- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در ادامه احکام شوکهکننده کمیته اخلاق، این بار نوبت به فرهاد مجیدی سرمربی استقلال رسید که با حکم سنگین این کمیته نقرهداغ شود. در چند هفته اخیر کمیته اخلاق با تغییر رویکرد و رصد دقیقتر و بهتر مسائل حاشیهای فوتبال و سرعت بخشیدن به رسیدگی به پروندهها، با آرای سنگین اهالی فوتبال را شگفتزده کرده است. مردادماه بود که این کمیته امیر قلعهنویی سرمربی گلگهرسیرجان و سرمربی سابق استقلال را با جریمه و حکمی سنگین محروم کرد و فرجامخواهی باشگاه سیرجانی هم بینتیجه بود و حکم صادرشده تایید شد. دیدار استقلال و گلگهر در نیمهنهایی جامحذفی درشرایطی با شکست آبیهای سیرجانی خاتمه یافت که امیر قلعهنویی به شدت نسبت به تصمیمات داور مسابقه که وحید کاظمی بود، اعتراض داشت و بعد از مسابقه حرفهای تندی به زبان آورد و از الفاظ ناشایستی استفاده کرد. چند روز بعد از این مسابقه، سرمربی تیم فوتبال گلگهر با محرومیتی شدید از سوی کمیته اخلاق مواجه شد که پیشتر تجربهاش نکرده بود و طبق آن باید 3 ماه از فصل آینده از فوتبال دور باشد و ۳۰۰ میلیون تومان هم جریمه نقدی بپردازد. پس از حکم قلعهنویی زمزمههایی درباره احتمال محرومیت برخی مربیان و بازیکنان به دلایل مشابه یا رفتار خارج از شئونات یک ورزشکار در بیرون از محیط ورزشی شنیده و حتی گفته میشد احتمال دارد برخی بازیکنان به دلیل عدم رعایت شئونات اخلاقی اسلامی از سوی بستگان نزدیکشان هم احضار و حتی محروم شوند. البته این مسئله بیشتر شامل حال بازیکنان شاغل در لیگهای خارجی و درپی انتشار تصاویری از همسر یکی از لژیونرهای ایرانی در یکی از کشورهای همسایه بود. همین اتفاق هم افتاد و دو روز پیش کمیته اخلاق دو بازیکن فعلی و سابق استقلال و پرسپولیس را با جرایم مالی و محرومیت محکوم کرد. این کمیته به دلیل تخلفات محمدحسین کنعانیزادگان، بازیکن سابق پرسپولیس، وی را به 2 جلسه محرومیت تعلیقی به مدت 2 سال و پرداخت ۲میلیارد ریال جریمه نقدی محکوم کرد. در حکم صادره تاکید شده بود: «ادامه فعالیت این بازیکن پس از اخذ تاییدیه از کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال امکانپذیر خواهد بود. این حکم درحالی صادر و ابلاغ شد که کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال توضیحی درمورد دلایل محرومیت این ۲بازیکن ارائه نکرد اما حدس زده میشد کنعانیزادگان بهخاطر چند فقره شکایت باشگاه استقلال از او و توهین و بیاحترامیهای سریالیاش به این باشگاه و هوادارانش با چنین جریمهای مواجه شده و حالا زمزمه حذفش از تیم ملی هم شنیده میشود.
و اما درادامه احکام شوکهکننده کمیته اخلاق که برای اهالی فوتبال هم تازگی دارد، روز گذشته این کمیته فرهاد مجیدی، سرمربی تیم استقلال تهران را به پرداخت500 میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد و همچنین تاکید شد مجیدی از هرگونه فعالیت در حوزه فوتبال و شرکت در مسابقات و ورود به ورزشگاه منع شده و فعالیت وی صرفا پس از اجرای حکم و با اخذ تاییدیه از کمیته اخلاق امکانپذیر خواهد بود. با اعلام رسمی حکم محرومیت مجیدی، گمانهزنیها و شایعات درباره علل و عوامل صدور این رای بیسابقه آغاز شد. عدهای با اشاره به شایعات و حرفو حدیثهایی که درباره حواشی اردوی استقلال در دبی شنیده میشد این حکم را به ماجرای اردوی امارات آبیها ربط دادند. برخی هم علت محرومیت مجیدی را به مسائل شخصی و مالی او که منجر به ضرر هنگفتاش در یک ماجرای عجیب شده بود، بیارتباط ندانستند. عدهای هم با اشاره به مصاحبههای تند چند هفته اخیر سرمربی استقلال درباره مسئولان ارشد وزارت ورزش، شخص وزیر ارتباطات، فدراسیون فوتبال و داوران و تاکید بر سهوی نبودن اشتباهات داوری، محرومیت