

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمد بهبودی نیا- نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب شعر سپید «زندگی در آمنیون» اثر قاسم رفعت حسینی، عصر روز سه شنبه با حضور جمعی از شاعران و منتقدان ادبی در کافه کتاب آفتاب مشهد برگزار شد.
به گزارش خراسان، در ابتدای این نشست ابوطالب مظفری شاعر و منتقد ادبی گفت: شعر، عنصری است که در تعامل خودش با مخاطب ساخته و شناخته می شود. شعر و ادبیات فرزند لحظه و زمان خود است پس اگر این شعرها در زمانی دیرتر از زمان خود به دست مخاطب رسانده شود، اشکالاتی در ادبیات به وجود می آید. من وسواس قاسم رفعت حسینی را در انتشار شعرهایش در قالب کتاب نمی پذیرم چون این شاعر با توجه به سابقه اش در شعر باید تا امروز چند جلد کتاب دیگر علاوه بر این کتاب منتشر می کرد.
وی افزود: رفعت حسینی در این مجموعه به مباحث بیرونی اشاره ای نکرده است مثلا درباره امور سیاسی و اجتماعی امروز صحبتی نکرده بلکه به صورت کامل به امور درونی پرداخته است. در این مجموعه، ما با دغدغه های انسان به ماهو انسان رو به رو هستیم مثل تنهایی و مرگ. حجم زیادی از شعرها یک نوع ترس را روایت می کند. در تنهایی ها نیز دلهره از تنهایی را می بینیم و ترس دیگر موجود در این کتاب، ترس از نادانی است.
مظفری خاطر نشان کرد: شاعر در این کتاب متناسب با تیپ شخصیتی خود به سراغ موضوع شعر می رود و در روزگار ما کمتر شاعری با این نوع تفکر پیدا می شود.

او ترس هایش را دوست دارد
دکتر کیمیا تاج نیا از دیگر منتقدان حاضر در این نشست گفت: شعرخراسان از ابتلائاتی در رنج است که یکی از آن ها گرفتار آمدن در مافیای برخط نویسی است و ابتلای دیگر واپس راندن صداهای دیگر در شعر است که این نیازمند بازنگری است.
وی افزود: در این کتاب با انسانی رو به هستیم که ترسش را دوست دارد و از دوست هایش می ترسد. زندگی در آمنیون آنات درخشانی دارد. در شعرهای این کتاب منِ عینی شاعر با ظرفیت های عینی در شعر وجود دارد و این شاخصه ارجمندی است. این شعر ها برآمده از عاطفه و حکمت است و پردازشی از جنس خرد استدلالی و فرمایشی دارد ونه خرد غیر استدلالی. این متاثر از حرفه و دانش شاعر است. شاعر در شعرها پرت افتادن از منطق اجرا را می خواهد که ایده اش را در این مسیر به خوبی عملی می کند، حالا این ایده می تواند موثر افتاده باشد یا نه.
این منتقد ادبی تصریح کرد: ظرفیتی برای نمود با تمثال اساطیری در این کتاب به چشم می خورد. در این کتاب همچنین با جریان سیال ذهن رو به رو هستیم و جریان سیال ذهن است که انتزاع می آورد. انتزاع پتانسیل قوتمندی برای ایجاد فضا، فضا، فضا و همچنین گریز از تجربه های عینی در نمود غیر هولوگرامیک زبان دارد.
شعرهای اتوبیوگرافیک
محمد باقر کلاهی اهری از شاعران پیش کسوت و سرشناس کشور نیز در این نشست ادبی گفت: حدود دو دهه پیش باب معاشرت بین بنده و قاسم رفعت حسینی گشوده شده بود و به دلیل شغل معلمی این ارتباط نزدیک تر شد. در طول این سال ها شاهد تلاش این شاعر بوده ام. این کتاب، ثمره بخش کوچکی از این تلاش هاست. من این شعر ها را نوعی شعر اتوبیوگرافیک (خودزندگی نامه نوشت) می دانم که به نوعی انعکاس دهنده نگرانی، قطعیت نداشتن و اضطراب از رفتارهای شاعر این کتاب است.
این شاعر پیش کسوت افزود: شاعر این مجموعه شعر، همیشه دغدغه موضوعی را با خود همراه دارد و این موضوع در شعرهایش نمود واضحی پیدا می کند. این شعرها متن هایی به نتیجه رسیده اند که به ما می فهمانند یک انسان با خصلت های نیکوی انسانی پشت این شعرها ایستاده است.
وی افزود: رفعت حسینی جزو شاعرانی است که شعرهای خود را در مجموعه موضوعاتی مجزا گروهبندی کرده است موضوعاتی مثل مجموعه گل ها، جنگ و .... . او با دقیق شدن در هر یک از این موضوعات به ریزبینی و کشف هایی می پردازد و همین دقت نظر اوست که به خلق زیبایی هایی می انجامد که از نظر بسیاری از انسان ها دور مانده است. با توجه به آشنایی که با شاعر این کتاب و نوع جهان بینی او دارم باید بگویم که این کتاب، کتاب مغتنمی است.
