهه و فهرست‌وار خدمت‌تان معرفی می‌کنیم، باشد که این مشاغل ابداعی بتواند چند جوان بی‌کار را سر کار بگذارد.

نویسنده متن استعفا و بازگشت سر شغل با فونت خوانا در اینستاگرام! همچنین در همین زمینه: پاک‌کننده پست اینستاگرامی سلبریتی‌هایی که می‌خواهند درباره رفتار پلیس راهور افشاگری کنند ولی به ضرر خودشان می‌شود یا کلا مشاور سلبریتی‌ها برای این‌که از مضرات چه موادی بد بگویند و جایگزین چه موادی را برای مردم معرفی کنند تا کمتر کامنت منفی بگیرند! ریفرش‌کننده سایت خرید خودرو برای جا گرفتن در صف پیش‌خرید خودرو! پیداکننده عدد جدیدی برای ساخت سامانه پیامکی «ستاره فلان عدد مربع» که تا حالا این عدد گرفته نشده باشد و تلویزیون بتواند اعلام کند تا بینندگان به آن عدد 1 یا 2 را بفرستند و ناخودآگاه هزینه برایشان حساب شود! آماده‌کننده روحی مردم برای روبه‌رویی با قیمت‌های روزانه، قبل از خروج از خانه و ورود به بازار تا جلوی بیماری‌های قلبی و روانی و عصبی را بگیرد! و در آخر مخفی‌کننده آجیل و کمک‌خانه‌تکان با انباشته زیرشلواری و زیرپیراهن بلااستفاده فراوان!

 

یه آشنایی داریم، بنده خدا خیلی پیره. یه بار با دامادش رفته بود دکتر. دکتر بهش گفت: «حاج آقا شما هم قند داری، هم چربی...» یهو آشنای ما وسط حرف آقای دکتر پرید و گفت: «آقای دکتر یه چیزی میگم به دامادم نگی ها... تو خونه چند کیسه برنج  هم دارم...»!

 

* بخش آموزش شعبده بازی خیلی جالب است. لطفا شعبده های سخت تر مثل از دیوار رد شدن و پرواز کردن و غیب شدن را هم آموزش بدهید.

* همسر عزیزم رقیه خانم و دختر گلم فائزه جان، روز زن و مادر را به شما تبریک عرض می کنم، امیدوارم سلامت و تندرست باشید. غلامرضا فرامرزی

* بهترین معلم زیست شناسی دنیا، سرکار خانم نودهی تولدتون مبارک، امیدواریم 120 ساله بشین.سراب، درگاهی، آموخته

* در زمستان اگر ز من پرسی 

 نعمتی نیست بهتر از «کرسی»!

* پویا جان تولدت روز 14اسفند میمون و مبارک باد. 

 بابا مهدی و مامان زهرا 

و داداش مهرداد

* ترفندهای دوست داشتنی «زندگی سلام» عالی بود. خاطرات بچگی ام زنده شد. خسته نباشید. 

* آق کمال، وقت کردی از خاطرات سربازیت بیشتر برامون بنویس!

آق کمال: اوه! اوجوری باید هر روز یگ ستون بهم بدن که براتان بنویسم!