مجیدی را حاصل این اظهارات دانستند. اما در اینمیان برخی هم از زاویهای دیگر محرومیت مجیدی را تجزیه و تحلیل و آنالیز کرده و معتقدند این حکم درراستای دور کردن مجیدی از استقلال به دستور مسئولان ارشد و جدید وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال است، چراکه در چند وقت اخیر افشاگریهای زیادی کرده بود! حتی برخی از هواداران استقلال در فضای مجازی این حکم را تحت تاثیر نفوذ باند مددی و دوستانش در وزارت و فدراسیون فوتبال و سناریویی برای انتقامجویی از مجیدی و ضربه زدن به استقلال قلمداد میکنند. البته چند ساعت پس از رای کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال، باشگاه استقلال با انتشار اطلاعیه کوتاهی دلیل این محرومیت را اعلام کرد. در این اطلاعیه آمده است: «بعد از اعلام حکم کمیته اخلاق درخصوص فرهاد مجیدی سرمربی استقلال، شایعاتی درخصوص دلیل این رای مطرح شده که به این وسیله این شایعات رد میشوند. دلیل رای صادره درخصوص آقای مجیدی، عدم پرداخت جریمه صادر شده بهدلیل اظهارات ایشان درخصوص آذریجهرمی وزیر وقت ارتباطات است.» بلافاصله پس از بیانیه باشگاه استقلال وزیر سابق ارتباطات درپی مطرح شدن نامش در بحث محرومیت فرهاد مجیدی، ادعای باشگاه استقلال را تکذیب کرد و گفت: «از فرهاد مجیدی شکایت نکردهام!» با اینحال همچنان ابهاماتی درباره این رای و سرنوشت کاری مجیدی وجود دارد و باید دید چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اسفند انگار مقدمهای است برای بهار، برای روزهایی که هوا خوب است، برای روزهایی که همهچیز با چند روز قبلش فرقهای اساسی دارد. کل پاییز هم مقدمهای است برای زمستان. کلاً هیچ فصلی مثل پاییز غافلگیری حسابی ندارد، یکهو روزها کوتاه میشود، عصر از خواب بیدار میشوی و میبینی همهجا تاریک شده، نمیدانی شب خوابیدی و نیمه شب بیدار شدی یا روز خوابیدی و عصر بیدار شدی. پاییز انواع غافل گیری را با تغییر ساعت رسمی کشور، ایجاد شوک به ساعت بیولوژیک بدن، کاهش نور و... به همراه دارد. انگار از وسط خواب خوش پریدی و دیدی وسط کلی گرفتاری هستی. برای همین است که در این فصل حس و حال آدمها متفاوت میشود. برخی شاعر میشوند، برخی افسرده، بعضیها دنبال ژستهای تکراری عکاسی با برگها هستند و یک عده فکر میکنند اگر پیامک فلسفی به گروه خانوادگی ارسال نکنند امتیاز بخش پاییزی زندگیشان را از دست دادهاند. کلاً بهخاطر همان تغییرات یکهویی و زیاد، انطباق با پاییز سخت است، برای همین بعضیها با اغراق زیاد این فصل را خیلی متفاوت، زیبا و پر از شور میدانند و خیلیها هم هرچیز غمانگیزی را به این فصل نسبت میدهند. برای همین تعجب نمیکنیم وقتی مانی رهنما ترانه «پاییز» حامد صوفیپور را میخواند و میگفت: «وقتی تموم لحظههام درده/ وقتی تموم برگهام زرده/ وقتی هوام بارونیه سرده/ از زندگی بدون تو سیرم/ شاید دارم پاییز میگیرم» و به همین هم اکتفا نکرد و گفت «بیروحم و از شاخه میریزم/ این روزها خیلی غم انگیزم/ دلخوشیهام رو دور میریزم، با زندگی بیتو درگیرم، شاید دارم پاییز میگیرم» و با گفتن این بخش تیر آخر را هم به پاییز زد و از هر چه پاییز بود انتقام گرفت: «تو نیستی و این بیکسی کم نیست/ این چاردیواری که خونه ام نیست/ اینا غمه اینا بهونه ام نیست/ بین زمین و آسمون گیرم/ شاید دارم پاییز میگیرم». اما واقعاً پاییز این قدر غمانگیز و پرمکافات است؟ حس و حال پاییز غمانگیز است یا ما کمی خز ماجرا را درآوردیم؟ اگر واقعاً در پاییز حالمان بد شد چهکار کنیم؟ با کاهش روز و شبهای طولانی، اوقات فراغت بیشتری هم در منزل داریم، تکلیف وقتمان چه میشود؟ خب این پرونده تمام پاییزی جنبههای مختلف پاییز و بلای احتمالی را که سرمان میآورد، بررسی می کند. با ما باشید.