فضاسازی های بکر
همچنین شهره شجیعی با اشاره به تصاویر ذهنی موجود در این مجموعه که شامل تعداد زیادی از شعرها می شود، گفت: شاعر این کتاب با فضاسازی های بکر خود ما را در اتمسفر شعرها دچار تعلیق و قطعیت نداشتن در معنا می کند. در جریان ساده نویسی، لایه اولیه شعرها در انتقال مفهوم شفاف است ولی لایه های بعدی با تعدیل گرایی به دنبال خوانش های متعدد دیگر است.
وی افزود: گاهی شاعر تشبیهات درخشانی دارد که در برخی شعرها این سازه ها در خدمت فرم کلی اثر قرار می گیرند و ساختار منسجمی به کار می بخشند و در برخی دیگر در حد یک ترکیب و تصویر خوب باقی می ماند. عاطفه، تخیل و اندیشه و تصویر در برخی از شعرها اثر را به هیئت شعری تاثیر گذار می رساند.
جبرگرایی در آمنیون
علیرضا جهانشاهی از دیگر شاعران خراسانی، سخنران دیگر این نشست بود که پس از اشاره به سابقه درخشان شعری شاعر این کتاب، به سراغ تحلیل و بررسی شعرهای موجود در مجموعه زندگی در آمنیون رفت و گفت: زمانی که این مجموعه شعر را می خوانیم شاید تعابیری مانند نیهیلیسم یا ابزوردیسم به ذهن ما خطور کند. این تعابیر درباره مجموعه هایی به کار می رود که فضای تاریکی دارند. اما باید به این نکته مهم اشاره کنیم که این تعابیر، تعابیر لایه اول معنایی شعر است و ما برای درک بهتر این شعرها باید به عمق بیشتری برویم و لایه های دیگر این شعرها را بکاویم.
وی افزود: ما در این شعر ها با نوعی جبرگرایی رو به روییم و استخدام نشانه ها بر اساس همین دیدگاه انجام می شود.
جهانشاهی در ادامه به برخی ارجاعات برون متنی شعرها اشاره کرد و گفت: منطق شاعر، منطق علت و معلولی است و این نوع تفکر نیز در شعرها به شکل مناسبی پیاده سازی شده است اما پیشنهاد من این است که نباید به زندگی به این شکل نگاه کنیم چون با نگاه جبرگرایی نمی توانیم چند صدایی را در ساختار، ریتم، مفهوم و زبان شعر مشاهده کنیم.
رگه های گزنده در شعر
رضا عابدین زاده نیز در پایان این نشست، ضمن تبریک انتشار این مجموعه شعر به جامعه ادبی گفت: صراحت در شعر و کلام این شاعر یکی از ویژگی های اصلی اوست. رفعت حسینی در کتابش رگه هایی از صراحت را به نمایش می گذارد که دوست داشتنی است.
این شاعر و مترجم افزود: با شناختی که از شعر این شاعر دارم با اطمینان می گویم تعداد زیادی از شعرهای این مجموعه ماندگار خواهد شد.بعضی از شعرهای این مجموعه مانند گزنه، رگه های گزنده ای دارد. در نهایت باید بگویم همه چیز شعرهای این مجموعه با ساختار کلی شعر کاملا هماهنگ است و افکار بکری را در این شعرها می توان دید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شعر اول:
چگونه می شود
هزاران پاره یک انسان را
دوباره گرد آورد؟
چه اتفاقی برای سکان افتاده؟
که قایق کوچک
نقش حلقه ها را بر دریا کشیده؟
چرا حتی یک مرغ دریایی در چشم انداز نمانده است.
یک آن دنیا و هر آن چه در اوست غوطه ور می شود:
کمی درنگ می کند،
تا تو را در نور آفتاب رها کند.
وقتی تو می نویسی
و جوهر به ته می رسد
دریا دوباره خیز می گیرد.
انسانی که امید شکفتن داشت
تا مثل یک شاخه به بار بنشیند،
و مانند نی لبکی در هنگامه یخبندان سرود شادی سر دهد
در کندویی سراسر همهمه رها شده است.
مگر باز آن لمحه آهنگین از راه برسد
و آزاری که به آن خو گرفته ایم را از سر گیرد.
شعر دوم :
سپید مثل یک کبوتر
ساحل دریا آرمیده بود
همه جا آفتابی بود و همه چیز زیبا
تشنگی مثل مشعلی همه چیز را می سوزاند
و آب دریا چه شور.
نشستیم در آن ساحل زیر آفتاب و باد
و روی شن ها نام او را نوشتیم
باری رودی از دریا برآمد
و نام اورا برد.
پس آنگاه به زندگی برخاستیم
در آتش عشق.
و چه زود دریافتیم که در اشتباهیم.
آه، ای رویای خورشید و باد و دریا -تو رفته ای!
و رفتنت روح ما را گداخته!
