
نگاهی به وضعیت اقتباس ادبی در آثار نمایشی در گفتوگو با دکتر یوسف بینا
تعداد بازدید : 36
باید ادبیات و سینما را آشتی داد
آرانیان- در جشنواره سیوهفتم فیلم فجر دو فیلم از متون کهن ادبیات فارسی اقتباس شده بودند؛ فیلمهای «مردی بدون سایه» که بازآفرینی حکایتی از الهینامه عطار بود و پویانمایی «آخرین داستان» که اقتباسی بود از داستان ضحاک در شاهنامه. به گفته پژوهشگران ادبیات فارسی، متون کهن ادبی، گنجینهای ارزشمند برای بازآفرینی و خلق آثار تازه هستند، ظرفیتی که کمتر به آن توجه میشود. درباره ظرفیتهای نمایشی متون کهن پارسی و این که تا چه اندازه به این متون برای بازآفرینی آثار هنری در سینما، تئاتر و تلویزیون توجه میشود، با دکتر یوسف بینا، شاعر و استاد دانشگاه فردوسی گفتوگو کردهایم.
فقر اقتباس ادبی در سینما
دکتر بینا درباره روند اقتباس ادبی در سینمای ایران به ویژه در جشنواره امسال میگوید: «تعداد بسیار کم اقتباس ادبی در برابر انبوه تولیدات سینمایی و تلویزیونی ایران از یک سو و اقتباس داستانهای مشهوری مثل ضحاک و شیخ صنعان و... از سوی دیگر، نمیتواند خیلی امیدوارکننده باشد. اقتباس هنرمندانه از شاهکارهای ادبی در سینمای جهان، جایگاه درخوری دارد و شماری از آثار ماندگار سینمای جهان بهویژه فیلمهای سینماگران جاودانه تاریخ در واقع اقتباس هنری از آثار ادبی بزرگ هستند. به جرئت میتوان گفت 99 درصد محتوای شاهکارهای ادبی فارسی همچون شاهنامه فردوسی، تاریخ بیهقی، خمسه نظامی، کلیلهودمنه، اسرارالتوحید، بوستان سعدی، مثنوی معنوی و... که سرشار از هزاران قصه جذاب هستند، تاکنون مورد مراجعه نویسندگان فیلمنامهها و فیلمسازان ایرانی قرار نگرفته است. میتوان گفت سینمای ما در این زمینه غنایی ندارد».
کوتاهی سنگین ادبیاتیها
این استاد دانشگاه در پاسخ به این که چطور میتوان ظرفیت نمایشی متون کهن فارسی را به فعالان حوزه نمایش شناساند، گفت: «استفاده نشدن از ظرفیتهای ادبیات فارسی برای اقتباس، تنها تقصیر سینماگران نیست بلکه قصور ادبیاتیها بسیار سنگینتر است. ارتباط پایداری بین اهالی ادبیات و سینما وجود ندارد یا اگر هست، مشهود نیست. باید راههای آزمودهشده و تکراری را دور بریزیم و به فکر راههای تازه باشیم. الگوهای ارتباطی اقشار مختلف جامعه با رسانههای فراگیر، امروزه بسیار پیچیده و مهم است و برای ارتباط با مردم باید وارد این فضا شد. این کار از یک سو باعث میشود مردم که اهالی سینما نیز بخشی از همین مردم هستند با آثار ادبی آشناتر شوند و از سوی دیگر وقتی مردم ارتباط بهتری با آثار ادبی پیدا کنند، این قصهها تبدیل به پدیدههای اجتماعی میشوند و میتوانند حساسیت سینماگران را برانگیزند».
وضعِ بهترِ تئاتر در اقتباس
یوسف بینا درباره این که کدام متون ادبی بیشترین ظرفیت نمایشی را دارند، گفت: «آن دسته از آثار ادبی که مولف از قالب قصه برای بیان محتوا استفاده کرده است، بهترین آثار برای اقتباس سینمایی هستند. شاهنامه فردوسی، خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی، مثنوی معنوی مولوی و بوستان سعدی مناسبترین آثار برای اقتباس سینمایی هستند.» این پژوهشگر ادبیات درباره مقایسه اقتباس ادبی در تئاتر و سینما اضافه میکند: «وضعیت تئاتر از وضعیت سینما در حوزه اقتباس از شاهکارهای ادبی بسیار بهتر است. وقتی به تئاتر ایران در نیم قرن اخیر مینگریم، با آثار اقتباسی بسیار مهم و ارزشمندی همچون آثار بهرام بیضایی، اکبر رادی و محمد رحمانیان مواجه میشویم که هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت درخور اهمیت هستند اما در سینما به هیچ وجه این طور نیست».