ترفندهای داشتن حالخوب در پادشاه فصلها
بهجای احساس دلتنگی و ملال به خاطر آمدن پاییز باید با اصولی برای لذتبردن بیشتر از حالوهوای این فصل آشنا شویم
دکتر پرستو امیری | متخصص روان شناسی سلامت
پاییز از راه رسید و کمکم هوای ابری، صدای خشخش برگها، بارانهای پاییزی، روزهای کوتاهتر و ... مهمان خانههایمان خواهد شد. پاییز فصل رنگهاست و یکی از زیباترین فصلهای خداوند؛ اما برای بعضی از ما همین فصل خوش آبورنگ، مترادف شده با دلشوره، افسردگی، بیحوصلگی و ... . با آمدن پاییز بعضی افراد نه تنها از دیدن این همه رنگ های زرد و نارنجی حال شان جا نمیآید بلکه پاییز برایشان همراه میشود با ملال و احساس تنهایی. در ادامه، نکاتی درباره دلایل تجربه چنین احساسهایی و راهکارهایی برای لذت بردن بیشتر از حال و هوای این فصل مطرح خواهد شد.
ملال پاییزی، چرا؟
در میان الگوهای اختلال افسردگی، الگویی وجود دارد که در آن افراد در بیشتر اوقات سال از شرایط خلقی نرمالی برخوردارند اما با شروع فصل پاییز یا زمستان، خلق آنها افسرده میشود و احساس ملال میکنند. واقعیت این است که طیف گستردهای از افسردگی (از ملال و دلتنگی ساده پاییزی گرفته تا یک اختلال افسردگی اساسی) در پاییز و زمستان گریبان خیلیها را میگیرد و نمی توان گفت هر فردی که در این فصل احساس دلگیری و ملال دارد، لزوما دچار اختلال افسردگی فصلی شده است. هرچند برای این الگو علل مختلفی پیشنهاد شده اما نمیتوان قاطعانه گفت کدام یک عامل ایجاد کننده این اختلال است. کاهش نور در پاییز و زمستان، کوتاه شدن روزها و طولانی شدن شبها، ابری بودن هوا، تغییر در کیفیت انتقال دهندههای عصبی مغز و هورمونها که وظیفه تنظیم خلق و خو و احساسات را بر عهده دارند و تغییر در ساعت بیولوژیکی بدن، داشتن سابقه خانوادگی و آمادگی زیستی از عواملی هستند که پژوهشها نقش آن را در ایجاد افسردگی در پاییز و زمستان تایید کردهاند.
چند توصیه برای لذتبردن حداکثری از پاییز
از دیدن زیباییهای پاییز لذت ببرید | پاییز هم مانند دیگر فصلها زیباست حتی اگر ما از آن لذت نبریم. با رعایت پروتکلهای بهداشتی از خانه بیرون بروید و پاییز را با دقت و نگاهی نو ببینید. هر بار روی یکی از حواستان متمرکز شوید. روی آن چه میبینید، میشنوید و میبویید تمرکز کنید. صدای پاییز را میشنوید؟ صدای باد، صدای باران، صدای خش خش برگ ها، صدای پرندهها و ... طیف رنگها شگفت انگیز نیست؟ میتوانید رنگها را از هم تفکیک کنید؟ به درختان مختلف نگاه کنید. آیا رنگ آنها متفاوت است؟ زیباترین آنها از نظر شما کدام است؟ قطرات باران، بوی خاک باران خورده، رنگین کمان، ابرهای آسمان، نور کش آمده آفتاب روی فرش و ... زیباییهای پاییز بیشمارند، کافی است آنها را کشف کنید.
تنبلی پاییزی را کنار بگذارید| یک برنامه منظم اجازه نمی دهد تنبلی بر شما غلبه کند. به موقع بخوابید و به موقع بیدار شوید حتی اگر روزهای اول این کار برای شما بسیار سخت باشد، اما خود را به اجرای برنامه ملزم کنید. زود خوابیدن و صبح زود بیدار شدن بهترین برنامه است زیرا شما میتوانید حداکثر استفاده را از نور آفتاب و روشنایی روز ببرید. برای فعالیتهای تان برنامهریزی کنید. میتوانید هرشب برنامه فردا را بنویسید یا به صورت هفتگی برنامهریزی کنید. در برنامه روزانه علاوه بر وظایف و تکالیف روزانه و اجباری، فعالیتهای متنوع و لذتبخش را هم بگنجانید.
در لاک تنهایی فرو نروید| اجازه ندهید میل به تنهایی و انزوا شما را در خود فرو ببرد. بعضی افراد در این فصل به بهانه بیحوصلگی، جواب تلفنهای دوستان و فامیل را نمیدهند، غافل از این که این کار بیش از پیش شما را بیحوصله و افسرده میکند. بهتر است یک سری قوانین ساده برای خود بگذارید؛ مثلا هر هفته حتما به دو نفر از عزیزان تان تلفن و با آنها صحبت کنید و حداقل یک بار با دوستانتان در فضای باز قرار ملاقات بگذارید. خرید کردن، نوشیدن چای، تماشای فیلم، گوش دادن به موسیقی، خواندن کتاب، قدم زدن و ... تمام این کارها در کنار دوستان صمیمی لذتی دو چندان خواهد داشت. حمایت اجتماعی و شبکه دوستان میتواند از شما در برابر افسردگی مراقبت و عصرهای دلگیر پاییزی را به عصری دلنشینتر تبدیل کند.