مترجم: رضا ارجمند

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

الهه آرانیان- خداوند در اولین آیه سوره قلم به قلم و آنچه مینویسند، سوگند خوردهاست: «ن والقلم و ما یسطرون». در تقویم باستانی ایران هم به اهمیت قلم و جایگاه اهل قلم تاکید شدهاست؛ تا جایی که به گفته ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ قرن چهارم هجری، بر اساس آن چه در کتاب «آثار الباقیه» آمده روز 13 تیر، علاوه بر جشن تیرگان، روز تکریم و بزرگداشت جایگاه نویسندهها هم هست. بیستودوسال پیش انجمن قلم ایران، پیشنهاد نام گذاری 14 تیر به نام روز قلم را به شورای عالی انقلاب فرهنگی داد که پذیرفته و تصویب شد؛ روزی برای نویسندهها و کسانی که قلم در دست دارند و در راه حقیقت و انسانیت مینویسند. به مناسبت روز قلم، با هادی خورشاهیان، نویسنده و پژوهشگر ادبیات درباره شغل بودن یا نبودنِ نویسندگی در ایران و وضعیت درآمد نویسندهها در کشورمان و اینکه درآمد آنها به چه عواملی بستگی دارد، گفتوگو کردهایم.
بالاخره نویسندگی در ایران شغل به حساب میآید یا نه؟
به نظر من نویسندگی در ایران شغل نیست. من در حال حاضر کارمند هستم و در کنارش نویسندگی هم میکنم. در طول 22 سال فعالیت کارمندی، بالغ بر 120جلد کتاب نوشتهام. نمیگویم نویسندگی برایم درآمدی نداشته، اما هیچوقت آنطور نبوده که وابسته به درآمد این کار باشم. اصولاً به درآمد رسیدن از طریق رمان و مجموعه داستان در کشور ما خیلی منطقی نیست. نویسندهها هم این را میدانند. واردات ما در حوزه کتاب بیشتر از صادرات ماست. الان دوتارنوازان نواحی ما در همه جای دنیا کنسرت گذاشتهاند ولی نویسندههای ما به اندازه موسیقی محلی خراسان در خارج از کشور هم مخاطب ندارند.
چرا گاهی ترجمه آثار داستانی خارجی بیشتر از داستانهای ایرانی پرمخاطبتر میشود و بیشتر میفروشد؟
از آنجا که قانون کپیرایت در کشور ما رعایت نمیشود و ناشر و مترجم پولی به ناشر خارجی نمیدهند، به همین دلیل، گاهی چند ترجمه مختلف و همزمان از یک داستان خارجی پرفروش مثل شازده کوچولو راهی بازار کتاب میشود؛ کتابی که هرچقدر هم از سوی ناشران مختلف به چاپ برسد، مخاطب دوست دارد و میخرد. دلیل دیگرش هم این است که ناشران ما به سراغ ترجمه آثاری میروند که از پرفروش و پرتقاضا بودنِ آن مطمئن هستند؛ مثلاً آثار هاروکی موراکامی همیشه پرمخاطب هستند و ترجمهشان صرفه مالی دارد.
بعضیها درآمد نویسندهها را با درآمد میلیاردی فوتبالیستها مقایسه میکنند. این درست است؟
این مقایسه اصلا درست نیست. فوتبالیستها هوادارِ میلیونی دارند، اما چند نویسنده را سراغ دارید که این تعداد طرفدار داشته باشند؟ این حرفها ناامیدکننده است. میگویند ذکر معصیت، خودش معصیت است. وقتی ما این حرفها را میزنیم، خودمان را از چشم مردم میاندازیم.
پردرآمد بودن یک نویسنده در ایران به چه عواملی بستگی دارد؟
عرضه و تقاضا مهم است. کتاب کالاست و مردم باید بخرند. تا نخرند که پولی به ناشر و پخش و نویسنده نمیرسد. 10 تا 18درصد از فروش کتاب را به عنوان حقالتالیف به نویسنده میدهند. زمانی این مبلغ قابل توجه میشود که تیراژ کتاب خوب باشد و مردم استقبال کنند و بخرند. مثلاً من کتابی با تیراژ 1000 چاپ کردهام و حقالتالیفم 12میلیون شده و کتاب هم یک بار بیشتر چاپ نشده و هر ماه هم چاپ نمیشود که بگوییم ماهی 12میلیون به نویسنده تعلق میگیرد. برای همین ما نویسندهها نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. درآمد خوب یا متوسط نویسنده به مخاطب ربط دارد. مردم از کتابهای فاضل نظری و رضا امیرخانی استقبال میکنند و طبیعی است که حقالتالیف خوبی هم نصیب نویسندهها میشود. کتابهای انگیزشی و روانشناسی و حوزه کسبوکار هم پول خوبی برای نویسندههایشان دارند. علاوه بر تقاضای مخاطب، خوب بودنِ کتاب و دیده شدن آن هم مهم است. مردم باید با اسم نویسندهها آشنا شوند. در گذشته روزنامهها و مجلات به نقد و بررسی آثار چاپشده میپرداختند و این خیلی به شهرت نویسندهها کمک میکرد. الان آن جلسههای نقد کمتر برگزار میشود و کتابها خیلی دیده نمیشوند. البته تردیدی نیست که کتاب خوب راه خودش را باز میکند و دیده میشود. شک نکنید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.