متولدان پاییز دانشآموزان بهتری هستند و بیشتر عمر میکنند؟
مهسا کسنوی | مترجم
بر اساس یکی از گزارشهای متفاوت و جالب وزارت آموزش و پرورش انگلیس، دانشآموزانی که در پاییز متولد میشوند از دانشآموزانی که متولد فصل های دیگر سال هستند، نمرات بهتری را در مدرسه کسب میکنند، پیشرفت تحصیلی آنها نسبت به دیگران بیشتر است و جزو شاگردهایی با نمرات بالا هستند. فقط نمرات بالا و پیشرفت تحصیلی در انحصار پاییزیها نیست، بر اساس مطالعهای که دانشگاه شیکاگو روی 1500 نفر انجام داده است، بچه هایی که در پاییز بهدنیا میآیند (بین سپتامبر و نوامبر)، بیشتر از بچه هایی که در ماههای دیگر متولد میشوند، عمر میکنند. شاید بتوان گفت طولانیترین عمر را پاییزیها دارند. پس اگر به دنبال عمر طولانی هستید باید حتما پاییزی باشید! یک نظریه نشان می دهد علت این اتفاق، قرار گرفتن در معرض عفونتهای فصلی (به ویژه در تابستان) در اوایل زندگی است. این اتفاق تأثیر طولانی مدت بر سلامتی شما دارد و باعث میشود شما بدن مقاومتر و سالمتری داشته باشید. طبق مطالعهای که در مجله بین المللی پزشکی ورزشی منتشر شده، پسران نوجوانی که در پاییز(ماه نوامبر میلادی) متولد شدهاند، در آزمایش قلبی، تنفسی و قدرت، در مقایسه با دیگران بهطور متوسط 10درصد نمره بالاتری کسب کردهاند.
پاییز؛ فرصتی برای شنیدن
و در خیال غرق شدن
محمدعلی محمدپور | روزنامهنگار
فصل پاییز یعنی همان روزهایی که تا تکان بخوری ساعت 5 و 6 عصر شده و هوا تاریک میشود. آن وقت شب میرسد و ساعتهای بیشتری را در خانه هستیم. در این شرایط، گوش کردن به پادکستها، کتابهای صوتی، سفرنامهها و داستانها میتواند پیشنهاد خوبی باشد تا اوقات خودمان را غنیتر و مفیدتر بگذرانیم. در ادامه چند پادکست و سایت را به شما پیشنهاد میدهیم.
رادیو ساگا| افسانههایی از سرزمینهای دور
در بین مردم همه سرزمینهای جهان، قصههای مکتوب یا شفاهی وجود دارند که واقعیتها و خیالهای مردم آن سرزمین را با خود درآمیختهاند. شنیدن این قصهها میتواند یک سفر خیالی به آن سرزمین دور باشد. خوب میدانیم که در دنیای قصهها، نشد وجود ندارد و اصلا شاید هم همین دلیل جذابیت قصهها باشد. این که پر از اتفاقات عجیب و ناشناخته است، آن را دوستداشتنیتر میکند. رادیو ساگا، پادکستی است که ما را با افسانهها و اسطورههایی از سرزمینهای دور آشنا میکند. سرزمینهای پررمزورازی مانند یونان، هند، ژاپن و آمریکای جنوبی. راوی رادیو ساگا لحن خوبی برای روایت قصه دارد. اصلا قرار نیست با گوشدادن آن به خواب برویم. هر اپیزود این پادکست که در برنامههای مختلف پادگیر قابل شنیدن است بین 30 تا 90 دقیقه است و تا کنون 29 قسمت آن منتشر شده است.
ایرانصدا| گنجینه بزرگی از کتابها و قصهها
جمع شدن دنیایی از کتابها، قصهها، قطعات موسیقی و برنامههای نمایشی رادیو در یکجا بسیار میتواند اتفاق مهمی باشد. برنامه موبایلی و وبسایت «ایرانصدا» یک چنین جاهایی است. جایی که شما ساعتها میتوانید به برنامههای رادیویی از شبکههای مختلف گوش کنید بدون آنکه خسته شوید، کافی است اهل رادیو بوده و حس خوب آن را قبلا تجربه کرده باشید. داستانها، کتابهای گویا، بخش مخصوص کودکان، آرشیوی از قطعات موسیقی، پایگاه دعا و قرآن و سخنرانی و برنامههای نمایشی از بخشهای مختلف این برنامه است. برنامه موبایلی ایرانصدا از فروشگاه برنامههای موبایلی قابل دانلود است.
کتابگرد| محفل عاشقان کتاب
حالا میرویم سراغ پادکستی که در آن داستان یا متنی خوانده نمیشود و گفتوگومحور است اما موضوع آن کتاب است. کتابگرد پادکستی کتابمحور است. در این پادکست، قرار نیست کتابهایی به انتخاب سازنده آن معرفی یا خوانده شود. کتابگرد بهسراغ افراد اهل قلم و شناختهشدهای میرود که سالهاست عاشق خواندن و کتاباند. در این پادکست میزبان این برنامه، محسن پوررمضانی که خودش طنزنویس و داستاننویس است، با مهمانان خودش از دنیای کتابها میگوید. همچنین مهمانان در هر قسمت کتابهای موردعلاقهشان را نیز معرفی میکنند. حامی پادکست کتابگرد اپلیکیشن طاقچه است که خود کتابخانهای الکترونیک است.
رادیو جولون| جولانی شنیداری دور دنیا
ما نمیتوانیم به همه جای دنیا سفر کنیم و آنها را ببینیم. گاهی هم باید از آنهایی که رفتهاند دربارهشان بشنویم. رادیو جولون همانجایی است که میتوانید روی کاناپهتان لم بدهید و روایت دیگران از سفر کردن را بشنوید. داستانهای شنیدنی سفر، شما را بهجایی میبرد که دلتان میخواهد از نزدیک آنها را ببینید. پادکست فارسی رادیو جولون، پادکستی از زبان سفردوستان است. پادکستی که هر فرد دوستدار سفری یک بار که آن را بشنود، نمیتواند از آن دست بکشد. این روزها که پایمان برای رفتن بسته است، همسفر شدن با رادیو جولون صفای دیگری دارد.
پادشاه خزبازی، پاییز!
چرا پاییز با غم و دلتنگی و ادا گره خوردهاست؟
الهه توانا | روزنامهنگار
کسی یادش هست پاییز چطور از «پادشاه فصلها»ی اخوان ثالث به پادشاه خزبازی تبدیل شد؟ یکهو سروکله اینهمه مفتخر به اتفاقی طبیعی در گردش طبیعی فصول، از کجا پیدا شد که هرکس پاییز بهدنیا آمدهباشد، خودش را «با افتخار، پسر مهر» یا «متولد پاییز ^__^» یا یک «آذردخت عاشقپیشه» معرفی میکند؟ پسرهایی که عشق اول و آخرشان، والده محترمشان است و دخترهایی که شعار «بابام یعنی دنیام» سرلوحه زندگیشان است، ناگهان در فرصت سهماهه پاییز کی وقت میکنند عاشق شوند و شکست عشقی بخورند و نالههای زارشان گوش فلک را کر کند؟ دقیقا چه اتفاقی رخ داد که مردم شروع کردند به تبریک گفتن اول مهر به یکدیگر با ارسال پیامهای به ظاهر ادبی و باطنا بیمعنی؟ لازم نیست خیلی دور برویم و پای رسوم ایران باستان را به میان بکشیم و جو پاییزی روزگار معاصر را به جشن «مهرگان» و مانند آن نسبت بدهیم. برخورد کلیشهای امروز با پاییز، نسبتی با بزرگداشت این فصل در ایران باستان ندارد که میدانیم اهمیتش بابت شروع سال زراعی از ابتدای مهر بوده و پیوند محکمی با زندگی روزمره مردم داشتهاست. خب همینطور که دارید به دلایل رونق خزبازی در پاییز فکر میکنید، من هم حدسهایم را برایتان میگویم.
عاشقانههای آبکی
ترانههایی را که در وصف پاییز خوانده شدهاست، مرور کنید. دلتان گرفت؟ دوست دارید سرتان را بگذارید روی شانه کسی و هایهای گریه کنید، درحالیکه هیچ اتفاق غمانگیزی برایتان تداعی نشدهاست؟ بیایید با یک واقعیت ساده مواجه شویم؛ ترانه ساختن با «پاییز» کار سادهای است. اگر باور ندارید، همین الان در گوگل جست و جو کنید: «آهنگ+پاییز»؛ در دو، سه نتیجه اول جست و جویتان دستکم 70 ترانه راجع به پاییز پیدا میکنید که همهشان هم مثل هماند. خواننده با حزنی تصنعی گلایه میکند که محبوب بیوفا رهایش کرده و او مثل برگهای پاییزی زرد و نزار شدهاست یا همچون ابری گرفته در پاییز، سخت میبارد. دردسترس بودن چنین تشبیههای نخنمایی هر ترانهسرای تنبلی را وسوسه میکند که بهجای کار سخت خلق تصاویر شاعرانه جدید، همان قبلیها را بههم ببافد و کار را جمع کند. از آن گذشته، پاییز، قافیهخورش هم ملس است؛ عزیز، غمانگیز، مریض، لبریز و... . گره خوردن پاییز با این عاشقانههای آبکی، یکی از دلایلی است که بعضیها جدیجدی باورشان میشود از محبوب فرضی شکست خوردهاند!
خلاقیتهای کشککی
برنامه شبانگاهی «رادیوهفت» را یادتان هست؟ از معدود کارهای قابلاعتنای صداوسیما که مجموعه ای دوستداشتنی از شعر و موسیقی و داستان بود و بهحق طرفدارهای زیادی داشت. تا آنجا که حافظه من قد میدهد، اولین تبریکگفتنهای پاییزی بهتقلید از آن برنامه شروع شد که هرسال، اول مهر یک ویژهبرنامه داشت در مدح پاییز. حالا چه اشکالی دارد، چه به پیروی از رادیوهفت و چه به هر دلیل دیگری، پاییز را به هم تبریک بگوییم؟ خب ایرادی که به این کار وارد نیست اما آنجاییکه مرز متن ادبی و خزعبل مخدوش میشود، کار از دست میرود و خز بودن نویسندههای متنهای ارسالی به پای پاییز از همهجابیخبر نوشته میشود. حالا بماند که این پیامها هم درست مثل ترانهها هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارند؛ یا متولدان این فصل را بهدلایلی غیرقابل درک تا عرش اعلا بالا میبرند و به افتخارکردنهای موهوم دامن میزنند؛ یا به خواننده هشدار میدهند که اگر «این پاییز» عاشق نشود، مغبون و بیچاره دو عالم خواهدبود و آدم را میگذارند توی رودربایستی که امسال حتما یک لباس گرم جیبدار بخرد تا اگر عاشق شد، دست محبوبش توی سرمای بیرحم پاییز، یخ نکند!
ژستهای الکی
اول مهر تا همین چندسال پیش، زمان بازگشایی مدارس بود و مناسکش اتوکشیدن لباسفرم مدرسه و آماده کردن کولهپشتی و کوک کردن ساعت. حالا اما ساکنان دایمی فضای مجازی، چشم میکشند مهر از راه برسد تا همه سه ماه آینده را به برگزاری مراسمی مندرآوردی بگذرانند. این مراسم معمولا با پست یا استوری کردن «یک نفر در را بهروی حضرت پاییز وا کند» یا نقلقولی از رادیوچهرازی شروع میشود: «چرا همه رفتهبودناشون رو میذارن واسه پاییز؟ چرا پاییز هیشکی برنمیگرده؟» که در اینجا جا دارد از نقش پررنگ این پادکست در تبدیل کردن پاییز به ادا، قدردانی بهعمل بیاوریم. مراسم با عکاسی از نارنگی، غلتیدن روی کپهای از برگ خشک، گرفتن یک برگ خشک جلوی نیمی از صورت و پاشیدن مقدار قابلتوجهی برگ خشک به سروصورت ادامه پیدا میکند. اگر بخت یار باشد و باران ببارد، شیفتگان ژستهای سانتیمانتال به اوج رضایت میرسند؛ عکس با ماگ چای پشت پنجره خیس بههمراه کپشنی سوزناک، همان چیزی است که به پاییز کلیشهشده رسمیت میبخشد؛ البته ما که بخیل نیستیم. اگر با پاییز کیف میکنید، کیفتان کوک! ولی واقعا لازم نیست تحت تأثیر جو عمومی، ادای دلتنگی و غم و فراغ دربیاورید و حال بقیه را هم بگیرید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مهدی حسن زاده - این روزها بحث درباره یارانه های پنهان بالا گرفته است. یارانه هایی که چگونگی مواجهه با آن، تداوم پرداخت آن به صورت پنهان و غیرنقدی یا آشکارسازی و پرداخت نقدی آن همواره بحث داغی در محافل اقتصادی بوده است. شاید بهتر باشد در گام نخست دقیق تر بدانیم که یارانه پنهان چیست و رقم آن در اقتصاد ایران چقدر است؟ دولتها دو نوع یارانه به مردم میپردازند. نخست، یارانه آشکار است که به صورت نقدی یا کالایی در اختیار مردم قرار می گیرد. یارانه نقدی، یارانه معیشتی و یارانه کرونایی که در سال گذشته به بخش هایی از جامعه پرداخت شد از این جنس است. دسته دوم یارانه پنهان است. یعنی یارانهای که دولت روی برخی از کالاها میپردازد تا آن کالاها ارزان تر به دست مردم برسد. مانند بنزین، آب، برق، گاز، دارو و ... در این موارد حامل های انرژی با نرخی ارزان تر از نرخ جهانی و منطقه ای به مردم فروخته می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«مریم کاظمزاده» 23ساله بود که جنگ شروع شد. آنوقتها عکاس و خبرنگار مطبوعات بود و تصمیم گرفت راهی جبهه شود تا آنچه را که میگذشت برای مردم عصر خود و آیندگان ثبت کند. سه سال را دوربین و قلمبهدست در جنگ گذراند اما عکسهایش 30سال بعد دیدهشدند. خودش میگوید وقتی عکسهایش را منتشر میکرده، بازخوردهای بسیار منفی دریافت میکردهاست چون عکسهایش تلخ بودهاند اما واقعیت جنگ، تلخ است. شاید خیلیها ندانند که خانم کاظمزاده همسر شهید اصغر وصالی، از چهره های مهم و تاثیرگذار دفاع مقدس و همرزم شهید چمران بودهاست. امروز به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، پای حرفهای خانم کاظمزاده مینشینیم که حالا 64ساله است و در صفحه شخصیاش همچنان سعی میکند راوی صادق دفاع مقدس باشد. همچنین داستان آشنایی ایشان با شهید وصالی را میخوانیم.
شما دختر جوانی بودید که جنگ شروع شد. اطرافیان با تصمیمتان به عکاسی از جنگ مخالفتی نداشتند؟
آن موقع در جامعه اصلا خطکشی بین زن و مرد وجود نداشت. خوشبختانه وقتی وارد کار روزنامه و عکاسی شدم، کار مهم بود نه جنسیت و این رویکرد، دست من را باز میگذاشت. بنابراین با مخالفتی مواجه نشدم ولی بعدها متأسفانه خطکشیهای سلیقهای محکم شد و کار زنان، تحت الشعاع جنسیتشان قرار گرفت.
تجربه جنگ چه تأثیری بر جهانبینی شما داشت؟
من خیلی از واژهها را پیش از آن توی کتابها دیدهبودم، فکر میکردم معنیشان را میدانم ولی اصلا برایم ملموس نبودند. در جنگ و جبهه بود که محبت، ایثار، عشق و تنفر را بهطور عینی دیدم. آنچه بیش از همه بهنظرم پررنگ میآمد، اختلاف در فهم واژه «وظیفه» بود. یادم میآید وقتی با اسرای عراقی صحبت میکردم که بیشتر افسر بودند و انگلیسی میدانستند، دربرابر سوالِ «چرا میجنگی» میگفتند «من یک سربازم. به من دستور دادند که بجنگم.» اما وقتی از جوانهای 19، 20ساله ایرانی همین سوال را می کردم، تعریفشان از وظیفه متفاوت بود. جواب میدادند: «به کشورم حمله شده، چطور میتوانم نجنگم؟» آنچه با چشمهای خودم دیدم، خلوص رزمندهها بود. بعضیها میگویند این افراد کورکورانه و از روی احساس رفتند، ولی من دیدم که با تمام عشق و آگاهیشان آمدهبودند.
تصویری از آنروزها در خاطرتان ماندهاست؟
یک روز در بیمارستان پادگان ابوذر، «موحد دانش» [شهید علیرضا موحد دانش، از فرماندهان سپاه در دوران جنگ] را دیدم. دستش از مچ قطع شدهبود. دستش را گذاشتهبود توی جیبش و میدیدم که از جیبش خون میچکد. وقتی شلوغی بیمارستان را دید، راهش را کشید و رفت که کادر بیمارستان به بقیه مجروحها رسیدگی کنند. فاطمه رسولی [پرستار] دوید دنبالش و او را برگرداند.
چطور با همسرتان آشنا شدید؟
آشنایی من با شهید وصالی در مریوان و تابستان 1358 بود. بعد از عملیات پاوه به مریوان آمده بودند و مسئولیت پاک سازی جادهها را به عهده داشتند. دکتر چمران هم آنجا بودند. من از قبل دکتر چمران را میشناختم و توسط ایشان با آقای وصالی آشنا شدم. میخواستند به یک ماموریت در مناطق مرزی بروند که دکتر چمران هم به من گفتند اگر دوست داری میتوانی با ما بیایی. در همان ماموریت بیشتر همدیگر را شناختیم. بعد از آن به تهران برگشتیم تا گزارش سفرم را بدهم. در سفر بعدی به کردستان و آذربایجان شرقی خانم چمران هم همراه دکتر بودند که مجدد آقای وصالی را دیدم و فرصت شناخت بیشتری فراهم شد. بعد از چند ماه که همدیگر را خوب شناختیم، این آشنایی منجر به ازدواج شد. خانوادهام شیراز بودند که آقای وصالی برای خواستگاری آمدند.
چه خصیصهای در ایشان بود که شما را مطمئن به این ازدواج کرد؟
یک خصلت نبود، در مجموع ایشان یک فرد محکم بود که با آن که فرمانده بود ولی با زیردستانش خیلی صمیمی رفتار میکرد. شجاع بود، به کارش ایمان داشت، سطحینگر نبود، هر چیزی را با درایت تجزیه و تحلیل میکرد و... این خصلتها مجموعهای بود که باعث این وصلت شد. البته شرایط در آن زمان با الان متفاوت بود و نمیتوان جوان آن روز را با جوانان امروزی مقایسه کرد.
گذشته از شما چه چیزهایی را گرفت و چی داد؟
هر تجربهای هزینه دارد و اگر کسی هزینهای بابت چیزی ندادهاست، قطعا هنوز تجربهای کسب نکردهاست. کسانی که جنگ را درک کردند، هیچوقت نمیتوانند آسودگی را در ادامه زندگیشان تجربه کنند، ولی درعین حال به نوعی آرامش و بینش عمیق دست پیدا میکنند. اگر حرفم بهنظرتان متناقض است، به مثال «بیماری» فکر کنید. شما وقتی مریض میشوید، سلامتی را ازدست میدهید ولی درعینحال قدر عافیت را هم میفهمید. من الان میتوانم بگویم امیدوارم در هیچ جای جهان، جنگی نباشد. جنگ بسیار زشت است، زیباییها را نابود میکند، دلاورها را میبرد. این موضوع را هیچکس بهاندازه من نمیفهمد. اگر هم به زبان میآورد، درحد شعار است.
اینروزها را چطور میگذرانید؟
مثل خیلیها در خانه هستم. به ذوق بچهها هرازگاهی دستبهقلم میشوم و در صفحه شخصیام چیزهایی مینویسم. کتاب هم میخوانم. کتابی که به تازگی خواندهام و بسیار تأثیرگذار بود، «گاه ناچیزی مرگ» است، درباره زندگی «محیالدین عربی» ، با ترجمهای بسیارعالی از «امیرحسین اللهیاری».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخنگوی انجمن قطعهسازان با بیان این که خودروسازان برای تکمیل 140 هزار خودروی ناقص کف کارخانه نیازمند دریافت تسهیلات 14 هزار میلیارد تومانی هستند،تصریح کرد: تکمیل این خودروها تا نیمه آبان، نیازمند رفع مشکل کمبود نقدینگی است.به گزارش فارس، فرهاد بهنیا با اشاره به جلسه اعضای انجمن قطعهسازان، مدیران شرکتهای ایران خودرو و سایپا، نمایندگان بانک مرکزی و گمرک با معاونت سازمان بازرسی کل کشور درباره دپوی خودروهای ناقص موجود در پارکینگ شرکتهای خودروساز، اظهار کرد: در این جلسه افزایش قیمت مواد اولیه مانند فولاد و پتروشیمی و همچنین مشکل تامین و افزایش قیمت قطعات نیمه هادی خودروها که عمدتا وارداتی هستند، مطرح و این عوامل به عنوان مهم ترین دلایل خواب خودروها در کف کارخانهها اعلام شد. وی تصریح کرد: طبق اعلام خودروسازان، هم اکنون 140 هزار دستگاه خودروی ناقص در پارکینگ خودروسازان به دلیل نقص در قطعات، دپو شده است که 95 هزار دستگاه به ایران خودرو و 45 هزار دستگاه به سایپا اختصاص دارد. بهنیا با اشاره به کمبود نقدینگی در صنعت خودروسازی به دلیل زیان انباشته شرکتهای خودروساز و این که روزانه 1500 میلیارد تومان به دلیل مدل قیمت گذاری، به زیان انباشته خودروسازان اضافه میشود، افزود: کمبود نقدینگی به قطعهسازان نیز سرایت کرده است.وی ادامه داد: در جلسه با معاون سازمان بازرسی این موضوع مطرح شد که خودروهای کف کارخانه تا نیمه آبان تکمیل شوند. این در حالی است که برای حل مشکل صنعت خودرو و قطعهسازان با سیستم بانکی مهلتی تعیین نمیشود و بانکها به رغم این که باید تسهیلات را با نرخ سود 18 تا 19 درصدی در اختیار صنعت گران قرار دهند، 25 درصد مبلغ وام را بلوکه میکنند و به این ترتیب نرخ سود این تسهیلات به حدود 25 درصد میرسد. بهنیا تأکید کرد: همان طور که برای تکمیل خودروهای ناقص زمان تعیین میشود، برای حل مشکل صنعتگران نیز باید زمان مشخص شود. مثلاً به ما بگویند طی 45 روز موانع بانکی یا دیگر موانع از جلوی پایمان برداشته میشود.سخنگوی انجمن قطعهسازان با بیان این که هم اکنون صنعت خودروسازی نیازمند تزریق 14 هزار میلیارد تومان نقدینگی است،خاطر نشان کرد: با تزریق این رقم امکان تکمیل 140 هزار دستگاه خودروی ناقص فراهم میشود و از تولید خودروهای ناقص تا پایان سال نیز جلوگیری خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.